فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۰۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
انگیزش در کار، پدیده ای چندوجهی است که نمی توان آن را مستقیماً به وسیله یک متغیر واحد سنجید، انگیزش در کار به صورت مجموعه ای از نیروهای درونی و بیرونی است که آغاز، شکل، جهت، شدت و مدت رفتار مربوط به کاری را تعیین می کند. همچنین انگیزش در کار، نتیجه تلفیق خصیصه های فردی، ماهیت کار و ویژگی های محیط کاری است. هر چند برای تبیین، توجیه، تشریح و کنترل جنبه های مختلف انگیزش در کار کارکنان، تئوری های گوناگونی ارائه شده اما بیش تر آن ها در یکپارچه ساختن ساحت های گوناگون وجودی انسان و در ارائه چارچوبی جامع در برانگیختگی کارکنان در کارشان فقیرند. مقاله ای که پیش رو دارید، مدلی نسبتاً جامع در زمینه انگیزش در کار کارکنان با ابعاد وجودی زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی یک فرد در سازمان است که تحت عنوان «مدل انگیزشی مبتنی بر معنویت کارکنان» طراحی و تبیین شده است. این مدل دارای ابعاد چهارگانه ارتباط فرافردی، ارتباط درون فردی، ارتباط میان فردی و ارتباط برون فردی با نشان گرهای مربوط به آن است که نتیجه اش «معنویت» خواهد بود. به عبارت دیگر، «معنویت» با چهار گونه ارتباط یک فرد با نیروی برتر (خدا)، با خویشتن خویش، با دیگران و با محیط تعریف شده که هر یک از آن ها با بخشی از ساحت های وجودی انسان مربوط می شوند؛ بدین معنا که ارتباط فرافردی با ساحت معنوی، ارتباط درون فردی با ساحت روانی، ارتباط میان فردی با ساحت اجتماعی و ارتباط برون فردی با ساحت زیستی انسان سروکار دارند. همچنین چهار گونه ارتباطاتی مذکور کار با معنا، کار هدفمند، خودشکوفایی در کار و به هم پیوستگی با هر چیز در محیط کاری و طبیعی را به ارمغان خواهند آورد، و سرانجام هر یک از آن ها در انگیزش در کار کارکنان مؤثر خواهند بود. بر اساس تحقیقاتی که به منظور آزمون فرضیه های مدل به روش های تحلیل مسیر و تحلیل عاملی تاییدی در دو سطح صف و ستاد در دانشگاه تهران انجام گرفت، کارکنان دانشگاه تهران بر این عقیده بودند که ارتباط میان فردی و ارتباط برون فردی در انگیزش در کارشان مؤثرند؛ اما در نظر آنان ارتباط فرافردی و ارتباط درون فردی در برانگیختگی در کارشان رابطه ای ندارد.
تحولات مذهبی در استان ایلام از ورود اسلام تا پایان دوره ی والیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرایط جغرافیایی، سیاسی و نزدیکی استان ایلام به عراق- مرکز خلافت اسلامی در دوران بنی عباس- در روند تحولات مذهبی این منطقه مؤثر بوده است. وجود کوه ها، مراتع، پناهگاه های طبیعی، آب کافی و منابع طبیعی ایلام از عوامل جغرافیایی مؤثر در تجمع مخالفان خلفای بنی امیه و بنی عباس بوده است. این تحقیق در پی آن است که: آیا با ورود اسلام به ایران، مردم ساکن ایالات ماسبذان و مهرجانقذق (شامل استان ایلام امروزی) مسلمان شدند؟با بررسی منابع و مآخذ می توان در مورد سیر تحولات دینی و مذهبی ایلام از گذشته تا عصر حاضر، اطلاعات پراکنده ای به دست آورد؛ امّا در منابع به صورت منسجم به بررسی این موضوع نپرداخته اند. هدف این مقاله، تبیین سیر تکاملی مذهب مردم استان ایلام در دوره های گذشته و نحوه ی گرایش مردم این سرزمین به تشیّع می باشد. مطالعه و بررسی نشان می دهد که گرایش مردم این منطقه به اسلام تا قرون چهارم و پنجم به آرامی صورت گرفته است. البتّه، پیروان ادیان دیگری هم وجود داشته اند؛ امّا در اقلیت بوده اند. وجود امام زاده ها در استان ایلام نشان از گرایش مردم این مناطق به تشیّع در دوره ی اسلامی دارد. از دوره ی اتابکان لرستان گرایش های شیعی در بین مردم و حاکمان این منطقه در منابع مشاهده می شود؛ امّا از دوره ی صفویه به بعد مردم به مذهب تشیّع روی آورده اند.
آیا دین یک نهاد اجتماعی است؟
حوزههای تخصصی:
آن طور که شایع است عموم جامعه شناسان دین را "نهاد اجتماعی'' می دانند. برخی از صاحب نظراناسلامی معتقدند که دین فرانهادی است و در قالب یک "نهاد اجتماعی" نمی گنجد. در این مقاله بحث می شود که چرا دو دسته فوق به پاسخهای متفاوتی رسیده اند. نویسنده در جستجوی یافتن خطای یکی از دو قضیه 1. "دین نهاد اجتماعی است" و 2. "دین نهاد اجتماعی نیست" از یک بحث شناخت شناسی که مبتکر آن مرحوم علامه طباطبایی است بهره جسته است. در این مقاله جامعه شناسان به دو دسته تقسیم شده اند: دسته اول جامعه شناسانی مانند دروکیم که معتقدند منشأ همه نهادها منجمله نهاد دین خود جامعه است و دسته دوم جامعه شناسانی که به منشأ نهادها و منجمله منشأ نهاد دین کاری ندارند و در نزد آنان نهادها و منجمله دین صرفاً از آن جهت که در جامعه استقرار و ثبات می یابند و بر رفتار انسانها کنترل دارند نهاد نامیده می شوند. نویسنده در پایان نتیجه می گیرد که علت آنکه برخی صاحب نظران اسلامی در قضاوت خود به پاسخ متفاوت رسیده اند آن است که در تعریف "نهاد اجتماعی" از تعریف جامعه شناسان دسته اول چون دورکیم سود جسته اند و در تعریف دین از جامعه شناسان دسته دوم‘ لذا به قضاوتی از قضاوت جامعه شناسان رسیده ا
ترسیم صورت بندی تطورات گفتمانی گفت وگوهای قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به کانونی بودن گفت وگو در کنش ارتباطی و نقش تحلیل کلام در بازسازی و استقرار گفتمان، 133 گفت وگوی موجود در قرآن به روش تمام شماری استخراج و سپس به ترتیب نزول سوره ها (و نه به ترتیب مصحف) با اقتب اس از دیگر پژوهش های قرآنی، در چهار مرحله، دعوت علنی پی امبر و ایمان مخفی مؤمنان؛ گسترش دعوت و علنی شدن اعتقادات مؤمنان؛ تشکیل جامعه ایمانی؛ و تثبیت و پایش جامعه اسلامی طبقه بندی شدند (مراحل اول و دوم مکی و مراحل سوم و چهارم مدنی است).
سپس با به کار بستن یک ترکیب چند سطحی از انواع و سطوح مختلف نظریه و روش تحلیل گفتمان، ابتدا مهم ترین عناصر زبان شناختی گفت وگوها بر اساس مکتب نقش گرای هلیدی استخراج و سپس گفت وگوها در بافت و زمینه متن و کلان اجتماع بازخوانی شدند. در انتها با استخدام مفاهیم نظریه گفتمانی لاکلائو و موف؛ صورت بندی تطورات گفتمانی گفت وگوها طی 23 سال نزول قرآن ترسیم و ارائه شده است که در آن فرآیند اضمحلال گفتمان شرک آلود حاکم و شکل گیری اولیه گفتمان حاکمیت اسلامی در چهار مرحله «بی قراری گفتمان حاکم»؛ «غیریت سازی»، «مفصل بندی گفتمانی» و «پیرایش گفتمانی» معرفی شده است.
جامعه شناسی اخلاق در اندیشة فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسى اخلاق، با درک ساخت اجتماعى و نظام کنش اجتماعى، به فهم چرایى و چیستى وضعیت اخلاقى می پردازد. فارابی، اندیشمند مسلمانی است که در برخی از آثار خود از منظر جامعه شناسى اخلاق به تفصیل، روابط اخلاق و ساخت جامعه را تجزیه و تحلیل کرده است. بازخوانی آثار اندیشمندان مسلمان، زمینة تولید علم براساس فرهنگ اسلامی و بومی را فراهم می آورد. پرسش از روابط بین اخلاق و ساخت اجتماعی در اندیشة فارابی، محور اصلی این تحقیق است. با روش هرمنوتیک به آثار فارابی مراجعه نموده، پس از طرح پرسش های پژوهش، به واکاوی پاسخ آنها می پردازیم. فارابی از یک سو، نگاهی اخلاقی به شکل گیری زیست اجتماعی و طبقه بندی جوامع دارد و از سوی دیگر، نظام اخلاقی را متأثر از مدل حکومت، طبقه حاکم، شغل و تقسیم کار، گروه های همسالان، نوع معماری مسکن و شهرسازی و وضعیت جغرافیایی و آب و هوایی و... می داند.
گونه شناسی و اعتبارسنجی طیف های اخلاقی در جامعه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یک نگاه جامعه شناختی، اخلاق اجتماعی آن دسته از منش ها و رفتارهایی است که در تعاملات اجتماعی به منصه ظهور و بروز می رسد و چهره و نمای فرهنگی و اخلاقی جامعه را به تصویر می کشد. حسب بررسی نویسنده طیف ها و لایه های اخلاقی در یک جامعه و شاخصه های آنها در قالب مدلی ارائه می شود که در آن چهار طیف و منطقه اخلاقی وجود داشته و تمامی گونه های اخلاقی موجود در جامعه را در خود جای می دهد: 1. ایمان اخلاقی، 2. عصیان اخلاقی، 3. کفر اخلاقی، 4. نفاق اخلاقی. این چهار حوزه اخلاقی براساس دو محور 1. عقیده و پذیرش، 2. رفتار و گفتار شکل می گیرد که محور عقیده و پذیرش (محور عمودی مدل) در دو جهت ایجابی (بخش بالایی) و سلبی (بخش پایینی) قابل توسعه و تشدید بوده و محور رفتار و گفتار (محور افقی مدل) نیز در دو جهت ایجابی (سمت راست) و سلبی (سمت چپ) توسعه پذیر است. تحلیل و تجزیه این مدل، در بردارنده نکات جامعه شناختی و روان شناختی دیگر است که در مقاله بدان پرداخته شده است.
رابطه نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوء مصرف مواد در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوءمصرف مواد بوده است. روش: روش این پژوهش همبستگی است و برای انجام تحقیق340 نفر از دانشجویان دانشگاه گیلان از طریق جدول مورگان و با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های گرایش مذهبی آلپورت، منبع کنترل راتر و آمادگی اعتیاد زرگر استفاده شد. یافتهها: بین نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوءمصرف مواد رابطه معناداری به دست آمد، به طوریکه توانستند به عنوان پیش بینی کننده های معنادار وارد معادله رگرسیون شوند. همچنین، رابطه معناداری بین نوع نگرش مذهبی و منبع کنترل به دست آمد. در مجموع، نتایج حکایت از آن داشت که افراد دارای نگرش مذهبی درونی بیشتر منبع کنترل درونی و گرایش کمتر به سوءمصرف مواد دارند وکسانی که گرایش مذهبی بیرونی دارند، منبع کنترل بیرونی و گرایش بیشتر به سوءمصرف مواد دارند. نتیجه گیری: منبع کنترل و جهت گیری مذهبی نقش مهمی در گرایش به سوءمصرف مواد دارند.
مدل اصلاح و راهکارهای گسترش سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ارائه راهکارهای اجرایی برای ایجاد یا گسترش سبک زندگی در حوزه مدل های اجرایی روش شناختی و مدیریت استراتژی و راهبردی است. مدل های اجرایی روش شناسانه خاص گسترش سبک زندگی نیست و ظرفیت آن را دارند که برای ایجاد یا گسترش هر پدیده ای در جامعه به کار گرفته شوند. این تحقیق درصدد ارائه یک مدل از این مدل ها و انطباق آن با سبک زندگی و در نهایت ارائه راهکاری برای گسترش سبک زندگی اسلامی در جامعه است. از این رو سؤال تحقیق این گونه صورت بندی شده است که راهکارهای گسترش سبک زندگی اسلامی در جامعه چیست؟ و براساس چه مدلی می توان به این مهم دست یافت؟ روش تحقیق کیفی است که از تکنیک مصاحبه نیمه متمرکز برای جمع آوری داده و تحلیل محتوا در شیوه کد گذاری های سه گانه برای تحلیل داده ها استفاده شده است. تحقیق به سه نتیجه اصلی رسید که عبارتند از: 1. دو دسته راهکار به دست آمد که در دو مدل ارائه شدند: یکی مدل فرایندی راهکارها و دیگر مدل اجرایی راهکارها؛ 2. راهکارها در هفت دسته کیفیت بخشی نیروی انسانی، برنامه ریزی فرهنگی، راهکارهای تربیتی− اخلاقی، راهکارهای محتوایی، راهکارهای مدیریتی، راهکارهای ساختاری دسته بندی شدند؛ 3. در باب مدل سبک زندگی اسلامی نیز داده های بسیار زیادی در مصاحبه ها وجود داشت که به ساخت مدل سبک زندگی و استخراج نظریه انجامید.
زبان و امر سیاسی
دین و پدیده جهانى
حوزههای تخصصی:
" مفاهیم در حوزه علوم انسانى، بنیادى ترین عنصر و کوچک ترین جزء تشکیل دهنده نظریاتند و در عین حال، آسیب زاترین بخش، به سبب احتمال بدفهمى هاى فراوان و دامن زدن به مجادلاتِ بى سرانجام؛ خصوصاً اگر آن موضوع، در اَوان شکل گیرى و نظریه پردازى باشد و هنوز مجال کافى براى جرح و اصلاح و شرح و ایضاح مفاهیم اصلى خویش را نیافته باشد. این معضل، هنگامى پیچیده تر مى شود که مسئله سهل انگارىِ در ترجمه متون نظرى و بى دقتى در معادل یابى واژه هاى تخصصى از زبان هاى دیگر نیز بدان افزوده گردد. ما در این بحث، ابتدائاً چهار مفهومى را که ناظر به چهار مسئله متفاوت هستند، از هم جدا خواهیم کرد و سپس به بررسى و ارزیابىِ نسبتِ دین به طور عام و اسلام به طور خاص با هر یک از آن ها خواهیم پرداخت.
«جهانیت» در درجه اول، «واقعیتى» است مربوط به اشباع کمى جهان و افزایش ارتباط و بستگى آحاد و اجزاى تشکیل دهنده آن به هم؛ در عین حال بدون شکل گیرىِ «ذهنیتى» راجع به اوضاع جدید و رسوخ آن در باور بخش قابل توجهى از مردمان، به تحقق عینى خویش نمى رسد. اما «جهانى شدن» عنوانِ عامى است براى آن بخش از ادبیات نظرى درباره این پدیده نوظهور که تلاش دارد به نحوى بى طرفانه به تبیین علل و عوامل پدیدآورنده، تحلیل فرآیند و پیش بینى مسیر، جهت و غایت آن در گذشته و حال و آینده بپردازد. این اصطلاح کاربرد عام ترى نیز دارد و بعضآ براى اشاره به خصلت «فرآیندى» و فرااِرادى این پدیده نیز به کار مى رود. یکى از مخالطات رایج در بحث جهانى شدن، به هم درآمیخته بودن سطوح تئوریک، استراتژیک و ایدئولوژیکِ آن هاست. «جهانى شدن» از جمله نظریاتى است که در عصرِ کاربردى شدن تئورى ها، استعداد و میل شگرفى براى نزول به سطح راهبردى و حتى عقیدتى دارد. این همان سطحى است که ما از آن تحت عنوان «جهانى سازى» یاد کرده ایم. «جهانیت» به مثابه یک واقعیت تحقق یافته و «جهانى شدن» به مثابه یک فرآیند در حال وقوع یا نظریه تبیینى آن، براى نیروهاى مسلط و جریانات فائقى که روند قضایا را به نفع خویش پیش بینى مى کردند، به تدریج ماهیت استراتژیک و ایدئولوژیک پیدا کرد. اگر واقعیتى به نام جهانیت را به خوبى بشناسیم و از جهانى شدن به عنوان نظریه مؤید وجود این فرآیند، درک روشنى داشته باشیم، آن گاه اذعان خواهیم کرد که جریانات رقیب در عرصه جهانى نمى توانند نسبت به آن بى تفاوت باشند؛ لذا طبیعى است که بر حسب ارزیابى این جریانات از روند اوضاع، حداقل دو ایدئولوژى مدافع و مخالف جهانیت و جهانى شدن شکل بگیرد. «جهانى گرایى» همان ایدئولوژى مدافع تحقق این فرآیند است.
براى دست یابى به پاسخ هایى روشن و معتبر درباره مناسبات پدیده جهانى و دین، لازم است آن را به بررسى نسبت هر یک از شقوق اشاره شده از آن مفهوم کلى، با انواع گونه هاى دین تفصیل داد. مهم ترین بحث ها از این میان، طبعاً به ادیانى مربوط مى شود که با داعیه جهانى شناخته شده اند و پس از پشتِ سر گذاشتن یک تاریخ طولانى و پرفراز و نشیب، اکنون با پدیده اى مواجه گردیده اند که براى آنها حکم شمشیر دو دَم را دارد؛ یعنى هم فرصت هایى را پیشِ روىِ آنان گذاشته و هم به نحو نگران کننده اى، آینده آن ها را مورد تهدید قرار داده است. ما این مناسبات و صورت هاى مختلف تهدید و فرصت را در نسبتى که اسلام با هر یک از مقولات و مفاهیم چهارگانه جهانى مى تواند داشته باشد، جداگانه بررسى کرده ایم. به نظر مى رسد مهم ترین برخوردها میان پدیده جهانى با اسلام در آن جا شکل بگیرد که این پدیده در قالب یک استراتژى و با جهت گیرى هایى خاص ظاهر مى شود و مطول ترین بحث ما در این مقال نیز به همین سرفصل اختصاص دارد."
مادر از نگاه اسلام و روان شناسی و تعیین مولفه های نقش مادری بر اساس متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر نمونه آرمانی سبک زندگی ایرانی- اسلامی در بین جوانان شهر کرمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر نمونه آرمانی سبک زندگی ایرانی- اسلامی در بین جوانان شهر کرمان است، روش تحقیق، پیمایشی، از نظر هدف، جزو تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری پژوهش را جوانان 14 تا 29 ساله شهر کرمان تشکیل می دهند، بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 650 نفر تعیین گردید، شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، جمع آوری گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار آماری SPSS استفاده شد، نتایج نشان داد بین سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی افراد و نمونه آرمانی سبک زندگی ایرانی-اسلامی در بین جوانان رابطه وجود دارد. بین عوامل اجتماعی و فرهنگی و نمونه آرمانی سبک زندگی ایرانی-اسلامی در بین جوانان با توجه به متغیرهای میانجی (سن، جنسیت، وضعیت تأهل و میزان تحصیلات) رابطه وجود دارد. بین نوع شغل، منطقه محل سکونت، منزلت شغلی و نمونه آرمانی سبک زندگی ایرانی-اسلامی در بین جوانان رابطه وجود دارد، همچنین بین میزان آشنایی با فرهنگ غرب و نمونه آرمانی سبک زندگی ایرانی-اسلامی در بین جوانان رابطه وجود دارد.
توتم و توتمیسم
هانری دروش: جامعه شناس دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام و دموکراسی بررسی جامعه شناختی رابطه میان دینداری و تمایل به دموکراسی
حوزههای تخصصی:
"یکی از مباحث بنیادی و جذاب در عصر حاضر که ذهن اندیشمندان و سیاست مداران را به خود مشغول نموده است، ایجاد ترکیبی هماهنگ و هم ساز از ارزش های مدرن (دموکراسی) و ارزش های اسلامی است. نظرات گوناگون و گاه متضادی در باب رابطه دین و دموکراسی از سوی نظریه پردازان مسلمان و غیرمسلمان مطرح شده است و در کنار آن نیز تمایل برای ایجاد دموکراسی در میان مسلمانان به شکل روزافزونی به صورت عملی در حال ظهور است. هدف اصلی این پژوهش سنجش میزان تمایل به دموکراسی و میزان دینداری پاسخ گویان از یک سو، و بررسی نسبت دینداری پاسخ گویان با میزان تمایلات آنان به دموکراسی از سوی دیگر است. یافته های این پژوهش نشانگر تمایلات زیاد مذهبی پاسخ گویان (زن و مرد) و در کنار آن تمایل شدید آنان به دموکراسی و مشارکت سیاسی عمومی است، و در عین حال رابطه آماری معنی داری میان دو متغیر تمایل به دموکراسی و دینداری مشاهده شده است. هم چنین تفاوت معنی داری میان مشاغل گوناگون نسبت به دموکراسی و عدم وجود تفاوت معنی دار میان زنان و مردان، و وجود بیشترین میزان همبستگی میان ارزش های دینی با تمایل به دموکراسی از دیگر یافته های مهم این پژوهش محسوب می گردد.
"