فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۸۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
علم وجوه و نظائر از قرون اولیه اسلامی مورد توجه دانشمندان حوزه تفسیر و علوم قرآن بوده است؛ اما هیچ تعریفی از آن ارائه نداده اند. از آنجا که این علم مربوط به معانی واژگان است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اولین کسی که به طور خاص به تعریف این علم پرداخته ابن جوزی (م 597 ق) است. در دوره های بعد نظر وی توسط زرکشی (م 794 ق) مورد نقد قرار گرفته و تعریف دیگری از وجوه و نظائر ارائه شده است. وجوه در هر دو تعریف ناظر به معانی متعدد است و تنها، واژگان دارای وجوه هستند، نه جملات و عبارات.
از تفاوت های بارز این دو تعریف، تفاوت در تعریف نظائر است. در تعریف ابن جوزی نظائر ناظر به لفظ کلمه است؛ ولی در تعریف زرکشی ناظر به مصادیق یک واژه عام. همچنین، زرکشی در تعریف خود از دو اصطلاح «لفظ مشترک» و «الفاظ مطواطئ» استفاده کرده است. این امر موجب شد چند برداشت از معانی وجوه و نظائر صورت گیرد؛ اما به دلیل خالی بودن تعریف ابن جوزی از اصطلاح، گویا و واضح است.
تأثیر اصل عدل الهی در تفسیر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اندیشه های کلامی، به ویژه اعتقاد به عدل و حکمت خداوند، در تفسیر قرآن کریم بس اثرگذار است. بررسی این موضوع می تواند رویکرد مفسران عدلی مسلک به تفسیر قرآن را آشکار سازد و گامی در جهت تمایز تفسیر آنها از تفاسیر دیگر نحله های تفسیری کلامی به شمار آید. عدلیه بر این باورند که خداوند عادل و حکیم است و کرداری که خرد زشت بشمارد، از او سر نمی زند. سخن گفتن خداوند در قرآن نیز از همین اصل پیروی می کند. خداوند در قرآن سخنی نگفته که مخاطبان از فهم آن درمانند، بلکه درحدود فهم بشری و چارچوب قوانین محاوره با مخاطبان سخن گفته است. آنچه با عنوان روایات تفسیری نیز از معصومان به دست ما رسیده مشمول همین اصل است. ازاین رو، اگر ظاهر بدوی برخی آیات یا روایات با عدالت و حکمت الهی ناسازگار بود، باید آن را به گونه ای سازگار با عدل و حکمت الهی تفسیر و تحلیل کرد.
احتباک و آثار معنایی آن در تفسیر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«احتباک» در بدیع، بدین معناست که در دو کلام پیاپی، از جملة اول، قسمتی که مشابه آن در جملة دوم بیان شده است حذف شود و از جملة دوم نیز بخشی که در جملة اول بدان اشاره شده است حذف گردد. این صنعت با خلق ظرفیت های معنایی در بخشی از آیات قرآن، معنای گسترده ای را در قالبی محدود، به نمایش می گذارد که پژوهش در آن، نشانگر تأثیر علم بدیع در تفسیر است؛ به این صورت: الف. گاه ایجاز، اقتضا می کند در دو موضوع متقابل با احکام جداگانه ، تنها به اصل یکی از دو موضوع و حکم موضوع دیگر، پرداخته شود تا شنونده، اصل متقابل دیگر و حکم لنگة مذکور در کلام را خود کشف کند. ب. گاهی که دو طرف تشبیه انطباق کامل ندارند به مدد احتباک، عدم انطباق ظاهری توجیه می شود. ج. در برخی آیات، که دو فعل متفاوت از حیث زمان به کار رفته و شبهة ناهماهنگی پدید آورده است، صنعت احتباک چنین مواردی را تحلیل می کند. د. احتباک، برخی از شبهات محتوایی آیات و ناسازگاری ظاهری میان آنها را پاسخ می دهد. این مقاله، حاوی نمونه های متعدد قرآنی و تفسیری در این زمینه است.
الگوی شلایر ماخر و تعامل سیاق متنی و حالی در دور هرمنوتیکی متناسب قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بنا دارد که تبیینی از تعامل سیاق متنی با سیاق حالی، در حین فهم متن ارائه نماید؛ تعاملی که در دور هرمنوتیک خاصی از فهم متن برقرار می شود. قرآن کلامی الهی است و ویژگی هایی دارد که دور هرمنوتیکی متناسب با خود را اقتضا می کند؛ لذا به بررسی و تبیین ویژگی های مؤثر در نحوه فهم آن پرداخته، با توجه به آن ویژگی ها به ارائه دور هرمنوتیکی متناسب آن مبادرت شده است.
در این دور هرمنوتیکی ارائه شده، تعامل بین سیاق متنی (حاصل از پیوستگی های درون متن) و سیاق حالی (اسباب نزول اعم از عام و خاص)، کاملاً قاعده مند می گردد و ورود به آن بر اساس ترتیب نزول صورت می گیرد. در این تعامل به اصالت و اعتبار متن قرآن نسبت به اسباب نزول نیز توجه می شود.
روش مواجهه علامه فضل الله با روایات تفسیری در «من وحی القرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«من وحی القرآن» از تفاسیر معاصر است که تفسیر آیات قرآن را در قالبی تحرک بخش، عصری و تربیتی عهده دار گردیده است. البته در کنار این ویژگی، گزارش روایات منتسب به معصوم و دیگر گزارش های تاریخی مرتبط با آیات، در آن نمودی نمایان دارد. مطابق بررسی صورت گرفته، تعامل فضل الله با روایات سخت گیرانه و قابل تأمل است؛ در این مقال، عوامل سخت گیری فضل الله در مواجهه با روایات تفسیری و گزارش های تاریخی، و موانع استفاده هرچه گسترده تر مؤلف من وحی القرآن از آنها به کاستی های گوناگونی موجود در آنها نسبت داده شده است. پیداست که این رویکرد سختگیرانه در مواردی با انتقاد مواجه است که بدان پرداخته شده است.
جامعیّت قرآن از نگاه علاّمه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعیّت قرآن از مسایل مهمّ تفسیر قرآن کریم است و دیدگاه علاّمه طباطبائی به عنوان مفسّر صاحب نظر در این زمینه بسیار مهمّ است و می تواند راهگشا در حلّ بعضی از مسایل باشد. به نظر علاّمه جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن آن است. علاّمه طباطبائی جامعیّت قرآن را در همة اقسام و صُوَر آن، مبتنی بر مجموع ظاهر و باطن قرآن می داند؛ در ظاهر قرآن تنها تفاصیل اخلاق فاضله را می توان جست، امّا معارف، شرایع و احکام در حدّ کلّیّات و اصول در ظاهر قرآن آمده اند و تفاصیل و جزئیّات آنها در روایات بیان شده یا به طریق دیگری قابل دستیابی است. در آثار قرآنی علاّمه به ویژه المیزان می توان دو قِسم جامعیّت را سراغ گرفت:
1 جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن بیان آن در طرح مسایل نسبت به کُتُب آسمانی پیشین.
2 جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن بیان آن در طرح مسایل بدون مقایسه با کتاب های آسمانی دیگر.
انذار در سوره یاسین
روابط برون سوره ای از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محقّقان از دیرباز به موضوع ارتباط و تناسب سوره های قرآن توجّه داشته و در این باره نظریّات متعدّدی مطرح کرده اند؛ که این دیدگاه ها در تحقیقات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان، آراء علّامه طباطبایی«ره»، با توجّه به جایگاه علمی ایشان بخصوص در زمینهﻯ تفسیر قرآن، از اهمیّت دو چندانی برخوردار است؛ موضوعی که به دلایل مختلف از جمله نوع نگاه علّامه طباطبایی«ره» به چگونگی چینش سوره های مصحف کنونی و اجتهادی دانستن آن، مورد غفلت واقع شده است. بر این اساس، در مقاله حاضر به ذکر آراء شاخص درباره انواع و اشکال تناسب سوره ها پرداخته و ذیل عناوین مناسب، کیفیّت اعتقاد یا عدم اعتقاد علّامه طباطبایی«ره» نسبت به آنها را نشان داده ایم. بررسی آراء علّامه طباطبایی«ره» نشان می دهد، ایشان نه تنها به موضوع تناسب سوره ها توجّه داشته است، بلکه در ردّ و تأیید انواع تناسب های مطرح شده بین سوره های قرآن، نظریّات متعدّدی را ذکر کرده است.
ملاصدرا، تفسیر یا تأویل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن (طریق وحی) در کنار استدلالات عقلی و برهان و نیز تهذیب نفس و عرفان، یکی از مؤلفه های اصلی و در حقیقت مهمترین رکن حکمت متعالیه به شمار می آید.. صدرالمتألهین به عنوان فیلسوف، مفسّر و عارف بزرگ جهان اسلام، رسیدن و نایل آمدن به «حقیقت واحد» را از طرق مختلف ممکن دانسته، آن ها را مکمل یکدیگر تلقی می کند. به گونه ای که از سویی می توان تأثیر عمیق فلسفه وجودی ملاصدرایی، آگاهی از اصول و مبانی عرفانی و بهره مندی از شهود و اشراق را در فهم، تفسیر و تأویل آیات قرآنی توسط ملاصدرا به وضوح مشاهده کرد و از سوی دیگر تدبّر و تأمّل او در آیات وحیانی و قرآنی و نیز روایات معصومین (ع) را در کشف و طرح بسیاری از مبانی فلسفی و حکمی نظاره گر بود. حضور آیات قرآنی در نظام فلسفی ملاصدرا گاه به عنوان دلیل، گاه استشهاد و گاه اقتباس است. به نظر می رسد صدرالمتألّهین در به کارگیری کلام وحی، جهت استوار ساختن مبانی فلسفی خود و دستیابی به حقیقت، بیش از آن که از روش «تفسیر» و بسنده نمودن به معانی ظاهری و مفاد استعمالی آیات قرآن استفاده کند، از روش «تأویل» و درک باطن و یا بطن قرآن بهره برده است. وی با ضروری دانستن آن، تأویل صحیح را عروج از لفظ به معنا و تطبیق کتاب تدوین و تکوین تلقی می کند؛ گرچه ایشان در مواردی، متعهد به این مبنا نبوده و تأویلی ناسازگار با ظاهر آیات، سیاق آن ها و نیز اصول عقلائی محاوره ارائه نموده است.
چیستی حقیقت عرش در قرآن کریم و تحلیل دیدگاه مفسِّران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیستی «عرش» و مسائل مرتبط با آن همواره دغدغه بسیاری از قرآن پژوهان بوده است. منشأ آن آیاتی است که به صراحت از عرش و استواء خداوند بر عرش و مسائل ناظر بر آن سخن گفته است. این امر کنجکاوی اندیشمندان دینی به ویژه مفسِّران قرآن را برانگیخته است که حاصل آن به وجود آمدن دیدگاه های گوناگون درباره عرش است. مقاله حاضر در تلاش است «چیستی عرش» و مسائل مرتبط با آن را نخست از منظر آیات قرآن بررسی نماید و آنگاه به تبیین و بررسی مهم ترین دیدگاه ها در این خصوص بپردازد. از میان دیدگاه های پنج گانه قرآن پژوهان درباره عرش، دیدگاه پنجم افزون بر روشمندی و جامعیت، می کوشد تا با حفظ ظاهر آیات از هرگونه تکلّف مضِّر و تحمیل رأی بر آیات اجتناب ورزد و در عمل تفسیری روشن از مجموعه آیات را ارائه نماید. از نظر این دیدگاه، عرش مرکز و جایگاه عینی و حقیقتی از حقایق هستی است که زمام تدبیر امور جهان با همه کثرت و تنوّع، در آنجا مجتمع و سامان یافته و از آنجا به سوی هستی صادر می شود.
تأویل گرایی در اندیشة مولوی و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی دیدگاه غزالی و مولوی در مورد تأویل می پردازد؛ نخست معنای لغوی و اصطلاحی تأویل و موارد آن در قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفته، سپس قوانین تأویل، شرایط مؤول و مسألة تأویل مجاز و غیرمجاز و تفسیر به رأی به بحث گذاشته شده و نشان داده شده است که غزالی ِبه رغم رساله هایی که در رد باطنیه و اسماعیلیه نوشته، در فهم متون متأثر از رویکرد تأویل گرایانة آن ها است. بخش سوم مقاله به دیدگاه تأویل گرای مولوی می پردازد که برمبنای آن تأویل در سه سطح تأویل آیات و احادیث، رمزها و نشانه ها و اصطلاحات عرفانی صورت گرفته است. بخش چهارم مقاله، دربارة مقایسة دیدگاه های غزالی و مولوی دربارة تأویل و قوانین آن، تأویل قرآنی و کلامی، شرایط و دلایل تأویل، تأویل مجاز و غیرمجاز و قراین تأویل است که اندیشة تأویل گرای مولوی را در تأویل های صوفیانه غزالی تاحدودی متأثر از او نشان می دهد.
ریشه های تکوین نظریه ی اعجاز قرآن و تبیین وجوه آن در قرون نخست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن ترین منابع کلامی، حدیثی و تفسیری عالمان مسلمان طی قرون نخست به ندرت نظریه ای روشن درباب وجه اعجاز قرآن بیان می کنند. این در حالی است که در آغاز قرن پنجم، این بحث در آثار محققانی چون باقلانی، قاضی عبدالجبار و شریف مرتضی به نحوی بالغ و کامل مطرح می شود. غیبت این امر از یک سو و حضور انبوهی از مباحث قرآنی دیگر در آثار اسلامی قرون نخست اسلامی از سوی دیگر، این پرسش را در میان می آورد که عالمان اسلامی از کی و تحت چه شرایطی به موضوع اعجاز قرآن و تبیین وجه آن پرداخته اند. این مقاله می کوشد با مروری بر پیشینه ی مباحث مرتبط، دو خاستگاه تاریخی برای پیدایش و نظریه پردازی درباب وجه اعجاز قرآن در قرون نخست بازشناسی کند: نخست مباحثات و مناظرات کلامی مسیحیان و مسلمانان درباب نشانه های نبوّت حضرت محمد(ص) و دوم تلاش های ادبی و کلامی معتزله ی بصره و بغداد. پس از این دوران، متکلمان معتزلی این امر را در قرن چهارم بیشتر و بیشتر مطرح کردند که در اواخر این قرن، درآمد. از آغاز قرن پنجم، نظریه پردازی درباب اعجاز و تبیین وجه اعجاز قرآن هم در آثار کلامی و هم در آثار تفسیری عالمان تمامی فِرَق متداول و به یکی از مباحث اساسی در دو دانش تفسیر و علوم قرآن تبدیل شده است.
تفسیر بیضاوی در آینه فقهای مذاهب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالله بیضاوی از دانشمندان نامدار فارس، از خود آثاری بر جای نهاده که از بین آنها کتاب «انوار التنزیل» ایشان بیشترین توجه دانشمندان گوناگون اعم از متکلم، محدث، مفسر و فقیه را به خود جلب نموده است. در این میان توجه فقهای مذاهب اسلامی به کتاب مزبور به شکل حاشیه، شرح و تعلیق به علل گوناگون از جمله تاریخ فقه حائز اهمیت است. از بررسی فقهایی که تفسیر بیضاوی را مورد توجه قرار داده اند، برمی آید که به ترتیب فقهای حنفی، امامی و شافعی بیشترین سهم را در توجه به تفسیر مزبور دارند و فقهای حنبلی و مالکی به ترتیب کمترین سهم را در این باره دارند که این امر می تواند ناشی از نقل گرایی حنبلیها در مقابل عقل گرایی حنفیها و زیادی پیروان ایشان باشد. شیخ بهایی از عالمان عصر صفویه اولین فقیه امامی است که بر تفسیر بیضاوی حاشیه نوشته و آن را شرح کرده است. پس از شیخ بهایی، دیگر فقهای امامیه نیز به تفسیر مزبور توجه نموده اند که در مقایسه با فقهای شافعی، شمار آنها بیشتر است.
باز خوانی پدیده نسخ از نگاه ابوزید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دکتر نصر حامد ابو زید از نو اندیشان دینی است که در زمینه علوم قرآنی دیدگاه هایی متفاوت از آراء پیشینیان ارائه کرده است. نسخ پژوهی یکی از عرصه هایی است که وی در سیر مطالعات قرآنی خویش بدان نظر داشته و این نگاه، با تطوّر اندیشه وی در گذر زمان، تغییر پذیرفته است.
این مقاله در پی آن است که با دنبال نمودن جریان نسخ پژوهی ابو زید از مرحله «قرآن به مثابه نص» تا مرحله «قرآن به مثابه گفتمان»، تطوّرات دیدگاه وی در این باب را به ترسیم کشد. هم چنین نقد و ارزیابی مختصر چالش های موجود در نسخ پژوهی ابو زید از دیگر اهداف این نگاشته است.
تأثیر سیاق در ترجیح قرائات در تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن جریر طبری صاحب تفسیر «جامع البیان عن آی القرآن» در تفسیر آیات به مسئله اختلاف قرائات توجه داشته و با توجه به ضوابط و معیارهای خود یکی از وجوه قرائت را اختیار کرده است. با تأمل در مواردی که ابن جریر یک وجه از قرائت را اختیار کرده، در می یابیم وی در بسیاری از موارد هماهنگی قرائت با سیاق را مؤید یک وجه از قرائت دانسته و بر اساس آن قرائت خود را اختیار کرده است.
با توجه به اهمیت موضوع، این نوشتار، ضمن بیان معنای واژه های اختیار، سیاق و پیشینه کاربست آن در تفسیر و قرائات، به بررسی و تحلیل یکی از معیارهای طبری در اختیار قرائت که هماهنگی قرائت با سیاق است، پرداخته و برخی مسائل در این زمینه را مورد بررسی قرار داده است.
معنا و مبنای عقل گرایی معتزله در تفسیر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رویکرد اندیشمندان معتزله در فهم متون دینی و تفسیر آیات قرآن، عقلی است. این مقاله با روش «توصیفی تحلیلی» به بررسی معنا و مبنای عقل گرایی معتزله در تفسیر قرآن می پردازد. مقصود از «عقل گرایی معتزله در تفسیر» آن است که اولاً، در فهم و تفسیر قرآن، عقل مقدم بر دیگر ادله و حایز رتبة اول است. ثانیاً، صحت بیانات شرعی و فهم مراد آنها محتاج به ادلة عقلی است. براین اساس، معتزله ظاهر گرایی در فهم متون دینی و قرآن را مردود دانسته اند و بر جایگاه محوری عقل و مدرکات عقلی در تفسیر قرآن تأکید دارند. آنان بشری بودن وضع و مواضعه در زبان و شناخت اوصاف توحید و عدل الهی را شرط دریافت قصد متکلم در معارف دینی برشمرده اند. پایه های عقل گرایی اعتزالی در تفسیر عبارت است از: حادث بودن قرآن، تفسیرپذیری قرآن، ارشادی و تأکیدی بودن بیانات قرآنی در توحید و عدل، و سازگاری حکم عقل با خطابات قرآنی.
ترجمه فارسی دو نمونه از معربات فارسی قرآن کریم «ابریق» و «استبرق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن واژگانی وجود دارند که از اصالت عربی برخوردار نیستند؛ این واژه ها، معرّب یا دخیل نامیده می شوند. درباره تعداد معرّبات فارسی در قرآن، اختلاف نظر وجود دارد، اما اصل وجود آنها مورد اتفاق است. درباره ترجمه معربات فارسی، زبان اصلی این کلمات و زبان مقصد در ترجمه، یکسان است. در نتیجه، این سؤال مطرح می شود که آیا می توان این واژگان را بی نیاز از ترجمه شمرد؟ و یا می توان شکل پیش از تعریب کلمه را بدون در نظر گرفتن دگرگونی های معنایی لغت، به کار گرفت؟ این نوشتار با محور قرار دادن دو واژه معرّب از فارسی «ابریق» و «استبرق»، پاسخ این سؤالات را جست وجو می نماید.
روش پژوهش، کتابخانه ای و مبتنی بر توصیف و تحلیل بوده و بعد از معناشناسی و نقد ترجمه های ارائه شده از این دو واژه، به این نتیجه رسیده است که نمی توان شکل معرّب کلمه و نیز شکل پیش از تعریب آن را بدون در نظر گرفتن معانی جدیدی که نزد مخاطب امروزین یافته است در ترجمه به کار گرفت. در نتیجه، معادل «آبریز» برای لفظ «ابریق»، و «دیبای ضخیم» یا «دیبای درشت بافت» برای «استبرق» برگزیده می شوند.