فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۶۶۴ مورد.
بررسی جایگاه اعتباریات در بعد ناگذرای علم در علوم اجتماعی از دیدگاه روی بسکار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
روی بسکار از پیشگامان و رهبران رئالیسم انتقادی، می کوشد از موضعی انتقادی یک بررسی علمی از زندگی اجتماعی به همان معنایی که در علوم طبیعی است، داشته باشد. او در راه اثبات طبیعت گرایی بر وجود «بعد ناگذرای علم در علوم اجتماعی» مانند علوم طبیعی پافشاری می کند. از سویی دیگر بخش معظمی از حیات اجتماعی انسان را اعتباریات احاطه کرده است. از این رو مسئلة اصلی مقاله، بررسی جایگاه اعتباریات در بعد ناگذرای علوم اجتماعی است که به روش تحلیلی عقلی و با هدف روشن شدن توانمندی بعد ناگذرا در تبیین و تحلیل اعتباریات در علوم اجتماعی انجام شده است. می توان گفت بیشترین تأکید بسکار در اثبات بعد ناگذرا بر رابطة عامل و ساختار است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساختارها با ویژگی های برشمرده از سوی بسکار، اموری اعتباری و وابسته به کنشگران اند که به اشتباه امور حقیقی و مستقل از آنان پنداشته شده اند و ساختارها با این اوصاف در تضاد با بعد ناگذراست.
زنان و ورزش
تحلیل الگوهای روابط میان حوزه های اجتماعی و اقتصادی متاثر از ICT
حوزههای تخصصی:
موج فراگیر فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی که تا نواحی روستایی نفوذ کرده است، شرایط تازه ای را بر این نواحی حاکم نموده است. پژوهش حاضر ، با شیوه توصیفی و تحلیلی به بررسی الگوهای تاثیرپذیری حوزه های سه گانه اقتصادی- اجتماعی زندگی روستاییان (آگاهی knowledg ؛ نگرش Approach ؛ مهارت و فعالیت Skill & activity ) از فناوری اطلاعات و ارتباطات پرداخته است. در واقع ، این مطالعه در جستجوی پاسخ به این سؤال است که تاثیرات اقتصادی اجتماعی ICT بر روی کاربران این فنآوری بر اساس چه الگوهایی صورت می پذیرد؟ و شیوه دسترسی به این فناوری ها چه تاثیری بر روی میزان استفاده از آنها و نیز وضعیت شاخص های اقتصادی اجتماعی دارد؟ این پژوهش که در روستاهای بخش مرکزی شهرستان گرگان انجام شده، نشان می دهد که سه حوزه مذکور ضمن تاثیرپذیری از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، دارای مدل خاصی از روابط در درون خود نیز هستند. از سوی دیگر ، شیوه های دسترسی رابطه مستقیمی با میزان استفاده از ICT و نیز وضعیت شاخص های اقتصادی اجتماعی دارند. برای تحلیل داده های این پژوهش ، آزمون های مختلفی ، از جمله آزمون t ، تحلیل رگرسیون، R2 (ضریب تعیین) و آزمون زوجی دانکن به شیوه تحلیل مسیر انجام شده است.
درآمدی بر نظریه مدیریت تحول در علوم انسانی (با تأکید بر نقش محوری عوامل جامعه شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تولید علم، فرایند شکل گیری و توسعه مرزهای دانش و نیز چگونگی تغییر و تحولات علمی از مسائلی است که مورد توجه اندیشمندان و فلاسفه علم بوده و دیدگاه هایی نیز در این باره ارائه شده است. اگر چه می توان گفت که امکانِ توسعه، پیشرفت و حتی دگرگونی علم مورد توافقی همگانی است، اما در اینکه این پیشرفت و تحول مدیریت پذیر است یا خیر، بحث و گفتگو وجود دارد. نوشتار حاضر تلاش می کند با نگاهی اجمالی به نظریات پیشرفت علم در ادبیات موجود، با رویکردی قیاسی استقرایی و با استفاده از روش های فراتحلیل، نظریه مدیریت تحول در علوم انسانی را تبیین کند. در این نظریه چهارچوب کلان، عناصر کلیدی و مؤثر در تحول علوم انسانی احصاء و با اولویت سنجی و وزن دهی هر کدام، چگونگی ترابط و تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر در راستای تحول در علوم انسانی بررسی می شود. عوامل جامعه شناختی، یعنی نهادهای سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت و رسانه در سپهر ارزش های دینی و اصول عقلانی مهم ترین عوامل تأثیرگذار در مدیریت تحول علوم انسانی به شمار می آیند.