فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
تناسخ و معاد جسمانی؛ سنخیت یا غیریت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناسخ، از جمله مسائلی است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان مختلف با قومیت ها و آیین های گوناگون بوده است. از سوی دیگر، معاد جسمانی از جمله آموزه هایی است که نصوص قرآنی بر آن دلالتی آشکار داشته و همواره مورد اعتقاد مسلمانان بوده است. با وجود این، آموزة معاد جسمانی همواره انتقادات جدی به خود دیده که یکی از آنها مساوق بودن با تناسخ است که باور عمومی بر استحالة آن استوار است.
آنچه در این نوشتار می آید، تبیین رابطة میان تناسخ و معاد جسمانی به جسم عنصری از دیدگاه فیلسوفان و متکلمان، و آن گاه ارائة دیدگاه برگزیده از سوی نویسنده است. بر اساس مهم ترین یافته های این پژوهش، از دیدگاه ابن سینا و ملّاصدرا معاد جسمانی به جسم عنصری، مصداق تناسخ است. با این حال، متکلمان به دلیل نگاه خاص خود به تناسخ، چنین سنخیتی را برنمی تابند.
مبانی عقلی تناسخ ملکوتی در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تناسخ ملکوتی عبارت است از: انتقال نفس از بدن دنیوی به بدنی اخروی که متناسب با ملکاتی است که نفس در دار دنیا کسب کرده است. در بحث تناسخ ملکوتی دو مسئله اساسی مطرح است: اول چگونگی انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی، یعنی کیفیت تحقق تناسخ ملکوتی و دوم چگونگی شکل گیری بدنی که نفس به آن منتقل می شود. درباره مسئله اول باید گفت: این انتقال، در حقیقت، تحول جوهری نفس در مرتبه مثالی خودش است، نه جدایی از بدن دنیوی و پیوستن به بدن اخروی. اصول عقلانی در تبیین این مسئله عبارت اند از: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و قیام صدوری صور ادراکی به نفس. در نتیجه این اصول می توان گفت: بدن مثالی ای که نفس پس از مرگ با آن زندگی می کند از منشآت خود نفس است. ازاین رو، انتقال نفس از بدنی به بدن دیگر مطرح نیست بلکه نفس با صورت تحول یافته بدنی که از آغاز تکوین خویش با آن همراه بوده محشور می شود. اما مسئله دوم با اصولی چون تجرد نفس در مرتبه خیال، توانایی آن بر ساخت صور و ابدان، اتحاد عاقل و معقول، و امکان سیر نفس در عوالم سه گانه قابل تبیین است. بر اساس اصل اتحاد عاقل و معقول، تمامی مکتسبات انسان در زندگی دنیا با نفس او اتحاد می یابد و نحوه وجود رحمانی یا شیطانی آن را تعیین می کند
معاد جسمانی از نظر غزالی و ابن رشد
حوزههای تخصصی:
معاد از دیدگاه قاضی سعید قمی
منبع:
آینه معرفت ۱۳۸۵ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
معاد جسمانی از منظر دو حکیم
حوزههای تخصصی:
معاد جسمانی از اصول عقائد اسلامی است که خداوند متعال در قرآن کریم به صراحت از آن یاد کرده است، تا قرن دهم هجری حکیمان اسلامی تنها راه اثبات آن را تعبّد به وحی می دانستند، ولی در قرن یازدهم هجری صدر المتألهین شیرازی (متوفی 1050 ه.ق) افزون بر آن به برهانی کردن آن نیز همت گماشت. نظریه او مورد نقد فیلسوفان بعدی، از جمله مرحوم آقا علی مدرس زنوزی طهرانی (ره) (متوفی 1307 ه.ق) قرار گرفت. وی با نقد صدرالمتألهین به طرح نظریة ابتکاری خود در این موضوع پرداخت که بعدها مورد پذیرش برخی از اعاظم و اکابر فلاسفه اسلامی، از جمله حکیم متأله مرحوم آیة الله میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی ره (متوفی 1395 ه.ق) قرار گرفت. به عقیدة آقا علی مدرس (ره) بر خلاف تصور رایج میان عوام متشرعه، معاد جسمانی، نزول دوبارة نفس پس از مفارقت از بدن به همان بدن عنصری دنیوی با حفظ مرتبه دنیویت آن نیست، زیرا این امر از مستحیلات عقلیه است، بلکه معاد جسمانی صعود بدن در اثر حرکات جوهریه و استکمالات ذاتیه به سوی نفس مفارق است.
ما در این نوشتار با استفاده از کلمات حکیم مؤسس مرحوم آقا علی مدرس (ره) به شرح و توضیح نظریة علامه رفیعی (ره) در باب معاد جسمانی میپردازیم.
شفاعت در برزخ
معاد جسمانی از دیدگاه ابن سینا و صدرالمتالهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های متمایز عنصر مرگ از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
حقیقت مرگ و معاد از مسائل بنیادین فلسفه صدرالمتألهین است. مرگ از نگاه او دارای سه ویژگی اصلی است: اولین ویژگی مرگ، عدمی نبودن آن است. این ویژگی با نگرش های مادی که بر اساس آن مرگ پایان حیات، اتمام زحمات آدمی و در نتیجه سبب پوچ بودن زندگی تلقی می شود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفی صدرالمتألهین می توان فهمید که این ویژگی هیچگاه از روی مصلحت جویی مطرح نشده؛ بلکه نوعی تبیین واقعیت به شمار می آید. ویژگی دیگر مرگ از نگاه صدرایی امکان آفرینی آن برای زندگی دنیوی است که با لحاظ غایت در آن سوی نشئه دنیوی تحقق می یابد. از این رو دنیا از نظر وی و برخلاف نگاه های الحادی، هیچگاه ارزش غایت بودن را ندارد و تنها محلی برای دست یابی به غایتی برتر است. همچنین مرگ از نظر صدرالمتألهین حتی سبب سکون و توقف نیست، بلکه ارمغان آور تکاملی است که از ارتقاء معرفتی و وجودی شروع و تا وصول به کمال مطلق حق، استمرار می یابد. این سه عنصر نمای مرگ را نه تنها از صورتی دهشت زا و رعب آور خارج می کند، بلکه ارمغان آور معنا و ارزش برای زندگی است.
معاد جسمانی (2)
مرگ اختیاری از دیدگاه ابن سینا و سید حیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی حقیقت مرگ
مسأله ی مرگ اختیاری و قیامت انفسی و کیفیت تحقق آن از جمله مسائلی است که مورد توجه عرفا و حکما بوده است. مرگ اختیاری، که به معنای قطع علاقه و تعلق از ماسوی الله و توجه تام به خداوند متعال است، دارای مراتب و درجات و نیز نتایج و ثمراتی است که در این نوشته تحلیل می شود.
رویکرد ابن سینا و سید حیدر آملی، که به دو مکتب مختلف فکری تعلق دارند، از این جهت دارای اهمیت است که با مقایسه ی دو رویکرد مذکور و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن ها، تفسیر روشن تری از مرگ اختیاری به دست می آید. ابن سینا با تجزیه و تحلیل قوای نفس ناطقه و اتحاد با عقل فعال، مراتبی از تجرید یا مرگ اختیاری را مستدل کرده است. اما سید حیدر آملی با طرح مسأله ی فنا و اقسام و درجات آن، درجات مختلف مرگ اختیاری را تببین کرده است.
فرجام شناسی عرفانی در اندیشه و آثار ابوالمجد سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معاد و چگونگی زندگی پس از مرگ از مسائل پیچیده و شگرفی است که ادیان مختلف و مکاتب گوناگون کلامی، فلسفی و عرفانی -هریک به گونه ای- به آن پرداخته، و کوشیده اند تا پرسش های بشر درباره آن را پاسخ گویند. در این میان، عرفا جایگاهی ویژه و مهم دارند، زیرا معاد را با بیان تجارب خویش توصیف می کنند. ازجمله عارفانی که به این مسئله توجه بسیار داشته، ابوالمجد مجدودبن آدم سنایی غزنوی، شاعر و عارف نامی سده پنجم، است. او نهایت زندگی و مرگ -زاده شدن و پس، رخت از عالم کون و فساد بربستن- را معاد و حیات واپسین می داند و بدین سبب، بر گذر از این سرا و حرکت به سوی قرارگاه معاد تأکید می کند.
سنایی در انسان شناسی خود به جوهر قدسی یا همان نفس ناطقه مجرد، در کنار کالبد جسمانی، عقیده دارد و براین اساس، معاد را جسمانی– روحانی ترسیم می کند. او تجرد و بقای نفس ناطقه را همانند حکما و متکلمان و به شیوه استدلالی اثبات نمی کند، و حقیقت و کیفیت معاد را به روش اهل نظر و استدلال صورت بندی نمی نماید؛ اما، به مبانی انسان شناسانه و معادشناسانه حکمی عصر خویش پای بند است و براساس این مبانی، دیدگاه خود را درباره معاد و احوال انسان در حیات واپسین بیان می کند. تأکید بر این نکته از آن رو ضروری می نماید که بدانیم سنایی نه دغدغه های انسان شناسی و معادشناسی اهل نظر را دارد، و نه معادشناسی او یک سر معاد شرعی است؛ بلکه براساس انسان شناسی حکمی عصر خود، معاد شرعی را از آینه سیروسلوک عارفانه و معاد روحانی و عرفانی می نگرد. براین اساس، معاد در آثار سنایی امری نیست که صرفا پس از مرگ جسمانی و در وقت معلوم قیامت روی دهد، بلکه مسیری است که در طی آن انسان، ازنظر جسم و روح، پیوسته تغییر می کند و کامل می گردد. به بیان دیگر، گذر از این مسیر مراحلی دارد که در سلوک عرفانی اسلام در قالب این چهار مرتبه بیان می شود: پاکی از رذایل و تطهیر ظاهر، تهذیب باطن و تزکیه قلب از ملکات ناپسند، روشنایی قلب با نور صفات و ملکات پسندیده و در آخر، فنای نفس و استغراق در ذات و صفات الهی. وی ماهیت دوزخ و بهشت و نیز سعادت و شقاوت انسان را بر همین اساس تبیین و تفسیر می کند.
ازاین رو پس از پاره ای مقدمات، در این پژوهش ابتدا دیدگاه انسان شناسانه و سپس، اندیشه سنایی درباب معاد و فرجام انسانی، به شیوه ای که بیان شد، بررسی می شود.
برزخ (قسمت دوم)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
کلام اسلامی ۱۳۷۲ شماره ۷
حوزههای تخصصی: