فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۴۱ تا ۳٬۰۶۰ مورد از کل ۳٬۳۲۸ مورد.
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
179 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف: ایل خزل از ایل های پرجمعیت ساکن در نواحی شمال ایلام است که در گذشته دارای شیوه معیشتی بر کوچ نشینی بوده و امروز در شهرستان شیروان چرداول و ایلام و بخش های بزرگی از آن در استان های کرمانشاه، همدان، آذربایجان غربی و کردستان(چاردولی)، فارس و در کردستان عراق به سر می برند. در مورد منشاء این ایل اطلاعات اندکی در دست است. اما بر اساس شواهد سابقه آن حداقل به دوره صفویه می رسد و در ادوار بعد تحولات مختلفی را از سر گذرانده است. ساختار این ایل بر پدر تباری است و دارای پیوندهای عشیره ای، فرهنگی و اجتماعی و سیاسی زیادی در گذشته با ایل های همجوار بوده است بطوریکه برخی این ایل ها خود را به یک نیای مشترک می رسانند و برای مقابله با ایل های دشمن یا رقیب پیمان نامه های توسط سران آن با ایل های همجوار بسته می شد. در مجموع این ایل دارای پیمان نامه با والیان و متحد آنان به شمار می رفتند. دارای ساختار اجتماعی و سلسله مراتب سیاسی و ساختار قدرت خاص خود است. این ساختارها در مواقع بحران بقای ایل را تضمین می کردند. از نظر ساختار اجتماعی از مال- بنه مال- هوز، خی ل و تخمه- طایفه- تیره و ایل تشکیل شده است و از نظر ساختار سیاسی به ترتیب شامل ریش سفید یا سرمال، کلین یا کلانتر، کدخدا، کدخدای رئیس تیره و تشمال (یک یا دو نفر یا بیشتر) که ریاست ایل را به صورت مشترک برعهده داشتند و در بالاترین رده قدرت هاونگره یا کنفدراسیون ایلی به ریاست والی(تا پیش از دوره پهلوی اول) شامل می شد. ایل خزل دارای 5 تیره که هرکدام از این تیره ها دارای قلمروی خاص خود بوده و از چندین طایفه تشکیل شده اند. به گویش کردی جنوبی صحبت می کنند و امروزه پیرو مذهب تشیع هستند. در این مقاله به بررسی ساختار اجتماعی سیاسی و سلسله مراتب قدرت و جایگاه مذهب در ایل خزل تا پایان دوره پهلوی اول براساس پژوهش های میدانی یعنی بر اساس گفتگوها و روایاتی که در آئین های مختلف توسط شاعران و بزرگان بازگو شده و حضور در آئین های مختلف و همچنین در خلال بررسی های باستان شناسی گورستان های متعددی مربوط به تیره ها و طوایف ایل خزل و دیگر ایل ها(که می توانست جنبه مادی این ساختار را نشان دهد) بررسی شد و سپس به بررسی هرکدام از عوامل پیشگفته برای دستیابی به ساختارهای اجتماعی- سیاسی در کنار مطالعات کتابخانه ای-سفرنامه ها و گزارشاتی که در گذشته نوشته شده اند، پرداخته شد.روش شناسی: بطور کلی در این مقاله نگارنده از روش امیک(دیدگاه و اندیشه مردمان مورد مطالعه) و روش اتیک(دیدگاه پژوهشگر) که روش های رایجی در انسان شناسی هستند، در کنار مطالعات کتابخانه و در تلفیق با هم بهره برده است.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان دهنده وجود ساختار اجتماعی و سیاسی نظام مند در ایل خزل است که این ساختارها در ارتباط و تعامل با هم توانسته اند انسجام ایل را در برابر دیگر ایل ها حفظ کرده و به عنوان یک واحد منسجم و یکدست در بیرون و در درون نیز به حفظ نظم و برطرف ساختن مشکلات کمک کند
تبیین جامعه شناختی اثرات موقعیت اجتماعی زنان بلوچ برسلامت روان آنان (موردمطالعه: زنان شهرزاهدان)
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
127 - 148
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی اثرات موقعیت اجتماعی زنان بر سلامت روان در شهر زاهدان و نیز شناسایی ارتباط بین قومیت، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، حمایت اجتماعی، احساس محرومیت و میزان استرس به انجام رسیده است. روش تحقیق، پیمایش و ابزارگردآوری اطلاعات، پرسشنامه بوده است. با استفاده ازشیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در شهر زاهدان از بین جمعیت بالای 30 سال، اعم از قومیت های بلوچ، فارس وسیستانی نمونه ای 400 نفری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور سنجش سلامت روان، حمایت اجتماعی، میزان استرس به ترتیب از آزمون های GHQ-28، زیمت و ویتون و برای دیگر متغیرها ازسنجه های محقق ساخته استفاده گردیده است. براساس نتایج تحقیق، بین سلامت روان و متغیرهای حمایت اجتماعی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی رابطه مستقیم و معناداری و بین سلامت روان و میزان استرس و احساس محرومیت نسبی رابطه معکوس و معنادار مشاهده شد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که زنان بلوچ موقعیت و پایگاه اجتماعی-اقتصادی پایینی نسبت به زنان دو قومیت فارس و سیستانی داشته و سلامت روان زنان قومیت بلوچ نیز نسبت به زنان فارس و سیستانی کمتر بوده است. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد که پایگاه اجتماعی- اقتصادی و حمایت اجتماعی موجب افزایش سلامت روان و احساس محرومیت نسبی و میزان استرس باعث کاهش سلامت روان در زنان می شوند. ضروری است که سیاست گذاران جامعه، با تمرکز برشیوه های ارتقاء حمایت اجتماعی، کاهش میزان استرس و احساس محرومیت نسبی و توزیع عادلانه مزایا در بین اقوام مختلف و توجه ویژه به امر سلامت روان گام هایی مهمی برای کاهش فقر و محرومیت در استان سیستان و بلوچستان بر دارند.
تحلیل فضایی نقش مؤلفه های سرمایه اجتماعی و ابعاد توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۸ و ۶۹
86 - 111
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی یکی از شاخصه های نوین توسعه در جامعه و محله های شهری است. علی رغم شناسایی ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی، نقش آن در برنامه ریزی های توسعه شهری کمتر واکاوی شده است. توسعه پایدار شهری هنگامی می تواند ماندگاری یابد که به صورت یک فرهنگ، مقبولیت پیدا کند و مشارکت غیررسمی آحاد یک ملت را در برگیرد. در توسعه پایدار رفاه مردم مهمترین هدف تلقی می شود. احساس امنیت شهری، گذران اوقات فراغت، توزیع فضایی امکانات عمومی شهری، عدالت در دسترسی به فضای سبز، فضای آموزشی، ورزشی، خدماتی و بهداشتی، مشارکت در پاکیزگی شهر و کاهش آلودگی صوتی، هوا و آب؛ همچنین کاهش تبعات زیست محیطی ناشی از ترافیک، از پیامدهای مثبت فضایی توجه به ابعاد سرمایه اجتماعی است. با استفاده از نیروهای توانمند درون زا و سرمایه های اجتماعی موجود، می توان در حل مشکلات حاد فضایی شهری موفق بود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرمایه های اجتماعی و مؤلفه های آن در توسعه پایدار شهر ایلام، به روش توصیفی، تحلیلی و پیمایش انجام شد و از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده های آن استفاده گردید. جامعه آماری آن شامل کلیه افراد بالای 18 سال شهر ایلام بود. حجم نمونه را 380 نفر از شهروندان ایلامی تشکیل می داد که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. نتایج نشان می دهند که سرمایه اجتماعی (اعتماد، مشارکت و آگاهی اجتماعی)، تأثیر مثبت و معناداری در ابعاد مختلف توسعه پایدار شهر ایلام دارد و در صورت توجه و سرمایه گذاری در شاخصه های سرمایه اجتماعی، زندگی در شهر برای شهروندان مطلوب می شود و شهروندی مسئول با شهری پاسخگو و پایدار شکل خواهد گرفت.
شهر به مثابه بدن: نگاهی انسان شناختی به میدان امام خمینی (توپخانه) تهران با تأکید بر رابطه کالبد انسانی و فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه میان هویت کالبدی شهر با استفاده از الگوی مطرح انسان شناسی بدن می پردازد تا راهی برای فهم معنای شهر در انسان شناسی شهری باشد. با در نظر گرفتن هویت منسجم تهران در گذشته جامعه مورد پژوهش میدان امام خمینی (توپخانه) شهر تهران انتخاب و این پرسش ها مطرح شد که تهران ”بی هویت“ کنونی چگونه اداره می شود؟ آیا بی هویتی تهران موقعیتی درونی شده و تغییرناپذیر است یا امکان بازگشت به گذشته و یا رفتن به سوی هویت های منسجم در واقعیت های کالبدی یا بازنمایی ها در آینده وجود دارد؟ برای پاسخ الگوی سه سطحی بدن فردی، بدن اجتماعی، بدن کیهانی در انسان شناسی بدن را در نظر داریم که هر سه در یک رابطه پیوستاری، تعاملی و عمودی نسبت به یکدیگر قرار می گیرند. در این الگو شهر به مثابه کالبد در نظر می گیریم و به ترتیب شهروندان، گروه های اجتماعی و شهر کیهانی شهروندان را در مقابل سه سطح فوق قرار می دهیم. در این بررسی مشخص شد که جامعه مورد پژوهش در بی هویتی خویش لزوماً رابطه کالبدی و فضایی با شهروندان خود ندارد و بدن فردی، در تضیف شده ترین موقعیت در رابطه ای فرودست نسبت به بدن اجتماعی قرار دارد. از سوی دیگر تهران شهر گروه های اجتماعی است که منتسب به هیچ یک نیست و این رابطه متناقض را نشان می دهد و در این زمینه با یک گسست هویتی مواجه است. این نیز معلوم شد بدن کیهانی در نزد شهروندان نیز انسجام هویتی ندارد. این وضعیت بدون دخالت سیاست گذاران شهری به ایجاد یک شهر با هویت منسجم و شخصیت شهری منجر نمی شود.
بررسی جامعه شناختی علل جمع گرایی تاریخی در جوامع عشایری ایران
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
257 - 280
حوزههای تخصصی:
اجتماع ایرانی، دارای زیست بوم و خرده فرهنگ های قومی است که هویت آن در نظام عشایری، اشتراک دارد. هویت اجتماعات عشایر با سه ویژگی، دام، انسان، مراتع مشخص می شود و کنش ها تحت تأثیر ساختار قدرت، زیست بوم، معیشت و آداب ورسوم سنتی معنا و مفهوم پیدا می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی علل جمع گرایی تاریخی خرده فرهنگ اقوام عشایری ایران است و سؤالی که پژوهش حاضر قصد جواب به آن را دارد این است که چه عاملی منجر به تقویت جمع گرایی اقوام عشایری در قبال تفّرد و پراکندگی گروهی شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که عوامل اقتصادی (نظیر کمیابی منابع مثل غذا، علوفه، آب و تهدید احشام و وابستگی عشایر به وضعیت دام، افزایش مرتع و چراگاه، افزایش قلمرو زیستی)، عوامل اجتماعی (ازجمله تهدید و غارت، مسائل ناموسی، وجدان جمعی، زیست بوم، طرد اجتماعی، وابستگی هویتی، نفوذ بیگانگان، مسئولیت اجتماعی، بقا و بسط عشیره)، عوامل فرهنگی (نظیر روحیه جنگاوری، عصبیت، اقتدارگرایی، انزواطلبی، خویش سالاری، پدرسالاری، دفاع مشترک، پایین بودن سطح آرزوها و آگاهی اجتماعی، آینده نگری، محلی گرایی، تقدیرگرایی، بیگانه هراسی، قدرت نمایی) و عوامل تاریخی (ازجمله استبداد تاریخی، سرنوشت اقوام، اختلافات تاریخی، حافظه جمعی، عملکرد نخبگان اجتماعی، فقدان امنیت حکومت مرکزی، ارباب رعیتی بودن مدیریت جامعه)، مکانیسم و بسترهای زیست جمعی زمینه ساز جمع گرایی در بین عشایر ایرانی شده است.
بررسی اسناد خطی و قباله های مربوط به امور قنات در میبد
منبع:
فرهنگ مردم ایران زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
123-155
حوزههای تخصصی:
دانش بومی پیرامون پیش بینی، پیشگیری و مهار سیل
منبع:
فرهنگ مردم ایران زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
15-35
حوزههای تخصصی:
بررسی مؤلفه های مدرنیسم در چهار داستان کوتاه مهرنوش مزارعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرنیسم جریانی است که تقریباً در اواخر قرن نوزدهم میلادی در عرصه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... وسعت یافت. این جنبش به گسستی تمام عیار و رادیکال از سنت های فرهنگی و هنری غرب و خلق شکل های نوین بیان هنری اشاره دارد. مدرنیسم به تدریج وارد عرصه ادبیات و داستان نویسی شد و به سبب برخورداری از ویژگی های ادبی خاص، از شکل های سنتی و تکنیک های بیانی قدیم فاصله گرفت. مدرنیسم دارای شاخصه هایی از قبیل سنت ستیزی، علم گرایی، انسان مداری، فردگرایی، آزادی خواهی، انتزاعی سازی، انسانیت زدایی، نسبیت گرایی، اعتراض به جهان صنعتی مدرن، آشنایی زدایی، ضدقهرمان گرایی، تأکید بر ضمیر ناخودآگاه و همچنین گرایش های فمینیستی است. مهرنوش مزارعی از جمله داستان نویسان مهاجر ایرانی تبار معاصر است که در زمینه داستان های کوتاه مدرنیستی، صاحب چندین مجموعه داستان و یک رمان است. در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، ضمن بررسی عناصر و مؤلفه های مدرنیستی در چهار داستان برگزیده از مهرنوش مزارعی، ویژگی های مدرنیستی موجود در این داستان ها با توجه به آرای سوزان فرگوسن و چارلز می و نگاه و اهمیت او به جایگاه حقوق زنان در جامعه مردسالاری طبق نظریات جامعه شناسی آنتونی گیدنز تحلیل می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد مهرنوش مزارعی از بسیاری از عناصر و مؤلفه های مکتب مدرنیسم در داستان های خود استفاده کرده است. این مؤلفه ها عبارت اند از: آغاز بدون مقدمه داستان، پایان باز، محدودیت مکان و زمان و کاربرد استعاری آن ها، توجه به ذهنیت شخصیت ها، درون مایه های مدرن (بیگانگی، تنهایی، انزوا، فردگرایی و...)، ذهنیت مرکزی، فشرده سازی زبان و ایجاز، پیرنگ های حذفی و استعاری، عدم قطعیت، وجود ضدقهرمان، درهم آمیختن رؤیا و واقعیت، بی قصگی، چندلایگی ذهنی شخصیت ها و روایت های نامتوالی.
سفال لالجین؛ فرآیند ساخت
حوزههای تخصصی:
جستاری در توسعه فرهنگ بنیان یزد
منبع:
فرهنگ یزد سال اول تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
111 - 122
حوزههای تخصصی:
شهر یزد در چشمانداز توسعه خود با موانع طبیعی فراوانی روبه روست و تجربه توسعه شتابنده و ناپایدار دهههای اخیر آن حاکی از این است با روشهای موسوم به توسعه صنعتی، توسعه پایدار آن در معرض تهدید است. تاریخ دامنهدار این شهر حاکی از نوعی فرهنگ سازگاری با اقلیم و نوآوریهای ساکنان آن در توسعه متوازن و متناسب با محدو دیتهای اقلیمی است. معماری و شهرسازی و نظامواره آب و قنات و فرهنگ همزیستی مسالمتآمیز به عنوان مهم ترین تجلیات ممتاز این شهر که از سوی یونسکو به ثبت جهانی بافت تاریخی انجامیده است. در کنار خرده فرهنگهای گوناگونی که این زیست بوم چند هزار ساله را تاکنون پاسداری نموده است می تواند دستمایه توسعه فرهنگمحور این شهر برای بهرهبرداری بهینه از داراییهای فرهنگی خود در مسیر توسعه پایدار گردد. اشاره به این میراث ماندگار تاریخی و ارائه چشمانداز توسعه مبتنی بر فرهنگ در این مقاله بررسی شده است.
معرفی کتاب: لطیفه و طنز در فرهنگ مردم بختیاری
منبع:
فرهنگ مردم ایران بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
249-251
حوزههای تخصصی:
مطالعه ریشه های فرهنگی و روان شناختی آیین زار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماری های روانی در روزگاران گذشته معلول قدرت های مافوق طبیعی شناخته می شدند و بیماری را نتیجه تسخیر ارواح خبیث می دانستند. شخص در اثر تسخیر ممکن است از بیماری با علائم جسمی و روحی رنج ببرد. رام کردن این ارواح که در سواحل جنوبی ایران به باد یا هوا معروف اند با برگزاری مراسمی تحت عنوان زار امکان پذیر است. زار در زمره اعتقادات معنوی این منطقه قرار دارد. مطالعه این آیین شفابخش به درک آداب و اعتقادات مردم حاشیه خلیج فارس کمک می کند و جنبه آیینی این موضوع بسیار بااهمیت است. زار که از قبایل ابتدایی شرق آفریقا باقی مانده است در اصل ریشه در شمنیسم دارد. شمنیسم عمدتاً پدیده ای دینی و مربوط به سیبری و آسیای مرکزی است. شمن با فرو رفتن به خلسه، برای درمان بیماری ها، با ارواح یاریگر و نیروهای آسمانی ارتباط برقرار می کند و از آنها استمداد می طلبد. از دیدگاه روان شناسی، برخی از علائم بادزدگی نشانه ای از جنون یا طبیعت هیستریک تعریف شده است و این علائم احتمالا از اختلال ها و واکنش های روانی فرد در برابر فشارها و تنش های ناشی از وضعیت اجتماعی او ناشی می شود. آیین زار به عنوان جایگزینی برای توضیحات پزشکی متعارف، نوعی تفسیر از بیماری در اختیار می گذارد که علم توان معالجه آن را ندارد. مقاله حاضر در پی پاسخ به سرچشمه ها ی تاریخی و روانی آیین زار با استفاده از اسناد موجود، مشاهده و مصاحبه با درمانگران، بیماران و برخی از افراد جامعه محلی سواحل جنوبی ایران است.
غذا به مثابه متن فرهنگی: مردم نگاری فرهنگ بومی خوراک در شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین نیازهای اولیه انسان، تغذیه اس ت، نی ازی که همیشگی است و انسان برای تامین آن باید کوششی دائمی داشته باشد.خوراک میدانی معناساز ب رای تعاملات انسانی است، یعنی چیزی بیش از وسیله ای برای بقاء. در این پژوهش، فرهنگ محلی خوراک در شهرستان بابل به عنوان متنی فرهنگی مطالعه شده است. این منطقه که دارای زمین های حاصل خیز، مراتع بارور و تنوع محصولات زراعی و دامی است، از دیرباز، شاهدگوناگونی و تکثر در مواد خوراکی بوده است. مردمان محلی بابل با انطباق خود با طبیعت و رابطه ای خردورزانه با زیست بوم، خلاقانه توانسته اند از مواد خام روئیدنی و دامی، محصولات خوراکی متنوع تولید کنند. بابلی ها با تقسیم بندی خوراک به سرد، گرم و متعادل، غذا را در ارتباط با سلامت -بیماری و مراحلی از چرخه زندگی ارزیابی می کنند. بخش مهمی از هویت فرهنگی بابلی ها و پیوندهای اجتماعی آنان با خوراک بومی گره خورده است. سر سفره کسی نشستن پیام های دوستی را می فرستد و رد کردن دعوت، می تواند پیوندها را مشکل ساز کند. سفره غذا، حدود فرهنگ، میزان رفاه و عدالت اجتماعی طبقه های گوناگون را نمایان می سازد. همچنین گویش بابلی پایه های عمیق مطابقت روانشناسانه میان غذا، تلقی شخصیتی و موقعیت عاطفی را منعکس می کند. داده های این مقاله از طریق مشاهده حین مشارکت و مصاحبه های عمیق با 23 نفر از زنان و مردان بابلی بدست آمده است. متاسفانه بسیاری از دانش های بومی خوراک در مناطق سنتی در حال نابودی است و لازم می آید برای حفاظت از این میراث فرهنگی ناملموس قدم هایی جدی برداشته شود. این پژوهش گامی در همین جهت است.
نقش فرهنگ در شکل گیری خانه های بومی منطقه تالش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش فرهنگ در شکل گیری خانه های بومی منطقه تالش موضوع پژوهش حاضر است؛ اهمیت این موضوع به این سبب است که به نظر می رسد تاکنون درباره معماری این منطقه پژوهش درخوری انجام نشده است. بنابراین هدفِ این پژوهش شناختِ چگونگی تأثیر عناصر محتوایی فرهنگ منطقه در شکل دهی به فرم کالبدی و سازمان فضایی این خانه هاست و پرسش اصلی این است که نقش عوامل فرهنگی در شکل گیری خانه های این منطقه چه بوده است؟ این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است و در آن از روش تحقیق توصیفی تحلیلی استفاده شده است و گردآوری داده ها، به صورت میدانی و کتابخانه ای است. متغیر مستقل این پژوهش فرهنگ و متغیر وابسته آن معماری خانه های بومی است. جامعه آماری تحقیق، منطقه تالش و روش نمونه گیری آن سهمیه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد که آهنگ تغییرات فصلی و اشغال فضا در فصول سرد سال محدود به اتاق اصلی در طبقه پایین و در ایام نوروز و بهار، فضای ایوان و در تابستان، طبقات بالا و محوطه خانه است. مؤلفه هایی مانند وسعت بنا و محوطهِ خانه، نوع، تعداد و مساحت فضاهای خدماتی، نوع تزئینات و مصالح مصرفی و نیز استفاده یا عدم استفاده از استاد کار، در طبقه بندی خانه های بومی منطقه بر اساس طبقه اجتماعی مؤثر است، همچنین با توجه به چارچوب نظری تحقیق، عناصر فضا در این خانه ها را می توان به سه دسته ثابت (داخلی و خارجی)، نیمه ثابت (چیدمان اثاثیه) و متحرک (روابط و آداب سکونت بر اساس جنسیت و سن) تقسیم بندی نمود.
فیلم مستند و عدالت زیست محیطی: تحلیل مستندهای مرتبط با بحران آب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
121 - 150
حوزههای تخصصی:
در جهان بصری امروز، فیلم های مستند می توانند جنبه هایی از زیست انسان، تلقی اجتماع و نگرش تمدن بشری را درباره آن آشکار کنند. هر چارچوبی موضوعات زیست محیطی را به شیوه ای روایت و چارچوب بندی می کند. همچنین هر چارچوبی تأثیرهای متفاوتی بر رفتارهای مسئولانه در موضوع محیط زیست دارد و می تواند نشانه ای از نگرش اجتماعی یا رسانه ای به موضوع باشد. این پژوهش به کمک نظریه و روش تحلیل چارچوب، به تحلیل 22 فیلم مستند دهه های 1380 و 1390 می پردازد تا به این سؤال پاسخ دهد که مستندهای بحران آب در ایران چگونه این موضوع را در چارچوب عدالت زیست محیطی قرار می دهند و این چارچوب را به چه نحو و با چه جزئیاتی ارائه می کنند. این تحلیل نشان می دهد چارچوب عدالت زیست محیطی در این فیلم ها فراوانی چندانی ندارد. در آن دسته از فیلم هایی که موضوع را در چارچوب عدالت زیست محیطی ارائه می کنند، محور «نابرابری در علل اجتماعی شرایط زیست محیطی» مبتنی بر دلایل طبیعی و مقصردانستن محیط زیست به مثابه امری خودبنیاد، مستقل، قدرتمند و خارج از اختیار انسان بدون اشاره به دلایل انسان ساز خشکسالی است. این چارچوب در ضلع «نابرابری در تبعات شرایط زیست محیطی»، تقسیم نابرابر منافع توسعه یا تغییرات اقلیمی را با نشان دادن جزئیات زیست مردم محلی و با مقایسه وضعیت پیش و پس از لحظه فاجعه در زندگی آنان نشان می دهند. در اینجا محیط زیست «منبع استفاده» مردم است که به نحو نابرابر نقصان یافته است و مردم آسیب دیده مردمی ناتوان و منفعل اند. محور «نابرابری در عواقب سیاست ها و مدیریت های زیست محیطی» غایب است و مشکلات و تنازع اجتماعی بر سر سیاست های جبرانی محیط زیستی در چارچوب ارائه مستندها جایی ندارد. چارچوب کلی مستندها در تعریف «ما و دیگری» اغلب براساس تقسیمی جغرافیایی در درون یک واحد ملی بنا شده است.
بررسی تأثیر دوسوتوانی رفتاری بر رفتارهای نوآورانه با تأکید بر نقش میانجی فرهنگ سازمانی و جو اخلاقی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴و ۷۵
173 - 203
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر دوسوتوانی رفتاری از طریق فرهنگ سازمانی و جو اخلاقی بر رفتارهای نوآورانه کارکنان دانشگاه ایلام صورت گرفته است. این پژوهش از نوع مطالعات پیمایشی و از نظر هدف، توسعه ای کاربردی است. جامعه آماری آن شامل تمام کارکنان دانشگاه ایلام می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای معادل 213 نفر جهت مطالعه انتخاب شد . ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های استانداردِ مام و همکاران (2009) برای دوسوتوانی رفتاری، دنیسون (2000) برای فرهنگ سازمانی، ویکتور و کالن (1998) برای متغیر جو اخلاقی و دی جانگ و دن هارتوگ (2010) برای رفتارهای نوآورانه بوده است که روایی این پرسش نامه ها توسط خبرگان تأیید شده و پایایی همه متغیرهای تحقیق با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (آلفای کرونباخ همه متغیرها بالاتر از 7/0 محاسبه شد) تأیید گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی به وسیله نرم افزارهای SPSS21 و LISREL8.8 استفاده شده است. نتایج برآمده از فرضیه های تحقیق نشان می دهد که دوسوتوانی رفتاری هم به صورت مستقیم و هم از طریق فرهنگ سازمانی و جو اخلاقی بر رفتارهای نوآورانه کارکنان تأثیر گذار است.
ریخت شناسی و تحلیل اسطوره ای؛ قصه عامیانه دختر و درخت کنار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های عامیانه بخش مهمی از فرهنگ عامه را تشکیل می دهند که به دلیل دربرداشتن گنجینه عظیمی از دانش فرهنگی از ارزش بالایی برخوردار هستند؛ به ویژه آن دسته که هنوز به صورت شفاهی توسط مردم روایت می شوند، بستری مناسب برای مطالعه بن مایه های اسطوره ای فرهنگ یک منطقه و نیز بررسی کهن الگوهای جمعی و قومی را فراهم می سازند. دست یافتن به الگویی کلی برای بررسی قصه ها در صورت پژوهش عمیق و علمی در داده های گردآوری شده میسر می گردد. در این مقاله، یکی از رایج ترین قصه های عامیانه بخش اوز واقع در استان فارس، براساس روش پگاه خدیش که بر پایه الگوی پیشنهادی پراپ برای قصه های ایرانی تنظیم گردیده، ریخت شناسی شده است و سپس با رویکرد نمادشناسی اسطوره ای مورد تحلیل قرار گرفته است. نویسندگان این مقاله بر آن هستند تا ضمن ارائه الگویی پیشنهادی برای تحلیل و بررسی قصه های عامیانه، نشان دهند که چگونه می توان از درون یک قصه به ظاهر ساده که در نقاط دورافتاده و توسط مردم عامه گفته می شود، الگوها و بن مایه های متعدد و متنوع اسطوره ای را استخراج کرد و از این راه در شناخت نقاط مبهم اسطوره ها و نیز نمادها گام تازه ای برداشت.
ادبیات جاده ای
منبع:
فرهنگ مردم ایران زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
155-169
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب: عنوان: ادبیات عامه و کهن آیین های مردم شاهرود و میامی، نویسنده:حسین رحمتی، ناشر: حبله رود، نوبت چاپ: چاپ اول، تاریخ چاپ: 1399، صفحات: 239، قیمت: 50000تومان
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
191-192
حوزههای تخصصی:
قالی هریس؛ نقش مایه و رنگ
حوزههای تخصصی: