فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱٬۳۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
به ضعف گراییدن فضاهای شهری مدرن در ایران طرد تقریبی این ساحت از زندگی جمعی را، از حیطﮥ نظریه پردازی معمارانه به دنبال داشته است. در مقالهٔ حاضر، نویسندگان با شناسایی گرایش های اصلی در نظریه پردازی های مزبور، به شناسایی مولفه های اجتماعی و جامعه شناختی آن ها پرداخته و سپس، با مرور تحولات اخیر در حوزﮤ جامعه شناسی تاریخی، امکان به کارگیری آن را در تشخیص دلائل و زمینه های تضعیف فضاهای شهری مدرن در ایران بررسی کرده اند. به زعم نویسندگان، جامعه شناسی تاریخی، اگرچه در دورهٔ اخیر، مورد تهاجم وسیع گرایش های پسامدرن بوده است، همچنان از توانمندی های لازم، به منظور نظریه پردازی در ارتباط با ضعف فضاهای شهری در دورﮤ معاصر برخوردار است.
Investigating the effects of decline of participatiation of citizens in directing urban zones (A case study of zone number 3 in Shiraz city)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present research aims to identify effective factors on the reduction of social cooperation with the purpose of attracting social cooperation in directing city zones (zone number 3 in Shiraz).The methodology of this research was based on documentary and survey methods. The statistical sample of this research contains people 18 years old and over who live in zone number 3 in Shiraz، of whom 385 individuals were chosen as the sample of this research using Cochran method. To collect data، a research made questionnaire (analysis of effective factors on social cooperation in directing city zones) was utilized. The findings show that the effectiveness rate of cooperation، trust in executives and organizations، training، residency، education، motivation، and the role of the person in the family are preventing factors of social cooperation in directing the city zones (zone number 3 in Shiraz). Therefore، if responsible authorities are fond of removing the obstacles of social cooperation in directing the city zones (zone number 3 in Shiraz)، they should think about above mentioned obstacles and decide on these items for their long term goals.
حاشیه نشینی و فضای شهری: بازتولید اجتماع غریبه ها، مطالعه موردی محلهی عرب های ملک شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق تحلیل «وضعیت غریبگی» حاشیه نشینان نسبت به اجتماع بزرگتر یعنی ساکنین شهر اصفهان و اهالی محلات مجاور و نیز نسبت به یکدیگر بوده است. بر اساس یافته ها پایین بودن سطح اعتماد اجتماعی در محل، ناامن دیدن محل و پایین بودن سطح روابط اجتماعی نزدیک و صمیمی، چندپارگی بافت اجتماعی محلهی عرب ها را نشان می دهد. نگرش های منفی اهالی محلات مجاور به محلهی عرب ها از یک سو و فقدان روابط اجتماعی با افراد صاحب پایگاه اجتماعی بالا و قوی بودن هویت قومی در ساکنین از سوی دیگر، نشان دهندهی جداافتادگی جامعه شناختی و نه صرفاً مکانی و فضایی اهالی محله عرب ها از فرآیندها و محیط شهری است.
Explanation of Influential Factors in Citizen’s Social Participation (research at(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Citizen’s participation in decision- making and urban affairs is one of the important issues in societies. So this study aims to explain some of the sociological and psychological factors that are influential in citizen’s social participation in urban affairs.
Research method of this study was survey and to measure independent variables (social satisfaction، social verify، assessing participation consequences، belief in participation، participation experiences and improvement motivation) and dependent variable (social participation rate)، we selected 700 heads of family from Isfahan’s seven municipality zones that was based on multi -stage sampling. These respondents had been chosen as the final sample and filled out prepared questionnaires.
Statistical methods included one way ANOVA، Multiple regression and Path analysis. In order to measure the path coefficient، such as total casual effects، indirect effects، standard path coefficients and multiple correlation coefficients for structural equations، we used the Lisrel Method. All of the statistical tests and data were analyzed by SPSS16 software.
جنبش پیاده گستری، رویکردی نو در احیاء مراکز شهری؛ مورد مطالعه پیاده راه تربیت تبریز
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع احیای بافتهای مرکزی شهرها و توسعه پایدار آن، به صورت یک مساله ای مهم در برنامهریزی های شهری درآمده است. در طول دهههای گذشته، اتکای بیش از حد شهرسازی مدرن به نیازهای حرکت سواره و غفلت از حفظ و ساماندهی فضاهای پیاده که افول ارزشهای اجتماعی، فرهنگی، بصری و کاهش کیفیت محیط شهری را در این بافتها به همراه داشت، انتقادات زیادی از سوی صاحبنظران مسائل شهری را در مورد شهرسازی مدرن مطرح ساخته است. شدت این انتقادات بیشتر متوجه کیفیات کالبدی- فضایی و جنبههای نامطلوب اجتماعی حاصل از این نظام شهرسازی بوده است. در این راستا، از راهکارهایی که برای طرح شهر مطلوب شهروندان در برابر اوضاع نابسامان شهرسازی مدرن، در عرصه شهرسازی جهان مطرح شده، میتوان به «جنبش پیادهگستری» اشاره نمود. این جنبش، نه تنها سیمای کالبدی مراکز شهری را عوض کرده، بلکه تغییرات نوینی را در ارتقای کیفیت زندگی شهری و رفتار اجتماعی مردم به وجود آورده است. در این زمینه، مقاله حاضر، با روش تحلیلی- اسنادی و با استناد به مطالعات و بررسیهای میدانی در رابطه با محور پیاده تربیت، با هدف بررسی و شناخت بیشتر خاستگاه مکانی و زمانی زایش و پویش محورهای پیاده به عنوان بستر کالبدی حیات مدنی و تعاملات اجتماعی شهرها در راستای انتظام بخشی و ساماندهی مراکز کهن شهری به رشته تحریر درآمده است. یافتههای تحقیق، حاکی از آن است که ساماندهی این محور در بافت مرکزی شهر موجب انطباق آن با سیاستهای پیادهگستری شده است؛ به گونه ای که پس از اجرای آن، مکانهای تجاری و کاربری های مرتبط با آن رونق گرفته است و با این روند، پیادهراه تربیت، نوید بخش چشم انداز روشن توسعه فضاهای تجاری و تفریحی بوده، با پذیرش گروههای مختلفی از شهروندان، زمینهای برای بالا بردن کیفیت زندگی اجتماعی و غنا بخشیدن به فضای شهری در بافت قدیم فراهم نموده است.
بررسی ،تحلیل وپیش بینی تغییرات جمعیت و اشتغال بااستفاده ازمدل طولی وعرضی ایزاردوتغییرسهم ضریب مکانی (مطالعه موردی شهرستان سمنان)
حوزههای تخصصی:
بدون تردید نیروی کار به عنوان اصلی ترین عامل تولیدمطرح است وبه همین دلیل بسیاری ازکشورهای پیشرفته ودرحال توسعه بادوراندیشی ماهرانه ای، توسعه عوامل تولیدوبالتبع ساختارتولیدوتوسعه خودرابرمحوریت توسعه منابع انسانی طرح ریزی نموده اند. استفاده بهینه ازنیروی کاردرهرجامعه ای مستلزم شناخت ودرک صحیح ازاجزای آن وآگاهی براستعدادها وتوانایی هاوتفاوتهای هریک ازاجزاء است. این مقاله که بااستفاده ازپژوهش های میدانی وکتابخانه ای گردآوری شده است، ابتدابه بررسی تحولات جمعیتی وپیش بینی آن برای مقاطع10و15ساله پرداخته و درادامه بخش های مختلف اقتصادی شهرستان راتحت عناوین کشاورزی ، صنایع ومعادن وخدمات موردبررسی قرار داده اند و نقش شهرستان سمنان درسه سال 1385،1375،1365 به همراه الگوی تغییرات آن تبیین شده است. درادامه، ضرایب مکانی بخش های اصلی اقتصادی تعیین شده وسپس بااستفاده ازمدل ترسیمی طولی-عرضی ایزاردبه تجزیه وتحلیل ساختاراقتصادی شهرستان به صورت مقایسه میان بخشی درخودشهرستان وبین بخشی باسطح مرجع(کل کشور) و تغییرات اشتغال طی سه سال بررسی نموده وهمچنین بااستفاده ازمدل تغییرسهم ، به پیش بینی اشتغال درسه بخش اصلی شهرستان پرداخته ودرنهایت سه سناریوجهت پیش بینی ساختارآتی مشاغل عمده درسالهای 1395 و1400 ارائه می گردد.
ارزیابی برنامه های توسعة فرهنگی در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقولة فرهنگ از مهم ترین مسائل مؤثر بر توسعه در جوامع انسانی است. اصطلاح توسعة فرهنگی در سال های اخیر رایج شده و می تواند به تضادی که میان سنت و مدرنیته، میان مکان ها و سکونت گاه ها وجود دارد، پایان بخشد. هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل فرایند توسعة مناطق روستایی در بُعد فرهنگی است. بخش مرکزی شهرستان رستم به لحاظ توانمندی های فراوان به خصوص در زمینة کشاورزی و موقعیت استراتژیکی و استعدادهای بالقوه موجود در خود می تواند شایان توجه باشد. جامعة آماری در این پژوهش 53 روستای بخش مرکزی شهرستان رستم را شامل می شود. روش انجام این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی بوده است. برای گردآوری اطلاعات و داده ها از روش کتابخانه ای ـ اسنادی و همچنین مطالعات میدانی، و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Arc GIS و همچنین در تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیات از «شاخص ناموزون موریس» استفاده شده است. نتایج نشان داد بین سطح برخورداری روستاها از امکانات فرهنگی با شرایط جمعیتی، رابطة معناداری وجود دارد. همچنین بین برنامه ریزی فرهنگی با شرایط اجتماعی و جغرافیایی هیچ رابطه معناداری یافت نشد.
بررسی و تحلیل رابطه امنیت تصرف قانونی و عرفی با میزان مشارکت خانوارها در طرح های بهسازی در محله اسلام آباد تهران
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی و تحلیل میزان تاثیرامنیت تصرف زمین، برانگیزه مشارکت خانوارهای ساکن در سکونتگاههای غیررسمی است. به همین منظور، محله غیررسمی اسلام آباد تهران به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است. روش تحقیق دراین مقاله از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و در آن از روش پیمایش وابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. از تکنیکهای آماری آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون و جزئی، و تکنیک آماری رگرسیون چند متغیره برای تجزیه و تحلیل داده های خام پرسشنامه استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که بین شاخص قانونی نوع مالکیت خانوارها و انگیزه مشارکت آنها در طرحهای بهسازی رابطه معناداری وجود ندارد. این بدان معناست که همه خانوارهای نمونه آماری ( سنددار، قولنامه ای و غیره ) تقریبا به یک اندازه تمایل به مشارکت با سازمانهای محلی و دولتی دارند. در عین حال، نتایج تحقیق نشان داد که بین شاخصهای فراقانونی و متغیر وابسته، انگیزه مشارکت خانوارها در طرح های بهسازی رابطه معنیدار مثبتی وجود دارد؛ به طوری که بالا بودن شاخصهای فوق، منجر به بالا رفتن انگیزه مشارکت خانوارها در طرحهای بهسازی می شود. همچنین نتایج تحقیق نشان دادکه بین شاخص میزان درآمد خانوار و شاخصهای امنیت تصرف زمین و انگیزه مشارکت خانوارها رابطه معنادار مثبت وجود دارد و بالا بودن آن، به افزایش میزان امنیت تصرف ادراکی خانوارها و همچنین افزایش میزان همکاری خانوارها با سازمانهای دولتی، محلی و غیره منجر می شود.
تاثیر بهبود تولیدات کشاورزی بر فقر در بخش روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی معیشت و وضع درآمدی خانواده های روستایی جز مهمترین مباحثی است که معمولا در پژوهشهای روستایی مورد توجه قرار می گیرد. اکثر روستاییان کشور کشاورز هستند و با استفاده از درآمد حاصل از فروش محصولات کشاورزی زندگی خود را می گذرانند، پس هر اتفاقی که منجر به از بین رفتن محصولات زراعی آنها شود، می تواند روستاییان را به ورطه فقر و فلاکت بکشاند. در این مقاله جهت بررسی آثار بهبود تولیدات بر فقر در روستاها مدلی ارائه شده است و به طور موردی تاثیر بهبود تولیدات کشاورزی بر دستمزد کارگران برنجکار در روستاهای دو شهر گرگان و گنیدکاووس با استفاده از روش سنجی NLS مورد بررسی قرار گرفته و به بررسی اثر شرایط مساعد آب و هوایی به عنوان یکی از عوامل موثر بر فقر در بخش روستایی پرداخته ایم. نتایج این مطالعه نشان می دهند که بهبود تولیدات در بخش کشاورزی می تواند یکی از راههای مقابله با فقر در روستاها و تامین معیشت روستاییان باشد.
ارزیابی ناپایداری در توسعه فضایی متروپل تبریز
حوزههای تخصصی:
متروپل تبریز بزرگترین مجتمع زیستی شمال غرب کشور است که به لحاظ موقعیت مکانی ویژه، از حوزه نفوذ بسیار وسیعی برخوردار و به سبب مرکزیت سیاسی، اداری و تمرکز فعالیتهای صنعتی، اقتصادی، دانشگاهی و سطح بالای تخصص و خدمات، به عنوان قطب جاذب و شهر مسلط نقش ماکروسفالی(بزرگسری)را در منطقه ایفا نموده است و به همین دلیل، به طور مداوم بر گستره فضایی آن افزوده می شود. این شهر طی دهههای اخیر رشدی شتابان، لجامگسیخته و بیقواره داشته و تحولات جمعیتی و کالبدی ناباورانهای را تجربه کرده است، به طوری که نوعی شهرسازی نااندیشیده و ناپایدار در آن به وقوع پیوسته است. بر این اساس، مقاله حاضر با روش تحلیلی- اسنادی و با هدف بررسی و ارزیابی ابعاد ناپایداری حاصل از الگوی توسعه ناموزون تبریز بین سال های85-1335 به رشته تحریر درآمده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که توسعه و پراکنش فضایی شهر باعث کمبود و گرانی زمین و مسکن، تخریب باغ ها و اراضی کشاورزی، فرسودگی و تهی شدن بافت قدیم، تنزل اعتبارات فرهنگی و هویت تاریخی شهر، دست اندازی شهر بر روی مناطق ناپایدار و نواحی بالقوه خطرناک، از بین رفتن جنبههای زیبایی شناسانه شهر، ظهور و گسترش مناطق حاشیهنشین، ادغام روستاهای پیرامون و تغییر نقش آنها شده و قابلیت های زیست- محیطی این شهر را به مخاطره انداخته است. از سویی، عدم انطباق توسعه فضایی شهر با ظرفیت زیرساخت ها و فضاهای شهری و به عبارتی، عدم حاکمیت برنامههای اصولی شهرسازی بر گسترش شهر منجر به عقب ماندگی روند شهرسازی از شهرنشینی بیرویه شده و این شهر را از منظر توسعه پایدار شهری به زیر سؤال برده است.
تحلیل فضایی وضعیت مسکن روستایی در استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان و محیط پیرامون آن در مقیاس های خرد و کلان در ارتباط و تاثیرگذاری متقابل هستند و ضمن بهره جویی از قدرت تطابق با شرایط محیطی، در تلاش دائمی برای شکل دهی و اصلاح محیط پیرامون خود است که یکی از نمودهای این اصلاح و تغییر در مسکن آشکار می شود. متغیرها و پارامترهای گوناگونی در تعیین وضعیت توسعه مسکن یکمنطقه دخالت دارندکه مقایسه جداگانه هر متغیر، جایگاه آن را مشخص می کند. لذا در بررسی حاضر با بهره گیری از آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 استان کهگیلویه و بویراحمد، تعداد 53 متغیرکه به 23 شاخص تقلیل یافته، مورد مطالعه قرار گرفته، سپس متغیرهای مورد مطالعه با روش تحلیل عاملی کاهش یافته و به صورت ترکیبی در عوامل معنی دار ارائه گردیده است. پس از آن درصد سهم هر عامل در وضعیت مسکن تعیین گردید. سپس جهت سطح بندی شهرستانها و تعیین شهرستانهای همگن با استفاده از روش آماری تحلیل خوشه ای طبقه بندی صورت گرفته وشهرستانها در سه خوشه سطح بندی گردیده است.نتیجه حاصل از تحلیل به کار رفته نشان می دهد که بخش مرکزی بویراحمد به تنهایی دریکسطح، بخشهای پاتاوه، مرکزی گچساران و مرکزی کهگیلویه در سطح دیگر و بخشهای کبگیان، مرکزی بهمئی، لنده، مرکزی دنا، سرفاریاب، چرام، باشت، لوداب، دیشموک، چاروسا، بهمئی گرمسیری و مارگون در سطح همگن بعدی قرار گرفته است.در نهایت با استفاده از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی(ARC GIS) نتیجه حاصل از سطح بندی بخش ها، به صورت نقشه فضایی وضعیت توسعه مسکن روستایی استان نمایش داده شده و جایگاه هر یکاز بخش های استان کهگیلویه و بویر احمد در وضعیت توسعه مسکن روستایی استان مشخص گردیده است.
ارزیابی توان های محیطی برای توسعه کشاورزی: (مطالعه موردی: ناحیه چغاخور، شهرستان بروجن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان امروز با بحران تخریب منابع دست به گریبان است. مشکلات فزاینده ناشی از این بحران، استفاده از روشها و راه حل های نوین علمی را برای تعدیل بحران و اتخاذ سیاستهای متناسب برای رویارویی با آن هر روز ضروری تر می سازد.
در مطالعات محیطی مهمترین راهِ نیل به توسعه مبتنی بر علم و شناخت علمی محیط، توجه اصولی به پتانسیلها، ارزیابی توانهای محیطی و بالاخره استفاده همه جانبه و منطقی از سرزمین، است. در این خصوص ارتباط تنگاتنگی بین توسعه کشاورزی با محیط و منابع محیطی نیز وجود دارد. در پژوهش حاضر به مطالعه و ارزیابی توانهای محیطی ناحیه چغاخور برای توسعه توانهای کشاورزی، براساس رهیافت تجزیه و تحلیل سیستمی پرداخته شده است و این فرض مد نظر بوده که ناحیه مذکور دارای توانها و منابع متنوع محیطی است که درصورت برنامه ریزی و استفاده متناسب از توانمندی های آن، مسیرتوسعه همه جانبه و پایدار ناحیه هموار می شود. درفرایند اجرای مطالعه؛ ابتدا با اتکاء به بررسی و شناخت توانهای محیطی، منابع اکولوژیکی شناسایی و سپس بر اساس رهیافت سامانه ای، این اطلاعات تجزیه وتحلیل، جمعبندی، تلفیق و در نهایت به صورت لایه های اطلاعاتی تهیه گردید. در ادامه با استخراج واحدها و سنجش آنها با معیارهای اکولوژیکی، توانها و استعدادهای بالقوه برآورد و درپایان، اولویت بین کاربریهای مجاز تعیین شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد؛ اکثر سطح منطقه برای توسعه کشاورزی درجه 1 توان توسعه ندارد، اما برای توسعه مرتعداری، کشاورزی درجه 2 و بویژه درجه 4 از توان بالایی برخوردار است. به عبارت دیگر، درحالیکه کشاورزی ممتد در بخشهای محدودی از ناحیه امکانپذیر است، برای دیم کاری و باغداری همراه با آبیاری شرایط مناسبی وجود دارد.
تعیین عوامل موثر بر استفاده از راهبردهای مدیریت ریسکتولید توسط کشاورزان ذرت کار شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون، ریسکتولید همواره از مهمترین منابع ریسکی بوده است که زندگی کشاورزان و روستاییان را تحت تاثیر خود قرار داده است و موجب کاهش درآمد و آسیب پذیری آن ها شده است. امروزه فراوانی و شدت این منبع ریسکبا سرعت غیر قابل باوری درحال افزایش است. لذا ضروری به نظر می رسد که به تحقیقات بیشتری در این زمینه پرداخته شود. در این پژوهش که به روش توصیفی- همبستگی انجام شده است به بررسی تعیین عوامل موثر بر استفاده از راهبردهای مدیریت ریسکتولید توسط کشاورزان ذرت کار شهرستان کرمانشاه پرداخته شد. جامعه ی آماری تحقیق کشاورزان ذرت کار شهرستان کرمانشاه می باشند (3239 N=) که برای انتخاب آن ها از روش نمونه گیری تصادفی نظام دار استفاده شد(340 n=). ابزار تحقیق پرسشنامه بود که برای تجزیه و تحلیل نتایج آن از نرم افزار AMOS 5 و SPSS بهره گرفته شد. بر اساس یافته ها، کشاورزان ذرت کار شهرستان کرمانشاه ریسکتولید را پدیده ی اقتصادی غیر قابل کنترل می دانند که دارای آثار بلندمدت بر زندگی آن ها می باشد و موجب احساس اضطراب، سرخوردگی و شکست در روحیه ی آن ها می شود. هم چنین نتایج نشان داد که کشاورزان با راهبردهای نوین مدیریت ریسکتولید مانند کشت مخلوط و... در حد کمی آشنایی دارند و اقدامات خود را بیشتر به استفاده از راهبردهای سنتی مانند استفاده از کود های شیمیایی و ... بسنده نموده اند. متغیرهایی که بیشترین واریانس را در سطح استفاده از راهبردهای مدیریت ریسکتولید تبیین کردند، سن، مقدار زمین زارع و درآمد کل زارع بودند.
ارزشیابی کیفی اجرای طرح هادی در روستای کرناچی شهرستان کرمانشاه ـ کاربرد نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از پژوهشگران ارزشیابی، بر این باورند که طرح های عمران روستایی بدون نظارت و ارزشیابی، اتلاف وقت و هدررفت هزینه های گزاف است. طرح هادی، یکی از طرح های عمران روستایی است که چندین سال است در استان کرمانشاه به اجرا درآمده، اما تاکنون ارزشیابی کیفی از آن به عمل نیامده است. لذا هدف این مطالعه، ارزشیابی طرح هادی روستایی در روستای کرناچی واقع در 5 کیلومتری شهر کرمانشاه است. در این مطالعه میدانی، ضمن بهره گیری از نظریه بنیانی، برخی از تکنیکهای PRA برای جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. ترسیم نقشه اجتماعی، نمودار ون، قدم زدن عرضی و نیز استفاده از مصاحبه گروه متمرکز، از جمله تکنیکهای مورد استفاده بودند. واکاوی داده ها نشان داد که مردم روستای کرناچی گرفتار مسائل و مشکلات عدیده ای مانند کمبود امکانات زیربنایی، ضعف مراکز خدمات رسانی، مسائل متعدد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی هستند. در نهایت به منظور اعتباربخشی به نتایج این مطالعه، طی دو جلسه جداگانه با حضور اعضای شورای اسلامی روستا و کارشناسان استانداری، نتایج مورد تایید آنان قرار گرفت. نتایج این مطالعه می تواند توصیه هایی برای برنامه ریزان طرح هادی در استان کرمانشاه داشته باشد؛ بدین صورت که اگر قرار باشد طرح های عمران روستایی به اهداف از پیش تعیین شده خود برسند، مشارکت فعال روستاییان در مراحل برنامه ریزی و اجرای این طرح اجتناب ناپذیر است.
بررسی و تحلیل نقش شهر جدید سهند در انتظام فضایی منطقه بزرگ شهری تبریز
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید در کشورهای مختلف برحسب ضرورت ها و کارکردهای آنها احداث می شود و این سیاست می تواند از کشوری به کشور دیگر و حتی از منطقه ای در یک کشور به منطقه دیگر در همان کشور تفاوت داشته باشد و ضرورت یا عدم ضرورت آن متناسب با شرایط اقتصادی اجتماعی و فرهنگی مردم مشخص می شود. امروز، هدف از ایجاد شهرهای جدید، تحقق ایده سکونت گا ههای ایده آل یا مدینه فاضله نیست، بلکه تمرکززدایی از مراکز شهری بزرگ و ایجاد انتظام فضایی ، هدف و آرمان اصلی آن است. این مقاله، با استفاده از مدل آنتروپی و تحلیل سلسله مراتبی، ضمن تحلیل شکاف های سکونتگاهی در نظام شهری استان آذربایجان شرقی، به ارزیابی نقش شهرجدید سهند در انتظام فضایی منطقه شهری تبریز می پردازد. نتایج حاکی است اگر چه احداث شهر جدید سهند مطابق با تئوریهای انتظام فضایی بخصوص تنوری فضایی هیلهورست صورت گرفته است، ولی تاکنون سرمایه گذاری های هنگفت در شهر جدید سهند، تاثیر بسیار ناچیزی در تعادل بخشی به سازمان فضایی شهرها و سلسله مراتب آنها در استان داشته است و تا پایان برنامه چهارم تنها 40 درصد اهداف مورد نظر در بخش جمعیت پذیری شهرهای جدید محقق شده است. توجه به تقویت شهرهای میانی به عنوان جایگزین شهرهای جدید از جمله پیشنهادهای جدی این مقاله برای مناطق شهری بزرگ است.