فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
673 - 684
حوزههای تخصصی:
فرزند پروری پس از طلاق یکی از تکالیف حساس پیش روی والدین مُطلقه، و از عوامل مؤثر در سلامت روانی فرزندان به شمار می آید. هدف از این مطالعه کشف و تبیین تجارب زیسته والدین از هم والدگری پس از طلاق است. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه والدینی بود که تجربه فرزندپروری پس از طلاق را داشته اند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه از معیار اشباع داده استفاده شد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 12 نفر (زن، مرد) انتخاب شدند و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل منجر به شناسایی پنج مضمون اصلی «رابطه والدین در فرزندپروری، پاسخ گویی در فرزندپروری، نظارت در فرزندپروری، چالش های والدین در فرزندپروری، آسیب های اجتماعی –روانی» شد. نگرش والدین به فرزندپروری پس از طلاق به جای هم والدگری متمرکز بر حذف نقش والدی طرف مقابل بوده، همان گونه که نقش همسری طرف مقابل پس از جدایی حذف شده است.
بررسی عوامل مؤثر بر تجاری سازی دانش در حوزه سلامت در دانشگاه علوم پزشکی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
160 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر تجاری سازی دانش در حوزه سلامت در دانشگاه علوم پزشکی در شهر تهران» بود.روش شناسی: حوزه پژوهش حاضر ترکیبی بود که در بخش کمی از روش زمینه یابی از نوع همبستگی و در بخش کیفی از روش داده بنیاد استفاده شد. جامعه آماری خبرگان دانشگاهی و متخصصین بودند که مشتمل بر مدیران، کارشناسان، متولیان و مشاورین حوزه تجاری سازی دانش در حوزه سلامت دانشگاه های علوم پزشکی در شهر تهران بود. برای انتخاب حجم نمونه در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نمونه به تعداد 385 نفر و در بخش کیفی با استفاده از روش گلوله برفی نمونه به تعداد 18 نفر انتخاب شد، که گردآوری اطلاعات تا زمان اشباع ادامه یافت. ابزار گرد آوری داده ها شامل چک لیست، فهرست وارسی و پرسش نامه محقق ساخته بود، پس از گرد آوری داده ها با استفاده از رویکرد سیستمی استراوس و کوربین در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 72 مفهوم و 15 مقوله استخراج گردید که از بین آن ها مقوله تجاری سازی دانش در حوزه سلامت به عنوان مقوله مرکزی و 14 مورد دیگر اجزای نظریه داده بنیاد پژوهش را تشکیل دادند و درنهایت با بهره گیری از نظریه داده بنیاد، در دانشگاه های علوم پزشکی در شهر تهران یک عوامل مؤثر بر تجاری سازی دانش در حوزه سلامت تدوین شد. سپس مدل جامع پیشنهادی ارائه شده در مرحله دوم با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS 20،Lisrel8.8 و SmartPLS.03 مورد آزمون و تحلیل قرارگرفت.یافته ها: نتایج یافته ها حاکی از این بود که تمامی متغیرهای احصا شده در قالب سطوح مذکور، به عنوان متغیرهایی که باید در طراحی مدل مطلوب موردتوجه قرار گیرند، مورد تائید قرار گرفت. همچنین با توجه به اینکه قدر مطلق مقدار آماره t برای تمامی روابط بین متغیرها بزرگ تر از مقدار بحرانی 1.96 و نیز تمامی بارهای عاملی در حالت استاندارد بزرگ تر از 0.3 به دست آمد.بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج هیچ کدام از روابط رد نشده و تمامی متغیرها و روابط تائید شد. درنهایت مدل اولیه تحقیق نیز تائید گردید.
ساخت و اعتباریابی ابزار سنجش مربی گری سازمانی برای مدیران دانشگاه آزاد اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی ابزار سنجش مربی گری سازمانی برای مدیران دانشگاه های کشور بود. روش شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بود و جامعه آماری شامل مدیران میانی دانشگاه های آزاد اسلامی ایران در سال تحصیلی 99-1398 بود. روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای بود. پژوهشگر با تحلیل منابع معتبر علمی با محوریت مربی گری سازمانی و مدیریتی با دریافت نظر متخصصان، گویه های ابزار سنجش مربی گری سازمانی را تهیه کرد و سپس پرسشنامه توسط 100 نفر از مدیران میانی دانشگاه های آزاد اسلامی کشور بر اساس تعداد آن ها در نمودار سازمانی 5 دانشگاه، اجرا گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک تحلیل عاملی تاییدی و رویکرد مدل سازی معادله ساختاری واریانس محور با استفاده از نرم افزارهای SPSSنسخه 23 وSmart PLS 3 استفاده شد. یافته ها: پرسشنامه محقق ساخته با 50 گویه برای سنجش مربی گری مدیران دانشگاهی طراحی و ساخته شد. روایی همگرا برای همه گویه های پرسشنامه بالاتر از 5/0 و در نتیجه قابل قبول بود. مقادیر ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده برای تمام گویه ها بزرگتر از 7/0 بدست آمد که نشان دهنده دقت اندازه گیری بالای ابزار سنجش مربی گری مدیران دانشگاه ها بود و در نهایت همه گویه های پرسشنامه مورد تایید قرار گرفتند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل، مدیران دانشگاه میتوانند از پرسشنامه طراحی شده به عنوان ابزاری مناسب برای سنجش مربی گری به منظور توسعه عملکرد کارکنان و ارتقای مهارت های مدیریتی و رهبری خود در سازمان استفاده کنند.
The Role of Cognitive Emotion Regulation in Predicting High-Risk Behaviors Mediated by Welfare School for 14-17 Year Old Girls in Saravan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to investigate the role of cognitive emotion regulation in predicting high-risk behaviors mediated by the well-being of 14-17 year old girls in Saravan city. Methodology: This research was descriptive and correlational and was conducted by structural equation modeling based on the partial least squares approach. The statistical population included all 14 to 17 year old male students in Saravan in the academic year 2019-20, and 400 of them were selected by random sampling. The collection tools included questionnaires of prevalence of high-risk behaviors Zadeh محمدi (2008), cognitive emotion regulation of Garnefski et al. (2002). The collected data were analyzed using Pearson correlation coefficient in SPSS software and structural equation model by Lisrel software. Findings: Findings from Pearson correlation coefficient showed that there is a significant positive and negative correlation between the total score of high-risk behaviors with emotion regulation and school well-being at 99% confidence level, respectively, and the structural equation model shows the indirect effect of high-risk behaviors with emotion regulation with School welfare mediation was significant with a coefficient of 0.78, so it can be said that high-risk behaviors with emotion regulation have a significant relationship with school welfare mediation. Conclusion: According to the research results, the hypothesis that the level of high-risk behaviors in female adolescent students can be predicted based on emotional behaviors and mediation of school well-being was confirmed
پیامدهای زندگی در خیابان برای دختران کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
337 - 367
مقاله حاضر مبتنی بر پژوهشی کیفی است که در آن پیامدها و تبعات زندگی در خیابان برای دختران کار در شهر تهران مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. به منظور گردآوری داده ها، با 20 دختر 8 تا 16 ساله که تجربه کار در خیابان را داشته اند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده است. روند مصاحبه بر اساس مطالعه عمیق پرسش های محوری بوده و با استفاده از روش کلایزی، تحلیل شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد پیامدها و تبعات حضور دختران کار در خیابان، در سه مضمون اصلی«مخاطرات خیابانی و دخترانگی مخدوش شده»، «بی پناهی؛ ترس و نگرانی های مداوم»، «کودکی مختل شده دختران و چرخه محرومیت»، قابل مقوله بندی است. علاوه بر این، یافته های پژوهش نشان می دهد، راهکارهای مشارکت کنندگان در این پژوهش، به منظور کنار آمدن با پدیده کارشان در خیابان را نیز می توان در چهار مقوله اصلی «ازدواج»، «پایبندی به ارزشهای دینی»، «ایجاد اشتغال خانگی»، «آرزوی بازگشتن به وطن» دسته بندی نمود. در مجموع نتایج این تحقیق نشان می دهد، اگرچه کار در خیابان برای کودکان دارای پیامدها و تبعات منفی زیادی است، با این حال کار دختران تحت تأثیر موقعیت فرودست آنها در جامعه، انتظارات و الگوهای نقشی و در تلاقی با جنسیت و مناسبات و روابط جنسیتی در جامعه، برای آنها تبعات و پیامدهای مضاعف و ماندگارتری به همراه خواهد داشت.
رسانه های محلی و توسعه؛ مطالعه موردی استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
131 - 159
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت ارتباطات و رسانه ها در توسعه، هدف اصلی این تحقیق آگاهی از دیدگاههای گروههای برگزیده شهروندان درباره ظرفیتها، سیاستها و میزان موفقیت رسانه های محلی در ابعاد مختلف توسعه و نیز نقاط ضعف و قوت رسانه های محلی در مقایسه با رسانه های سراسری و بین المللی در ارتباط با توسعه است. بدین منظور دیدگاههای 10 گروه از شهروندان استان زنجان که با توجه به جایگاه و تاثیرگذاری آنها به مثابه رهبران فکری و گروههای مرجع استان به شمار می روند با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند مورد مطالعه قرار گرفته است. تعداد مصاحبه شوندگان از هر گروه، سه نفر، با استفاده از نمونه گیری هدفمند( در مجموع 30 نفر) انتخاب شده و پاسخ ها با استفاده از روش تحلیل مضمون کدگذاری و مفهوم پردازی شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد میزان شناخت گروههای مذکور از رسانه های محلی استان و تولیدات آنها اندک بوده و این رسانه ها نتوانسته اند موفقیت چندانی در جذب مخاطبان نخبه به دست آورند. علاوه بر آن، اغلب مشارکت کنندگان در تحقیق اعتقاد دارند که رسانه های محلی در ابعاد مختلف توسعه استانی به دلایل مختلف دچار ضعفهایی جدی از جمله عدم تاثیرگذاری و جریان سازی هستند. همچنین این رسانه ها در مقایسه با نمونه های مشابه داخلی و خارجی دچار مشکلاتی چون ضعف در منابع مالی و تجهیزات، کیفیت تولیدات، جذب مخاطب و تاثیرگذاری بوده و از مزیت های راهبردی محلی بودن، انطباق فرهنگی، هزینه تولید کم و اعتماد مخاطبان باید بهره برداری بیشتری داشته باشند. راهبرد اصلی پیشنهادی آن است که برای بهره مندی از ظرفیتهای ارتباطات برای توسعه در ابتدا باید توسعه ارتباطات، مبتنی بر شاخصهای مختلف اعم از زیرساختها، رویه ها، منابع مالی، کیفیت تولیدات، جذب مخاطب و تاثیرگذاری در دستور کار قرار گیرد.
تجارب و چالش های دختران با سابقه ی هم خانگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۳۰۹-۲۷۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرایند نوسازی و جهانی شدن و تغییرات نظام ارزشی به تدریج زمینه بروز الگوهای نوین و نامتعارفی از روابط را در میان بخشی از جوانان ایرانی فراهم کرده است. در این میان یکی از افراطی ترین اشکال روابط پیش از ازدواج، پیدایش الگوهای هم خانگی است. در کشور ما، به دلیل مغایرت این موضوع با هنجارها و ارزشهای جامعه، تحقیقات اندکی صورت گرفته است. این پژوهش به دنبال فهم عمیق تجارب و چالشهای دختران با سابقه هم خانگی است. روش: روش مطالعه حاضر از نوع پدیدارشناسی بود. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و نیز معیار اشباع نظری، 16 نفر از دختران با تجربه هم خانگی ساکن شهر تهران در سال 97 در این مطالعه شرکت داشته اند. برای گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساختارمند عمیق و برای تحلیل اطلاعات از تحلیل تماتیک استفاده شده است. یافته: تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها هشت مضمون اصلی را آشکار کرد: احساس برابری جنسیتی و استقلال و آزادی عمل در عرصه تعادل جنسیتی؛ نگرش منفی به ازدواج؛ تغییر نگرش به باکرگی و نقشهای جنسیتی؛ طرد و انزوای اجتماعی؛ ترس از افشای رابطه؛ نبود احساس امنیت در رابطه؛ نگرانی از بارداری؛ پرخطر و خشونت آمیز بودن رفتارها. بحث: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که افراد مشارکت کننده در کنار احساس برابری جنسیتی و استقلال و آزادی عمل بیش تر و تغییر نگرش به نقشهای جنسیتی، با چالشهایی جدی از جمله انگ و طرد اجتماعی، کاهش سرمایه اجتماعی، احساس ناامنی، رفتارهای پرخطر (مصرف مواد و سیگار و...) و خشونت مواجه بوده اند.
فرهنگ های مختلف مصرف انرژی (مورد مطالعه خانوارهای مشهدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
40 - 21
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عوامل آلودگی محیط زیست چگونگی مصرف انرژی در بخش خانگی است. آمار جهانی نیز حاکی از افزایش مصرف انرژی می باشد. البته مصرف انرژی در بین افراد و خانواده ها به شیوه ها و سبک های گوناگونی صورت می گیرد که از آن تعبیر به فرهنگ های مختلف مصرف انرژی می شود و این فرهنگ یا فرهنگ ها تحت تاثیر عوامل مختلفی شکل می گیرند. هدف اساسی تحقیق حاضر شناخت فرهنگ های مختلف مصرف انرژی (گاز و برق) در بین خانوارهای مشهدی در سال 1398 است. برای رسیدن به این هدف از روش کیفی (مصاحبه نیمه ساختاریافته با 27 نفر) و کمّی (از طریق توزیع پرسشنامه در بین 599 نفر) به طور همزمان در بین خانوار های مشهدی اقدام گردید. براساس نتایج بخش کیفی به طور کلی دو فرهنگ عمده «مُسرف» و «صرفه جو» با هشت خرده فرهنگ متفاوت؛ صرفه جوی متعهد، صرفه جوی منفعل، صرفه جوی ناگزیر، مصرف گرای مناسکی، مصرف گرای نامتوازن، مصرف گرای تقلیدی، مصرف گرای خاصگرایانه و مصرف گرای نمایشی ملاحظه شد. نتایج بخش کمی نشان داد که 33/59 درصد نمونه جزو فرهنگ مُسرف و 67/40 درصد جزو فرهنگ صرفه جو هستند. 2/21 درصد نمونه اطلاعات زیست محیطی اندکی دارند. تحلیل ها همچنین نشان داد که در خرده فرهنگ مصرفگرایی خاصگرایانه افراد مُسرف این سبک، عموماً در محلات توسعه یافته تمرکز بیشتری دارند.
تحلیل سلامت خیابان های شهری با تأکید بر مؤلفه های امنیت ادراکی ساکنان(مطالعه موردی: منطقه ۴ شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
35 - 62
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فضاهای عمومی مهم ترین بخش های شهر را تشکیل می دهند که یکی از این فضاها خیابان های شهری هستند. خیابان های شهری تجلی گاه حیات مدنی شهر و محل رخداد وقایع و فعالیت های اجتماعی شهروندان در زندگی و حیات شهری است. هدف این تحقیق ارزیابی شاخص های سلامت خیابان شهری با تأکید بر مؤلفه های امنیت ادراکی ساکنان است. روش: این تحقیق از هدف کاربردی است و به لحاظ ماهیت روش از نوع پیمایشی است، و به لحاظ شیوه تحلیل داده ها، توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری شهروندان منطقه 4 شهرداری تهران و تعداد نمونه بر اساس فرمول کوکران، 250 نفر است که از نوع نمونه گیری تصادفی سیستماتیک سهمیه ای می باشد. اطلاعات از طریق پرسشنامه با طیف لیکرت جمع آوری گردید. روایی پرسشنامه بر اساس اعتبار محتوایی سنجیده شده است و به تائید اساتید و متخصصین حوزه مدیریت شهری و امنیت ادراکی رسیده و پایایی آن از طریق روش آلفای کرونباخ به میزان 0.756 تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون های تحلیل عاملی و رگرسیون و فریدمن با نرم افزارهای Spss ,Lisrel, انجام شد. یافته ها: از طریق آزمون تحلیل عاملی تأییدی مؤلفه های 8 گانه تحلیل سلامت خیابان های شهری با تأکید بر مؤلفه های امنیت ادراکی ساکنان منطقه 4 شهرداری تهران شناسایی شدند و با میزان بار عاملی بالای 0.4 تائید شدند. با آزمون رگرسیون و میزان ضریب تعیین تعدیل شده مشخص شد، شاخص های تحقیق به میزان 53% درصد واریانس امنیت ادراکی را پیش بینی می کند و بر اساس آزمون رگرسیون؛ مؤلفه ی آسایش بصری و محیطی بالاترین تأثیر را بر روی امنیت ادراکی ساکنان منطقه 4 دارد(beta=0.779). اولویت بندی های مداخله در تحلیل سلامت خیابان های شهری با تأکید بر مؤلفه های امنیت ادراکی ساکنان در منطقه 4 شهرداری تهران به ترتیب آزمون رتبه بندی فریدمن عبارت اند از:آسایش بصری و محیطی(1.28)، سرزندگی (1.87)، مؤلفه ی خوانایی(1.96) مؤلفه ی اندازه و فرم فضا(2.10)میزان سازگاری با محیط(2.59)،مؤلفه ی کالبدی(2.70) آلودگی های دیداری و شنیداری(2.83) احساس تعلق(2.94). نتیجه گیری: مؤلفه های آسایش بصری و محیطی، سرزندگی، خوانایی، اندازه و فرم فضا، میزان سازگاری با محیط، امنیت کالبدی آلودگی دیداری و شنیداری، احساس تعلق؛ بر امنیت ادراکی ساکنان و سلامت خیابان های شهری تأثیر مثبت دارند. می توان نتیجه گرفت با ارتقا هریک از این مؤلفه ها؛ امنیت ادراکی و به تبع آن سلامت خیابان های شهری منطقه 4 را افزایش می یابد.
مدل سازی و آسیب شناسی پیشران های راهنمایی اثربخش رساله و پایان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
۸۴-۶۵
حوزههای تخصصی:
پیشران ها؛ عوامل محرکه و پیش برنده فرایند راهنمایی در شرایط پیچیده، نامتعین و نوسانی به منظور تحقق توانمندسازی دانشجو هستند. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی برازش مدل پیشران های راهنمایی اثربخش دانشجویان ارشد و دکتری و آسیب شناسی فرایند راهنمایی بر اساس آن است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی و با استفاده از روش های پژوهش پیمایشی و همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان ارشد و دکتری دانشگاه فردوسی مشهد بودند که تعداد 494 تن از آن ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته پیشران های راهنمایی اثربخش بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری رگرسیون خطی ساده، تی و فریدمن در نرم افزار spss و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از تکنیک حداقل مربعات جزئی در نرم افزار PLS smart استفاده شد. یافته ها نشان داد که شاخص های روایی و پایایی مدل های اندازه گیری، شاخص های ارزیابی مدل های ساختاری و شاخص های کلی مدل؛ تائید کننده برازش مطلوب مدل پیشران های راهنمایی اثربخش است. همچنین آسیب شناسی فرایند راهنمایی دانشجویان نشان داد که وضعیت پیشران های حمایت راهنما و قابلیت پذیرش دانشجو در سطح مطلوبی هستند؛ اما وضعیت پیشران حمایت سازمانی در سطح نامطلوبی است. درنتیجه مدل پیشران های راهنمایی اثربخش به عنوان مدل جامع راهنمایی معرفی می شود و ارزیابی ها نشان می دهد که افزایش کیفیت و اثربخشی راهنمایی در جهت توانمندسازی دانشجویان، نیازمند افزایش حمایت سازمانی است.
تحلیل سیاست های دستگاه فرهنگی هنر معاصر ایران با کمک جامعه شناسی دین ماکس وبر (مورد مطالعه: رویکرد گالری هما)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
62 - 44
حوزههای تخصصی:
هنر امروز ایران به مثابه هنری که در بستر هنر معاصر و معاصریت شکل گرفته است، جزئی مهم از این جهانِ جدید است و مفاهیم و ساختارهایش تحت التزامات این پارادایم بزرگ تر قرار دارد. این جهان جدید همانند جهان دین، برساخته ی دستگاه های قدرت و عوامل آن است. در پژوهش حاضر، دین و هنر همچون دو متن همسان فرض شده اند. هدف ما، تطبیق ساختار جهان دینی و نظام روحانی آن در ساخت الگوی مسلط با جهان هنر معاصر است. بدین منظور باید ساحت های دین و هنر و نظام روحانی درونی آنها، آشکار شده و با بیان نسبت هر یک با ساختار قدرت، براساس جامعه شناسی دین ماکس وبر به یک رده گان شناسی از عاملان بسط نهاد هنر دست یافت. هدف ما پاسخ به این پرسش است: ساختارهای نهادی هنر معاصر مانند گالری ها چگونه به سیاست های فرهنگی هنر معاصر ایران شکل می دهند؟ از خلال توجه به نقش نهادها و نیروهای آن در خلق جهان دینی به نظر می آید که می توان این مسیر را درست تر پیمود. با تطبیق دو جهان دین و هنر می توان دید که اینجا کلیسا و دستگاه روحانی آن قرابت بسیاری به نهادهای جهان هنر و ساخت سلسله مراتبی آن دارند. معادل کارویژه آن در جهان هنر را می توان در نهاد گالری دید. پژوهش حاضر، برای رسیدن به این هدف به سراغ گالری هما به عنوان یکی از مراکز تأثیرگذار در هنر امروز ایران رفته است. در این میان متون برساخته آن مهم ترین ابزار تحلیل ما هستند.
به کارگیری ماتریس حسابداری اجتماعی در شناسایی کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در ساختار اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۶
245 - 282
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دو کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در چارچوب ماتریس حسابداری اجتماعی برجسته می گردند. نخست شناسایی هدایت منابع (کسورات) از عوامل تولید به تخصیص درآمد نهادها و سپس به انتقالات جاری بین نهادی است و دوم سنجش نقش و اهمیت صندوق بازنشستگی کشوری در افزایش تولید، افزایش درآمد عوامل تولید (GDP) و افزایش درآمدهای نهادهای داخلی جامعه در کل اقتصاد با استفاده از ضرایب فزاینده مرسوم و جدید می باشد. تفاوت بین آن دو ضریب فزاینده، ملاک نقش و اهمیت نهاد صندوق در ساختار اقتصاد در نظر گرفته می شود. واکاوی دو کارکرد فوق حول دو سوال محوری مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد: یک- آیا طبقه بندی های جدید از جبران خدمات کارکنان و نهادها در ارتباط با کسورات بازنشستگی می تواند مبنای شناسایی کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در ساختار اقتصاد ایران قرار گیرند؟ دو- صندوق بازنشستگی کشوری چه سهمی از افزایش تولید، افزایش GDP و افزایش درآمد نهادهای داخلی جامعه را دارد؟ با به کارگیری جدیدترین ماتریس حسابداری اجتماعی تفصیلی سال ۱۳۹۵، یافته های کلی نشان می دهند که نخست صندوق بازنشستگی کشوری نقش بسزایی در هدایت کسورات دارد به طوری که سهم صندوق4/65 درصد و سهم سایر نهادها 6/34درصد را نشان می دهد. دوم- سهم صندوق از تولید GDP و درآمد نهادها به ترتیب 30/0 درصد، 34/0درصد و 04/1درصد را آشکار می کند.
ارائه الگوی پارادایمی خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: نگاهی واقع بینانه نسبت به پدیده خودسانسوری در نهادهای حاکمیتی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن هدف اصلی این تحقیق است. روش مطالعه : این تحقیق، در چارچوب پارادایم تفسیری با رویکرد کیفی و برمبنای روش گراندد تئوری عینی گرا و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته به مطالعه روابط عمومی های نهادهای حاکمیتی در شهر یزد پرداخته است. بر این اساس، ۲۳ نفر از افراد دارای حداقل 5 سال سابقه تصدّی مسؤولیّت اطلاع رسانی در نهادهای حاکمیّتی با استراتژی نمونه گیری هدفمند به صورت تدریجی و همگن با حداکثر تنوّع و همچنین با بهره مندی از استراتژی گلوله برفی و نمونه گیری نظری انتخاب شدند. یافته ها: یافته های این تحقیق حاکی است از مجموع 208 مفهوم باشد از گزاره های ناشی از متون مصاحبه ها، 24 مقوله فرعی و ۸ مقوله اصلی به دست آمده است. پدیده هسته ای برآمده از مقولات این تحقیق نشان دهنده یک «تبادل مشروعیّت بخش» در فرایند خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی شهر یزد است. نتیجه گیری: نتایج نهایی این پژوهش بیانگر تلفیق ابعاد فردی و ساختاری در پدیده خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی است. به نظر می رسد افراد در راستای منفعت طلبی های فردی و گروهی و در زیر فشار الزامات ساختاری، تدبیراندیشی کرده و با حرکت در مسیر تبعیت و تأیید در سطوح فردی، سازمانی یا فراسازمانی، در نهایت به تبادلی مشروعیّت بخش تن می دهند.
چگونگی تطبیق فرایند و ساختارِ مسئله مندیِ وضعیت جامعه شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
160 - 120
حوزههای تخصصی:
وضعیت جامعه شناسی در ایران یکی از پرشمارترین جایگاه های موضوعیِ مطالعات را شکل داده است اما با این حال این مطالعات در حدودِ توضیحِ نابسنده ساختار وضعیت مسئله گون جامعه شناسی در ایران متوقف شده، و کمتر قادر به توضیح فرایندیِ این ساختار بوده است. تحقیق حاضر با هدف بُعد بخشیدن به ساختار-فرایندِ وضعیت جامعه شناسی، از تکنیک ترسیم ماتریس شرطی/پیامدیِ تمهید شده در روش نظریه زمینه ایِ سیستماتیک استفاده نموده است. بنابر یافته های تحقیق؛ امر کانونیِ منتهی به وضعیت پدید آمده برای جامعه شناسی در ایران عبارت است از فقدان رسمیت جامعه شناسی. فقدان رسمیت جامعه شناسی به معنای اعم، موکول به فقدان رسمیت چندین مقوله اعم از؛ فقدان رسمیتِ میان میدانیِ امر اجتماعی ، فقدان رسمیتِ اجتماعیِ جامعه شناسی و فقدان رسمیتِ معیارهای درون میدانیِ جامعه شناسی می باشد که در سطح خُرد، ناظر بر اجتماعات علمی و کنشگران میدان جامعه شناسی ، در سطح میانی، ناظر بر دو میدانِ معرفتِ عامه و معرفتِ آکادمیک ، در سطح کلان، ناظر بر میدان های سه گانه اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک ، و در سطح ابرکلان، ناظر بر ایفای نقشِ آنتیگونیستیک علیه سرمایه داری جهانی، دولت نفتی، تجربه مدرنیته و... می باشد.
مطالعه جامعه شناختی هویت فرهنگی مهاجران لَک مقیم تهران (با تأکید بر مؤلفه زبان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مطالعه وضعیت هویت فرهنگی مهاجران لَکِ ساکن محله ی نامجو تهران با تأکید بر مؤلفه ی زبان است. لذا، از رویکرد کیفی، روش نمونه گیری گلوله برفی، مصاحبه های نیمه ساخت یافته و عمیق با 17 نفر استفاده شد. مصاحبه ها با روش تحلیل تماتیک، تحلیل گردیدند. براساس یافته ها، تعلق و پایبندی، بازاندیشی و بازتعریف زبان (لَکی)، در بین نسل اول و دوم و نیز بین زنان و مردان مهاجر یکسان نیست که شرایط متفاوت جامعه پذیری، نقش مهمی در آن دارد؛ برخلاف جامعه مبدأ، جامعه ی میزبان بخش مهمی از هویت یابی و فرهنگ پذیری را به عهده ی فرد گذاشته که علاوه بر تفاوت های فردی، تفاوت نسلی را در شکل دهی به هویت برجسته می کند. بدین ترتیب با گذشت زمان و جایگزینی نسل ها، هویت فرهنگی تازه ای شکل گرفته که از مسیر زبان می گذرد. اکنون نوعی راهبرد یکپارچه سازی (هویت پیوندی) اساس فرایند فرهنگ پذیری مهاجرین است و با توجه به ویژگی سیال هویت، ممکن است در آینده جای خود را به مفهوم راهبردیِ همگونی فرهنگی بدهد.
Explaining the Causal Model of Perceived Competence on Psychological Capital with the Mediating Role of Academic Emotions of Tenth Grade Male Students in the Second Year of High School in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to investigate the causal pattern of perceived competence on psychological capital mediated by the academic emotions of 10th grade male high school students in Tehran. Methodology: The research method was applied in terms of purpose, quantitative approach, cross-sectional in terms of data collection time and correlational in terms of research method. The statistical population of this study consisted of all tenth grade male students of the second year of high school in Tehran in the academic year 2019-20, from which 510 people were selected by multi-stage cluster random sampling. In this study, the tools of perceived competence (De Perna and Elliott, 2000), psychological capital (Lutans, 2011) and academic excitement (Pekrun, et al., 2005) were used, all of which had acceptable validity and reliability. SPSS-V23 and Amos-V8.8 software were used to analyze the data. Structural equation modeling was also used to answer the research hypotheses. Findings: The research findings showed that the model has a good fit. The results showed that perceived competence has an effect on psychological capital in students. Academic excitement affects the psychological capital of students. Perceived competence also affects psychological capital through the mediation of academic emotions. Conclusion: Therefore, it can be said that increasing psychological capital and perceived competence can improve the academic excitement in students.
طراحی مدل سبک زندگی ایرانی- اسلامی با رویکرد جامعه شناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
101 - 125
حوزههای تخصصی:
سیر تحولات ساختاری تولید و عرضه محصولات و خدمات در دنیا باعث پیچیدگی در نوع رفتار مصرف کنندگان شده که به طبع سبک زندگی و فرهنگ جوامع را دستخوش تغییر کرده است. در این مقاله تلاش شده است با رویکرد جامعه شناختی سبک زندگی براساس فرهنگ غربی و ایرانی مورد بررسی قرار گیرد و مدل سبک زندگی ایرانی در سه قومیّت پارسی، آذری و عربی از طریق نرم افزار ایویوز و دیتا پنل آزمون وتفاوت مدل در این سه قوم بررسی شود. واکاوی نظریات جامعه شناسانی چون ماکس وبر، آلفرد آدلر، توریستن وبلن، جرج زیمل، پیربوردیو جهت شناخت بهتر مفهوم سبک زندگی و سوق دهی این مطالعات به رابطه دین و سبک زندگی و تشریح آن براساس مدل های وبر و وبلن، محقق را بر این باور که جامعه می تواند نقش اصلی و اساسی در ایجاد سبک زندگی ایفا نماید را رسانده است. در کشور ایران که دین بر سایر جنبه های فرهنگی غالب است ضرورت تدوین یک سبک زندگی ایرانی -اسلامی را نشان خواهد داد. هدف از انجام این تحقیق بهره گیری از نظریات جامعه شناسی در طراحی سبک زندگی ایرانی اسلامی بوده است .در این تحقیق با استفاده از روش تئوری زمینه ای و با انجام مصاحبه های عمیق، تعداد 904 داده ی بدست آمد. داده ها با نرم افزار مکس کیودا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با روش کدگذاری های باز، محوری و انتخابی مدل سبک زندگی ایرانی ترسیم شد. سپس این مدل با 62 شاخص در سه قوم پارسی، آذری و عربی از طریق نرم افزار ایویوز و دیتا پنل مورد آزمون قرار گرفت که نتایج آن چهار مقوله محوری روابط انسانی و اجتماعی با 10مولفه و مقوله نگرشها و ارزشها با 5 مولفه و عوامل محیطی با سه مولفه و عوامل فردی با 10 مولفه تاثیر گذارترین عوامل در تبیین مدل سبک زندگی ایرانی - اسلامی به شمار می آیند . با ازمون این مدل در قومیت های گوناگون تفاوت هایی در مدل سبک زندگی اقوام ایرانی مشاهده شد.
ارزیابی راهبردی فرایند سیاست گذاری مواجه با مسائل اجتماعی در ایران
حوزههای تخصصی:
دغدغه و مسئله اصلی مقاله پیش رو نقد و ارزیابی انتقادی و راهبردی مجموعه سیاست های اجتماعی نظام تصمیم گیری و دستگاه اجرائی در چند دهه گذشته است. به این منظور این سیاست های (شامل تصمیمات و اقدامات در حوزه مسائل، مشکلات، آسیب ها و جرائم در 5 بخش شناسائی، مبانی مواجهه و انتخاب سیاست، پیاده سازی، اجراء و ارزیابی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش فراترکیب بوده و از تحلیل ها، ارزیابی و نقدهای موجود توسط محققان و پژوهشگران ایرانی و نیز تجربه زیسته نویسنده استفاده شده است. پس از مرور اجمالی وضعیت کنونی مسائل اجتماعی که نشان دهنده ناکامی ها و عدم توفیقات بوده و گاه سریع به سیاست های اتخاذ شده یافته ها گویای آن است که معمولاً شناسائی مسائل نابهنگام و با تأخیر بوده است. در زمینه مبانی کلی نوعی بلاتکلیفی، نگاه زیستی و فردگرایانه و بی توجهی به راه حل های اساسی حاکم بوده است. در حوزه بررسی و انتخاب سیاست ها فقدان یادگیری و بی توجهی به تجارب سیاستی، تمرکزگرائی، احساس زدگی، مخاطب نشناسی، عدم شفافیت، بی اعتنائی به گروه های حاشیه ای و شرایط بومی- محلی مشاهده می شود. در عرصه پیاده سازی نیز کمبود و عدم توزیع مناسب منابع مالی، بی اعتنائی به سیاست ها، فقدان زیرساخت ها؛ ناهماهنگی و مشکل نیروی انسانی به چشم می خورد. در زمینه اجراء نیز با ضعف دستگاه های اجرائی، مواجهه تشریفاتی و مناسکی و فقدان تفکر ماتریسی و شتابزدگی مواجه هستیم. در مرحله نظارت نیز فقدان نظام رصد و پایش و ضعف مشارکت نهادهای مدنی در فرایند ارزیابی از مهمترین انتقادات به شمار می آیند. در پایان راهبردهائی مانند شفافیت و تغییرات ساختاری پیشنهاد شده اند.
مطالعه جامعه شناختی رابطه سرمایه اجتماعی و رفاه ذهنی (مورد مطالعه: شهروندان 18 سال به بالای ساکن در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
145 - 184
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرمایه اجتماعی با فراهم کردن کنش های اجتماعی و ایجاد ارتباط انسانی، زمینه ی ارتقای سطح رفاه ذهنی را فراهم می سازد. رفاه ذهنی مقوله ی اجتماعی چندبعدی است که با شاخص هایی چون شادکامی، تأمین، ترجیحات، نیازها، استحقاق و مقایسه نسبی تعریف می شود. این پژوهش با هدف تببین رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفاه ذهنی شهروندان ایرانی ساکن در پایتخت انجام شد. روش تحقیق: روش این پژوهش کمی و جامعه مورد مطالعه شهروندان 18 سال به بالای پایتخت ایران است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر تعیین شد و بنابر ملاحظاتی به 400 نفر افزایش داده شد. روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بود. در این پژوهش ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و رفاه ذهنی مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از طریق آزمون های کولموگورف–سمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و آنوا نشان داد که اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی و عضویت در شبکه های اجتماعی بر رفاه ذهنی شهروندان 18 سال به بالای ساکن در پایتخت ایران مؤثر است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که سرمایه اجتماعی با تسهیل کنش های اجتماعی نقش تعیین کننده ای در تأمین و دستیابی به ترجیحات افراد دارد که با کاهش تنش های ذهنی، شادکامی و حس خوشبختی را برای شهروندان رقم می زند.
واکاوی چالش های فراروی بنگاه های صنعتی کوچک و متوسط از دیدگاه صاحبان بنگاههای مستقر در شهرک صنعتی کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
161 - 182
حوزههای تخصصی:
این مطالعه باهدف کاوش برساخت اجتماعی ناکامی اقتصادی و چگونگی تفسیر و فهم آن از دیدگاه صاحبان بنگاه های کوچک و متوسط مستقر در شهرک صنعتی کاشمر واقع در استان خراسان رضوی است. داده ها از طریق مشاهده، مصاحبه عمیق و مصاحبه گروهی گردآوری شده و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش گرندد تئوری استفاده شده است. مشارکت کنندگان در تحقیق را 12 نفر از صاحبان بنگاه ها که به شیوه نمونه گیری نظری با حداکثر نوسان انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان داد که نوسانات بازار ارز، موانع نظام بانکی و اختلافات شرکا از شرایط اصلی ناکامی اقتصادی هستند و مدیریت سنتی، پایین بودن سطح تخصص نیرو و ماهیت تقلیدی حاکم بر صنعت بسترهای لازم ناکامی اقتصادی را فراهم می کنند. همچنین دولت، نظام بروکراسی، فرهنگ ضد سرمایه دار و بستر اجتماعی به عنوان شرایط زمینه ساز ناکامی اقتصادی عمل می کنند. نتایج پژوهش نشان داد که ناکامی علاوه بر بعد اقتصادی، به دلیل پیوند نزدیک آن با منزلت و اعتبار اجتماعی افراد دارای معانی خاص اجتماعی نیز هست.