فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۰۸۸ مورد.
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۹ بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۳
133 - 151
حوزههای تخصصی:
این مقاله با مروری بر ادبیات پیشینه و پژوهش های رویکرد نوشتن برای یادگیری (WTL)، درصدد تبیین جایگاه تکالیف نوشتاری در ارتقاء سطح یادگیری و مقایسه پیامدهای شناختی تکالیف نوشتاری متنوع است. رویکرد نوشتن برای یادگیری به معنای کاربرد تکالیف نوشتاری در حین آموزش است و بر این اندیشه استوار است که فهم و تفکر یادگیرنده با فرایند نوشتن وضوح می یابد و رشد می کند. پژوهش های گزارش شده در ادبیات رویکرد نوشتن برای یادگیری را می توان در قالب چهار فرضیه دسته بندی کرد: فرضیه شکل دهی در لحظه بیان، فرضیه جستجوی پیش نگر، فرضیه ژانر و فرضیه جستجوی پس نگر. هر یک از این فرضیه ها بر تبیین های متفاوت و گاه متضادی در خصوص رابطه نوشتن و یادگیری استوارند. لذا پرسش اصلی این مقاله این است که چگونه و چه موقع کاربرد تکالیف نوشتاری در ارتقاء یادگیری اثربخش است. برای پاسخ به این سؤال، تبیین ها و نتایج پژوهشی در محدوده هر فرضیه تحلیل و مقایسه شدند و نتایج زیر استنباط شد: 1- تناسب بین سطح مهارت یادگیرندگان و میزان پیچیدگی تکلیف نوشتاری کاربرد تکالیف در آموزش را تسهیل می کند. 2- وجود سنخیت و هماهنگی بین نوع تکلیف نوشتاری و سطح هدف شناختی مورد نظر در آموزش کلاسی، تضمین کننده اثربخشی این تکالیف است.
شناسایی پیوندهای فرارشته ای مقاله های نشریات روان شناسی (مورد مطالعه: نشریات روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۹
137 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی پیوندهای رشته روان شناسی با حوزه های موضوعی و رشته های دیگر است تا میزان اتکای این رشته به متون خود و متون دیگر رشته ها و موضوع ها مشخص شود. در این تحقیق کاربردی از روش کتاب سنجی با رویکرد کمی و فن تحلیل استنادی استفاده شده است. جامعه پژوهش، استنادهای مقاله های منتشر شده در نشریات روزآمد و فعال روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی شامل سه نشریه «فصلنامه اندیشه و رفتار»، «فصلنامه دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی» و «فصلنامه روانشناسی تحولی: روان شناسان ایرانی» منتشر شده در سال های 1393 – 1394 بود. از مقاله های منتشر شده در نشریه های مذکور، 6990 استناد مربوط به 211 مقاله، استخراج و با روش تحلیل استنادی بررسی شد. بر اساس یافته ها، میانگین استنادها برای هر مقاله 33 استناد بوده است که در این میان، استنادهای انگلیسی بیشتر از استنادهای فارسی است. به نشریات ادواری با 4/62 درصد و پس از آن به کتاب با 4/24 درصد استناد شده است. 1/82 درصد استنادها به متون روان شناسی و 9/17 درصد به سایر رشته ها اختصاص دارد. همچنین بیشتر استنادهای فرارشته ای با حوزه علوم انسانی ارتباط دارد. رشته روان شناسی بیشترین پیوند را با رشته علوم اجتماعی و سپس علوم تربیتی دارد. 84 درصد از استنادهای فارسی، تألیفی و 16 درصد ترجمه ای بوده و 2/17 درصد از استنادهای ترجمه ای نیز فرارشته ای هستند. نتایج پژوهش، نشان دهنده آن است که نویسندگان به منابع غیر فارسی بیش از منابع فارسی و به نشریات ادواری و سپس کتاب بیش از سایر محمل های اطلاعاتی اتکا داشته اند. متون رشته روان شناسی بیشترین پیوند را با حوزه علوم انسانی و رشته های علوم اجتماعی و علوم تربیتی برقرار کرده است.
آسیب شناسی کیفیت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۸ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۲
137 - 163
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق آسیب شناسی کیفیت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان بود. تحقیق حاضر ازلحاظ هدف کاربردی بود و بر مبنای راهبرد پیمایش و به صورت تک مقطعی به انجام رسید. جامعه مورد مطالعه همه دانشجویان این دانشگاه به تعداد 3084 نفر در سال 1393 بود. بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 308 نفر تعیین شد. برای گزینش نمونه ها از روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب اقدام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بود که روایی صوری و محتوایی آن بر پایه نظرات گروهی از پژوهشگران مربوطه تأیید شد و پایایی آن بر مبنای ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد (92.- 75.=α). نتایج نشان داد که مهم ترین مسائل کیفیت تحصیلی دانشجویان به حوزه های زیر مربوط می شود: (1) امکانات و زیرساخت های دانشگاه؛ (2) خدمات رفاهی و پشتیبانی و فوق برنامه؛ (3) عملکرد دانشجویان؛ (4) مدیریت، قوانین و مقررات و سیستم اداری دانشگاه؛ (5) برنامه آموزشی و درسی؛ و (6) عملکرد استادان.
تأثیر آموزش الکترونیکی و غیرالکترونیکی بر خلاقیت و پیش رفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۵
135 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش الکترونیکی و غیرالکترونیکی بر خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان پایان در سال 88-1387 بود. روش تحقیق، تجربی با در نظر داشتن گروه آزمایش و کنترل اجرای پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل دانشجویان نیمسال دوم آموزش یادگیری الکترونیکی و دانشجویان نیمه حضوری در سال تحصیلی 88-1387 دانشگاه پیام نور تهران بود. حجم نمونه 348 نفر است. حجم نمونه برای دانشجویان آموزش الکترونیکی 174 نفر و همین تعداد برای دانشجویان آموزش غیرالکترونیکی (نیمه حضوری) محاسبه شد که به طور تصادفی از میان دانشجویان سه رشته فنّاوری اطلاعات مهندسی کامپیوتر و علوم کامپیوتر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه خلاقیت عابدی (1372) و همچنین محاسبه نمرات پایان ترم دانشجو در نیمسال دوم سال تحصیلی یاد شده بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری کوواریانس و t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد F مشاهده شده در سطح 05/0 تفاوت معنی داری بین پس آزمون نمرات خلاقیت دو گروه دانشجویان یادگیری الکترونیکی و غیرالکترونیکی وجود دارد. t مشاهده شده در سطح 05/0 نشان می دهد بین میانگین نمرات و پیشرفت تحصیلی (معدل) دانشجویان یادگیری الکترونیکی و دانشجویان غیرالکترونیکی تفاوت معنی داری وجود دارد F مشاهده شده در سطح 05/0 بیانگر تفاوت معنی داری بین نمرات پس آزمون خلاقیت دانشجویان دختر و پسر یادگیری الکترونیکی و غیرالکترونیکی دانشگاه پیام نور است.
مقایسه میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دوره کارشناسی پذیرفته شده از طریق طرح فراگیر و آزمون سراسری در دانشگاه پیام نور مرکز ساری
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۷
107 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان پذیرفته شده از طریق طرح فراگیر و پذیرفته شدگان از طریق کنکور سراسری در دانشگاه پیام نور و اهداف فرعی آن، مقایسه انگیزه و پیشرفت دانشجویان این دو گروه در رشته های علوم انسانی و علوم پایه و همچنین در بین دو گروه دختر و پسر بوده است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه پیام نور ساری هستند. روش این تحقیق، توصیفی از نوع زمینه یابی بوده و ابزار آن پرسشنامه استاندارد انگیزش که از سوی رمضان حسن زاده تهیه شده و دارای روایی بالا و پایایی 86درصد است و در تحقیقات متعددی مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین، از میانگین نمرات دو نیمسال تحصیلی دانشجویان (اول و دوم 86-85) برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون آماریt استفاده شده و مشخص شده است که بین میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان فراگیر و سراسری به طور کلی اختلاف معناداری وجود ندارد ولی در بین دانشجویان گروه علوم پایه، میزان انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان سراسری بیشتر از دانشجویان فراگیر است. نتیجه مشخص دیگر در تحقیق این است که از لحاظ جنسیت، انگیزه و پیشرفت دانشجویان دختر بیشتر از پسر بوده است که به نظر می رسد مشکلات مربوط به اشتغال و هزینه فرصت از دست رفته و ابهام در بهره برداری مناسب از مدرک تحصیلی در آینده از جمله عوامل تأثیرگذار در این تفاوت باشد.
ارزشیابی و آسیب شناسی مدیریت دانش در مؤسسات آموزش عالی (مطالعه موردی: دانشکده مدیریت دانشگاه های تهران، تربیت مدرس و یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۵
9 - 32
حوزههای تخصصی:
امروزه علاوه بر سازمان های تجاری، مؤسسات آموزشی و دانشگاه ها نیز به نظم و هماهنگی یکپارچه ای برای مطالعه، تحقیق و یادگیری سرمایه های دانش نیاز دارند. مؤسسات آموزشی موفق آنهایی هستند که بتوانند به طور مداوم دانش جدید تولید کرده و آن را به طور گسترده در سرتاسر سازمان منتشر کنند. محیط آموزشی امروزی با تغییرات و تقاضای زیادی روبرو می باشد در نتیجه بکارگیری روشی برای ایجاد دانش و پیاده سازی آن در این مؤسسات به منظور تحقق اهداف آموزشی و دستیابی به حداکثر منافع، ضروری می باشد. لذا هدف از این تحقیق، بررسی و ارزیابی مدیریت دانش در مؤسسات آموزشی می باشد. این تحقیق که از نظر ماهیت توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی می باشد، وضعیت مدیریت دانش را در دانشکده های مدیریت سه دانشگاه مورد بررسی قرار می دهد. جامعه آماری این تحقیق شامل اعضای هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه های تهران، تربیت مدرس و یزد است. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Excel انجام گرفته است. نتایج نشان داد که وضعیت مدیریت دانش در هر سه دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تربیت مدرس و یزد نامطلوب می باشد و فقط وضعیت بعضی از مؤلفه ها در آنها مطلوب است.
طراحی بسته سیاستی بکارگیری هوش مصنوعی در صنعت سیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
41 - 52
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی انقلابی نوین در جهان ایجاد کرده و به دنبال آن، موج جدیدی از سیاست های جهانی و ملی را به همراه داشته است. این فناوری به طور فزاینده ای به عنوان یک فناوری کلیدی برای تحول صنعت در دنیا مورد استفاده قرار گرفته است. بااین حال، به کارگیری هوش مصنوعی در صنعت با چالش های متعددی همراه است. بسته سیاستی هوش مصنوعی می تواند به عنوان ابزاری برای غلبه بر این چالش ها و هدایت بهینه آن در صنعت عمل کند. هدف از تدوین بسته سیاستی هوش مصنوعی در صنعت سیمان، ارائه پیشنهادهای سیاستی در راستای ایجاد چشم اندازی روشن برای آینده این فناوری در صنعت سیمان و هدایت تلاش ها برای توسعه و استفاده مسئولانه از آن است. صنعت سیمان یکی از صنایع مادر در جهان و ایران محسوب می شود و هوش مصنوعی قابلیت قابل توجهی برای بهبود بهره وری در این صنعت دارد. در این پژوهش، با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، روش های کیفی، و انجام مصاحبه با خبرگان صنعت سیمان و هوش مصنوعی در کشور، و با استفاده از تحلیل مضامین، بسته سیاستی پیشنهادی برای پیاده سازی هوش مصنوعی در صنعت سیمان ارائه شده است. این بسته سیاستی باید به طور منظم بازنگری و به روزرسانی شود تا با پیشرفت های فناوری هوش مصنوعی هماهنگ بماند. نتایج پژوهش در قالب بسته سیاستی مبتنی بر تحلیل محیط داخلی و خارجی و هدف گذاری برای به کارگیری فناوری هوش مصنوعی در صنایع مادر ارائه شده است.
ارایه مدلی برای ارزیابی سطح مدیریت دانش در دانشگاه ها
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ بهار ۱۳۸۹ شماره ۹
113 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، ارائه چارچوبی به منظور ارزیابی سطح مدیریت دانش در دانشگاه ها است. در این راستا، روش تحقیق، توصیفی پیمایشی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای میدانی است؛ جامعه آماری تحقیق حاضر ده نفر از خبرگان مدیریت دانش می باشد و برای استفاده گردید. در ابتدا مروری بر ادبیات موضوع مدیریت SPSS تحلیل یافته ها از نرم افزار دانش و سپس مدل های مختلف مدیریت دانش مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند؛ در نهایت با استفاده از روش دلفی مدلی برای ارزیابی سطح مدیریت دانش در دانشگاه ها ارائه شده است. پرسشنامه اولیه حاوی شاخص های سنجش، بین 10 نفر از خبرگان توزیع و نظرات اصلاحی و پیشنهادات و انتقادات آنان دریافت و تغییرات لازم در پرسشنامه نهایی با استفاده از نظریات آنها اعمال و نسبت به اصلاح و روان سازی شش مورد از سؤال ها و نیز حذف نه سؤال و اضافه نمودن پنج سؤال دیگر، اقدام گردید. روش کار در این مرحله اینگونه بود که به منظور تجزیه و تحلیل نظرات خبرگان از آزمون ویلکاکسون استفاده شد و شاخص هایی که در این آزمون، ارتباط معنادار آنها با فرایند مربوطه تأیید نشد، حذف
گردیدند، همچنین بر اساس نظرات کتبی خبرگان، برخی شاخص ها اضافه و یا تصحیح شدند.
بررسی موانع مؤثر بر تولیدات علمی پایان نامه – محور دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۸ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۲
53 - 76
حوزههای تخصصی:
مطالعه با هدف بررسی موانع مؤثر بر تولیدات علمی پایان نامه – محور دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات خوزستان انجام شده است. روش پژوهش توصیفی پیمایشی است. با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 380 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه انتخاب شدند. از پرسشنامه محقق ساخته دارای پایایی 8/0=α برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون فریدمن نشان داد که محدودیت زمانی برای ارائه مقاله (میانگین = 6/7)، نبود حمایت و راهنمایی از طرف استاد راهنما و مشاور (میانگین = 66/6) و فقر فرهنگی پژوهش (فقر فرهنگی پژوهش = 58/6)، آشنایی نداشتن با زبان انگلیسی و سایر زبان ها (میانگین = 03/6)، بی انگیزگی و نداشتن علاقه (میانگین = 91/5) و عدم اطمینان از نتایج و یافته های پژوهش (میانگین = 9/5) به ترتیب مهم ترین موانع تولیدات علمی پایان نامه-محور دانشجویان هستند.
ایستارهای کنترل کارکنان بد قلق؛ کند و کاوی در متنِ نامه ها، خطبه ها و حکمت های امیرالمؤمنین علی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف معرفی ایستارهایی برای کنترل کارکنان بدقلق از نظرگاه امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام انجام شد. روش: پژوهش پیش رو، از نظر ماهیت داده ها، در زمره پژوهشهای کیفی تعریف می شود. محققان به منظور کاوش عمیق در متنِ نامه ها، خطبه ها و حکمتهای حضرت علی(ع) در کتاب گرانمایه نهج البلاغه، از روش تحلیل مضمون و راهبرد شبکه مضامین بهره بردند. یافته ها: از بین 88 کد شناساشده، 22 مضمون پایه و شش مضمون سازمان دهنده در قامت مضمون فراگیر «ایستارهای کنترل بدقلقان»، شبکه مضامین پژوهش پدیدار شد. نتیجه گیری: از آنجا که حضور بدقلقان آفتی برای رشد و ترقی سازمانها به شمار می رود، آگاهی مدیران نظام اداری از شش ایستار سیاق حسنه اخلاق تعاملی، قانون گرایی و قانون مندی، چتر نظارت مدیریتی، سیاق حسنه رفتار سازمانی، مدیریت تعارض و رهبری اثربخش، منجر به کنترل آنها در بدنه سازمانها شده، زمینه هدایت و توسعه کارکنان بدقلق و تبدیل آنها به کارگزارانی سودمند فراهم می شود.
مدیریت دانش در دانشگاه پیام نور؛ تحلیل وضعیت گویه های اثرگذار بر شاخص های کلیدی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۷ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۶
109 - 130
حوزههای تخصصی:
تبدیل شدن دانش به عنصر اصلی قدرت در هزاره سوم، سازمان ها را به سوی استفاده از دانش فردی و جمعی در راستای کسب موفقیت و دست یابی به مزیت رقابتی سوق داده است؛ در این میان، دانشگاه ها در نقش قطب علمی هر کشور و از مراکز اصلی تولید دانش و تربیت افراد دانش آموخته نقش بسیار مهمی را در پیشرفت روزافزون کشورها بر عهده دارند. هدف از این پژوهش، بررسی و اولویت بندی شاخص های استراتژی، فرهنگ، ساختار، سیستم انگیزش و پاداش، فرایند، فناوری، منابع سازمان و رهبری، به عنوان مهم ترین شاخص های اثرگذار بر فرایند مدیریت دانش و ارائه راهکار با هدف بهبود آنهاست. نوع تحقیق توسعه ای و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی است و جامعه آماری نیز کارکنان و اساتید دانشگاه پیام نور شهر تهران به تعداد 180 نفر هستند و نمونه آماری طبق جدول مورگان و به روش تصادفی ساده 125 نفر انتخاب شده است. اولویت شاخص ها و گویه های سنجیده شده به کمک آزمون فریدمن مشخص گردید و در این میان، شاخص رهبری، بالاترین اولویت را به خود اختصاص داد. همچنین به کمک روش گروه کانونی شیوه ارتقای هر یک از شاخص ها و گویه ها ارائه گردید.
سیاست گذاری و تنظیم گری فعال و هدفمند برای کاربردی سازی هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این روزها تقریباً همه از اهمیت هوش مصنوعی میگویند؛ به طور مستمر اخباری از سیاستگذاران و مدیران دولتی در ایران و سایر کشورها در خصوص اهمیت توجه و توسعه هوش مصنوعی منتشر میشود. به طور مستمر هم با اخباری از پیشرفت و معرفی پلتفرمها و ابزارهای عمومی و تخصصی هوش مصنوعی برای کسب و کارها و کاربران عمومی مواجه میشویم. سوال این است که کشورهای درحالتوسعه و بهطور خاص ایران، در برابر این موج سریع از تغییر و تحولات هوش مصنوعی و چشمانداز اقتصادی-اجتماعی ناشی از توسعه و انتشار هوش مصنوعی چه موضع سیاستی و تنظیمگری باید اتخاذ کنند. در حال حاضر دستکم سه سطح متمایز از هوش مصنوعی (محدود، عمومی و ابرهوش )1را میتوانیم متصویر باشیم. در سطح اول که توسعه هوش مصنوعی هم در حال حاضر عمدتاً در این سطح بروز یافته و در دسترس قرار دارد، هوش مصنوعی محدود (از جمله هوش مصنوعی مولد) توانایی انجام یک وظیفه مشخص مانند تشخیص چهره، پاسخ به یک سوال مشخص و محدود، تشخیص گفتار در دستیارهای صوتی یا رانندگی با ماشین برنامهریزی را دارد. بر این اساس هوش مصنوعی محدود، رفتار انسان را بر اساس مجموعهای از پیش تعریف شده از پارامترها، محدودیتها و زمینهها شبیهسازی میکند. در دو سطح بعدی هوش مصنوعی فراتر از دادههای موجود و قواعد از پیش تعریف شده، مشابه و یا فراتر از انسانها از قدرت استدلال، تصمیمگیری، بروز احساسات، یادگیری برخوردار خواهد شد. هر فناوری جدید برافکن 2بستهای از فرصتها و چالشهای جدی به همراه دارد که به شکلگیری طرفداران و مخالفین پیرامون آن میانجامد و هوش مصنوعی نیز از این قاعده مستثنی نیست. خودکارسازی وظایف تکراری، افزایش دقت در تصمیمگیری، فراگیری بالا و در دسترس بودن همیشگی برای عموم جامعه، ارتقاء هوشمندی کسبوکار، انجام کارهای سخت و پرریسک از جمله مواردی هستند که طرفداران هوش مصنوعی برای حمایت از توسعه هر چه بیشتر آن بیان میکنند. در مقابل از بین بردن گسترده مشاغل موجود، تقویت سوگیری در تصمیمگیریها، سهولت تولید محتوای رسانهای جعلی، نقض حریم خصوصی، هزینههای بالای توسعه و نگهداری از زیرساختها، افزایش مصرف انرژی و با کمی بدبینی بیشتر، بروز تکنیگی 3از سوی مخالفین و منتقدین هوش مصنوعی مطرح میشود. در این مجال قصد بحث در خصوص اینکه آیا مجموع منافع یا چالشهای هوش مصنوعی بردیگری غلبه دارند را ندارم. به هر حال، به نظر میرسد قرار است یا دست کم انتظار میرود که هوش مصنوعی منشاء تغییرات گستردهای در سطح کسبوکارها، زندگی روزمره، و ملی (استراتژیک، امنیتی و )... باشد
بررسی و اندازه گیری وضعیت سرمایه فکری در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی (مطالعه موردی: مجتمع های آموزشی دانشگاه یزد)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۴
49 - 70
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه استراتژیک، «سرمایه فکری» یکی از محرک های اصلی رشد و توسعه سازمان ها است. این دارایی های نامشهود به منظور خلق دانش و ارتقای عملکرد مراکز آموزش عالی مورد استفاده قرار می گیرند و موفقیت این مراکز به وضعیت سرمایه فکری آنها بستگی دارد. با تمرکز بر دانشگاه های دولتی، مدیریت سرمایه فکری و مدیریت دانش بیش از پیش مورد توجه صاحب نظران و اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. رؤسا و مسئولین دانشگاه های دولتی، می بایست نقش سرمایه فکری را در شکوفایی و نوآوری آموزشی و تحقیقاتی تقویت نمایند. لذا در این مطالعه به بررسی و اندازه گیری سرمایه فکری پرداخته شده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که بین سرمایه فکری در مجتمع های مورد اشاره، تفاوت معنی داری وجود دارد و بیانگر آن است که مجتمع علوم انسانی در تمامی ابعاد به غیر از بُعد سرمایه انسانی، وضعیتی پایین تر از میانگین را دارد. از سوی دیگر، مجتمع فنی مهندسی، تنها در بعد سرمایه رابطه ای، وضعیت مناسبی داشته و در سایر ابعاد، نمره ای پایین تر از میانگین کسب نموده است. هم چنین نتایج حاصل از رتبه بندی مؤلفه های سرمایه فکری مبین آن است که مؤلفه مهارت های آموزشی از بالاترین اهمیت برخوردار است.
بررسی موانع مؤثر بر رشد علمی از دیدگاه دانشجویان رشته های علوم انسانی (مورد مطالعه: دانشگاه لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۱
109 - 127
حوزههای تخصصی:
علم مقوله ای سازمان یافته و بسیار تأثیرگذار بر پیشرفت همه کشورهاست. برای دستیابی به علم سازمان یافته، موانع زیادی وجود دارد که به نظر می رسد این موانع به طور آگاهانه به وجود آمده اند. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر برخی موانع بر رشد علمی دانشجویان از دید خود آنها بود. این مطالعه روی 300 تن از دانشجویان رشته های علوم انسانی درحال تحصیل در زمستان 1396 در دانشگاه لرستان اجرا شد. روش نمونه گیری این پژوهش از نوع طبقه ای نسبی بود. در این مطالعه، ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. سؤال های پرسشنامه شامل سه دسته عوامل فردی، موانع درون و برون دانشگاهی بود که هر کدام به موارد جزئی تری تقسیم می شدند. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شد و با استفاده از T تک گروهی مشخص شد که عوامل فردی با بیشترین درصد پاسخگویی در زمینه (نداشتن رضایت از رشته تحصیلی)، موانع درون دانشگاهی (عدم تناسب وسایل آموزشی با نیاز دانشجو) و برون دانشگاهی (نداشتن آینده شغلی مناسب رشته تحصیلی) همگی تأثیر معنی داری در رشد علمی دانشجویان داشتند(درجه معنی داری<0.01).
حکمرانی و هوش مصنوعی: روایت علم سنجی از دو داستان در هم تنیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی، به عنوان یکی از فناوری های تحول آفرین، تأثیرات عمیقی بر جوامع و نظام های حکمرانی دارد و این تاثیر در دو حوزه اصلی «حکمرانی هوش مصنوعی» و «کاربرد هوش مصنوعی در حکمرانی» مورد مطالعه قرار می گیرد. این پژوهش با هدف بررسی پیوند دوسویه میان این دو مفهوم و تبیین شباهت ها، تفاوت ها و هم افزایی های میان آن ها، از تحلیل علم سنجی و ابزار Bibliometrix در محیط R استفاده کرده است. داده ها از پایگاه "وب آو ساینس" گردآوری و تحلیل شده اند تا روندهای موضوعی، خوشه های مفهومی و نقاط تمرکز کلیدی در هر دو محور شناسایی شوند. یافته ها نشان می دهد که اخلاق، حکمرانی داده و تنظیم گری مسئولانه، نقاط مشترک کلیدی میان این دو حوزه هستند. در محور حکمرانی هوش مصنوعی، بر چالش های نظارتی نظیر کاهش سوگیری های الگوریتمی، شفافیت و پاسخگویی تمرکز شده است، در حالی که محور کاربرد هوش مصنوعی در حکمرانی بر بهینه سازی خدمات عمومی، تصمیم گیری داده محور و تقویت شفافیت نظام های دولتی تأکید دارد. این پژوهش نشان می دهد که هوش مصنوعی و حکمرانی پیوندهای عمیقی با یکدیگر دارند و مطالعه ارتباط آن ها می تواند دلالتهای سیاستی و پژوهشی قابل توجهی داشته باشد.
ارائه الگوی ارزیابی کیفیت رابطه مربی-فراگیر بر اساس آموزه های اسلامی با تأکید بر اثر ویژگی های جمعیت شناختی (مورد مطالعه: دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد امیرکبیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۰ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۸
33 - 49
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه چهارچوبی برای ارزیابی کیفیت رابطه مربی-فراگیر در دانشگاه و سپس بررسی تأثیر ویژگی های جمعیت شناختی دانشجویان بر سطح و کیفیت این رابطه انجام گرفته است. این پژوهشه به لحاظ مخاطب شناسی، بنیادی، به لحاظ هدف، اکتشافی و توصیفی و به لحاظ روش، پیمایشی است. پس از بررسی ادبیات موضوع و مطالعه در آموزه ها و متون اسلامی، پرسشنامه محقق ساخته ای بر اساس شاخص های به دست آمده و به روش سرشماری در میان 300 نفر از دانشجویان مقطع کاردانی توزیع شد. تحلیل عاملی اکتشافی داده ها چهار عامل مهارت تدریس و رفتار اخلاقی مربی، رفتار فراگیر در کلاس، رفتار فراگیر با مربی و هدف متعالی از مربی گری را آشکار و تحلیل عاملی تأییدی روایی مطلوب ابزار اندازه گیری را تأییدکرد. نتایج تحلیل Anova نیز نشان داد که سن، جنس و شرایط اشتغال با کیفیت روابط مربی- فراگیر رابطه معنی دار داشته حال آنکه رشته تحصیلی رابطه معنی داری با این روابط نشان نداد.
به سوی پایداری در آموزش عالی: تأملی بر نقش مدیریت جهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
171 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی نقش مدیریت جهادی بر توسعه پایدار در آموزش عالی بود. پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع پیمایش است. جامعه آماری شامل همه کارکنان دانشگاه پیام نور بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 190 تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها، شامل دو پرسشنامه بود که برای بررسی پایایی پرسشنامه ها، از ضریب آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی از روش روایی منطقی (روایی محتوا) و روایی سازه (تحلیل عاملی تأییدی) استفاده شد. تحلیل های آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و تحلیل های مربوط به مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل صورت گرفت. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد که در دانشگاه پیام نور، مدیریت جهادی بر توسعه پایدار تأثیر دارد. از میان ابعاد سه گانه مدیریت جهادی (شامل رهبر، پیرو و زمینه) دو بعد رهبر و زمینه بر توسعه پایدار تأثیر دارد؛ اما بعد پیرو مدیریت جهادی بر توسعه پایدار تأثیر ندارد.
شناسایی موانع و مشکلات بهسازی اعضای هیئت علمی دانشگاه؛ مطالعه موردی دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۱۹
9 - 26
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی موانع بهسازی اعضای هیئت علمی در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شده است. این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است که برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی تمام وقت دانشگاه آزاد اسلامی در مناطق 8 و 12 بوده که 360 نفر از آنها ازطریق روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شده اند. ابزار تحقیق از نظر روایی محتوایی و بر اساس نظر تعدادی از اساتید صاحب نظر در حوزه آموزش عالی مورد تأیید قرار گرفت و برای تعیین پایایی پرسشنامه نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب آن برابر 81/0 به دست آمد. تحلیل داده ها با استفاده از برنامه نرم افزاری SPSS نسخه 5/11 انجام شد. نتایج نشان داد که از 13 مانع بهسازی هیئت علمی، میانگین 8 مانع بالاتر از میانگین متوسط بوده است؛ از طرف دیگر، نتایج آزمون فریدمن نیز نشان داد که مهم ترین موانع شامل در نظر نگرفتن نیازها و اولویت های اعضای هیئت علمی، عدم حمایت لازم از طرف مدیران ارشد دانشگاه ها، اجباری بودن برنامه ها و نبودن آزادی عمل برای انتخاب آنها و فقدان انگیزه و مشوق های لازم بوده است. بررسی متغیّرهای جمعیت شناختی نیز نشان داد که هیچ کدام از متغیّرهای جنس، سابقه هیئت علمی، درجه علمی و رشته تحصیلی، ارتباط معنی داری با موانع بهسازی هیئت علمی نداشتند
ارزیابی درونی عوامل کیفیت بخش به فعالیت های گروه علوم تربیتی دانشگاه پیام نور
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴
9 - 31
حوزههای تخصصی:
دانشگاه پیام نور به دلیل ماهیت وجودی آموزش از راه دور و به عنوان یکی از پرمخاطب ترین دانشگاه ها در ایران به دنبال کسب رضایت متقاضیان و تضمین کیفیت خدمات آموزشی ، ملزم به استفاده از الگوی اعتبارسنجی در برنامه های آموزشی است. برای همینمنظور ، گروه علوم تربیتی دانشگاه با استفاده از رهیافت ارزیابی درونی اقدام به اعتبارسنجی فعالیت های آموزشی کرده است . برای جمع آوری اطلاعات ، ۴۲ نفر هیئت علمی، ۱۰۰۰ نفر دانشجو از میان دانشجویان ترم ۴ به بالا و ۵۰۰ دانش آموخته از ۵۰ مرکز به طور تصادفی انتخاب شدند و در حیطه های هیئت علمی، دانشجویان، ساختار سازمانی و مدیریتی، فرایند تدریس و یادگیری، تجهیزات و امکانات (از دید دانشجو و استاد) و دانش آموختگان به سه پرسشنامه (دانشجو – استاد- دانش آموخته) مشتمل بر ۱۷۳ سؤال با ضریب همبستگی ۸۳ درصد و روائی صوری محتوایی بالا پاسخ دادند . نتایج در سه وضعیت کلی ( مطلوب، نسبتاً مطلوب و نامطلوب) پس از امتیازبندی هر مورد از پرسشنامه طبق مقیاس ۵ بخشی لیکرت (بسیار کم (1) تا بسیار زیاد (5)) به شرح زیر حاصل شد:
۱ . عامل هیئت علمی و دانشجو نسبتاً مطلوب ارزیابی شد؛
۲ . عامل امکانات و تجهیزات از نظر هیئت علمی و دانشجو نامطلوب ارزیابی شد؛
۳ . عامل ساختار سازمانی از نظر هیئت علمی نسبتاً مطلوب ارزیابی شد ؛
۴. فرایند تدریس و یادگیری و وسایل کمک آموزشی از نظر هیئت علمی مطلوب و از
نظر دانشجویان نامطلوب ارزیابی شد؛
۵ . دوره های آموزشی از دید هیئت علمی و دانشجو و دانش آموخته نسبتاً مطلوب ارزیابی
شد ؛
۶. وضعیت دانش آموختگان از نظر تولید آثار علمی و مشارکت در مجامع نامطلوب و
معدل کل آنا ن مطلوب ارزیابی شد.
ارزشیابی آموزشی، ضرورتی نوین در آموزش عالی ایران: مورد گروه مدیریت توسعه روستایی دانشگاه یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۸ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۹
85 - 114
حوزههای تخصصی:
در راستای تحقق الگوی اعتباربخشی آموزش عالی، ارزشیابی درونی گروه مدیریت توسعه روستایی دانشگاه یاسوج به عنوان هدف اصلی مطالعه حاضر در نظر گرفته شد. عناصر ارزشیابی به تفکیک شش عنصر مدیریت گروه، اعضای هیأت علمی، برنامه ها، فراگیران، اعضای غیرهیأت علمی و امکانات/ تجهیزات مشخص شدند و با استفاده از الگوی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و چالش ها، طی مصاحبه گروه متمرکز مورد ارزشیابی اعضای هیأت علمی و دانشجویان گروه قرار گرفتند. نتایج ارزشیابی نشان داد که به طور کلی، گروه آموزشی مذکور از لحاظ مدیریت و اعضای هیأت علمی در وضعیت نسبتاً مطلوب بوده و به لحاظ برنامه ها در وضعیت متوسط قرار داشته، اما به لحاظ دانشجویان، امکانات و اعضای غیر هیأت علمی در وضعیت نامطلوبی به سر می برد؛ بر این اساس، پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت عناصر مختلف طبق ماتریس راهبردهای سوات ارائه شده است.