فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۰۱ تا ۳٬۱۲۰ مورد از کل ۳٬۳۲۸ مورد.
منبع:
فرهنگ مردم ایران زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
157-172
حوزههای تخصصی:
توسعۀ مشارکتی محلۀ فرحزاد تهران به عنوان تفرجگاه و مقصد گردشگری: بستر و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بستر و موانع توسعه مشارکتی یکی از تفرجگاه های اصلی و محلات سیاحتی تهران، موسوم به فرحزاد، مورد تحلیل قرار می گیرد. طی مقاله، نخست وضعیت فرحزاد از منظر سکونت/ محیط مصنوع، ویژگی های اجتماعی و گسترش کسب و کارهای خدمات رسان جهت بازدیدکنندگان توصیف و ذی نفعان اصلی توسعه محله شناسایی می شود. سپس، بستر و موانع توسعه فعالیت های تفرجی و سیاحتی در فرحزاد در دو محور عملیاتی- ساختاری و اجتماعی- فرهنگی مورد توجه قرار می گیرد. بدین منظور، هم برنامه های تهیه شده توسط بخش عمومی جهت فرحزاد و هم دیدگاه های ذی نفعان مختلف در مورد بستر و موانع مشارکت تحلیل می شود. روش های به کار گرفته شده جهت مطالعه حاضر مشتمل بر تحلیل طرح ها و داده های موجود، مشاهده و نیز مصاحبه های نیمه ساختارمند با بازدیدکنندگان، ساکنان، دست اندرکاران برنامه ریزی و دیگر ذی نفعان بوده است. نتایج تحلیل برنامه های تهیه شده جهت فرحزاد که در لفظ و ظاهر بر ماهیت سکونتی- گردشگری محله تأکید می ورزند، حاکی از کم توجهی به جنبه های اجتماعی توسعه و به ویژه مشارکت جماعت محلی است. همچنین، بر پایه مصاحبه ها و مشاهدات، سطح پایین آگاهی، انسجام و همبستگی اندک، ناهماهنگی میان اهداف و تمهیدات نهادهای بخش عمومی و مشکل مالکیت امکان مشارکت محلی را، از جمله در توسعه فعالیت های تفرجی و سیاحتی، کاهش داده است.
باغداری در اورامان
حوزههای تخصصی:
بررسی پیشینه فرهنگی تاریخی مراسم «خَّرَّه عاشورایی» در خرم آباد
منبع:
فرهنگ مردم ایران پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
93-104
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب: فرهنگ مردم شیرین سو (همدان)
منبع:
فرهنگ مردم ایران بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
207-208
حوزههای تخصصی:
باستان شناسی جنایی؛ رویکردی انسان شناختی در بازیابی و بازشناسی مواد مجرمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشاهده خشونت هایی چون جنگ ها و نسل کشی ها که در پایان قرن نوزدهم اوج گرفته بود، متخصصان بسیاری را واداشت تا برای شناخت و کاهش درد انسان تلاش کنند. باستان شناسان نیز با استفاده از تخصص خود یعنی بازیابی مدارک مادی مربوط به گذشته در بسترهای انسانی و خوانش آن ها به این حوزه وارد شدند. باستان شناسی با کاوش گورهای دسته جمعی به بسترهای مجرمانه پرداخت و به سرعت توانست به عنوان دانشی با کارایی در زمینه بازیابی و بازسازی جنایت های روی داده شناخته شود و در نهایت شاخه ای به نام باستا ن شناسی جنایی شکل گرفت. در ایران تاکنون به این گرایش از باستان شناسی معاصر توجه نشده است. این نوشتار می کوشد با بررسی فعالیت های صورت گرفته و مصاحبه با متخصصانی که با استفاده از این رویکرد علمی در شناخت و حل و فصل جنایت ها تأثیرگذار هستند به معرفی این گرایش از باستان شناسی بپردازد و دیدگاه های موجود در این حوزه را مورد سنجش قرار دهد تا علاوه با ایجاد درکی جدید از نقش باستان شناسی معاصر در حل مسائل جوامع انسانی به چرایی عدم استفاده از باستان شناسی جنایی در جامعه دانشگاهی ایران بپردازد. باستان شناسی در این راستا با استفاده از قابلیت های خود در زمینه بازیابی دقیق و بازسازی خشونت روی داده توانسته است در بررسی پرونده های جنایی موجود کمک کرده و تعریفی باستان شناسانه از جنایت ارائه کند.
مروری بر مشاغل سیار تهران قدیم
منبع:
فرهنگ مردم ایران پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
177-189
حوزههای تخصصی:
دانش اتنواکولوژی، مبانی تقسیم بندی و نامگذاری عرصه های مرتعی از دیدگاه بهره برداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش بومی دانشی است که از حوزه جغرافیایی خاصی سرچشمه گرفته است. این دانش به طور طبیعی تولید شده و شامل مجموعه ای از بهترین، سودمندترین و سازگارترین شیوه های بهره برداری و زندگی در محیط خاص خود است. اتنواکولوژی یکی از شاخه های این دانش و شیوه ای از بررسی ارتباط انسان ها با محیط پیرامون آن هاست که بر نقش شناخت و معرفت انسان را در تعامل منظم و قاعده مند وی با طبیعت تأکید می کند. این پژوهش با هدف بررسی دانش بومی بهره برداران منطقه گوغر درباره مبانی تقسیم بندی و نام گذاری عرصه های مرتعی، خاک ها و همچنین تقویم محلی انجام شده است. ابزارهای گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل مصاحبه آزاد، مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده مشارکتی بوده است. مصاحبه ها با استفاده از روش گلوله برفی از خبرگان محلی منطقه صورت گرفت. درنهایت از اطلاعات کسب شده از مصاحبه ها، فیش برداری و استخراج مفاهیم کلیدی از دانش بومی آن ها انجام شد. یافته های حاصل نشان می دهد که مردم محلی، محیط اطراف خود و اجزا و عناصر آن را کاملاً می شناسند؛ تا آنجا که قادرند عرصه های مرتعی را با توجه به عوامل مختلفی از قبیل اقلیم، آفتاب گیر و سایه گیربودن، عوارض و ناهمواری ها، جنس زمین، ارتفاع و دما، پوشش گیاهی، رطوبت، کاربری و غالب بودن یک عامل محیطی به طبقات مختلف تقسیم کرده و خاک ها را براساس جنس، رنگ و عمق از یکدیگر تفکیک کنند. همچنین آن ها در ارتباط با زمان نیز تقسیم بندی هایی درنظر دارند که هم یک سال و هم یک شبانه روز را شامل می شود و کارهای خود را مطابق با آن پیش می برند؛ بنابراین دانش جوامع محلی از محیط اطرف خود بسیار وسیع تر است و جنبه های مختلفی را در برمی گیرد.
ترانه های کار در منطقه مُکریان
منبع:
فرهنگ مردم ایران زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
131-154
حوزههای تخصصی:
رویکردی انسان شناختی به نظام طبایع چهارگانه در طب عامۀ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باور به وجود عناصر اربعه (آتش، آب، هوا یا باد و خاک) و اخلاط و مزاج ها (صفراوی، بلغمی، دموی و سوداوی) و طبایع متناظر با آنها (گرمی، سردی، تری یا رطوبت و خشکی) همچنان از ارکان اصلی طب عامه یا مردمی در ایران محسوب می شود. پیشرفت های چشمگیر علم پزشکی، مانع از تداوم اندیشه و رفتارهای منطبق با نظام طبایع چهارگانه نشده است. پژوهش حاضر تلاش می کند رویکردی انسان شناختی به نظام طبایع چهارگانه در طب عامه ایران داشته باشد. پرسش محوری پژوهش این است که ویژگی ها و نسبت های مفروض بین عناصر به ظاهر دور از هم اعم از اندام های انسانی، گیاهان، حیوانات و فصول سال عمدتاً در قالب باورها و رفتارهای مربوط به خوراکی ها نمود می یابد، چگونه قابل تبیین است؟ به کمک داده های برگرفته از منابع و با اختیار کردن دیدگاه نظری که دورکیم، موس و لوی-استروس و نیز انسان شناسی پزشکی به روی ما گشوده اند، نشان داده ایم که نظام طبقه بندی طبایع گویای فعالیت ذهن انسانی برای درک جایگاه خود و سایر موجودات عالم و خوانشی فرهنگی از طبیعت و جهان هستی است. از سوی دیگر، دغدغه نگهداشت تعادل بین مزاج ها را به بُعد باورشناختی آن مربوط دانسته ایم.
بررسی مردم نگارانه پدیده ازدواج زودهنگام در میان مهاجران افغان (قوم هزاره) در دو شهر هامبورگ (آلمان) و تهران (ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدواج زودهنگام یا پدیده کودک همسری به دلایل متعددی از جمله فقر، نابرابری جنسیتی، رویه های فرهنگی سنتی حاکم بر جوامع بشری، بی سوادی و ناامنی در بسیاری از نقاط جهان به صورت گسترده ای رواج دارد که منجر به عدم تربیت صحیح نسل آینده، افزایش میزان طلاق، افزایش نرخ مرگ ومیر مادران و فرزندان و مشکلات بهداشتی شده است. مقاله پیش رو درصدد بررسی مقایسه ای تغییرات الگوی ازدواج زودهنگام در میان مهاجران افغان در مناطق حاشیه ای ایران (تهران) و آلمان (هامبورگ) به عنوان اصلی ترین مقاصد مهاجران افغان در دو قاره آسیا و اروپا است. این پژوهش با رویکرد مردم نگارانه به بررسی متغیرهای وابسته شامل مهاجرت بین المللی، سطح سواد و نقش ساختار قانونی جوامع میزبان در تدوین قوانین کنترل گرایانه بر مؤلفه سن اولین ازدواج در جامعه مهاجران افغان (قوم هزاره) پرداخته است. شرایط زندگی شهری به ویژه در جوامع توسعه یافته به فراگیری آموزش همگانی برای دختران و زنان انجامیده و در کنار کسب مهارت های متنوع و ورود به بازار کار سن ازدواج را افزایش داده است. ﻧﻮع پژوهش کیفی و روش توصیفی- اسنادی ﺑﻮده است. داده های بخش آلمان بر مبنای 5 مصاحبه تخصصی، 34 مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده مشارکتی در میان مهاجران افغان ساکن هامبورگ است و برای جمع آوری داده های بخش ایران از 7 مصاحبه تخصصی و 24 مصاحبه نیمه ساختاریافته با مهاجران افغان در مراکز آموزش پایه مناطق حاشیه ای شهر تهران استفاده شده است. داده ها بر مبنای کدگذاری باز در چارچوب الگوی گوردن (1964) مورد تحلیل محتوا قرار گرفته اند.
تحلیل چگونگی بازنمایی انسان معاصر در آثار کیومرث کیاست، کوروش شیشه گران و آیدین آغداشلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جست وجوی چگونگی بازنمایی یک امر یا مفهوم (مانند انسان) در آثار هنری، راهی برای واکاوی اندیشه یا فرهنگ هنرمند باشد. بررسی این مسئله در بستر نقاشی معاصر ایران، راهی برای شناخت بهتر این هنر و دغدغه هنرمندان در این زمینه است. در این پژوهش، چگونگی بازنمایی انسان معاصر در نقاشی های کیومرث کیاست، کوروش شیشه گران و آیدین آغداشلو بررسی و تحلیل می شود. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و در بررسی آثار، مشاهده تصاویر است. تحلیل با روش کیفی صورت می پذیرد. این پژوهش نشان می دهد که کیاست با دفرمه کردن اندام ها و با زبان استعاره، دغدغه ها و سقوط انسان را نشان می دهد. انسان آثار کیاست، موجودی آشفته و غم زده از اتفاقات روزمره و به دنبال آرامش و رهاسازی ذهن و روح زنجیر شده خود است. همچنین شیشه گران با خط های کژ و پرآشوب و همینطور قدرت رنگ، پیچیدگی و سرگردانی انسان امروزی را به تصویر می کشد. انسانی سرشار از شور و انرژی هایی بی قرار و عنان گسیخته که در جهانی پرآشوب سرگردان شده است. آغداشلو نیز با التقاط بین هنر مدرن و سنت های شرقی، با نمایش آثاری مچاله و نیم سوخته سعی در نمایش حیرت، افسون زدگی، افسوس و دغدغه آینده، بی حرمتی زمانه و چیرگی جهالت دارد. انسان به گونه ای در آثار سه هنرمند به نمایش گذاشته شده که دچار بی هویتی شده است و در حالتی تکه تکه قرار دارد. رنج بردن و قرار گرفتن در شرایط نامساعد زندگی فردی و اجتماعی، نوعی بحران وجودی برای این انسان به ارمغان آورده است. در آثار هیچ یک از این سه هنرمند، انسان در وضعیتی مطلوب قرار ندارد.
بررسی داستان های تبعیض قومی درمحیط شغلی با رویکردتحلیل روایت (موردمطالعه: دانشگاه آزاداسلامی واحدشوشتر)
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
277 - 300
حوزههای تخصصی:
روایت و روایت گری از حوزه تحقیقات در علوم اجتماعی به شمار می رود تا امروزه با توجه به شکل گیری تحقیقات تحلیلی و انسان شناسانه اهمیت خاصی پیدا نماید. همچنین با استفاده از این روش در تحقیقات علوم انسانی نیز می توان در مشکلات، مفاهیم و شکل بررسی سازمان ها تحولی نو ایجاد کنیم. روش به کار برده شده در این تحقیق یک روش کیفی از نوع تحلیل روایت است که هدف آن یک پژوهش کاربردی توصیفی برای تحلیل قوم گرایی در محیط شغلی می باشد تا با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و روش هدفمند و غیرتصادفی برای انتخاب افراد با ۷ نفر به عنوان مشارکت کننده درتحقیق به نتیجه برسیم. همچنین پس از مصاحبه های صورت گرفته نتایج حاصل از این پژوهش کیفی، تحلیلی که در راستای دو سوال صورت گرفته بدین شرح می باشد: در سوال اول با توجه به تحلیل ساختاری داستان با استفاده از مدل لباف تحلیل ساختار داستان ها با توجه به شش عنصر از این مدل صورت گرفته است. اما در راستای پاسخ به سوال دوم و تحلیل محتوایی داستان ها با توجه به اینکه داستان ها داده های ما را شکل می دهند تحلیل تم صورت گرفته که در روش تحقیق توضیح داده شده است. سپس حاصل سوال دوم این شد که ۹ تم شناخته گردی دبا عنوان های: گرایش به یک قوم خاص، تغییرات مدیریتی، تعصب بی جا، بی توجهی به توانایی فردی، سناریوسازی دیگران، داشتن قدرت، تبعیض شغلی، تفرقه افکنی، دستمزد. از این تم ها 7 تم شناخته شده متناسب با مبانی نظری موجود بود؛ 2 تم دیگر در این پژوهش با عنوان تغییرات مدیریتی و تفرقه افکنی جدید بوده و به شیوه استقرایی شناخته شده است؛ 3 تم با عنوان گرایش به قوم خاص و تغییرات مدیریتی و بی توجهی به توانایی های فردی از تم های پرتکرار داستان ها بوده اند.
مطالعه انسان شناختی نقش طب سنتی در زمان فاجعه (مطالعه موردی زلزله سرپل ذهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
181 - 208
حوزههای تخصصی:
زلزله به لحاظ گستره تأثیراتی که بر زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سلامت افراد دارد، متغیر مهمی در مطالعه انسان شناسی پزشکی جوامع محسوب می شود. طب سنتی از گذشته تاکنون جزئی از سیستم بهداشتی مردم بوده و توسط آنان به خوبی پذیرفته شده است؛ بخشی از فرهنگ مردم محسوب می شود و در حل بعضی از مسائل فرهنگی سلامت، نقش قابل توجهی دارد. با وجود افزایش استفاده مردم جهان از طب سنتی و مکمل، از مکتب طب سنتی ایرانی علی رغم غنی بودن و کارایی بسیار، به عنوان یک شیوه درمانی مکمل به صورت مستقیم در زمان فاجعه ها از آن بهره برده نمی شود. پژوهش حاضر درصدد مطالعه تاثیر استفاده از طب سنتی و مصرف داروهای گیاهی در زمان زلزله و بعد از زلزله است. هدف آن تشریح میزان بهره مندی جامعه فاجعه دیده از امکانات طب سنتی در کنار پزشکی مدرن است. این پژوهش به مطالعه تاثیر طب سنتی و میزان بهره گیری آن در مناطق مختلف شهر سرپل ذهاب از روز پنجم بعد از رخداد زلزله و در یک بازه زمانی سه ساله بواسطه مصاحبه های عمیق با عطاری ها و صاحبان آن، کارشناسان حوزه طب سنتی و میزان مراجعه مردم بعد از زلزله در فواصل زمانی مختلف می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که با وجود امکانات پزشکی مدرن، بهره گیری از طب سنتی و روش های بهره گرفته از آن برای نجات افراد آسیب دیده از همان روزهای اول و در گذار از ماههای سخت بعد از زلزله و زمان بازسازی های فیزیکی به ویژه در رابطه با پیشگیری و جلوگیری بیماری جسمی و روانی نقش مهمی در سلامت روانی و جسمی متاثر از آسیب های زلزله در میان مردم سرپل ذهاب را ایفا نموده است.
روش شناسی جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین روش شناختی عملکرد جلال آل احمد در حوزه انسان شناسی و فرهنگ پژوهی، می تواند نموداری دقیق از منش فکری عقیدتی او به دست دهد، چرا که آل احمد معتقد بود با ابزارها و روش های غربی نمی توان به توصیف درستی از موقعیت ایران دست پیدا کرد. او در مواجه با مسائل، می کوشید آنها را به شکلی ملموس و عینی توصیف کند و در نهایت راه کارهایی ارائه دهد. در مقاله حاضر کوشیده شده است با توصیف معرفت شناسی آل احمد، روش کاری، سبک و نگاه انسان شناختی اش تبیین شود، برای دست یابی به این هدف تمرکز بیشتر بر روی کارهای پژوهشی وی است. مقاله در یک مقدمه و چهار بخش مختلف سامان دهی شده است. در هر کدام از فصول مقاله نیز کوشیده شده تا پیشینه مباحث و رویکردهای مختلف به آرا آل احمد به اختصار مورد بررسی و یا نقد قرار گیرد و در انتها رویکرد سبک شناسانه او به شکلی ایجابی توصیف شود.
انسان شناسی تفسیری مسابقات سوارکاری ترکمن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
187 - 207
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مسابقات سوارکاری در بین ترکمن های منطقه ترکمن صحرا که پدیده فرهنگی ورزشی برای آنها به شمار می آید و معانی پنهانی که این مسابقات و شرط بندی پیرامون این مسابقات برای افراد این قوم دارد مطالعه شده است. برای مطالعه این پدیده فرهنگی از روش تفسیر هرمنوتیکی کلیفورد گیرتز استفاده شده است. گیرتز در مردم نگاری از دو روش توصیف سطحی و توصیف عمیق یاد می کند. به زعم او کار مردم نگار تنها ارائه گزارش از پدیده های فرهنگی نیست، و این بخش تنها تفسیر سطحی است، بلکه کار اصلی مردم نگار این است که علاوه بر این گزارش مردم نگارانه توصیف عمیق تری از این پدیده ها و معانی آنها برای آن قوم را باید ارائه دهد که تفسیر شخصی مردم نگار است که از آن تحت عنوان تفسیر هرمنوتیک یاد می کند. در این مقاله پس از توضیح مفهوم هرمنوتیک، به رویکرد تفسیری گیرتز پرداخته شده است. در ادامه با اتکا به رویکرد تفسیری گیرتز، ابتدا گزارشی مردم نگارانه از این مسابقات و حواشی آن ارائه شده و سپس در مرحله دوم توصیف عمیق تر این پدیده از دید نگارندگان آمده است. مشاهدات و تفسیر نگارندگان دال بر این است که امروزه نگه داری اسب برای ترکمن ها تنها به معنای علاقه آنها به اسب و سوارکاری نیست، بلکه برای آنها نشانگر توانگری مالی و شأن اجتماعی است. به علاوه شرط بندی ها نیز تنها بُعد مادی برای افراد ندارد، بلکه نشان دهنده تخصص و مهارت آنها در شناخت اسب و قدرت پیش بینی آنهاست که می تواند برای آنها جایگاه اجتماعی در بین علاقه مندان به سوارکاری و اسب به همراه داشته باشد. افزون بر این، این افراد با وفای به عهد خود در شرط بندی های بدون سند و رسید، آموزش صداقت و درستکاری می بینند.
رختو و لافو: تهیه رخت و رختخواب نوزادان در سیرجان
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
151-174
حوزههای تخصصی:
بازتاب نمادین ایزد مهر بر ظروف مدالیون ساسانی (با تکیه بر اسطوره گیاه زاینده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲
163 - 183
حوزههای تخصصی:
ظروف زرین و سیمین ساسانی، در زمره نفیس ترین مصنوعات هنر فلزگری ایران باستان به شمار می آیند. این اشیاء از نظر شکل و نقوش بسیار متنوع هستند و انواع ظروف از قبیل بشقاب ها، کاسه ها، جام ها، انواع آبخوری و گلدان با مضامینی نظیر شکار شاهانه، صحنه های رسمی درباری، صحنه های ضیافت، تصاویر گیاهی و جانوری، نیم تنه های انسانی، موضوعات اساطیری و غیره را شامل می شوند. ظروف مدالیون دوره ساسانی با نیم تنه اشخاص از جمله اشیائی هستند که متأثر از نوع رومی هم عصر خود بوده اند. البته ویژگی خاص مدالیون های ساسانی که آن ها را از نمونه های رومی متمایز می کند، وجود گیاهانی در زیر نیم تنه های انسانی است. با توجه به بررسی های انجام شده در این پژوهش، وجود این گیاه در زیر نیم تنه های صاحب منصبان درباری، ریشه ای ایرانی داشته که اشاره به ارتباط پادشاه و گیاه، اسطورهشاهِ برآمده از گیاه و زایش ایزد مهر از میان نیلوفر دارد این تفکر اسطوره ای در ایران و مشرق زمین تاریخی ...
ماشین و موتور در دوبیتی های کتولی
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
179-190
حوزههای تخصصی:
مطالعۀ مردم شناسی بازتاب فرهنگی قصه عروسک گلین بالا در زندگی اجتماعی مردم آلوارس استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلین بالا عروسک و نوعی اسباب بازی سنتی زنان و دختران بیشتر مناطق آذربایجان است. بیشتر این مناطق گلین بالاهای مخصوص به خودشان را دارند که از نظر ساختار فیزیکی و کارکرد نمادین اجتماعی آن با هم متفاوت هستند. در این مطالعه موردی بر گلین بالاهایی تمرکز شده است که خانواده ها در روستای آلوارس شهرستان سرعین می سازند. عروسک گلین بالا در میان مردم روستای آلوارس هم به نوعی نشان دهنده نقش دختران روستا و به عبارتی آموزش وظایف و مسئولیت اجتماعی آینده آن هاست. به بیان دیگر، گلین بالا از نظر اجتماعی مقیاس کوچک زنان آلوارس و نقش آن ها در خانواده را برای کودکان بازتولید می کند. در قصه گلین بالا مردم آلوارس آیتم زمانی و مکانی تا حدودی لحن و رنگ ساختاری فرهنگ مردم آلوارس را شامل شده است. شرایط اقلیمی و زیستی قصه نشان می دهد مکان قصه کوهستانی است که زمستان های طولانی و سختی دارد و تابستان های کوتاه و خنکی در آن موج می زند. در جای جای قصه پر است از شرایط زندگی اجتماعی سختی که در زمستان طی می شود. مشکل راه و وسایل حمل و نقل با اکوسیستم طبیعی این روستای کوهستانی سنخیت دارد که باز در داستان به آن اشاره می شود. در تحلیل و تفسیر مردم شناختی این مقاله از نظریه انسان شناسی نمادین و تفسیری استفاده کرده ایم. گلین بالا از نظر فرم ظاهری و کارکرد نمادین آن با دیگر گلین بالاها تفاوت هایی جزئی دارد. قصه منتسب به این گلین بالا مخصوص مردم آلوارس است. قصه ای با این تم و موضوع در داستان های شبیه آن کمتر دیده می شود.