فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۸۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
اندیشه های یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت بیشنهای یورگن هابرماس با بررسی زندگینامه وی آغاز و با نمایاندن نقش او به عنوان معمار اصلی نظریه انتقادی جدید، پایان می پذیرد. دراین راستا رگه های عمده اندیشه وی به ترتیب زیر مورد تشریح و تحلیل قرار می گیرد:
ترمیم و تکمیل نظریه های پیشینیان: کار و زبان (کش ارتباطی)، برداشت کلی از دانش؛ مقوله بندی جدید از دانش، جایگاه و نقش علوم و هرمنوتیک، نقد پاره ای از نظریه های کارل مارکس: ماتریالیسم تاریخی، تکامل و ....، نقد پاره ای از نظریه های ماکس وبر: عقلانیت، نوگرایی و ....
بررسی انتقادی فمینیسمِ لیبرال – رادیکال و مارکسی – سوسیالیستی با الگوی فطرت گرایانه در مطالعات زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های فمینیسم لیبرال و فمینیسم مارکسیتی- سوسیالیستی، علیرغم تفاوت های بنیادی که با یکدیگر دارند اما از این لحاظ که رهایی «زن» را در گرو شبیه گردانیدن او به مرد می دانند با یکدیگر متشابهند. این دسته از نظریات فمینیستی با نادیده گرفتن استعدادهای متفاوت زنان و مردان، خواهان تشابه وضعیتی این دو جنس، در همه عرصه ها هستند. این تشابه وضعیتی، نه تنها رهایی زنان از بند محدودیت های اجتماعی را در پی ندارد بلکه موجب تحقیر جنس زن خواهد شد. فمینیست های رادیکال نیز نه تنها تفاوت های «جنسیتی» میان زن و مرد را به رسمیت نمی شناسند بلکه نافی تفاوت های «جنسی» نیز هستند. کرامت و شأن «زن» به عنوان مخلوقی الهی که بهره مند از امکانات فطری است در نظریات فمینیستی جایگاهی ندارد. الگوی فطرت محور با بهره گیری از نصّ صریح قرآن، در صدد به دست دادن تعریفی از «زن» بر می آید که از «مرد» منتزع نیست. در این الگو رابطه مکمل و اعتلای زن و مرد از استلزامات وجودی هر یک از دو جنس به شمار می آید. همچنین در الگوی فطرت محور، پویایی رابطه میان زن و مرد، بر بستر نهاد خانواده است، نهادی که مبانی وجودی اش به واسطه اشاعه ی نظریات فمینیستی به مخاطره افتاده است
هرمنوتیک بازسازی یا گفتگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرمنوتیک که در آغاز برای کشف حقیقت متون مقدس به کار گرفته می شد ،در جریان تحول خود ،مبدل به روش عام کشف معنا شد . هرمنوتیک روشمند شلایر ماخر و دیلتای درصدد کشف معنایی بود که در ذهن آفریننده اثر وجود دارد .به همین سبب این نوع هرمنوتیک ،هرمنوتیک مبتنی بر بازسازی نام گرفت . شاخص ترین جامعه شناسی که از این روش سود جست ،ماکس وبر بود که در اثر کلاسیک خود اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری دست به بازسازی دنیای پروتستان ها زد. اما با چرخش زبانی که در علوم انسانی در آغاز قرن بیستم رخ داد ،توجه به ذهن ،جای خود را به توجه به زبان داد.
اندیشه اجتماعی ابوریحان بیرونی و ابن خلدون
حوزههای تخصصی:
هربرت مارکوزه و مکتب فرانکفورت
حوزههای تخصصی:
پیر بوردیو، پرسمان دانش و روشنفکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان چهرههای روشنفکرانه و دانشگاهی فرانسه در قرن بیستم، پیر بوردیو بدون شک بیشترین نفوذ فکری را لااقل در حوزه علوم اجتماعی داشته است و از این لحاظ شاید بتوان او را تنها با کلود لوی استروس مقایسه کرد، البته با این تفاوت اساسی که نفوذ لوی استروس در خارج از فرانسه بسیار محدودتر از بوردیو بوده است و پایههای اندیشه استروسی یعنی نظریه ساختاری در علوم اجتماعی مدتهاست که قدرت خود را از دست داده است، در حالی که اکثر دست اندرکاران و اندیشمندان علوم اجتماعی امروز بر آن هستند که نظریه بوردیو آیندهای درخشان خواهد داشت و جریانهای گستردهای که از هم اکنون نیز در سراسر جهان با حرکت از مفاهیم بوردیویی، عرصههای بسیار متنوعی چون نقد ادبی، هنر، ورزش، سبک زندگی و غیره را موضوع مطالعه خود قرار دادهاند، هنوز در ابتدای کار هستند. گستره و عمق آثار و حتی شمار بزرگ آنها ( بیش از سی کتاب و چهار صد مقاله و سخنرانی) به حدی است که سالها زمان لازم خواهد بود تا دیدگاه جامع و گویایی از آنها به دست آمده و پیآمدها و کاربردپذیری آنها به نحو مناسب و قابل قبولی در علوم اجتماعی و انسانی به ثمر برسند. ازلحاظ ابعاد تاریخی اندیشه بوردیو و تاثیر کنونی و جریانهایی که در این حوزه به حرکت درآورده است. شاید بوردیو را تنها بتوان با دو چهره بزرگ علوم اجتماعی در آغاز قرن بیستم یعنی ماکس وبر و امیل دورکیم مقایسه کرد که آن دو نیز تاثیرگذاری بسیار درازمدت و عمیقی بر این علوم در سراسر جهان داشتند.
در نوشته حاضر پیش از هر چیز تلاش میشود ابتدا تعریفی درباره پدیده روشنفکری ارائه شود و سپس با ارائه شمهای از نظام فکری بوردیو، رابطه متناقضی که او را، به مثابه یک دانشمند اجتماعی، با حوزه روشنفکری در فرانسه مرتبط میکرد، تحلیل شود.
نظریه پردازی در حوزه مطالعات جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقولات اجتماعی اساساً پیچیده و متنوع هستند و از این رو تاملات در این خصوص همواره عرصه نظریه پردازی با محوریت مسئله اجتماعی را موضوع بحث برانگیزی قرار داده است. آنچه لازم است در ورود به چنین مباحثی مورد توجه جدی قرار گیرد، چگونگی ورود به عرصه مطالعات جامعه شناسی با تاکید بر تنوع دیدگاه های متفکران این عرصه است. باید اذعان داشت امروزه متغیرهای مختلفی در فرایند تحلیل مسائل اجتماعی میل به نظریه پردازی دارند و صرفاً اتکا به برخی نظریه های کلاسیک برای درک مسائل پیچیده و بغرنج اجتماعی کارساز نیست. از سویی ترویج و توسعه نظریه پردازی در حل مسائل اجتماعی، نیازها و پرسش های جدیدی را فراروی جامعه شناسی قرار داده که فراتر از ظرفیت های این رشته بوده و بنابراین موجودیت و کارآمدی آن را به چالش کشیده اند. طبیعی است که نمی توان بر اساس آنچه تاکنون به رشد و بالندگی جامعه شناسی و حوزه های منتسب به آن از جمله جامعه شناسی سیاسی، و ایجاد چارچوب های فعلی در شعب جامعه شناسی خرد و جامعه شناسی کلان انجامیده است، تکیه نمود. امروزه فیلسوفان علوم اجتماعی در مرز میان تحقیق تجربی و تحلیل فلسفی قرار دارند و دو هدف عمده را دنبال می کنند. یکی عمیق تر کردن درک فلسفی ما از جامعه شناسی به دلیل تئوری پردازی در این علم و دیگری فراهم آوردن پایه ای برای پیشرفت در علوم مذکور با فراهم آوردن اندیشه های اصلی تئوریک و تحلیل دقیق آنها. در ضمن با مروری بر نظریات کلاسیک جامعه شناسی سعی شده است جایگاه نظریه پردازی در جامعه شناسی به عنوان مجموعه کوشش های پیشینی که در بردارنده فعالیت های نظری درخصوص نحوه رابطه میان متغیرهای نوین اجتماعی متاثر از مسائل اجتماعی است، بررسی شود.
انسان تک ساحتی
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۷ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
نقادی و بازسازی نظریه سارا لانگه درباره شاخص های توانمندسازی زنانِ سرپرستِ خانوار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مسئله «توانمندسازی زنانِ سرپرستِ خانوار» از زاویه ترمیم و اصلاحِ شاخص های معطوف به ارزیابی عملکرد نهادهایی که موظف به توانمندسازی هستند، مطالعه شده است. در همین راستا «نظریه سارا لانگه» به سبب اینکه «غنی تر» و «شناخته شده تر» از سایر نظریه هاست، انتخاب گردیده و پس از «توصیف» شاخص هایی که در آن مطرح شده، مورد «نقادی» قرار گرفته است؛ به گونه ای که نگارندگان کوشیده اند تا براساس تجربه ها و مشاهدات شغلی خویش از خلأ و نیازهای زنانِ سرپرستِ خانوار در جامعه کنونیِ ایران، «نقص ها» و «کژی ها»ی شاخص های مندرج در این نظریه را بیابند. در مرحله بعدی، از نظریه لانگه عبور شده تا از متن این مباحث سلبی و ایجابی، شاخص هایی «کارآمد» و «بومی» برای سنجش عملکرد نهادهای حامی، طراحی و تعریف شوند. این مرحله را، هم می توان «بازسازی نظریه لانگه» قلمداد کرد، و هم می توان آن را «شاخص سازی مستقل و متفاوت» شمرد که البته تا حدّی در امتداد نظریه لانگه است. این شاخص ها در مقایسه با شاخص های لانگه، از لحاظ ضریب جامعیت، «چندبُعدی نگر» هستند، و از لحاظ انطباق با شرایط خاصِ فرهنگیِ ما، «بومی» و «محلّی» به شمار می آیند. داده های این مقاله با تکیه بر روش های «تحلیل اسنادی» و «مشاهده مستقیم» گردآوری شده اند، و آنگاه شاخص های موجود مورد نقد و بررسی قرار گرفته و در نهایت شاخص های مطلوب ارائه شده است. بدین ترتیب، مفهوم توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به پنج بُعد تقسیم و سپس برای هر بُعد، تعدای شاخصِ عینی و عملیاتی تعیین شده است.
مقدمه ای بر جامعه شناسی پیربوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله معرفی اصول پایه تفکرات پیربوردیو میباشد. پیربوردیو بدون شک یکی از بزرگترین جامعه شناسان قرن بیستم است. آثار او از چارچوب متعارف جامعهشناسی فراتر می رود. آثاری که در طول سه دهه اخیر تولید شده است و یک مجموعه نظری و تحقیق جامعهشناختی پرثمر را تشکیل می دهد. جامعهشناسی بوردیو بر پایه یک فکر اساسی قرار گرفته است: واقعیت اجتماعی نه بر افراد و نه بر گروهها، بلکه بر روابط بین این عناصر قرار دارد. این ساختهای ارتباطی نامریی، جهان اشیاء اجتماعی را ایجاد می کنند که بهواسطه عوامل اجتماعی که این روابط را درونی ساختهاند، میتوانند مؤثر واقع شوند. در این مقاله زمینه فکری، تحلیل جامعه شناختی و مفاهیم کلیدی جامعه شناسی بوردیو مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی انتقادی آرا و نظرات وبر درباره صدر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نظرات وبر درباره رویکرد دنیاخواهانه اسلام را از مجموعه گردآوری شده « جامعه شناسی دین» بهدست آورده و در یک دستگاه منطقی انسجام بخشیدهایم. سپس به دلایلی که وبر برای دنیاطلبی اسلام میآورد پرداخته و آنها را در ویژگی پیامبر بهعنوان کاریزما و جنگجویان بدوی به عنوان طبقه حامل پیام اسلام دستهبندی نموده ایم. در بخش بعدی به سراغ نقد آرای وبر رفته و نقد خود را به دو حوزه نقد نظریه و نقد نظریهپرداز معطوف کردهایم. در نقد نظریه به دنبال پاسخگویی به سه پرسش زیر بودهایم: 1. آیا پیامبر ویژگیهای نوعی کاریزما را دارا بود؟ 2. آیا پیروان پیامبر جنگجویان بدوی بودند؟ 3. آیا پیامبر در رابطه خود با پیروانش تاثیرگذار بود یا تاثیرپذیر؟ همچنین در نقد نظریهپرداز به دنبال پاسخگویی به پرسشهای زیر بودهایم: 1. آیا وبر در پژوهش خود از منابع معتبر برای گردآوری اطلاعات بهره گرفته است؟ 2. آیا در مواجهه با مفاهیمی که خود به کار میبرد(کاریزما و طبقه حاملین) از رویکردی واحد استفاده کرده است؟
مبانی فلسفی هویت از دیدگاه مارتین هایدگر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی مبانی فلسفی هویت از دیدگاه مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی است. نوع پژوهش، کیفی، روش آن، کتابخانه ای و بر اساس «نظریه موضوع گرا» اجرا شد. پرسش اصلی فلسفه هایدگر معنای هستی، موضوع فلسفه او هستی شناسی و روش کار او پدیدارشناسی است. هایدگر معتقد است: شناخت و فلسفه ریشه در تاریخ و جامعه دارد و در نتیجه، زمان وظیفه تأسیس جهان را عهده دار است. بنابراین، منشأ شناخت ما ازجمله شناخت رسمی به شکل علوم جدید و شناخت غیررسمی ما به شکل معرفت روزمره، ازجمله معرفت از هویت ویژگی تاریخی برخوردار است و محصول محیط و زمان است، پس، به دنیای زندگی تعلق دارد. یافته های پژوهش نشان داد که می توان به طرحی فلسفی از هویت برای بررسی مسئله هویت به منزله مسئله اجتماعی رسید.