شرط امری است مربوط به آینده که حدوث یا زوال تعهد منوط به آن است. نه تنها اموری که در متن عقد به آن تصریح شده است لزوم وفا دارد بلکه مواردی که از جهت عرف لازمه عقد است و با استنباط از اوضاع و احوال و قراین و امارات در چارچوب تراضی دو طرف عقد می گنجد نیز لازم الوفا است. شرط بنایی در فقه امامیه مورد تدقیق عمیق واقع شده و در ارزشگذاری گفتگوهای پیش از عقد جایگاه خاصی را برای آن در نظر گرفته است. شرط تبانی یا بنایی شرطی است که قبل از عقد، طرفین بر التزام به آن توافق کرده و عقد را بر اساس آن واقع می کنند ولی در متن عقد بدان تصریح نمی شود. تحقیق در این مقام این است که فرقی بین شرط بنایی و شرط ضمنی و شرط مذکور در متن عقد نیست. در طبیعت شرط وقتی می توان گفت که ضمن عقد است که در عالم قصد و در افق نفس ایجاد شود، در این صورت، شرط مطلقاً وجوب وفا دارد و عقد مبنی بر این شرط واقع شده است.
حدیث به عنوان مفسر و مبین قرآن کریم، دومین منبع استنباط احکام اسلام میباشد. بنابراین بحث پیرامون چگونگی نقل و کتابت حدیث، از زمان رسول خدا(ص) تا کنون از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و محدثین اسلامی در اینباره تحقیقات گستردهای انجام دادهاند و اکثر آنها بر مرسوم بودن نقل شفاهی حدیث در زمان رسول خدا تأکید کردهاند. اکثر علمای شیعه با بررسی دلایل روایی، تاریخی و عقلی، بر این باورند که حدیث در زمان رسول خدا علاوه بر نقل شفاهی، به صورت مکتوب نیز توسط برخی از صحابه از جمله امیرالمؤمنین(ع) ثبت شده و از این طریق به نسلهای بعد منتقل شده است.
در این تحقیق تلاش شده تا نقش انحصاری تشیع در رشد فرهنگ و تمدن و حتی جلوه های مادی ایران زمین در قرن گذشته به تصویر کشیده شود و نشان دهد که چگونه مذهب تشیع توانسته فرهنگی تمدن ساز را در این مرز و بوم رشد دهد و خصوصاً با هجوم فرهنگ غرب این مذهب بیشتر کارایی خود را نشان داد و جنبشهای اجتماعی معاصر نشانگر اوج هجوم استعمار و همچنین اوج بالندگی و مقاومت فرهنگ تشیع میباشند. در این منازعات نه تنها خطرات احتمالی هجوم بیگانه دفع میگردد بلکه عناصر دینی فرهنگ ایرانی رشد کرده و بارورتر شده و عناصر غیر دینی آن کم رنگ شده و حتی در بعض موارد جای خود را به عناصر دینی داده است. تاکنون این سیر به انقلاب اسلامی ختم شده و در ادامه به حکومت آرمانی امام زمان(عج) ختم خواهد شد.
در این مقاله، در مورد معنای حقیقی اختیار و اهمیت آن در اخلاق و عرفان و «معرفه النفس» و شناخت محدوده اختیار انسان با توجه به آیات و روایات معصومین(علیهم السلام) از دیدگاه شیعه امامیه سخن گفته شده است.
اصل این مقاله، طرح موضوع تفاوت اراده و اختیار، معیار فضیلت بودن اختیار و معیار مسئولیت بودن اراده می باشد. در این زمینه، ضمن رد فصل «متحرک بالإِراده» بودن برای حیوان و قرار دادن «متحرک بالمیل و الشوق» بودن به جای آن، اثبات شده است که عقل و اراده همدوش هم بوده، هر دو فصل ممیز انسان است، لکن برخورداری تکوینی از قدرت اراده و عقل، ملاک ارزش آدمی نیست; زیرا اراده و عقل ظاهری می تواند در خدمت نفسانیات وی قرار گیرد و او را از حیوان پست تر و خطرناک تر سازد. آنچه در حقیقت از نظر تشیع معیار فضیلت است، اختیار و عقل الهی و نه اراده و عقل ظاهری و استدلالی است.