فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
دستوری بودن در برنامه کمینهگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحو، در رویکرد زایشی چامسکی، همواره به عنوان هسته زبان در نظر گرفته شده و دستوری بودن نیز به نوبه خود، هسته نحو تلقی گردیده است. تا پیش از ظهور برنامه کمینهگرا و بهطور خاص، در چارچوب نظریه «حاکمیت و وابستگی» که سرآغاز رویکرد «اصول و پارامترها» محسوب می گردد، شرایط تعیین کننده و حاکم بر دستوری بودن ساختهای زبانی، خواه اشتقاقی و خواه بازنمودی، شروط خوش ساختی بودند که بر سطوح گوناگون و سازوکارهای نحوی زبان، از درون اعمال می گردیدند، بدون آنکه تحت تاثیر نظامی بیرون از حوزه نحو قرار داشته باشند. در نظریه «حاکمیت و وابستگی» توصیف ساختاری یک عبارت زبانی، چهار سطح بازنمایی را در بر میگرفت که حضور این سطوح یا توسط اصول و پارامترها، که به عنوان شروط خوش ساختی عمل میکردند، تعیین میشد، و یا توسط صافیهای ناظر بر سطوح گوناگون. با ظهور برنامه کمینهگرا و ارائه تفسیری نوین از دستوری بودن در قالب شرایط خوانش پذیری، دستوری بودن جمله ها، تحت تاثیر عوامل بیرونی کنشی تعیین می شوند. به دیگر بیان، عملکرد نظامهای کنشی خارج از حوزه زبان اما درون ذهن، تعیینکننده دستوری بودن عبارتهای زبانی می گردند. این مقاله کوششی است برای نشان دادن اینکه چگونه بازتعریف دستوری بودن در قالب شروط خوانش پذیری، کمینهگرایی را که برنامه ای صورت گراست به نظریهای نقشگرا مبدل ساخته است.
بررسی ریشه شناختی نام چشمه سو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مکانهای باستانی دشت توس در خراسان چشمه سویا چشمه سبز است که نام آن بارها در متون پهلوی و تاریخی نظیر بندهش، گزیده های زادسپرم، شاهنامه و ... به عنوان چشمه ای مقدس و یا دریاچه ای مشهور و یا مکانی که یزدگرد اول ساسانی در آنجا به صورتی شگفت و غریب کشته شده آمده است. از طرفی وجود یکی از آتشکده های مهم دوره ساسانی در کنار این چشمه بر اهمیت آن افزوده است. به نظر می رسد این چشمه تقدس خود را در دوره اسلامی همچنان حفظ کرده به طوری که در منابع این دوره به آن اشاره شده است. این مقاله سعی بر آن دارد که با ...
مجازها در زبان و ادبیات آلمانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجاز به معنای به کارگیری کلمه و کلام در معنای غیرحقیقی، از جمله مقولاتی است که در زبان و ادبیات همه ملل دیده می شود؛ اما تمامی شیوه های به کارگیری واژه و سخن که در یک زبان و ادبیات به عنوان مجاز تلقی می گردند، در زبان و ادبیات دیگر الزاماً به عنوان مجاز شناخته نمی شوند و در مواردی میان مجاز های شناخته شده نیز شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. در زبان و ادبیات آلمانی ?? گونه مجاز تمیز داده می شود: استعاره، مجاز مرسل [کیفی]، مجاز مرسل علی، مجاز مرسل کمی، دگرگویی، دگرگویی خاص و عام، وارونه گویی، بزرگ نمایی، کوچک نمایی، تأکید [روی معنای نهفته] ؛ درحالیکه در زبان و ادبیات فارسی از 2 تا ? مجاز: تشبیه، استعاره، مجاز مرسل، کنایه سخن گفته می شود. در این مقاله به بررسی مجازها در زبان و ادبیات آلمانی و فارسی پرداخته می شود که در حقیقت به شکلی نیز بررسی مجاز ها در زبان و ادبیات مغرب زمین و مشرق زمین خواهد بود.
ارزیابی روایی سازه و پایایی ابزارهای سنجش سبکهای یادگیری زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال های بسیاری است که در برنامه ریزی آموزشی به تفاوت های فردی توجه شده است. یکی از شاخصه های تفاوت های فردی، سبک های یادگیری است. کارشناسان آموزش زبان انگلیسی، مانند سایر دست اندرکاران تعلیم و تربیت، می توانند با کشف سبک های یادگیری، برنامه آموزشی مناسبی را طراحی کنند. البته تولید ابزار پایا (reliable) و معتبر (valid) مسئله ای مهم در سنجش سبک های یادگیری فراگیران زبان انگلیسی (به عنوان زبان خارجی) است. در این مقاله نتایج اجرای دو پرسشنامه سبک های یادگیری موسوم به پرسشنامه برتری سبک های یادگیری ادراکی رید(Reid) و نشانگر سبک های یادگیری وینترگرست و دی کاپیوا (Wintergerst and DeCapua) گزارش می شود. پرسشنامه اول در سال 1987 تولید شده است و به اختصار PLSPQ نامیده می شود و پرسشنامه دوم در سال 2002 تولید شده است که به اختصار LSI خوانده می شود. هر دو پرسشنامه در اصل برای کسانی تدوین شده اند که انگلیسی زبان دوم آنهاست. نتایج این تحقیق – که با روش آماری تحلیل عامل تأییدی (confirmatory factor analysis ) و آلفای کرانباخ(Cronbach’s alpha ) بررسی شده است– نشان داد که PLSPQ روایی سازه ندارد و نیز پایایی آن از حد معمول کمتر است. اما LSI از حیث روایی سازه و پایایی قابل قبول است. از آن جایی که تعداد سؤالات LSI از PLSPQ کمتر است، می توان گفت که از نظر عملی ( practicality ) از PLSPQ بهتر است. بنابراین، می توان گفت که LSI بهتر از PLSPQ سبک های یادگیری را می سنجد. اهل فن می دانند که کمتر پرسشنامه یا آزمونی پیدا می شود که همه جوانب یک سازه را در بر گیرد. برای نمونه در پرسشنامه LSI به «شیوه استدلال» (استقراء/قیاس) توجه نشده است. از این رو پیشنهاد می شود، سؤالاتی برای سنجش این سازه به این پرسشنامه اضافه شود تا به غنای آن افزوده شود.
نمادهای متنی نوع متن و درک مطلب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حوزه درک مطلب در زبان خارجی شناخت کمی از میزان درک خواننده زبان خارجی در متونی که در آنها نمادهای منطقی به صورت آشکار و ضمنی به کار رفته اند و نیز در متونی که شیوه گفتمان آنها متفاوت است وجود دارد. این رساله به بررسی درک مطلب دانشجویان ایرانی دوره کارشناسی از متون داستانی، تفسیری و مباحثه ای که در آنها روابط بین گزاره ها به صورت ضمنی و آشکارا نشان داده شده است می پردازد.160 شرکت کننده با توانش های زبانی مختلف به سؤالات این نوع متون پاسخ دادند. نتایج بدست آمده تفاوت های چشمگیری بین سطح توانش زبانی، شکل گفتمان متن (تفسیری، داستانی، مباحثه ای) و نوع متن (با نماد و بدون نماد) را نشان داد. پاسخ های شرکت کنندگان در متون مختلف نیز تأثیر نوع و ساختار متن بر درک خوانندگان در اشکال ضمنی و آشکار نمادها در متن را نشان می دهد. در نهایت این نتایج تأثیر کمکی این نمادها را در درک مطلب نیز تأیید می کند. نتایج این تحقیق بر درک ما از ماهیت بلاغی و شناختی متون مختلف و نقش مثبت نمادهای منطقی در درک این نوع متون کمک می کند. بنابراین، مدرسان زبان، آزمون سازان و تدوین کنندگان متون درسی باید بیشتر به رابطه میان نمادهای متنی و انواع متون در طراحی و تدوین متون و روش های مناسب تدریس جهت بالابردن سطح درک مطلب خوانندگان زبان انگلیسی توجه نمایند.
ایجاد پیوستگی در نوشتار با نگاهی به داستان خوشامدگویی به شورای نظارت اثر پتر هاندکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پتر هاندکه (Peter Handke) نویسنده، شاعر و منتقد اتریشی که در بدو ورود به دنیای نویسندگی، به علت انتقاد علنی از ناتوانی دیگر نویسندگان هم زبان در زمینه توصیف، از شهرت زیادی برخوردار شد، به خاطر قدرت کلام، از نظریه پردازان ادبی به شمار رفته و تعدادی از آثار او، به علت پرداختن به زبان و کلام، به نمایشنامه های گفتاری (Sprechstücke) شناخته شده اند. نخستین علت این است که هر آنچه در آن ها رخ می دهد، چیزی جز بازی با واژه و کلام نیست. ایجاد پیوستگی در نوشتار، از قواعد عام و خاصی پیروی می کند که یافتن این قواعد در آثار نویسندگانی نظیر هاندکه، به این علت که در آنها زبان و کلام محور اثر قرار می گیرند و نه واقعه یا حادثه، به راحتی امکان پذیر نیست. از جمله ابزار ایجاد پیوستگی در نوشتار، بازپس نگری، محوسازی و استفاده مناسب از آنها در ایجاد روال منطقی جریان داستان است که از اهمیت خاصی برخوردار است.
کج فهمیهای بنونیست از آرای سوسور درباب «سرشت نشانه زبانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله دوگانه است. در بخش نخست، سعی بر آن است که «سرشت نشانه زبانی» بر اساس نظریات فردینان سوسور تشریح گردد. سوسور در درسنامه زبانشناسی عمومی خود مسیر جدیدی را برای زبانشناسی ترسیم می نماید که تا به امروز مطرح و باقی است. سوسور ادعا می کند که زبان باید به عنوان یک نظام نشانه ای مطالعه شود. به بیان دیگر، براساس این نظریه روند معنیسازی نسبتِ کلمه را با جهان بیرون نفی می کند. معنی بر اساس منطق رابطه و تفاوت بین نشانه ها در درون نظام زبانی پدید میآید. بنابراین، سرشت نشانه زبانی اختیاری، تفاوتی و رابطهای است. در بخش دوم این مقاله، پس از ارایه و بررسی خوانش امیل بنونیست از سوسور، نشان داده می شود که برخی از جنبه های خوانش بنونیست دچار اشکال است.
صرف و واژگان: واژه سازی و زایایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به ارتباط بین صرف و واژگان پرداخته می شود و نیز به مسئلة تولید کلمات بالفعل و بالقوه و محل ساخت و نگه داری آنها اشاره ای می گردد. همچنین بسامد واژه های با قاعده و بی قاعده مورد مطالعه قرار می گیرد. زایایی صرفی از منظر کمیت و کیفیت، بررسی و در پایان نیز رابطة بسامد و کاربردشناسی مطالعه می شود.
تحولات حوزه معنایی برخی از افعال و عبارت های فعلی و کاربرد آن در نثر فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۶ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
تأثیر دمش بر تقابل واکداری- بی واکی انسدادی های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دربارة تظاهر آوایی انسدادی های بی واک فارسی بعد از سایشی های بی واک دو فرضیة واجی مطرح است. بر اساس فرضیة اول، انسدادی های بی واک در این جایگاه به گونة واک دار خود تبدیل می شوند. این مستلزم آن است که هم زمان با کاهش میزان دمش، بر میزان ارتعاش تارآواها به هنگام تولید آن ها افزوده شود. فرضیة دوم چنین بحث می کند که با کاهش میزان دمش انسدادی های بی واک در جایگاه مورد نظر، لزوماً بر میزان ارتعاش تارآواها افزوده نمی شود؛ بنابراین انسدادی های بی واک در این جایگاه از نظر تولیدی در حد فاصل انسدادی های دمیده و انسدادی های واکدار قرار می گیرند و تظاهر آن ها به صورت همخوان های بی واک نادمیده یا نیم دمیده درمی آید. در این مقاله در چارچوب واج شناسی آزمایشگاهی، میزان صحت و اعتبار این یافته های نظری را محک می زنیم. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در این جایگاه، از میزان دمش انسدادی ها کاسته می شود ولی بر میزان واک آن ها افزوده نمی شود؛ بنابراین تولید انسدادی های بی واک در این جایگاه در حد فاصل انسدادی های بی واک دمیده و انسدادی های واکدار قرار می گیرد.
ساخت ناگذرا در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال فارسی در موارد سه گانة زیر با یکدیگر در تقابل قرار دارند:
الف) متعدی بودن[1] : که به تقابل میان افعال لازم و متعدی می پردازد. فعلی که نیاز به مفعول دارد فعل متعدی و در غیر این صورت لازم است. همة افعال ناگذرا[2] و مجهول لازم هستند و همة افعال سببی نیز متعدی هستند.
ب) جهت[3] : که به تقابل میان معلوم و مجهول در فارسی اشاره دارد. تفاوت این دو ساخت در ظرفیت نحوی آنهاست و از حیث ظرفیت معنایی تفاوتی با یکدیگر ندارند.
ج) سببی بودن[4] : که به تقابل میان افعال سببی، غیرسببی و ناگذرا (ضدسببی) اشاره دارد. این ساخت ها از حیث ظرفیت معنایی با یکدیگر تفاوت دارند و البته این تفاوت در ساخت نحوی آنها نیز منعکس است. افعال سببی حتماً دارای عاملی[5] هستند که به ساخت غیرسببی یا ناگذرا افزوده شده است؛ افعال غیرسببی دارای عاملی هستند که در ظرفیت معنایی فعل خود آن را دارند و حاصل سببی شدن نیست و افعال ناگذرا هیچ گاه دارای عاملی در ظرفیت معنایی خود نیستند.
گروهی از زبان شناسان بر این عقیده اند که افعال فارسی دارای دو جهت معلوم و ناگذرا هستند (معین، 1974 و کریمی، 2005) و گروهی دیگر علاوه بر این دو، وجود جهت مجهول را نیز در فارسی پذیرفته اند (جباری، 1382 و حق بین، 1383 و روشن، 1377). طبیب زاده (1385) افعال فارسی را دارای دو جهت معلوم و مجهول می داند و منکر جهتی به نام ناگذرا یا میانه است. در این مقاله به بررسی ساخت ناگذرا در فارسی پرداخته ایم و نشان داده ایم که ناگذرا بودن در فارسی یک جهت نیست و در واقع افعال ناگذرا در تقابل با معلوم و مجهول نیستند؛ بلکه باید آن را در تقابل با سببی بودن قرار داد؛ یعنی فعل ناگذرا با افعال سببی در تقابل است. این ساخت در فارسی دارای انواع مختلفی است که به تفصیل معرفی شده است.
گفتار و خط فارسی
حوزههای تخصصی:
ساختمان فعل در گویش جرقویه (ولتی) از دیدگاه رده شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستورنویسی زبان ها ازدیدگاه های مختلفی انجام گرفته است. یکی ازاین دیدگاه ها رده شناسی است که براساس معیارها و ویژگی های خاص، زبان ها را در رده های مختلف قرار می دهد. این طبقه بندی دربخش های مختلف دستور یعنی واج شناسی، صرف، نحو و معناشناسی انجام می گیرد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود توصیف رده شناختی ساختمان فعل در گویش جرقویه است که هدف آن فقط تعیین ردة صرفی و نحوی این گویش بر اساس برخی از پارامترهای مطرح رده شناسی در حوزة فعلی است.
ساختار مصدری وجهی فعل «بودن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبارت sein + zu + Infinitiv به دلیل مفهوم مبهم آنکه هم به معنی امکان و هم به معنی الزام میباشد، به عنوان قسمت مهمی از مبحث «عبارات چندوجهی» در آلمانی محسوب میشود. به همین دلیل این ترکیب دستوری با افعال کمکی «توانستن» و «بایستن» از نظر معنایی در رقابت است، گرچه این عبارت در اکثر موارد به معنای «امکان» است. سؤال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که چه عوامل زبانی و غیرزبانی در این مورد نقش ایفا میکنند که شنونده باتوجه به آنها تشخیص دهد که کدام معنای این ترکیب دستوری مدنظر گوینده میباشد. در این رابطه چهار عامل مهم مطرحاند که عبارتند از: زمینه گفتار، موقعیت گفتار، فحوای کلام، نوع متن و وجود بعضی از ادات جمله. با در نظر گرفتن و بررسی این موارد میتوان به مفهوم واقعی Der modale Infinitiv mit "sein" پی برد.
خاستگاه و معانی واژه عجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله کوششی است برای تبیین خاستگاه و معانی واژه اعجم. بدین منظور واژه نامه های فارسی و عربی مورد بررسی قرار گرفته و به آثار نظم و نثر توجه شده است. نیز، آرا و نظریات ارائه شده درباره این واژه از نظر دور نمانده اند و به خصوص با استناد به شواهدی معتبر از متون مختلف ادبی، تاریخی و تفسیری انگاره ای که در آن واژه اعجم فارسی و مشتق از نام جمشید ـ پادشاه اساطیری ایران ـ دانسته شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. واژه اعجم در اصل عربی و به معنای گنگ و غیر فصیح است که کاربرد فراوان آن برای ایرانیان موجب شده در دوره های بعد، از آن معنای غیر عرب و به ویژه ایرانی فهمیده شود.
همانندیهای نوشتاری و یادگیری واژگان تأثیر ایجاد آگاهی از همانندیهای نوشتاری درون زبانی واژگانی در درک و تولید واژگان زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی تأثیر ایجاد آگاهی از همانندی های نوشتاری در درک و تولید واژگان زبان دوم، چهار گروه از دانشجویان درس زبان عمومی برگزیده شدند که از دو گروه به عنوان گروه های آزمایشی و از دو گروه به عنوان گروه های کنترل استفاده شد. افراد گروه های آزمایشی از شباهت ها و تفاوت های نوشتاری واژگان آگاه شدند، ولی چنین کاری درباره افراد گروه های کنترل انجام نشد. در پایان دوره آزمایشی برای مقایسه درک واژگانی، از یکی از گروه های آزمایشی و یکی از گروه های کنترل، آزمونی چند گزینه ای انجام گرفت. با هدف مقایسه تولید واژگانی، به دو گروه باقیمانده یک فعالیت تولیدی زبانی داده شد. فرایند آماریANOVA نشان داد که بین میانگین نمرات گروه ها تفاوت های معنی داری وجود دارد. آزمون Scheffe هم نشان داد که آگاهی از همانندی های نوشتاری واژگانی، هم در درک و هم در تولید واژگان زبان دوم، تأثیر مثبت دارد.
زبان در گفتمان طنز احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد ویژه زبان، همان عنصری است که متن ادبی را از غیر ادبی متمایز می سازد و آن را از سطح زبان عادّی فراتر می برد. هر شاعری متناسب با توانایی خود، زبان خاصّی دارد که او را از دیگر شاعران متمایز می سازد. در گفتمان کاوی شعر باید ویژگیهای این زبان شعری را شناخت تا به تحلیلی صحیح از افکار، اندیشه ها وتجربه شاعر دست یافت؛ زیرا تجربه شعری معادل همان تجربه بشری است که به زبان شعر سروده شده است. مهمترین ویژگی شعر احمد مطر، زبان خاص اوست که دارای طنزی تلخ با واژگانی ساده و به دور از ابهام و غموض است. زبانی که نشان دهنده تجربه تلخ زندگی شاعر است که قالب شعر نو یا آزاد را برای بیان آن انتخاب کرده است.