فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۲۱۶ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
1 - 18
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش روند تغییرات وردایست بر روی جو ایران در ماه های دو فصل بهار و پاییز با استفاده از داده های پایگاه ECMWF در بازه-ی زمانی 1979 تا 2018 مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی روند تغییرات وردایست در دو فصل بهار و پاییز نشان داد که در بخش های وسیعی از کشور روند برآورد شده فاقد معنی آماری است و فقط در ماه مارس در بخش هایی از غرب و شمال غرب کشور و در ماه سپتامبر بر روی ارتفاعات زاگرس روند مثبت و به لحاظ آماری معنی دار بود. نتایج بررسی روند دمای دو تراز اطراف وردایست نیز نشان داد که در تمام ماه های فصل بهار و دو ماه اول فصل پاییز به جز مناطق بسیار محدودی از کشور، روند برآورد شده فاقد معنی آماری است. روند دمای دو تراز اطراف وردایست در ماه نوامبر با دیگر ماه های مورد واکاوی تفاوت قابل توجهی داشت. در این ماه بخش های وسیعی از کشور در دو تراز اطراف وردایست روند به لحاظ آماری معنی دار بود. بررسی روند تفاضل دمایی دو تراز اطراف وردایست نیز نشان داد که در مناطق توأم با روند معنی دار، روند تفاضل دو تراز بالا و پایین وردایست منفی بوده است. این ویژگی می تواند به معنای کاهش ستبرای لایه ی وردایست در طول چهل سال گذشته باشد. واکاوی روند پراش، چولگی و کشیدگی وردایست نیز نشان داد که در سه ماه فصل بهار در اغلب مناطق روند فاقد معنی آماری است؛ امّا در فصل پاییز (به ویژه ماه سپتامبر) در بخش هایی از کشور روند مشاهده شده به لحاظ آماری معنی دار است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که در طول چهل سال گذشته تأثیر خطی تغییرات آب و هوایی بر تغییرات تراز فشار لایه ی وردایست موجود بر روی جو ایران طی ماه های فصل بهار و پاییز بسیار ناچیز و تغییرات خطی در فصل بهار بسیار محدودتر از فصل پاییز بوده است.
بررسی نقش الگوهای گردشی جو مولد آلودگی شدید هوا در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۲۱۴-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش جهت شناسایی نقش الگوهای گردش منطقه ای جو در رخداد آلودگی های شدید هوای شهر اصفهان، از روش تحلیل همدید ترکیبی استفاده شد. برای انجام پژوهش، از داده های ایستگاه های سنجش آلودگی هوا، داده های رقومی پروفیل جو، و خروجی های مدل پسگرد ذرات معلق (HYSPLIT) در یک دوره 11 ساله (1395-1384) استفاده شد. نتایج نشان داد که چهار عامل و الگو در زمان رخداد شدیدترین روزهای همراه با آلودگی در شهر اصفهان در تراز میانی جو حاکمیت دارند. نتایج حاصل از بررسی مقادیر PSI در هر الگو نشان داد که به ترتیب از الگوی یک تا چهار مقادیر شاخص 221، 238.6، 203 و 281 است. از شرایط همدیدی می توان به حضور پرفشار جنب حاره ای اشاره نمود که همزمان با لایه وارونگی دمایی در ترازهای زیرین جو و وردسپهر میانی همراه شده است. تقویت تاوایی منفی در بالاتر از تراز 700 هکتوپاسکال و وجود یک همگرایی سطحی ادامه یافته تا تراز یاد شده سبب شده تا ماهیت جو تابستانه به وضوح در رخداد آلودگی در این شهر مشهود گردد که با وجود ناهنجاری های فوی این شرایط تقویت شده است. از طرفی خروجی مدل پسگرد ذرات معلق نشان داد که رخداد روزهای بسیار آلوده در شهر اصفهان را نمی توان در آلاینده های شهری همچون کارخانه های صنعتی اتومبیل ها و... جست بلکه با ورود ذرات معلق از مناطق مختلف سبب شده تا آلودگی از شدت بالاتری برخوردار باشد بدین صورت که هجوم ذرات معلق گردوغبار در تشدید این پدیده امری انکار ناپذیر است.
تبیین الگوهای مکانی شدت های خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت الگوهای مکانی رخداد خشکسالی نقش مهمی در پایش، پیش آگاهی و پیش بینی، مقابله، کاهش آسیب پذیری و افزایش سازگاری با این مخاطره دارد. هدف پژوهش شناسایی پراکنش مکانی و تحلیل الگوهای مکانی سالانه، فصلی و ماهانه شدت های خشکسالی ایران است. با این هدف، استخراج شدت های خشکسالی از داده های بارش ماهانه بازکاوی شده (ERA5) مرکز پیش بینی میان مدت اروپا (ECMWF) در بازه زمانی 2021-1979 و شاخص ZSI انجام شد. برای دستیابی به هدف تحقیق و تبیین الگوی مکانی حاکم بر فراوانی شدت های خشکسالی (بسیارشدید، شدید، متوسط و ضعیف) از روش های آمار فضایی مانند خودهمبستگی موران جهانی، شاخص انسیلن محلی موران و لکه های داغ استفاده شد. نتایج شاخص موران جهانی نشان داد که با افزایش شدت، پراکنش مکانی پدیده خشکسالی خوشه ای شده است. توزیع مکانی شاخص موران محلی و لکه های داغ نیز این امر را تأیید می کنند. تضاد بسیار واضح در خوشه های محلی رخداد بالا (پایین) و همچنین لکه های داغ (سرد) خشکسالی های شدید (بسیار شدید) سالانه در جنوب، جنوب شرق و شرق دیده شد. در فصل پاییز خشکسالی های ضعیف تا بسیارشدید، جهت گیری جنوب شرقی- شمال غربی دارند. اما در فصل بهار و زمستان الگوی مکانی خشکسالی بسیارشدید برعکس خشکسالی شدید و متوسط است. با وجود تغییرپذیری نسبتاً بالای بیشینه خودهمبستگی فضایی مثبت خشکسالی های شدید و بسیارشدید ماهانه، الگوی مکانی آن ها تقریباً مشابه است. تشکیل خوشه های مکانی خشکسالی های شدید و بسیار شدید در شمال غرب، شمال شرق و به ویژه سواحل خزری، هشدار جدی در مورد مدیریت منابع آب به خصوص برای فعالیت های مبتنی بر رخداد بارش، مانند کشاورزی است.
تحلیلی بر شبکه تهدید و حلقه مخاطره در خطر پذیری زلزله با رویکرد پدافند غیرعامل (مورد مطالعه: کلان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج ارزیابی آسیب شناسی از پهنه های لرزه خیز در فضای سرزمینی حاکی از تمرکز قابل توجهی از فضاهای سکونتی بویژه شهرها است.از سوی دیگر تجارب مدیریت بحران ناشی از مخاطرات زلزله در کشور نیز نشانگر ناکارآمدی در آسیب شناسی و حفاظت از فضاهای شهری و کاهش خشارات اقتصادی و انسانی بوده است. از این رو یکی از الگوهای مطلوب در شناخت، تحلیل و کاهش خسارات در فضاهای شهری بکارگیری چارچوب ساختاری و کارکردی پدافند غیر عامل است. در بسیاری از پژوهشهای اخیر موضوع کاهش خسارات ناشی از زلزله در قلمرو حوزه کالبدی_فضایی به منظور افزایش مقاومت بنا در برابر زلزله بوده است. در حالیکه این پژوهش با شناخت مولفه های محیطی، کالبدی_ فضایی، اجتماعی، اقتصادی و شاخص های اثرگذار در هر مولفه (45 شاخص) آسیب شناسی و پهنه های خطرپذیر ناشی از زلزله را به صورت جامع و مطلوب تعیین و بر اساس آن استراتژی های کاهش خطر را باز تعریف ساخته است. بعبارت دیگر با شناخت و تحلیل مفهومی بنیادی شبکه تهدید و حلقه مخاطره با رویکرد پدافند غیرعامل در ارزیابی و آسیب پذیری از زلزله در کلان شهر کرمانشاه نسبت به تشکیل ساختار پایگاه اطلاعاتی مورد نیاز در محیط نرم افزاری مناسب، سیاست گذاری مناسب و اقدامات مدیریت بحران شهری متناسب با مخاطره زلزله طرح ریزی می شود.
اولویت بندی خطر سیل در حوضه آبخیز گنجوان استان ایلام با استفاده از مدل الکتره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
1 - 21
حوزههای تخصصی:
امروزه مخاطرات محیطی و مقابله با آن ها ازجمله مهم ترین دغدغه های پژوهشگران در زمینه برنامه ریزی محیطی و مدیریت بحران است. از میان این مخاطرات، پدیده سیل به عنوان یکی از پرخطرترین بلایای طبیعی است که در مدیریت بحران باید نگاه ویژه ای را به آن معطوف داشت؛ بنابراین اولویت بندی زیرحوضه ها جهت اجرای عملیات آبخیزداری با نگاه مقابله با سیل و کنترل آن، امری ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق سعی شده تا حوضه های حوضه آبخیز گنجوان در استان ایلام جهت اجرای طرح های آبخیزداری مقابله با سیل خیزی با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره الکتره اولویت بندی شود. برای این منظور حوضه آبخیز موردمطالعه به پنج زیرحوضه ریزه وند، سرچم ده هارون، سرپتک، سرتنگ بیجار و گنجوان تقسیم گردید. معیارهای مورد نظر جهت اولویت بندی شامل سنگ شناسی، شیب، ارتفاع، بارش، کاربری اراضی و تراکم زهکشی می باشد. وزن معیارها بر اساس مدل آنتروپی آن ها به دست آمده و با استفاده از مدل الکتره زیرحوضه های آبخیز در منطقه اولویت بندی، بررسی و سپس نقشه ی اولویت بندی این زیرحوضه ها تهیه شد. نقشه ی اولویت بندی خطر سیل در منطقه ی موردمطالعه نشان می دهد که زیرحوضه ی گنجوان با بیشترین پتانسیل سیل خیزی در اولویت اول و زیرحوضه ی سرتنگ بیجار در اولویت دوم جهت اجرای طرح های آبخیزداری مقابله با سیل قرار دارند. دلیل بالا بودن خطر سیل خیزی این زیرحوضه، ساختار زمین شناسی منطقه است که در قسمت بالادست از سازند گچساران با نفوذپذیری کم و در قسمت پایین دست از سازندهای بسیار حساس به فرسایش رسوبات آبرفتی دوران چهارم زمین شناسی پوشیده شده اند.
کاربرد سامانه گوگل ارث انجین در شناسایی کانون های بالفعل گردوغبار با استفاده از تصاویر مادیس و سنتینل-5(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
1 - 16
حوزههای تخصصی:
طوفانهای گردوغبار در مناطق خشک از جهان رخ می دهند و اثرات منفی مختلفی بر جنبه های مختلف اکولوژیکی، اقتصادی و بهداشتی جامعه دارند. شناسایی کانون های مولد گردوغبار یکی از مهم ترین راهکارهای مدیریت این پدیده ویرانگر است که به روزترین و کارآمدترین روش و ابزار در شناسایی این کانون ها استفاده از تصاویر ماهواره ای است. هدف از این مطالعه شناسایی کانون های بالفعل تولید گردوغبار در محدوده استان همدان و محدوده تأثیرگذار است. از تصاویر ماهواره ای مادیس و سنتینل-5 به ترتیب در محدوده زمانی 12 ساله و 2 دوساله در سامانه GEE استفاده شد. جهت شناسایی و نظارت بر کانون های گردوغبار پارامترهای وضعیت کاربری اراضی، شاخص خاک لخت، شاخص توده آب مورد استفاده قرار گرفتند. طبقه بندی غلظت آئروسل ها در سه گروه تراکمی در محدوده مطالعاتی نشان داد که به ترتیب مساحت پهنه های دارای غلظت بالا در تصاویر مادیس و سنتینل به ترتیب 1/9875 و 5/7100 کیلومترمربع است که در تصاویر سنتینل به صورت پیوسته و در تصاویر مادیس به صورت پراکنده هستند. مطابقت کانون های بالفعل تولید گردوغبار در تصاویر سنتینل-5 با نقشه کاربری اراضی سال 2018 نشان داد که بیشترین تمرکز آئروسل ها در تصاویر سنتینل در مراتع فقیر و خاک اراضی غیرقابل کشت و در تصاویر مادیس در مراتع فقیر و کشاورزی دیم قرار دارد. دو تصویر دارای همبستگی 81 درصد هستند. درنهایت، تصاویر ماهواره ای سنتینل- 5 می تواند در پایش کانون های گردوغبار مفید واقع گردد. جهت مدیریت کانون ها کاهش خاک لخت، افزایش پوشش گیاهی، کاهش استفاده از سفره های آب زیرزمینی در دشت قهاوند پیشنهاد می شود.
تعیین راهبردهای بهبود تاب آوری محیطی در آبخیز قره شیران اردبیل با تکنیک تحلیل SOAR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکردهای جدید در حوزه مدیریت بحران از مفاهیم آسیب پذیری به تاب آوری تغییر پیدا کرده اند و بر تقویت توانایی سیستم در مقابله با خطرات ناشی از وقوع سوانح طبیعی تاکید می کنند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناخت قابلیت های آبخیز قره شیران و برنامه ریزی مدیریت بحران با تاکید بر تاب آوری محیطی انجام گرفت. برای تدوین استراتژی، تشریح قوت ها، فرصت ها، آرمان ها و نتایج قابل اندازه گیری از تکنیک تحلیلی SOAR و نظرات کارشناسی 52 کارشناس خبره استفاده شد. نتایج تکنیک SOAR و راهبردهای پیشگیری و آمادگی مدیریت بحران با میزان تاب آوری محیطی حوزه مورد مقایسه قرار گرفت. بر اساس نتایج کاهش خسارات مستقیم و غیرمستقیم سیل با 9/51 درصد و داشتن حوزه ای با مقدار فرسایش خاک و هدررفت آب بسیار کم با 3/42 درصد به ترتیب مهم ترین نتایج مدل SOAR شناخته شدند. از میان ۱۵ مولفه تاب آوری محیطی، عملکرد 5 مؤلفه به صورت معنی دار (05/0) مورد پذیرش قرار گرفت. نتایج ارزیابی مطلوبیت تاب آوری محیطی حوزه با آزمون T تک نمونه ای نشان داد که بعد محیطی تاب آوری (67/2) با سطح معنی داری (003/0 sig=) دارای اختلاف معنی دار است و بیان گر آسیب پذیری بالا و تاب آوری پایین است. توجه به معیارهای مکان یابی اصولی سازه های آبخیزداری، ایجاد فرصت بیش تر و استفاده از پتانسیل های بخش خصوصی، سازمان های مردم نهاد محلی در مدیریت بحران مفید خواهد بود. تحلیل مولفه های تاب آوری آبخیز در دستیابی به مدیریت جامع حوزه های آبخیز، شناخت صحیح کارکرد آبخیز، امکان خودساماندهی و بازیابی تعادل و پذیرش سازگاری با مخاطرات طبیعی، مشارکت آبخیزنشینان در تصمیم گیری، آمادگی و مقابله با بحران هایی همچون سیل می تواند در افزایش تاب آوری موثر باشد.
تعیین نرخ لغزش گسل رفسنجان با استفاده از سن نمونه های برداشت شده و مقایسه نتایج حاصل از دو نرم افزار آنالیست و آر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
101 - 120
حوزههای تخصصی:
نرخ لغزش گسل میزان جابجایی یک دیواره نسبت به دیواره دیگر گسل در مدت زمانی مشخص است. مدت زمان این جابجایی را می توان با استفاده از روش سن یابی لومینسانس اندازه گیری کرد. برای تعیین سن به روش سن یابی لومینسانس به دو پارامتر دز معادل دز طبیعی و دز سالانه نیاز است. با تقسیم دز معادل دز طبیعی به نرخ دُز سالانه، سن واحد ساختاری مشخص می شود. برای تعیین دز معادل دز طبیعی، نیاز به پروتکلی برای اندازه گیری سیگنال های لومینساس (داده ها) و برنامه ای برای آنالیزداده ها است. آنالیزداده ها با بهره گیری ازنرم افزار آر انجام شد. از آنجا که برنامه رایج بین المللی جهت انجام این مهم، نرم افزار آنالیست است. داده ها با این نرم افزار نیز تحلیل گردید. نتایج حاصل از این دو نرم افزار و تاثیرآن درتعیین نرخ لغزش گسل رفسنجان مقایسه شد. مقدار جابجایی اندازه گیری شده بر روی گسل رفسنجان ۴±۴۸ متر می باشد. سن بدست آمده با استفاده از نرم افزار آر ، ۱۱۸-۹۷ هزار سال و توسط نرم افزار آنالیست ۱۰۱-۱۲۹ هزار سال برآورد شد. نرخ لغزش توسط نرم افزار آر و آنالیست به ترتیب، ۴۱/۰ الی ۵۳/۰ و ۳۶/۰ الی ۴۸/۰ میلیمتر بر سال به دست آمد. لذا تقریباً نتایج یکسانی برای نرخ لغزش گسل رفسنجان با استفاده از این دو نرم افزار بدست آمد. اماکیفیت گرافیکی و تحلیل آماری نرم افزار آر اطلاعات کامل تری نسبت به آنالیست ارائه داد.
تعیین حساسیت اراضی به فرسایش بادی با استفاده از داده های میدانی در هامون برینگک سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
121 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پهنه بندی حساسیت اراضی به فرسایش بادی در هامون برینگک سیستان با یک روش مناسب است. تعیین حساسیت اراضی، به اولویت بندی برنامه ریزی تثبیت کانونهای تولید گردوغبار و ماسه کمک شایانی می نماید. برای این منظور از شاخص-های میزان بادبردگی (فرسایش پذیری )، مقاومت برشی خاک و درصد تاج پوشش گیاهی استفاده شد. بدین منظور در منطقه برداشت حدفاصل دو هامون پوزک و صابوری که یکی از مهمترین کانونهای تولید ریزگرد وماسه در منطقه سیستان است تعداد 74عدد پیکه مدرج در دو ردیف نصب شدند و میزان بادبردگی در انتهای بادهای 120 روزه اندازه گیری شد. مقاومت برشی خاک سطحی نیز با استفاده از پره برشی تعیین گردید. میزان تراکم تاج پوشش گیاهی با استفاده از شاخص NDVI از تصاویر رقومی استخراج شد و روابط رگرسیونی و همبستگی بین شاخصها تعیین گردید. نتایج نشان داد که ارتباط بسیار معنی داری( در سطح 1%) بین مقاومت برشی خاک و میزان بادبردگی و درصد پوشش گیاهی وجود دارد ازاین رو برای پهنه بندی حساسیت خاک در منطقه برداشت می توان بجای اندازه گیری میزان برداشت خاک و یا تعیین آستانه فرسایش در تونل باد از مقاومت برشی در منطقه برداشت استفاده کرد. مقایسه نتایج حاصل از برآورد مدل رگرسیونی با ارقام واقعی بادبردگی در سطح 01/0 درصد معنی دار بودند.
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از روش های مبتنی بر GIS و داده های راداری (مطالعه موردی: فریدون شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
177 - 196
حوزههای تخصصی:
استفاده از روش های مختلف در پهنه بندی خطر زمین لغزش و دستیابی به بهترین نتیجه می تواند منجر به برنامه ریزی و مدیریت خطرات احتمالی شود. هدف اصلی از مطالعه حاضر، انجام ارزیابی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در شهرستان فریدون شهر واقع در غرب استان اصفهان به منظور ایجاد یک چهارچوب کلی برای تجزیه و تحلیل خطر زمین لغزش احتمالی در منطقه مطالعاتی می باشد. در این مطالعه اعتبارسنجی روشهای آماری و تحلیل کارشناسی بر پایه GIS با استفاده از روش تداخل سنجی تصاویر راداری سنتینل 1 مورد تحلیل قرار گرفته است. این تحلیل منجر به ارائه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش، مناطق مستعد و تعیین عوامل منطقه ای مؤثر در وقوع زمین لغزش می شود. در ابتدا برای ارزیابی خطر و پهنه بندی، عوامل مسبب از جمله شیب، ارتفاع، جهت شیب، انحنا، فاصله تا گسل، فاصله تا آبراهه، لیتولوژی و پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفت و همبستگی آماری بین هر یک از عوامل مسبب و لغزش های گذشته در محیط GIS ایجاد شد تا سهم نسبی طبقه های مربوط به هر عامل ارزیابی شود. در روش تحلیل کارشناسی نیز منطقه مطالعاتی بر اساس نظر کارشناسی مبتنی بر مطالعات انجام شده بر روی 70 زمین لغزش، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج، علاوه بر نقشه مناطق حساس و پرخطر منطقه فریدون شهر، همپوشانی 67 درصد از سلول های مناطق با خطر خیلی زیاد و زیاد در نقشه های پهنه بندی خطر با سلول هایی از نقشه جابجایی سطحی بدست آمده از پردازش تصاویر راداری سنتینل با بیشترین جابجایی، را نشان می دهد؛ که می تواند بیانگر احتمال زمین لغزه و یا خطر زمین لغزه در این مناطق باشد. از این رو استفاده از تصاویر راداری و بررسی تغییرات جابجایی سطح زمین می تواند یک ابزار مفید در پایش و دقت سنجی روش های پهنه بندی خطر زمین لغزش جهت برنامه ریزی در مناطق حساس باشد
ارزیابی آسیب پذیری آبخوان کارستی با استفاده از مدلCOP و PI (مطالعه موردی: آبخوان بیستون و پرآو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع آب کارستی قابل شرب بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله ایران به عنوان منابع آبی ارزشمند و راهبردی مطرح هستند. آلودگی آبخوان های کارستی تبعات جبران ناپذیری در زمینه های توسعه و بهداشت سکونتگاه های شهری و روستایی دارد بنابراین حفاظت از آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش برای ارزیابی آسیب پذیری آبخوان بیستون و پرآو که به لحاظ کارستی توسعه یافته و دارای درز و شکاف و لندفرم های متنوع است؛ از مدل های آسیب پذیری COP و PI برای شناسایی پراکندگی پهنه های در معرض خطر آلودگی استفاده شده است. در این پژوهش از فاکتور های جریان (C)، لایه های فوقانی (O) و بارندگی(P) در مدل COPو دو فاکتور پوشش حفاظتی (P) و شرایط نفوذ (I) در مدل PI و داده های کیفی آب زیرزمینی برای ارزیابی دقت مدلسازی مکانی آسیب پذیری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بیشتر آبخوان کارستی بیستون و پرآو در پهنه با آسیب پذیری خیلی زیاد و زیاد پراکنده هستند. همچنین نتایج ارزیابی دقت مدل ها نشان داد که هرچند مدل PI در شناسایی مناطق با آسیب پذیری زیاد مطابق با داده های کیفی آب زیرزمینی است اما مدل COP در مدلسازی آسیب پذیری آبخوان کارستی موفق تر بوده است به طوری که پهنه های با آسیب پذیری بالا در شمال غرب، شرق و جنوب شرق منطقه با پهنه های آلودگی بیشتر آب زیرزمینی منطبق است.
تحلیل عوامل مؤثر بر مدیریت پیچیدگی های اکولوژیکی و اجتماعی در حفظ منابع طبیعی روستاها (موردمطالعه: روستاهای استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
279 - 303
حوزههای تخصصی:
علم پیچیدگی، مدیریتی را مد نظر دارد که به تنوع و تکثر بها می دهد و از مسائل مسلط دوری می کند؛ بنابراین هرگاه مجموعه ای متشکل از عوامل متعدد و گوناگون، در مقیاس های متفاوت، با اتکا و وابستگی ذاتی و جدایی ناپذیر عوامل بر همدیگر وجود داشته باشد، با پیچیدگی روبرو هستیم. از طرفی، سیستم های اکولوژیکی و اجتماعی، سیستم های مرتبط مردم و طبیعت هستند و تأکید می کنند که انسان نه تنها نمی تواند جدا از طبیعت، بلکه باید بخشی از آن باشد .در پژوهش حاضر این ضرورت احساس شده که به مسأله مدیریت پیچیدگی های اکولوژیکی و اجتماعی در حفظ منابع طبیعی پرداخته شود. این تحقیق از نظر هدف یک تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر جمع آوری اطلاعات یک تحقیق اکتشافی است و در چارچوب مطالعات کتابخانه ای و اسنادی قرار دارد. از طرفی به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از ابزار دیماتل استفاده شده است. نتایج نشان داد در بین عوامل مؤثر بر مدیریت پیچیدگی اکولوژیکی و اجتماعی، عوامل فقدان نگرشی سیستمی و جامع نگر، مشخص نبودن بحث منابع محیطی در آمایش سرزمین و جایگاه قانونی آن، موانع نهادی، فقدان نظام یکپارچه بهره برداری از منابع طبیعی و مهار عوامل ناپایدار و فقدان مشارکت فعال و تعامل مدیریت در چارچوب عوامل گنجانده شده در گروه چهار گزاره ها (f 4 ) با ضریب وزنی 077/1 به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر بر مدیریت پیچیدگی های اکولوژیکی و اجتماعی در حفظ منابع طبیعی روستاهای استان شناسایی شدند.
تعیین مقادیر نابهنجاری های آرسنیک و گوگرد در خاک های دشت خاش، جنوب شرق ایران: با تاکید بر تأثیر دراز مدت آتش فشان تفتان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
217 - 232
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، میزان آلودگی آرسنیک و گوگرد در نمونه های خاک دامنه های آتش فشان تفتان و دشت خاش واقع در جنوب تفتان، جنوب شرق ایران، مطالعه شده است. غلظت عناصر آرسنیک و گوگرد در نمونه های مطالعه شده به ترتیب بین 6 تا 14 پی پی ام و 03/0 تا 51/0 درصد متغیر بوده و بالاتر از حد مجاز استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا است. نقشه های پهنه بندی آلودگی برای منطقه مورد مطالعه نشان می دهند که به طور کلی نمونه های دشت خاش، بویژه بخش جنوبی آن، نسبت به نمونه های دامنه های تفتان، آلوده تر هستند. این پدیده با افزایش بخش سیلتی و رسی خاک و افزایش پی اچ در نمونه های بخش جنوبی تفتان همراه است. از مقایسه مقادیر آرسنیک و گوگرد در نمونه های آب زیرزمینی دشت خاش ( به ترتیب 005/0 تا 1/0 و 72 تا 528 میلیگرم در لیتر) و نقشه های پهنه بندی آلودگی آب های زیرزمینی می توان نتیجه گیری کرد که واکنش های تبادل یونی ، بین ذرات خاک و آب زیرزمینی وجود داشته است. وجود برخی نابهنجاری های آرسنیک در نمونه های خاک دشت خاش و عدم وجود آن ها در نمونه های آب زیرزمینی، نشان از وجود کانی زایی های محلی آرسنیک مرتبط با فعالیت های گرمابی تفتان دارد. این کانی زایی ها اغلب مربوط به ترکیبات دارای جیوه و طلا هستند که کانی های سولفید آرسنیک (رآلگار و اورپیمنت) را به همراه دارند و در دوره هایی از فعالیت تفتان در این مناطق شکل گرفته اند. لذا مهمترین عامل در آلودگی خاک های منطقه مورد مطالعه، فعالیت های آتش فشانی-گرمابی تفتان بوده است.
پهنه بندی خطر وقوع فرونشست زمین در دشت هشتگرد بر اساس رویکرد تلفیقی تصمیم گیری چند معیار: WOI-BWM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
127 - 148
حوزههای تخصصی:
وقوع پدیده فرونشست زمین و خطرات احتمالی آن در دشت های ایران به علت بروز بحران آب و خشکسالی، طی سالیان اخیر رشد چشمگیری داشته است . در این مطالعه به پهنه بندی خطر وقوع فرونشست در دشت هشتگرد پرداخته و نوزده معیار شامل میزان افت آب زیرزمینی، برداشت آب زیرزمینی، ضخامت آبخوان، ضخامت آبرفت، تغذیه آبخوان، تراکم چاه ها، تراکم زهکشی، عمق سطح آب زیرزمینی، نوع سازند زمین شناسی، عمق سنگ بستر، متوسط بارش سالانه، متوسط دمای سالانه، نوع اقلیم سرزمین، کاربری کشاورزی، کاربری شهری، کاربری صنعتی، فاصله از آبراهه ، فاصله از جاده و فاصله از گسل به عنوان عوامل مؤثر بر وقوع فرونشست منطقه انتخاب شدند. لایه های مذکور در سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه، بر اساس مدل بهترین- بدترین (BWM) وزن دهی و با استفاده از شاخص هم پوشانی وزین (WIO) نشان داد عوامل برداشت از آب زیرزمینی (219/0)، نوع سازند زمین شناسی (157/0)، افت سطح آب زیرزمینی (079/0) و عمق آب زیرزمینی (078/0) اهمیت بیشتری بر پتانسیل خطر فرونشست در منطقه موردمطالعه دارند. همچنین به منظور ارزیابی نتایج این مدل از منحنی (ROC) استفاده شد که دارای دقتی معادل 90 درصد است. نتایج نشان داد که 66/10، 51/38، 49/31، 66/11 و 69/7 درصد از مساحت دشت هشتگرد به ترتیب به طبقه خطر خیلی کم ، کم، متوسط، پرخطر و خیلی پرخطر اختصاص یافته است که بر این اساس مناطقی با احتمال فرونشست زیاد در نیمه مرکزی دشت هشتگرد قرار دارند که مستلزم ارزیابى، نظارت و پایش مستمر عوامل مؤثر در وقوع پدیده فرونشست توسط مدیران و برنامه ریزان شهری است.
اثر سیل در تغییر پارامترهای کیفی آب رودخانه زرین گل، استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
155 - 176
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی تاثیر سیل بر روی پارامترهای کیفی آب رودخانه زرین گل، از پنج ایستگاه بر روی رودخانه در سه دوره قبل، همزمان و بعد از وقوع سیل نمونه برداری و برخی از پارامترهای فیزیکوشیمیایی آب تعیین شد. برای مقایسه و تعیین اختلاف آماری بین پارامترها کیفی از آزمون F استفاده شد. سپس تغییرات هیدروژئوشیمیایی رودخانه، عوامل مؤثر در کنترل ترکیب شیمیایی و همچنین فرآیندهای غالب آب رودخانه تعیین شد. درنهایت جهت پیش بینی احتمال رسوب و یا انحلال برخی از کانی ها کربناته و تبخیری در هر سه دوره، از شاخص های اشباع استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در زمان سیل یون های کلراید و سدیم یونهای غالب آب بوده و بیشترین تغییرات در زمان های مختلف مربوط به دو یون مذکور می باشد. تیپ غالب آب رودخانه در زمان های قبل و بعد از وقوع سیلاب بیکربنات منیزیک می باشد. درحالیکه در زمان وقوع سیل به سولفات تا کلرید سدیک تغییر می یابد. براساس دیاگرام های پایپر و دوروف اکثر نمونه های مربوط به قبل و بعد از وقوع سیلاب دارای رخساره های نزدیک به منطقه تغذیه (بیکربناته) هستند. درحالیکه در زمان وقوع سیلاب با فراوانی یونهای کلراید و سولفات در آب، رخساره های ترکیبی غالب می شوند و میزان TDS آب در این زمان تقریبا سه برابر قبل از وقوع آن می باشد. براساس تجمع، توزیع و جهت یافتگی نمونه ها بر روی دیاگرام گیبس، عامل اصلی کنترل کننده شیمی آب رودخانه زرین گل در هر سه دوره، هوازدگی شیمیایی کانی های تشکیل دهنده سنگ های حوضه می باشد. همچنین براساس نتایج حاصل از نسبت های یونی، انحلال برخی از کانی تبخیری نظیر ژیپس همزمان با پدیده تبادل کاتیونی از جمله فرآیندهای غالب هیدروژئوشیمیایی در زمان وقوع سیل می باشد. درحالی که در بیشتر نمونه های مربوط به قبل و بعد از سیل فرآیند عکس تبادل یونی غالب می باشد. براساس نتایج حاصل از نمودارهای دو متغیره، منشأ اصلی شوری آب رودخانه زرین گل انحلال کانی ها تبخیری (نظیر هالیت) متعلق به سازند مبارک می باشد.
مدلسازی GIS پایه آتش سوزی شبکه های توزیع گاز شهری و اثرات لرزه خیزی در تشدید آن (مطالعه موردی: منطقه یک شهرداری تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
87 - 108
حوزههای تخصصی:
امروزه حدود 60% از منابع انرژی در دنیا را نفت و گاز تشکیل می دهد. با توجه به روش های مختلف حمل و نقل نفت خام و محصولات آن، بیشترین سهم جابه جایی این منابع با استفاده از خطوط لوله های انتقال می باشد. هدف از این پژوهش، مدلسازی GIS پایه آتش سوزی شبکه های توزیع گاز شهری و اثرات لرزه خیزی شهر تبریز در تشدید آتش سوزی می باشد. برای این منظور روش های تصمیم گیری چند معیاره (MCDA) به همراه سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به کار گرفته شد، همچنین برای تعیین اهمیت روابط بین معیارها و زیر معیارها و ضریب اهمیت نسبی آن ها از مدل FANP استفاده شده است که در راستای هدف پژوهش از 4 معیار و 20 زیرمعیار برای مطالعه آسیب پذیری در برابر آتش سوزی شبکه های گاز پرداخته شد. برای مشخص کردن تأثیر لرزه خیزی شهر تبریز بر آتش سوزی شبکه های توزیع گاز شهری به مقایسه نقشه ریز پهنه بندی خطر زمین لرزه های شهر تبریز با نقشه خروجی حاصل از این پژوهش پرداخته شد و مشخص گردید، بیشترین آسیب پذیری هم در نقشه خطر زمین لرزه و هم در نقشه پهنه بندی آتش سوزی شبکه گاز در قسمت شمال و شمال غربی محدوده است که بافت فرسوده و حاشیه نشین شهر می باشد. کاربری مسکونی با 63/70 هکتار با بیشترین آسیب از آتش-سوزی شبکه های توزیع گاز شهری در اثر تشدید زلزله در درجه اول قرار دارد. با توجه به برآورد خطر بالای آتش سوزی شبکه های گاز شهری، در سطح منطقه به خصوص بافت فرسوده و حاشیه نشین، سامان دهی این بافت ها و اجرای عملیات محافظتی از خطوط انتقال گاز در بافت های یادشده ضروری به نظر می رسد. همچنین باتوجه به نتایج حاصل از این پژوهش، پیچیدگی و طول خطوط انتقال گاز در بافت حاشیه نشین شهر زیاد می باشد. بنابراین پیشنهاد می شود در این قسمت ها از لوله های پلی اتیلن که دارای مقاومت بالا نسبت به لوله های فولادی می باشد، استفاده گردد.
مقایسه و تحلیل پراکنش زمانی و مکانی طوفان های گرد و خاک با دیدکمتر از ۲۰۰ متر در غرب و جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۵۰-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
طوفان گرد و خاک همواره به عنوان یک پدیده جوی مخاطره آمیز و محدود کننده برای همه گونه فعالیت های انسانی و محیط طبیعی و انسانی می باشد. همه ساله در مناطق مختلف جهان خسارت های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی فراوان و غیر قابل جبرانی ببار می آورد. بطور طبیعی این پدیده اقلیمی در اقلیم های خشک و نیمه خشک ظهور و بروز بیشتری از اقلیم های مرطوب دارد. بیابان های گسترده و فاقد پوشش گیاهی مناسب، استفاده نامطلوب از زمین و تغییرات کاربری های ناسازگار با اقلیم منطقه، پایین بودن سطح فناوری در این کشورها برای مقابله یا سازگاری با پدیده طوفان های گرد و خاک و بسیاری از علل و عوامل دیگر این پدیده را به یک مخاطره تبدیل نموده است. طوفان ها پدیده های جوی تشدید شده ای هستندکه گاه با بارش های شدید و گاه با گرد وخاک همراه می باشند. طوفان های گرد و خاک و بخصوص طوفان های با دید افقی کمتر از ۲۰۰ متر همواره خسارت بار و مخل آسایش ساکنین بوده است. در سالهای اخیر فراوانی این پدیده در مناطق غرب و جنوب غرب ایران بخصوص در دوره سرد سال روند افزایشی نشان می دهد. برای بررسی این پدیده، با استفاده از داده های روزانه، دید افقی کمتر از ۲۰۰ متر منطقه غرب و جنوب غرب ایران در یک دوره آماری ۳۳ساله (۱۹۸۷ تا ۲۰۱۹) استخراج شده است. و با توجه به متفاوت بودن دو منطقه مورد نظر پراکنش ماهانه، و سالانه و فصلی طوفان های گرد و خاک در این منطقه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که تباین اساسی بین دو منطقه مطالعاتی در پراکنش مکانی طوفان های گرد و خاک در دو فصل پاییز و زمستان است. در این دو فصل بالاترین فراوانی طوفان های گرد و خاک در منطقه غرب در ایستگاه های شرقی منطقه بخصوص در ایستگاه هایی مانند همدان، کنگاور، قروه و بیجار است و کمترین تعداد طوفان های گرد و خاک در غرب منطقه رخ داده است. در صورتی که در منطقه جنوب غرب بالاترین تعداد طوفان های گرد و خاک از ایستگاه های غربی استان خوزستان گزارش شده است. ایستگاه های همانند دزفول و بستان بالاترین فراوانی طوفان های گرد و خاک را ثبت کرده اند. به نظر می رسد طوفان های دوره سرد منطقه غرب ایران از مبادی دورترتولید شده و در لایه های میانی جو بر روی منطقه غربی منطقه همانند همدان و کنگاور منتقل شده است. در صورتی که طوفان های گرد و خاک منطقه جنوب غرب در شرایط همدیدی متفاوت و از مبادی نزدیک تر و در لایه زیرین وردسپهر وارد منطقه شده است.
تاثیر پارامترهای اقلیمی بر توزیع پوشش گیاهی در ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر پارامترهای اقلیمی بر توزیع پوشش گیاهی در ایران مرکزی با استفاده از شاخص NDVI می باشد. برای شناخت پراکنش و توزیع پوشش گیاهی از روش های نوین ناحیه بندی PCA، خوشه بندی و روابط مکانی استفاده شد. بدین منظور دو متغیر اقلیمی (میانگین دما و رطوبت نسبی) از داده های هشت ایستگاه سینوپتیک در بازه زمانی آماری (1986-2018) انتخاب گردید. متناسب با فاصله های ایستگاه ها و تغییرات مکانی شاخص NDVI، شبکه ای به ابعاد 15*15 کیلومتر بر روی ایران مرکزی گسترانده شد. در این بررسی برای اطلاع از روند تغییرات شاخص NDVI از آزمون من-کندال به وسیله نرم افزار (MINITAB) استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که میزان پراکنش پوشش گیاهی در ایران مرکزی با استفاده از شاخص NDVI بین 2/0- تا 64/0+ است. همچنین توزیع و تراکم پوشش گیاهی دارای رشد کمتر از یک درصد می باشد. نتایج این بررسی نشان می دهد متغیر اقلیمی دما بیشترین تأثیر را بر توزیع و تراکم پوشش گیاهی در ایران مرکزی دارد. بررسی توزیع و تراکم پوشش گیاهی ایران مرکزی با استفاده از روش PCA نشان داد که توزیع و تراکم پوشش گیاهی ایران مرکزی متاثر از هشت عامل است که عامل اول و دوم به تنهایی 56/81 درصد رفتار پوشش گیاهی را در ایران مرکزی تبیین می نمایند. درنهایت با انجام تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و با روش ادغام وارد بر روی ماتریس نمرات عامل ها، سه ناحیه توزیع و پراکنش پوشش گیاهی نامنظم، متوسط و یکنواخت در ایران مرکزی شناسایی و نمایش داده شدند.
ارزیابی میزان آسیب پذیری بهره برداران از خشکسالی و تحلیل مؤلفه های تبیین کننده مدیریت بحران خشکسالی (مطالعه موردی: استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
135 - 154
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی میزان آسیب پذیری بهره برداران از خشکسالی و تحلیل مولفه های تبیین کننده مدیریت بحران خشکسالی در استان سیستان و بلوچستان از دیدگاه کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان انجام پذیرفته است. روش مورداستفاده در این پژوهش از نوع توصیفی – غیرآزمایشی می باشد. کلیه کارشناسان واحد ترویج و آموزش کشاورزی سازمان جهاد کشاورزی استان، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که نمونه ای از آن ها بر اساس جدول مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و موردمطالعه قرار گرفت (n=72). لیست شاخص های اولیه (10 شاخص اصلی) در پژوهش به روش دلفی (اتفاق نظر کارشناسان منطقه) تعیین شد. جهت سنجش آسیب پذیری و نیز تبیین مؤلفه های مدیریت بحران خشکسالی از فرمول Me-Bar & Valdez و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد در میان شاخص های آسیب پذیری موردبررسی، شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فنی به عنوان مهم ترین شاخص های آسیب پذیری در دوره خشکسالی معرفی شدند که در مجموع بیشترین میزان آسیب پذیری کل در شرایط خشکسالی، مربوط به شاخص های آسیب پذیری فنی بود. همچنین در قسمت تحلیل عاملی اکتشافی نتایج نشان داد، مؤلفه های مدیریت زراعی، سامان دهی نظام پیش آگاهی و مشارکت دهی، توسعه زیرساخت ها، مدیریت منابع آب، حمایت مالی، وضع قوانین و مقررات مناسب، سیاست گذاری، حمایت از تشکل های محلی و آموزش- ترویج راهکارهای خشکسالی به عنوان مهم ترین مؤلفه های تبیین کننده مدیریت بحران خشکسالی از دیدگاه کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان می باشند
مکانیابی خدمات شهری در شهرهای جدید با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی و منطق فازی (مطالعه موردی: محل دفن پسماند شهر جدید پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
143 - 158
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف عمده در برنامه ریزی و احداث شهرک های اقماری در اطراف کلان شهرها، جذب سرریز جمعیت است که تا حدودی می تواند بار سنگینِ تهدیدات محیط زیستی را در کلان شهرها تقلیل دهد. از طرفی عدم توجه به مکان یابی خدمات شهری و برنامه ریزی بدون ملاحظات محیط زیستی در این شهرهای جدید مصائبی را بر منطقه تحمیل خواهد کرد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این مطالعه مکان یابی محل دفن پسماند شهری در شهر جدید پردیس انتخاب شد. شهر جدید پردیس از شهرک های اقماری حاشیه کلان شهر تهران در فاصله 18 کیلومتری شرق تهران قرار دارد. در این مطالعه با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره و به کارگیری قابلیت های سیستم های اطلاعات جغرافیایی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی است. معیارهای موردنظر در این مطالعه عبارتند از: فاصله از چاه های عمیق آب، شیب زمین، فاصله از شهر جدید پردیس، فاصله از آب های سطحی، فاصله از مراکز جمعیتی، فاصله از باغات، فاصله از زمین های کشاورزی و فاصله از جاده های دسترسی. در این پژوهش پس از تعیین ضریب اهمیت معیارها، تحلیل ها بر طبق دو منطق بولین و فازی در محیط نرم افزار Arcgis10.5 انجام و زمین های مطلوب برای دفن پسماند شهری در جنوب شرقی شهر جدید پردیس مشخص گردید. نتایج این بررسی نشان می دهد که کمترین زمین های ایجاد شده به لحاظ تعداد قطعات و مساحت آن ها در روش بولین و بیشترین آن در روش فازی است؛ زیرا در روش بولین انتخاب معیارها مطلق و قطعی بوده است؛ حال آنکه در روش فازی به طرق گوناگون می توان در نتایج حاصل به نحوی تغییر ایجاد نمود که پاسخ های قابل قبول تری بدهد.