فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی و توصیف فرایندهای واجی همخوانی در واژه های مشترک بین زبان فارسی معیار و زبان هورامی (گویش هورامان تخت)، یکی از زبان های ایرانی نو شاخه شمال غربی، است. برای گردآوری و ثبت داده ها، از ده گویشور بومی بی سواد و با سواد از زن و مرد در سنین بین 30 تا 80 سال در حدود 5 ساعت بهره گرفته شده است. از شمّ زبانی یکی از نگارندگان که گویشور بومی این گویش است و همچنین منابع مکتوب در این زمینه به عنوان پیشینه پژوهش استفاده شده است. داده ها در چارچوب نظریه واج شناسی زایشی تحلیل و بر اساس الفبای آوانویسی بین المللی « IPA» آوانگاری شده اند. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. با بررسی داده ها انواع فرایندهای واجی همخوانی از قبیل همگونی، حذف، درج، تقویت، تضعیف و قلب مورد بررسی قرار گرفته اند. پر بسامدترین فرایندهای واجی همخوانی به ترتیب حذف، تضعیف و همگونی و کم بسامدترین آنها، درج، قلب و تقویت هستند.
مقایسهء نقش های اسم در زبان های فارسی و روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان هاى فارسى و رومى، با توجه به ساختار نحوى، واژه در جمله مى تواند نقش هاى زیادى ایفا کند. نقش اسم در جمله، بستگى به واژه اى دارد که از لحاظ نحوى تحت تاثیر آن قرار مى گیرد. دستورنویسان زبان فارسى، با توجه به وظیفه اسم در جمله. براى آن نقش هاى مختلفى را در نظر گرفته اند. این نقش ما، عموما از لحاظ تعریف در یک چهارچوب قرار مى گیرد. زبان شناسان روسى براى نقش هاى اسم، معمولا از نام هاى یکسان استفاده مى کنند اخیرا دستورنویسان زبان فارسى، با پژوهش و مطالعاتشان توانسته اند، نقش هاى اسم را به طور کامل طبقه بندى کرده و براى هر کدام از این نقش ها، تعاریف مشخص و قابل درک، ارائه ک هند که در این مقاله به نقطه نظرات دستورنویسان زبان فارسى، از لحاظ تعداد و نام گذاری نقش هاى اسم پرداخته خواهد شد.
بررسی آکوستیکی همبسته های آوایی تکیه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، به منظور مطالعه همبسته های آوایی تکیه در زبان فارسی، یک جفت کمینه ""تاب-ِش"" (تاب او) و ""تابش"" (انعکاس نور) در جایگاه مسند جمله ی «اون- مسند- فعل ربطی» قرار داده شدند و جمله های مذکور به صورت خبری و سؤالی و با یک بار تکرار ضبط شدند. با استفاده از نرم افزار PRAAT، متغیرهای دیرش، انرژی، بسامد سازه های اول، دوم و سوم، مقدار بسامد پایه و مرکز ثقلِ طیفی واحدهای آوایی اندازه گیری شد. آزمون تولید با دوازده گویشور نشان داد که بسامد پایه مهم ترین همبسته ی آوایی تکیه در زبان فارسی است و مقدار دیرش، انرژی، مرکز ثقل طیفی و بسامد سازه در تمایز تکیه نقش موثری ندارد.
ضمیر فاعلی عام در زبان فارسی: مقایسه ای بین زبان های ضمیرانداز ثابت و نسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر به یکی از ویژگی های مهم زبان فارسی که آن را از زبان های ضمیرانداز نسبی(partial NSL) متمایز می کند می پردازیم. براساس پارامترهای ضمیراندازی ریتسی (1982) که بیشتر با تمرکز بر تهی بودن ضمیر فاعلی شخصی و تأکید بر مفهوم ارجاعیت (referentiality) ارائه شده است انتظار می رود زبان های ضمیرانداز ثابت (consistent NSL) در هرنوع بافتی ضمیراندازی را مجاز بدانند. درمقاله حاضر خلاف این پیش بینی در یکی از زبان های ضمیرانداز ثابت یعنی زبان فارسی به تصویر کشیده می شود و با استفاده از داده های زبانی نشان داده می شود هرچند به نظر می رسد فاعل تهی در زبان های ضمیرانداز ثابت نسبت به زبان های ضمیرانداز نسبی معمول تر باشد، در خصوص ضمیر فاعلیِ غیر شخصی سوم شخص مفرد وضعیت برعکس است. به صورت خاص در زبان فارسی همانند دیگر زبان های ضمیرانداز ثابت، برخلاف زبان های ضمیرانداز نسبی فاعل ناملفوظ سوم شخص با خوانش عام (generic) یافت نمی شود. در این مقاله به تبعیت از رویکرد هولمبرگ (2010) سعی داریم با اصلاح پارامترهای ریتسی (1982) و جایگزینی مفهوم ارجاعیت با معرفگی (definiteness) تمایز زبان فارسی با زبان های ضمیرانداز نسبی را بالاخص در بکارگیری ضمیر آشکار و غیرآشکار غیرشخصی از نوع عام تبیین نماییم.
الگوی نحوی ساخت بند موصولی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی چگونگی کاربردی ساختن شیوه های گفتاری در رمان های مینیمالیستی فرانسوی در سال های 80(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۴ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
قرن بیستم فرانسه در حوزه آفرینش رمان بدون شک دوره ای پر بار و خلاق محسوب می شود. در این سده، انواع متفاوت رمان هر یک زمانی بر تارک ادبیات درخشیده اند، معرف گرایش غالبی بوده و سپس به فهرست بلند و همواره گشوده "کلاسیک های" معاصر پیوسته اند. از این بین رمان های روان شناختی، رمان های سوررئالیستی با آن عمر کوتاه، رمان های اگزیستانسیالیستی و رمان نو، همه و همه با نویسندگان شاخص خود پا به عرصه ظهور می گذارند و برخی حتی گرایشات زیبایی شناختی جدیدی را بنیان می نهند. این پدیده به ویژه در سال های هشتاد و با حرکت به سمت شاخه شاخه شدن شدت بیشتری می گیرد، گرچه ذائقه منتقدینی را که نیز همواره در پی دسته بندی آثارند از نظر دور نمی دارد. از همین رو رمان مینیمالیستی نتیجه ملاحظه نکات مشترکی است که منتقد نزد شماری از نویسندگان وابسته با انتشارات "مینویی" می یابد. از میان این نویسندگان برخی در به کار گیری بعد گفتاری در داستان های خویش از مهارت بالایی برخوردارند. از جمله ژان فیلیپ توسن و دوویل که به بهترین شیوه از تمام امکانات گفتاری بهره می گیرند تا در مجموعه انواع روایی، شکل داستانی جدیدی خلق کنند: رمانی دو پهلو که درون آن همواره کشمکش میان بعد روایی و بعد گفتاری، آن گونه که خواهیم دید، حاوی ارزشی تر پیش برنا مه ریزی شده و حساب مند باشد.
فرافکن های نمود و زمان در صفت های فاعلی مرکب بر پایه نظریه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر رویکردهای مختلفی در تبیین ساخت واژه سربرآورده اند که گاه تفاوت های بنیادی با یکدیگر دارند. از آن میان، صرف توزیعی، در تقابل با نظریه های واژه گرا، برآن است تا تحلیلی همگون از ساخت سازه های مرکبی مانند کلمه، گروه و جمله به دست دهد. براین اساس، پژوهش حاضر می کوشد تا با بررسی مرکب های ترکیبی زبان فارسی و به ویژه تمرکز بر اشتقاق صفت های فاعلی مرکب این زبان، این فرضیه را تأیید کند که در ساخت واژه این کلمات که مانند جمله در نحو شکل می گیرند، دو عنصر دستوری نمود و زمان حضور دارند. برای این منظور، پس از معرفی مبانی صرف توزیعی، ساخت جملات ساده در این چارچوب نظری تحلیل می شود و در ادامه استدلال می شود که همین ساختار و سلسله مراتب فرافکن های واژگانی و نقشی، درون ساختار صفت های فاعلی مرکب نیز یافت می شود. بدین ترتیب، این تحلیل بر پایه ملاحظات نظری و شواهد تجربی ارائه شده، نتیجه می گیرد که الگوهای توصیفی دستور سنتی در بازشناسی صفت های فاعلی زبان فارسی چندان کارآمد و دقیق نیستند و برای مثال، جفت هایی همچون «درس خوان» و «درس خوانده»، فارغ از این که از ستاک حال یا گذشته ساخته شده اند، هر دو تعبیر فاعلی دارند و تنها در ارزش مشخصه زمان و بود یا نبود گروه نمود کامل در ساختار درونی شان متفاوت اند.
عناصر واژگانی فارسی در زبان اردو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های جالب داد و ستد جامعه های زبانی، علاوه بر وام گیری، دخالت زبان میانجی است. رایج ترین فرایندی که در برخورد دو زبان رخ می دهد مبادله عناصر واژگانی میان آنهاست. هنگامی که سخنگویان زبانهای گوناگون، در شرایط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی معین، در ارتباط نزدیک قرار می گیرند، باید از وسیله مناسبی برای تفهیم و تفهم استفاده کنند (مدرسی 1386، ص 53-54، 84-85). در چنین مواردی، ممکن است زبان تازه ای نیز بر پایه عناصر زبانهای موجود ساخته می شود که زبان اردو را می توان یکی از مصادیق بارز آن دانست. اردو زبانی آمیخته است و نقش میانجی دارد.
به قول محمد حسین آزاد، محقق و زبان شناس هندی، نهال اردو در زمین سنسکریت رویید و در آب وهوای زبان فارسی رشد و نمو کرد (صدیق خان شبلی1370، ص 69).
سابقه روابط ایران و شبه قاره به زمانی پیش از آغاز تمدن آریایی در ایران و هند می رسد. در این بررسی، محدوده زمانی مورد نظر متعلق است به دوره اسلامی که در تاریخ روابط ایران و شبه قاره جایگاه ممتازی دارد. نفوذ ایرانیان به سند، رفت و آمد کاروانهای بازرگانی، لشکر کشیها و مهاجرتها از قرن سوم هجری به بعد این روابط را پدید آورده است.
ورود غزنویان در اواخر قرن چهارم هجری به سرزمین شبه قاره و اقامت مسلمانان فارسی زبان مهاجر منجر گشت به هم زیستی جوامع فارسی زبان در کنار دیگر جوامع زبانی رایج در آن خطه که به تدریج، با تفوق فارسی زبانان، به خصوص در طبقه حاکم، فارسی را به زبان رسمی حکومت تبدیل کرد و هم در آن حال هندی زبان رایج میان مردم بود. به این ترتیب، زبان فارسی، طی قرون متمادی، در مجاورت زبانهای رایج مناطق شمالی هند قرار گرفت (مجتبایی 1375، ص 541) ...
عوامل موثر بر پسایندسازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظور از پسایندسازی در این مقاله، فرایندی است که طی آن سازه ای در جمله که جایگاه بی نشان آن پیش از فعل است، در جایگاه پس از فعل قرار می گیرد. در این پژوهش، با انتخاب چارچوب نظری نحو نقش گرا، به بررسی این فرایند پرداخته ایم و سعی کرده ایم نشان دهیم چه عوامل نقشی احتمال پسایندشدگی را بالا می برند. عوامل نقشی مورد بررسی عبارتند از: وزن دستوری، معرفگی، جانداری و ساخت اطلاعی. برای داشتن داده های طبیعی، پیکره ای گفتاری از مصاحبه ها و میزگردهای زنده تلویزیونی، مکالمات رو در رو و گزارش های زنده ورزشی گردآورده ایم و جملات پسایندشده در این پیکره را مبنای تحلیل خود قرار داده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عوامل فوق به استثنای عامل جانداری، در پسایندسازی جملات فارسی مؤثرند؛ یعنی هرچه سازه موردنظر معرفه تر و سنگین تر باشد احتمال پسایندشدن آن بیشتر است، و در مورد ساخت اطلاعی نیز با اینکه مفعول های مستقیم پسایندشده بیشتر دارای اطلاع مفروض هستند، این یک دستی در مورد مفعول های غیرمستقیم و حرف اضافه ای دیده نمی شود.
رابطه نحو و معناشناسی در تعیین متمم های گزاره ای در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، فرض اصلی آن است که ساخت معنایی محمول جمله اصلی و ساخت صوری بند متممی رابطه دارند. در زبان فارسی تفاوت صوری میان وجه اخباری و وجه التزامی دربند پیرو مربوط به تفاوتهایی است که در رابطه معنایی میان محمول جمله پایه و محمول جمله پیرو وجود دارد.
پدیده معکوس کردن فاعل بعد از دو کلمه ربطی فرانسوی aussi et ainsi (همچنین، نیز، هم...)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
کلمات ربطی با ایجاد پیوند میان بخشهای گوناگون یک متن می توانند نقش مهمی در انسجام آن ایفا کنند. در گذشته به آنها حروف ربط پیوستگی و وابستگی اطلاق می شده است و امروز ما آنها را در مجموعه بزرگ کلمات ربطی جای می دهیم و برای هر یک با توجه به جایگاهش در جمله نقشی قائل می شویم. با توجه به اینکه تفاوتهای ساختاری بین زبان مبدأ و زبان مقصد، سبب بروز خطا در زبان مقصد می شود، در این پژوهش با انتخاب دو کلمه ربطی همچنین، نیز، هم، به این ترتیب، ...) که کاربرد آنها در زبان فرانسوی (aussi et ainsi) = (همچنین، نیز، هم، به این ترتیب، ...) فرانسه متفاوت است، مشکلات زبان آموزان ایرانی را در این زمینه پیش بینی کرده ایم. بررسی و تجزیه تحلیل ساختاری جملاتی که در آنها کاربرد کلمات ربطی مورد نظر سبب فرایند جابجایی فعل و فاعل می شود و همچنین بررسی دلایل عدم جابجایی فعل و فاعل، با وجود کاربرد این کلمات ربطی در جمله، هدف اصلی این تحقیق می باشد.
جابجایی فعل و فاعل پس از این کلمات ربطی می تواند با تغییر و تمایز معنایی همراه باشد. در حقیقت این به سبک نویسنده بستگی دارد که برای القای بسیاری از معانی مورد نظرش بخواهد از این فرایند جابجایی استفاده بکند. همچنین باید اضافه کرد که جابجایی و یا عدم جابجایی فعل و فاعل در اثر یک مولف میتواند سبب ساز یک معنی متفاوت باشد.
استفاده از واژه های اضافی در ساختار جملات مرکب شفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صرفه جویی در کاربرد کلمات و جلوگیری از تکرار کلمات مربوط به تمام سطوح زبانی می شود. در مقاله سعی شده اشکال مختلف استفاده از کلمات اضافی و تکرار کلمات در جملات مرکب شفاهی مورد بررسی قرار گیرد. همچنین موارد مربوط به نحو و ساختار جملات در گفتار ونیز موارد مربوط به ارتباطات معنایی کلمات مورد بررسی قرار می گیرد. استفاده از کلمات اضافی قواعد مربوط به جملات کتبی را نقض می کند. ولیکن استفاده از کلمات اضافی از نقطه نظر هماهنگی معنایی جملات مرکب‘ از آنجایی که معنای جمله را تغییر نمی دهند‘ حتی تاکید بر محتوای جمله نیز دارند و ارتباط نحوی بین اعضای جمله را به خوبی مجزا می کنند‘ مجاز می باشد. ساختار الگویی جملات شفاهی که نهاد جمله سه بار تکرار می شود‘ فهم ارتباط معنایی جمله را مشکل نمی کند‘ حتی تکرار ارکان اصلی جمله با تغییر گزاره ساختار جدیدی را به وجود نمی آورد. گاهاً کلمات اضافی یا تکرار کلمات نقش توصیف را ایفا کرده و باعث فهم بهتر مطلب می گردد. استفاده از کلمات اضافی و یا تکرار کلمات منجر به تشکیل مدل های مختلف ویژه نحو جملات شفاهی می شود.