فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
77 - 103
حوزههای تخصصی:
پیاده سازی فرآیند کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری سبب ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان و خلق خدمات نوآورانه می شود. پژوهش حاضر با هدف اجرای فرآیند کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری، به شناسایی مؤلفه ها و شاخص های اثرگذار بر کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری نوین می پردازد. پژوهش برحسب هدف،کاربردی و ازنظر نوع روش پژوهش، توصیفی است. اطلاعات از دو روش مطالعه اسنادی و تکنیک دلفی به دست آمده است. ابتدا ۳۰ نفر از خبرگان حوزه مورد مطالعه بر اساس رشته و مدرک تحصیلی شناسایی شدند که در نهایت 23 نفر با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی انتخاب و با استفاده از روش دلفی فازی در چهار مرحله دیدگاه های آن ها استخراج و مورد پالایش قرارگرفت. بر اساس خروجی تحلیل، مؤلفه های مؤثر بر کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری کشور، شامل 4 بعدِ کارآفرینی، بانکداری نوین، کارآفرینی سازمانی و ارزش ها و 13 مؤلفه است. یافته ها نشان می دهد بی شترین میزان موافقت خبرگان در بعد کارآفرینی: خلق، اجرا و بهره برداری از ایده، در بعد کارآفرینی سازمانی: افراد، نوآوری، اهداف، ساختار و محیط، در بعد بانکداری نوین: فناوری اطلاعات، مهارت نیروی انسانی، تنوع خدمات و در بعد ارزش ها: ارزش های حاکم بر جامعه و سازمان می باشند. مؤلفه های شناسایی شده قادر است زمینه کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری نوین را فراهم نموده، عملکرد آن ها را بهبود ببخشد. و بانک ها را قادر سازد تا موقعیت خود را در فرایند کارآفرینی سازمانی مورد ارزیابی قرار دهند.
ریشه ها و فرآیندهای ساختاری فساد اقتصادی در ایران (دوره جمهوری اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
219 - 254
حوزههای تخصصی:
امروزه مسئله فساد اقتصادی در جهان، به یکی از مهم ترین دغدغه های گروه ها و نهادهای اجتماعی و همچنین دولت ها تبدیل شده است. گسترش این پدیده در بیشتر کشورها، جنبه ساختاری و نهادی پیدا کرده است. فساد در طی دو دهه اخیر رشد چشم گیری در ایران داشت است. در مقاله حاضر، نگارنده با استفاده از روش اسنادی و الگوی تحلیلی مبتنی بر تأثیر گذاری سطوح مختلف اجتماعی (سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) بر یکدیگر، به بررسی ریشه ها و فرآیندهای ساختاری شیوع چنین فساد گسترده ای در دستگاه دولتی کشور پرداخته است. بر اساس این الگوی تحلیلی، در دوران پس از انقلاب، با غلبه یابی فرهنگ سیاسی نیروهای مسلط، مشارکت شهروندان و گروه های اجتماعی به انسداد سیاسی انجامید و این امر به وجود آمدن انحصار در بخش اقتصادی را به همراه داشت؛ این انحصار در نهایت منشأ بروز فساد شد. نتایج تحقیق نشان می دهند وضعیت تعامل سطوح یاد شده مثبت نبوده و این امر تأثیرات منفی بر حوزه اقتصادی گذاشته است. در بخش اقتصادی چهار مدل سیاست گذاری غلط را می توان بررسی و ردیابی کرد: دولتی شدن گسترده اقتصاد، رواج سرمایه داری تجاری و مصرف گرایی افسارگسیخته، اتخاذ سیاست های بازتوزیعی و چند نرخی بودن ارز.
Providing a Suitable Model to Promoting Teachers' Motivation for the Education Process
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the role of teachers' motivation in improving the teaching, educating and learning processes, the present study was conducted with the aim of providing a suitable model to promoting teachers' motivation for the education process. Methodology: The present study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population in the qualitative part was the academic experts of Tehran city in 2020 year, which number of 15 people of them were selected as a sample according to the principle of theoretical saturation and by purposive sampling method. The research population in the quantitative part was the high school teachers of Tehran city in 2020 year, which number of 316 people of them were selected as a sample according to the Cochran's formula and by simple random sampling method. The research tool in the qualitative part was semi-structured interview and in the quantitative part was researcher-made questionnaire, which the validity and reliability of them were confirmed. The data in the qualitative part were analyzed by coding method based on grounded theory in MAXQDA software and data in the quantitative part were analyzed by exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and LISREL software. Findings: The results of the qualitative part showed that the central category included promoting teachers' motivation for the education process, causal factors included work environment, cultural and social context, teaching level, individual characteristics and demographic factors, intervention factors included psychological-attitudinal factors, individual-motivational factors, facility-welfare factors, managerial and structural factors and negation of work, contextual factors included financial rewards, school physical facilities and job enrichment and job development, strategies included planning to improve quality and academic level, behavior, attitude and policy educational of managers, teacher empowerment and encouragement active teacher and outcomes included trustworthy, academic competence, good social relations and understanding of circumstances and duties. Also, the results of the quantitative part showed that the factor load of all components was appropriate and work environment, cultural and social context, teaching level, individual characteristics and demographic factors on causal factors, psychological-attitudinal factors, individual-motivational factors, facility-welfare factors, managerial and structural factors and negation of work on intervention factors, financial rewards, school physical facilities and job enrichment and job development on contextual factors, planning to improve quality and academic level, behavior, attitude and policy educational of managers, teacher empowerment and encouragement active teacher and on strategies and trustworthy, academic competence, good social relations and understanding of circumstances and duties on outcomes had a significant effect on outcomes (P<0.05). Conclusion: According to the results of the present study, to promoting teachers' motivation for the education process can be action through the identified components in the present study.
وضعیت و روند امید در جامعه ایران براساس داده های پیمایش های ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
3 - 28
حوزههای تخصصی:
بروز وضعیت های نامطلوب در مقاطع مختلف، در هر جامعه ای محتمل است. اما آنچه مهم بوده، کیفیت مواجه جامعه با این وضعیت های بغرنج است؛ از جمله این قبیل موارد می توان از وضعیت امید در جامعه نام برد: اینکه آیا در بین شهروندان، امیدی به بهبود اوضاع وجود دارد یا خیر. دیدگاه شهروندان درخصوص مقایسه حال با گذشته، ارزیابی حال و میزان امید به آینده در حوزه های مختلف به دلیل اثرات و پیامدهای متعدد آن، بسیار مهم است. براین اساس، هدف مقاله حاضر، ارائه تصویری از وضعیت امید و نگرش نسبت به حال و آینده در جامعه ایران و روند تغییرات آن براساس دیدگاه پاسخگویان در پیمایش های ملّی است. در این راستا، با استفاده از روش تحلیل ثانویه به گزارش های پیمایش های ملیِ سنجش «ارزش ها و نگرش های ایرانیان» که تاکنون سه موج آن در سال های 1379، 1382 و 1394 اجرا شده، و پیمایش های ملیِ «سنجش سرمایه اجتماعی کشور» (موج های 1384، 1393 و 1397) که درآنها گویه ای برای سنجش امید یا نگرش به حال و ارزیابی از آینده وجود داشت، مراجعه شد. یافته ها نشان داد که به صورت کلی، در خصوص ارزیابی وضعیت حال، همواره بیش از 85 درصد پاسخگویان از وضع موجود رضایت نداشته و به ضرورت اصلاح اشاره کرده اند. همچنین، بررسی روند تغییر امید یعنی شاخص های مقایسه وضعیت فعلی جامعه با گذشته و همچنین نگرش نسبت به آینده جامعه و شاخص های آنها (همچون شکاف طبقاتی، وضعیت اقتصادی و وضعیت رفاهی، نشاط، میزان رواج ویژگی های اخلاقی مثبت) بیانگر آن بود که ارزیابی از وضعیت فعلی و آتی جامعه در شاخص های مورد بررسی مطلوب نبود زیرا همواره درصد قابل توجهی از پاسخگویان در گزینه های ناامیدانه (بدترشدن وضعیت) جای گرفته اند و رهگیری روند تغییرات نشان داد با مرور زمان در برخی شاخص ها روند فرسایشی و در برخی دیگر بهبود نسبی رخ داده است.
اقتصاد سیاسی سرطان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
107 - 130
حوزههای تخصصی:
مسأله مرکزی این مقاله تحلیل امر اجتماعی در بیماری سرطان است. از این منظر استدلال شده که پزشک سازی، بیماری سرطان را به امری زیستی تقلیل می دهد و مؤلفه های اجتماعی این بیماری را از نظر پنهان می کند. این تصویر مخدوش مواجهه با کلیت این بیماری را که تحلیل آن به ساختارهای اجتماعی از جمله مناسبات اقتصادسیاسی راه می برد مسدود می کند. هدف این پژوهش نشان دادن ابعاد اجتماعی-اقتصادی سلامت و بیماری و مشخصاً سرطان است. روش تحقیق انتقادی با رویکرد اقتصادسیاسی است. در این روش اطلاعات موجود با رویکرد نظری ترتیب یافته و تحلیل شده است تا دلالت های پنهان آن ها و روابط پوشیده ی وضع موجود آشکار شوند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عوامل خطر ابتلا به سرطان از سوی مناسبات اقتصادی و اجتماعی تعیین می شوند و ساز و کار توزیع منابع و الگوی برخورداری افراد، میزان خطر ابتلای آن ها را توضیح می دهد. مصرف دخانیات، عدم تحرک و الگوی تغذیه که عوامل خطر سرطان محسوب می شوند متناظر با جایگاه طبقاتی افراد توزیع می شوند و گروه های پایین با خطر بیشتری مواجه هستند. فهم بیماری سرطان در کلیت آن، مسیر مواجهه با این بیماری را از پزشکی محض به سمت راهکارهای سیاسی در توزیع منابع هدایت می کند.
بررسی زندگی زنان و کودکان قالیباف در سفرنامه های دوره قاجار بر اساس رویکرد ادوارد پالمر تامپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات فرش ایرانی عمدتاً توجه به جنبه های «اقتصادی» و «هنری»، غالب بوده و به تاریخ اجتماعی فرش کمتر توجه شده است. هدف مقاله حاضر، شناخت برخی ابعاد، مشخصات و جلوه های فرودستی زنان و کودکان در کارگاه های قالیبافی قاجار است. این بررسی از جنبه نظری و روش شناسی باتوجه به دیدگاه ادوارد پالمر تامپسون و استفاده از رویکرد نگاه از پایین به تاریخ فرش ایران صورت گرفت. محدوده بررسی، دوره قاجار و داده های مورد نیاز از سفرنامه های این دوره استخراج شد. بدین ترتیب بررسی حاضر با رویکرد کیفی و روش تاریخی انجام شد.نتایج نشان داد که قالیبافی زنان و کودکان در خانه های شهری، روستایی و عشایری مناطق مختلف امری رایج بود و پرداخت دستمزد به زنان و کودکان در بخش خانگی بافی حذف می شد. از جنبه سنی و جنسی، بیشتر بافندگان، زنان و یا دختران خردسال بودند. اشتغال زنان و کودکان، سهمی در تأمین هزینه ای معیشتی خانواده داشته است. همچنین داده های بررسی حاضر نشان داد که بافندگان در کارگاه های قالیبافی به دلیل نامناسب بودن شرایط سازه و همچنین مهیا نبودن شرایط سالم و بهداشتی دچار آسیب های جسمانی نظیر تغییر شکل استخوان ها می شدند و ابتلا به برخی از بیماری ها میان بافندگان مشترک بوده است. این صدمه ها ناشی از ساعات کار بسیار طولانی در ازای دستمزدهای ناچیز بود که کفاف زندگی روزمره را نمی داد.
آسیب شناسی امر اجتماعی و فرهنگی در مدیریت شهری تهران با تأکید بر قانون شهرداری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
97 - 137
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که حوزه اجتماعی و فرهنگیِ شهرداری تهران همواره در سال های اخیر با آن مواجه بوده است، بحث انطباق فعالیت ها و به طور کلی شرح وظایف این حوزه با کارکردهای ذاتی و قانونیِ مدیریت شهری است. موضوعی که بحث ها و نقد و نظرهای زیادی را در چند سال اخیر برانگیخته و خود را به عنوان یک مسئله در مدیریت شهری تهران مطرح ساخته است. بر این اساس در مطالعه حاضر به آسیب شناسی فعالیت های اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران پرداخته شده است. در این پژوهش، مطابق با مبانی نظری موضوع، سه مقوله اصلی شاملِ انطباق مفهومی، انطباق قانونی و انطباق سازمانی، جهت آسیب شناسیِ اقدامات مدنظر قرار گرفت. روش اجرای پژوهش به این ترتیب بود که فهرست فعالیت های اجتماعی و فرهنگی سازمان شهرداری در قالب پرسشنامه دلفی در اختیار ده نفر کارشناس قرار گرفت و از آنها خواسته شد تا هر فعالیت را در سه مقیاس جداگانه ارزیابی نمایند. طبق نتایج پژوهش، مهم ترین چالش در حوزه فعالیت های اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در وهله اول، ورود این سازمان به برخی امور و فعالیت هایی است که خارج از وظایف ذاتی و قانونی آن است. در وهله دوم، موازی کاری و هم پوشانی بخشی از این فعالیت ها با سایر سازمان ها قرار دارد و در نهایت در سطحِ سوم، غلبه رویکرد نمایشی در برخی فعالیت هایی است که ذیل عنوان وظایف اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران دسته بندی می شود. بر این اساس کاربست پژوهش حاضر بر بازنگریِ همه جانبه فعالیت ها برحسبِ ترکیبِ شاخص های سه گانه تکیه دارد. این بازنگری بر اساس امتیاز نهاییِ محاسبه شده برای هر فعالیت انجام شد و در نتیجه آن، فعالیت های هر حوزه در سه مقوله «تداوم»، «تعدیل» و «تغییر» دسته بندی شد.
Presenting and Validating Human Resources Empowerment Model with Emphasis on Education in the Ornamental and Building Stone Industry(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: education plays a key role in empowerment of human resources. Thus, the present research was done to present and validate the human resources empowerment model with emphasis on education in the ornamental and building stone industry. Methodology: this descriptive-analytical study was of correlation type. The statistical population consisted of the staff at Iran's stone statistics and information center as many as 425 persons in 50 companies. The sample size was determined 200 according to Cochran formula; this number was chosen through stratified random sampling method based on the occupational unit. The research instruments included demographic information form capturing gender, age, level of education, years of working background, and a researcher-made questionnaire ( 50 items), whose face validity was confirmed based on expert opinion, while its reliability was calculated using Cronbach alpha method on 30 staff as 0.95. The data were analyzed by exploratory factor analysis and structural equations modeling methods in SPSS-25 and Smart PLS-3 software. Findings: the findings indicated that empowerment of human resources has 10 factors of change and innovation, managerial functions, learning, development of human resources, behavioral factors, organizational factors, the strategic factors of organization, environmental factors, cultural and leadership factors as well as knowledge beyond the technical knowledge. The factor load of all of its items was above 0.40; the convergent validity of the factors was found above 0.60 using the average variance extracted method. The reliability of all of the factors using Cronbach alpha and mixed method was above 0.70. Furthermore, the human resources empowerment model with emphasis on education in the ornamental and building stone industry had suitable and acceptable fitting, and the empowerment of human resources with emphasis on education had a direct and significant effect on all of the 10 factors (P<0.001). Conclusion: given the suitable model of human resources empowerment with emphasis on education in the ornamental and building stone industry, experts and planners can take effective steps for empowerment of human resources through the 10 identified factors.
الگوی سیاستی مردمی سازی دیپلماسی فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران؛ مبتنی بر تجربه نگاری نمونه های منتخب ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
7 - 38
حوزههای تخصصی:
با عنایت به بیانات امامان انقلاب اسلامی و اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی، باید گفت همان گونه که مردم در عرصه های گوناگون این انقلاب نقش محوری داشته اند، در عرصه بین المللی نیز می توانند و باید نقش کلیدی و مؤثری ایفا کنند و به تعبیر این پژوهش لازم است «مردمی سازی دیپلماسی فرهنگی» صورت گیرد. اگرچه مشاهده وضع موجود نشان می دهد این امر مهم با اینکه با ورود به گام دوم انقلاب اسلامی اهمیت مضاعفی نیز یافته ولی آن چنان که باید و شاید، تحقق نیافته است. این پژوهش با روش تجربه نگاری برخی نمونه های منتخب ایرانی، به دنبال تدوین الگوی سیاستی دیپلماسی فرهنگی مردمی است و تلاش دارد ابعاد و مؤلفه های چنین الگویی را شناسایی و میان شان پیوند برقرار کند. بدین منظور برای گردآوری داده ها، روش اسنادی، مشاهده (مشارکتی و غیرمشارکتی) و مصاحبه نیمه ساخت یافته به کار گرفته شده و از روش تحلیل مضمون نیز برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد به طور کلّی مردمی سازی دیپلماسی فرهنگی در ایران محقق نشده است. همچنین در پاسخ به سؤال اصلی پژوهش، الگوی سیاستی ویژه ای برای مردمی سازی دیپلماسی فرهنگی در ایران به دست آمد که هفت بُعد را در بر می گیرد: بازیگران مردمی، مزیت ها، عرصه های محیطی، ابعاد، ساختار اجرایی، ساختار سیاست گذاری و راهکارها.
نقش میانجی خودکنترلی و معنای زندگی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی با تعارض زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱شماره ۱۵
33 - 60
حوزههای تخصصی:
از جمله مشکلات زوجین، تعارضات زناشویی است که در صورت حل وفصل نشدن می تواند زمینه ساز طلاق گردد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکنترلی و معنای زندگی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی و تعارض زناشویی است. روش پژوهش توصیفی-همبستگی است که در قالب الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد متأهل ساکن شهرستان به شهر بودند که از این بین ۲۲۵ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که پس از اجرا، ۲۰۵ پرسشنامه جمع آوری شد. از پرسشنامه های سبک زندگی اسلامی، تعارض زناشویی، خودکنترلی و معنای زندگی به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد. نرم افزار SPSS و AMOS برای بررسی برازش مدل و روش بوت استرپ در برنامه ماکرو، پریچر و هایز (۲۰۰۸) برای بررسی نقش متغیرهای میانجی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد الگوی ساختاری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و تمامی متغیرهای برون زا و میانجی می توانند ۴۹ درصد از تغییرات تعارضات زناشویی را پیش بینی کنند که این میزان در حد متوسط است؛ همچنین خودکنترلی و معنای زندگی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی و تعارض زناشویی نقش میانجی گرانه دارند. بنابراین، سبک زندگی اسلامی، خودکنترلی و معنای زندگی از عوامل مؤثر در کاهش تعارض زناشویی هستند که مشاوران و روان شناسان می توانند از آن برای کاهش و جلوگیری از طلاق استفاده کنند.
تأثیر نابرابری ها در مهاجرت از مناطق مرزی ایران؛ چشم اندازی سیاست گذارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
101 - 134
حوزههای تخصصی:
نقش نابرابری های منطقه ای و فضایی در مهاجرت از مناطق مرزی کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در صورتیکه مناطق مرزی ایران دارای اهمیتی استراتژیک از جنبه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستند و بی توجهی به این مناطق می تواند پیامدهای جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. این مقاله به دنبال بررسی این موضوع است که مناطق مرزی ایران به لحاظ نابرابری های فضایی در چه وضعیتی قرار دارند و این نابرابری ها چه تأثیری بر مهاجرت از این مناطق دارند. برای سنجش نابرابری فضایی در بین شهرستان های مرزی از آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395، سالنامه های آماری استان ها در سال 1395 و داده های سازمان هواشناسی در دوره 1395-1390 استفاده شده است. برای وزن دهی و ترکیب مؤلفه ها و ساخت شاخص نابرابری از روش تحلیل عاملی استفاده شده است.برای پهنه بندی و سطح بندی شهرستان ها از نرم افزار ArcPro و برای تحلیل رابطه بین نابرابری و مهاجرت، از روش آماری GWR استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که نابرابری در شهرستان های شرق و جنوب شرقی در مقایسه با دیگر نقاط بیشتر است. همچنین، 66 درصد از شهرستان های مرزی دارای موازنه مهاجرتی منفی در دوره 1395-1390هستند. بر اساس مدل رگرسیون فضایی وزنی، 67 درصد از تغییرات متغیر خالص مهاجرت به وسیله متغیرهای مستقل تبیین شده و همچنین بر اساس مقدار میانگین ارائه شده، عامل های ساختار جمعیت و اقتصادی بیشترین اثرگذاری را بر خالص مهاجرت در شهرستان های مرزی دارند. بنابراین، نابرابری در شهرستان های مرزی یک عامل مهم در میزان خالص مهاجرت است و عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، جمعیتی و محیطی اثر متفاوتی بر هر کدام از شهرستان ها دارند.
شناخت تجربه زیسته دختران شهر تهران از شکاف نسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
151 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی فهم تجربه زیسته دختران شهر تهران از شکاف نسلی صورت گرفته در جامعه است. در چند دهه اخیر با توجه به تغییرات ساختار فرهنگی جامعه، زمینه مساعدی برای بروز تغییرات در ارزش ها و نگرش های گروه های اجتماعی به ویژه نسل های جدید جامعه ایرانی به وجود آمده است. چارچوب مفهومی در پژوهش حاضر مبتنی بر دیدگاه های اندیشمندان در زمینه تفاوت نسلی و تغییرات ارزشی نسل ها است. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است که مبتنی بر آن با تعداد 20 نفر از دختران دهه 70 از طریق روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه عمیق انجام شد و داده ها با روش تحلیل تماتیک(مضمون) مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که دختران دهه هفتاد شهر تهران به مثابه نسل جدید دارای تجارب زیسته خاصی چون: جهان-وطن بودن، نوگروی دینی، سکولار شدن، سبک زندگی مدرن، نوگرایی و هویت مدرن، زیست جهان متکثر و متمایز و ذهن بی خانمان هستند. در مجموع نسل دهه هفتاد مبتنی بر ارزش ها و باورهای جهان مدرن زیست خود را تنظیم می کند و تجارب زیسته خود را نیز بر این اساس تنظیم می کند و سامان می بخشد.
شناسایی نقش تجربه مشتریان در درک رفتار خرید در فروشگاه های زنجیره ای تخفیفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز به دلیل وجود فشارهای اقتصادی، معیشت مردم با مشکلاتی مواجه است و قیمت در این راستا نقش مؤثری ایفا می کند. در این میان فروشگاه های تخفیفی با ارائه قیمت های رقابتی و مناسب، توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرده اند. اما اینکه این نحوه قیمت گذاری در محصولات چگونه و از چه طریق در بروز رفتار مشتریان تأثیرگذار است؛ موضوعی است که باید موردبررسی قرار بگیرد. در همین راستا تحقیق حاضر باهدف ارائه الگویی به منظور شناسایی نقش تجربه مشتریان در درک درک رفتار خرید در فروشگاه های زنجیره ای تخفیفی صورت گرفت. این تحقیق از نوع کاربردی و توصیفی-پیمایشی است. در این تحقیق در ابتدا به شناسایی شاخص های تجربه مشتریان و درک رفتار خرید با تکیه بر مرور ادبیات و تکنیک دلفی پرداخته شد. در این راستا از نظرات 10 نفر از خبرگان و مدیران فروشگاه های تخفیفی بهره گرفته شد. پس از استخراج شاخص های نهایی و دسته بندی آن ها به کمک تحلیل عاملی اکتشافی، به بررسی نقش تجربه مشتریان در درک درک رفتار خرید، با بهره گیری از رگرسیون پرداخته شد. جامعه آماری تحقیق را مشتریان فروشگاه های تخفیفی تشکیل دادند که به صورت گزینش تصادفی طبقه بندی شده و استفاده از فرمول کوکران 384 نفر گزینش گردیدند. در نهایت نتایج نشان داد تجربه مشتریان تأثیر معناداری در درک درک رفتار خرید دارد. همچنین تأثیر ابعاد تجربه خرید (ویژگی های محصول، ویژگی های فروش، محیط فروشگاه، برند، مزیت های فروش، مشتری) نیز بر درک رفتار خرید مورد تائید قرار گرفت.
Promoting the Accountability of Secondary School Principals of Hormozgan Province: Analysis of Dimensions and Components with a Qualitative Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The efficiency of various organizations, especially educational organizations, depends to a large extent on the accountability of their principals. Therefore, the aim of the present research was to analyze the dimensions and components of promoting the accountability of secondary school principals. Methodology: This was an applied qualitative study. The study population included academic experts in educational management and educational sciences of Hormozgan province in 2020-2021. According to the principle of theoretical saturation, the sample size was estimated to be 10 individuals who were selected by purposive sampling method. The data collection instrument included a semi-structured interview. The validity of the above instrument was confirmed by the triangulation method and its reliability was calculated 0.85 using intercoder agreement coefficient. Finally, data analysis was carried out by open, axial and selective coding method in MAXQDA ver. 2018. Findings: The results of the present research showed that promoting the accountability of secondary school principals consisted of 32 indices, 9 components and 3 dimensions as follows: social accountability with two components of commitment to others and justification of an action to others, organizational accountability with four components of monitoring mechanisms, reporting, downward accountability and internal accountability, and functional accountability with three components of individual accountability, transparency and participation. Finally, the model of promoting the accountability of secondary school principals was drawn. Conclusion: According to the results of the current research, in order to promote the accountability of secondary school principals, it is necessary to promote social, organizational, and functional accountability dimension and their indices and components.
بررسی نگرش های برابری جنسیتی خواهانه دختران دانشجو و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر هدف بررسی نگرش های برابری خواهانه در میان دختران دانشجو و بررسی عوامل مرتبط با آن است. روش تحقیق استفاده شده پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری، شامل دانشجویان دخترِ دانشکده های فنی و مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، هنر، زبان های خارجی، هنر و تربیت بدنی دانشگاه تهران، در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است که در پاییز 1397 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه با فرمول کوکران برآورد شد و در مجموع، 400 نفر بررسی شدند. روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و تصادفی ساده بود. برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS و آزمون های دومتغیره و چندمتغیره استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد بین افزایش سن و تحصیلات دختران، با نگرش های برابری خواهانه ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد؛ به طوری که با افزایش سن و سطح تحصیلات نگرش های برابری خواهانه نیز در آنها افزایش می یابد. علاوه بر این، میان تمایل به ازدواج، نگرش به رابطه دوستی دختر و پسر و نگرش های برابری خواهانه نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. این در حالی است که نتایج تحقیق نشان می دهد، میان فردگرایی و نگرش های برابری خواهانه ارتباط منفی و معکوس وجود دارد. در مجموع، به نظر می رسد اگرچه زنان تمایل بیشتری به برابری جنسیتی دارند و خواهان سهم بیشتر در عرصه های اجتماعی و اقتصادی جامعه و بازار کار و تحصیل هستند، این نگرش ها مانع تمایل آنها به ازدواج و موجب شکل گیری تفکر های مرد ستیزانه در آ نها نشده است.
ارزیابی تاثیرات اجتماعی و فرهنگی شرکت فولاد مبارکه اصفهان بر زیست اجتماعی محیط پیرامون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجرای طرح های بزرگ صنعتی و عمرانی، همواره با آثار سازنده و مخرب بر محیط طبیعی و جوامع انسانی همراه است. اجرای این طرح ها، بر ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه محلی در این مناطق تأثیرهای متعددی می گذارد. تدوین و اجرای برنامه های توسعه فرهنگی و اجتماعی در موفقیت اجرای طرح ها، و در فرایند انتقال این جوامع از حالت سنتی و روستایی به جامعه صنعتی و شهری، نقش مهمی دارد. این امر، بر اهمیت انجام دادن مطالعات اجتماعی می افزاید. امروزه با حضور شرکت فولاد مبارکه، برای بسیاری از شهروندان مبارکه این سوال مطرح می شود که تاثیرات اجتماعی و فرهنگی این شرکت بر شهرشان چیست؟ علاوه بر این، حضور این صنعت چه تاثیرات منفی احتمالی بر جامعه محلی و مجموعه اطراف آن خواهد داشت؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای انجام شده است. جامعه آماری در این پژوهش، تمامی افراد بالای 18سال ساکن شهرستان مبارکه هستند. پرسشنامه محقق ساخته، بین 480 نمونه توزیع شد. نتایج حاکی از آن است که مهاجرپذیر شدن منطقه، تاثیر فرهنگ مهاجران بر فرهنگ بومی و بهبود امکانات ورزشی و فرهنگی شهر، از مهمترین تاثیرات فرهنگی فولاد، همچنین اختلاف طبقاتی و ایجاد نابرابری، افزایش شبکه ارتباطی با خارج از منطقه، شکل گیری ترس از افزایش بیماری ها و توسعه اجتماعی از مهمترین تاثیرات اجتماعی فولاد بر این منطقه می باشد. میانگین به دست آمده از ابعاد توسعه اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، توسعه فرهنگی، تغییر فرهنگی و سازگاری فرهنگی بالاتر از میانگین متوسط، و میانگین برابری اجتماعی، پایین تر از میانگین متوسط می باشد.
استراتژی های بقا در شرایط فقر، در میان افراد کم برخوردار شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
133 - 158
حوزههای تخصصی:
افراد کم برخوردار به صورت روزمره در مواجهه با شرایط نابسامان اقتصادی، در حال مبارزه برای بقا هستند. پژوهش حاضر با توجه به پژوهش های اندک در حوزه استراتژی های بقای افراد کم برخوردار در ایران و با هدف توجه به تجربه زیسته خود این افراد، صورت پذیرفته است. در این پژوهش از نظریه رفتاری/تصمیم گیری، نظریه سرمایه انسانی، نظریه دارایی ها و ریسک مالی/درآمدی و نظریه اجتناب از خطر برای افزایش حساسیت نظری استفاده شده است. روش پژوهش حاضر کیفی، تکنیک جمع آوری داده، مصاحبه و تکنیک تحلیل داده و مضمون طبق چارچوب براون و کلارک است. یافته های حاصل از 22 مصاحبه در میان افراد کم برخوردار شهر مشهد است. استراتژی های بقای به کار گرفته شده، شامل استراتژی های حمایت جوییِ معیشت محور، اشتغال گزینیِ ناقص، آموزش و کسب مهارت های پایه ای، نزول شدید مصرف خانوار و فعالیت های مقطعی مجرمانه بوده است.
ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی شایسته محور با رویکرد جانشین پروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی شایسته محور با رویکرد جانشین پروری در صنعت بانکداری است. روش این پژوهش آمیخته (ترکیبی) و جامعه آماری آن در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی حوزه منابع انسانی و مدیران ارشد بانک صادرات اصفهان است که تعداد 17 نفر با روش نمونه گیری هدفمند در فرایند مصاحبه مشارکت کردند و در بخش کمی، شامل همه مدیران عالی، سرپرستان حوزه ها و رؤسای شعب بانک صادرات اصفهان است که تعداد 400 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای - تصادفی به منزله نمونه در این پژوهش مشارکت کردند. ابزار جمع آوری داده های موردنیاز شامل مصاحبه و پرسش نامه بود. یافته های حاصل از کدگذاری تحلیل تماتیک نشان داد نظام مدیریت منابع انسانی شایسته محور مشتمل بر پنج مضمون اصلی شامل شایستگی، آینده نگری، جامعیت، عدالت و انعطاف پذیری است. همچنین یافته های حاصل از معادلات ساختاری نشان دهنده این است که از میان مؤلفه های مدیریت منابع انسانی، نظام جبران خدمات شایسته محور دارای بیشترین مقدار تأثیر بر مدیریت جانشین پروری است.
استانداردهای والدین ایرانی درباره عروس و داماد مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
23 - 38
حوزههای تخصصی:
ساختارهای شناختی ابعاد مهمی از ارزیابی ها در روابط هستند. از طرفی در ایران خانواده های همسران، نقش مهمی در کیفیت روابط زناشویی دارند. تحقیق حاضر به مطالعه بخشی از این شناخت ها یعنی استانداردها از منظر والدین ایرانی درباره عروس و داماد مطلوب، با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری، پرداخته است. بدین منظور با 20 نفر از والدین دارای حداقل یک عروس یا داماد، مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفت. میانگین سنی مادران و پدران به ترتیب 5/57 و 5/58 سال بود. داده ها با استفاده از روش کلایزی تحلیل شد. چهار مضمون اصلی شامل ویژگی های مطلوب زوجی و ارتباط با همسر، ویژگی های مطلوب ارتباط با خانواده همسر، ویژگی های مطلوب خانوادگی و قابلیت های مطلوب فردی درباره عروس و داماد مطلوب به دست آمد. دلایل استانداردها عبارت اند از: تسهیل کننده رابطه مطلوب بین همسر فرزند با فرزند، تسهیل کننده رابطه مطلوب بین همسر فرزند با خانواده، تسهیل کننده رابطه مطلوب بین فرزند با خانواده همسرش، تسهیل کننده رابطه مطلوب بین خانواده با خانواده همسر، تسهیل کننده رابطه مطلوب بین نوه با خانواده و آسیب نرساندن به رابطه بین فرزند با خانواده. استانداردهای والدین به مضامین راهبردهای دوگانه «تحقق استانداردها قبل از ازدواج» و «واکنش به تحقق نیافتن استانداردها بعد از ازدواج» اشاره دارد. جوهره استانداردها، حفظ انسجام خانواده است.
تعیین گرهای اجتماعی و روان شناختی گرایش به ارتکاب جرم (مورد مطالعه: جوانان 18 تا 29 سال شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر جامعه ای، جوانان مهم ترین سرمایه های جامعه هستند. افزایش گرایش به ارتکاب جرم بین آنان، سرمایه های انسانی و اجتماعی جامعه را به فرسایش می کشاند و باعث افزایش احساس ناامنی و تنزل شاخص های توسعه در سطوح مختلف می شود. گرایش به ارتکاب جرم در بین جوانان متأثر از عوامل عدیده ای است که در این پژوهش به نقش متغیرهای آنومی اجتماعی، سرمایه ی روان شناختی و سرمایه ی فرهنگی پرداخته شده است. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر متغیرهای سرمایه ی روان شناختی، سرمایه ی فرهنگی و آنومی اجتماعی بر گرایش به جرم جوانان 18 تا 29 سال شهر اهواز است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و به لحاظ نحوه ی گردآوری داده ها، پیمایشی است. در تحقیق حاضر، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه می باشد. جامعه ی آماری تحقیق حاضر جوانان 18 تا 29 سال شهرستان اهواز به تعداد 262313 نفر بوده که از این تعداد 383 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نتایج توصیفی تحقیق حاکی از آن است که میزان گرایش به ارتکاب جرم در بین جوانان شهر اهواز در حد متوسط به پایین است. همچنین، یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین متغیرهای سرمایه ی روان شناختی، سرمایه ی فرهنگی، آنومی اجتماعی و گرایش به ارتکاب جرم رابطه ی معنی داری وجود دارد. طبق نتایج تحلیل رگرسیونی، 21 درصد تغییرات متغیر گرایش به ارتکاب جرم متأثر از سازه ی سرمایه ی فرهنگی و بعد خوش بینی سازه ی روان شناختی است.