فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱٬۳۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
ملاحظاتی انتقادی در باب مواجهه با مساله علم، دین و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی علوم انسانی و مفاهیم مرتبط رابطه میان علوم انسانی و توسعه
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی نقد و بومی سازی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی اسلامی سازی علوم انسانی بررسی مسئله سازگاری یا عدم سازگاری عقل و دین
این مقاله شامل ملاحظاتی انتقادی در مورد دیدگاه رایجی است که مدعی است، از طریق در نظر گرفتن شکافی عمیق بین علم سنتی و نوین می تواند تبیینی از توسعه نیافتگی ارایه دهد. این ملاحظات انتقادی شامل روان شناسی گرایی، معضلات تاریخ نگاری، تلقی پوزیتیویستی از علم و التزام آن به نوعی تکنوکراسی است. در این مقاله به بررسی این مساله که چگونه ترکیبی از این معضلات موجب ارایه یک تبیین نامناسب و ناموجه از رابطه علم، سنت و توسعه می شود، پرداخته می شود.
درآمدی بر چیستی کلام جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، تبیین چیستی کلام جدید است. از آنجا که در ابتدا میان کلام جدید و کلام قدیم رابطه ای به نظر می آید، نخست به معنا و ریشه تاریخی علم کلام اشاره می شود و بحثی تاریخی درباره الاهیات که ظاهراً معادل واژه کلام است، ارایه می گردد. در ادامه برای تبیین معنای کلام جدید، از پیدایش الاهیات جدید مسیحی سخن گفته می شود و از این نظریه که «کلام جدید، همان الاهیات جدید است» دفاع می شود. در پایان هم به رابطه میان کلام جدید و فلسفه دین و خلط رایجی که میان این دو دانش در آثار برخی از متفکران پیش آمده است، پرداخته می شود.
علم دینی از منظر آقای جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه استقلال دو حوزه علم و دین از یکدیگر بر آن است تا از یک سو به تعارض این دو حوزه معرفتی پایان دهد و از دیگر سو، بر نقش علم در اداره عرصه های غیراختصاصی دین تاکید ورزد.استاد جوادی آملی جداانگاری علم و دین را محصول تصوری ناصواب از علم و دین، و تبیین نسبت واقعی علم و دین را در گرو تعیین جایگاه عقل در درون هندسه معرفت دینی می دانند. در این دیدگاه عقل، همگام با قرآن و سنت، تامین کننده معرفت دینی است و از این رو، معرفت عقلانی و دانش علمی از قلمرو معرفت دینی بیرون نبوده و هرگز در مقابل دین قرار نمی گیرد. در این دیدگاه عقل، در برابر نقل، قرار می گیرد، نه در برابر دین. از این رو، از این منظر، علم یکسره دینی شده و چیزی به نام علم غیردینی وجود نخواهد داشت.این مقاله بر آن است تا ضمن بر شمردن ارکان، مبادی و پیش فرض های این نظریه، به کارکرد آن در تصویر علم دینی و اسلامی کردن علوم بپردازد.
جایگاه عقل در قلمرو دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۲
حوزههای تخصصی:
هدف این مقال، بررسی و تحلیل راهکارهای حیاتی دین و نقش آن در سرنوشت فردی و اجتماعی انسان و نیز جایگاه حساس عقل در قلمرو دین و نیز آسیبشناسی عقل و دین و رابطه آن دو با یکدیگر میباشد. آیا عقل و وحی حجت ذاتی دارند؟ مهمترین پشتوانه اخلاق و وظایف انسانی کدامند؟ این نوشتار با رویکرد نظری نوعی هشداری است دردمندانه به رهبران دین که در تفسیر متون دینی و تحلیل اصول و مبانی عقیدتی و صدور فتوا و بیان وظایف شرعی، رهیافتهای عقل را مدّنظر داشته باشند. برخی یافتههای مهم این مقاله عبارتند از: حجت ذاتی عقل و وحی، تعهد و ایمان فردی مهمترین پشتوانه برای اخلاق و وظایف انسانی است. سرانجام نویسنده در تلاش است تا بین دو رویکرد عقلگرایی و دینگرایی، تنشزدایی نموده و میان آن دو آشتی برقرار کند.
کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، .
مقدّمه
کلام
تبارشناسی « تجربه دینی » در مطالعات دینداری
حوزههای تخصصی:
تجربه دینی به عنوان یکی از موضوعات مورد توجه دین پژوهان، پیشینه کلامی و زمینه های اجتماعی روشنی در غرب و در مسیحیت دارد و روند فزونی گرفتنِ توجهات به سوی آن نیز، کاملاً قابل درک و ردیابی است. اما نضج و نمو آن در ایران همچون بسیاری از مفاهیم و مقولات دیگر، از روندی طبیعی برخوردار نبوده، بلکه از طریق تأملات صِرف آکادمیک و تبادلات روشنفکرانه به وقوع پیوسته است. این مقاله، بی آن که قصد ارزشیابی کلامیِ این مفهوم با نظر به آموزه های اسلامی را داشته باشد، تلاش دارد تا با اشاره به برخی از ریشه های کلامی و عقبه های تاریخی _ اجتماعیِ آن در غرب، توجه متألهین و فلاسفه دین از یک سو و روان شناسان و جامعه شناسان دین را از سوی دیگر، به لزوم بذل احتیاط و دقت نظر هر چه بیشتر در تشخیص و تدقیق مفهومی و تعیین جایگاه و مرتبت حقیقی آن در دین و نسبتش با دینداری جلب نماید
پژوهشی در ماهیت کلام جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلام جدید به عنوان یکی از شاخه های پربسامد دین پژوهی، امروزه جایگاهی وزین در میان اندیشمندان دینی یافته است. در این میان، مساله اصلی، پرسش از ماهیت کلام جدید است که آیا آنچه در خارج تحقق دارد، کلام جدید است یا مسائل کلامی جدید. به دیگر سخن، آیا وصف تجدد، حقیقتاً به خود کلام نسبت داده شده است، یا مجازاً؟ در پاسخ به این سؤال، دو رویکرد عمده در میان دین پژوهان وجود دارد. عده ای معتقدند کلام جدید، صورت تحول یافته کلام قدیم و استمرار آن است؛ ولی دسته ای دیگر، تفاوت آن دو را اساسی تر از آن می دانند که بتوان آنها را در طول یکدیگر انگاشت؛ بلکه باید آنها را دارای دو هویت معرفتی مستقل دانست.
نگارنده در این نوشتار، ابتدا هشت تقریر از دیدگاه یکسان انگاری ماهیت کلام قدیم و جدید و سپس دیدگاه مبتنی بر تفاوت ماهوی آن دو را نقل می کند و سپس نظریه مختار را که همان دیدگاه دوم است، تقویت خواهد نمود. به اعتقاد نگارنده، توجه به دو امر، یعنی تحول مداوم علم کلام و نیز خاستگاه غربی کلام جدید، ما را بر آن می دارد تا دیدگاه دوم را بر رویکرد نخست ترجیح دهیم.
کثرت گرایی دینی
هرمنوتیک فلسفی یا فلسفه هرمنوتیکی(درآمدی بر هرمنوتیک هادیگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزههای تخصصی:
هرمنوتیک با هایدگر (1889ـ1976)، یکی از متفکران و فیلسوفان مغرب زمین، وارد مرحله جدیدی در دوران تاریخی خود میشود. دستاورد عظیم هایدگر این است که فلسفهورزی را بر محور هرمنوتیک قرار داد. هرمنوتیک در هایدگر بحث و جدل درباره مفاهیم و مقولات نیست، بلکه اساسا آشکار کردن آن چیزی است که در درون ما میگذرد. «دازاین» (Da-sein) بودن = آنجا. اما آنجا بودن اساسا یعنی: عملی کردن حضور و حی و حاضر شدن؛ عملی که از طریق آن و برای آن معنا در زمان کنونی آشکار میشود. این مقاله، فلسفی بودن هرمنوتیک را در نظر هایدگر مورد بازکاوی قرار میدهد.
تحلیل معنای سعادت از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله سعادت از مسائل بنیادی اخلاق و فلسفه اخلاق از دیر زمان تاکنون است و مورد توجه اندیشمندان و مکاتب مختلف اخلاقی بوده است. فارابی آن را به دو قسم حقیقی و غیر حقیقی تقسیم می کند و در نگرش او سعادت حقیقی امری بسیط نیست، بلکه مفهوم مرکب است و غایه الغایات، خیر لذاته، خیر مطلق، خیر غایت تام است و لذت آن از نوع لذت معقول و دراز مدت است. اراده به معنای اختیار، قوه ناطقه نظری و فطرت مشترک شرط لازم سعادت هستند نه شرط کافی و تحقق سعادت به برنامه ریزی نیاز دارد و سعادت حقیقی امری مشکک است و بالاترین مرتبه آن قرب وجودی به خداست و همین امر اخیر مؤید تاثر فارابی از متون دینی است.