فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳٬۲۷۷ مورد.
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
37 - 52
حوزههای تخصصی:
اصول کلی عقاید هر دین و آیینی، از تعالیم مؤسس آن خط مشی می گیرد و پیروان آن به نوعی ادامه دهنده راه رهبر خود هستند. جایگاه آورنده یک دین، همواره در طول تاریخ به صورت برجسته در پیشبرد اهداف آن نمایان بوده است. مسیحیت نیز چنان که از نامش پیداست محوریت آن با عیسی مسیح(ع) است و طبیعی می نماید که باید آموزه ها و دگماهای اصلی مسیحیت، براساس سخنان و رفتارهای حضرت عیسی(ع) شکل گرفته باشد. اگر ثابت شود که چنین معتقدات و باورهای بنیادینی در یک دین، ریشه در معارف و اعتقادات بنیان گذار آن ندارد، می تواند در اصلِ مشروعیت آن خدشه ای جدی وارد کند. نقش حضرت عیسی(ع) در آموزه های اصلی مسیحیت را می توان از عهد جدید استخراج کرد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با محور قرار دادن نوشته های عهد جدید درصدد پاسخ گویی به نقش حضرت عیسی(ع) در شکل گیری آموزه ها و دگماهای اصلی مسیحی است. نتایج حاصله حکایت از آن دارد که حضرت عیسی(ع) در مهم ترینِ این اصول، ازجمله اصل «تثلیث»، «الوهیت عیسی»، «گناه نخستین»، «فیض» و «فدا» نقشی نداشته است؛ بلکه تعالیم او از این امور تهی است.
سنجش خداناباوری عاطفی ناشی از مسئلل اختفای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
217 - 228
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های الهیاتی مؤمنان در همه ادیان توجه خداوند به نیایش های آن هاست. در متون مقدس، خداوند حاضر و تأثیرگذار در نظام هستی و دوست دار مخلوقاتش معرفی شده است. اما قابل رؤیت بصری برای انسان ها نیست. این امر باعث شده برای برخی از باورمندان به وجود خداوند و نیز بسیاری از ناباوران به وجود خداوند این تلقی ایجاد شود که خداوند یا اساساً وجود ندارد یا به هر دلیل از انسان ها مخفی است. اختفای الهی چونان چالشی جدّی پیامدهای معرفت شناختی و روان شناختی متعددی به همراه داشته است. در جستار حاضر تلاش می شود به پیامدهای روان شناختی این موضوع توجه شود و برای تردیدهای روانی و عاطفی ناشی از باور به اختفای الهی برون رفت هایی بر اساس مباحث مطرح در روان شناسی و روان شناسی دین ارائه شود. احساس دور بودن خداوند از انسان، احساس محبوبِ خداوند نبودن، احساس اینکه ممکن است خداوند به وعده هایی که در کتب مقدس به انسان ها داده عمل نکند، و احساس اینکه خداوند اساساً نجوای انسان ها را نمی شنود و نمی خواهد خیرخواه انسان باشد از جمله تردیدهای عاطفی ناشی از باور به وجود خداوند می تواند باشد. اما این تردیدها غالباً ناشی از باورهای نادرستی است که انسان درباره خداوند و نحوه ارتباط او با انسان در ذهن خود ترسیم می کند. با داشتن تحلیلی درست از این سوءباورها و جایگزین کردن آن ها با باورهای درست درباره خداوند، می توان بر تردیدهای عاطفی ناشی از اختفای الهی فائق آمد.
وجوه کارآمدی دستیابی به مقام حکمت، در جامعه و تأثیر آن بر سبک زندگی
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
نظام هستی و نظام دنیوی بر اساس حکمت الهی طراحی شده و مدیریت می شود، و از طرفی حکمت الهی منشأ حکمت جاری در حیات انسانی است. بنابراین انسان به عنوان خلیفه الهی با متخلق شدن به صفت حکمت الهی، می تواند زندگی حکیمانه ای را برای خود و دیگران در جامعه محقق کند. از این رو این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تبیینی خواهان پاسخ به این سوال اساسی است که وجوه کارآمدی دستیابی به مقام حکمت، در جامعه چیست و چه تأثیری بر سبک زندگی انسان می تواند داشته باشد؟ در این تحقیق سعی شده است در جهت کاربردی کردن اعتقاد به صفت حکمت الهی، ابتدا حکمت خداوند از جوانب مختلف و سپس آثار ایمان به حکمت او در زندگی انسان بررسی شود. یافته های تحقیق حاکی از آن است که اعتقاد به حکمت الهی در جامعه و متخلق شدن انسان به صفت حکمت در معنابخشی به زندگی، استحکام خانواده، دفاع احسن از حریم خانواده، مسئولیت پذیری و شکوفایی، اتقان کاری، تولید دانش بنیان، مصرف حکیمانه و... نقش خیلی مهمی دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زندگی انسان براساس باور به خداوند حکیم حیات حقیقی می یابد و در این سبک از زندگی، انسان بطور طبیعی مدلی را که بیشترین هماهنگی برای دستیابی به قرب الهی را داراست، در زندگی فردی و اجتماعی خود مطلوب می داند. از این رو، با اراده و اختیار خود، همه شؤون زندگی اش را در مسیر این هدف قرار می دهد. و تمامی افعال و صفات انسانی به صبغه و رنگ الهی مصبوغ شده و به این ترتیب کارکردها و جنبه های مختلف انسان به تجلی گاه خداوند مبدل شود.
بررسی انتقادی رابطۀ عقل و جنبۀ عاطفی ایمان از منظر جان کاتینگهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جان کاتینگهام، فیلسوف معاصر انگلیسی، توجه به ساحت عاطفی ایمان را از دو جهت ضروری می داند: تأثیر ساحت عاطفی در تحول انسانی و تبیین مسئله شر، و توجه به زبان دین و کارکرد آن در مسائل فلسفی. از نظر وی تحول یک فرآیند اجباری نیست و از طریق پذیرش درونی حاصل می شود، ولی این پذیرش با صرف شنیدن استدلال های عقلی حاصل نمی گردد، بلکه پاسخی از مجموع جنبه های فکری، عاطفی، اخلاقی و معنوی یک فرد است. کاتینگهام مسئله شر را نیازمند تبیین عاطفی در قالب نظریه جهان مبتنی بر مشیت و عشق الهی می داند. وی همچنین معتقد است باورهای دینی دارای محتوای گزاره ای و شناختی هستند، ولی این محتوا در لایه هایی از استعاره های مجازی و ادبی و به صورت زبان نمادین بیان شده، و کشف و استخراج آن از این لایه ها روش مختص به خود را می طلبد. بر این اساس، تحلیل تحت اللفظی این عبارات باعث سوءفهم از آن ها می شود. توجه به ساحت عاطفی در تحول انسانی نکته ای ارزشمند است، ولی تضعیف ساحت عقلانی در این زمینه در نهایت به نفع دین داری نیست و این از نقاط ضعف مهم کار فکری کاتینگهام است. ناظر به تبیین عاطفی از مسئله شر، تعمیم آن درباره همه انسان ها، خصوصاً انبیای الهی، صحیح نیست. همچنین تمامی مضامین دینی را نمی توان با زبان نمادین فهم کرد، بلکه دین مشتمل بر گزاره های متعددی است که بسیاری از آن ها دارای معنایی تحت اللفظی هستند.
بررسی تطبیقی کسب های ممنوعه به دلیل عدم تعادل بین ثمن و مثمن از منظر قرآن و عهد عتیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
25 - 48
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد مقایسه ی دو کتاب قرآن و عهد عتیق در موضوع «کسب های ممنوعه به دلیل عدم تعادل بین ثمن و مثمن» به روش تحلیلی توصیفی است. در قرآن و عهد عتیق احکام بسیاری برای مکاسب آمده است. این تحقیق ضمن بیان احکام کسب های ممنوعه در آیات قرآن کریم و عهد عتیق، به مقایسه ی تطبیقی میان احکام این دو کتاب پرداخته است. نحوه ی بیان احکام کسب های ممنوعه در قرآن و عهد عتیق، مباحثی که در هر دو کتاب بر آن تأکید شده و موضوعاتی که اصلاً از آن صحبت نشده، ازجمله مواردی است که سعی شده است در این پژوهش بدان پرداخته شود. به عنوان مثال هریک از دو کتاب شامل اشتراکاتی در رشوه و کم فروشی (یکی از اصول اساسی در هر دو کتاب، دعوت به عدالت و رعایت انصاف است و رشوه به صورت مستقیم و کم فروشی به صورت غیرمستقیم در هر دو نهی شده)، افتراقاتی در ربا (در عهد عتیق معامله ی ربوی با بیگانگان مانعی ندارد؛ اما در قرآن این طور نیست) و اختصاصاتی در احکام قمار هستند. قمار از مواردی است که در کتاب مقدس نیامده و تنها در سنت یهود بدان پرداخته شده است.
از «این همانیِ» سنت فلسفی غرب تا «نه این آنیِ» نام خدا در اندیشۀ لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امانوئل لویناس سنت فلسفی غرب را تاریخ حذف غیریت مطلق تعریف می کند. حذف غیریت سبب شده هستی به صرف تابعی از اندیشه فروکاسته شود و از آن تمامیتی سر برآورد که مستعد استبداد و درخودماندگی است. این پژوهش بر آن است که نشان دهد دیدگاه انتقادی لویناس راه برون رفت از این انسداد هستی شناسانه را در نگاه ویژه یهودی به زبان می یابد و سپس قصد دارد تحلیلی زبان شناسانه از صورت بندی انتقادی این فیلسوف یهودی ارائه دهد. لویناس به پشتوانه نام گرایی یهودی یادآور می شود که زبانْ لوگوسی تک ساحتی و صرف گزاره هایی اخباری (هست ها) نیست. نام یادآور ساحت ندایی و امریِ زبان و حافظ تکینگی در برابر تمامیت است، زیرا تنها در خطاب است که دیگری بیرون از شرایط شناخت انسانی باقی می ماند. لویناس نشان می دهد که وحی یهودی نیز در ساحت ندایی و امری سیر می کند، چرا که وحی در این سنت دانشی مضمونی درباره خدا نیست، بلکه سخن گفتن خدا با انسان و رابطه دو غیریت است. رابطه خدا و انسان نیز تنها در نام خدا، به مثابه فرمان اخلاقی (بایدها) و پیروی انسان از آن، ممکن می شود. بدین سان نام خدا غیریتی می شود که در این همانیِ هستی شناسانه گسست ایجاد می کند.
دیدگاه کانت در دفاع از دفاعیۀ مبتنی بر اختیار و تطبیق آن با مبانی انسان شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
187 - 199
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین پاسخ ها به مسئله شرّ اخلاقی دفاعیه مبتنی بر اختیار است که در معرض انتقادات جدی قرار دارد. عدم ملازمه بین اختیار و شرور اخلاقی و همچنین بی عدالتی در اعطای ظرفیت روحی به انسان ها در استفاده از اختیار خویش از جمله این انتقادات است که به ویژه در دوران معاصر متوجه دفاعیه مبتنی بر اختیار شده و پذیرش آن را با چالش مواجه کرده است. ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی قرن هجدهم، نقش آزادی اراده در وقوع شرور اخلاقی را به گونه ای به تصویر می کشد که می توان پاسخ به این اشکالات را از مبانی وی در فلسفه اخلاق و همچنین آثار مستقلی که در این رابطه به رشته تحریر درآورده استخراج کرد. تکامل اخلاقی نوع بشر در طول تاریخ با عنوان خیر عظیمی است که به اعتقاد کانت وقوع شرور اخلاقی را که نه از تمایلات حیوان گونه بشر بلکه صرفاً از آزادی اراده او برخاسته توجیه می کند. این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از ترجمه آثار کانت و برخی از کانت پژوهان معاصر، پس از ارائه گزارشی از اندیشه کانت در مورد دفاعیه مبتنی بر اختیار، تطابق آن را با مبانی انسان شناسی اسلامی روشن می کند و نقاط ضعف و قوت دیدگاه کانت را ارائه می دهد.
آسیب شناسی اندیشه پروتستانتیسم در تقابل با حکومت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
نهضت پروتستان در قرن شانزدهم میلادی با شعار اصلاح دینی دست به اعتراضاتی گسترده، به خصوص در برابر مرجعیت پاپ و سلسله مراتب روحانی در کلیسای کاتولیک زد. این اعتراضات در کنار عوامل دیگری که در طول سده های متأخر قرون وسطی باعث افول قدرت در حاکمیت کلیسای کاتولیک و دستگاه پاپی شده بود، اساس حکومت هزارساله در مسیحیت غربی را متزلزل ساخت؛ به طوری که کلیسای کاتولیک (دین)، برای همیشه از صحنه ی سیاست و حاکمیت کنار گذاشته شد. از سوی دیگر، تأکید جریان پروتستان بر شعار اصلاحات، این تحلیل را تقویت می کند که پروتستانتیسم نه در تقابل با حاکمیت دین، بلکه در راستای اصلاح آن و به طور خاص در جهت تغییر حاکمیت پاپ و کلیسای کاتولیک حرکت کرده است. مقاله ی پیش رو بر اساس روشی توصیفی و تحلیلی به بررسی ساختار، مبانی فکری و عملکرد رهبران نهضت پروتستان می پردازد و این فرضیه را تبیین می کند که ماهیت پروتستانتیسم و روح حاکم بر آموزه ها و شعارهای آن، مستلزم ایجاد بحران و هرج ومرجی است که امکان تحقق حکومت دینی را به طور کلی سلب می کند.
بررسی دیدگاه آلیستر مک گراث در باب الهیات طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات طبیعی در برابر الهیات وحیانی به معنای تأمل عقلانی در وجود و ماهیت خداوند است که از دیرباز با براهین اثبات وجود خدا گره خورده است. آلیستر مک گراث، الهی دان مسیحی، الهیات طبیعی را مورد نقد قرار داده و با ارائه خوانشی جدید آن را در رابطه تعاملی علم و الهیات به کار می گیرد. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که الهیات طبیعی مورد نظر مک گراث چه ویژگی هایی دارد و چه نقدهایی بر آن وارد است؟ مک گراث الهیات طبیعی را معلول عواملِ غیرمسیحی چون نقد کتاب مقدس، ظهور جهان بینی مکانیستی و غیره می داند که کتاب مقدس نیز آن را تأیید نکرده و استفاده از آن باعث تخریب وحی و دیگر باورهای مسیحی می شود. وی سپس الهیات طبیعی را در چارچوب باورهای مسیحی به ویژه «نظریه خلقت» بازسازی می کند و چون این الهیات پیش فرض های دینی را با خود دارد، اثبات وجود خدا با آن دوری بوده و صرفاً می تواند به پرسش های مرزی علم پاسخ دهد. مک گراث در نقد الهیات طبیعیِ روشنگری آن را با خداباوری طبیعی خلط کرده است و گاه به اشتباه بسیاری چالش هایی را که در دوره روشنگری برای الهیات به وجود آمده ناشی از به کارگیری الهیات طبیعی می داند. او به سبب برداشت نادقیق، وجود هر گونه سابقه به کارگیری الهیات طبیعی را در تاریخ مسیحیت انکار می کند. به علاوه، مسیری که او در تعریف طبیعت پیش گرفته سر از نسبیت گرایی درمی آورد. و از سوی دیگر، تلاش او برای بازسازی الهیات طبیعی بی فایده به نظر می رسد، زیرا تمام کارکردهایی که او از این الهیات انتظار دارد در تعریفی که او از طبیعت ارائه داده وجود دارد.
بررسی امکان تبیین علمی معجزه در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معجزات یکی از مسائل مهم در رابطه بین علم و دین هستند. مسئله این است که آیا معجزات را می توان به نحو علمی تبیین کرد یا خیر. در این مقاله، بر اساس مبانی حکمت متعالیه، امکان تبیین علمی معجزه بررسی می شود. خوارق عادات، اعم از خیر و شر، مانند همه پدیده های طبیعی، نیاز به علل حقیقی و معد دارند. اما خوارق عادات دو ویژگی هستی شناختی دارند که آنها را از امور عادی متمایز می کند: یکی فاعلیت نفوس و دیگری اعداد غیرمتعارف. به دلیل همین ویژگی فاعلیت نفوس، که جزو امور ماورائی هستند، تبیین علمی، که مقید به طبیعت گرایی روش شناختی است، امکان ندارد. به علاوه، در معجزات و خوارق عاداتِ خیر، به دلیل شکست ناپذیر بودنشان، اعداد غیرمتعارف نیز قابل شناخت و تبیین علمی نیست. به عبارت دیگر، حکمت الهی اقتضا می کند حتی با چشم پوشی از فاعلیت نفوس، معدات و عوامل طبیعی معجزه قابل شناخت نباشد. در نتیجه معجزات را باید خارج از قلمرو توانمندی های علم دانست.
بررسی فقهی خلوت با نامحرم در منابع شیعه و اهل سنت
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
21 - 40
حوزههای تخصصی:
گسترش روابط اجتماعی،مسئله ی ارتباط زن و مرد نامحرم را پررنگ تر کرده است. این ارتباطات گاهی موجب شکل گیری خلوت بین آنها می شود. کسب آرامش و تعالی مادی و معنوی جامعه ی اسلامی درگرو تنظیم هوشمندانه روابط با نامحرمان است. هدف از این پژوهش بررسی فقهی– اجتهادی حکم شارع درباره ی خلوت زن و مرد نامحرم است. اطلاعات پژوهش به روش کتابخانه ای جمع آوری شده و به شیوه ی تحلیلی- اجتهادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ادله تحریم خلوت در منابع شیعی شامل چند دسته روایات، شهرت فتوایی، سیره متشرعه و علت دانستن خلوت برای وقوع در حرام است. در مقابل به دلیل ضعف سندی روایات، ضعف دلالت روایات بر حرمت خلوت، وجود روایات معارض و رد شهرت فتوایی، رد سیره ی متشرعه و حکمت نبودن خلوت برای وقوع در حرام، ادله گروه اول نقد شده است. با این وجود به دلیل روایات متعدد همانند نظر بیشتر فقها، احتیاط در ترک خلوتی است که حضور یا نظارت دیگران وجود ندارد. البته جایی که خلوت مقدمه برای هر نوع کار حرامی باشد از باب ریبه یا مقدمیت حرام است. طبق منابع اهل سنت خلوت یک زن و مرد نامحرم جایز نیست مگر اینکه با حضور فرد مورد اعتمادی باشد. مصادیق خلوت در مذاهب اهل سنت متفاوت بوده و نظرات علما دراین باره با پذیرش اصل حرمت خلوت مختلف است.
ارزیابی مقایسه ای میزان دلیلیت برهان نظم از دیدگاه شهید صدر و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
287 - 298
حوزههای تخصصی:
برهان نظم، با تقریرهای متفاوت و از مناظر مختلف، مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است. متفکران اسلامی درباره ارزش این برهان بر اثبات وجود خداوند اختلاف نظر دارند. برخی فلاسفه بر این باورند که استدلال های مبتنی بر نظم ارزش برهانی ندارند و از استحکام کافی برای اثبات و شناخت خداوند برخوردار نیستند. در مقابل، گروهی از متکلمان از این برهان دفاع و بر امتیازهای ویژه آن تأکید کرده اند. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و انتقادی بر آن است که میزان دلیلیت برهان نظم به منزله عمومی ترین راه خداشناسی را از دیدگاه دو اندیشمند معاصر، آیت الله مرتضی مطهری و آیت الله سید محمدباقر صدر، ارزیابی کند تا بدین وسیله امکان اثبات و شناخت خداوند با تقریرهایی از برهان نظم، که بیشترین میزان اتقان را دارند، فراهم شود. نتیجه آنکه، تقریر شهید صدر از برهان نظم مبتنی بر نظریه «منطق ذاتی» است که وی در معرفت شناسی اتخاذ کرده است و با توجه به اشکال هایی که تقریرهای دیگر برهان نظم، از جمله تقریر مبتنی بر «منطق عقلی»، با آن مواجه اند به نظر می رسد راهی که شهید صدر پیشنهاد داده بهترین راهی است که برای اعتبار بخشیدن به برهان نظم به منزله یک برهان دقیق فلسفی وجود دارد.
بررسی ادله تجسم اعمال اخلاقی برای اثبات عقلی گزاره های دینی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
275 - 285
حوزههای تخصصی:
آیت الله جوادی آملی، افزون بر ادله نقلی در اثبات تجسم اعمال، به تثبیت عقلی آن نیز اشاره می کند. در این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی ادله عقلی تجسم اعمال اخلاقی از منظر آیت الله جوادی آملی برای وصول به عقلانیت داده های دینی بررسی می شود. ایشان از جهتی ادله عقلی برخی اندیشمندان در تبیین تجسم اعمال اخلاقی مبنی بر تبدیل انرژی به ماده را نمی پذیرد و آن را غفلت از نیت در اخلاق می داند و از جهتی دیگر دیدگاه فخر رازی در رد تجسم اعمال مبنی بر عرض بودن اعمال و محال بودن جوهر شدن اعراض را مردود می داند و آن را خلط میان حکمت نظری و عملی قلمداد می کند. به نظر می رسد تبیین عقلی تبدیل انرژی به ماده در نیت نیز قابل ارائه باشد. همچنین از آنجا که عرض در حکمت متعالیه شأنی از جوهر را دارد پس با تبیین حرکت جوهری می توان تجسم اعمال را تثبیت عقلی کرد. از این رو تجسم اعمال همچنان به عنوان یکی از ادله واقع گرایی اخلاقی قابل پذیرش است.
درون مایه های مشترک در سوره «لقمان» و کتاب «امثال سلیمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
71 - 88
حوزههای تخصصی:
درخصوص هویت حقیقی لقمان بحث های مختلفی در درازنای تاریخ شکل گرفته که ازجمله آنها ارتباط لقمان و حکمت های وی با اهل کتاب و یا آموزه های آنان است. در سوره لقمان مصادیق حکمت به طور مستقیم بیان شده و در سنت یهودی نیز کتاب امثال نماد حکمت در عهد قدیم است. در نگاه یهودیان حضرت سلیمان و در نظر مسلمانان لقمان دو چهره شاخص افراد حکیم و پارسا به شمار می روند. گزارش های تفسیری و تاریخی قابل توجهی درخصوص فراوانی حکمت های لقمان در عرف و ادب و فرهنگ اهل کتاب وجود دارد که هرکدام در جایگاه خود قابل بررسی است. این پژوهش با هدف رسیدن به آموزه های مشترک ادیان ابراهیمی بر آن است تا درون مایه های مشترک در بخشی از دو کتاب آسمانی یعنی سوره لقمان در قرآن و کتاب امثال در تورات را در دو سنت اسلامی و یهودی در حد توان بررسی کند. روش جمع آوری مطالب به صورت کتابخانه ای بوده و روش پردازش آنها تطبیقی است. براساس بررسی های تطبیقی صورت گرفته در این جستار، جز آنکه در این دو اثر، شباهت های مضمونی دیده می شود، همسویی درخداشناسی و فرجام شناسی و حکمت به چشم می خورد، ولی شگفتا همانندی های بسیار در جملات و عبارات نیز یافت می شود. این اشتراکات مضمونی فی الجمله می تواند از جنبه متنی و نه رجالی احتمالاتی را درخصوص هویت حقیقی لقمان تأیید کند.
بررسی سیره متشرعه از منظر شهید صدر (ره) و مرحوم حکیم(ره)
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
69 - 80
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل بسیار مهم که در علم اصول فقه مطرح شده وکاربرد فراوانی در استنباط احکام دارد و مورد استناد فقهاء در علم فقه قرار گرفته است، بحث سیره است که البته سیره دارای اقسامی است که یک قسم آن سیره متشرعه است، سیره متشرعه در کتب فقهاء عمدتا به صورت پراکنده ذکر شده است. یکی از فقهایی که این مبحث را به صورت مستقل مطرح کرده است، شهید صدر (ره) است . در این مقاله نظر ایشان با نظر مرحوم حکیم (ره)در مورد سیره متشرعه مورد بررسی قرار گرفته است ، البته مرحوم حکیم در پیرامون بحث اثبات سنت یکی از راههای اثبات ان را بوسیله سیره متشرعه مطرح نموده است . هدف از این پژوهش بررسی سیره متشرعه از منظر شهید صدر (ره) و مرحوم حکیم(ره) است که به روش توصیفی-تحلیلی و در محدوده فقه و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفته است. نتایج این نوشتار عبارت است از اینکه شهید صدر تقسیم بندی جدیدی برای سیره مطرح کرده است وتفاوت بین سیره متشرعه وسیره عقلا قائل شده است ، در حالی که مرحوم حکیم بین سیره متشرعه وعقلا فرق چندانی قائل نیست وفقط دائره سیره متشرعه را ضیق تر از سیره عقلا می داند . اما آنچه که بین آنها در اثبات حجیت سیره متشرعه مورد توافق است ، دو رکن می باشد : رکن اول ، عبارت است از هم عصری با معصوم( علیه السلام) ورکن دوم ، موقف متناسب با اثبات امضای شارع می باشد . نتیجه این که با شناخت ملاک حجیت سیره می توان سیره های مستحدثه را بررسی کرده وحکم قطعی درباره ان صادر کرد . تفاوت سیره با سنت وسیره با اجماع هم از نظر شهید صدر مورد بررسی قرار گرفته است .
ولوج روح در کالبد جنین از منظر امامیه و آیین کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، مسئله ولوج روح در کالبد جنین را به روش توصیفی مقایسه ای از دیدگاه امامیه و کاتولیک به تحلیل پرداخته و به این نتیجه رسیده است که کاتولیک نفخ روح را مقارن با لقاح می داند. این دیدگاه از قرن هفدهم به بعد ظهور یافت؛ چه اینکه در قرن های قبل از آن، عالمان مسیحی میان جنین شکل گرفته و جنین شکل نگرفته تمایز قائل بودند. آنان بر این باور بودند که جنین زمانی شکل گرفته است که از نظر جسمی و فیزیکی کامل شده و آماده تعلق روح و پذیرش باشد. عالمان امامیه برای رشد و تکامل جنین مراحل مختلفی را برشمرده اند و معتقدند که دمیده شدن روح در مرحله کامل شدن اعضا و جوارح است؛ ولی برای آن، وقت معینی را ذکر نمی کنند. طبق برداشت از احادیث مأثور از اهل بیت، نفخ روح در جنین پس از کامل شدن چهارماهگی اتفاق می افتد. این نظریه با نتایج تحقیقات علمی نیز مطابقت دارد.
بررسی تطبیقی روش علامه طباطبایی و شیخ محمد عبده در حل تعارض قرآن و علم
حوزههای تخصصی:
با گسترش و پیشرفت علوم تجربی و قطعی تلقی شدن هر نظریه ای در این علوم و توارد این تفکر از سمت دنیای غرب به جهان اسلام، یکی از شبهات امروزی، شبهه تعارض علم و قرآن است به این معنا که گاهی بین گزاره های این دو در موضوع واحد، ناسازگاری ظاهری نه واقعی، وجود دارد؛ از آن جا که اندیشمندان اسلامی از جمله علامه طباطبایى و شیخ محمد عبده، برای رفع تعارض ظاهری علوم تجربی و قرآن راه حل هایی در نظر گرفته اند، پژوهش حاضر در صدد برآمد مبانی و روش این بزرگان را در حل تعارض، با روش توصیفی- تحلیلی، بررسی، نقد و مقایسه نماید. در این راستا، برخی از دیدگاه ها عبارتند از: از نظر علامه، علوم تجربی نمی توانند درباره آیات مرتبط با ماوراء طبیعت قضاوتی داشته باشند و در تطبیق بین علوم تجربی و آیات علمی قرآن نیز، باید تفکیک بین مسلمات و غیر مسلمات علمی مد نظر قرار گیرد. عبده معتقد است قرآن همگام با اندیشه بشری به تکامل می رسد؛ از این رو تغییر برخی احکام به اقتضای علوم تجربی، گریز ناپذیر است؛ چنان که به همین دلیل، تأویل برخی مفاهیم غیبی قرآن مجاز است
بررسی مقایسه ای شمنیسم و عرفان یهودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
149 - 165
حوزههای تخصصی:
خلسه و مکاشفه برای اموری همچون درمانگری و پیشگویی و استفاده از اورادِ رازآلود برای منافع قومی و گاه فردی، مقابله با دشمنان و ارتباط با موجودات فراطبیعی، عناصر اصلی شمنیسم هستند که در عرفان یهودی نیز می توان این ویژگی ها و تشابهات را جست وجو کرد. این شباهت ها بستری مناسب و مستعد برای ایجاد فهم و روشی ا ست که عرفان یهودی را در موقعیت مقایسه و بررسی با شمنیسم قرار می دهد. عرفان یهودی از «مرکابا» تا «قبالا» و «حسیدیسم» از کتاب «معسه برشیت» و متون «هخالوت» تا «شمشیر موسی» همه سراسر رموزِ منوط به کشف، خلسه و مقدمات لازم برای تشرف هستند یا نسخه هایی از اوراد جادویی را برای رسیدن به اهدافی همچون درمان و پیشگویی و اضرار به دشمنان ارائه می کنند. ازاین رو می توان جلوه یک شمن را در عارفان یهودی مشاهده کرد که چنین روشی را برای کسب فنون و مهارت های لازم ماورایی برای منافع قومی در پیش می گیرند و از آنها بهره می برند؛ با این تفاوت که همزمان خود را متدین به دین پیچیده تری همچون یهودیت نیز می دانند.
رابطه توکل و دلبستگی به خدا با بهزیستی روان شناختی و عملکردهای تحصیلی در بین دانشجویان
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
127 - 144
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مطالعه رابطه توکل و دلبستگی به خدا با بهزیستی روان شناختی و عملکردهای تحصیلی در بین دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند که تعداد ۲۰۰ نفر از آنان به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. از مقیاس های توکل بر خدای زارعی متین، دلبستگی به خدای غباری بناب و حدادی، بهزیستی روان شناختی ریف و همکاران و عملکردهای تحصیلی درتاج و همکاران برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل رگرسیون هم زمان نشان داد که هم دلبستگی و هم توکل به خدا پیش بینی کننده های معنی دار مثبتی بر بهزیستی روان شناختی دانشجویان دارند. اما در زمینه عملکردهای تحصیلی فقط توکل به خدا تنها متغیر پیش بینی کننده عملکرد تحصیلی دانشجویان بود، و دلبستگی به خدا پیش بینی کننده نبود. به نظر می رسد متغیرهای دلبستگی و توکل بر خدا در حوزه سلامت و بهزیستی روان شناختی نقش مهمی را ایفا می کند، اما در ارتباط با عملکردهای تحصیلی با وجود نقش توکل بر خدا بر عملکرد تحصیلی، متغیر دلبستگی به خدا نقشی بر آن ندارد. در نتیجه سایر عوامل تأثیرگذار مثل سطوح انگیزشی، صفات شخصیتی و عوامل زمینه ای مورد بررسی قرار گیرند.
تحلیل انتقادی صوفی انگاری حضرت عیسی با تأکید بر گزاره های عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
75 - 88
حوزههای تخصصی:
ببا آغاز مطالعات انتقادی کتاب مقدس در قرن هجدهم میلادی و بحث درباره شخصیت تاریخی حضرت عیسی(ع)، زندگی اجتماعی وی نیز مطمح نظر قرار گرفت و به ارائه دو نظریه متفاوت در قالب ایشان انجامید: حضرت عیسی(ع) به مثابه زاهدی اخلاق مدار یا مصلحی انقلابی. با توجه به برخی گزاره های عهد جدید و بافت سیاسی اجتماعی زمانه حضرت عیسی(ع)، به نظر می رسد خوانش زاهدانه جامع و مبتنی بر جملگی گزارش ها از زندگی آن حضرت نیست. این پژوهش با تحلیل فرازهایی از عهد جدید، ارائه سیمای صرفاً اخلاقی و متغافل از رخدادهای اجتماعی حضرت عیسی(ع) را نقد می کند. سپس بر پایه تحلیل تاریخی دوران شکل گیری مسیحیت، زمینه های ظهور این دیدگاه را بررسی می کند. تحلیل متنی گزاره های عهد جدید درباره عملکرد اجتماعی حضرت عیسی(ع) نشان می دهد که وی افزون بر اهتمام به مباحث اخلاقی، بر اصلاح جامعه و حاکمیت نیز تأکید داشته و ارائه تصویری صرفاً اخلاقی و متسامح معلول غلبه خوانش اخلاقی و مسامحه گرایانه پولس، تضعیف مسیحیان و حمایت امپراتوری روم از آیین های اخلاق محور و به چالش کشیده شدن انتظار مسیحا پس از تصلیب حضرت عیسی(ع) بوده است.