فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
قلاع اربابی شهرستان بهار از جمله قلاع دشتی هستند که طی سده های متأخر اسلامی به دلیل ضعف حکومت مرکزی و هرج و مرج های ناشی از آن، و نیز با هدف اقامت و سکونت خوانین محلی و اطرافیانشان، احداث شده اند. در ساخت بنای قلعه های منطقه، همچون تمامی قلاع دشتی، تپه های طبیعی و بلندی ها به جهت اشراف به مناطق پیرامون و توان دفاعی بهتر، مورد توجه خاص بوده است. یکی از ویژگی های عمده قلعه های اربابی مورد مطالعه، بهره گیری متفاوت از سازه برج در بنای قلاع است که در طول زمان از کارکردهای متفاوتی چون سکونت و دیده بانی برخوردار بوده اند. عمده تزئینات قلاع مورد مطالعه در بخش ارباب نشین به خصوص در سرستون و پایه ستون های ایوان و نیز در طرح گچ بری های داخل بنا است که با انواع نقش مایه های گیاهی به صورت طرح های اسلیمی و ختایی اجرا شده اند. این بناها با کارکردی به عنوان مراکز حکومتی محلیِ اَمن، در گذشته مورد توجه بوده اند. در این پژوهش، قلاع مذکور با هدف بررسی ساختارهای معماری و تزئینات به کار رفته در آنها و همچنین تحلیل شاخصه های بارز مشترک در میان آنها، مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. بررسی علت شکل گیری این دسته از بناها و نقش آنها در امنیت منطقه در طول دوران قاجاریه مهمترین مسئله ای است که در جریان این پژوهش باید به آن پاسخ داده شود. پژوهش حاضر با رویکرد «میدانی توصیفی تحلیلی»، به تبیین وضعیت این دسته از بناها پرداخته است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش متکی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است.
تحلیل اوضاع اقتصادی- سیاسی اشکانیان درآخرین نبرد بارومیان براساس مطالعه مسکوکات نقره خسرو دوم اشکانی با استفاده از روش XRF(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکه سندی مکتوب، معتبر و پرمحتواست که ضرورت شناخت و اهمیت آن از جهات مختلف اهمیت دارد. بر این اساس مسکوکات، یکی از مهم ترین ابزارها و روش های پژوهشی برای شناخت تاریخ، فرهنگ و تمدن بشری به شمارمی روند که به معرفی و تحلیل اوضاع اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هر دوره کمک شایانی می کنند. در این پژوهش نتایج آنالیز عنصری 6 نمونه سکه نقره یک درهمی خسرو دوم اشکانی(208-190م.) و 11عدد سکه نقره متعلق به سپتیموس سوروس امپراطور روم (211- 145م.) و همسرش جولیا دومنا با روشXRF مطالعه شده است. نتایج بیانگر افت درصد خلوص نقره در مسکوکات خسرو دوم و کاهش وزن سکه های نقره سپتیموس و همسرش جولیا دومنا است. دلیل این نوسانات را باید در آغاز جنگ های 5 ساله ایران و روم جستجو نمود که در پایان به شکست ایرانیان و تصرف دوباره تیسفون به دست رومیان در اواخر سال 197م. انجامید.
رهیافت جامعه شناختی نصر حامد ابوزید به مسئله زن در جهان معاصر عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تغییر موقعیت و بهبود منزلت اجتماعی و حقوق انسانی زنان در بستر تحول پاردایمیک و گفتمانی فرهنگ اروپا در قرون اخیر و انتقال دستاوردهای فکری آن به جهان اسلام، مسئله زنان از موضوعات مهم جامعه شناختی جهان اسلام شد. درهم تنیدگی مسائل و تسلط گفتمان دینی در جهان اسلام نیز بخش مهمی از بحث و گفت وگو درباره زنان را در حوزه دین و حیطه شریعت قرار می دهد، به این ترتیب زن از مسائل متفکران مسلمان می شود و همچنین چالش های بومی زن معاصر موجب شد پژوهش های میان رشته ای و تخصصی در امور زنان شکل گیرد. نصر حامد ابوزید نومعتزلی، اندیشمند مسلمان با بهره گیری از آموزه های اسلامی و علومی چون جامعه شناسی، زبان شناسی و رویکردی انسان گرایی و روش هایی همچون هرمنوتیک با نگاهی نو و مفسرانه که برگرفته از رویکرد قرآنی است، به مسئله زن توجه ویژه ای دارد. تلاش های وی متمرکز بر بازنمایی چهره زن مسلمان با رویکرد جامعه شناختی، متناسب با تحولات عصری درباره حقوق و بحران های اجتماعی زنان است. پژوهش پیش رو در پی دست یابی بر مؤلفه های مفسرانه حامد ابوزید و راه حل او برای مسئله زنان است. وی معتقد است چالش های معاصر زن مسلمان نه برآمده از قرآن، بلکه در سنت های مردانه، تسلط فضای پدرسالارانه و تصلب گرای عرب ریشه دارد. وی با بیان اینکه «مسئله زن اساساً امری اجتماعی است» آن را از امور دینی جدا می کند و برآن است تا با الگو گرفتن از نگاه قرآن به زنان، توجه به تاریخ مندی متن مقدس و درنهایت توسل به سکولاریسم در قانون گذاری، به حل آن بپردازد. این پژوهش برای پرداختن به آرای حامد ابوزید از روش توصیفی تحلیلی متکی بر تحلیل محتوا بهره گرفته است.
پژوهشی نو درکاربری پیکرک های انسانی پیش از تاریخ شرق باستان مشکلات تفسیر یک اثر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کاوش های باستان شناسی به داده هایی برخورد می شود که به صورت کاملاً آگاهانه و با قصد خاصی تغییرشکل داده و مورد استفاده قرار گرفته اند، یکی از این موارد پیکرک های نمادین هستند. پیکرک ها از رایج ترین یافته های باستان شناسی هستند که وجود شمار فراوان آن ها نشان از بهره گیری از آن ها در تمام جوانب زندگی شامل مسائل اقتصادی، اجتماعی و ادراکات می گردد. پیکرک سازی جهش بزرگ فرهنگی بود که در پارینه سنگی جدید رخ داد و نشان دهنده یک فرایند پیچیده اجتماعی بود. این گونه داده ها را نماد اسطوره یا قربانی همچنین الهه باروری یا ایزدبانو و تمثال های مذهبی و تعدادی نیز مجسمه تزیینی و بازیچه نامیده اند. تقریباً در تمامی پیکرک های مادینه نقطه مشترک برهنگی آن هاست و تأکید بر بزرگی سینه و شکم و مهم تر از همه تأکید بر باردار بودن و زایمان دارد. پیکرک های گلی معمولاً خرد شده و دور انداخته شده اند و تعداد اندکی از پیکرک های مادینه گلی یا سنگی و... هستند که شکسته و دورریز نشده اند. دراین تحقیق سعی خواهد شد با استفاده از مدارک باستان شناختی و مردم شناسی، کاربری تعدادی از این گونه پیکرک ها را تبیین نماییم و معتقدیم که این پیکرک ها در نقاط مختلف جهان با فرهنگ های متفاوت به دست آمده اند و باید معنا و کاربرد آن ها را در متن جامعه، باستان شناسی، اسطوره و مردم شناسی مبدأ آن داده مطالعه نمود و بدون شک این پیکرک ها نقش بسیار مهمی در آیین جامعه آن روز ایفا می نمودند؛ تفسیرهای مختلف نیز شاید بدین دلیل است که کاربری پیکرک ها را نیافته و مشکل اساسی در شناسایی کاربری این گونه داده ها عدم شناخت تمامی مسائل عقیدتی است که در فرهنگ مادی و وسایل به جای مانده، نمود نیافته اند، همچنین یک تفسیر را نباید به تمامی داده های هم شکل تعمیم داد، چون کاربری آن ها متفاوت است و در انتها با ارائه نمونه های مردم شناسی امتداد عقاید پیش از تاریخی را تا عصر حاضر مشاهده نمود.
پوشاک و نقش آن در انعکاس تمایزات اجتماعی عصر قاجار براساس نظریه تمایز بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
146-115
حوزههای تخصصی:
پوشاک اگرچه همیشه ضرورتی حیاتی و انکارناپذیر برای بشر بوده، اما کارکردهای دیگری نیز در زندگی او داشته است. در دوره قاجار پوشاک علاوه براین که نیاز مبرم و اساسی زندگی هر ایرانی بود، اما ازسوی دیگر وسیله ای برای نشان دادن تخصص و تمایز طبقاتی نیز بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با کاربست نظریه «تمایز اجتماعی» پیر بوردیو به این سؤال پاسخ داده می شود: آیا پوشاک در میان ایرانیان عصر قاجار صرفاً کالایی برای رفع نیازهای اساسی زندگی همچون حفاظت در مقابل سرما و گرما یا جلوگیری از برهنه ماندن بوده است یا این که علاوه براین، کارکردهای دیگری همچون نشان دادن تمایز اجتماعی نیز داشته است؟ فرضیه پژوهش این است که لباس علاوه براین که وسیله ای برای رفع نیازهای اساسی زندگی بوده است، اما ازدیگرسو ابزار مناسبی برای نشان دادن تفاخر و تشخّص اشرافی و درنتیجه انعکاس تمایزات اجتماعی میان طبقات بالا و پایین جامعه بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد اگرچه طبقات فرودست در ایران عصر قاجار بیشتر براساس طبع ضرورت پسند خود به لباس به چشم کالایی برای رفع نیازهای اساسی زندگی همچون حفاظت در مقابل سرما، گرما و جلوگیری از برهنگی می نگریستند یا براساس شغل و حرفه خود به دنبال لباس ارزان و بادوام بودند، به همین خاطر آنان نمی توانستند توجه چندانی به رویکرد هنری و زیباشناختی لباس داشته باشند، اما طبقات فرادست که نیازهای اولیه شان برآورده شده بود، در مقابل با به خرج دادن سلیقه ای هنری و زیباپسند، توجه خود را بیشتر معطوف به گران قیمت بودن، زیبایی و استفاده از تجملات در لباس های خود کردند تا از این طریق تشخّص و تمایز اجتماعی خود نسبت به طبقات فرودست را نشان دهند.
تبیین شکل گیری و علل جنبش های برازبنده، سنباد، اسحاق ترک، استادسیس، المقنع و بابک خرمدین (با تأکید بر نظریه محرومیت نسبی تد رابرت گر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش های اجتماعی بحثی اساسی در نظریه های انقلاب هستند که به واسطه اهمیت نظریه های مختلف کوشیده اند آن ها را توضیح دهند. یکی از مهم ترین این نظریه ها نظریه محرومیت نسبی است. لشکر بنی عباس با شعارهای برابری خواهانه سطح انتظارات ارزشی طبقات اجتماعی را بالا برد، این در حالی بود که سطح توانایی ارزشی مردم تغییر چندانی پیدا نکرد و مردم دچار سرخوردگی و محرومیت نسبی شدند. متغیر های مهمی ازجمله ارزش های اقتصادی، دینی، منزلتی و مشارکتی موجب گسترش حجم این جنبش ها شد. حجم جنبش ها نیز بر کنترل نیروی اجبار توسط حکومت و مخالفان تأثیر گذاشت و سرانجام جنبش ها را رقم زد. مقاله حاضر می کوشد با تمرکز بر نحوه شکل گیری و علل جنبش های برازبنده، سنباد، اسحاق ترک، استادسیس، المقنع و بابک خرمدین و با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و جامعه شناسی و بررسی محتوای آثار تاریخی و جامعه شناسی، در پرتو نظریه محرومیت نسبی، به بررسی شکل گیری و علل این جنبش ها بپردازد.
بازنگری مذهب الیماییدها براساس برخی شواهد باستان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
101-122
حوزههای تخصصی:
جزئیات ساختار فرهنگی حکومت های منطقه ای در دوره اشکانی به عنوان بخشی از روند توسعه و تحول پادشاهی، سوای بدنه پادشاهی آن ها به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. الیماییدها در جنوب غربی ایران امروز از حکومت های مؤثر در پادشاهی اشکانیان از برخی جنبه ها مورد مطالعه قرار گرفته اند. مذهب الیماییدها از جمله مباحثی است که برخی پراکنده به آن پرداخته اند. دیدگاه ها در این خصوص بسیار متنوع و گاه متناقض است. در این مقاله ابتدا موقعیت جغرافیایی الیماییدها ارزیابی و مطرح شده و سپس به طرح مسئله پرداخته و دیدگاه های مختلفی که در مورد دین آن ها ابراز شده جهت بیان مسئله و پیشینه مطالعاتی آورده می شود. آن گاه به بررسی برخی از نقوش برجسته و شواهد باستان شناختی عمدتاً جدید الیماییدها پرداخته می شود که در حقیقت به دلیل ارتباط بیشتر با موضوع مقاله از این جامعه آماری، نقوش برجسته و آثار الیماییدها تفکیک شده اند. در انتها این مواد تحلیل شده و احتمال گسترش دین زرتشتی در پایان دوره اشکانی در برخی از نقاط سرزمین الیمایید ارزیابی می گردد.
بررسی حالت ایستایی در دوران پیش از تاریخ سرزمین ما(بر بنیاد نظریه تمدنی توینبی و تطبیق با شواهد باستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تفکر توینبی (۱۸۸۹-۱۹۷5)، دوران ایستایی جامعه را می توان دوره نا پویایی، سکون و بی تحرکی دانست. اعضای چنین جامعه ای پاسخی در برابر چالش های پیش رو نداشته، حالتی منفعل به خود گرفته و تسلیم شرایط موجود می شوند. به عبارتی، جامعه ایستایی همچون ماد، جامعه ای است که در حالت کلی تا حدودی فاقد مکانیسم های اساسی دگرگون بخش بوده و نوعی راکد بودن و بی حرکتی از شاخصه های آن تلقی می شود. طبق چنین نظریه ای، پیدایش تمدن در ایران باستان نتیجه یک انقلاب و همچنین حرکت جامعه از گذشته ای ایستا به سوی آینده ای پویا تلقی می شود. درهرحال، این مقاله با استفاده از روش تحقیق تاریخی در پی این هدف است که مشخصه های جامعه ماد را پیش از مرحله پویایی با استناد به شواهد موجود موردبررسی قرار داده و تحلیل نماید. رهاورد این پژوهش نشان دادن چگونگی تطبیق یا احتمالاً عدم تطبیق نظریات تمدنی توینبی با بخشی از تاریخ ایران باستان است. درعین حال، تجزیه وتحلیل مشخصات کلی جامعه ایستای ماد با استناد بر حقایق و شواهد تاریخی و این که هرگز جامعه ای همچون ماد به رغم ایستایی به طور مطلق فاقد دگرگونی درونی نبوده، از دیگر دستاوردهای پژوهش حاضر است.
تحلیلی بر حضور و فعالیت پزشکان اروپایی در ایران عصر قاجار بر اساس مفهوم غریبه زیمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهمی که در دوره قاجار اتفاق افتاد، ورود تعداد زیادی از پزشکان اروپایی به فضای جغرافیایی ایران و پرداختن به فعالیت های درمانی بود. این پزشکان به سبب غریبه بودن، آشنایی چندانی با شرایط و مناسبات اجتماعی حاکم بر این فضا نداشتند و نمی توانستند با جامعه میزبان پیوند مناسبی برقرار سازند. در این پژوهش براساس منابع اصلی تاریخ دوره قاجار و به روش مقایسه ای مبتنی بر جامعه شناسی تاریخی، کنش های فرهنگی اجتماعی پزشکان اروپایی با جامعه میزبان براساس مفهوم «غریبه» ابداعی گئورک زیمل موردبررسی و تحلیل قرار می گیرد. سؤال اصلی تحقیق این است که برهم کنش های پزشکان اروپایی به منزله غریبه و جامعه میزبان چه اثراتی بر عملکرد حرف ه ای این پزشکان در فرایند سلامتی و درمان جامعه ایران داشته است؟ یافته های این پژوهش حاکی از آن است که پزشکان اروپایی به سبب کنش های ناشی از غریبه بودن شان نسبت به فضای اجتماعی میزبان همچون بی رفی، داشتن صراحت لهجه و شفافیت؛ آزادی از هرگونه قیود، تعصبات، ارزش گذاری ها و پیش داوری ها؛ قائل نبودن به دسته بندی های اجتماعی، سیاسی و... که غالباً در عینیت نگری آن ها نهفته بود، نتوانستند همگرایی لازم را با بخشی ازکنش گران جامعه میزبان (گروه حکیمان سنتی) برقرار کنند. حکیمان نیز درعوض این پزشکان را به چشم غریبه نگریسته و در کوتاه مدت آنان را در درون گروه خود پذیرا نشدند. اما بخشی دیگر از جامعه میزبان یعنی بیماران، پزشکان اروپایی را پذیرفتند و درنتیجه تأثیری که این پزشکان بر روی فرایند درمان بیماران ایرانی داشته اند، از روندی مثبت برخوردار بوده است.
بازشناسی گفتمان روشنفکری دینی شریعتی و مقایسه آن با گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تطبیقی دو گفتمان روشنفکری دینی دهه 40 و گفتمان انقلاب اسلامی اختصاص یافته است. نگارنده در این جستار، ابتدا با بهره گیری از بستر معرفت شناختی نظریه لاکلا و موفه، به ارائه مفصل بندی این گفتمان ها بر اساس دال مرکزی آنها اقدام نموده است. شریعتی با دیدی جامعه شناختی توانست با ارائه سیمائی سیاسی از اسلام با محوریت "اسلام انقلابی- اجتماعی" پیشقراول انقلاب اسلامی شود. در تدوام این گفتمان، گفتمان انقلاب اسلامی نیز با رویکردی فقهی و با محوریت "اسلام ناب" به عنوان دال محوری در قاموس و شاکله معرفتی تمام جریان های سیاسی بعد از انقلاب اسلامی با همان مولفه های گفتمانی به شکلی جدیدتر و اندکی متفاوت تر توانست باز تولید و تئوریزه شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، هر دو گفتمان با اعتقاد به امتزاج دین و سیاست با رویکردی نسبتا دموکراتیک و با توسل به سازواره "امت و امامت" توانستند حکومت مطلوب خویش را پایه ریزی نمایند که در تقابل با نظام های توتالیتاریستی، دین سنتی و روحانیون حامی آن، به حاشیه رانی گفتمان غالب و حاکم عصر یعنی "گفتمان پهلویسم" منجر شد. هر دو گفتمان مذکور با محدودیت قلمرو اختیارات رهبری هر چند با وجود نقطه افتراق هایی در شکل و محتوا، توانستند با تاکید بر مدخلیت دال مردم و نقش تاثیر گذار آنها در انتخاب حاکم جامعه آرمانیشان در برابر ایده"حکومت اسلامی" که به نقش مردم در مشروعیت بخشی به حکومت باور ندارند، قرار گیرند.
نقش دین در انقلاب فرهنگی (مطالعه جایگاه دین در انقلاب فرهنگی ایران، چین و روسیه از دیدگاه جامعه شناسی تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود مطالعات زیادی که در زمینه انقلاب های فرهنگی انجام شده است، مطالعه مقایسه ای نقش دین در انقلاب فرهنگی ایران، چین و روسیه با توجه به نقش دین کم تر به چشم می خورد. پرسشی که این مطالعه در پی پاسخ به آن بوده این است که هرکدام از انقلاب های فرهنگی روسیه، چین و ایران با آموزه های دینی متن جامعه ای که رخ داده اند چه نوع ارتباطی داشته اند؟ نگارندگان با توجه به شرایط مطالعه به رویکردهای سکولار و دین انقلابی در انقلاب های فرهنگی اشاره و تلاش کرده اند با استفاده از روش تطبیقی تاریخی بر اساس رخدادهای انقلاب فرهنگی در سه کشور، این رویکردها را آزمون کنند. مطالعه تاریخی تطبیقی به شکل درون سیستمی و بین سیستمی صورت گرفته است؛ در سطح درون سیستمی به شکل روایتی، روند ارتباط دو پدیده تشریح شده و در سطح بین سیستمی شاخص های دینی انقلاب فرهنگی در سه کشور ایران، چین و روسیه با استفاده از روش های میل مقایسه شده است. یافته ها نشان می دهند در هر سه مورد نقش دین اهمیت دارد، لیکن شاخصه های ایرانی مؤید منظر آرمانی و شاخصه های روسیه و چین مؤید منظر ابزاری به نقش دین در انقلاب فرهنگی است. نتایج مقاله ضمن تأیید مدعای نگارندگان، تفاوت ها و شباهت های سه رخداد مورد مطالعه را تشریح می کند.
معرفی کتاب روضة الانوار
منبع:
تقدم آذر ۱۳۰۶ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
ازدواج زودرسِ دختران در مناطق شهری ایران طی دهه های چهل و پنجاه شمسی(مطالعه موردی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به یکی از مقولات اجتماعی فرهنگی تاریخ معاصر ایران یعنی نرخ پیشرسی ازدواج برای دختران در شهر تهران طی دو دهه آخر حکومت پهلوی می پردازد. به عبارتی دقیق تر، با تأکید بر پروژه مدرنیزاسیون حکومت پهلوی دوّم طی دهه های چهل و پنجاه شمسی، اثرات این پروژه نوسازی بر تهران را با تمرکز بر سه شاخص میزان شهرنشینی، جایگاه اجتماعی زنان، و میزان سواد و آموزش در جامعه، در معرض بررسی قرار می دهد، و سپس در چارچوب تئوری مدرنیزاسیون، رابطه این مولفه های تحوّل کلان در پایتخت ایران را با یکی از پدیده های اجتماعی یعنی نرخ ازدواج زودرس در بین دختران تهرانی، طی مقطع زمانی موردنظر، واکاوی می کند. روش پژوهش در این مقاله، روش تحلیل ثانویه بر اساس داده های عمدتاً کمّی و بعضاً کیفی است و شیوه گردآوری اطّلاعات نیز به صورت مطالعه کتابخانه ای و اسنادی بوده که از طریق فیش برداری و جمع آوری داده های خامِ کیفی و کمّی انجام شد. یافته ها بیانگر آن است که با افزایش تکاپوهای حکومت پهلوی برای نوسازی و تحوّل در جامعه ایران طی دو دهه آخر حکومت مذکور، و هنگامی که شهرنشینی، موقعیّت اجتماعی زنان، و سطح سواد و آموزش در جامعه شهری ایران روند صعودی را طی می کرد، در طرف مقابل، نرخ پیشرسی ازدواج دختران با جریان نزولی و رو به کاهش توأم شد.
فراتحلیل کیفی آراء صاحبنظران طبقه اجتماعی در ایران (با تأکید بر طبقه متوسط)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقه اجتماعی ازجمله مفاهیمی است که در بین اندیشمندان علوم اجتماعی بسیار مناقشه برانگیز بوده است. اندیشمندان این حوزه درمورد تعریف طبقه، حوزه و کاربرد آن، ساختار و نظریه های مرتبط با آن توافق چندانی ندارند و از منظرهای مختلف آن را تحلیل و بررسی کرده اند. گاهی این مفهوم از بُعد اقتصادی، گاهی سیاسی و گاهی علاوه بر بُعد اقتصادی و سیاسی از ابعاد اجتماعی و فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته است. عده ای هم اعتقادی به وجود طبقه ندارند. نوع نگاه اندیشمندان به این مفهوم می تواند رویه های متفاوتی را در زمینه مسائل و مفاهیم قشربندی، طبقه اجتماعی و طبقه متوسط به وجود آورد. این مقاله با روش فراتحلیل به بررسی و مقایسه نظرات اندیشمندان طبقه اجتماعی و طبقه متوسط در ایران می پردازد و نظریه های آنان را در زمینه های مفهوم و ساختار طبقه اجتماعی، ساختار، ویژگی ها، تیپولوژی و کارکردهای طبقه متوسط مورد مقایسه قرار می دهد. دوره های مطالعاتی صاحبنظران درمورد طبقه اجتماعی، قبل از قاجار، قاجار، پهلوی و انقلاب اسلامی ایران است. نتایج نشان می دهد که به ترتیب بیشترین توافق درمورد مفهوم طبقه به ملاک های: 1. شغلی، 2. اقتصادی و شانس های مشترک زندگی به یک میزان، 3. قدرت و مالکیت، و 4. درک شرایط تاریخی مربوط است. همچنین، این نظریه پردازان در زمینه های ساختار طبقه، ویژگی ها، تیپولوژی و کارکرد های طبقه اجتماعی و طبقه متوسط دارای نقاط اشتراک و افتراق هستند.
بررسی رابطه بین آگاهی تاریخی و هویت ملی شهروندان (مطالعه موردی شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
297-342
حوزههای تخصصی:
ماهیت هویت مل ی در ه ر جامعه ای ب ه ابع اد س ازنده و وضعیت آن بستگی دارد و به تبع ماهیت ابعاد سازنده و وضعیت آن نتایج متف اوتی را نی ز در جوامع مختلف به همراه خواهد داشت. مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین آگاهی تاریخی و هویت ملی شهروندان شهر کرمانشاه، در یک نمونه 384 نفری از افراد 18 سال به بالا پرداخته شده است. هدف اصلی تحقیق بررسی رابطه بین آگاهی تاریخی و هویت ملی شهروندان (مطالعه موردی شهر کرمانشاه) است. اعتبار پرسش نامه از طریق اعتبار صوری و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد که بیشتر متغیرها سطح آلفای بالای 75/0 را داشته اند که نشان دهنده قدرت بالای ابزار سنجش است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس. و از تکنیک های آمار استنباطی همچون ضریب هم بستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین آگاهی تاریخی و کل هویت ملی (445/0=r)، هویت ملی در بُعد اجتماعی (104/0=r)، در بُعد سیاسی (583/0=r)، در بُعد جغرافیایی (432/0=r) و در بُعد فرهنگی (260/0=r) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به علاوه نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز بیانگر آن است که تأثیر آگاهی تاریخی در بُعد سیاسی (553/0Beta=)، بُعد جغرافیایی (141/0Beta=) و بُعد اجتماعی (110/0Beta=) است. این سه مؤلفه آگاهی تاریخی توانستند نزدیک به 40 درصد از فضای مفهومی متغیر وابسته هویت ملی را تبیین و پیش بینی کنند. براین اساس می توان گفت دخالت دادن شهروندان در تصمیمات سیاسی و فرهنگی کشور، گسترش عرضه اطلاعات برای آشنایی مردم با ابعاد تاریخی، اجتماعی و سیاسی زندگی می تواند حس مشترک هم بستگی و هویت ملی را در آن ها ارتقا دهد.
نقد دیدگاه «تضاد دولت و ملت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
260-237
حوزههای تخصصی:
شایع ترین و مهم ترین دیدگاه مربوط به مناسبات مردم و حکومت در تاریخ ایران، دیدگاه مربوط به «تضاد دولت و ملت» است. این دیدگاه از جانب محمدعلی همایون کاتوزیان و برخی افراد دیگر ذکر شده است. در دیدگاه کاتوزیان، چرخه «استبداد، هرج و مرج، استبداد» درمورد مناسبات مردم و حکومت در تاریخ ایران مطرح شده است. دیدگاه «تضاد» با تعریفی که از جایگاه ساختار سیاسی می کند به نقش نظام سیاسی در نحوه تعامل مردم با حکومت در تاریخ ایران اشاره دارد که همواره نشانگر وضعیت «چالش»، «نزاع» و «درگیری» بین آن ها بوده است. این مقاله به دنبال نقد دیدگاه «تضاد» با بهره گیری از رهیافت « جامعه شناسی تاریخی» است. مدعا این است که دیدگاه «تضاد» نمی تواند جوهره مناسبات مردم و حکومت در طول تاریخ ایران را تبیین کند. روش مقاله کیفی و به صورت توصیفی تفسیری است. یافته ها حکایت از این دارد که با بهره گیری از رهیافت جامعه شناسی تاریخی می توان در تعمیم دیدگاه تضاد بر کل تاریخ ایران و جوهره آن تردید کرد، چراکه بستر تاریخی و اجتماعی جامعه ایران دیده نشده، لذا مکانیسم های تعامل و نحوه زیست اجتماعی ایرانیان نیز فهم نشده است. با روش جامعه شناسی تاریخی می توان بر تکثر قواعد، تنوع تاریخ و به خصوص فضاها و موقعیت های متکثر غیرتضادی در مناسبات دولت و ملت در طول تاریخ ایران تأکید داشت. .
نشانگان فروپاشی دودمان قاجار از منظر سیاحت نامه ابراهیم بیگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زوال نظام سیاسی واجد نشانه هایی است. از منظر ابن خلدون بدویان به دلیل داشتن عصبیت بیشتر بر یک جانشینان ظفر می یابند و زمینه های تأسیس امارت را فراهم می آورند. سپس پیروزمندان با خلق و خوی شهریان خو گرفته و سخت کوشی چادرنشینی جای خود را به محافظه کاری می دهد و عصبیت آن ها به ضعف می گراید و زمینه آماده می شود تا گروهی دیگر بر آن ها چیره شوند. نگارندگان با بهره گیری از سومین پرسش مقوله قدرت (قدرت چگونه از دست می رود؟) و با بهره گیری از رهیافت ابن خلدون و با برشماری نشانگان زوال قدرت برآن شده اند که با تحلیل سیاحت نامه ابراهیم بیگ به شمارش تفسیرگونه نشانگان زوال قاجاریه بپردازند.
تکوین مدرنیته سیاسی در ایران (۱۸۹۰-۱۹۰۸ میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
107-133
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله تکوین مدرنیته سیاسی در ایران است. تحلیل جامعه شناختی مدرنیته سیاسی در ایران به دلیل عدم همخوانی دستاوردهای آن با مدرنیته سیاسی در غرب، مسئله ای چالش برانگیز بوده است. در این مقاله، برای غلبه بر چالش های موجود، مدرنیته سیاسی در ایران به مثابه یکی از صورت های چندگانه ی مدرنیته در جهان و براین اساس همچون یک واقعیت منفرد تاریخی مورد مطالعه قرار گرفته است. مسئله ی اصلی این مطالعه پرسش از چگونگی فرایند شکل گیری مدرنیته سیاسی در ایران در بازه ی زمانی۱۸۹۰-۱۹۰۸م است.چارچوب نظری این مقاله، با نقد نظریه ی مدرنیزاسیون و برپایه مفروضات نظریه ی مدرنیته های چندگانه طراحی شده است و سه سطح و پنج لایه ی تحلیلیِ نظام جهانی، مواجهه استعماری، نظام سیاسی اجتماعی، عاملیت جمعی و عاملیت فردی را دربرمی گیرد. روش تحقیق مورداستفاده در این پژوهش تحلیل تاریخی روایتی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مدرنیته سیاسی ایران در این دوران، برآیندی از عناصر متعدد در پنج سطح تحلیلی بوده است. در سطح نظام جهانی رقابت ها و همکاری های میان قدرت های جهانی، در سطح مواجهه استعماری رویارویی با تهدیدات روسیه و انگلیس، در سطح نظام سیاسی اجتماعی بحران های اقتصادی، عدم استقلال و ناکارآمدی دستگاه سیاسی و در دو سطح عاملیت جمعی و فردی چاره اندیشی های عاملان ایرانی برای غلبه بر مشکلات موجود و پاسخ گویی به پرسش از شیوه ی مطلوب اداره ی زندگی همگانی عناصری هستند که در طول زمان به فرایند مدرنیته سیاسی ایرانی شکل داده اند. اثرات متقابل عناصر فوق برهم در طول دوره تاریخی موردنظر پژوهش به شکل گیری اولین پارلمان ایرانی در سال ۱۹۰۶ و تعطیلی موقت آن در سال ۱۹۰۸م انجامیده است.
بررسی مفاهیم نمادین جرعه افشانی، تقدیم جرعه و گل در ایران باستان و تداوم آن در هنر دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم حیات و زندگی یکی از مفاهیم کلیدی در بسیاری از هنرهای تمدن های کهن و به ویژه در هنر و تمدن ایران است. این مقاله در پی بررسی مفاهیم نمادین و صورت های تصویری صحنه های جرعه فشانی، تقدیم جرعه و گل در هنرهای ایران کهن و تداوم آن در نقاشی های دوره اسلامی است. هدف از این پژوهش تحلیل محتوا و ریشه های تصویری یکی از صحنه های رایج نقش پردازی شده در هنر دوره اسلامی است. صحنه هایی که تقدیم هدیه ای شراب مانند یا گل هایی زیبا را به تصویر کشیده اند. در نگاه اول این نقش ها را می توان صحنه هایی عادی از زندگی روزمره پنداشت، اما با بررسی تطور تصویری و محتوای اسطوره ای – دینی این مضمون در هنر و فرهنگ ایران باستان را می توان تداوم یک کهن الگوی نمادین و تصویری در هنر دوره اسلامی نشان داد. این مقاله سعی دارد با تکیه بر داده های اسطوره ای و فرهنگی مفاهیم جرعه فشانی و جرعه نوشی و به دست گرفتن گل در ایران باستان را بیان نماید و صورت هایی تصویری از این صحنه ها را نشان دهد و براساس قاعده انتقال نمادها و کهن الگوها در یک فرهنگ به تحلیل صورت هایی تصویری از این مضمون در هنر دوره اسلامی ایران بپردازد. براساس اسطوره شناسی تطبیقی می توان این نکته را مطرح کرد که جرعه فشانی، جرعه نوشی و تقدیم آیینی گل، الگوی آیینی مشترک میان اقوام هندواروپایی است. این نکته توسط بسیاری از صاحبان نظر مورد تأیید قرار گرفته است، اما نکته جالب توجه که نتیجه کلیدی این مقاله را دربرمی گیرد تداوم معنا و تصویر این الگوی نمادین در هنر و فرهنگ دوره اسلامی است.
پرسپکتیو در برخی نگارکندهای صخره ای ساسانی: ژرفانمایی یا بازتابی سیاسی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو ویژگی بنیادین هنر یادمانی ساسانی، یعنی سنت واقع گرایی و سنت مقامی به بهترین شکل در نگارکندهای صخره ای این دوره نمود یافته اند؛ به گونه ای که در کنار هم یک نظام نشانه ای رمزآلود را پدید آورده اند. معناکاوی این نظام نشانه ای با توسل به «رویکرد نشانه شناختی: بافت گرایی و پیوستار متنی (تصویرشناسی مقایسه ای)» میسر خواهد شد. آنچه بن مایه این جستار شد، خطای دید ناشی از اجرای پرسپکتیو در نگارکند صخره ای بهرام دوم در نقش رستم فارس است. این مسأله که امر را در شخصیت شناسی برخی پیکره ها بر محققان مشتبه ساخته است، بسی پرسش برانگیز است. چرا هنرمند عصر ساسانی در مواقعی عامدانه به اجرای پرسپکتیوی بی ضرورت دست زده است؟ نتیجه مطالعات حاکی از آن است که ترفندهای هنری چون پرسپکتیو نیز نقش یک عنصر نشانه ای نمادین را در این آثار ایفا نموده اند؛ چنان که این ترفند در نگارکند بهرام دوم در نقش رستم فارس به دور از هر گونه ژرفانمایی، تنها با مفهومی سیاسی مبنی بر حق ولیعهدی همراه است. پرسپکتیو عینیت یافته در نگارکند صخره ای شاپور اول در نقش رجب فارس نیز در عین ژرفانمایی، نشانه ای مبنی بر اولویت در حق ولیعهدی است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش از نوع پژوهش های تاریخی است که با رویکرد نشانه شناختی به تحلیل مسأله پرداخته است.