فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۷۵۳ مورد.
تبیین های وحدت وجود و نقد و بررسی آنها براساس دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
ادعای عرفان آن است که وجود یکی بیشتر نیست و آن وجود، همان واجب است. برای برهانی کردن این ادعا (توحید وجود) تلاش هایی کرده اند؛ برای مثال، ابوحامد ترکه، صائن الدین ترکه و قیصری. مسئله این است که بنابر دیدگاه آیت الله جوادی، چه اشکالاتی بر این براهین وارد است و آیا به نظر ایشان راهی برای اثبات این ادعا وجود دارد. در این مقاله، براهینِ اثبات وحدت وجود را بررسی می کنیم، براساس دیدگاه آیت الله جوادی آملی اشکالات این براهین را توضیح می دهیم و در پایان، راه ِحل ایشان را تبیین می کنیم. ایشان معتقد است راهِ چاره همان برهان صدیقین علامه طباطبایی است که با افزودن مطلبی در نامتناهی بودن واجب ادعای وحدت وجود اثبات می شود.
خدا، از مفهوم تا مدل های معرفتی (تمایز و ارتباط مفهوم، تصور و تصویر خدا و نقش روش شناختی مدل ها در ادراک خدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه در پژوهش های مختلف، در اطلاق بر «برداشت های ذهنی از خدا» سه تعبیر «مفهوم خدا»، «تصور خدا» و «تصویر خدا» اغلب به یک معنا استفاده شده است، در این نوشتار درصددیم تا با بیان تمایز این تعابیر به نقش روش شناختی توجه به تمایز و پیوند آنها بپردازد. برداشت ما از خدا به اعتبارهای گوناگون نام های مختلفی به خود می گیرد. تنها یک «مفهوم خدا» وجود دارد که انسان ها آن را به گونه متفاوتی از همدیگر ادراک می کنند؛ بنابراین نمی توان ادراک های مختلف را مفهوم های خداوند نامید. اما واژه تصور، معنای عامی را دارد که در عین اینکه نقش فاعل شناسا را بیشتر نشان می دهد، از محدودیت های مترتب بر مفهوم و تصویر نیز فارغ است؛ زیرا تعبیر «تصویر خدا» نیز به طور ضمنی دال بر وجود عناصر خیال از قبیل استعاره ها و اسطوره هاست، پس پژوهش را به جهت خاصی مقید می کند. در این میان، مدل خدا تعبیر مهم اما کمتر شناخته شده ای است که با ایجاد یک شبکه زبانی، نقشی روش شناختی در تصور ما از خدا و معرفت دینی به مثابه دنیای ناشناخته تحقیق دارد. مدل های خدا استعاره های قدرتمندی هستند و رابطه ای تمثیلی با مفهوم دارند؛ از این رو به لحاظ معرفتی بر مبنای رئالیسم عین گرا ارزیابی شدنی نیستند؛ اما در آزمون انسجام و تناسب، به طور جدی مورد توجه انسجام گرایان و عمل گرایان قرار دارند.
نظریه علّیت فاعلی ابن سینا و فعل الهی خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
ابن سینا نظریه علیت خود را، که شامل تعریف علیت فاعلی، مادی، صوری و غایی می شود، در هر دو نظام فلسفیِ طبیعی و الهیاتی ارائه می کند. از پرسش های پیش رو پیرامون نظریه علیت ابن سینا، نسبت علت فاعلی در طبیعیات (علّت فاعلی طبیعی) با علت فاعلی در الهیات (علّت فاعلی متافیزیکی) است. به نحو مشخص، این پرسش قابل بررسی است که آیا تعریف علیت فاعلی متافیزیکی بر مفهوم علت فاعلی طبیعی هم صدق می کند؟ این مقاله درصدد اثبات آن است که علت فاعلی طبیعی، وجودبخش است و در نتیجه تعریف علت فاعلی متافیزیکی مشمول آن می شود. در تبیین این مطلب از تعریف ابن سینا برای علت فاعلی استفاده خواهد شد که مطابق آن، علت فاعلی بواسطه علت صوری وجود را اعطا می کند. با این حال، این پرسش پیش می آید که اگر علل فاعلی طبیعی در رخ دادن رویدادهای طبیعی وجودبخش باشند، نقش فاعلیت الهی چگونه خواهد بود؟ این مقاله می کوشد نشان دهد وجودبخشی علل فاعلی طبیعی با فاعلیت خاص خداوند در بوجود آمدن موجودات طبیعی، سازگار و قابل جمع است. در نتیجه، نظریه علیت ابن سینا به دئیسم یا دادارگرایی نمی انجامد.
توحید شهودی از منظر امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین رکن وصول به وحدت از منظر عرفا شهود عرفانی است. به تعبیر ایشان فاصله میان انسان و پدیده ها در آگاهی شهودی از میان می رود و حقایق به شکل حضوری بر عارف هویدا می گردد. در حالی که نزد فلاسفه نیل به وحدت از رهگذر وجود محقق می گردد و نزد عارف این مهم از طریق شهود حاصل می شود. تبیین اصل شهود وحدانی نشانگر جایگاه توحید در دایره صعود و نزول است. در قوس نزول، وجود و کثرات به ظهور می رسند. خالق به خلق تبدیل می شود و مراتب شکل می گیرند. در این مرتبه سالک ظهورات را به نظاره می نشیند و کثرت را موجود می یابد. مشاهده او در این مرتبه بصری است. حال آنکه در قوس صعود سالک بصر را رها کرده و با بصیرت حقایق را شهود می کند. توحید در قوس صعود رقم می خورد. جایی که در آن کثرات رنگ می بازند و سالک پلکان تنزیه را با قدم سلب می پیماید. شاید به تعبیری بتوان گفت نهایت توحید همان نهایت تنزیه و سلب است. به تعبیر امام نیز سالک در اوج تنزیه به عالی ترین مرتبه توحید که همانا «تسبیح» است واصل می گردد. و این نشان از آن دارد که «وجود» در قوس نزول متحقق می گردد حال آنکه در قوس صعود تحقق از آنِ «شهود» است. وجود، متضمن ایجاب، تشبیه و کثرت است اما شهود، متضمن سلب، تنزیه و وحدت است. فیلسوف به اثبات وجود نزولی و عارف به اثبات شهود صعودی می پردازند.
آیا مىتوانیم درباره خدا سخن بگوئیم؟
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی تقریر فلسفی برهان تمانع با تأکید بر تقریر شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان براهینی که توسط دانشمندان اسلامی برای اثبات توحید خداوند متعال اقامه کرده اند، برهان تمانع به دلیل بهره مندی از پشتوانه عقل و نقل، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. شهید مطهّری نیز برای نفی تعدد واجب الوجود و درنتیجه اثبات توحید خداوند متعال، این برهان را در کنار براهینی نظیر برهان فرجه و برهان از طریق وحدت عالم، نامحدودی ذات خداوند متعال و نیز از راه نبوت مطرح کرده است. با این تفاوت که ایشان سعی کرده تا با ارائه تقریری جدید و متفاوت، به برخی اشکالاتی پاسخ دهد که تقاریر دیگر قادر به پاسخ گویی آنها نیستند.
در این پژوهش سعی شده تا با روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه شهید مطهّری با عنوان «تقریر فلسفی» بسط داده شود و صحت تقریر ایشان و نیز صحت تطبیق این تقریر با آیه بیست و دوم سوره «انبیاء» مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
نقدهای علامه حسن زاده آملی بر براهین «تناهی ابعاد اجسام»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ی تناهی یا عدم تناهی عالم طبیعت که از جمله مسائل مطرح شده در هندسه و در طبیعیات قدیم بوده،یکى از مسائل فلسفى به شمار می آید که با استعانت و استمداد از قضایاى ریاضى مبرهن شده است. غرض از بیان این مسأله، اثبات محدودیت عالم جسم و جسمانى و تعیین پایان و منتهی الیه جهان ماده و عالم طبیعت بوده است. اما نه از این حیث که چون هر جسمی، ابعاد سه گانه ی محدودی دارد، پس عالم نیز محدود خواهد بود، چون عالم چیزی نیست جز موجودات آن، بلکه سخن روی افلاک، به ویژه محدد الجهات متمرکز شده است، که اصولاً ماوراء افلاک و اصطلاحاً فراتر از سطح فلک الافلاک چست؟ آیا خلاء است یا ملاء؟ یا نه خلاء است و نه ملاء؟ اگر خلاء است آیا می توان در آنجا امتدادی را تصویر نمود؟ اگر چنین است، از چه نوع امتدادی است؟ طبیعی دانان در پاسخ به سؤالات فوق براهینی آورده اند که منتج به اثبات مسأله ی تناهی ابعاد شده است. نوشتار حاضر، پس از بیان دیدگاه ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا به نمایندگی از فلسفه ی مشاء، فلسفه ی اشراق و حکمت متعالیه، به بیان نقدهای علامه حسن زاده بر این براهین پرداخته است. از نظر ایشان چون براهین مذکور در اثبات تناهی عالم جسمانی ناتوانند و از آنجا که آثار و افعال الهى منحصر به عالم شهادت مطلقه نیست، بلکه ورای عالم جسم، عالم یا عوالم دیگری نیز وجود دارد با مخلوقات خاص هر عالم،ما را به این حقیقت می رساند که نه تنها کلمات وجودی خداوند سبحان که اطوار و شئون اسمائى او هستند، غیرمتناهى اند، بلکه کلمات عالم جسمانى، و همچنین عالم جسمانی نیز غیرمتناهى است.
اراده الهی از دیدگاه متکلمان امامی، اشعری و معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اینکه متکلمان امامی، اشعری و معتزلی، خداوند را مرید دانسته¬اند و در باب مسأله اراده الهی بحث کرده¬اند، لکن از چند لحاظ میان آنها اختلاف است: 1ـ آیا اراده، صفتی است عین ذات یا زاید بر ذات؟ 2ـ آیا اراده، از صفات قدیم است یا حادث؟ 3ـ آیا اراده، از صفات ثبوتی است یا سلبی؟ 4ـ آیا اسناد اراده به خداوند حقیقی است یا مجازی؟ 5ـ آیا اراده، صفتی است موجود یا از احوال است؟ این نوشتار آراء هر سه مکتب کلامی را درباره مسأله اراده الهی بررسی کرده است.
معناى «خدا»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان در جستوجوى کمال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۷
حوزههای تخصصی:
انسان موجودى است کمالطلب و یکى از انگیزههاى اساسى وى همین گرایش به کمال است. همچنین پژوهشهاى انسانشناختى نشان مىدهد که آدمى از ظرفیتهاى علمى و عملى گسترهاى برخوردار است. اما سؤال اصلى این نوشتار این است که شکوفایى و فعلیت کدامیک از این استعدادها کمال واقعى و نهایى وى را به دنبال دارد.
هدف اصلى این مقاله این است که با الهام از آموزههاى وحیانى و یافتههاى علمى، نقطه اوج کمال انسان را تعیین کند. روش مورد استفاده در این نوشتا، روش توصیفى ـ تحلیلى است؛ یعنى در وهله نخست ظرفیتهاى وجودى انسان در ابعاد گوناگون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با استفاده از آیات و روایات جایگاه انسان در نظام هستى مشخص گردیده است.
در پایان این نتایج به دست آمد: 1. انسان در بعد ادراکى، جاذبهها و همچنین به لحاظ رفتارى نسبت به سایر مخلوقات از ظرفیت فوقالعادهاى برخوردار است. 2. انسان جایگاه والایى در نظام هستى دارد. 3. نقطه اوج کمال آدمى دستیابى به «مقام قرب الهى» و رسیدن به مقام خلیفهاللهى است به گونهاى که مظهر اسما و صفات الهى گردد.
معنا شناسی اسماءالحسنی
حوزههای تخصصی:
این مقاله موضوع نام های نیکوی خداوند را با رویکردی متفاوت مورد بررسی قرار می دهد. به نظر می رسد یافته ها و روشهای زبان شناسی بویژه در شاخه معناشناسی واژگانی می تواند زمینه پژوهش های تازه تری را فراهم نماید. شارحان اسماء واندیشمندانی که به نامهای خداوند پرداخته اند ‘ به تدریج دریافته اند که میان اسماء خداوند‘نوعی نظم در روابط معنایی و یا احیانأ سلسله مراتب برقرار است. آنان کوشیده اند در قالب لغت‘ کلام‘ تصوف‘ عرفان و فلسفه به جستجوی چنین نظامی بپردازند. این مقاله نیز قصد دارد با پرداختن به روابط معنایی اسماء ‘ مسائلی مانند هم معنایی‘ چندمعنایی‘تضاد معنایی‘همنشینی ها و اشتقاقهای صرفی اسماء را در قالب یک حوزه واژگانی جستجو کند.
نظریة خداشناسی و دین فطری در آراء علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامة طباطبایی به عنوان فیلسوفی مأنوس با کتاب و سنت، نظریة خداشناسی و دین فطری را از منابع دینی اقتباس کرده و در راه تبیین عقلانی آن کوشیده است. خداشناسی فطری براساس ادراک احتیاج به موجودی غیر محتاج، شناخت خداوند از طریق نظم جهان، شناخت خداوند از طریق علم حضوری معلول به علت و خداشناسی از طریق علم به ثبات واقعیت تقریرهایی است که علامه در مواضع مختلف از خداشناسی فطری ارائه کرده است. وی همچنین انسان را فطرتاً خداگرا می داند و این گرایش فطری را بر اساس محبوبیت فطری پروردگار، گرایش فطری به تأمین کنندة سعادت، امید فطری به خداوند در شداید و ... تبیین می کند. علامه دین اسلام را فطری معرفی می کند. وی در تفسیر این انگاره، گاه تلاش می کند تا اصول اعتقادی اسلام را از طریق تمسک به مقتضیات فطرت اثبات نماید و گاه در صدد برمی آید با تبیین های ویژة خود، مجموعة معارف اسلام(شامل اعتقادات، اخلاقیات و احکام) را متناسب با ساختمان وجودی انسان معرفی کند.
إنیت و یقین آور بودن برهان صدیقین سینوی
حوزههای تخصصی:
برهان صدیقین ابن سینا برای اثبات وجود خدا، یکی از مقبول ترین براهین اثبات وجود خدا محسوب می شود. یکی از چالش های مطرح در مورد این برهان، بحث از لمی بودن یا إنی بودن آن است. بر اساس یک برداشت مشهور و سنتی از کلمات ابن سینا، برهان إنی مفید یقین نیست و لذا در مسئله اثبات وجود خدا کارآمدی ندارد. اقامه برهان لمی نیز برای خداوند ممکن نیست؛ زیرا در برهان لمی، سیر از علت به معلول صورت می گیرد و خداوند علت ندارد. برای برون رفت از این معضله، برخی این برهان را نوعی برهان إنی دانسته اند که در آن سیر از ملازمات عامه برای اثبات مطلوب صورت می گیرد و لذا یقین آور است. گروه دوم این برهان را برهان شبه لمی دانسته اند، و برخی نیز به لمی بودن این برهان اعتقاد دارند.
در این مقاله، تلاش شده است از إنی بودن برهان مورد بحث دفاع شود. إنی دانستن این برهان، با مبانی فلسفی ابن سینا سازگار است و برهان إنی نیز از نظر ابن سینا یقین آور است. البته کلمات ابن سینا درباره إنی بودن یا لمی بودن براهین خداشناسی به طور عام و برهان صدیقین به شکل خاص، قدری متعارض است. اما شاید بتوان با توجه به مبانی ابن سینا، این تعارضات را برطرف کرد.
نقد براهین «حدوث اجسام»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نقد براهین «حدوث اجسام»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی: