فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳٬۲۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
"الاهیات اولویت" عنوانی است که برای نظامِ الاهیاتی ابوالحسین بصری در بررسی مسئله ی فعل الاهی یا مسئله ی عام تری که امروز با عنوان "خدا و جهان" شهرت یافته است، معرفی شده است. ابتناء الاهیات او بر نظریه ی اولویتِ علّی-معلولی و نه ضرورت بود. او معتقد بود چون جهان، اشیاء و روابط درونِ آن مخلوق خدای مختار است، بنابراین روابطِ طبیعی و به عبارتی جریانِ علّیت در طبیعت، تنها اولویت مند است؛ و لذا دو انگاره ی ضرورت و تقارن انگاری که از جانبِ مشائیان و اشاعره ارائه می شد، ناصحیح خواهد بود. بر اساس الاهیات اولویت خداوند قادر است تا در تقدیم و تأخیر ایجاد جهان، انتخابِ حالت ها و اشیاء ممکن برای وجودیافتگی، تنظیم مجدد یا تغییراتِ جریان های طبیعی آزادانه اقدام کند. همچنین الاهیات اولویت تلاش می کند تا سهم خدا، انسان و طبیعت را در فاعلیت محفوظ نگه دارد. تبیین مواردی چون معجزه، کرامت، استجابت دعا، فسخ عزائم و بسا بداء در الاهیات بصری نشان می دهد که نظم و اختیار انسان و طبیعت بنابر روال طراحی شده از جانب خداوند عمل می کند؛ ولی در عین حال خداوند می تواند بنابر حکمت هایی و از آن جمله آشکارگی قدرت و اختیار خویش در جهان دخالت کند. الاهیات بصری توانست با ارائه ی تحلیل های کلامی از مشیِ فلسفی راهی نوین برای دفاع از مدعیات متکلمان ایجاد کند. همین امر در ادوار پسین مورد استقبالِ ابن ملاحمی، فخر و حمصی رازی، خواجه نصیر طوسی، علامه حلّی و دیگرانی قرار گرفت؛ و اساس نظام های کلامی ایشان را بنیان نهاد. بسیاری از تعاریف و تحلیل های رایج از معنای وجوب و امکان، نحوه ی جریانِ علّیت در عالَم، تبیین امرٌبین الامرین در حل جبر و تفویض، معجزات و نظائر آن و بالاخره حل مسئله ی شر از آثار و پسامدهای الاهیات اولویت بصری است.
اقالیم معرفت دینی: نگاهی فراسوی معرفت سکولار و معرفت دینی در نگاه علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه جعفری با تکیه بر مفهوم «فرهنگ مشترک بشری» اندیشمندان مختلف در ازمنه و جوامع گوناگون را با یک دید کل نگرانه مورد توجه قرار می دهد و با روش شناسی خاص خود، معرفت دینی را به گونه ای صورت بندی می کند که توجه به آن، ما را به بازنگری و بازاندیشی حوزه های متفاوت اندیشه و الگوهای فکری رایج دعوت می کند. او معرفت دینی را برآیند اقالیم هفت گانه معرفتی (علمی، فلسفی، شهودی، حکمی، اخلاقی، عرفانی، مذهبی) می داند. بر این اساس تقسیم معرفت به دو طیف دینی و سکولار کارکرد و مفهوم خود را از دست می دهد. سکولار اساسا نه به معنی غیر دینی یا ضد دینی بلکه مفهومی خاص جامعه مسیحی به معنای غیررهبانی است که مسلمانان با درونی کردن این مفهوم، آن را به عنوان بنیان نظری و فکری زیست جهان خود برگزیده اند؛ در حالی که دین اسلام هم تفسیر رهبانی و هم تفسیر روحانیتی از دین را نفی می کند و تفقه و ارتباط بی واسطه با خدا را مدنظر قرار می دهد. لذا می توان به جای دوگانه دینی/ سکولار با توجه به مفهوم «عرف» و «فرهنگ مشترک بشری» صورت بندی جدیدی از زیست جهان اسلام ارائه کرد که ریشه در سنت تاریخی و تعابیر فرهنگی و دینی مسلمانان داشته باشد.
خداباوری و خداناباوری، چیستی دگرگونی اندیشه آنتونی فلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از آغاز و انجام هستی، از جمله مباحث بنیادینی است که فلاسفه با رویکردهای مختلفی مانند قرینه گرایی به آن پرداخته اند. آنتونی فلو یکی از فیلسوفان قرینه گرایی است که در طول دو دوره حیات علمی خود با تکیه بر قرائن، به دنبال واکاوی خداباوری بوده و ابتدا به خداناباوری و سپس به خداباوری روی می آورد. البته دگرگونی باور او به خداوند به معنای دگرگونی کامل همه باورهای روزگار خداناباوری او نیست. چیستی دیدگاه وی در روزگار خداناباوری و خداباوری و واکاوی این مسئله که فلو درحقیقت چه چیزی را از اندیشه خداناباوری خود حفظ و چه چیزی را دگرگون کرد، و دلایل وی با نتایج آن تا چه اندازه سازگار است و چه سستی هایی در اندیشه خداباورانه وی وجود دارد، موضوع این نوشتار است. در نتیجه این واکاوی آشکار خواهد شد که فلو همچنان بر بسیاری از مواضع روزگار خداناباوری خود پا برجاست. اندیشه وی دارای سستی هایی است و فلو درباره دلایل و نتایج خود دچار تناقضاتی شده است.
الحاد هستی شناختی نیچه و آثار روانی- فرهنگی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش هایی چون آیا خدایی هست؟ و آیا اعتقاد به خدا، زندگی را معنادار می سازد؟ از جمله زنده ترین پرسش های فلسفی هستند و نیچه به هردو پرداخته است. او با طرح صورتی از استدلال اختفای الهی وجود خدا را نفی کرده و برآن است که اگر تعریف ادیان توحیدی از خدا را پذیرا شویم، نمی توانیم سکوت وی را در طول تاریخ و در عرض جغرافیا توجیه نماییم. نیچه سپس کوشش می کند تا درباب کمرنگ شدن نقش باور به خدا در معنا بخشیدن به زندگی آدمی تأمل کند. وی با برساختن شخصیت های تمثیلی همچون دیوانه چراغ بدست، قدیس پیر، پاپ بازنشسته و زشت ترین انسان تلاش دارد تا نشان دهد که وقوف به مرگ خدا چگونه حیات انسان را دستخوش بحران معنوی خواهد ساخت. آموزه ابرانسان برای پر کردن خلأ پدید آمده از مرگ خداست که مطرح می گردد. ولی استدلال نیچه در رد وجود خدا ناتمام است و از پس استقرار یک هستی شناسی الحادی برنمی آید. همینطور گره زدن خداباوری به زندگی ستیزی و کین توزی توسط وی، گرچه متکی به بعضی نمونه ها در ادیان و مذاهب است، ولی آشکارکننده پیوندی ضروری نیست. نیز آموزه ابرانسان چنان دست نایافتنی ست که موجبات ناخشنودی روانی آدمی را پدید می آورد.
بررسی انتقادی پاسخ مایکل ری به استدلال اختفای الاهی شلنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال اختفای الاهی، به روایتی که فیلسوف کانادایی، جان ال. شلنبرگ آن را طرح می کند، یکی از استدلال های خداناباوری است که طبق آن، نبود ادله ی کافی به نفع خداباوری خود دلیلی به نفع خداناباوری است. پس از اقامه ی آن، متفکران بسیاری برای پاسخ گویی به آن اقدام کردند که برخی رویکردی بنایی و شمار اندکی نیز رویکرد مبنایی را برگزیده اند. یکی از این افراد دسته ی دوم، مایکل ری است. او بر این باور است که توجه به تصورات و پیش فرض های نادرست که در پس استدلال اختفای الاهی پنهان شده است به ما کمک می کند نادرستی این استدلال را دریابیم. این نوشته در پی آن است که پس از تقریر استدلال اختفای الاهی و نقدهای مایکل ری به طور کوتاه، به تحلیل و بررسی دیدگاه او بپردازد. نتیجه ای که در پایان حاصل خواهد شد از این قرار است که اگرچه ری ما را به جهت بهتری برای بررسی استدلال اختفای الاهی هدایت می کند اما اگر روش تحلیل او را بر آرای خودش اعمال کنیم، خواهیم دید که نمی تواند به نتیجه ی مطلوب برسد.
ایمان، عقلانیت و زندگی اخلاقی از دیدگاه کرکگور و مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرکگور با موضعی ایمان گرایانه به تحلیل رابطه ی ایمان و عقل می پردازد. او معتقد است عقلانی کردن ایمان امری متناقض است و هرگز نمی شود ایمان را، که شور و حقیقتی انفسی است، در بند عقلانیت گرفتار کرد. مطهری، برخلاف این نگرش ایمان گرایانه، عقیده دارد مبنای ایمان عقلانیت است، هرچند طریق انفسی یا راه فطرت نیز در وصول به حقیقت نقش آفرین است. هم مطهری هم کرکگور به نقش اراده در ایمان قائل اند. هر دو باطن ایمان را تسلیم می دانند و هر دو تصویری از انسان تعالی یافته ارائه می کنند. با این حال، کرکگور اساساً متعلق ایمان را امر پارادوکسیکالِ خدای تجسدیافته در قالب بشر می داند در حالی که مطهری، ضمن تأکید بر ایمان عارفانه و شورمندانه، به عقلانی بودن ایمان دینی قائل است. آنچه، به رغم این اختلاف ها، مطهری و کرکگور را به یکدیگر نزدیک می کند تلقی آنان از زندگی اخلاقی است، زندگی ای که مبنایی ایمانی دارد و شاکله اش را تسلیم باطنی به خدایی می سازد که فطرت آدمی را سرشته است. به نظر می رسد می توان برای تلفیق دیدگاه های متفاوت کرکگور و مطهری راهی یافت. جست وجوی ما در پی این راه شورمندی ایمان کرکگوری را با میزانی کمال یافته از تکامل عقلانی نزد مطهری، که متضمن درک محدودیت ها و نارسایی های عقل انسانی است، هم طراز می کند.
واکاوی ایدئولوژی در اندیشه شریعتی و سروش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ایدئولوژی در حوزه های مختلف علوم انسانی، مانند فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی و دین شناسی مورد مطالعه قرار می گیرد. هدف از این پژوهش واکاوی ایدئولوژی در اندیشه شریعتی وسروش است، و به دنبال پاسخ به این سئوالات است: ایدئولوژی در هر یک از حوزه های مذکور به چه معنا است؟ سروش و شریعتی، هریک، در کدام یک از این حوزه ها جای دارند؟ آیا سروش در نقد شریعتی راه را به درستی رفته است؟ در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، نتیجه گرفته شده است که فلسفه ایدئولوژی را به معنای مبنای تجربی اندیشه ها یا آگاهی کاذب دانسته و جامعه شناسی آن را به معنای مبنای واقعیت اجتماعی یا آگاهی راستین تلقی نموده است. سروش، با غفلت از گستره معنایی ایدئولوژی، نقشی ابزاری و گزینشی عمل نمودن به آن داده است و به نفی همه ایدئولوژی ها و به نقد اندیشه شریعتی پرداخته است، در حالی که شریعتی ایدئولوژی را بیان کننده یک واقعیت اجتماعی می داند و نقشی پویا و حرکت آفرین به آن می دهد و، با عنصر اجتهاد، آن را از خطر ایستایی و دگم اندیشی دور می داند. لذا، وجود ایدئولوژی را ضرورت همه جوامع بشری در همه اعصار می داند و صلای پایان ایدئولوژی ها را از توطئه های نظام سلطه سرمی دهد، هرچند شریعتی نیز در مفهوم و مصداق ایدئولوژی دچار مغالطاتی شده است.
در هم کنش زبان هنری و تجربه دینی از چشم انداز هرمنوتیکی هانس-گئورگ گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تجربه دینی، تجربه منحصر به فردی در میان تجارب وجودی انسانی است و این مسئله به واسطه رابطه والایی است که از حقیقتی فرازمینی و غیرمادی سرچشمه می گیرد. مسئله اساسی در اینجا چگونگی رابطه میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی(هنری) است. زبان هنری به عنوان زبانی ملموس، عینی و قابل فهم برای هر انسانی، چگونه در درون تجربه زیبایی شناختی به کمک تجربه دینی می آید؟ حقیقت دینی، امری وجودی است و لذا زبان آن آشکارکننده وجود است. از آنجاکه حقیقت دینی به زبانی رمزی بیان می شود، برای همه انسان ها فهم شدنی نیست. فرض هرمنوتیک گادامر برآن است که حقیقت در قاب تصویر یا بر روی صحنه نمایش و دیگر نمونه های هنری به صورت عریان و فارغ از پیچیدگی های زبانی (زبان مکتوب) برای مخاطب عرضه می شود و فهم عمیقی به شکل ساده و عریانی به دست می آید. لذا،آنجا که زبان پیچیده و رمزی دین سنگین به نظر می رسد، زبان هنری (شعر و ادبیات، تئاتر، موسیقی، تصویرسازی و ...) این نقیصه را جبران می کند و مسیر انتقال مفاهیم دینی را هموار خواهد کرد. حال آنکه اثر هنری نیز با محتوای دینی، غنا و عمق دیگری می گیرد و لذا تجربه دینی و زیبایی شناختی در ساحت هرمنوتیک، در هم کنشی متقابل برقرار می کنند که به بسط وجودی منجر می شود.
جنبه الهی علم انسان کامل در عرفان و شریعت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان کامل، هم از منظر عرفان و هم از نگاه شریعت، دو جنبه ای است: گاه آنچنان است که بر طارم اعلی نشیند و همه هستی همچون کف دست بر وی آشکار است و گاه هم پشت پای خود را نبیند و حتی از امور جزئی زندگی خود اطلاعی ندارد. این دو جنبه متعارض نمای علم انسان کامل سبب شده که اقوال گوناگونی در این مسئله شکل گیرد که در دو سوی افراط و تفریط جای دارد. عده ای قایل به علم فعلی حضوری نسبت به جمیع امور برای انسان کامل شده اند و، در مقابل، برخی چنین علمی را مردود دانسته و قایل به علم شأنی و ارادی شده اند. این پژوهش، با روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی و به دور از افراط و تفریط و با دیدگاهی نو یعنی «فعلیت در عین شأنیت»، کوشیده است نشان دهد که انسان کامل، در عین اینکه به همه امور علم بالفعلِ علی الدوام دارد، گاهی در اثر عدم توجه به بعضی از امور اظهار بی اطلاعی می کند، چون علم به علم ندارد.
دفاع از ادله ضرورت عصمت امام در مواجهه با اشکالات فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازنظر علمای امامیه، برخلاف اهل سنت، عصمت ومصونیت جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله ازهر نوع لغزش، گناه وخطاازشروط لازم وضروری است. براین اساس ائمه سلام الله علیهم باید معصوم ومصونازگناه وخطاباشند. متکلم ها و علمای امامیه، به ویژهخواجه نصیرالدین طوسی، ادله متعدد عقلی ونقلی بر لزوم عصمت امام علیه السلام که جانشین پیامبراکرمصلی الله علیه وآله است، ارائه کرده اند.براین اساس، هرگونه عدم توجه به احکام و دستورات الهی، عمدی یاسهوی، آشکار یانهان باتصدی منصب امامت وجانشینی پیامبرصلی الله علیه وآله درتضاد است،امافخررازی و پیروان او لزوم شرط عصمت برای جانشین پیامبر را مورد تردید وحتی انکار قرارداده اند ونهایتاً عصمت را به عدالت تقلیل می دهند. دراین مقاله، اهم ادله متکلم های اسلامی به ویژه محقق طوسی بروجوب و ضرورت عصمت تبیین شده است وسپس اهم ایرادات وشبهات فخر رازی برآن ادله، نقد و رد شده است و نتیجه گرفته می شود که عصمت شرط لازم و ضروری برای جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.
مبانی عقلی تناسخ ملکوتی در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تناسخ ملکوتی عبارت است از: انتقال نفس از بدن دنیوی به بدنی اخروی که متناسب با ملکاتی است که نفس در دار دنیا کسب کرده است. در بحث تناسخ ملکوتی دو مسئله اساسی مطرح است: اول چگونگی انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی، یعنی کیفیت تحقق تناسخ ملکوتی و دوم چگونگی شکل گیری بدنی که نفس به آن منتقل می شود. درباره مسئله اول باید گفت: این انتقال، در حقیقت، تحول جوهری نفس در مرتبه مثالی خودش است، نه جدایی از بدن دنیوی و پیوستن به بدن اخروی. اصول عقلانی در تبیین این مسئله عبارت اند از: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و قیام صدوری صور ادراکی به نفس. در نتیجه این اصول می توان گفت: بدن مثالی ای که نفس پس از مرگ با آن زندگی می کند از منشآت خود نفس است. ازاین رو، انتقال نفس از بدنی به بدن دیگر مطرح نیست بلکه نفس با صورت تحول یافته بدنی که از آغاز تکوین خویش با آن همراه بوده محشور می شود. اما مسئله دوم با اصولی چون تجرد نفس در مرتبه خیال، توانایی آن بر ساخت صور و ابدان، اتحاد عاقل و معقول، و امکان سیر نفس در عوالم سه گانه قابل تبیین است. بر اساس اصل اتحاد عاقل و معقول، تمامی مکتسبات انسان در زندگی دنیا با نفس او اتحاد می یابد و نحوه وجود رحمانی یا شیطانی آن را تعیین می کند
تحلیل چگونگی نظم قرآن درسطح معنا بنیاد خرد با رویکرد زبانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو رویکرد جدیدی به ساختار قرآناست که به بررسی مسئلة انتظام متنی قرآنبا رویکرد زبانشناسی می پردازد. با الگو قرار دادن مطالعات زبان شناسی متن، ابعاد تازه ای از این انتظام مشخص می شود. منظور از «انتظام» در این جستار، صرف بررسی تناسب معنایی از نظر قدما نیست، بلکه به نظام چیدمانی و ساختار آوایی قرآنتوجه دارد. روش مورد اتخاذ در این پژوهش، منجر به تقسیم آیات به دو سطح خرد و کلان شده است. بعد از اعتبارسنجی روش های کشف نظم درونی با متن کاوی، سبک اصالت بخشیدن به ساختار کنونی، چینش درون سوره ای و تحلیل ذره نگر و نیز خارج کردن برساخت هایی از بطن سوره وتحلیل آن ها انتخاب گردید. در سطح معنا بنیادِ خرد، مسائلی چون ایجاد انتظام معنایی از طریق ارائة کلیشه های خاص (در سطح واژگانی و ترکیبی)، تکرار عینی کلیشه های مستقل، ایجاد انتظام معنایی با محویت یک موضوع، ایجاد انتظام معنایی از طریق تکرار یک عبارت (با بررسی تکرارهای سریع و مغموض، تکرار واژگان با ریشة صرفی و حذف، کاهش و اضافه شدن در عبارات قرآنی) بررسی گردید. با تحلیل بافت های مجزا و نیز با محور قرار دادن معنا در کنار ساختار، منتج به وحدت رویه در بافت قرآنشده است. این به ارتباط بسیار پیچیده، ولی حقیقی منتج است که در واحدهای قرآنی وجود دارد.
تحلیلی از عالم برزخ در وجودشناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی برزخ
بر اساس آیات و روایات، عالم برزخ میان زندگی دنیایی و حیات اخروی قرار گرفته است و بر اساس متن های فلسفی، عالمی میان عالم مجردات و عالم مادیِ محض است و حدّ وسط بودن آن ایجاب می کند که نه به کلی واجد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مجردات باشد و نه به کلی فاقد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مادی، بلکه با داشتن مقدار و صورت بدون ماده، بهره ای از عالم مجردات و بهره ای هم از عالم مادی دارد. ابن سینا با استناد به قائم بودن صورت جسمیه به ماده و محال دانستن تحقق صورت و شکل و مقدارْ بدون ماده، عالم برزخ و معاد جسمانی را قابل اثبات نمی داند، از این رو، در مراتب هستی مورد نظر او، جایگاهی برای عالم برزخ وجود ندارد و جایگاه نفوس بعد از مرگ را نیز با تأکید بر عالم افلاک و عقول تبیین می کند. در این مقاله، آرای ابن سینا در مورد عالم برزخ، زندگی و عوالم بعد از حیات مادی، تبیین و بررسی خواهد شد.
معاد جسمانی از منظر قاضی سعید و آقاعلی مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
معاد جسمانی عنصری از منظر ابن سینا و ملاصدرا، دو طلایه دار حکمت اسلامی، با محذوراتی مواجه است. قاضی سعید قمی شاگرد باواسطه صدرالمتألهین و آقاعلی مدرس زنوزی شارح مکتب صدرا می باشد، با وجود این، هر دو دیدگاهی متفاوت از دیدگاه صدرا در باب معاد جسمانی ارائه داده و قائل به حشر ابدان عنصری شده اند. به باور هر دو حکیم، آخرت در نشئه ای متفاوت از نشئه دنیا تحقق می یابد. همچنین تعلق نفس به بدن با مرگ از بین نمی رود، بلکه توجه نفس به بدن حتی بعد از پوسیده شدن بدن و تفرق اجزا وجود دارد و اجزای بدن بعد از مرگ، حرکت و سیر تکاملی خود را ادامه می دهند و نفس در قیامت به بدنی تعلق می گیرد که از همین ماده اجزای بدن دنیوی تشکیل شده است. بعد از تبیین دو دیدگاه مشخص خواهد شد که تبیین آقاعلی مدرس از قوت علمی و استدلالی بیشتری برخوردار است.
معرفت قلبی از دیدگاه شریعت و مکتب ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی معاد در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
درمنظومة آیات و روایات اسلامی، محل معرفت قلب است و علم حقیقی همان معرفت قلبی است.مهم ترین ویژگی های معرفت شهودی و قلبی مطرح در آیات و روایات عبارت اند از: وهبی و از سوی خداوند بودن، نامتعارف و غیرعادی بودن، مستقیم و عاری از تفکر و واسطه بودن، شناختی بودن، برخورداری از حقیقت و صدق، برخورداری از متعلَّق فرامادی وغیبی، نتیجة تقوا و مجاهده [درونی و بیرونی] بودن. عرفا نیز، به تبعیت از شریعت ناب، قایل به معرفت عرفانی و قلبی اند. از دیدگاه ابن عربی معرفت حقیقی شناختی قلبی، بی واسطه، غیراکتسابی و وهبی است که با حصول استعداد نفس از طریق رعایت تقوا، مجاهده و سلوک عملی حاصل می شود . روشن است که تطابق دیدگاه عرفا بر شریعت مبین اسلام به دلیل پایبندی آنان به دستورات و اصول اسلامی است
جایگاه معنویّت شیعی در گفتگوی اسلام و مسیحیت در اندیشه هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار برآن است که هر چند گفتگوی میان اسلام و مسیحیت، ضرورتی ناگزیر است، ولی این گفتگو، در صورتی نتیجه بخش خواهد بود که وجوه باطنی و معنوی اسلام نیز در عرصه آن وارد شود. در ابتداء نشان داده ایم که چرا باید عرفان و معنویت اسلام در این گفتگو لحاظ شود و در عین حال این عرفان و معنویت از منبع و مستند اصلی اش دور نیفتد، چه در غیر این صورت دشوار می توان میان آن و اسلام پیوندی ذاتی و استوار تشخیص داد. ضمن تلاش برای تصحیح برخی سوءفهم ها دربارة تشیع، سعی شده است تا منابع معنوی و بی نظیر این مذهب به خصوص در موضوع تأویل عرفانی معبد و عبادت تبیین شود. بنابراین به طور مشخص تفسیر معنوی از کلیسا با تأویل مقامات و مناسک حج، به ویژه حجرالاسود از دیدگاه قاضی سعید قمی تطبیق داده شده است. نشان داده ایم که در این قبیل موضوعات، معنویت اسلامی نه فقط دست برتر را دارد، بلکه زمینه مناسبی برای فهم صحیح از معنویت مسیحی نیز فراهم می کند.