فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۶۷۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
دکتر سید حسین نصر بواسطه تبحر در حکمت اسلامی ، تسلط بر علوم طبیعی و آشنایی با مدرنیته به نقد نظریه تکامل می پردازد . نوشته حاضر به بررسی انتقادات و دلایل ایشان پیرامون نظریه تکامل و پیامدهای آن می پردازد. به نظرایشان فاقد شی نمی تواند معطی آن باشد و طبیعت کور با هر امتداد زمانی موجد آن نیست و این معنا با تامل در سنخ فاعلیت حق تعالی که هستی بخش است و نه اعدادی ، روشن می شود. به لحاظ منطقی ناممکن است که صور حیاتی بالاتر از صور حیاتی نازل تر تکامل یابند. از منظر قدسی تنها معنای مقبول تکامل ، به فعلیت رسیدن قوه های نهفته شی است. به نظر نصر تعمیم نابجای بایسته های تکاملی به اخلاق ، انسان شناسی و سایر علوم ، برخورد دنیای مدرن با تکامل به مثابه ایدئولوژی و نه صرفا تئوری علمی، نفی امور قدسی و تاریخی دیدن آن، قدسی سازی امور مادی و طبیعی بدون توجه به سلسله مراتب وجود ، از جمله ایراداتی است که می توان بر داعیه داران تکاملی داشت.
نقد مترجم: «فلاسفه بزرگ» در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۷۹ شماره ۱۵ و ۱۶
حوزههای تخصصی:
تحلیل شکاف میان نظر و عمل اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکاف میان نظر و عمل اخلاقی یکی از مسائل مهم فلسفه اخلاق و از جمله مهم ترین دغدغه های فیلسوفان تعلیم و تربیت است. با تحلیل رابطه میان معرفت و عمل و تعیین عناصری که به نحوی در عمل ارادی آدمی دخیلند و نحوه تعامل آنها می توان به دلایل و ریشه های بروز این شکاف پی برد و نظریه های تربیتی را به گونه ای اصلاح نمود که برون داد آنها افرادی عالم و عامل باشد.
در این مقاله مبادی عمل ارادی با تاکید بر نقش ادراکات اعتباری دلیل بروز شکاف مورد کاوش قرار گرفته و راه حل کلی برای از میان برداشتن این شکاف پیشنهاد شده است.
براساس دیدگاه علامه طباطبایی شکاف میان نظر و عمل به وجود اشکال در سیستم اعتبارسازی انسان در لحظه عمل مربوط می شود که ناشی از ضعف اراده و مقاومت نفس در برابر هواهای نفسانی است. از نظر علامه، ایمان (و تقوا) می تواند اراده اخلاقی را تقویت، و شکاف میان نظر و عمل را از میان بردارد.
مفهوم قانون در اندیشه سیاسی یونان باستان گذر از ثِسموس(θεσμός) به نوموس (νόμος)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین مفاهیمِ برسازنده اندیشه سیاسی یونان باستان، مفهوم ِ قانون بوده است. یونانیان از دو اصطلاح حقوقی متفاوت برای مفهوم قانون استفاده می کرده اند. تا پیش از سقوط حکومت استبدادی پیسیستراتی در پایان سده ششم پ.م اصطلاحِ ثِسموس در معنای قانون نهاده به کار می رفته است؛ حال آنکه پس از اصلاحات کلیستنسی در آغاز سده پنجم پ.م و استقرار مردمسالاری در آتن، اصطلاح حقوقی دیگری در معنای قانونِ نهاده به کار می رفته است: نوموس. پژوهش های ما نشان می دهد این تغییر اصطلاح در ادبیاتِ حقوقی آتن، نشان از دگرگونی عمیق تری در اندیشه سیاسی یونانیان دارد- به باور ما زبان، آیینه دار اندیشه است و چنین تغییر ترمینولوژیکی در زبان، احتمالا، بازتاب تغییری اندیشگانی است. ازین روی، برآنیم از رهگذر بررسی فیلولوژیک دو واژه ثسموس و نوموس در ادبیات یونان باستان، از هومر تا ابتدای سده چهار پ.م، این تغییر در اندیشه سیاسی یونانیان را نشان دهیم. آنچه این جستار را از پژوهشی صرفاً فیلولوژیک فراتر می برد و آن را درآمدی بر فهمِ فلسفه سیاسی یونان باستان قرار می دهد، تلاش در بازتعریف واحدِ زیست ِسیاسی یونانیان، پولیس، بر اساس برداشت نوین از مفهوم قانون است.
نشست نقد و بررسی کتاب روان شناسی دین
حوزههای تخصصی:
روش شناسی انتقادی اندیشة اجتماعی دکتر سروش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اندیشة اجتماعی همواره در بستری تاریخی و مرتبط با فرهنگی خاص شکل می گیرد و این زمینه ها هریک به سهم خود در شکل گیری اندیشة اجتماعی هر متفکر نقش بسزایی دارد. در این نوشتار، اندیشة اجتماعی دکتر عبدالکریم سروش را از ابعاد مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی پی خواهیم گرفت و خواهیم کوشید اندیشة اجتماعی او را در بستر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به تصویر کشیم. دکتر سروش از اندیشوران و روشن فکران معاصر ایران است. بنابراین، اندیشه های وی را باید در جریان روشنفکری پی گرفت. او از لحاظ معرفت شناسی نسبی گراست و در مبانی انسان شناسی اش به انسان شناسی لیبرال متمایل است و در برخی نوشته هایش انسان شناسی ای رمانتیک ارائه می کند. سروش در اندیشة خود به ایده آلیسم آلمانی(عینی) می گراید. اگرچه در اندیشه های او دوره های مختلفی به چشم می خورد، زمینة روشنفکری در تمام آنها وجود دارد.
تفسیر متین متن
مقایسه روش تحلیل فلسفی استاد مطهری در اخلاق و روش پدیدار شناسی هوسرلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوسرل جهت تحلیل آگاهی ما از امور فلسفی روش پدیدار شناسی را ارائه کرد که امروزه در بسیاری از حوزه های معرفت مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله با بین مراحل چهارگنه روش پدیدارشناسی هوسرلی، و مقایسه آن با تحلیل فلسفی استاد مطهری از اخلاق، نشان داده می شود: عناصر نفی مثل افلاطونی و مقولات ارسطویی در مفاهیم اخلاقی نزد شهید مطهری با تعلیق حکم نزد هوسرل، و اعتباری بودن تعابیر اخلاقی نزد شهید مطهری با تاویل آن به پدیدارهای آگاهی نزد هوسرل، تحلیل تعابیر اخلاقی به ((من)) علوی نزد شهید مطهری با ماهیت بخشی به عناصر آگاهی نزد هوسرل و نهایتا تحلیل کلیت، دوام و اطلاق تعابیر اخلاقی به اشتراک انسان ها در ((من)) علوی نزد شهید مطهری با دستیابی به عینیت پدیدارهای آگاهی در چارچوب روابط بین الاذهانی نزد هوسرل قابل مقایسه است.
مراحل پنج گانة شکل گیری فلسفة علم در قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های اصلی فلسفة علم، به مثابة یکی از شاخه های فلسفه، از 1890 در پی تلاش برخی دانشمندان علوم تجربی برای تأسیس مبانی جدید غیر متافیزیکی برای علوم تجربی استقرایی، آغاز شد. نکتة قابل توجه این است که ماهیت اصلی فلسفة علم، در پنج مرحله شکل گرفته است. هدف اصلی این مقاله این است که با توصیف مراحل پنج گانة مذکور، نحوة شکل گیری و تکمیل ماهیت اصلی فلسفة علم را به تصویر بکشد و نتایجی را از آن به دست آورد. این مراحل عبارت اند از: 1. مرحلة بالندگی (1890-1918) که در آن فیزیک نیوتن به وسیلة فیلسوفانی هم چون ماخ، پوانکاره، و دوئم چنان بازسازی می شود که امکان مداخلة هرگونه نگاه متافیزیکی در آن را منتفی می کند؛ 2. مرحلة بسط (1918-1935) که در آن پوزیتیویست های منطقی با تکیه بر سه اصل اساسی خودشان زمینه را برای بازسازی منطقی علم مهیا می کنند؛ 3. مرحلة کلاسیک (1935-1970) که در آن کار بازسازی منطقی علم، از طریق تجدید نظر پوپر و برخی پوزیتیویست های منطقی در سه اصل اساسی مرحلة قبلی، تثبیت و تکمیل می شود؛ 4. مرحلة تاریخ گرایی (1960-1985) که در آن، تحت تأثیر آرای فایرابند و کوهن، به جای «منطق علم»، «بعد تاریخی علم» مورد توجه قرار می گیرد؛ 5. مرحلة مدل سازی (1970-2000) که در آن، با افزایش تمایلات سمانتیکی و پراگماتیکی در علم، عبارت «مدل»، جانشین عبارت «نظریه» می شود.
نشانه شناسی پیرس در پرتو فلسفه، معرفت شناسی و نگرش وی به پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، مهمترین ویژگی های نشانه شناسی پیرس، از جمله فرایند پیدایش نشانه ها، نحوه دلالت و بُعد عملی آنها را مورد بررسی قرار می دهد. بررسی سه مقوله فلسفی پیرس و مسأله «ابداکسیون» نشان دهندة نقش محوری نشانه شناسی پیرس هم در وجود شناسی و هم در معرفت شناسی وی است، به گونه ای که تمام اندیشه ها و هر گونه فرایند معناسازی را می توان ناشی از تلقی او از نشانه دانست.
پیرس، نشانه را به مثابه تار و پود همه اندیشه ها در نظر می گیرد و براین اساس، حیات هر گونه علم و حتی ارتباط میان انسانها به نشانه ها وابسته است. در این راستا، بحث تطبیقی مختصری میان مقولات سه گانه پیرس و انواع مدرکات در فلسفه اسلامی مطرح می شود.
به مثابه وسیله تحلیل افکار انسان و پی آمدهای عملی آنها، نشانه شناسی پیرس نیز دارای جنبه پراگماتیستی است – گرچه نمی توان او را پیرو صرف مکتب اصالت عمل دانست - نشانه شناسی پیرس در حوزه های بسیار مختلف از جمله فلسفه رسانه، هنر... مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین در این چهارچوب، یکی از کاربردهای عملی نشانه شناسی پیرس برای تفسیر اثر هنری بررسی می شود.
نقد و بررسى انواع نومینالیسم با بهره گیرى از دیدگاه هاى علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
نومینالیسم، نظریه اى در پاسخ به مسائل مربوط به کلیات است. بنابراین در این نوشته بحث را از بررسى انواع کلى آغاز مى کنیم و در ادامه سه نظریه مطرح در حوزه کلیات را برمى رسیم. این سه نظریه عبارت اند از: رئالیسم، مفهوم گرایى و نومینالیسم. نومینالیسم سخت، نومینالیسم فرازبانى، نظریه مجاز، نومینالیسم داستان گرایانه، نومینالیسم طبقه اى، نومینالیسم روش شناختى و نومینالیسم اجتماعى از انواع نومینالیسم اند که در این نوشته به بررسى آنها مى پردازیم. دیدگاه علّامه طباطبائى با توجه به گرایش رئالیستى ایشان، در تقابل آشکار با انواعى از نومینالیسم است. این تقابل در حوزه هاى هستى شناسى، معرفت شناسى، قضایا و روش بنیادین با روش تحلیلى و استنتاجى نشان داده شده است.
بررسی مفهوم وجود در متافیزیک ارسطو و الحروف فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
بررسی مفهوم وجود، مسئله ی بنیادی هستی شناسی است. از آنجا که وجود(موجود)کلی ترین و عام ترین مفهومی است که به خاطر گستردگی، واجد کاربردها و اطلاقات متعدد ومتنوعی می باشد که همه ی آنها موضوع بحث فلسفی واقع نمی شود، تعیین دقیق وعلمی معنی یا معانی موجود که مستعمل در علوم نظری بوده و شایسته ی بحث فلسفی می باشد، به جهت حفظ وحدت و یکپارچگی نظام فلسفی و تعیین ارتباط مسائل و مبادی این علم با موضوعات آن و همچنین رفع بسیاری از ابهامات و تعارضات مطرح در موضوع فلسفه ی اولی،ضروری و قابل توجه و اهمیت خاص است. چرا که پرسش از نحوه ی هستی، اشکال و صور مختلف هستی و اقسام و مراتب آن درگرو پرسش از مفهوم «موجود» است.
محور هستی شناسی ارسطو«موجود»است و فیلسوفان مشایی مسلمان (فارابی و ابن سینا) نیز موضوع فلسفه ی اولی را موجود بما هو موجود قرار می دهند و مستقیما با موجود سرو کار دارند، نه با وجود.
این پژوهش در بررسی موضوع و مسائل هستی شناسی سنتی - و مقایسه ی دو نظام فلسفی مشایی یونانی و اسلامی - به تحلیل مفهومی موجود در این دو نظام می پردازد.
دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
متفکران ادیان گوناگون دربار? اثباتپذیری وجود خدا، دیدگاههای مختلفی دارند؛ دستهای، افزون بر امکان اثباتپذیری حق تعالی، براهین گوناگونی برای مدلّل ساختن مدعای خود اقامه کردهاند. برهان مبتنی بر خوارق عادت، یکی از براهینی است که غربیان برای اثبات خدا بهکار بردهاند. البته ملا محمد مهدی نراقی نیز در انیسالموحدین به این برهان تمسک میکند. این مقاله، ضمن بیان دو تقریر مرحوم نراقی، تقریر جان هاسپرز، جان هیک و استاد جوادی آملی، در ادامه به پارهای از اشکالات منتقدان و پاسخ آنها نیز پرداخته است.
بررسی نقدهای سیداحمد فردید بر لیبرالیسم و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غرب و مفاهیم و اندیشه های مرتبط با آن مثل لیبرالیسم، مدرنیته، دموکراسی، سرمایه داری، سکولاریسم، تکنولوژی، توسعه و غیره موضوع هایی است که برای کشورهای غیر غربی مسئله ساز شده است.
برخی افراد در توصیف لیبرالیسم، به عنوان اصلی ترین و مهم ترین اندیشه در دوران معاصر، تعبیر «نظریه مدرن تمدن غرب» را به کار می برند. اندیشه لیبرالیسم و برخی جلوه های غرب و تمدن آن به کشورهای دیگر، از جمله ایران، به صورت واقعی و یا وارونه سرایت کرده است؛ برخی با آن همراه شدند و آن را پذیرفتند و برخی با آن مقابله کرده و به طرد، رد یا نقد آن پرداخته اند. همراهی با مدرنیته در اهمیت دادن به قانون و مشتقات آن نظیر قانون اساسی، پارلمان، برابری، مساوات، حق رای و محدود کردن قدرت پادشاه تبلور یافت؛ مقابله کنندگان نیز با قانون بشری، آزادی همه جانبه، برابری میان همه (مسلمان و غیرمسلمان)، سکولاریسم (جدایی دین از دنیا)، آزادی بیان گسترده و آزادی عقیده، مخالف بودند؛ مخالفان و منتقدان نیز نسبت به آزادی، قانونگذاری، عدالت و مساوات، تعریف خاص از انسان و شناخت و هستی و غایت زندگی از نوع غربی مخالف یا منتقد بودند.
در این مقاله به بررسی دیدگاه های سید احمد فردید می پردازیم که از جمله کسانی است که از منظر غرب ستیزی و با رویکردی از نوع علی و معلولی، در مخالفت با غرب و ابعاد لیبرالیسم (مبانی، ارکان و نتایج منتسب به لیبرالیسم) دیدگاه های انتقادی مطرح می کند.
نگرشی تحلیلی و انتقادی به مفهوم لوگوس از یونان باستان تا آباء کلیسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم لوگوس(Logos) پیش از مسیحیت به صورت انتزاعی در فلسفه یونان باستان و یهودیت (عهد عتیق و برخی آثار فیلون اسکندرانی) به چشم می خورد. در فلسفه یونان باستان حداقل تا زمان فلسفه افلاطونی میانه و مهم تر از آن تا دوره فلسفه نوافلاطونی لوگوس اصل اول محسوب می شود؛ یعنی همچنان که اشاره خواهد شد لوگوس در نزد هراکلیتوس و بعدها در نظر رواقیون اصل اول است و بدون اینکه واسطه کسی قرار گیرد مستقیماً با جهان ارتباط دارد. از طرف دیگر لوگوس در مسیحیت (مقدمهٔ انجیل یوحنا) برای اولین بار با عیسی (ع) یکی گرفته شده است. بنابراین لوگوس در اینجا مثل فلسفهٔ یونان باستان در معنای انتزاعی به کار نرفته بلکه متجسد شده است. در ابتدا چنین تصور می شود که علت تجسد لوگوس در مسیحیت سنگینی گناه بشر است، همچنان که پولس در رسالاتش به این مسئله اشاره کرده است. اما واقعیت امر این است که بعد از بررسی انجیل یوحنا و آثار آباء کلیسا معلوم می شود که علت تجسد لوگوس در مسیحیت در وهله اول نه به سبب سنگینی گناه که برای منکشف ساختن خداوند پدر است. بدین ترتیب می توان گفت مفهوم واسطه بودن لوگوس برای نخستین بار در مسیحیت و در تقابل با اندیشه های گنوسی مطرح شده است. البته مسئله سنگینی گناه را در پدیده تجسد منکر نیستیم ولی این مسئله در مسیحیت بعد از تفوق آراء پولس مطرح شده است.