تاریخ صد ساله اخیر ایران، توام با تحولات بزرگ در عرصه سیاست داخلى است که دو انقلاب 1285 مشروطه و 1357 اسلامى و نیز، دو کودتاى 1299 انگلیسى رضا خان و 1332 آمریکایى محمدرضا، فقط قسمتى از آن حوادث عظیم را تشکیل مىدهد . هر ذهن کاوشگرى با مشاهده این وقایع، خود را با سؤالات بسیارى روبرو مىبیند که تنها بخش کوچکى از آن به احزاب و گروههاى سیاسى بر مىگردد، از قبیل احزاب و گروههاى سیاسى در این دوران چرا و چگونه بر حوادث تاریخى تاثیر گذاشتند؟ از چه مشى مبارزاتى پیروى مىکردند؟ به چه اندیشه سیاسى وابسته بودند؟ و فرجام هر یک، به کجا انجامید؟ مقاله حاضر مىکوشد در حد بضاعت و اختصار به این سؤالات پاسخ دهد .
آراى سیاسى فقهاى صفویه و قاجاریه، بخشى از فرآیند کلى تحول اندیشه سیاسى تشیع را مىسازد . این آرا، برآیند اندیشه سیاسى گذشته است، اما خود نیز مقدمهاى براى شکلگیرى اندیشه حکومتى شیعه در دوره پس از قاجاریه گردید . در واقع، بدون تحقق اندیشههاى فقهى و سیاسى عالمان گذشته، تصور شکل یافتن اندیشه ولایت فقیه از سوى امام خمینى رحمه الله غیر ممکن بود . گر چه اندیشه ولایت فقیه امام خمینى رحمه الله با آراى گذشته متفاوت است، ولى از این جهت که اندیشهاى براى ساختن حکومت اسلامى است، با دیگر اندیشههاى سیاسى شیعى قرابت دارد . از این رو، آنچه پیش رو دارید، مرورى کوتاه بر تحول و تغییر اندیشه سیاسى شیعه در برههاى خاص از تاریخ تشیع است .
به موازات ضرورت حکومت، این پرسش اساسى مطرح است که مشروعیتحاکم از سوى چه منبعى اعطا مىشود؟ آیا دین در زمینههاى سیاسى و حکومتى، ارائه دهنده دیدگاه قابل اطمینانى است؟ در مقابل این پرسش برخى با استدلال به آیات، روایات، عقل و دلایل کلامى دیگر در صدد تفکیک و جداسازى دین از سیاستبرآمدهاند .
این مقاله درصدد استبا ارائه دقیق از دیدگاه قائلین به جدایى دین از سیاست، به نقد استدلالهاى آنها بپردازد، سپس دلیلهاى کاملى، اگر چه به اختصار، در زمینه عجین بودن اسلام، با سیاست ارائه دهد، که این اندیشه با اثبات ولایت مطلق پیامبر (ص) و امامان (ع) و سیر در تاریخ مبارزات رسولان الهى ثابتخواهد شد .
بنابراین با نقد دقیق ادله برخى از طرفداران نظریه جدایى دین از سیاست، به این نتیجه نائل مىشویم که جدایى دین از سیاست از دیدگاه عقل و شرع ممکن نیست، چه این که دین کامل و جریان آن در جامعه بدون حکومتى که از سوى دین ترویجشده باشد ناممکن است .
اسلام دین سهل و آسانى استبه طورى که عمل به احکام آن آدمى را به تکلفهاى بى مورد و ریاضتهاى بى جا نمىافکند، اما در عین آسانى براى رشد و تکامل بندگان و حفظ مصالح جامعه اسلامى در برخى موارد بسیار دقیق و سختگیر است . از این رو در این نوشتار ابتدا دیدگاه اسلام در مورد مدارا و شدت عمل به طور خلاصه تبیین گردیده سپس با استناد به سیره حکومتى امیرمؤمنان علیه السلام برخى از مرزهاى مدارا و شدت عمل در حکومت آن حضرت مورد بررسى قرار گرفته است .