اطلاع رسانی رسانه، از راه های تغییر رفتار زیست محیطی است که در صورت وجود تعامل مناسب میان رسانه و مخاطب، واکنش های غیرمنتظره در رفتار شهروندان را کاهش می دهد و کنشی به نسبت قابل پیش
بینی را در سیاستگذاران، جامعه موجب می شود. این تعامل در مسائل غیرمتعارفی همچون استفاده از آب بازیافتی حساسیت و اهمیت بیشتری دارد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی معنایی در واکنش شهروندان نسبت به این مسئله، با روش نظریه زمینه ای انجام شده است. در روش نمونه گیری با حداکثر تنوع با 23 نفر از افراد مصاحبه شد و داده ها در قالب 107 مفهوم، 39 مقوله محوری و یک مقوله هسته کدگذاری شدند. نتایج نشان داد که افراد «بی اعتمادی نهادی» را زمینه نپذیرفتن اخبار رسانه در نظر می گرفتند و «مخاطره ادراکی» و «درک قدرت منفعت طلب» از شرایط علّی مهم تلقی می شد. در این پژوهش، مقوله هسته «استحاله اعتبار خبر رسمی و پذیرش ریسک هدفمند شایعه» است.
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی نحوه و میزان اثرگذاری تلویزیون بر مراسم عزداری و در نتیجه تغییر فرهنگ یا آسیب آفرینی در آن است. با توجه به هدف یاد شده پرسش های اصلی مقاله عبارت هستند از: رسانه ای چون تلویزیون در ایران چگونه و در چه سطحی فرهنگ جامعه را تحت تاثیر قرار داده است؟ آیا تاکید بر وجه مراسمی در برنامه ها موجب نشده است تا فرهنگ ساختار نمایشی بیابد؟ به عبارت دیگر، آیا رسانه موجب نشده است تا فرم مراسم زیبا و نمایش گونه گردد و در مقابل توجه کمتری به معنای مراسم دینی از طرف مخاطبان صورت پذیرد.
سواد رسانه ای، توانایی دسترسی به رسانه ها، درک و ارزیابی انتقادی جنبه های مختلف محتوای رسانه ها برای خلق ارتباطات در زمینه های گوناگون است. در حال حاضر در بسیاری از کشورهای دنیا، آموزش سواد رسانه ای به اقشار مختلف مردم آغاز شده و این موضوع اهمّیت خود را پیدا کرده است. هرچند تمام ایدئولوژی های رسانه ای منفی نیستند و رسانه ها ایدئولوژی های مثبت هم دارند، اما افرادی کهسوادرسانه ایکمیدارند،بایدپیام هایرسانه ایراهمان گونهکهرسانه هاارائهمی کنند،بپذیرندو میخ هایگردپیام هایرسانه ایرادرسوراخ هایچهارگوشومربّع شکلزندگیخودچفتکردهوتطبیقدهند. در کشور ما نیز سواد رسانه ای و آموزش آن به خصوص برای کسانی که بیشتر با رسانه ها در ارتباط اند، اهمّیت ویژه ای دارد. از این میان، مدیران و کارکنان روابط عمومی ها، از جمله کسانی هستند که به انحاء مختلف با رسانه ها در ارتباط اند و علاوه بر توانایی درک و ارزیابی انتقادی محتوای رسانه ها، باید بتوانند محتوای رسانه ای مناسبی خلق کنند. پژوهش حاضر میزان سواد رسانه ای این قشر و عوامل مرتّبط با آن را مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد عواملی نظیر میزان تحصیلات، سواد بصری، سابقه کار، رشته تحصیلی، عادت رسانه ای و مصرف رسانه ای به ترتیب بیشترین تأثیر را بر سواد رسانه ای مدیران و کارکنان روابط عمومی ها دارند و متغیرهای سرمایه فرهنگی و پست سازمانی در رگرسیون خطی تأثیر مستقیم بر سواد رسانه ای ندارند. مقدارRبدست آمده در تحقیق کنونی، 819/0 می باشد که نشان می دهد 67 درصد از تغییرات میزان سواد رسانه ای ناشی از متغیرهای فوق است و 33 درصد تغییرات باقیمانده متأثر از عوامل و متغیرهایی است که در تحقیق حاضر مدنظر نبوده اند.
این مقاله به دنبال تحلیل نتایج مربوط به مطالعه انتقادی چگونگی دریافت زنان کرد ایلامی از مستندهای جنگی گروه پ.ک.ک. است که از شبکه ماهواره ای کرد زبان نوروز تی وی پخش می شود. مطالعه حاضر از سنت مطالعات فرهنگی پیروی کرده و چارچوب نظری آن بر اساس ترکیبی از نظریه انتقادی دریافت و نظریه های هویت قومی است. مسئله این مطالعه به برنامه های ماهواره ای قومی مربوط می شود که تلاش می کنند به مخاطبان گروه های قومی این نکته را منتقل سازند که از طریق این شبکه ها قادرند هویت قومی خویش را بازیابند. در این مقاله، از روش تحقیق کیفی و فن مصاحبه با گروه های کانونی با ۲۴ نمونه استفاده می کند، تا به این سؤال پاسخ دهد که آیا در گفتمان برنامه های ماهواره ای، نقش زنان کرد ایلامی در بازسازی هویت قومی به عنوان تسهیل کننده است یا مقاومت کننده؟ برخی از یافته های این پژوهش نشان می دهد که زنان مورد مطالعه، در بیشتر موارد با گفتمان مسلط متن، که همان گفتمان کردگرایی است، وارد گفتگو می شوند، ولی ایده هایی که در شبکه بازتاب می یابند را به شکل تخالفی رمزگشایی می کنند. این یافته ها مربوط به سال های 1390 تا 1392 است اما آنها را با مشاهدات خودمان در زمستان 1394 و سال 1395 مقایسه کردیم که نتایج آن در این مقاله منعکس می شود.
توسعه فناوری رسانه، امکان پخش همزمان پیام های چندگانه را در قالب پیام های متنی و زیرمتنی در تلویزیون فراهم آورده است. پیام های متنی، همان برنامه های متعارفی هستند که صفحه نمایش را به خود اختصاص می دهند و پیام های نوشتاری زیرمتنی، در قالب نوار رونده در زیر صفحه نمایش از نظر می گذرند و به لحاظ موضوعی می توانند هماهنگ یا ناهماهنگ باشند. اصحاب رسانه مایل به استفاده بهینه از هر دو ظرفیت متنی و زیرمتنی هستند. با نظر به هدف های مخاطب، محدودیت پردازش اطلاعات در حافظه فعال و ملاحظات نظریه پردازش دوگانه، اینکه مغز پیام های همزمان را به گونه مؤثر مورد توجه و پردازش قرار دهد، محل سؤال است. پژوهش حاضر، حالات مخاطب را در دو موقعیت هدفمند / غیر هدفمند در تعامل با حالات هماهنگی / ناهماهنگی موضوعی این پیام ها مورد بررسی قرار داده و تأثیر آن را بر میزان یادآوری مطالعه کرده است. برای این منظور 150 شرکت کننده در قالب پنج گروه 30 نفری، با هدف های متفاوت، در معرض ترکیب مختلفی از پیام های متنی و زیرمتنی قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که دو عامل هدفمندی و هماهنگی می توانند در شرایطی، بر کانونی کردن پردازش و بیشینه کردن یادآوری پیام ها مؤثر باشند.