چکیده
مسئلة خلافت (جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله) بعد از ارتحال رسول الله مورد اختلاف صحابه قرار گرفت. جمعی از آنان، یعنی اهل سنّت، امامت را تابع انتخاب دانسته و آن را امری فقهی می دانند که به خود مسلمانان واگذار شده است و جمعی دیگر، یعنی شیعیان ، قائل به نص و انتصاب امامت شده و آن را از مسائل کلامی دانسته اند. مؤلف در این مقاله سعی کرده با دلایل عقلی و نقلی، کلامی بودن آن را اثبات کند و این بحث را به گونهای بررسی کند که حافظ وحدت و دور از دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی باشد. نگارنده به پیروی از بزرگان امامیه بر آن است که امام باید معصوم و در عقاید و اخلاق حسنه، به ویژه علم و عدالت افضل امت خود باشد و چون تشخیص و احراز قطعی عصمت و افضل بودن از دیگران برای مردم عادی میسر نیست، تعیین امام واجد شرایط منحصر به تعیین خدا و ابلاغ از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. بنابراین، با انتخابات و آرای ملت نمی توان شخصی را به عنوان جانشینی پیامبر(صلی الله علیه و آله) معین کرد. نقش ملت بعد از نصب وی در تحصیل قدرت و اتمام حجت مؤثراست.
نگارنده برای اثبات این مدعا این مقاله را در 3 فصل و یک خاتمه به پایان می برد و آن چه را در این چکیده ادعا شده با دلایل عقلی و نقلی به اثبات می رساند
این نوشتار در صدد اثبات این مطلب است که فاطمه زهرا علیهاالسلام والاتر و بالاتر از آن بوده است که پس از پدر فقط در پى فدک باشد بلکه او هدف مهمترى را پى مىگرفته است. براى نشان دادن رسالت فاطمى بایستى پیام رسولخدا هر چند کوتاه در مقایسه با تمدن آن روز، معرفى مىشد که در سایه آن، راهگشایى قرآن و اسلام به تمدن معاصر نیز روشن مىگردد. پس از آن، نگرانیهاى پیامبر از تداوم معارف اسلامى براى آینده بشر بررسى شده است؛ زیرا بیم آن مىرفت که امت اسلامى از حداقل اسلامیّت عدول کند. از این رو، امیرالمؤمنین على علیهالسلام براى ادامه راه پیامبر و تفسیر صحیح کتاب خدا معرفى مىشود. پیامبر از اولین روزهاى بعثت تا آخرین نفسهاى خویش بر جانشینى امیرالمؤمنین تأکید مىکند لیکن جاهلیت نهادینه شده در جان اعراب، این انتخاب را برنمىتابد.