فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۴۱ تا ۵٬۳۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی حاضر به منظور تبیین تأثیر عوامل جمعیتی و اجتماعی بر سطح سلامت سالمندان ۶۰ سال و بالاتر در شهر مشهد صورت گرفته است. چارچوب نظری با رویکردی بین رشته ای مبتنی بر نظریه گذار جمعیتی و سرمایه اجتماعی است. روش تحقیق پیمایشی و شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای بوده است. حجم نمونه آماری ۵۷۰ نفر و ابزار سنجش، پرسش نامه استاندارد سلامت SF۳۶ بوده که برای جمع آماری اطلاعات از تکنیک مصاحبه استفاده شده است. سازه سنجش سرمایه اجتماعی براساس مفاهیم نظریه پاتنام و کلمن تنظیم شده است و در سنجش اعتبار سازه های پرسش نامه، علاوه بر استفاده از شیوه اعتبار محتوا از طریق تحلیل عاملی، سازه ها تأیید شده است. همچنین، تأیید پایایی درونی پرسش نامه توسط ضریب الفای کرنباخ بوده و تجزیه و تحلیل دادها از طریق روش های آماری (آزمون های تک متغیّره، رگرسیون چندمتغیّره، و در انتها، معادلات ساختاری و تحلیل مسیر) با کمک دو نرم افزار SPSS و EQS انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که سلامت سالمندان در شهر مشهد در حدّ متوسط است؛ امّا سلامت مردان بیش تر از زنان است. تحصیلات بالاتر، دارای همسر بودن، وضعیت اقتصادی مطلوب تر، بر سلامت تأثیر مثبتی دارد. افزیش میزان انزوای اجتماعی و سنّ، رابطه منفی با میزان سلامت سالمندان داشته است. سرمایه اجتماعی به عنوان مؤثّرترین متغیّر، ۲۰ درصد از تغییرات سلامت سالمندان را تبیین کرده و در مجموع، ۳۷ درصد تغییرات سلامت توسط متغیّرهای تحقیق حاضر، تبیین شده است.
سیر ادبیات داستانی در ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانی که در معنای امروزی آن بیشتر ناظر به داستان کوتاه، داستان بلند و رمان است، در ایلام پیشینة اندکی دارد و شروع آن به داستان های کوتاه و پراکندة کلانتر محمدی باز می گردد. پس از وی، خداداد ابراهیمی با نگارش داستان های کوتاه به طور جدی وارد این حوزه شد و در سال 1378 «عاطفه در غبار» را به عنوان اولین کتاب چاپ شده در حوزه ادبیات داستانی ایلام، منتشر کرد. پس از آن، آثار دیگری در این حوزه، در قالب داستان کوتاه و رمان به زبان های فارسی و کردی انتشار یافت. این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی، انجام شده و به دسته بندی آثار مکتوب ادبیات داستانی ایلام، بر اساس ترتیب و توالی زمان انتشار (دهه چاپ) آنها پرداخته و با تحلیلی هرچند مختصر از درونمایه آثار، نقاط ضعف و قوت آنها را بازگو کرده است. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که دهه هشتاد از جهت کمی، بیشترین آثار چاپ شده را داشته است. گفتنی است ادبیات داستانی ایلام از لحاظ کیفی تا رسیدن به جایگاه مطلوب خود، راهی دراز در پیش دارد و از لحاظ درونمایه، تنوع چندانی در کار نویسندگان ایلامی مشاهده نمی شود؛ چنان که فضای جنگ بر سایر موضوعات، سایه انداخته است. می توان گفت نشر آثار داستانی به زبان مادری (کردی) نیز مورد بی مهری نویسندگان ایلامی بوده است. از مشکلات پیش روی ادبیات داستانی در ایلام، می توان به کم کوشی در بازنویسی داستان های شفاهی، هزینه های سرسام آور چاپ و توزیع نامناسب آثار چاپ شده اشاره کرد.
بررسی جامعه شناختی پتانسیل خیانت در روابط زناشویی و عوامل مؤثر بر آن در بین کارمندان ادارات دولتی و خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر کوشیده است تا با در نظر گرفتن تاثیر عوامل جامعه شناحتی و نیز تاثیر عوامل روان شناختی – به ویژه تاثیر عوامل روان شناسی اجتماعی، به بررسی پتانسیل ""خیانت"" در روابط زناشویی در میان کارمندان متأهل سازمان های دولتی و سازمان های خصوصی بپردازد (حجم نمونه: 252). بررسی پتانسیل خیانت، بررسی احتمال خیانت، بررسی گرایش و توانایی نهفته در افراد برای اقدام به خیانت زناشویی است به این معنی که افراد چقدر احتمال، گرایش و توانایی دارند که با فردی غیر از شریک زندگیشان به صورت پنهانی وارد رابطه عاطفی و یا جنسی شوند. در این تحقیق با انجام پیمایش در میان کارمندان متأهل 4 ادره دولتی،6 اداره خصوصی و یک بیمارستان آموزشی- دولتی میزان پتانسیل خیانت و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن سنجیده شده است. به این منظور، پتانسیل خیانت با در نظر گرفتن 5عامل آنومی، ارضاء نیاز، مقایسه اجتماعی، یادگیری اجتماعی، کنترل اجتماعی و 4 عامل مطرح در مدل سرمایه گذاری شامل رضایت، کیفیت جایگزین، سرمایه گذاری در رابطه و تعهد، تبیین می شود. بر طبق نتایج تحلیل چند متغیری سه متغیر تعهد زناشویی، کیفیت جایگزین و ارضاء نیاز به ترتیب با ضریب مسیر0.346- ، 0.298 و 0.208 بیشترین تأثیر را در تبیین پتانسیل خیانت داشته اند. یافته های تحقیق ما را به این سمت سوق داد که در جریان بحران ارزش ها، ارزش های جمعی دچار تزلزل می شود و آنومی باعث می شود که ارزش های جمعی سیطره خود را از دست بدهد در نتیجه تجربیات فرد ارزش های وی تغییر می کند. در این شرایط هرچه ارزش های فردی بیشتر حاکم شوند، تعهد فرد کمتر می شود و به دنبال آن پتانسیل خیانت بالا می رود؛ به دنبال این کاهش تعهد، هنجار ها، ارزش ها، سنت ها و باورها اثر کنترل کنندگی خود را از دست می دهند و زمینه برای فرد فراهم می شود تا به سراغ رفتارهای جدید و تجربیات جدید برود، تجربیاتی که هیچ تعهدی در پس خود ندارد. در چنین شرایطی جاذبه های محیطی (کیفیت جایگزین) از سویی و عدم ارضاء نیاز در روابط بین زوجین با وجود زمینه اجتماعی فراهم شده جهت تجربه کردن های عاری از تعهد از سوی دیگر، مکانیسم بروز خیانت را قابل تبیین و تفسیر می نماید.فرد تصمیم می گیرد تا ارزش های فردی خود را بر اساس تجربیاتش شکل دهد. بسته به نوع
مقایسه مهارت های اجتماعی، سلامت روانی و عملکرد تحصیلی در فرزندان با والدین مطلقه، متقاضی طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۵
69-92
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مهارت هایاجتماعی،سلامتروانی و عملکردتحصیلی در فرزندان با والدینمطلقه،متقاضیطلاق و عادی صورت گرفت. نمونه پژوهش 481نفر از فرزندان دارای والدین مطلقه و 419 نفر از فرزندان با والدین متقاضی طلاق بودند که با 500 نفر از فرزندان با والدین عادی همتا شدند.آزمودنی ها به پرسش نامه های مهارت های اجتماعی ماتسون و سلامت روانی گلدنبرگ پاسخ دادند و برای عملکردتحصیلی نیز از معدل مندرج در پرونده تحصیلی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی شفه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد نمرات جسمانی سازی علائم، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی، افسردگی و اختلال روانی کلی به طور معناداری در فرزندان با والدین مطلقه و متقاضی طلاق بیشتر از فرزندان با والدین عادی بوده و مؤلفه های اختلال در عملکرد اجتماعی، افسردگی و اختلال روانی کلی در فرزندان با والدین متقاضی طلاق بیشتر از فرزندان با والدین مطلقه است. نمرات عملکرد تحصیلی و مهارت های اجتماعی در فرزندان عادی بیش از فرزندان والدین مطلقه و فرزندان والدین مطلقه بیشتر از فرزندان والدین متقاضی طلاق می باشد. بنابراین با توجه به آسیب ها و پیامدهای طلاق بر فرزندان، باید تدابیر لازم برای به حداقل رساندن این آسیب ها را به کار برد.
سواد فناورانه دانش آموزان و دبیران: تحلیلی بر تفاوت دو نسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی تفاوت سواد فناورانه دانش آموزان دوره دوم متوسطه با دبیران آن ها در آموزش و پرورش شهر همدان است که این تفاوت از منظر تفاوت نسلی مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد و از بین تعداد 878 نفر دبیر زن و 12526 نفر دانش آموز دختر متوسطه دوره دوم با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی، ۲۶۵ دبیر و ۳۷۳ دانش آموز به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش دو پرسشنامه محقق ساخته مربوط به سواد فناورانه بوده است که با توجه به استانداردهای سواد فناورانه انجمن بین المللی فناوری آموزشی تهیه شده اند. روایی این پرسشنامه ها از طریق اعمال نظرات اصلاحی هفت نفر از صاحب نظران و پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ به ترتیب برای پرسشنامه دبیران و دانش آموزان 92/0 و 89/0 محاسبه شد. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، آزمون خی دو، یو من ویتنی و آزمون رتبه ای فریدمن نشان داد؛ بین سواد فناورانه دانش آموزان متوسطه و دبیران آن ها فاصله وجود دارد. همچنین درک دانش آموزان و دبیران از مؤلفه های پنجگانه سواد فناورانه به ترتیب فهم ارتباط فناوری و جامعه و فهم طراحی فناوری با بالاترین میانگین رتبه دارای اولویت اول تا دوم است. کم ترین بعد در دانش آموزان و دبیران آن ها مربوط به کسب توانایی های جهان فناورانه است. دبیران و دانش آموزان به عنوان دو نسل متفاوت از لحاظ سواد فناورانه و درک مؤلفه های آن با هم تفاوت دارند و این تفاوت با توجه به نظریه نابرابری دیجیتالی کاوسنی (2006) نشانه تفاوت نسلی است.
اثر ادبی به منزله پاسخی ایدئولوژیک؛ بررسی جامعه شناختی آذر، ماه آخر پاییز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دهه 1320، هم زمان با تبعید رضاشاه از ایران، با گشایش فضای فرهنگی سیاسی کشور آغاز می شود. حزب توده قدرت بیشتری می یابد. اما، قدرتِ حزبْ مدیون حضور نیروهای شوروی در ایران، طی جنگ جهانی دوم، است. این پرسش برای اعضا و هواداران مطرح می شود که پس از خروج نیروهای شوروی از ایران برای حزب و اعضا و هواداران حزب چه اتفاقی می افتد؟ در نتیجه، برای در دست گرفتن قدرت و سرنگونی رژیم شاه، در میان آنان درخواست اقدام و عمل فوری شدت می گیرد. حزب از عمل امتناع می کند و اعضا و هواداران را به بردباری و صبر دعوت می کند. ابراهیم گلستان، در مجموعه داستان آذر، ماه آخر پاییز، به شکلی هنری، این پاسخ حزب را مجسم کرده است. این مطالعه، با استفاده از نظریه بازتاب، بر آن است تا روشن کند شرایط و انتظارات این دوره، به ویژه اعضا و هواداران، چگونه در این اثر بازتاب یافته است؟ پاسخ این انتظارات چه بوده است؟ و این پاسخ تا چه حد به پاسخ حزب نزدیک یا از آن دور بوده است؟ ادعای مطالعه حاضر این است که، به رغم اینکه نویسنده آشکارا از سبک های روایتی مدرن بهره جسته است، همچنان در همان قالب های مرسوم مکتب رئالیسم سوسیالیستی، مکتب رسمی ادبیات و هنر اتحاد جماهیر شوروی، عمل می کند و تا حد بسیار زیادی به پاسخ های حزب و انتظارات اعضا و هواداران خود مشروعیتی ایدئولوژیک می بخشد.
عوامل مؤثر بر ناامنی و فعالیت های تروریستی در مرزهای شرقی کشور.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال هشتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
141 - 160
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جمهوری اسلامی ایران در مرزهای شرقی خود در استان سیستان و بلوچستان همواره باچالش ها و مشکل های متعدد و متداوم روبه رو بوده و این مشکلات در تمام حوزه های این محیط امنیتی باز تولید شده است. در حال حاضر تروریسم و گروهک های تروریستی به عنوان یک چالش امنیتی اصلی در محیط پیرامونی ایران محسوب می شود و با توجه به اقدام های تروریستی که از چندین سال گذشته تاکنون در شرق کشور به خصوص استان سیستان و بلوچستان رخ داده، باعث به وجود آوردن مشکلات و خدشه دار کردن امنیت در این منطقه شده است. هدف اصلی این تحقیق شناخت عوامل مؤثر بر ناامنی و گسترش فعالیت های تروریستی مرزهای شرقی است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع کاربردی بوده و روش انجام آن نیز توصیفی – تحلیلی می باشد. روش گردآوری داده ها تلفیقی از مطالعات اسنادی و مطالعات پیمایشی است. ابزار اصلی مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات از طریق روش میدانی، پرسش نامه است و برای بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که برای پژوهش حاضر برابر با 87/0 به دست آمد. جامعه آماری این مطالعه 178 نفر است که متشکل از فرماندهای یگان های انتظامی، مرزبانان ناجا و اعضای هیئت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان است و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 85 نفر تعیین شد. یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش مهم ترین عوامل مؤثر بر ناامنی و گسترش فعالیت های تروریستی مرزهای شرقی، عوامل اقتصادی، سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی هستند که با استفاده از آزمون فریدمن در بین این عوامل، عامل جغرافیایی دارای مهم ترین تأثیر است.
مؤلفه های تمدنی جامعه اسلامی در تفکر اجتماعی شیعی و سلفی: مقایسه تطبیقی آرای شهید مطهری و سیدقطب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ایده پردازی برای شاخصه های تمدن اسلامی یا مؤلفه های تمدنی جامعه اسلامی از جمله تلاش های مشترک شهید مطهری و سیدقطب بوده است. شهید مطهری یکی از متفکران برجسته در جریان فکری انقلاب اسلامی و سیدقطب یکی از متفکران تأثیرگذار در جریان های سلفی گرایی معاصر (از جمله القاعده و داعش) به شمار می روند. این مقاله، با استفاده از روش شناسی بنیادین و روش پژوهش اسنادی، پنج مؤلفه زیر درباره تمدن اسلامی را از نظر این دو متفکر به طور تطبیقی تحلیل می کند: 1. هستی شناسی و جهان بینی اسلامی؛ 2. منزلت و جایگاه باورهای اسلامی در تمدن آفرینی؛ 3. نقش جهاد، تحرک و اصلاح اجتماعی در تمدن سازی؛ 4. چگونگی رابطه تمدن اسلامی در مصاف با سایر تمدن ها و جوامع؛ 5. کیفیت تولید و انتقال علم در تمدن اسلامی. در مجموع، به نظر می رسد که با وجود برخی اشتراکات (از جمله در مبانی هستی شناختی)، تفاوت های آشکاری در ابعاد معرفتی متأثر از سنت های فکری متفاوت (تفکر عقلانی شیعی در مقابل نگرش کلام اشعری و ظاهرگرایی) در نزد آن دو متفکر قابل شناسایی هستند.
الگوهای مصرف سالمندان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه افراد با ورود به دوره سالمندی تغییرات بسیاری در زندگی شان احساس می کنند. یکی از این بسترهای تحولی ناظر بر ساختار مصرف و سبک زندگی آنان است؛ این نوشتار با رویکردی پدیدارشناختی به دنبال درک تجارب زیسته سالمندان از این مقوله است. بر این مبنا، ابتدا با طرح ملاحظات نظری، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و در نظر داشتن اشباع اطلاعاتی، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته را میان 21 نفر از سالمندان شهر کرمان به اجرا گذارده است. سپس با اهتمام به روش کلایزی مضامین اصلی«مصرف تجسدی» با 2 درون مایه فرعی تر رژیم های مصرف، مصرف پوشاک و مضمون اصلی «مصرف فرهنگی» با درون مایه های مصرف هنری، مصرف فراغتی و سبک گذران دینی، تحلیل یافته ها پیگیری شده است. یافته ها و مفاهیم مشترک در تجربه سالمندان نشان می دهد که ما با یافته های ناهمسازی رو به رو هستیم. مصرف سالمندان، از سویی متأثر از ساختارهای حاکم بر فرهنگ جامعه و انتظارات متفاوت از سالمندان، شرایط جسمانی و عدم استطاعت مالی است و ازدیگر سو، بر بنیادهای منزلت یابی و مصارف عامیانه استوار است.
خانواده سالم: کنکاشی در ملاکهای همسر مطلوب از دیدگاه پسران و دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اولویتهای ملاک خانواده سالم در دختران و پسران انجام شد؛ بدین وسیله 169 دانشجو (75 نفر دختر و 94 نفر پسر) به شیوه نمونه گیری در دسترس از بین دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی انتخاب و با استفاده از پرسشنامه ملاک خانواده سالم بررسی شدند که اعتبار آن از طریق اعتبار محتوایی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و داده های پژوهش با استفاده از آزمونهای فریدمن و خی دو تحلیل شد. یافته ها حاکی بود که بین دختران و پسران در بیشتر ملاکهای خانواده سالم تفاوت معناداری وجود دارد. در مطالعه حاضر این الگوها و دلالتهای آنها مورد بحث قرار گرفته است. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که شناسایی ملاکهای خانواده سالم از دیدگاه دختران و پسران دانشجو می تواند در شناخت ما از ملاکهای خانواده سالم و در نهایت در ارتقای سطح ساختار خانواده ها در جامعه مفید باشد.
مبانی فلسفی هویت از دیدگاه مارتین هایدگر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی مبانی فلسفی هویت از دیدگاه مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی است. نوع پژوهش، کیفی، روش آن، کتابخانه ای و بر اساس «نظریه موضوع گرا» اجرا شد. پرسش اصلی فلسفه هایدگر معنای هستی، موضوع فلسفه او هستی شناسی و روش کار او پدیدارشناسی است. هایدگر معتقد است: شناخت و فلسفه ریشه در تاریخ و جامعه دارد و در نتیجه، زمان وظیفه تأسیس جهان را عهده دار است. بنابراین، منشأ شناخت ما ازجمله شناخت رسمی به شکل علوم جدید و شناخت غیررسمی ما به شکل معرفت روزمره، ازجمله معرفت از هویت ویژگی تاریخی برخوردار است و محصول محیط و زمان است، پس، به دنیای زندگی تعلق دارد. یافته های پژوهش نشان داد که می توان به طرحی فلسفی از هویت برای بررسی مسئله هویت به منزله مسئله اجتماعی رسید.
اثر نابرابری جنسیتی بر رشد، بهره وری و باروری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به مطالعه اثر نابرابری جنسیتی بر رشد بهره وری و باروری پرداخته می شود. برای این منظور از داده های پانل استانی در دوره زمانی 1391-1377 استفاده شده است. نتایج نشان می دهدکه افزایش بهره وری و باروری اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی استان ها داشته است. درحالی که نابرابری جنسیتی به طور کلی نابرابری جنسیتی بر رشد اثر منفی و معنادار داشته است. به علاوه نابرابری جنسیتی در آموزش از طریق کاهش سرمایه انسانی بر رشد اثر منفی و معنادار داشته است. همچنین مدل نمایانگر یک رابطه مثبت ومعنا دار بین نابرابری جنسیتی و باروری می باشد. مدل یک رابطه منفی بین دو جزء دیگر نابرابری جنسیتی یعنی نابرابری آموزشی ونرخ مشارکت زنان و باروری را نشان می دهد. باروری بالاتر با توجه به افزایش زمان اختصاص یافته به کار خانگی ذخیره انسانی اندوخته شده را کاهش و در نتیجه مشارکت زنان درکار بازاری را کاهش می دهد. از سوی دیگر افزایش نابرابری جنسیتی از طریق کاهش زمان اختصاص یافته به کار بازاری وتخصیص بیشتر زمان به کار خانگی موجب افزایش نرخ باروری شده است. توسعه اقتصادی از طریق تغییر در نهادهای اجتماعی منجر به فرصت های برابرتر برای زنان می شود که موجبات مشارکت بالاتر زنان در نیروی کار، کاهش نابرابری جنسیتی در آموزش و سلامت زنان را فراهم می سازد. از سوی دیگر توسعه اقتصادی با کاهش نابرابری جنسیتی قدرت تصمیم گیری زن در خانواده را افزایش می دهد که مشارکت بالاتر و در نتیجه کاهش باروری را به دنبال دارد. را به دنبال دارد.مشارکت بالاتر و در نتیجه کاهش باروری را به دنبال دارد.
تیپ شناسی نحوه مواجهه روشنفکران و نخبگان ایرانی با تمدن غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش می کند با تمرکز بر مدرنیته به عنوان اصلی ترین نمود و سیمای تمدن غرب، صورت های متکثر رویارویی و مواجهه ایرانیان با این تمدن را قالب بندی کند. به این منظور، ابتدا بر مفهوم مدرنیسم به عنوان مهم ترین جلوه تمدن غرب لااقل از نظر بازنمایی نزد جامعه ایرانی متمرکز شده است. سپس، با استفاده از روش تفسیری به کار گرفته شده در مقاله، مجموعه مواجهات جامعه ایران با تمدن غرب تحت سه مقوله غرب شیفتگی، غرب گزینی و غرب گریزی تیپ بندی شده است. از بین این سه تیپ، دو مورد نخست، حاوی زیرمجموعه هایی نیز هستند که به شکل بارز از یکدیگر متمایز و تعریف شده اند و برای هر تیپ و زیرمجموعه های آنها مجموعه نمایندگان فکری و نمونه های استنادی ارائه شده است. مقاله تیپ شناسی حاصل شده، به عنوان اساس فهم تعامل ذهنی جامعه ایران با آنچه از آن به عنوان کلیت تمدن غرب یاد می شود، در حوزه مطالعات میان فرهنگی و سیاست بین الملل توصیه می شود.
نقش سبک های هویتی در تبیین هویت ملی (مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان هویت ملی در میان اقشار جوان و نخبه دانشگاهی یکی از دغدغه های پیش روی دولت ها و جوامع چند فرهنگی همچون ایران است. این مسأله یعنی میزان احساس تعلق خاطر و آگاهی نسبت به مؤلفه های سازنده هویت ملی نیازمند بررسی معرف ها و عوامل روان شناختی، فرهنگی، جامعه شناختی و سیاسی تأثیرگذار برآن به ویژه در میان نسل های سوم و چهارم انقلاب است. به همین منظور پژوهش حاضر تلاش دارد با رویکردی تازه مبین های روان شناختی و جامعه شناختی هویت ملی را از دریچه سبک های هویتی بازبینی کند. چارچوبی که به زعم نظریه پردازان آن، افراد تجارب زندگی خود را متناسب با آن، معنا و تفسیر می کنند و اهداف زندگی خود را تعیین می کنند. به نظر می رسد نوع کاوش، جستجو، تعهد و تصمیم گیری درباره آن چه باید ارزش ها، باورها و اهداف ملی باشند و به دنبال آن، درگیر شدن کنش ها، تکالیف و انتخاب های مهم سیاسی و اجتماعی افراد؛ بتواند میزان هویت ملی در میان دانشجویان را تبیین کند. لذا سؤال اصل این است که آیا سبک های هویتی می تواند هویت ملی دانشجویان را پیش بینی کند و احتمالاً کدام سبک یا سبک های هویتی با افزایش و یا کاهش احساس و آگاهی نسبت به تاریخ، سیاست، فرهنگ و اجتماع افراد در ارتباط است؟ پاسخی که می تواند از طریق مطالعه بین رشته ای، راه حل هایی را برای افزایش هویت ملی دانشجویان بازنمایی کند. روش به کار رفته در این پژوهش از نوع پیمایشی است که در میان244 نفراز دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی93-94 انجام گردید. یافته ها نشان می دهد سبک های هویتی می تواند تا 31درصد از هویت ملی دانشجویان را تبیین کند. در این میان سبک هنجاری بیشترین تأثیر مثبت و هم افزا را داشت و سبک اجتنابی در جهت کاهش هویت ملی دانشجویان عمل کرد. این در حالی است که خودبسندگی، اکتشاف و جستجوگری فعالانه یعنی سبک هویتی اطلاعاتی نتوانست نقش معناداری در جهت افزایش یا کاهش هویت ملی ایفا کند.
بررسی تأثیر شاخص های مطلوبیت فضای شهری بر میزان تحقق حق به شهر (مورد مطالعه: شهر بابلسر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
65 - 90
حوزههای تخصصی:
ارائه الگوی مفهومی برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر زمینه دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام دانشگاهی ایران، انجام برنامه ریزی راهبردی در جهت سازگاری مناسب دانشگاه ها با تغییرات محیط داخلی و خارجی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. در این راستا، این مقاله قصد دارد پس از معرفی گفتمان حاکم بر برنامه ریزی راهبردی نظام دانشگاهی، به تأثیر آن ها بر مفهوم و مراحل برنامه ریزی راهبردی در این نظام بپردازد؛ و به این پرسش ها پاسخ دهد که آیا می توان از همان رویکردها و الگوهای مرسوم برنامه ریزی راهبردی که تاکنون در صنایع و مؤسسات بازرگانی مورداستفاده قرارگرفته اند، در سازمان های دانشگاهی نیز بهره برد؟ و در صورت ضرورت داشتن ارائه الگوی جدید، چه ملاحظات، الزامات و اصلاحاتی باید اعمال شود؟ ابتدا، با استفاده از روش تحلیل کیفی اسنادی، بررسی منابع و مرور مطالعات پیشین، الزامات و مفروضات به کارگیری الگوی مطلوب برنامه ریزی راهبردی در نظام دانشگاهی، ارائه شد. سپس با استفاده از مطالعه تطبیقی و مرور ادبیات تحقیق، الگوی مفهومی برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر زمینه دانشگاهی ایران، تدوین گردید. نتایج تحقیق، نشانگر تدوین الگویی جامع، سیستمی و کل نگر، سامانمند، مشارکتی و مبتنی بر آینده نگاری راهبردی بر پایه نظام جامع آمار و اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی یکپارچه دانشگاه است که بر تفکر راهبردی نیز استوار است.
تبیین جامعه شناختی عوامل مرتبط با بی تفاوتی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
133 - 159
بی تفاوتی اجتماعی با شاخص هایی مانند کناره گیری مدنی و سهیم نشدن در مسائل و موضوعات زندگی اجتماعی، دلسردی، تفکیک عامدانه منافع شخصی از خواسته های عمومی و عام المنفعه، بی اعتنایی نسبت به رخدادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تعریف می شود. پژوهش حاضر، موضوع بی تفاوتی را با روش پیمایشی در میان ساکنین بالای 18 سال دو منطقه ی شهری(محله ی قزل قلعه –منطقه ی 6 تهران) و روستایی(نظام آباد اسلام شهر) سنجیده است.
یافته های پژوهش نشان می دهد بی تفاوتی اجتماعی بیش از آنکه به عوامل و متغیرهای فردی نسبت داده شود، تابعی از ادراکات و تفسیرهای اجتماعی افراد خاصه میزان اعتماد عمومی، رضایت اجتماعی، حس بی هنجاری در جامعه، تقدیرگرایی و احساس بی عدالتی بوده است. دراین میان، اثرگذاری متغیرهای «بی اعتمادی» در جامعه ی شهری و «نارضایتی اجتماعی» در جامعه ی روستایی بارزتر بوده است. به این معنا که افراد با بی تفاوتی بالاتر، در مقایسه با دیگران، جامعه را بی هنجارتر و قانون گریزتر دیده اند. از سوی دیگر، هرچه میزان اعتماد ایشان به جامعه، سازمان ها و گروه ها، بیشتر شده و از فرایندهای اجتماعی راضی تر بوده اند، نسبت به مسائل و رخدادهای اجتماعی نیز، حساسیت بیشتری داشته اند. یعنی بی اعتمادی و نارضایتی خود به مثابه شاخصی همگرا با بی تفاوتی عمل کرده اند.
بررسی سهم متغیرهای سطح دانش آموز ومعلم بر عملکردخواندن دانش آموزان پایه چهارم براساس داده های پرلز2006(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی روابط بین عملکرد خواندن و برخی متغیرهای سطح دانش آموز و معلم و بررسی درصد واریانس هر یک از سطوح در تبیین واریانس عملکرد خواندن است. بدین منظور، داده های پایه چهارم مطالعه پرلز 2006 ایران مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل ما بر نمونه ایرانی شامل 5411 دانش آموز از 236 مدرسه تأکید دارد. متغیرهای بکار رفته در این تحلیل از دو سطح انتخاب شده اند: سطح دانش آموز (خودپنداره، نگرش) و سطح معلم (گروه بندی، مقدار تکلیف). از مدل خطی سلسله مراتبی دوخطی(HLM) برای کشف روابط بین عملکرد خواندن و پیش بینی کننده های تحلیل استفاده شد. نتایج نشان دادند که در سطح دانش آموز متغیرهای خودپنداره و نگرش رابطه ای معنادار با عملکرد خواندن دارند و در سطح معلم نیز رابطه گروه بندی با عملکرد خواندن معنادار بود، ولی مقدار تکلیف رابطه معناداری با عملکرد خواندن نداشت.