فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴٬۰۳۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابن ابی جمهور احسایی از علمای متضلّع شیعی است که تا اوایل تشکیل دولت صفوی در ایران، در قید حیات بوده است. او را از این حیث که هم در قالب و روش و هم در تلقّی کلامی، تحوّلی بنیادی در کلام شیعه پدید آورد، می توان مؤسّس خواند و از آن جا که این تحوّل با تکیه بر حکمت اشراق و به مدد آن محقق می شود و صبغه آن را می گیرد، وی را باید «مؤسس کلام شیعی اشراقی» دانست. مقاله نشان می دهد که تحول مذکور، از حیث قالب، اساساً از طریق «روش جمع و تطبیق» صورت می گیرد و از حیث تلقّی، با تغییر خویشکاری، سطح وجودی و سطح خطاب علم کلام محقق می شود و در نتیجه آن، دیدگاه های متعارف کلامی در خصوص توحید، نبوت، امامت و معاد، بر اساس مضامین بلند و معانی عمیق اعتقادات شیعی ارتقا می یابد.
خوانشی نو از جایگاه بحث از امکان در نمط پنجم اشارات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
ابن سینا در نمط پنجم کتاب اشارات خود طی یک فصل و ضمن یک استدلال، از امکان حوادث بحث به میان می آورد. خوانش شارحین اشارات از این استدلال آن بوده است که ابن سینا در این فصل صرفاً در صدد اثبات آن است که هر حادثی ممکن است و به سبب همین امکان هم مسبوق به ماده است. این خوانش کامل نیست و نمی تواند چرایی این بحث را در نمط پنجم اشارات توجیه کند. خوانش دیگری می گوید ابن سینا می خواهد با این استدلال قدیم بودن عالم را اثبات کند. با آنکه این خوانش به خوانش مختار نزدیک تر است اما باز هم دقیق نیست. بر اساس خوانش مختار، بر مبنای خط سیر کلی مباحث نمط پنجم اشارات نشان داده خواهد شد که بیان این قاعده به تنهایی نمی تواند هدف اصلی و نهایی ابن سینا از این فصل باشد بلکه وی در اینجا در پی آن است تا بر اساس اثبات مسبوقیت حادث به ماده، معقول بودن یک حدوث نخستین را زیر سوال ببرد. اگر هر حادثی مسبوق به ماده است، آنگاه تصور یک حادث نخستین مثل حادث بودن فعل بی واسطه الهی و یا اصل عالم مادی، تصوری پارادوکسیکال است.
جامعه و اصالت فلسفی آن در قرآن (بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی و مطهری)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علاوه بر آیه های بسیاری که خطاب به «تک فردهای آدمیان» در قرآن آمده، آیه هایی نیز وجود دارد که امری فراتر از آن را مخاطب ساخته است. همین امر زمینه تأملاتی برای فیلسوف مفسران شده که آیا مراد خداوند در این آیات، پدیده مستقلی به نام «امت» (جامعه) است یا نه؟ برخی بر اساس این آیات به اصالت فلسفی جامعه نظر داده، و دسته ای صرفاً اعتباری و تبعی بودن آن را قابل اثبات دانسته اند. این مقاله بر آن است تا به استناد آیه های قرآن و بهره گیری از داده های فلسفی تاریخ، نظر قابل دفاع تر را بیان دارد؛ با این فرضیه که هویت جامعه امری استقلالی و دارای اصالت فلسفی است، چنان که با هم بودگی انسان ها، قدرتی متمایز از افراد می آفریند. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله، چگونگی هویت جامعه از منظر قرآن است و روش تبیین نظریه، بررسی آیات مرتبط با مقوله امت، بر اساس دیدگاه دو اندیشمند معاصر، یعنی علامه طباطبایی و شهید مطهری است و بالتبع، رویکردهای صدر و مصباح یزدی به عنوان دیدگاه رقیب، مورد مداقه قرار می گیرد.
نقد و بررسی اختلاف نظر ابن سینا و ملاصدرا درباره اتحاد و اختلاف مفهومی اسماء و صفات حق تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
حقیقت اسماءالحسنی و معنا شناسی اسماء و صفات حق تعالی، همواره درکلام و فلسفه اسلامی، از مباحث اصلی و کلیدی به شمار آمده و مباحث پیرامون آن همیشه معرکه آراء و چالش برانگیز بوده و هست. دراین زمینه به اختلاف نظر ابن سینا به عنوان رئیس مکتب مشاء و ملاصدرا به عنوان بنیانگذار مکتب حکمت متعالیه، کم توجهی شده است. بر این اساس در ابتدای مقاله برخی از مبانی مبحث اسماء الحسنی به صورت فشرده مطرح شده تا زمینه طرح بحث اصلی یعنی اختلاف نظر ابن سینا و ملاصدرا درباره اتحاد و اختلاف مفهومی اسماء و صفات حق تعالی بدست آید، سپس به تحلیل نظر ابن سینا و ملاصدرا و اختلاف این دو فیلسوف پرداخته شده و با توجه به مبانی مبحث اسماء الحسنی، منشأ اختلاف بین آن دو نظریه بررسی و سپس بین آن ها، داوری شده است.
بررسی روش معرفت دینی از دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرزا مهدی اصفهانی موسس جریان تفکیک و از چهره های مخالف فلسفه در عصر حاضر، در باب وصول به معرفت دینی روش متکلمان، فیلسوفان و عرفا را تخطئه نموده و معتقد است راه جدیدی که مطابق با شریعت است إرائه نموده است. ایشان با تفکیک بین معارف الهی و معارف بشری معتقد است معارف الهی که از طریق توجه به عقل نوری و معرفت فطری و از مراجعه به ظواهر روایات بدست می آید تباین کلی با معارف بشری دارد که از برهان منطقی بدست می آید. در توجیه این دیدگاه، میرزا مهدی معانی جدیدی از عقل، علم و استدلال إرائه داده و معارف حاصله از این روش را معارف الهی در مقابل معارف بشری می نامد. با این وجود در مقام عمل میرزا مهدی بر این دیدگاه پایدار نمانده و بهنگام تبیین و اثبات مدعیات از همان روش استدلال منطقی که وی آن را بشری خوانده، بهره برده است. از جهت دیگر علی رغم توصیه فهم متون دینی با ذهنی صافی، برداشت های میرزا کاملا مبتنی بر پیش فرض های تفکیکی ایشان است و در نتیجه در موارد فراوان از ظواهر روایات عدول کرده و احادیث را مطابق دیدگاه های خاص و برخلاف ظاهر معنا نموده است. در این نوشتار تلاش گردیده است دیدگاه میرزا مهدی در باب روش معرفت دینی مورد بررسی و نقّادی قرار گیرد و ناسازگاری های موجود میان دیدگاه میرزا در مرتبه نظر و در مقام عمل نشان داده شود.
جایگاه عقل نظری و عملی در سعادت از دیدگاه ملاصدرا و ارزیابی قرآنی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
اندیشمندانی که سعادتِ قصوای انسان را در کمال نهایی عقل نظری جستجو می کنند، راه وصول به آن را نیز تقویت همین قوه و فعلیت بخشیدن به مراتب مختلف آن می دانند. ملاصدرا در بسیاری از مباحث خود همین راه را طی می کند؛ اما در برخی موارد، گامی فراتر نهاده و سعادت نهایی انسان را قرب الهی معرفی می نماید. هدف این پژوهش بازخوانی آثار ایشان با رویکرد قرآنی است. بر اساس یافته های این پژوهش تعاریفی که وی از عقل نظری و عقل عملی ارائه می کند، جامع همه شئون عقلی و فطری نیست؛ بلکه فقط حیثیت ادراکی امور فطری را شامل می شود، ضمن آنکه ملاصدرا غایت عقل نظری را سعادت حقیقی، و غایت عقل عملی را سعادت وهمی و خیالی معرفی می کند؛ بر همین اساس در نگرش و نگارش وی، علم حصولی و مباحث حکمت نظری جایگاهی بسیار رفیع تر از اعمال، اخلاق و حکمت عملی دارند. اما در قرآن کریم، شئون عقل عملی و مباحث حکمت عملی به ویژه اخلاق و اعمال بیش از عقل نظری و حکمت نظری مورد عنایت قرار گرفته اند. در این مقاله به روش تحلیلی و با استفاده از داده های برآمده از منابع کتابخانه ای به بازخوانی اندیشه صدرا و ارزیابی قرآنی آن پرداخته ایم.
ابن سینا و اخذ رهیافت سمانتیکی و پراگماتیکی در تعریف جمله ی خبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا دو تعریف متمایز برای جمله ی خبری ارائه می دهد. یکی در الشفاء: «قضیه عبارتی است که دارای صدق یا کذب است» و دیگری در الإشارات: «ترکیب خبری آن است که گوینده ی آن را بتوان در آنچه می گوید، صادق یا کاذب دانست». بنابر یک تفسیر، این دو تعریف دو ملاک تمایز برای جمله ی خبری است، که هرکدام به فضای معناداریِ مستقلّی تعلّق دارد. تعریف نخست مبتنی بر فضای سمانتیکال است، که بر اساس آن، جمله ی خبری به تنهایی و مستقل از گوینده ی آن قابل اتصاف به صدق و کذب است. اما تعریف دوم مبتنی بر فضای پراگماتیکال است، که بر اساس آن، واژگان و عبارات معنای خود را از قصد و اراده ی گوینده می یابند؛ لذا صدق و کذب جمله ی خبری نه به خود آن، بلکه به گوینده ی آن بستگی دارد. مسأله ی نوشتار حاضر، خوانشِ دیدگاه ابن سینا بر مبنای تمایز سمانتیک و پراگماتیک است. بر اساس این تفسیر، شاید بتوان به نحوی ابن سینا را نخستین اندیشمندی دانست که به تمایز سمانتیک و پراگماتیک توجهی، هرچند ساده و اجمالی، نشان داده است.
بررسى برهان صدیقین صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معیار برهان صدیقین از نگاه صدرالمتألهین این است که از اصل وجود آغاز شود. چیزى غیر از واجب تعالى اصل وجود نیست. بنابراین در این برهان استدلال از ذات به ذات صورت مى گیرد. گرچه ظاهر این تعبیر مصادره به مطلوب است، در واقع چنین نیست؛ زیرا پس از نظر به اصل وجود مى فهمیم که اصل وجود با واجب یکى است و استدلال از ذات به ذات صورت گرفته است؛ نه اینکه از قبل، وجود واجب مفروض باشد تا مستلزم تناقض و مصادره گردد. این استدلال، برهان «لمّ» نیست، چون واجب علت و سببى ندارد تا مشمول ملاک این گونه براهین شود. این در صورتى است که معیار «لمّیت» را علیت خارجى بدانیم. ازاین رو مى توان آن را برهان شبه «لمّ» دانست؛ از این جهت که افاده یقین مى کند. همچنین مى توان از راه تعمیم برهان «لمّى» به علیت هاى تحلیلى، این برهان را نیز «لمّى» دانست و ازآنجاکه علیت تحلیلى نیز علیت حقیقى است، «لمّ» بودن آن نیز حقیقى خواهد بود.
نفس شناسى به منزله مبنایى براى خداشناسى در نظام اندیشه ابن عربى و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
معرفت نفس از مهم ترین مباحثى است که همواره مورد تأکید فلاسفه و عرفا بوده و به دلیل ربط و پیوندى که با معرفت رب دارد، ضرورتى مضاعف یافته است. اندیشمندان و عارفان مسلمان براى فهم و ارائه تفسیرى دقیق از چگونگى سیر از معرفت نفس به معرفت رب، تلاش فراوان کرده اند. محیى الدین بن عربى و صدرالمتألهین، با دو رویکرد عرفانى و فلسفى، شناخت نفس را بهترین راه رسیدن به حقیقت هستى و شناخت خداوند مى دانند. در این مقاله با سیرى در مبانى نظرى و تحلیل آراى معرفتى این دو حکیم، کوشیده ایم چرایى و کیفیت گذر از نفس شناسى به خداشناسى را از دیدگاه آنان بررسى کنیم، تا علاوه بر یافتن نقاط اشتراک و اختلاف این دو دیدگاه، ربط و نسبت موجود میان این دو رویکرد عرفانى و فلسفى را در این موضوع خاص دریابیم. على رغم اینکه صدرالمتألهین الگوى ابن عربى را در کیفیت سیر از نفس شناسى تا خداشناسى مى پذیرد، اما درصدد برمى آید تا بر مبانى عرفانى محیى الدین برهان اقامه کند و آنها را بر اساس اصول فلسفى خود بازخوانى کند.
هدف علوم انسانى اسلامى از منظر علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف هایى که محققان براى پژوهش در علوم انسانى برمى گزینند، نقش بسزایى در چگونگى تدوین، انتخاب روش و تعیین نوع مسائل علوم انسانى دارند. هدف از تحقیق تا حدى به ماهیت موضوع از طرفى، و به انگیزه ها و ارزش هاى مورد قبول محقق از طرف دیگر، وابسته است. دیدگاه متفاوت محققان اسلامى درباره ماهیت موضوع و همچنین اتخاذ ارزش هاى اسلامى مورد قبول ایشان، علوم انسانى اسلامى را تا حدى متفاوت با علوم انسانى موجود به منصه ظهور مى رساند. علامه طباطبائى به عنوان یکى از بارزترین متفکران اسلامى، در برخى مسائل علوم انسانى نظریه پردازى کرده است. توجه به رویکرد ایشان و همچنین دقت در قراینى که در «نظریه اعتباریات» ایشان وجود دارد، ما را به این امر رهنمون مى کند که علوم انسانى از منظر ایشان بر «علوم عملى» قابل تطبیق اند و در نتیجه هدف نهایى علوم انسانى، ارائه بایدها و نبایدهایى براى تحقق نظام آرمانى اسلامى است؛ نظامى که در آن شرایط براى تکامل فرد و جامعه به طور مطلوب و طبق آموزه هاى ارزشى دین مبین اسلام فراهم است. پس از منظر ایشان، علاوه بر تبیین و تفسیر، انتقاد و ارائه هنجارهاى مطلوب نیز به منظور ترسیم نظام آرمانى در زمره اهداف علوم انسانى قرار مى گیرند.
تبارشناسی نسبت های چهارگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت های چهارگانه میان مفاهیم، هرچند پیشینه اش به ارسطو و فرفوریوس می رسد، اما به عنوان یک تقسیم منطقیاز نوآوری های منطق دانان مسلمان بوده و برای نخستین بار، در آثار فارابی، غزالی، فخر رازی و خونجی و به صورت های متفاوت به علم منطق معرفی شده است. از آنجا که تقسیم های فارابی، غزالی و فخر رازی، به ترتیب، دچار مغالطه های «عدم انسجام»، «عدم مانعیت» و «تداخل اقسام» بودند مورد پذیرش منطق دانان بعدی قرار نگرفتند؛ اما تقسیم خونجی، چون از این مغالطه ها به دور بود، به کتاب های درسی منطق راه یافت و در منطق اسلامی تثبیت شد. با اینکه این تقسیم در همان آغاز با شبهه ها و پارادوکس های مهمی روبرو شد، اما توانست در برابر آنها ایستادگی کند و به جای گاه رفیع و تثبیت شدهامروزیخود دست یابد. این مقاله در صدد کاویدن پیشینه نسبت های چهارگانه و تعیین سهم هر یک از منطق دانان قدیم در پیش برد این بحث است.
کارکردهای معرفتی قلب از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۵ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
قلب به عنوان یکی از محوری ترین کلمات در قرآن کریم برای معرفت و رسیدن به ایمان معرفی شده است. علامه طباطبایی قلب در قرآن را در جهت جسمی آن و به معنای قلب صنوبری که در درون سینه می تپد، در نظر نگرفته است، بلکه به اعتقاد وی قلب در قرآن همان نفس یا روح انسان است. علامه طباطبایی معتقد است، قرآن قلب را در معناهایی مانند عقل، نفس و روح بیان کرده است و عباراتی مانند فؤاد، صدر و نفس در قرآن به معنای قلب استفاده شده اند. تفاوت در تعابیر قرآنی به اعتقاد علامه هرگز به معنای تفاوت هستی شناختی نیست. با این بیان قلب دارای جایگاه ها و کارکردهای متفاوتی می باشد. پژوهش حاضر در صدد بیان نظریات تفسیری علامه طباطبایی درباره کارکردهای معرفتی قلب است. برای این منظور ابتدا معنای قلب ازنگاه لغویون مورد واکاوی قرار گرفته است؛ سپس کارکردهای معرفتی که عبارت اند از عقل، سمع، علم، وحی، ذکر، فقه، از تفسیر المیزان استخراج شده و ارتباط قلب با هر کدام جداگانه مورد تحلیل قرار گرفته است. هر کدام از این کارکردها ضمن فرایندی به افزایش ادراک قلب منجر می شوند که فرایندها در این نوشتار بیان شده است.
برهان صدیقین صدرایی ابن سینا، تأمّلی در نظر صدرالمتالهین درباره صدیقین بودن برهان سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
از دیدگاه ابن سینا براهینی برهان صدیقین هستند که واجب الوجود را صرفاً با تأمل در نفس وجود به اثبات برسانند. وی مدعی است که در تقریرهای خود از برهان صدیقین معیار فوق را رعایت نموده است؛ امّا صدرا برهان شیخ را اولاً، به دلیل عدم تأمل در نفس وجود و ثانیاً، به علت استفاده از مفهوم موجود و نه حقیقت وجود برهان صدیقین نمی داند. در این مقاله جهت بررسی اشکال صدرا ابتدا تقریری از برهان صدیقین در آثار شیخ یعنی تقریر کتاب نجاتو صورت بندی آن در منطق محمولات مرتبه اول بیان می شود. سپس نشان داده می شود که اولاً، بر اساس مبانی متافیزیکی شیخ، هیچ یک از دو جنبه نقد صدرا به برهان سینوی وارد نیست؛ ثانیاً، حتّی با وجود پذیرفتن مبانی متافیزیکی صدرا چنان چه تعریف مفاهیم واجب الوجود و ممکن الوجود را به کمک مفهوم علیّت تغییر دهیم، برهان صدیقین سینوی دیگری به دست می آید که اشکال صدرا را منحل می کند.
بررسی تطبیقی آزادی از دیدگاه شهید مطهری و ژان پل سارتر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
آزادی از مهم ترین ارزش های انسانی است که همواره مورد بحث و مناقشه اندیشمندان بوده است. شهید مطهری از جمله مهم ترین متفکّران مسلمان در دوره معاصر می باشد که اندیشه او نقش بسیاری در شکل گیری فرهنگ اسلامی معاصر داشته است. از سوی دیگر، ژان پل سارتر نیز از جمله متفکّران اگزیستانسیالیست معاصر می باشد که آثار او در زمینه های فکری بسیار اثرگذار بوده است. با توجّه به اینکه هر دو متفکّر علاقه زیادی به طرح و بررسی مسائل مربوط به وجود انسانی دارند، این پرسش مطرح می گردد که آنان چه دیدگاهی درباره «آزادی» دارند؟ و در دیدگاه آنها چه وجوه اشتراک و وجوه اختلافی می توان یافت؟ در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و براساس متون وآثار شهید مطهری و سارتر، به مقایسه و تطبیق نظریات آن دو پرداخته شده است. بر اساس یافته های تحقیق، به نظر می رسد برخی وجوه اشتراک میان دیدگاه این دو متفکّر وجود دارد، مانند ارزشمند بودن آزادی و مسئولیت آوربودن آزادی. اما اختلاف مبنایی زیادی نیز میان آن دو وجود دارد. برای نمونه، به نظر ژان پل سارتر، آزادی تنها ارزش انسانی و کمال ذاتی انسان است که با وجود خداوند و وجود ارزش های دیگر در تضاد است. چنین نگرشی به آزادی انسان را از حقیقت خویش و مبدأ و معاد جدا و او را، بدون اتکا به هیچ اصل و قانونی، همه کاره خود معرفی می کند. اما آزادی مطرح در کلام استاد مطهری فقط با نگاه به علت فاعلی و غایی انسان معنا می یابد. در دیدگاه وی، هر تعلقی ضد آزادی است، مگر تعلق و وابستگی به خداوند متعال، که تعلق به او عین آزادی است و جز با وابستگی و اعتقاد به خداوند آزادی حقیقی حاصل نمی شود. ایشان تمام هستی را در طول وجود خداوند می بیند و پایه و اساس ارزش هایی مانند آزادی و عدالت را خداشناسی می داند و انسانیت و ارزش های او را بدون شناخت خداوند بی معنا و بی مفهوم می داند.
دلالت براهین ابن سینا در اثبات مجردبودن نفس ناطقه بر مادی نبودن قوه خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجردبودن نفس ناطقه یکی از مباحث بسیار مهم در فلسفه ابن سینا و انسان شناسی او است. ابن سینا براهین متعددی بر اثبات این مطلب اقامه می کند. او با استفاده از وضع و محاذات نداشتن صور معقول، قدرت نامتناهی نفس در ادراک این گونه صور و بی نیازی نفس ناطقه در برخی از ادراکات خویش از آلات جسمانی، این مطلب را اثبات می کند. با وجود این، وی منکر تجرد قوه خیال است و آن را مادی می داند. نگارنده در پژوهش حاضر با بررسی و تحلیل این براهین، با بیان دلالت آنها تجرد قوه خیال را اثبات می کند و می گوید صور خیالی وضع و محاذات ندارند، قوه خیال قدرت نامتناهی در ادراک صور خیالی دارد و در برخی ادراکاتش از آلات بدنی و محسوس بی نیاز است.
حدس از نگاه فخر رازی و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۸
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
منطق دانان معتقدند در نوعی از استنتاج، مقدمات لازم برای رسیدن به نتیجه و مطلوب ذکر نشده است؛ ولی در عین حال استنتاج مذکور به کمک حدس که نوعی استعداد براى دریافت بی درنگ حد وسط است، انجام می شود. البته مسئله حدس غیر از کارکرد منطقی در مباحث الهیات نیز مطرح شده است؛ به این ترتیب که حدس در تبیین نوعی ادراک انسانی که از مرتبه ویژه ای نیز برخوردار است، مورد استفاده قرار می گیرد. منطق دانان تنها حدس را جزء مبادی یقینی شمرده اند، ولی به تبیین چگونگی و کیفیت آن نپرداخته اند. به همین منظور در نوشتار حاضر که با استفاده از روش کتابخانه ای و منابع نرم افزاری گردآوری شده، به بررسی آثار فخر رازی و ملاصدرا پرداخته شده و در پی شناخت ماهیت حدس، کیفیت، جایگاه و قلمرو آن در امور حسی و فراحسی هستیم. فخر رازی حدس را به بالاترین مرتبه از عقل بالملکه مربوط دانسته و حدسیات را خارج از حوزه یقینیات می شمرد. ملاصدرا اولین فیلسوفی نیست که در تبیین کیفیت علم نفس قدسی از عنصر «حدس» بهره برده است. پیش از او، ظاهراً ابن سینا از این عامل بهره برده است. با بررسی سخنان ملاصدرا روشن می شود ملاصدرا حدس را پایین ترین مرحله کشف معنوی و تصورات و تصدیقات حدسی را بر خلاف فخررازی بدیهی می داند و معتقد است حدس نوعی افاضه از عقل فعال است؛ در حالی که فخر رازی وجود عقل فعال را نفی کرده، مسئله طباع تام را مطرح می سازد. طباع تام در لسان ملاصدرا روح القدس خوانده می شود.
بررسی همخوانی دین ثابت و نیازهای متغیر بشری در نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجتمع بشری در ادوار گوناگون تکوّن خود، هماره دچار تحوّلی است که لازمه آن ، نیازهای متغیر است. حال بین دین ثابت با منابعی محدود و ادعای جاودانگی و خاتمیت، با نیازهای متغیر و بی شمار جوامع انسانی، نوعی دوگانگی و ناسازگاری وجود دارد. علامه طباطبایی با اذعان به این مطلب، قواعد اسلام را به دو بخش ثابت و متغیر تقسیم نموده است؛ قسم اول در تطبیقی تامّ و جامع با فطرت بشری است که تا بشریت ادامه دارد، این احکام نیز دارای بقا و استمرارند. ایشان در مقابل، در باب مقرراتی که جنبه موقتی یا محلی دارند و با پیشرفت تدریجی مدنیت، تغییر می یابند، معتقد است دین فطری اسلام بر اصل ثابت و حکم ضروری فطرت، یعنی ولایت صحّه گذشته است که طبق آن، والی حکومت اسلامی براساس موازینی خاصّ می تواند در جهت ساماندهی حوائج متغیر و متکثّر جامعه، قوانینی را بنا نهد که همانند مواد شریعت حقّ و لازم الاجرا هستند.
پژوهشى در ماهیت نداشتن وجود رابط در اندیشه علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود رابط در سخنان فلاسفه پیش از صدرالمتألهین در دو مورد به کار مى رفت: 1. وجود رابط در قضایا؛ 2. وجود فى نفسه لغیره. صدرالمتألهین در پرتو مبانى حکمت متعالى، وجود امکانى را عین ربط و تعلق به واجب الوجود دانست و هرگونه استقلال را از آنها سلب کرده، اسم «وجود رابط» را بر آنها نهاد. مسئله ماهیت نداشتن وجودات امکانى (وجود رابط در حکمت متعالیه) مورد اختلاف است. علامه طباطبائى، آنها را فاقد ماهیت دانسته و از طریق وجود تلازم میان ماهیت دارى و استقلال مفهومى، بر ماهیت نداشتن آنها برهان اقامه کرده است. این نظریه، نتایج فلسفى متفاوتى دارد که برخى از آنها در مسائلى همچون جایگاه مباحث ماهیت در فلسفه، تقسیم ممکن به جوهر و عرض، تفسیر مقولات نسبى و تفسیر مسافت حرکت مشهود است. در این نوشتار با روش توصیفى تحلیلى به بررسى ادله و نتایج این دیدگاه پرداخته ایم.
تبیین شمول گرایی دینی بر مبنای تشکیک صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة تعدد ادیان و پرسش های ذیل آن، ازجمله پرسش های حقانیت و نجات، حائز اهمیت دین شناسانة فراوانی هستند. در میان پاسخ های متعددی که به این مسئله داده شده است یکی از تقریر های شمول گرایانه ای که با بهره گیری از تعالیم فلسفة صدرایی و به طور خاص تمایز تشکیکی به نحو مجمل توسط برخی محققان مسلمان شکل گرفته است نوعی پاسخی است که می توان آن را شمول گرایی تشکیکی بودن حقانیت نامید. مقالة حاضر [i]با بررسی توصیفی- تحلیلی این تقریر شمول گرایی و با بهره گیری از تعالیم فلسفة صدرایی و نظریة تشکیک به پرسش گری پیرامون این تقریر پرداخته و این شمول گرایی که ادیان متعدد موجود را در سلسلة تشکیکی حقانیت قرار می دهد مورد واکاوی قرار می دهد. مطابق این تقریر تمایز بین ادیان موجود تمایز تشکیکی است و خصوصیات یک سلسلة تشکیکی ازجمله مشتمل بودن بر نوعی از ترکیب از وجدان و فقدان، شمول مراتب بالاتر بر کمالات مراتب پایین تر، حمل حقیقه و رقیقة مراتب بر یکدیگر و غیره بر آن حاکم است درنتیجه هرچه یک دین در مرتبة بالاتری از سلسله مراتب تشکیکی حقانیت باشد از عقاید حقة بیش تری برخوردار است و از نوعی شمول تشکیکی نسبت به مراتب پایین تر برخوردار است. [i]. این مقاله تا حد زیادی متکی بر طرح پژوهشی «گسترة شمول گرایی دینی و آثار و پیامدهای آن از نظر عقل و دین» است که توسط این جانب با حمایت دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و با همکاری آقایان دکتر مرتضی حق شناس و حسین نیاکان نگاشته شده است.
خلاقیت در معماری با الهام از حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار ذیل پرسش از مفهوم خلاقیت در معماری به بررسی مفهوم خلاقیت انسان و خلاقیت هنری در حکمت متعالیه پرداخته است. در این راستا، بحث خلافت الهی انسان، وجود ذهنی، تعریف صدرایی از نفس انسان، تناظر مراتب ادراکی او با مراتب عالم، نظریه های ادارکی انسان و جایگاه و نقش عقل و خیال، و مبحث کشف و الهام بررسی گردیدند. بر مبنای این مطالعه، خلاقیت انسان با الهام از حکمت متعالیه در نسبت با مظهریت خلق عالم توسط خداوند و ذیل مقام خلافت الهی انسان قابل تبیین است و به تناسب مراتب این مظهریت، دارای درجاتی است که بر صنعت و هنر منطبق می گردد. همچنین تبیینی از خلاقیت بر مبنای سیر انسان در مراتب هستی و مبتنی بر قوای ادراکی او طرح گردید که به معماری به عنوان حاصل تصرف انسان در محیط، در استقرار و سیر نزولی و صعودی میان عوالم هستی قابل انطباق می باشد. این بحث می تواند مبنای نظریه ای برای سنجش و داوری معماری اسلامی از منظر فرآیند تحقق آن قرار گیرد.