فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۴۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان هر کشوری، نسل آینده آن کشور را رقم می زنند. از این رو، هر کشوری می تواند از راه های گوناگون، برنامه ها و تصمیم گیری های خود را برای دانش آموزان منتشر کند (رمزگذاری)؛ یعنی پیام هایی که از طریق متون درسی، مصوّبه های آموزشی و تصاویر کتاب های درسی به دانش آموزان منتقل می شود، می تواند از سوی دانش آموزان به روش های مختلفی قرائت شود (رمزگشایی). در پژوهش حاضر، هدف، بررسی نابرابری نقش های جنسیتی در میان تصاویر کتب درسی است. در هر کشوری، گفتمانی خاص وجود دارد که همه اصول، قوانین، ارزش ها و هنجارها از آن منبعث می شود. کتب درسی یکی از ابزارهای لازم برای انتقال این گفتمان به مخاطبان است. به همین منظور، تصاویر کتاب های درسی مقطع دبستان و راهنمایی ایران و سوریه با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، مقایسه شده است. داده ها بیانگر آن است که حدود 60 درصد تصاویر مربوط به جنس مذکر و حدود 40 درصد آنها مربوط به جنس مؤنث است. جنس مؤنث بیشتر در سنین کودکی به تصویر کشیده شده است و در سنین بالاتر در نقش مادری، معلمی و پرستاری قرار گرفته اند؛ ولی جنس مذکر بیشتر در سنین جوانی نمایش داده شده اند که عهده دار مشاغل تخصصی، سخت، حرفه ای، تولیدی و خدماتی هستند. با این وصف، زنان با به دست آوردن قدرت تولید مادی می توانند با دنیای مردان رقابت کنند. هرچند در سال های اخیر حرکت هایی در جهت برابری جنسیتی صورت گرفته است؛ اما هنوز چرخه تحلیل به طرف مردان سنگینی می کند.
تحلیلی با رویکرد سیستمی از نشانه شناسی اجتماعی در قالب چهار نظام معنایی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد یا نگرش سیستمی در دهه های اخیر همواره به عنوان ابزاری کارآمد، مکمل مطالعات تخصصی پدیده های مختلف در حوزه های گوناگون دانش بوده و موجب درکی جامع و چند وجهی از چرایی و چگونگی روندهای حاکم بر رخدادها و پدیده ها می گردد؛ به خصوص در سده اخیر که علم با تولید و انباشت حجم عظیمی از داده های تخصصی بسیار متنوع روبرو بوده و بنا بر سنت دانش کلاسیک با تکیه بر تحویل گرایی مبتنی بر روش های تحلیلی سعی در تجزیه عناصر سیستم و کشف روابط بین آن ها داشت تا بتواند رفتار کل مجموعه را تبیین کند. این روش تحلیلی بر مبنای دو پیش فرض بود، نخست آن که اندرکنش بین اجزا وجود نداشته یا بسیار ضعیف باشد تا عناصر مجموعه قابلیت تفکیک دقیقی داشته باشند و دوم آنکه روابط میان اجزا با معادلات خطی ساده قابل توصیف باشد؛ امروزه به خصوص با مطرح شدن نظریه آشوب و ریاضیاتِ غیر خطی متصل به آن دیگر بدیهی است که اندرکنش اجزای تمامی سیستم ها از دو شرط یاد شده تبعیت نمی کنند؛ بنابراین نگرشی کل گرایانه در تحلیل سیستم ها لازم می باشد. در این مقاله بر اساس تعریفی سیستمی از فرآیند تولید معنا[1] توسط سیستم های پیچیدة سازگار[2]، نحوه اندرکنش بین سوژه و ابژه(فرد با دیگری در نظام اجتماعی) در چهار نظام معنایی لاندوفسکی[3] در مطالعه ای تطبیقی با حالات چهارگانه اندرکنش سیستم ها، مقایسه و پس از تبیین ساز و کار خلق معنا با رویکردی سیستمی در آن، نظام مبتنی بر کنش برنامه مدار را با وضعیت بازنده-برنده و نظام مبتنی بر کنش مجاب ساز را با وضعیت برنده-بازنده و نظام مبتنی بر تطبیق را با وضعیت برنده-برنده و نظام مبتنی بر تصادف را با وضعیت بازنده-بازنده منطبق شده است. دستاورد این پژوهش ارایه تحلیلی با رویکرد میان رشته ای در سه حوزه مختلف تئوری پیچیدگی، نشانه شناسی اجتماعی و علوم اجتماعی است که به ما نشان می دهد با رویکردی سیستمی می توان بسیاری از پدیده های نشانه شناختی با رویکرد اجتماعی و پدیدارشناختی را در سطحی اجتماعی – فرهنگی تحلیل کرده و به تبیین چرایی نتایج حاصل از روابط پیچیدة میان آن ها، از زاویه دید سیستمی پرداخت. در این بحث روش پژوهش ما به شیوه تحلیلی توصیفی می باشد.
«مرگ خود و مردن دیگری»: روایت دو فرهنگ عرفی/ عقیدتی- معنوی (کاوشی در نظریة اجتماعی، نهج البلاغه، مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چه معنایی برای مرگ می توان تصور کرد؟ مردن را چگونه باید فهمید؟ با مرگ خود و مردن دیگری در لحظة سرنوشت محتوم و مختوم چگونه مواجه می شویم؟ اینها سؤالاتی وجودی هستند به قدمت تاریخ زیستن بشریت. به این معنا و به عبارتی دیگر، ما برای زیستنی معنامند، خود نیازمند مواجهه ای معنامند و البته درست با مرگ خود و مردن دیگری هستیم. از این حیث فرهنگ است که ساختارهای معرفتی وجودی برای تکوین زیست جهانی معنامند از این دست را فراهم می سازد، تا من تو او بهتر بتوانیم با چنین رخداد وجودی، فرهنگی و اجتماعی مواجه شویم. آشکار است که منبع تغذیه این تکوین همانا روایت های فرهنگی از مرگ و مردن است که علم و دین و عرفان ممثل آن اند؛ علم ممثلی است برای فرهنگ عرفی و دین نیز ممثلی است برای فرهنگ شرعی و عرفان نیز ممثلی است برای فرهنگ معنوی. ازاین رو، این مقاله با طرح چند پرسش مشخص در پی کاویدن چنین روایتی از طریق سه سرمتن (علمی دینی ادبی) است: الف) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن عرفی نظریة اجتماعی مرگ با چه نشانه های فرهنگی و آثار اجتماعی وصف شده است؟ ب) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن شرعی نهج البلاغه با چه نشانه های عقیدتی و آثار معرفتی وجودی وصف شده است؟ ج) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن ادبی مثنوی معنوی با چه نشانه های معرفتی و آثار عقیدتی وجودی وصف شده است؟
نحوة بازنمایی ایدئولوژی در روزنامه های داخلی و خارجی درباره برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایدئولوژی ها ساخت هایی معنایی هستند که در تولید، بازنمایی و تغییر روابط نابرابر قدرت نقش دارند و به واسطة معنا با گفتمان و زبان که ابزار تولید معناست، پیوند می خورند. ایدئولوژی ها در قالب رخدادهای گفتمانی، تولید می شوند و انتقال می یابند. عناوین خبری مطبوعات نمونه های این رخدادهای گفتمانی هستند. در این پژوهش در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی و با بهره گیری از مؤلفه های جامعه شناختی معنایی الگوی تحلیلی ون لیوون (1996) همچون «حذف، اظهار، پیوند زدن، ارزش دهی و تفکیک کردن»، به بررسی چگونگی بازنمایی ایدئولوژی ها دربارة برنامة هسته ای ایران در سال 1390 در روزنامه های داخلی و خارجی به شکل تحلیلی و توصیفی پرداخته شده و بسامد استفاده از این مؤلفه ها توسط هر دو گروه از روزنامه ها تعیین و مقایسه گردیده است تا به این سؤال پاسخ داده شود که بازنمایی ایدئولوژی در برنامة مذکور با استفاده از کدام مؤلفه های جامعه شناختی معنایی صورت می گیرد و آیا نحوة این بازنمایی و بسامد استفاده از مؤلفه ها در روزنامه های داخلی و خارجی یکسان است. برای این منظور 242 عنوان از دو روزنامة داخلی ایران و کیهان و دو روزنامة خارجی گاردین و واشنگتن پست دربارة موضوع هسته ای ایران مورد بررسی تحلیلی و توصیفی قرار گرفت. نتایج تحلیل حاکی از این است که نوع مؤلفه های به کاررفته یکسان است و میزان استفاده از مؤلفه ها در روزنامه های ذکرشده، بیشتر در مؤلفة حذف، تفاوت می کند، اما نحوة استفاده از این مؤلفه ها متفاوت و منطبق بر ایدئولوژی و دیدگاهی است که از آن جانبداری می کنند. در واقع ایدئولوژی های متفاوت به بهره گیری متفاوت از مؤلفه های زبانی منجر می شود.
«مکان یابی پارک با رویکرد توسعه پایدار در پرکردن اوقات فراغت شهروندان؛ ایوان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تاثیر مکان یابی پارک با استفاده از رویکرد توسعه پایدار شهری در پر کردن اوقات فراغت شهروندان ایوان انجام گرفته است . در این پژوهش دنبال این سوالات هستیم: آیا مکان یابی پارک با رویکرد توسعه پایدار شهری در پر کردن اوقات فراغت شهروندان ایوانی نقش دارد؟ آیا ایجاد مجموعه هماهنگ با رویکرد توسعه پایدار در جذب شهروندان ایوانی به پارک نقش دارد؟ آیا با استفاده از رویکرد توسعه پایدار شهری می توان تعاملی بین محیط زیست و انسان در این شهر برقرار نمود؟جامعه آماری این پژوهش را کل جمعیت شهر ایوان به تعداد 27883 نفر در سال 1393 تشکیل می دهد ، تعداد 150 نفر به عنوان نمونه آماری به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسش نامه محقق ساخته با موضوع مکان یابی پارک در اختیار آنها قرار گرفت، داده ها از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد و اطلاعات به دست آمده به صورت آمار توصیفی و استنباطی ارائه گردید. در این تحقیق از روش تحقیق کتابخانه ای نیز برای جمع آوری اطلاعات مورد نظر و ایجاد پایگاه داده های اطلاعاتی استفاده شد (نگارندگان).
یافته های این پژوهش نشان می دهد ، مکان یابی پارک با رویکرد توسعه پایدار شهری در پر کردن اوقات فراغت شهروندان تاثیر گذار است، ایجاد مجموعه هماهنگ با رویکرد توسعه پایدار در جذب شهروندان به پارک نقش دارد و با استفاده از رویکرد توسعه پایدارشهری می توان تعاملی بین محیط زیست و انسان برقرار نمود و نیز مکانی با رعایت اصول مکان یابی، جهت پارک جدید با رویکرد توسعه پایدار شهری پیشنهاد گردید (نگارندگان).
بررسی ارث زن در قانون و عرف ایران و هندوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای تهیه گردیده است، ارث زن در قانون وعرف ایران و هندوستان به صورت مقایسه ای، مورد بحث قرار گرفته است. ارث متعلق به زن از نظر قوانین اسلام، ملک طلق وی تلقی شده و حتی زن، ملزم نیست آن را برای مخارج زندگی شخصی خود هزینه کند؛ چرا که نفقه ی او بر عهده ی اولیا و همسر اوست. در قانون هند، زن دارای ارثی برابر با مردان است. درحالی که در هر دو کشور، عرف در برخی موارد، مانع رسیدن زنان به ارث می شود، این مشکل در کشور هندوستان نسبت به ایران، مشهودتر و بیشتر است. از آن جا که اسلام، دینی کامل و همه جانبه است و جهانی شدن آن، برطرف شدن شبهه های وارده است و همچنین از مواضعی که بسیار مورد هجمه ی دشمن قرار گرفته، مسائل مربوط به زنان است؛ بنابراین بررسی مقایسه ای آن در قالب جامعه ای اسلامی مانند ایران با سایر مذاهب و جوامع ضروری است. از این رو با بررسی تطبیقی ارث زن در قانون و عرف ایران اسلامی و هندوستان، چنین نمودار می شود که به طور کلی در مجموع با توجه به قانون و عرف هر دو کشور، دسترسی زن به سهم الارث خود بیشتر از کشور هندوستان است.
پرونده ویژه: فرهنگ عزاداری
حوزههای تخصصی:
مفهوم شناسی
کارکردهای عزاداری
دوره های عزاداری امام حسین (ع)
پیشینه عزاداری در اسلام
اشکال، شیوه ها و آیین عزاداری در ایران
آسیب شناسی عزاداری
خرافه و خرافه گرایی
آسیب شناسی مداحی
قمه زنی
بایسته های عزاداری در کلام رهبری
سبک صحیح عزاداری و راهکارهای تحقق آن
از همزمانی ظهور حوزه عمومی در ایران و غرب تا موانع اجتماعی-سیاسی گسترش آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با نقد مطالعات هنجاری درباره موانع فراروی شکل گیری حوزه عمومی در ایران از منظری تاریخی این فرضیه را پیش کشیده است که همزمان با غرب و به ویژه انگلیس، حوزه عمومی در ایران نیز شکل گرفت؛ اما بر خلاف غرب که حوزه عمومی در برابر فشار های قدرتِ دولتی مقاومت کرد و روز به روز توسعه یافت، در ایران شبکه های قدرت مهمترین موانع فراروی گسترش حوزه عمومی بودند و به ویژه گسترش تجلیات اجتماعی مذهب در دوره صفویه موجب شد تا این حوزه به سیطره مذهب درآید. با افزایش قدرت مذهبی، نهاد های عمومی از جمله قهوه خانه ها که نطفه حوزه عمومی محسوب می شدند از بین رفتند و نهاد ها و شعائر مذهبی جای آن را گرفتند. سپس در دوره قاجاریه، دولت بقایای حوزه عمومی را در هم کوبید و به این ترتیب بر عکس غرب، نهادهای همگانی نتوانستند در برابر سانسور و قدرت دولتی مقاومت کنند.
عدم توجه به این پیشینه تاریخی سبب شده است تا اکثر مطالعات در این حوزه بر اساس رویکرد های هنجاری و تجویزی، موانع جدی بر سر راه شکل گیری حوزه عمومی در ایران را در ساخت سیاسی جستجو کنند و آن را به مثابه حقی اجتماعی از دولت و نظام سیاسی مطالبه کنند؛ در حالی که دموکراسی در غرب بر عکس از دل حوزه عمومی برون آمد. بر اساس تحلیل متن سفرنامه های اروپاییان در دو دوره مورد بررسی، نویسنده این مقاله نشانه های همزمانی شکل گیری حوزه عمومی را در غرب و ایران استخراج کرده و زمینه های تغییر محتوای حوزه عمومی به سمت و سوی شعائر مذهبی را بررسی کرده است. تحلیل نهایی مقاله آن است که شکل نگرفتن حوزه عمومی در ایرانی بنیانی اجتماعی دارد.
مقایسه ی معماری مساجد بلوچستان ایران با مساجد دوره ی تیموریان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر، حاصل برنامه ای پژوهشی (میدانی، کتابخانه ای) است که با نگرشی کلی، به مساجد بلوچستان می پردازد. جایگاه بلوچستان در مطالعات هنر اسلامی ایران تاکنون، ناشناخته مانده است. مساجد بلوچستان دارای شاخصه های هنری زیادی در زمینه ی معماری، عناصر و تزئینات وابسته است. بیشتر مساجد شناسایی شده، دارای عظمت و شکوه چندانی نیستند و از نظر قدمت نیز، اکثر آن ها متعلق به سده های متأخّر دوره اسلامی هستند؛ اما شاخصه هایی ارزشمند از نظر معماری و تزئینی دارند؛ این ویژگی ها عملاً نشانگر فرهنگ خاص بلوچستان هستند. مطالعه دقیق تر این شاخصه های هنری در معماری اماکن مذهبی، تأثیر پذیری آن ها را از مناطق همجوار شرقی، به خصوص شبه قاره ی هند در دوره ی تیموریان بزرگ، روشن می کند. از سوی دیگر، این شاخصه ها تحت تأثیر فرهنگ و معماری فلات مرکزی ایران نیز بوده است. در این مقاله تلاش شده تا با بیان اشتراکات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی میان دو منطقه (بلوچستان ایران و شبه قاره هند)، چگونگی تأثیر پذیری این آثار در تزیینات و برخی از عناصر معماری همچون گنبد و مناره بررسی شود.
عکاسى و چرخش فرهنگی (بررسى نقش فناورانه دوربین عکاسى و عکس در تغییرات فرهنگى جامعة ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متفکران عرصه پساپدیدارشناسی می کوشند انسان، جهان، و فناوری را در رابطه ای هم بسته با هم قرار دهند و در نظر دارند نسبتی را مشخص کنند که فناوری میان انسان و جهان پیرامونش برقرار کرده است. دوربین عکاسی، در مقام فناوری و رسانه ای فرهنگ ساز، به فراخور بافتی که در آن قرار می گیرد معانی اجتماعی و فرهنگی خاصی را نیز تولید می کند. در این مقاله سعی بر آن است به نقش فناورانه دوربین عکاسی در جامعه و فرهنگ ایران پرداخته شود. نگارنده در پی یافتن نسبتی است که عکاسی میان انسان و جهان پیرامونش برقرار کرده است، نسبتی که چرخشی فرهنگی را قطعیت بخشیده است، و می کوشد تحلیلی بر بنیان آرای دیرینه شناختی فوکو ارائه دهد تا بنیان های معرفت شناختی این چرخش فرهنگی را نیز مشخص کند. نتایج حاکی از آن است که عکاسی به ایجاد نوعی جهان بینی مبتنی بر امور، پدیده ها، و مناسبت های این جهانی و دنیوی منجر شده و ایران را دست خوش نوعی نوگرایی فرهنگی کرده است.
بخش بندی بازار گردشگری داخلی شهر اصفهان بر اساس انگیزه های سفر به عنوان ابزاری برای مدیریت گردشگری شهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تجزیه و تحلیل انگیزه های سفر گردشگران داخلی شهر کرده به اصفهان جهت بخش بندی بازار گردشگری داخلی این شهر است. جامعه آماری این پژوهش شامل گردشگران داخلی سفر کرده به شهر اصفهان است که در ماه های فروردین و اردیبهشت سال 1391 به این شهر سفر کرده اند. از این جامعه نمونه ای به حجم 1000 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است که مشمل بر 40 سوال برای سنجش متغیرهای پژوهش است. روایی و پایایی این پرسشنامه در پژوهش حاضر مورد تأیید قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی تأییدی و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج پژوهش هشت انگیزه سفر برای گردشگران داخلی سفر کرده به شهر اصفهان را شناسایی کرده است که عبارتند از انگیزه فرهنگی- تاریخی، انگیزه دیدار بستگان و دوستان، انگیزه خرید، انگیزه همراهی با خانواده و دوستان، انگیزه استراحت و خوش گذرانی، انگیزه بهره مندی از سفری کم هزینه، انگیزه بهره مندی از جاذبه های شهری و در نهایت انگیزه امنیت. در نهایت نیز برخی پیشنهادهای کاربردی برای متخصصان بازاریابی صنعت گردشگری ارایه شده است.
فراتحلیل رابطه هویت ملی و هویت قومی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله تبیین رابطه بین هویت ملی و هویت قومی در کشور است. این مقاله تلاش دارد با استفاده از روش فراتحلیل پژوهش های صورت گرفته در این حوزه، تصویر و شمای کلی از این مطالعات و روش شناسی آنها ارائه دهد. جامعه آماری این مقاله محدود به پژوهش هایی است که در قالب پایان نامه و مقاله در دهه 1370 و 1380 انجام شده است. نتایج نشان می دهد: استفاده از روش های کمی و به ویژه روش پیمایش از محبوبیت بیشتری در بررسی این موضوع برخوردار است. دیدگاه کنش متقابل نمادین، تئوری استعمار داخلی و مکتب نوسازی به عنوان چارچوب مفهومی مطالعه است. یافته ها حاکی از آن است که تعداد پژوهش ها در دهه 1380 نسبت به دهه 1370 از رشد قابل ملاحظه ای برخوردار بوده است و این موضوع توجه افراد و صاحب نظران مختلف را برای پژوهش در این حوزه را تحت تأثیر قرار داده، ولی به شکل گیری مطالعات بین رشته ای در این حوزه منجر نشده است.
بررسی و مقایسه میزان مصرف فرهنگی در کلان شهرها، شهرها و روستاها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با چرخش تحلیل اجتماعی از فعالیت تولیدی به سمت فعالیت مصرفی، شالوده تفاوت های اجتماعی توسط مفهوم سبک زندگی تغییر کرده است. توجه به نحوه مصرف کالای فرهنگی در کشور می تواند به خوبی نشان دهنده تمایزات و تشابهات قشرهای مختلف اجتماعی باشد. در چند دهه اخیر رشد شتابان شهر نشینی در ایران وپیدایی و گسترش رسانه های نوین و توسعه شبکه راهها موجب دگرگونی در تعاملات میان شهر و روستا گشته است. بر این اساس در پژوهش حاضر با توجه به داده های آماری یکی از طرحهای ملی[i]، به وضعیت فعالیت و مصرف کالاهای فرهنگی در شهر و کلانشهرو روستا می پردازیم؛ یافته ها نشان می دهد میزان مصرف کلیه کالاهای فرهنگی بررسی شده، در میان شهر و روستا و کلان شهر تفاوت معنا داری را نشان می دهد. همچنین تحلیل رگرسیون مدل تحقیق مربوط به میزان مصرف کالاهای فرهنگی نشان داد که سهم نسبی متغیر محل سکونت در پیش بینی تغییرات میزان مصرف نسبت به سرمایه اقتصادی و به ویژه سرمایه فرهنگی بسیار کمترمی باشد.
مطالعه منطق مدیریت تولید محتوا در مجله های علمی عمومی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله شناخت و ارزیابی منطق مدیریتی حاکم بر تولید محتوا در مجله های علمی عمومی ایرانی است. تولید دانش در این حوزه کمک خواهد کرد تا درک روشنی از چرایی و چگونگی تولید متون علمی عمومی در ایران به دست آوریم. برای دست یابی به این شناخت، این مقاله بر نحوه کاربرد زبان در ساده سازی علم تمرکز کرده و بین کاربرد قابلیت های زبان در این مجله ها و منطق مدیریتی حاکم بر آنها رابطه منطقی برقرار کرده است. اهمیت این پژوهش در آن است که این مجله ها حدود صد سال است که در ایران فعالند ولی تاکنون مدیریت انتقال پیام های علمی در این مجله ها مورد پژوهش قرار نگرفته است. برای انجام این مطالعه از روش تحقیق ترکیبی استفاده شده است که شامل سه روش تحلیل محتوا، مصاحبه و پیمایش از طریق پرسشنامه می باشد. جمعیت مورد مطالعه در این تحقیق شامل اشخاص و مجلات هستند که به طور تصادفی نمونه گیری شده اند. البته با توجه به فقدان فهرست مجله های علمی عمومی ایرانی، ابتدا این فهرست را تهیه کردیم و سپس بر آن اساس واحد تحلیل مشخص شد و نمونه گیری تصادفی بر این مبنا انجام شد. برخی نتایج این پژوهش علاوه بر این که نشان می دهند مجلات علمی در ایران از روش های ساده کردن و جذاب کردن علم در تلفیق با نظرات خوانندگان استفاده کرده اند، همین نتایج آشکار می سازند که منطق مدیریتی حاکم بر تولید محتوا در مجله های علمی عمومی ایرانی، بر اساس مؤلفه های فرهنگی اطلاع رسانی تنظیم شده است. در عین حال و بر اساس نتایج به دست آمده، مقاله مدعی است که منطق تجارت آموزش، منطق مناسب تری برای مدیریت این مجله ها است.
سرمایه فرهنگی و اقتصادِ فرهنگ (با تأکید بر نظریه های پییِر بوردیو و دیوید تراسبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دو مفهوم سرمایه فرهنگی و اقتصاد فرهنگ و رابطه میان آن دو در حوزه علوم اجتماعی می پردازد. در تشریح این دو مفهوم، از نظریه های پی یر بوردیو و دیوید تراسبی استفاده شده است. در بخش نظریات بوردیو، مفاهیمی چون منش، میدان، سرمایه (در قالب نظریه های عمل اجتماعی و سرمایه فرهنگی)، و در بخش نظریات تراسبی سه مفهوم ارزش ها، کالاها و صنایع فرهنگی (در قالب نظریه اقتصاد فرهنگ) مطرح شده اند. همچنین این مقاله ضمن بررسی مقولات مذکور، به رابطه دیالکتیکی میان آنها نیز می پردازد؛ به طوری که مفهوم ذائقه در نظریات بوردیو به عنوان نقطه عطفی می باشد که در مناسبات اقتصادی (تولید و مصرف) محصولات فرهنگی و هنری نیز اثرگذار می باشد و سرانجام می تواند در ارتقا سرمایه فرهنگی کنش گران اجتماعی و کسب سرمایه اقتصادی آنان در میدان تولیدات فرهنگی نقشی فعال داشته باشد