فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۳٬۳۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
دانشجویان، بخش مهمی از سرمایه انسانی جامعه محسوب می شوند که هزینه های زیادی صرف حفظ و ارتقای سلامت آنها می شود. باوجود زیان های شناخته شده سیگار برای سلامتی، جوانان و دانشجویانی هستند که در اوقات فراغت خود سیگار مصرف می کنند. این پژوهش به دنبال تبیین نقش اوقات فراغت در اعتیاد به سیگار دانشجویان، براساس نحوه ادراک این کنش معنادار اجتماعی نزد آنان است. با توجه به هدف مطالعه، در پژوهش حاضر از روش تحقیق کیفی و راهبرد نظریه زمینه ای استفاده شده است. برای گردآوری داده ها نیز از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جامعه مورد مطالعه را دانشجویان پسر خوابگاهی دانشگاه یزد تشکیل می دهند که تعداد 50 نفر به شیوه غیرتصادفی و هدفمند در مصاحبه ها مشارکت داشتند. با تحلیل داده ها در چارچوب کدگذاری نظری، پنج مقوله اصلی (نبود نظارت خانواده، محدودیت امکانات ورزشی، تفریح قهوه خانه ای، فراغت منفعلانه، مصرف دخانیات) و یک مقوله هسته (اوقات فراغت بستر بروز رفتار مصرف محور) استخراج شد. در پایان مدل پارادایمی مستخرج از داده ها طرح شد.
زنان افغان مهاجر و چالش های بازگشت به وطن (مطالعه موردی: زنان مهاجر افغان ساکن شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بزرگ ترین مهاجرت افغان ها به ایران بعد از روی کار آمدن دولت جمهوری دمکراتیک افغانستان در 1978 و به واسطه درگیری های گسترده داخلی آغاز شد. این سیل مهاجرتی در طی سال ها همواره با فرازوفرودهای فراوانی مواجه بوده است. گرچه دلیل اصلی مهاجرت افغان ها هرگز نگرش جنسیتی نبوده است اما همواره سایه مسائل جنسیتی همچون نبود امنیت برای زنان، صیانت از ناموس و ... به عنوان مؤلفه های بازدارنده نقش اساسی ایفا کرده اند. در این پژوهش تلاش شده دلایل عدم تمایل به بازگشت افغان ها از دید زنان مورد بررسی قرار گیرد. با استفاده از نظریه دافعه و جاذبه مهاجرت و از طریق مصاحبه ساختارمند با 16 زن مهاجر در شهر مشهد و طی دو دوره زمانی مختلف پرسش های اصلی تحقیق بررسی شد. جاذبه های ایران برای دختران و زنانی که در ایران متولد شده اند بیشتر از زنانی است که بخش عمده ای از عمر خود را در افغانستان گذرانده اند. تغییر ساختار معیشتی و محیط جغرافیایی افغان های مهاجر به ایران که عموماً از قوم هزاره هستند موجب شده نظام پدرسالار سنتی کارایی خود را از دست داده و از جامعه ایرانی متأثر شود. دلایل عدم بازگشت زنان افغان در دو دسته کلی قابل تقسیم بندی است: 1) مسائل درون فرهنگی که بازتاب دهنده مشکلات و موانع موجود در ساختار اجتماعی و سنتی افغانستان است و عملاً به عنوان یک دافعه در بازگشت زنان نقش ایفا می کند گرچه تغییرات رخ داده بعد از شکل گیری جمهوری اسلامی افغانستان بارقه امیدی نیز در دل آن ها تابانده است و 2) مسائل برون فرهنگی که ناشی از جاذبه ها و دافعه های جامعه ایرانی برای ایشان است خصوصاً برخورداری از آزادی و امنیت بیشتر در ایران برای زنان افغان علی رغم مشکلات و موانع تحصیلی و اجتماعی، به عنوان یک مؤلفه مؤثر در عدم بازگشت عمل می کند.
تأثیر توسعه صنعتی بر وضعیت اجتماعی مردم شهر عسلویه و نقش رسانه در مشارکت محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد منطقة ویژة اقتصادی انرژی پارس در منطقة عسلویه، تحولات اجتماعی- فرهنگی متعددی را ایجاد کرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر توسعه صنعتی بر وضعیت اجتماعی شهر عسلویه و بررسی نقش رسانه در ایجاد آگاهی و کمک به آنان به منظور مشارکت در فعالیت های توسعه ای است. در این پژوهش، از روش های اسنادی و پیمایش استفاده شد. در بخش پیمایش، برای سنجش تأثیرات طرح های توسعه ای بر اجتماع محلی و نقش رسانه در مشارکت اجتماع محلی، دو پرسشنامة جامع به کار گرفته شدند و داده ها به روش های آماری تجزیه و تحلیل شدند. جامعة آماری شامل تمامی افراد بالغ ساکن شهر عسلویه است. تعیین حجم نمونة آماری، به روش خوشه ای و تصادفی ساده انجام شد. براساس یافته ها، با پیشرفت توسعه صنعتی در الگوهای فرهنگی، ارزش ها و باورهای مردم تغییر کرده است. این تغییرات، بر حوزه های الگوی ازدواج و رابطه با جنس مخالف تأثیر گذاشته است. همچنین نتایج نشان می دهد با افزایش توسعه و پیشرفت صنعتی، مشارکت محلی نیز افزایش یافته است. همچنین مطابق یافته ها، عوامل دیگری غیر از رسانه در مشارکت مردم در طرح های توسعه ای اثر گذارند.
بررسی اثربخشی برنامه زندان مرکزی سنندج در کاهش گرایش زندانیان به تکرار جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های پیش گیری از جرم، پیش گیری از تکرار جرم است که به وسیله اجرای برنامه های مختلف در زندان های کشور انجام می گیرد. در این برنامه ها تلاش می شود زندانیان در کنار تحمل حبس به منزله مجازات، تحت آموزش هایی قرار گیرند که گرایش آنان به تکرار جرم را کاهش دهد. از سوی دیگر، از مهم ترین شاخص های اثربخشی سیاست های کیفری، میزان تکرار جرم است. این پژوهش در پی پاسخ گفتن به این سؤال است که آیا برنامه های مرتبط با پیش گیری از تکرار جرم، که در زندان مرکزی سنندج اجرا می شود، اثربخش است؟ برای پاسخ به این سؤال، دو گروه 100 نفری آزمایش و کنترل (جمعاً 200 نفر) از زندانیان به روش تصادفی نظام مند انتخاب شدند. برنامه آموزشی پیش گیری از جرم در طی دو ماه برای افراد گروه آزمایش به اجرا درآمد و نهایتاً پرسش نامه گرایش به تکرار جرم در میان هردو گروه تکمیل شد و نتایج با هم مقایسه شد. بر اساس نتیجه آزمون تفاوت میانگین، گرایش به تکرار جرم در دو گروه آزمایش و کنترل با احتمال خطای کمتر از 1 درصد معنی دار است؛ بنابراین، فرضیه پژوهش تأیید می شود. به عبارت دیگر، اجرای برنامه آموزشی پیش گیرانه در زندان مرکزی سنندج اثر بخش بوده است.
مرگ به مثابه تشرف(نوزایی)؛ (نگرش اسطوره ای به آیین های مرگ در حوزه تمدنی هلیل رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین های مرتبط با مرگ در فرهنگ های گوناگون، صرفاً نوعی مراسم کلیشه ای نیست، بلکه حاوی مضامین و نمادهای مذهبی و اساطیری ای است که نشان دهنده گفتمان های حاکم بر آن فرهنگ است. آیین های مرگ، اگرچه در حوزه تمدنی هلیل رود، مانند سایر نقاط ایران، تحت تأثیر گفتمان مذهبی- اسلامی شکل گرفته، امّا در ضمن این آیین ها، باورها و رسومی وجود دارد که در عین اشتراک با فرهنگ های دیگر، نشانگر نوعی اعتقادات اساطیری است که تحلیل آنها می تواند وجوه گوناگون عقیدتی- فرهنگی مرگ را به تصویر کشد. در این مقاله تلاش شده تا با رویکردی اسطوره ای به آیین های پیش و پس از مرگ، به مثابه آزمون تشرّف(نوزایی)نگریسته شود و وجوه نمادین و انتقالی مرگ که منجر به نوعی تغییر وجودی، گذر از هرج و مرج جهان غیر دینی و پیدایش دنیایی دیگر می شود، مورد تحلیل قرار بگیرد. این تحقیق نشان می دهد که باور به مرگ در حوزه تمدنی هلیل رود، همراه با نوعی تقدّس سازی است و تشرف در آیین مرگ، بر اساس تقابل مقدّس و نامقدّس، تشخّص می یابد.
مطالعه سلامت روانی و عوامل فردی و محله ای مؤثر بر آن(مورد مطالعه: شهروندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی ارتباط بین برخی عوامل فردی و عوامل سطح محله با سلامت روانی شهروندان تهرانی 18 45 ساله، به روش پیمایشی و با جمع آوری داده از 448 شهروند تهرانی ساکن 25 محله مختلف این شهر با کاربرد روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انجام یافته است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفته اند. برای بررسی تأثیرات توأمان عوامل سطح فرد و سطح محله، از مدل رگرسیونی دوسطحی در تحلیل های چندمتغیره استفاده شده است. براساس نتایج، سطح سلامت روانی پاسخ گویان در حد 46/4 (در یک مقیاس 2/1 تا 6 واحدی) و متوسط به بالا بوده و براساس تحلیل های دومتغیره، تمام متغیرهای سطح فرد شامل؛ پایگاه اقتصادی اجتماعی (مثبت)، سن (مثبت) و سبک زندگی سالم (مثبت)، وضع تأهل (به نفع متأهل ها) و جنس (به نفع مردان) رابطه معناداری با سلامت روانی پاسخگویان داشته اند. نتایج حاصل از برازش مدل دوسطحی (فرد محله) نشان داد که همه متغیرهای سطح اول، به استثنای سن، تأثیر معنادار خود در مدل نهایی دوسطحی را حفظ کرده اند. شرایط اجتماعی مساعد در سطح محله نیز با کنترل اثر متغیرهای سطح اول، به شکل مثبت و معناداری بر سلامت روانی پاسخگویان تأثیر گذاشته است. متغیرهای سطح فرد 23/13 درصد و متغیرهای سطح محله 89/33 درصد از واریانس سلامت روانی را به ترتیب در سطوح اول و دوم مدل دوسطحی تبیین کرده اند.
سطح بندی شهرستان های استان ایلام از لحاظ شاخص های توسعه با استفاده از تکنیک فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی مناطق محروم و توسعه نیافته، امری مهم و اساسی در جهت اتخاذ راهبردهای توسعه ملی و منطقه ای به شمار می رود که هدف عمده آنها کاهش نابرابری های بین منطقه ای و درون منطقه ای است. رتبه بندی مناطق بر اساس درجه توسعه یافتگی، اغلب به عنوان یک مسئله چند شاخصه مطرح می شود که روش های مختلفی برای مواجهه با آن وجود دارد. در این راستا روش های تصمیم گیری چند شاخصه (MCDM) با دارا بودن قابلیت ارزیابی یکپارچه شاخص ها، ابزار مناسبی در اختیار برنامه ریزان قرار می دهند. هدف از انجام این پژوهش، سطح بندی شهرستان های استان ایلام از لحاظ شاخص های توسعه و شناسایی مناطق محروم با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه است؛ بدین منظور، 33 شاخص مختلف توسعه، تعریف و تنظیم گردید و وزن آنها با استفاده از روش آنتروپی تعیین شد؛ سپس، سطح توسعه شهرستان ها با روش تاپسیس فازی مشخص گردید. بر اساس امتیازات حاصل از این روش، شهرستان ها در 4 گروه برخوردار، نیمه برخودار، کم برخوردار و عدم برخوردار طبقه بندی شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که شهرستان ایلام با وزن 0.505 در سطح برخوردار، شهرستان های شیروان چرداول، آبدانان، دره شهر و دهلران به ترتیب با وزن های 0.384، 0.383، 0.382 و 0.375 در سطح نیمه برخوردار، شهرستان ایوان و مهران در سطح برخورداری کم و شهرستان ملکشاهی در سطح عدم برخورداری قرار گرفته اند.
قومیت و احساس طرد اجتماعی؛ مخاطرات اجتماعی پیش رو (مورد مطالعه؛ قوم عرب شهرستان اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت قومی، یکی از مسائل اساسی در جامعه امروزی است که تحت الشعاع ارزش های گوناگون می باشد. مفهوم طرد اجتماعی نیز خلاف تصور رایج فقط در معنای رانده شدن توسط دیگران و جامعه نیست؛طرد اشکال گوناگونی دارد: بعضی دیده نمی شوند لیکن احساس می گردند، برخی دیگر رؤیت می شوند، اما کسی درمورد آن صحبت نمی کند و بالاخره بعضی شکل های آن کاملاً پنهان بوده و ما حتی وجود آن را حدس نمی زنیم. طرد اجتماعی فراتر از ابعاد مادی و اقتصادی بر دامنه متنوعی از محرومیت های اجتماعی – فرهنگی نیز دلالت دارد. تحقیق حاضر در برگیرنده ماهیت اجتماعی و فرهنگی طرد اجتماعی بوده و به نقش فعال افراد گروه قومی (عاملیت ها) در قضاوت پیرامون هویت قومی شان، تأکید دارد. بنابراین هدف اصلی در این مقاله، هشدار نسبت به از بین رفتن اهمیت هویت قومی به عنوان سرمایه فرهنگی اقوام و تأکید بر ضرورت هماهنگی میان آموزه های عاملان جامعه پذیری (خانواده، رسانه) درمورد قومیت و جلوگیری از ایجاد خطوط تمایزاتی و تبعیض قائل شدن در مورد اقوام است. پژوهش حاضر به صورت پیمایشی، در سال 1393با حجم نمونه 384 نفری در بین قوم سن، جنس و تحصیلات بااحساس طرد اجتماعی بوده است. متغیرهای جامعه پذیری، همبستگی و هنجارهای قومی با متغیرملاک ارتباط معکوس و معنادار می باشد. به علاوه متغیرتبعیض قومی با احساس طرد اجتماعی رابطه مستقیم و معنادار دارد. عرب شهرستان اهواز، انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان دهنده ارتباط معنادار
آسیب شناسی سیاست گذاری آب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع آب در ایران امروز به «مسئله ای» نیازمند اقدام تبدیل شده است و ضروری است که از طریق گفتگوهای عمومی همه ذی ربطان صاحب نظران به شناخت چیستی علل و راهکارهای برخورد با آن بپردازیم. در این چارچوب، مقاله حاضر در بخش اول مروری بر تطور حکمرانی آب در ایران دارد. در بخش دوم با هدف مسئله شناسی تحلیلی به ترسیم سیمای کمی و کیفی و مصرف آب با استناد به گزارشات متعدد ملی و بین المللی می پردازد و وضعیت آب ایران را با سایر کشورها مقایسه می کند. بخش سوم با استفاده از تفسیر دکترین و چارچوب مفهومی مرجعیت در سیاست گذاری عمومی به تبیین مهم ترین چالش های بخش و فرابخش می پردازد. مدعای این قسمت آن است که علت وضعیت کنونی آب فراتر از ضعف های بخشی، معطوف به سطح مرجعیت و فلسفه و دکترین است که بر مبنای احترام به طبیعت و توسعه پایدار شکل نگرفته است. بخش نهایی با اتکا به چالش های احصاءشده، اختصاص به ارائه راهکارهای سیاستی دارد.
مطالعة فرهنگ لالایی، شعر و ضرب المثل در گویش قوم لر با تأکید بر نشانه های تفکیک جنسیت (مورد مطالعه: دو محلة شهرستان بروجرد از استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری نقش جنسیتی افراد یک جامعه، متأثر از دو امر فرهنگی و بیولوژیکی است. لالایی ها و ضرب المثل ها به عنوان جزئی از فرهنگ عامه که با نقش های جنسیتی و الگوهای فرهنگی رابطه دارند، نقش مهمی در این امر ایفا می کنند. این پژوهش، گزارشی از لالایی ها، شعرهای محلی، ضرب المثل ها و تبیین رابطه شان با الگوهای زنانه- مردانه یا پسرانه- دخترانه است که قوم ایرانی لر، مخصوص مذکر یا مؤنث به کار می برد. بررسی سهم لالایی، شعر و ضرب المثل در شکل گیری فرهنگ و آداب و رسوم هر قوم، علت و اهمیت این پژوهش و احتمال امحای آن ها، ضرورت چنین پژوهشی را نشان می دهد. در این نوشتار، قلمرو تحقیق محلة صوفیان و دودانگه در شهرستان بروجرد و جامعة آماری 45 نفر بروجردی و 5 نفر از اعضای انجمن بروجردی های مقیم تهران است. پرسش های پژوهش مربوط به ضرب المثل ها و لالایی ها یا شعرهایی با موضوع جنسیت است؛ برای مثال، بررسی می شود که چه کسانی با چه اهدافی از آن ها استفاده می کنند. در این پژوهش، از روش مردم شناختی ژرفانگر با مشاهدة مشارکتی مستقیم، همراه با اسناد و مدارک علمی مکتوب در مراکز علمی مختلف استفاده شده است. چارچوب نظری در این پژوهش، نظریة ساخت گرایی لوی اشتروس و نظریة عمل اورتنر است. نتایج پژوهش به شرح زیرند: نخست آنکه در ادبیات شفاهی قوم لر، جنسیت کاملاً هویداست و می توان در این فرهنگ، «زن طبیعی» و «مرد فرهنگی» را آن چنان که در نظریة عمل بیان شده است، به وضوح مشاهده کرد. دوم آنکه قوم لر در ادبیات شفاهی خود، به طور مشخص برای پسر و دختر، زن و مرد، زن و شوهر و پدر و مادر تفاوت ارزشی قائل است. سوم آنکه در الگوهای این ادبیات، معمولاً دختر جایگاه ویژه ای ندارد؛ جز در مواردی خاص که کدبانو و صبور است و کسی از راز دلش آگاه نیست. چهارم آنکه در الگوهای این ادبیات، پسر همیشه عزیزتر است و مسئولیت ها و وظایفش برحسب عزتش تعریف می شود.
تحصیل در آن سوی مرزها: مردم نگاری تردید دانشجویان ایرانی در آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش مردم نگارانه، تجربه زیسته دانشجویان ایرانی از مهاجرت تحصیلی شان به آلمان را مورد بررسی قرار داده و بر آن است که معانی ذهنی کنشگران را با توجه به پرسش های پژوهش فهم کند. برای رسیدن به این هدف از مشاهده، مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق و مصاحبه گروهی بهره گرفته شده است. می توان گفت دانشجویی که برای ادامه تحصیل به کشور دیگری مهاجرت می کند، خود را در فرهنگ جدیدی فرهنگ عام و فرهنگ علمی کشور مقصد می یابد. او روند تغییراتی را که از زمان برای خروج از کشور آغاز و به کنش نهایی حاصل از انتخاب میان ماندن و بازگشت ختم می شود، تجربه می کند. این تغییرات به شکل مرحله ای در زندگی دانشجویان رخ می دهند که می توان گفت هر تجربه دانشجو در این سفر، مرحله ای از تغییر است و هر تغییر، حسی را درون او برانگیخته یا تقویت می کند. در پایان مشخص شد کنش نهایی مشارکت کنندگان این پژوهش با تردید و دودلی همراه است. از این رو، تردید، اساس این مردم نگاری چندمکانه قرار گرفت. این تردید فارغ از انتخاب دانشجویان، همواره همراهشان بود که میزان آن به مدت اقامت و میزان هماهنگ شدن آنها با جامعه میزبان بستگی دارد و یادآور مفاهیمی ست که در نظریه پسااستعماری از آنها با عناوین آستانگی، بینابینیت، فضای سوم و پیوندخوردگی یاد می شود. با دنبال کردن دانشجویان و پیمودن مسیری که هر دانشجو برای تحصیل در آلمان می پیماید، تلاش شده به چرایی این حس تردید پاسخ داده شود.
تحلیل جامعه شناختی واکنش قوم بختیاری به سریال سرزمین کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احساس محرومیت نسبی و طرد اجتماعی و فرهنگی در جوامع چندقومیتی ممکن است به بروز بحران قومی و کنش های خشونت آمیز اعتراضی کنشگران قومی منجر شود. قوم بختیاری، از جمله اقوام مهم ایرانی است که در مناطق متنوعی از ایران زندگی می کنند. پخش یک سریال تلویزیونی به نام سرزمین کهن و دیالوگی از آن که اشاره ای به بختیاری ها داشت، موجب برانگیختن خشم و اعتراض خیابانی مردم بختیاری در شهرهای بختیاری نشین شد. در این پژوهش که به شیوة مصاحبة عمیق با نخبگان قوم بختیاری صورت گرفت، مشخص شد که از نظر بیشتر آن ها، علت اعتراض، علاوه بر توهین به نمادهای قومی، محرومیت اقتصادی و احساس طرد اجتماعی و فرهنگی در میان مردم بختیاری بوده است. برای احتراز از خشونت جمعی اقوام که ممکن است کل جامعه را به سمت ناآرامی ببرد و وحدت و انسجام ملی را تهدید کند، ضروری است که به حقوق تمامی اقوام و اقلیت ها و مطالبات آن ها به یک نسبت احترام گذاشته شود و با حذف تبعیض و تفاوت قومی در همه زمینه ها، احساس تعلق به کشور و برخورداری از مواهب آن تقویت شود.
بازسازی اجتماعی مناطق جنگ زده: روایت شکل گیری مجدد اجتماعات هویتی روستایی در سه روستای نژمار، قلاجی و قلعه گاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم در دوران بعد از فاجعه ها از جمله جنگ ها، مسئله بازسازی ویرانی ها و همچنین برپایی حیات اجتماعی در جامعه آسیب دیده است. مقاله حاضر به بررسی ابعاد فرایند بازسازی اجتماعی جوامع جنگ زده می پردازد. مطالعه میدانی در سه روستای جنگ زده استان کردستان (نژمار، قلاجی و قلعه گاه) انجام شد. پژوهش با به کارگیری روش های کیفی تجربه خانواده هایی را در کانون مطالعه قرار می دهد که به طور مستقیم از جنگ متأثر گشته اند. رویکرد مطالعه، روایت شناسی مردمی است که در آن از نگرش های کلان و از بالا به پایین فاصله گرفته و بر تجربه های و روایت های بومی تمرکز شده است و پویش های اجتماعی و فرهنگی را مد نظر قرار می دهد. در این مطالعه بازسازی اجتماعی بر اساس شش مؤلفه اعتماد اجتماعی، همزیستی اجتماعی، تعهد به اجتماع، سرمایه اجتماعی، همبستگی اجتماعی و سرمایه فرهنگی بررسی شده است. یافته ها حاکی از سلطه رویکرد فیزیکی و مادی به بازسازی است؛ اما با وجود غیاب تعهدات بوروکراتیک در اهتمام به ابعاد اجتماعی و فرهنگی، شاهد نوعی بازسازی اجتماعی خودجوش و بومی بوده ایم که وامدار درجه های بالایی از سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تعهد اجتماعی، همبستگی اجتماعی و همزیستی اجتماعی درون گروهی بوده است. در این میان نقش همبستگی قومی و دانش بومی در تداوم حیات اجتماعی پررنگ است. از نکته های مهم در زمینه زندگی و روابط اجتماعی در روستاهای مورد بررسی اهمیت فراوان یکپارچگی و صلح پیش از فاجعه است. پی ریزی یک جامعه محکم و پایدار، در کنار ساخت وسازهای اصولی مقاوم در برابر مخاطرات شامل برقراری همبستگی اجتماعی و احساس تعهد اجتماعی، یکپارچگی و وحدت و صلح میان افراد و گروه های متفاوت اجتماع نیز است.
کودکان در شهر: بررسی ساختار فضایی مسکن و شهر در ارتباط با فرهنگ کودکی در منطقه یازده تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان، به عنوان زیست کنندگان فضای شهری، بخش مهمی از جامعه و همچنین گروه اجتماعی نادیده گرفته شده در شهر تهران هستند. به منظور در نظر گرفتن جنبه های متنوع درک و زیست کودکان در فضای مسکونی و شهری، این مقاله سعی دارد تا با ارائه نتایج حاصل از بررسی مشارکت کودکان در ارتباط با مسکن و شهر، محققان اجتماعی- فرهنگی و مدیران و برنامه ریزان شهری را متوجه جامعه ای بزرگ از انسان هایی کوچک سازد. برای این منظور با رویکردی برساختی، کودکان به عنوان کنشگران اجتماعی شناخته می شوند که درکی ذهنی و واقعی از نیازهای خود در یک جامعه ی شهری دارند؛ می توانند موقعیت خود را در جامعه ی شهری تعریف کنند و نسبت به عوامل محیطی و کالبدی ناخوشایند واکنش نشان دهند. بررسی اسناد بالادست و کالبد مسکونی و شهری منطقه یازده تهران در مقایسه با داده های کیفی حاصل از نتایج مشاهده ، مصاحبه غیرساختمند، بررسی متن و نقاشی کودکان با روش نمونه گیری خوشه ای و بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی ما را به این مهم می رساند که برای داشتن جامعه ای سالم و پویا گسترش عرصه عمومی در شهر و ایجاد فضای کاملاً خصوصی برای کودکان در خانه امری ضروری است. شهر مطلوب کودکان فضایی است که حداکثر نیاز های جسمی و روانی آنان را تأمین می کند؛ فرهنگ دوران کودکی و فردیت در فضای خصوصی بازنمایی می شود و تعامل و مشارکت اجتماعی، دسترسی به امکانات شهری، احساس آرامش و امنیت در فضای عمومی گسترده را فراهم می آورد. ملاحظات کودکان از فضای معماری و شهری، جنبه های مختلف کالبدی، ذهنی و رفتاری آن را شامل می شود که بارها در مصاحبه ها و نقاشی ها به آن اشاره کرده اند.
مطالعه امکان بازتوسعه زمین های قهوه ای شهری بر مبنای نیازهای اجتماع محلی (مطالعه موردی کوره پزخانه های منطقه 19 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر مطالعه امکان بازتوسعه زمین های قهوه ای در شهر از منظر توسعه پایدار شهری است. در پژوهش حاضر کوره پزخانه های منطقه 19 شهر تهران به عنوان زمین های قهوه ای مورد مطالعه قرار گرفته است. اصطلاح زمین های قهوه ای در تعریف فضاهایی به کار می رود که قبلاً دارای کاربری صنعتی یا خدماتی بوده و در حال حاضر فاقد کارکرد صنعتی و خدماتی است و به عنوان فضای مخروبه دارای اثرات منفی اجتماعی و زیست محیطی است. از منظر انسان شناسی کاربردی پرسش های محوری این است که آیا می توان از این فضاها برای ارائه خدمات مورد نیاز اعضای اجتماع محلی کم برخوردار استفاده کرد؟ امکان ساماندهی این زمین های قهوه ای بر مبنای دیدگاه گروه های ذینفع مختلف میسر است؟ برای پاسخ به این پرسش ها تلاش شده است از طریق مطالعه میدانی و مصاحبه با مالکین، ساکنین، شورایاران و کارشناسان شهری اطلاعات جمع آوری و به روش توصیفی و تحلیلی ارائه شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد علی رغم وجود تنگناها و موانع در مسیر ساماندهی کوره پزخانه ها، امکان ساماندهی آن ها به نفع اجتماع محلی فراهم است.
بررسی بنیادهای اساطیری و باستانی در فرهنگ عامه مردم ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با بازنمایی نقش اساطیر و باورهای باستانی و کُهن در هویت قومی- محلی و ذکر مصادیقی از کاربرد آنها در زندگی جاری یک قوم، در صدد پاسخ به این پرسش ها برآمد که اساطیر و باورهای کُهن در دنیای سیال و ماشینی امروز تا چه میزان زنده و پویا هستند؟ و کدام باورها و اعتقادات عامه، ریشه در اساطیر و باورهای دیرین دارند؟ بررسی و تبیین نقش اساطیر و باورهای کُهن در میان یکی از اقوام جامعه امروز ایران، نشان داد که اساطیر و باورهای کُهن، گروه های مردم را در این ایده که به کُلیت واحدی به نام ملت تعلق دارند و از آینده مشترکی برخوردارند، متفق می سازد؛ چراکه اساطیر، برآیند روح جمعی و میراث نیاکان گذشته یک ملت است. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعه کتابخانه ای بود، ضمن اینکه مبنای نظری آن را کتابها و مقالات مرتبط با اسطوره و عقاید عامه تشکیل می داد. این مقاله، پس از بیان کُلیتی از ارتباط اساطیر با فرهنگ عامه، به تداعی و بیان اساطیری و باستانی باورهای عامیانه مردم ایلام پرداخت تا نشان دهد که اساطیر و باورهای عامیانه مربوط به هستی، تا چه میزان در عصر مدرنیته و ماشینی امروز برجای مانده و مقام اساطیر و باورهای کُهن تا چه میزان در باورهای گروندگان به آنها، تکوین و رشد یافته است.