فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
31 - 70
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت عامل های خطر موثر بر تکرار جرم صورت گرفته است. تحقیقات نشان داده اند که اگر یک فرد دارای عوامل خطر خاصی باشد، این عوامل شانس وی برای تبدیل شدن به یک مجرم را افزایش خواهند داد .پژوهش حاضرتحقیقی کیفی است که با روش نظریه زمینه ای انجام گرفته است از روش نمونه گیری هدفمند و سپس نمونه گیری نظری، افراد دارای سوابق کیفری بیشتر از دو مرتبه (به عنوان واحدهای نمونه و واحدهای مشاهده )وارد پژوهش شدند. بر اساس تحلیل های صورت گرفته در کدگذاری باز و محوری، مجموع شرایط علّی تکرار جرم شامل 7مقوله عمده و17 زیرمقوله است که عبارتند از: 1-جبران آسیب زای نداشته ها 2- عدم تامین نیازهای پایه 3-رانش فردی-اجتماعی4-گرفتارشدگی یا در خویشتن حبس شدگی 5-نظام قضایی ناکارامد 6-بازتعریف مساله ساز خودپنداره 7- سرمایه خرده فرهنگی مجرمانه. نتیجه پژوهش نشان داد که در نهایت به مقوله هسته ای پایداری محرومیت می رسیم این محرومیت دارای ابعادی است. افرادی که بسوی تکرار جرم می روند بدلیل تداوم مجموعه ای از محرومیتها مرتکب تکرار جرم می شوند و اینکه محرومیت تنها ناشی از اعمال فردی کنشگران و یا ناشی از ساختار جامعه نیست بلکه هر دوی آنها در بروز محرومیت موثر بوده اند.واژگان کلیدی: تکرار جرم، عامل خطر ، عامل پشتیبان
فلسفه فارابی در میانه انتزاعی و انضمامی؛ الگویی برای اندیشیدن فلسفی و سیاستگذاری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه فارابی به دقیق ترین معنای واژه، فلسفه ای مسئله محور و این جهانی است. این سخن در مقابل ادعایی قرار دارد که فلسفه فارابی را تماماً انتزاعی و بی ارتباط با موضوعات انضمامی دوره حیات فارابی می داند یا حتی اگر به چنین ارتباطی قائل است، الگوی فلسفی پیشنهاد شده را اساساً غیرقابل تحقق در این جهان می داند و آن فلسفه را در شئون متعدد انسان شناسی و سیاست و اخلاق و غیره را ناظر به عالی ترین پاره نفس آدمی، یعنی روح او متصور شده است. در مقابل این ادعا، که طرفداران بسیاری دارد، این نوشتار مدعی است نه تنها فلسفه فارابی اساساً مولود زمینه های انضمامی سیاسی و دینی و فرهنگی و اجتماعی زمانه حیات او است بلکه راه حل او برای مشکلات زمانه، برخلاف دیگر راه حل های تک سویه، بر دوگانه متمایز اما مرتبط ایدئال- واقعی مبتنی است. بنابه وجه اخیر، فارابی تلاش کرده است بین سنت قدمایی و اقتضائات زمانه جمع آورد و عقلای جهان را در حل مسائل جامعه اسلامی زمانه خود به مدد گیرد. در این مقاله تلاش می شود ضمن واکاوی این زمینه ها، و تحلیل پاسخ فارابی به مسائل و بحران های زمانه، این سنخ از اندیشیدن را به عنوان الگویی برای اندیشیدن فلسفی و سیاستگذاری فرهنگی پیشنهاد دهد که هم زمان دو وضعیت واقعی و ایدئال را به رسمیت می شناسد.
تحلیل زیبایی شناسی پوسترهای سینمایی مرتضی ممیز بر اساس نظریه مولی-مولکولی فلیکس گتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: فلیکس گتاری در نظریه مولی-مولکولی خود، به ارتباط میان جامعه و افراد پرداخته که از منظر او این ارتباط خود به نوعی انقلاب منجر می شود. گتاری که خود فیلسوفی پسامدرن، محسوب می شود، به ساختارشکنی اعتقاد داشته و در نظریه رویزومی خود به حرکت هایی با بی نهایت آغاز و پایان اشاره می کند. در این گفتار تلاش شده با انتخاب پنج پوستر سینمایی از مرتضی ممیز، به تحلیل رویکرد مولی-مولکولی آن ها و گفتمان حاکم دوران پرداخته شود. ممیز که خود هنرمندی ساختارشکن و جریان ساز در ایران است، به خوبی این دیدگاه را در آثارش به معرض دید قرار داده است. پرسش اصلی در این پژوهش این است که این نظریه چگونه خود را در پوسترهای سینمایی ممیز نشان داده است؟ برای پاسخ به این سوال، باید به شرایط آن دوران جامعه و مردم پرداخت.
روش پژوهش: در این نوشتار با انتخاب پنج پوستر از آثار سینمایی ممیز به تحلیل آثار او پرداخته شده است. انتخاب پوستر، براساس شرایط ایران در آن دوران بوده و سعی بر آن بود که از دوران قبل از انقلاب اسلامی ایران، دوران جنگ تحمیلی عراق با ایران و هم چنین دوران پس از جنگ، پوسترها انتخاب شود. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتاب خانه ای می باشد. در این پژوهش، تلاش بر معرفی تعدادی از مفاهیم گتاری ذیل نظریه مولی- مولکولی او بوده که تعدادی از این مفاهیم با همراهی ژیل دلوز مطرح گردیده است.
یافته ها: با توجه به دیدگاه مولی-مولکولی گتاری، هنر بازتاب دهنده و آیینه جامعه و روان بوده؛ بنابراین خوانش این پوسترها براساس توجه به رویداد سال های بیان شده که از دوران قبل از انقلاب اسلامی ایران تا دوران سازندگی پس از انقلاب 1357 بوده را شامل می شود. ساختارشکنی و عدم پیروی از قوانین طراحی پوستر در آثار پوستر سینمایی ممیز نمایان گر بوده و در هر پنج پوستر ویژگی هایش ذکر گشته است.
نتیجه گیری: در این نوشتار پس از توصیف هر پنج پوستر براساس رخدادهای زمان و دیدگاه هنری مرتضی ممیز، قرابت نظریه مولی- مولکولی گتاری با آنان مورد تحلیل و بررسی قرارگرفت. پوسترهای منتخب امکان خوانش با دیدگاه مورد نظر را داشته و همگی بازتابی از دوران و خلاقیت ممیز بودند. نگارندگان سعی برآن داشتند که در این پوسترها مفاهیم دیگری از فلسفه گتاری و دلوز را مورد خوانش قرار دهند. در نهایت این مقاله نشان می دهد که پوسترهای سینمایی مرتضی ممیز با رویکرد مولی-مولکولی گتاری مطابقت دارد. این پوسترها، علاوه بر تبلیغ فیلم و جذب مخاطب، آیینه ای برای نمایش رویدادهای دوران خود و هم بستگی میان آحاد مردم است.
مطالعه تأثیر بی سازمانی اجتماعی و اثربخشی جمعی ادراکی بر رفتارهای انحرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
131 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بی سازمانی اجتماعی و اثربخشی جمعی ادراکی بر رفتارهای انحرافی در میان دانشجویان دانشگاه مازندران است. روش این پژوهش پیمایشی، شیوه نمونه گیری آن تصادفی طبقه ای متناسب با حجم می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر، پرسش نامه است، که نهایتاً 411 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد میزان رفتار انحرافی براساس گروه های سنی، مقطع تحصیلی، وضعیت تأهل، محل تولد و محل زندگی معنادار نیست. نتایج آزمون تحلیل مسیر نیز نشان می دهد که بین بی نظمی اجتماعی تصوری، بی نظمی فیزیکی تصوری و رفتار انحرافی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ هم چنین بین بی نظمی فیزیکی تصوری و ترس از جرم رابطه مثبت برقرار است؛ و بین ترس از جرم و اثربخشی جمعی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. بنابر یافته های به دست آمده، ادراک افراد از بی نظمی اجتماعی بر جرم اثرگذار است؛ به عبارتی، بی نظمی ترس از جرم را افزایش می دهد، که به نوبه خود کنترل اجتماعی / اثربخشی جمعی را کاهش می دهد و محله ها را در برابر تهاجم مجرمین و بزهکاران آسیب پذیر می کند. نتایج این پژوهش در حمایت از نظریه پنجره های شکسته، دلالت بر این دارد که بی نظمی تصوری، اثربخشی جمعی را کاهش می دهد که این به نوبه خود می تواند به طور غیرمستقیم موجب افزایش جرم شود.
پژوهش به مثابه برساخت: چهارچوب روش شناختی نظریه کنشگر-شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
131 - 153
حوزههای تخصصی:
نظریه کنشگرشبکه دلالت های روش شناختی مهمی دارد و در چند سال اخیر به ویژه در رشته های علوم اجتماعی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. پژوهشگران زیادی با علایق گوناگون به عناصر روش شناختی (و هستی شناختی) این نظریه توجه کرده اند. با این حال، همواره ابهاماتی در این که این چارچوب دقیقاً چیست و چگونه در پژوهش های کیفی کاربرد دارد، وجود داشته است و به ابهامات و پرسش هایی در این باره دامن زده است. ما در این مقاله سعی می کنیم عناصر این چهارچوب را روشن کنیم. دروهله نخست عناصر هستی شناختی کلیدی نظریه کنشگرشبکه استخراج خواهیم کرد و بر اساس آن برخی از قواعد کلی روش شناختی آن را بر اساس منابع اصلی این نظریه طرح می کنیم. سپس با استفاده از ابزارها یا مفاهیمی از نشانه شناسی، پدیدارشناسی، و قوم نگاری، چارچوبی روش شناختی چهار مرحله ای را برای پژوهش های کیفی مبتنی بر ای ان تی به همراه راهبردها، روش ها و ابزارهای آن ها پیشنهاد می کنیم و به برخی از پرسش های آن ها پاسخ خواهیم داد.
محیط زیست و توسعه پایدار در نظریه و عمل مددکاری اجتماعی: مروری سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۷
209 - 253
حوزههای تخصصی:
تخریب محیط زیست و تغییرات اقلیمی منبع مهم ترین تهدیدها برای سلامت انسان، دسترسی به منابع حیاتی و حقوق اولیه بشر است. مددکاری اجتماعی به عنوان حرفه ای که ریشه در حقوق بشر و عدالت اجتماعی دارد می تواند نقش مهمی در موضوعات حقوق بشر و عدالت اجتماعی و زیست محیطی داشته باشد. از این سو طی چند دهه گذشته در خارج از ایران، تغییر گفتمانی در مددکاری اجتماعی به وقوع پیوسته و مددکاران اجتماعی در هر دو عرصه نظریه پردازی و عملی در رابطه با محیط زیست و توسعه پایدار آثار و فعالیت های چشمگیری ارائه کرده اند. در این مطالعه با هدف فهم گستردگی و ماهیت ادبیات مددکاری اجتماعی در رابطه با موضوعات محیط زیستی و توسعه پایدار در عرصه نظریه پردازی و مداخلات عملی، آثار مهم این حوزه بین سال های 2000 تا 2023 به شیوه ای نظام مند بررسی شدند. درمجموع 85 مقاله معیار ورود به این مطالعه را یافتند. داده های این مقالات در دو بخش رویکردهای نظری و مداخلات عملی مددکاری اجتماعی در مسائل محیط زیست و توسعه پایدار استخراج شدند. مفهوم پردازی ها و رویکردهای مختلف چون رویکرد بوم شناختی-اجتماعی، مددکاری اجتماعی سبز، مددکاری بوم شناختی ژرف و مانند آن نشان از تورم مفهومی در حوزه معرفتی رابطه مددکاری اجتماعی با محیط زیست است. در حوزه روش شناختی، مددکاران اجتماعی با توجه به مسائل زیست محیطی و توسعه پایدار به صورت مستقیم یا غیرمستقیم فعالیت هایی چون ترویج عدالت زیست محیطی، توسعه زیرساخت های اجتماعی و فنی، ارزیابی تأثیرات اجتماعی، مشارکت دهی و سازمان دهی مردم، آموزش و بالا بردن آگاهی و سواد زیست محیطی، حفاظت از محیط زیست، مداخلات تاب آوری را به انجام رسانده اند.
بررسی تطبیقی حقوق غیر مالی زوجین در نظام حقوق خانواده ایران و کانادا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
89 - 103
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تطبیقی حقوق و تکالیف غیرمالی زوجین در قوانین ایران و کانادا است. روش : پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. از مهمترین مواد غیرمالی بررسی شده در این پژوهش، حق ریاست و جایگاه مرد در خانواده است. این مهم باعث شده سایر موارد مطروحه همچون؛ حق حضانت، اشتغال، همزیستی و حسن معاشرت ذیل این عنوان بررسی شود. یافته ها: یافته های تحقیق حاصل از تطبیق حقوق غیرمالی زوجین در نظام حقوق خانواده ایران و کانادا نشان می دهد که در ایران، حقوق زنان و وظایف زوجین بیشتر تحت تأثیر اصول شرعی و فقهی قرار دارد، در حالی که در کانادا، حقوق زنان و وظایف زوجین بر اساس قوانین مدنی و حقوق بشر تعیین می شود. همچنین در کانادا تمرکز بر روی حقوق فردی و منافع بهترین فرزند است در حالی که در ایران تمرکز بر روی اصول شرعی و وظایف والدینی است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مقاله و با بررسی قوانین داخلی ملاحضه شد که تبعیت زن از شوهر و دخالت شوهر در آزادی های فردی و اجتماعی او اعم از حضانت تا اشغال و حضور در جامعه، نشان دهنده این است که گرچه قانون گذار سعی کرده به فراخور تحولات جامعه تغییراتی را اعمال کند اما فاصله زیادی با استاندارد های موجود در نظام حقوق خانواده کانادا و میثاقین و کنوانسیون های بین المللی دارد.
زنان و آزار جنسی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تحلیل اجتماعی تجربه زیسته زنان شاغل از آزار جنسی در محیط کار انجام گرفته است. در این مطالعه از روش کیفی استفاده شده است. بدین منظور، 31 زن شاغل در دو حوزه رسمی و غیر رسمی (قضایی و فروشندگی) در شهر رودسر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه استاندارد و عمیق استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفته است. طبق این فرایند، داده های زیر استخراج شد: آزارهای جنسی کلامی: پیشنهادهای مکرر و یک طرفه لفظی و جنسی؛ آزارهای جنسی غیر کلامی: اشارات تبعیض آمیز جنسی؛ آزارهای فیزیکی: لمس کردن ناجور و نامناسب بدن؛ واکنش ها پس از آزار جنسی: شخصی و محافظه کارانه، شخصی و کنشگرانه؛ پیامدهای آن: فشار روحی و روانی، انزوای اجتماعی و بی اعتمادی اجتماعی.
مطالعه کیفی تجارب زیسته زنان تنها-زیست در زندگی پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
159 - 178
حوزههای تخصصی:
اهداف: طی دهه های اخیر، تنها-زیستی در میان زنان مطلقه شهر سنندج روند روبه رشدی داشته است. توصیف تجارب، تفسیر و درک زنان از تنهازیستی و جهان پدیداری و پاسخ به اینکه «جهان تنها-زیستی» در تجربه زیسته یک زن مطلقه تنها-زیست، به چه شکلی حضور دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است. روش مطالعه: روش شناسی پژوهش حاضر کیفی است؛ به همین منظور با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری با 23 نفر از زنان مطلقه تنها-زیست در شهر سنندج مصاحبه شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از روش شش مرحله ای ون مانن استفاده شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از تجربه زیسته زنان تنها-زیست پس از طلاق نشان از درک تنها-زیستی به مثابه گسترش دامنه اختیارات و آزادی های بیشتر، نبود بار مضاعف بر دوش پدر و مادر و حفاظت از فرزندان دارد. به همین جهت احساس متفاوتی نسبت به تنها-زیستی پس از طلاق در بین زنان مشارکت کننده شکل گرفته که برای دسته ای زنان احساس تنها-زیستی به مثابه تجربه ای ناخوشایند و برای دسته ای دیگر، به مثابه استعاره ای رهایی بخش تلقی شده است. درک و تفسیر زنان تنها-زیست از جهان پدیداری بر خود-حمایت گری و تاب آوری رشددهنده در برابر مشکلات، دگردیسی در رفتارها و خودانگاره زنانه، بازمعنابخشی به زیست جهان و خودکنترلی و مهار نیاز جنسی دلالت دارد. نتیجه گیری: تنهازیستی آثار و پیامدهای متفاوتی بر زندگی زنان بر جای گذاشته که در ذیل چهار مضمون کلی «رشد فردیت»، «استقلال شخصی»، «طرد اجتماعی» و «خلأ تکیه گاه در فرزندان» دسته بندی شده است. برساخت های معنایی پژوهش حاضر نشان می دهد که زنان تنها-زیست، در حال تجربه زیست جهانی دشوار توأم با مشکلات خاص خود هستند که حمایت از سوی جامعه را به صورتی همه جانبه می طلبد.
ضرورت صحبت از جایگاه محقق در چیست؟ تحلیل محتوای کیفی مطالعات اخیر علوم اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ارزیابی تحقیقات کیفی، به منظور درک بهتر توصیفات یا استدلالات محققان، آشنایی خواننده متن درباره محقق و جایگاه او در تحقیق و شکل گیری مسئله تحقیق ضروری به نظر می رسد. خواننده با شناخت نسبی از محقق می تواند برخی سوگیری ها و پیش فرض هایی را که در تحقیق اثر گذاشتند تشخیص دهد در این مقاله با استفاده از رویکرد مردم نگاری انتقادی و با تحلیل محتوای کیفی هشت مقاله و یک کتاب که در سال های اخیر در ایران منتشر شده است به دنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم که چرا صحبت از جایگاه محقق در پژوهش ها و مطالعات اجتماعی اهمیت دارد؟ حذف محقق یا مشخص نبودن جایگاه محقق و اهمیت مسئله برای محقق در حین انجام مطالعات به ویژه در زمان نوشتار گزارش ها و نتایج تحقیق چه آسیب ها و پیامدهایی در پی دارد؟ رعایت نکردن رویکرد بازتابی در تحقیقات و مشخص نبودن جایگاه محقق تبعاتی را همچون پنهان کردن خود و انگیزه های شخصی در تحقیق، حقیقت پنداشتن برخی از اندیشه ها و تفکرات خود، سلب کردن این امکان از خواننده که بتواند سوگیری های ممکن را تشخیص دهد، در پی دارد. مشخص نبودن جایگاه محقق زمینه را برای بروز پیامدهایی همچون خود قهرمان پنداری محقق، ایجاد راهکارهای سریع آماده می کند. محقق با افتادن در این دام ها از مسیر تحقیق و فهم مسئله فاصله می گیرد.
ساختاردهی توسعه الگوی ارزیابی سازمان کارآفرین الکترونیک چابک: با رویکرد جامعه شناختی سازمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۳)
148 - 175
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ساختاردهی توسعه الگوی ارزیابی سازمان کارآفرین الکترونیک چابک: با رویکرد جامعه شناختی سازمانی انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی، از نوع آمیخته یا ترکیبی (کیفی و کمی) است. که در بخش اول بخش از روش داده بنیاد استراوس کوربین سیتماتیک، در بخش دوم پژوهش از روش مدل سازی ساختاری- تفسیری و در بخش سوم از مدل سازی به روش معادلات ساختاری استفاده شد. در فاز کیفی پژوهش حاضر، برای گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق با صاحب نظران به کار گرفته شد و با استفاده از نتایج این مرحله، نسبت به تدوین نظریه اقدام گردید. در فاز دوم پژوهش از پرسش نامه زوجی ISM و در بخش سوم، از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد که از داده های به دست آمده از فاز کیفی پژوهش تهیه و تدوین شد. این پرسش نامه شامل ۳۹ گویه هم وزن بود که با استفاده از مقیاس پنج ارزشی لیکرت (خیلی کم تا خیلی زیاد) طراحی شده بود که، عامل ها در زیر گزارش شده است. جامعه اماری در بخش کیفی تحقیق، مدیران بانک صادرات هستندکه، روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. بدین منظور تعداد ۱۹ نفر از مدیران بانک صادارت به عنوان نمونه تحقیق مشخص شدند. نمونه گیری در هر بخش تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. همچنین در بخش ISM همان جامعه اماری بخش کیفی، که ۱۹ نفر از مدیران بانک صادرات بود، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. در بخش سوم پژوهش جامعه آماری،کلیه مسئولین و مدیران ارشد و میانی بانک صادرات هستند. به دلیل نامشخص بودن تعداد دقیق جامعه اماری و با توجه به حجم نمونه کوکران در شرایط نامشخص، تعداد ۳۸۴ نفر به عنوان نمونه اماری در نظر گرفته شد. و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. تمامی روند تجزیه و تحلیل داده های تحقیق حاضر در نرم افزارهای SPSS و Exell و AMOS انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان از ایجاد سرمایه گذاری نوآور چابک، بهبود تعالی درونی اقتصادی، ایجاد ساختار حمایت گری چابک ، تصمیم سازی نخبگان ، ساختارسازی و شاخص سازی، پیمایش توسعه چابک دارد. نتایج مدل نشان می دهد که میان مولفه های شناسایی شده، همبستگی وجود دارد که بیشترین همبستگی مربوط به ایجاد سرمایه گذاری نوآور چابک و تصمیم سازی نخبگان با ضریب۰.۷۴۸ و کمترین همبستگی بین ساختارسازی و شاخص سازی و پیمایش توسعه چابک پایدار با ضریب ۰.۵۸۷ است. همچینین نتایج مدل نشان می دهد که تصمیم سازی نخبگان بر پیمایش توسعه چابک با مقدار اثر 88/0 بیشترین تاثیر و پیمایش توسعه چابک بر ایجاد سرمایه گذاری چابک با مقدار اثر 63/0 کمترین اثر را دارا است.
تأثیر برچسب اجتماعی بر نگرش مثبت به مصرف مواد؛ میانجیگری نقش طرد اجتماعی و احساس نیاز به مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
203 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه تبیین نگرش مثبت به اعتیاد از طریق مدل مکانیزمی مبتنی بر متغیرهایی چون برچسب، طرد و احساس نیاز به مصرف مواد بود. از منظر روش شناسی، این مطالعه کمی از نوع پیمایش تبیینی بود. جامعه آماری کلیه زنان تحت درمان در مراکز درمانی ترک اعتیاد استان گلستان در سال ۱۴۰۰ بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۱۸۷ پرسشنامه معتبر جمع آوری گردید. آزمون مدل تحقیق با تکیه بر مدل معادلات ساختاری (Amos26) انجام شد.نتایج فرایندی فرضیات نشان داد که برچسب اجتماعی به طور مستقیم منجر به افزایش طرد اجتماعی می شود، سپس طرد اجتماعی بر احساس نیاز به مصرف مواد تأثیر معناداری دارد. در ادامه، احساس نیاز به مصرف مواد تأثیر قوی بر نگرش مثبت به مواد مخدر دارد. درکل متغیرهای مذکور ۶۹/۰ درصد تغییرات نگرش مثبت به مواد مخدر را توضیح می دهند. بنابراین نگرش مثبت به اعتیاد تابعی است از احساس نیاز به مصرف مواد که خود تابعی است از طرد و برچسب اجتماعی.
فراتحلیل مطالعات رابطه سرمایه اجتماعی و توسعه اقتصادی در دو دهه اخیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
129 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از روش فراتحلیل، به دنبال ارزیابی کلی نتایج تحقیقاتی است که درباره رابطه سرمایه اجتماعی و توسعه اقتصادی انجام شده است. مروری گذرا بر پژوهش های این حوزه، وجود برخی تناقض ها و اختلافات را نشان می دهد. همین مسئله ضرورت یک فراتحلیل را ایجاب می کند. در این تحقیق، ابتدا با مرور مقالات فارسی دو دهه اخیر، 85 مقاله از پایگاه های داده معتبر استخراج شدند و پس از اعمال معیارهای ورود، تنها 13 مقاله در فراتحلیل باقی ماندند. در فرآیند فراتحلیل، ابتدا فرضیات مربوط به سوگیری نشر و همگنی بررسی شدند. نتایج، فقدان سوگیری نشر و ناهمگنی مطالعات را نشان دادند. با تجمیع اندازه اثر تحقیقات، اندازه اثرکلی 304/0 به دست آمد که حاکی از وجود همبستگی مثبت و متوسط بین سرمایه اجتماعی و توسعه اقتصادی است. با ارزیابی نقش متغیرهای تعدیلگر برای یافتن منبع ناهمگنی در مطالعات، مشخص شد که بین تحقیقات منتشر شده در دهه 80 با دهه 90 و همچنین بین تحقیقات پیمایشی با تحلیل ثانوی، تفاوت وجود دارد. این تفاوت ناشی از وجوه متمایز تعریف سرمایه اجتماعی در این تحقیقات است.
معرفی و نقد کتاب: تحلیلی نقادانه از پیمایش های ملّی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
۳۰۹-۳۰۵
حوزههای تخصصی:
Presenting the Model of the Effect of New Means of Communication on Social Security, Emphasizing the Mediating Role of Cultural and Social Threats of Western Media Against the Islamic Republic of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the role and importance of social security, this study was conducted with the aim of providing a model of the impact of modern communication tools on social security, emphasizing the mediating role of cultural and social threats of Western media against the Islamic Republic of Iran. Methodology: The present study was a cross-sectional applied research. The research community consisted of 123 officials and activists in the field of social security of related organizations. The sample size was determined based on the table of Krejcie & Morgan, 93 people who were selected by stratified random sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire, whose face validity was confirmed by the opinion of experts and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha method for the entire questionnaire, new means of communication, cultural and social threats, and social security as 0.94, 0.96, 0.95 and 91. 0 was calculated. Data were analyzed by structural equation modeling method in Lisrel software. Findings: The findings showed that the model of the effect of new means of communication on social security with emphasis on the mediating role of cultural and social threats of Western media against the Islamic Republic of Iran had a suitable fit. Also, new means of communication had a direct and significant effect on cultural and social threats and social security, and cultural and social threats on social security. In addition, new means of communication had an indirect and significant effect on social security by mediating cultural and social threats (P<0.05). Conclusion: Considering the effect of variables, it is necessary to plan to increase social security through the adjustment of new means of communication and cultural and social threats.
عادتواره " منفعت طلبی شخصی" در ساختار سیاسی - اداری ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
53 - 91
حوزههای تخصصی:
یکی از وجوه کمتر پرداخته شده ی فساد در ساختار سیاسی - اداری ایرانِ معاصر جنبه عادتواره ای آن است. این مسئله به عنوان یکی از عوامل اثر گذار در فرآیند توسعه، در تاریخ معاصر ایران به شکلی پایدار جریان داشته است؛ به همین جهت پژوهش حاضر با تمرکز بر دولت پهلوی اول که خط فاصلِ نمودِ نوگرایی در ساختار دولت در ایران معاصر است، و بر اساس نظریه فرآیندی نوربرت الیاس و با استفاده از روش تاریخی تحلیلی، به بررسی منفعت طلبی شخصی(یکی از مولفه های اصلی فساد سیاسی) در ساختار سیاسی ایران معاصر پرداخته است. بررسی مصادیق این رفتار در دولت های سلسله قاجار و پهلوی، نشان از گستردگی (تعدد) آن در تمام سطوح قدرت و تداوم آن در دوره های بررسی شده دارد. این یافته ها در کنار توجه به این نکته که این رفتار در دولت های پهلوی -که از طریق نوگرایی مناسبات و فرماسیون دولت را تغییر دادند- نیز تداوم یافته است، گواه این است که منفعت طلبی شخصی عادتواره ای است که همپای تحولات ساختار دولت به سمت نوگرایی تغییر نکرده و در نتیجه الزامات عادتواره ای آن همچنان بازتولید کننده ی این رفتار در ساختار سیاسی- اداری ایران معاصر بوده است.
مصرف شبکه های اجتماعی و گرایش به رفتارهای پرخطر (مورد مطالعه: جوانان 18 تا 29 ساله شهرستان ایذه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع رفتارهای پرخطر یکی از موضوعات جدّی تهدیدکننده سلامت جامعه است که در سال های اخیر با توجّه به تغییرات سریع اجتماعی از سوی سازمان های بهداشتی، مجریان قانون به عنوان یکی از مشکلات موجود در جامعه مورد توجّه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی بر گرایش به رفتارهای پرخطر در بین جوانان شهرستان ایذه بوده است. این پژوهش با روش کمی به شیوه پیمایشی انجام شده است. در این تحقیق 400 نفر گروه سنی 18 تا 29 سال شهر ایذه به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که میانگین رفتارهای پرخطر در سطح متوسط رو به بالا قرار داشته است. همچنین نتایج آزمون فرضیه های تحقیق حاکی از آن بود که میزان استفاده از شبکه های مجازی و مدت زمان عضویت در شبکه های مجازی بر میزان خشونت، گرایش به مصرف موادمخدر و گرایش به رفتارهای جنسی پرخطر رابطه مثبت و مستقیمی داشته اند. در حالی که رابطه میان میزان استفاده از شبکه های مجازی و سرقت و همچنین نوع استفاده از این شبکه ها بر گرایش به رفتارهای پرخطر مورد تأیید قرار نگرفت. از میان متغیرهای جمعیت شناختی، در حالی که متغیر جنس دارای ارتباط معنادار بر گرایش به رفتارهای پرخطر بوده است، رفتارهای پرخطر بین زنان و مردان تفاوت معنادار داشته ولی بین قومیت های مختلف و سنین مختلف تفاوتی مشاهده نشد.
Designing A Human Resources Competency Model in the Age of Digital Transformation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The current study was conducted with the aim of designing a human resource competency model in the age of digital transformation. Methodology: This study is applied-developmental in terms of purpose. Also, it is a developmental and exploratory sequential type, and the present study is qualitative in terms of data type. The statistical population of this study is made up of experts and specialists who are aware of the subject of the study and specialists in Mobile Communication company of Iran (IR-MCI) and 20 people were selected as a sample using the targeted sampling method. In this study, library and field methods were used to collect information. In this study, the method of text analysis as well as interviews and Delphi were used for data analysis. Findings: The results showed that the competency of digital managers includes 7 components of individual factors, organizational factors, culture of change, digital attitude, communication factors, leadership and management, and technical and specialized factors. Conclusion: Based on the results, there is a significant correlation between all components. The results also showed that the study model has the required validity.
چالش های اجتماعی و فرهنگی زنان شاغل: شرایط، راهبردها و پیامدها (مورد مطالعه: معلمان زن شهر گلپایگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش شناسی کیفی و با روش نظریه مبنایی با هدف تبیین جامعه شناختی چالش های اجتماعی و فرهنگی زنان معلم شاغل در شهر گلپایگان صورت پذیرفته است. بر این اساس ۱۵ نفر از زنان معلم ساکن در شهر گلپایگان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و طی مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد واکاوی قرار گرفتند. داده های حاصل از مصاحبه به روش کدگذاری سه گانه باز، محوری و گزینشی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از ۶۶۶ کد باز، ۸۱ مقوله فرعی و ۱۶ مقوله اصلی در قالب مدل پارادایمی پیشنهادی اشتراوس و کوربین قابل بیان است. یافته ها نشان داد ازجمله عللی که باعث بروز چالش های اجتماعی و فرهنگی در بین معلمان زن شهر گلپایگان شده، مشکلات و محدودیت های کاری، نابرابری های حاکم بر مناسبات کاری، هنجارهای فرهنگی حاکم بر جامعه، تعارض نقش خانواده-کار و پایین بودن سطح دستمزدها و فشار اقتصادی ناشی از آن است. همچنین، ۴ مقوله آموزش و توسعه فرهنگی، برخورداری از حمایت اجتماعی، بازتعریف قوانین در راستای تساوی حقوق زنان و بهینه سازی ساختارهای آموزشی و فرهنگی در آموزش و پرورش از بسترهای کاهش دهنده چالش های اجتماعی و فرهنگی زنان معلم به شمار می روند. شرایط مداخله گر که سهم بسیاری در کاهش چالش های زنان شاغل دارد شامل ۲ مقوله اصلیِ زمینه سازی شرایط اقتصادی و رفاهی و انعطاف پذیری در شرایط کاری می باشد. معلمان زن از ۲ مقوله به عنوان استراتژی و راهبردهای مؤثر در مواجهه و سازگاری با چالش های اجتماعی و فرهنگی پیش روی خود بهره می گیرند که شامل مدیریت زمان خانواده –کار و رشد توانمندی های فردی است. ازجمله پیامدهای حاصل از این مواجهه با چالش ها، کاهش مشکلات خانوادگی و فردی و همچنین کاهش توسعه پایدار در جامعه است و البته استقلال و توانمندسازی زنان در اثنای مواجهه با چالش های متعدد، از دستاوردهای مثبت رویارویی با بروز این چالش ها است.
نقش تعدیلگر تجربه اعتماد از ازدواج پیشین در رابطه سبک دلبستگی و اعتماد به همسر در ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
567 - 582
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نقش ابعاد دلبستگی (به عنوان متغیر درون فردی) در کنار تجربه اعتماد در ازدواج قبلی (به عنوان متغیر میان فردی) در نحوه شکل گیری اعتماد در ازدواج مجدد را بررسی کرده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی افراد ساکن شهر تهران بودند که ازدواج مجدد داشتند. حجم نمونه طبق فرمول کوکران ۱۹۰ نفر تعیین شد و به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه دلبستگی در روابط بزرگسالی فرالی و همکاران (2000)، تجربه اعتماد در ازدواج پیشینِ هیوستون و لارزلی (1989) و تجربه اعتماد در ازدواج مجدد رمپل و هولمز (1996) بود. داده ها پس از گرد آوری با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته های این پژوهش از نقش تعدیلگر تجربه اعتماد در ازدواج پیشین با دلبستگی اجتنابی و اعتماد در ازدواج مجدد حمایت کرد و نشان داد که تجربه اعتماد در ازدواج پیشین می تواند تأثیر دلبستگی اجتنابی را تقویت و تأثیر دلبستگی اضطرابی را خنثی کند. به بیان دیگر، باتوجه به نگرش محافظه کارانه افراد با دلبستگی اجتنابی، تجربه اعتماد در ازدواج قبلی به آن ها کمک می کند که در ازدواج مجدد سطوح بالاتری از اعتماد را تجربه کنند. از طرف دیگر، اثر تعاملی تجربه اعتماد در ازدواج قبلی با دلبستگی اضطرابی از تأثیر منفی آن کاسته و به نوعی آن را خنثی می کند.