فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۲۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی در عرصه های طبیعی نه فقط از دیدگاه محیط زیست، بلکه از نظر اقتصادی، اجتماعی و امنیتی ازجمله اصلی ترین نگرانی ها و چالش های موجود در بسیاری از نقاط جهان است. ازجمله معضلات پیش روی مدیریت جنگل ها و مراتع استان آذربایجان شرقی، آتش سوزی هایی است که سالانه خسارات زیست محیطی و مالی زیادی را به استان وارد می کند؛ ازاین رو بررسی و تحلیل تغییرات وضعیت منطقه از نظر خطر آتش سوزی و همچنین پارامترهای مؤثر بر آن در زمینه رویکرد های مدیریتی و کنترلی بحران آتش سوزی بسیار کاربردی خواهد بود. فرآیند پژوهش حاضر در سه بخش به انجام رسیده است؛ نخست با مطالعه مبانی نظری موضوع، 12 پارامتر (تراکم مراکز سکونتی، فاصله از مراکز سکونتی، تراکم شبکه ارتباطی، فاصله از شبکه ارتباطی، ارتفاع، شیب، جهت شیب، حداکثر دمای ماهانه، حداقل دمای ماهانه، میانگین دمای ماهانه، بارندگی سالیانه و پوشش گیاهی) به عنوان عوامل مؤثر در تحلیل خطر آتش سوزی در جنگل ها و مراتع شناسایی و با استفاده از منابع اطلاعاتی موجود و تکنیک های مختلف و متناسب مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور، نقشه های مربوط به معیارهای موردنظر تولید گردیده است. در ادامه با استفاده از داده های مربوط به آتش سوزی های صورت گرفته و عوامل زیست محیطی- انسانی ایجادشده، در بستر مدل حداکثر بی نظمی به مدل سازی خطر آتش سوزی در جنگل ها و مراتع استان آذربایجان شرقی در سه دوره زمانی (1386-1388، 1389-1391 و 1392-1394) پرداخته شد. نتایج حاصل از ارزیابی مدل با استفاده از تکنیک مساحت سطح زیر منحنی ویژگی عامل دریافت کننده، حاکی از کارایی بسیار بالا و مناسب مدل های اجراشده (91/0، 82/0 و 83/0) می-باشد. در مرحله پایانی پژوهش، بر اساس نتایج حاصل بیشترین میزان تغییرات مربوط به کاهش مساحت پهنه های با خطر بسیار کم و افزایش مساحت اراضی واقع در پهنه های با خطر متوسط و بسیار پرخطر است. همچنین بررسی عوامل مؤثر بر وقوع آتش سوزی نشان دهنده تغییرات گسترده در تأثیرگذاری این عوامل و افزایش نقش عوامل انسانی در طی دوره مورد بررسی می باشد؛ به صورتی که در دوره سوم عوامل تراکم مراکز سکونتی و فاصله از شبکه ارتباطی بیشترین تأثیر را بر وقوع آتش سوزی ها داشته اند.
ارزیابی و سنجش شرایط اقلیمی برای فعالیت های گردشگری با رویکرد گردشگرمحور (مطالعه موردی: جزیره قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت عامل اقلیم در سنجش وضعیت مقصدهای گردشگری، توجه و ارزیابی به این عامل از طریق ارائه شاخص ها و دیدگاه های مختلف افزایش یافته است و در این میان تأکید بر داده ها و ارزیابی های میدانی مبتنی بر سنجش دیدگاه ها و رضایتمندی های گردشگران، در کنار توجه به شاخص های استاندارد اقلیم گردشگری و دیدگاه های کارشناسانه، می تواند تصویر واقع بینانه تری را از شرایط اقلیمی برای گردشگری ارائه دهد. با توجه به تفاوت های طبیعی و انسانی بین مقاصد گردشگری و بین گردشگران، هدف این پژوهش، سنجش شرایط اقلیمی برای گردشگران با ترکیب رضایتمندی گردشگران با داده های کارشناسی و اصلاح و بازبینی در شاخص های قبلی است و برای این منظور، جزیره قشم به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. به منظور ارزیابی شرایط اقلیمی، شاخص های PMV، PET و CIT به صورت ترکیبی برای ایستگاه ساحلی جزیره قشم و در دوره آماری 2003-2014 مورد سنجش قرار گرفت. نتایج ارزیابی ها، نشانگر نکته قابل توجهی بود. با وجود مطلوبیت اقلیم گردشگری برای ماه های سرد سال و ساعات شبانه در جزیره قشم، از منظر شاخص CIT، کلیه ماه های سال و همچنین کلیه مقاطع شبانه روز (به جز ساعات روزانه ماه های تابستان) از شرایط مطلوب یا قابل قبول برای گردشگری برخوردار بودند که کمی با شرایط منطقه ناسازگار به نظر می رسید. با توجه به تفاوت های طبیعی و انسانی بین مقصدها و بین گردشگران، بازبینی مختصری در شاخص CIT صورت گرفت و با ترکیب نتایج شاخص PMV و میزان رضایتمندی گردشگران از شرایط حرارتی مختلف، نتایج جدیدی برای اقلیم گردشگری جزیره حاصل شد که نشان می دهد جزیره قشم در نیمی از سال (از ماه می تا اکتبر) و کلیه ساعات شبانه روز در همین بازه زمانی، از شرایط مطلوب یا قابل قبول فاصله دارد. علت متفاوت بودن نتایج فعلی، دخالت دادن مستقیم رضایتمندی گردشگران در داده های اقلیمی است.
بررسی تغییرات شروع و خاتمه یخبندان ها و سرماهای مؤثر در کشاورزی تحت شرایط تغییر اقلیم در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبسوط بیان مسئله: سرما و یخبندان از مهم ترین پارامترهای اقلیمی در زمینه اقلیم کشاورزی می باشد که آسیب های ناشی از آن ها، امکان تولید بسیاری از محصولات کشاورزی و باغی را در مناطق آسیب پذیر کاهش می دهد. سرما و یخبندان، یکی از مخاطرات اقلیمی است که همه ساله باعث ایجاد خسارت در فعالیت های مختلف می گردد. مهم ترین بخشی که آسیب جدی و بیشترین خسارت را از یخبندان می بیند، بخش کشاورزی است . سرما و یخبندان های شدید برای بسیاری از گیاهان زراعی و باغی نتایج زیان بار و نابود کننده ای را در پی دارد، به طوری که در برخی سال ها میلیاردها ریال خسارت به باغداران، زارعین و در نهایت منافع ملی کشور وارد می شود . با توجه به اینکه منطقه شمال غرب ایران هر ساله خسارات مالی زیادی را در اثر رخداد مخاطرات جوی بخصوص سرما و یخبندان متحمل می شود. شناسایی و پهنه بندی فضایی مناطق دارای پتانسیل بالای مخاطره سرما و یخبندان و پیش بینی زمان وقوع آن ها، می تواند اطلاعات مناسب و با ارزشی را در جهت پیشگیری و کاهش خسارات فراهم آورد که در این پژوهش با استفاده مدل جهانی HadCM3 تحت دو سناریوی A2 و B1 و مدل ریزمقیاس گردانی LARS-WG به این امر پرداخته می شود. روش تحقیق: بررسی زمان وقوع و پیش بینی تغییرات آن ها در آینده از اهمیت زیادی برخوردار است. بدین منظور مدل های گردش عمومی جو ( GCM ) طراحی شده اند که می توانند پارامترهای اقلیمی را در آینده شبیه سازی کنند. لذا در این پژوهش داده های خروجی مدل گردش عمومی HadCM3 تحت دو سناریوی انتشار A2 و B1 توسط مدل آماری LARS - WG در 21 ایستگاه سینوپتیک واقع در شمال غرب ایران ریز گردانی شد و نتایج حاصل از آن در دوره پایه (2010-1980) و دهه 2020 (2030-2011) برای دو متغیر اقلیمی دمای کمینه و دمای بیشینه مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس تاریخ وقوع اولین و آخرین یخبندان و سرمای پاییزه و بهاره استخراج و تاریخ وقوع آن ها در آینده محاسبه شد. نتابج و بحث: بررسی میانگین ماهانه دمای حداقل ایستگاه های مورد مطالعه در دهه 2020 و دوره پایه نشان می دهد که میزان دما بر اساس هر دو سناریوی مورد بررسی و در همه ماه ها و در بیشتر ایستگاه های مطالعاتی نسبت به دوره پایه افزایش یافته است. بیشترین تغییرات دمای کمینه در منطقه مورد مطالعه بر اساس متوسط سناریوهای مورد بررسی در این دهه مربوط به ایستگاه های ابهر، اردبیل، خوی و ارومیه به میزان 8/0 درجه سلسیوس می باشد؛ در واقع دماهای کمینه ای که در این ایستگاه ها در دوره پایه اتفاق افتاده است در دوره آینده مشاهده نشده و روند گرمایشی از خود نشان داده است که میزان آن در دوره آتی در سطح منطقه مورد مطالعه در دهه 2020 بین 4/0 تا 8/0 نسبت به دوره پایه خواهد بود. نتایج حاصل نشان از افزایش در میانگین ماهانه حداقل و حداکثر دمای روزانه در دوره آتی تا حدود 8/0 درجه سلسیوس دارد. نتایج حاصل از بررسی اولین و آخرین یخبندان در دهه 2020 نشان می دهد که در سطح منطقه مورد مطالعه اولین یخبندان زودرس پاییزه بین 2 تا 9 روز دیرتر اتفاق می افتد که کمترین تغییرات در تاریخ شروع یخبندان ها نیز مربوط به دو ایستگاه قزوین و مشکین شهر هر کدام با 2 روز تغییر نسبت به دوره پایه می باشد. آخرین یخبندان دیررس بهاره نیز بین 3 تا 10 روز زودتر در سطح منطقه به پایان می رسد که با این وصف طول دوره یخبندان ها در تمامی ایستگاه های مورد مطالعه کاهش خواهد که یافت که بیشترین کاهش مربوط به ایستگاه خوی با 16 روز و سپس ایستگاه های ارومیه و اردبیل هر دو با 14 روز و کمترین کاهش مربوط به ایستگاه مشکین شهر به 6 روز می باشد. بر اساس نتایج حاصل تغییرات در تاریخ شروع یخبندان های زودرس کمتر از تغییرات نسبت به یخبندان های دیررس می باشد. بر این اساس بررسی وضعیت یخبندان ها و سرماها نیز در بیشتر ایستگاه های مورد بررسی نشان می دهد که اولین سرما و یخبندان های پاییزه در دوره آتی دیرتر از قبل آغاز شده و سرما و یخبندان های بهاره نیز زودتر به پایان می رسند. کمترین تغییرات مربوط به جنوب شرق منطقه مورد مطالعه و مناطق مشکین شهر و سراب و بیشترین تغییرات طول دوره یخبندان مربوط به مناطق خوی، ارومیه، تبریز و اهر می باشد با توجه به نتایج حاصل بیشتر مناطق مورد مطالعه به طور متوسط بین 10 تا 12 روز کاهش در طول دوره یخبندان را نسبت به دوره پایه تجربه خواهند کرد. نتیجه گیری: نتایج حاصل نشان از افزایش در میانگین ماهانه حداقل و حداکثر دمای روزانه در دوره آتی تا حدود 8/0 درجه سلسیوس دارد. بر این اساس بررسی وضعیت یخبندان ها و سرماها نیز در بیشتر ایستگاه های مورد بررسی نشان می دهد که اولین سرما و یخبندان های پاییزه در دوره آتی دیرتر از قبل آغاز شده و سرما و یخبندان های بهاره نیز زودتر به پایان می رسند. ه
نقش تنوع فعالیت های اقتصادی زراعی و غیرزراعی بر تاب آوری خانوارهای کشاورز روستایی در معرض خشکسالی (مطالعه موردی: شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران کشاورزی محور اساسی تأمین معیشت به شمار آمده و در اغلب برنامه های توسعه نیز، مهم ترین و تنها رکن اقتصادی روستا محسوب می شود. هرچند چنین ساختاری درگذشته با توجه به اقتصاد بسته روستا قابلیّت دوام داشت ولی با بروز ناپایداری در فضاهای روستایی مشکل بتواند آسیب پذیری خانوارهای کشاورز روستایی را در برابر تکانه های بیرونی ازجمله خشکسالی کاهش دهد. مطالعه حاضر به بررسی نقش تنوع فعالیت های اقتصادی در تاب آوری خانوارهای کشاورز روستایی شهرستان چناران می پردازد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. متغیر مستقل «تنوع فعالیت های اقتصادی» و متغیر وابسته «تاب آوری» است. تنوع به تفکیک کشاورزی و غیر کشاورزی و تاب آوری به تفکیک پنج مؤلفه و 34 شاخص کمی گردید. جامعه آماری شامل 2902 خانوار کشاورز روستایی در 15 روستای در معرض خشکسالی شهرستان چناران بوده است که به کمک فرمول کوکران 271 خانوار به عنوان نمونه تعیین گردید. در انجام تحلیل ها از تحلیل واریانس یک طرفه، تحلیل مسیر و تحلیل خوشه ای استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد «تنوع فعالیت های اقتصادی» موجب افزایش تاب آوری خانوارهای کشاورز روستایی گردیده است. به طوری که میانگین تاب آوری در خانوارهای دارای منابع درآمدی غیر متنوع 40/2، نیمه متنوع 48/2 و متنوع 83/2 است. بر اساس نتایج تحلیل مسیر «تنوع فعالیت های اقتصادی» به میزان 19/0 و «تنوع غیرزراعی» به میزان 12/0 طور مستقیم موجب افزایش تاب آوری خانوارهای کشاورز روستایی گردیده است. با توجه به یافته های تحقیق تنوع معیشت با تأکید بر بخش غیرزراعی، را می توان به عنوان استراتژی توسعه نواحی روستایی در معرض خشکسالی معرفی نمود.
الگوسازی روابط مکانی فراوانی رخداد ماهانه بارش های شدید (فصول سرد) ناحیه خزری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین اهداف آمار فضایی، بررسی روابط مکانی داده های محیطی (بارش شدید) برای تحلیل الگوها و وابستگی های فضایی است. در این راستا تحلیل اکتشافی داده های فضایی روش هایی را برای تمایز بین الگوهای تصادفی و غیر تصادفی فراهم می آورد. در این پژوهش با کاربرد آماره فضایی به تبیین الگوهای مکانی بارش های شدید که با پیامد های محیطی – انسانی همراه است، پرداخته شد. در این راستا مجموع فراوانی ماهانه بارش های شدید فصول سرد ناحیه خزری در دو گروه آستانه صدک 95-90 و 99-95، از 385 ایستگاه اقلیمی طی 2016- 1966 با کاربرد آماره موران و آماره Gi*به منظور تحلیل خودهمبستگی فضایی استفاده شد. یافته های آماره موران کلی نشان داد که رفتار حاکم بر بارش شدید دارای ساختار فضایی و به شکل خوشه ای است. بررسی های ماهانه فصول نشان داد که به لحاظ فراوانی وقوع بارش های حاصل از این دو گروه بارشی، فراوانی رخداد بارش های صدک آستانه 95-90 بیشتر از آستانه صدک 99-95 می باشد. براساس نقشه های موران محلی نواحی با خود همبستگی های مثبت در هر دو گروه بارشی بیشتر در نواحی غربی، مرکزی و الگوهای حاصل از خودهمبستگی منفی در بخش شرقی قرار دارد. در بررسی روابط مکانی، آماره دو متغیره موران بین بارش شدید و عوامل جغرافیایی نشان داد که تأثیر عوامل جغرافیایی در فراوانی رخداد فرین ها ضعیف تر از عملکرد و نفوذ سامانه های همدید است. درنهایت، در این ناحیه که این بارش ها یکی از مخاطرات طبیعی است، شناسایی این الگوها می تواند در مدیریت و برنامه ریزی و کاهش آسیب پذیری و افزایش سازگاری مؤثر باشد.
تحلیلی بر تزاحم فضایی در ناحیه گردشگری روستایی برغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر پوشش اراضی به عنوان عاملی پایه در تغییرات زیست محیطی عمل کرده و به یک خطر جهانی تبدیل شده است. در این پژوهش تغییرات پوشش اراضی در نواحی گردشگری روستایی به وسیله شبکه عصبی، زنجیره مارکوف در نرم افزارهای ArcGIS ، ENVI ، Terrset با بهره گیری از تصاویر سنجنده های TM و OLI ماهواره لندست در یک بازه 30 ساله برای سه دوره 1985، 2000 و 2015 مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که تغییرات پوشش اراضی در فاصله زمانی سال های 1985 تا 2015 در پنج کلاس فضاهای مسکونی، سبز و باغی مسکونی، فضاهای بایر و کوهستانی و ارتباطی طبقه بندی شدند. در این بررسی مساحت پوشش اراضی کوهستانی و بایر(25/13 درصد) کاهش یافته و در مقابل، بر پوشش اراضی سبز و باغی مسکونی(221/6 درصد)، مسکونی (258/5 درصد)، تجاری (264/1 درصد) و ارتباطی (529/0 درصد) افزوده شده است. همچنین یافته های حاصل از پیش بینی با استفاده از زنجیره مارکوف – CA نشان داد که با ادامه روند فعلی و بارگذاری بیش از حد بر زمین، در افق 2030 از پوشش سبز (زراعی؛ باغی و مرتع، باغی و مسکونی) و پوشش بایر و کوهستانی کاسته شده و به پوشش های مسکونی ویلایی و تجاری افزوده خواهد شد. مبتنی بر یافته های پژوهش این نتیجه حاصل شد که تغییرات پوشش اراضی نواحی گردشگری روستایی در راستای دستیابی به سود بیشتر به کاربری های ناسازگار تبدیل شده است. این تغییر پوشش اراضی علاوه بر اثرات اقتصادی، اجتماعی، منجر به شکل گیری مخاطره زیست محیطی در دهستان برغان شده است.
مدل سازی جریان و تعیین سهم مشارکت زیرحوزه ها در هیدروگراف سیل در حوزه آبخیز عموقین، استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
89 - 108
حوزههای تخصصی:
تمرکز اقدامات مدیریت آبخیز باید در جهت کنترل رواناب، پیش بینی سیلاب و تعیین سهم مشارکت زیرحوزه ها در تولید سیل با هدف کاهش خسارت باشد. ارائه راهکارهای مدیریتی و اجرایی کنترل سیل نیازمند توسعه مدل ها در زمینه مدل سازی بارش-رواناب و شبیه سازی هیدروگراف جریان به خصوص در حوزه های فاقد آمار است. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی کارآمدی مدل HEC-HMS در شبیه سازی بارش-رواناب حوزه آبخیز عموقین و تعیین سهم مشارکت زیرحوزه ها در جریان خروجی است. در این راستا، مدل HEC-HMS برای 9 رویداد متناظر بارش-رواناب با روش شماره منحنی SCS در بخش تلفات، روش هیدروگراف واحد SCS در بخش تبدیل بارش به رواناب و روش Muskingum در بخش روندیابی اجرا شد. سپس پارامترهای ورودی مدل برای شش رویداد با تابع هدف Nash-Sutcliffe بهینه شده و میانگین مقادیر بهینه شده، برای سه رویداد دیگر در مرحله اعتبارسنجی در نظر گرفته شد. در ادامه به منظور اولویت بندی سیل خیزی زیرحوزه ها مدل HEC-HMS برای بارش طرح 25 ساله با حذف یک به یک زیرحوزه ها اجرا گردید و شاخص های سیل خیزی F% و
بحران آب در حوضه آبریز گاوخونی و چگونگی سازش با آن از طریق استقرار نظام جامع نرخ گذاری آب (مطالعه موردی :آخرین تاسیسات تامین آب- سد و تونل سوم کوهرنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
221 - 234
حوزههای تخصصی:
بحران آب یکی از مسائل مهم جهانی است که در منطقه جنوب غرب آسیا نمود بیشتری دارد. ایران به عنوان یکی از کشورهای خشک این منطقه چالش های فراوانی در این حوزه دارد. استان اصفهان یکی از خشک ترین استان های ایران است که به لحاظ مراکز صنعتی و کشاورزی نیاز آبی بالایی دارد. به دلیل مصرف بی رویه از آب رودخانه زاینده رود بیلان آب منفی شده است. هدف از این تحقیق مدیریت بحران آب و تعادل بخشی استفاده از مقدار آب زاینده رود با استقرار نظام جامع نرخ گذاری آب به عنوان ابزار مدیریت تقاضا در حوضه آبریز گاوخونی است. بر این اساس ابتدا نرخ واقعی قیمت آب به مترمکعب از دو تاسیسات جدیداً برای تامین آب رودخانه به بهره برداری رسیده یکی تاسیسات سد مخزنی سوم کوهرنگ و دیگری تونل سوم کوهرنگ به صورت قیمت تمام شده بهای هر مترمکعب آب استحصالی محاسبه گردید. سپس برآورد قیمت اصلی آب با قیمت تعیین شده آب از طرف وزارت نیرو مقایسه گردید. روش تحقیق با استفاده از روش قیمت تمام شده "ارزش فعلی خالص" بر اساس روابط موجود در علم اقتصاد مهندسی و با نسبت فایده به هزینه برابر یک، می باشد. پس از انجام محاسبات نهایی در بخش سد و تونل قیمت تمام شده آب 10298 ریال به دست آمد. در نتیجه شکاف بزرگ بین قیمت تمام شده واقعی آب و تعرفه های ابلاغی وزارت نیرو مشاهده می شود. هم چنین محاسبات نشان داد هزینه پرداختی توسط مصرف کنندگان برای تأمین آب و آب بهاء، هیچ گونه نسبتی با آب مصرفی نداشته و نقطه سربسر اقتصادی در ارتباط با مصرف آب به سمت صفر میل می نماید.
بررسی کارایی مدل سیستم استنتاج عصبی-فازی تطبیقی در تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش (مطالعه موردی: حوزه آبخیز سردارآباد استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ازجمله بلایای طبیعی است که بیشتر در مناطق کوهستانی رخ می دهد و مورفولوژی را به طور ناگهانی تغییر داده و خسارت های عمده ای به مناطق مسکونی، جاده ها زمین های کشاورزی و غیره وارد می سازد. هدف از تحقیق حاضر تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از سیستم استنتاج عصبی-فازی تطبیقی در حوزه آبخیز سردارآباد واقع در استان لرستان است. به این منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای صحرایی، 109 پهنه لغزشی شناسایی و نقشه پراکنش زمین لغزش های منطقه مورد مطالعه تهیه گردید. لایه های اطلاعاتی ارتفاع، سنگ شناسی، درجه شیب، جهت شیب، شکل شیب، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، فاصله از گسل، بارندگی و کاربری اراضی به عنوان عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش شناسایی و نقشه های مذکور در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه و رقومی گردیدند. به منظور وزن دهی کلاس های هر یک از عوامل از روش نسبت فراوانی استفاده گردید؛ سپس وزن های به دست آمده نرمال سازی شده و به محیط نرم افزار Matlab2015a منتقل گردید. در تحقیق حاضر از ساختار سیستم استنتاج فازی خوشه بندی (کلاسترینگ) برای پهنه بندی حساسیت زمین لغزش استفاده گردید. به منظور ارزیابی مدل ها از منحنی راک استفاده شد. نتایج ارزیابی نشان داد که دقت مدل تهیه شده با استفاده از سیستم استنتاج عصبی- فازی تطبیقی در منطقه موردمطالعه 11/89 درصد (خیلی خوب) برآورد شده است. نقشه حساسیت لغزش نیز نشان داد که مساحت مناطق با حساسیت متوسط 29درصد، حساسیت زیاد 23درصد و حساسیت خیلی زیاد 12درصد است. در مجموع مساحت مناطق متوسط، زیاد و خیلی زیاد 64درصد بوده که نشان دهنده پتانسیل خطرپذیری بالای حوزه آبخیز سردارآباد در بروز لغزش ها است.
ارزیابی و تحلیل فضایی سیل گیری رودخانه قره سو با استفاده از منطق فازی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از انواع مخاطرات طبیعی است که همه ساله خسارات زیانباری را در سراسر جهان و از جمله ایران به وجود می آورد. برای جلوگیری از رخداد سیلاب، باید مناطق دارای پتانسیل بالا و همچنین مولفه های اصلی و تاثیرگذار در ایجاد آن را شناسایی نمود. به این منظور، این پژوهش با استفاده از پارامترهای شیب، ارتفاع، فاصله از رود، تراکم زهکشی، کاربری اراضی، لیتولوژی، انحنای پروفیل، انحنای پلانیمتری و بارش در چارچوب منطق فازی به تحلیل سیلاب در رودخانه قره سو با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی می پردازد. مقادیر عضویت هر یک از این پارامترها با توجه به نوع روابط شان با سیل گیری و بر حسب توابع فازی تعیین شدند. یافته ها نشان می دهد که در حوضه رودخانه قره سو اغلب توابع عضویت بین پارامترهای مؤثر در سیل گیری، خطی و به شکل مستقیم می باشد. بر این اساس، بیشترین میزان سیل گیری در بخش های شمال غربی و در بالا دست حوضه در حوالی شهر روانسر و همچنین در شهر کرمانشاه وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که کم ترین میزان سیل گیری در ارتفاعات و نیز در نواحی با شیب بیشتر و جایی که فاصله بیشتری از مسیر رودخانه دارد دیده می شود. بر اساس نتایج خروجی مدل فازی و همپوشانی نقشه سیل گیری، مؤثرترین سطوح در ایجاد پهنه های سیل گیر اغلب شیب بین 0 تا 5 درجه، خاک های گروه هیدرولوژیکیD، سطوح ارتفاعی 1240 تا 1250، تراکم زهکشی4/0 تا 1، بارش 650 تا 700 میلی متر، انحنای پروفیل 4/0، انحنای پلانیمتری6/0 و کاربری اراضی شهری و فاصله 500 تا 1500 متری از آبراهه می باشد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر آتش سوزی جنگل با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگل ها به عنوان ریه های تنفسی زمین، بخشی از منابع طبیعی ما بوده که نقش مهمی را در سلامت جسمی و روانی موجودات زنده ایفا می کنند. آتش سوزی جنگل در ایران و به ویژه در جنگل های شمالی، آثار مخربی را در سیمای ظاهری این مناطق به جای گذاشته است. یکی از روش های پیشگیری و مدیریت مخاطرات ایجاد شده در زمینه آتش سوزی جنگل، تعیین محدوده خطر آتش سوزی می باشد. هدف از این تحقیق تعیین مناطق حساس به آتش سوزی در جنگل های نوشهر می باشد. پس از شناسایی عوامل مؤثر در آتش سوزی (شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، پوشش زمین، دما، بارندگی، فاصله از سکونتگاه، فاصله از جاده)، وزن هرکدام از معیارها و زیر معیارها با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره محاسبه و نقشه آتش سوزی در محیط نرم افزاری ARC GIS تهیه شد. نتایج نشان داد که 32/17 درصد از مساحت منطقه که 8/311 کیلومتر مربع را شامل می شود، در کلاس های خطر زیاد و بسیار زیاد و 82/47 درصد از مساحت منطقه که 67/860 کیلومتر مربع را شامل می شود، در کلاس های خطر کم و خیلی کم قرار گرفته است. همچنین ارزیابی نتایج به دست آمده با استفاده از ضریب آماری کاپا نشان می دهد که روش مورد استفاده با ضریب 64/0 از دقت خوبی در پهنه بندی خطر آتش سوزی جنگل برخوردار می باشد.
ارزیابی ریسک زیست محیطی تالاب بین المللی رودهای شور، شیرین و میناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوسیستم های تالابی، به ویژه تالاب های ساحلی دریایی از مهم ترین و در عین حال آسیب پذیرترین منابع محیط زیستی جهان محسوب می شوند که همواره به جهت حساسیت و شکنندگی بالای نوار ساحلی، تراکم بالای جمعیت و انجام فعالیت های شدید انسانی با خطر تخریب و نابودی مواجه بوده اند. مطالعه حاضر بر اساس روش های تصمیم گیری چندمعیاره با هدف شناسایی و تجزیه و تحلیل ریسک های تهدیدکننده تالاب بین المللی رودهای شور، شیرین و میناب در شمال خور هرمز واقع در استان هرمزگان صورت پذیرفت. بر این اساس جهت شناسایی ریسک های شاخص از روش شناسی دلفی، و به منظور اولویت بندی و تعیین عدد اولویت ریسک از روش های تصمیم گیری چند معیاره استفاده گردید. در نهایت با توجه به مخاطره پذیری ریسک ها، اولویت های مدیریتی تعیین شد. براساس نتایج، 32 عامل ریسک در دو گروه طبیعی و محیط زیستی بر اساس سه شاخص شدت اثر، احتمال وقوع و حساسیت محیط پذیرنده طبقه بندی شدند. نتایج حاکی از آن است که به ترتیب برحسب میزان نزدیکی ( Cj + ) چهار عامل آلودگی نفتی (91/0)، احداث سد در بالادست (81/0)، پدیده خشکسالی و تغییرات اقلیم (80/0) و قاچاق سوخت (75/0) در رده غیرقابل تحمل برای تالاب قرار دارند. بنابراین بدون تردید شناخت درست و دقیق از عوامل تهدید کننده تالاب ها بر اساس اهمیت و میزان تأثیرگذاری آن ها می تواند زمینه را برای جلوگیری و مقابله اصولی تر با این عوامل و نیز تهیه و اجرای دقیق طرح های حفاظت از تالاب ها و مدیریت محیط زیستی آن ها فراهم آورد .
ارزیابی ریسک مخاطره آتش سوزی درجنگل با استفاده از WLC و ANP (مطالعه موردی: حوضه آبخیز 33 و 34 شمال ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی جنگل یک مسئله عمده محیط زیست می باشد که منجر به آسیب های اقتصادی و زیست محیطی می شود. آتش سوزی جنگل ها یکی از مخاطرات محیطی طبیعی در ایران می باشد. کنترل این آتش سوزی ها بصورت طبیعی غیر ممکن است اما با استفاده از نقشه مناطق خطر آتش سوزی جنگل می توان مناطق دارای ریسک بیشتر را شناسایی و آتش سوزی را به حداقل رساند. بنابراین تهیه نقشه مناطق خطر آتش سوزی جنگل به عنوان یک راهکار مناسب برای حفاظت از جنگل در برابر آتش سوزی ضروری به نظر می رسد. در این مقاله به منظور پهنه بندی ریسک آتش سوزی جنگل ابتدا معیارها و شاخص های موثر به روش دلفی در منطقه مورد مطالعه شناسایی شد. سپس نقشه معیارها در سامانه اطلاعات جغرافیایی( GIS ) رقومی و کلیه معیارها و شاخص ها به روش فازی کمی و نرمال گردید . سپس با استفاده از GIS و تلفیق آن با روش های ترکیب خطی وزنی ( WLC ) و فرایند تحلیل شبکه ای ( ANP ) به پهنه بندی ریسک آتش سوزی در جنگل های منطقه مورد مطالعه پرداخته شد. در نهایت نقشه ی پتانسیل آتش سوزی منطقه از روی هم گذاری وزنی همه نقشه ها تهیه شد. به منظور بررسی صحت ارزیابی، نتایج به دست آمده از تحقیق از طریق مقایسه با حوادث آتش سوزی سال های گذشته به روش ضریب کاپا صحت سنجی شد. نتایج حاصل از ارزیابی دقت نشان داد که نقشه پهنه بندی دارای ضریب کاپای 0.87 و دقت کلی 90% می باشد که نشان دهنده دقت بالای ارزیابی می باشد.
مدل سازی و روندیابی شاخص های حدی دما و بارش حوضه دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
175 - 194
حوزههای تخصصی:
دما و بارش از عناصر اساسی اقلیم است لذا تغییرات ناگهانی یا کوتاه مدت و درازمدت آن می تواند ساختار آب و هوای هر محل را دگرگون سازد. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی روند شاخص های حدی اقلیمی با استفاده از روش های آماری ریز مقیاس نمایی و تولید داده های مصنوعی می باشد. در این تحقیق به منظور دست یابی به این اهداف، ابتدا داده های اقلیمی دما، بارش، ساعات آفتابی و ... طی دوره 1981 تا 2010 از سازمان هواشناسی اخذ گردید. سپس با استفاده از مدل آماری CLIMGEN و داده های مشاهداتی دما، بارش و... سه ایستگاه منتخب حوضه، داده های دوره 2050-2020 تولید شد. با استفاده از نرم افزار RClimDex شاخص های حدی دما و بارش شامل روزهای یخبندان، روزهای تابستانی، روزهای خیلی مرطوب و روزهای خشک متوالی استخراج گردید. در نهایت با استفاده از MINITAB و مدل سری های زمانی روند شاخص های اقلیمی در ایستگاه های منتخب حوضه دریاچه ارومیه ترسیم شد. برای صحت سنجی و ارزیابی مدل، توسط داده های مشاهداتی دوره 1981 تا 2000 به پیش بینی داده های دوره 2010-2001 بوسیله مدل پرداخته شد. سپس همبستگی و میزان خطای 1MAE و 2RMSE بین داده های تولید شده با داده های مشاهداتی توسط SPSS و EXCEL بدست آمد. بیش ترین میانگین خطای مطلق بارش در ایستگاه ارومیه با 69/4 میلیمتر و کم ترین آن در ایستگاه تبریز با 07/3 میلیمتر اندازه گیری شد. بیشترین میزان مجذور میانگین مربعات خطای بارش در ایستگاه تکاب با 4/6 میلیمتر و کم ترین آن در ایستگاه تبریز 01/4 میلیمتر بدست آمد. نتایج نشان دهنده افزایش رویدادهای حدی دما و بارش از جمله افزایش روند روزهای تابستان(روزهای گرم)، افزایش روزهای خیلی مرطوب(بارش سنگین) و روزهای خشک متوالی در ایستگاه های منتخب واقع در غرب و شرق حوضه می باشد؛ و افزایش روند روزهای یخبندان و کاهش روند روزهای تابستان، کاهش روزهای خیلی مرطوب و روزهای خشک متوالی در ایستگاه منتخب جنوب حوضه مشاهده می گردد.
تحلیل فضایی سطح تاب آوری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطرات محیطی (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان فاروج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم تاب آوری ارمغان تحول مدیریت مخاطرات دهه ی حاضر است. امروزه دیدگاه ها و نظریه های مدیریت سوانح و توسعه ی پایدار به دنبال ایجاد جوامع تاب آور در برابر مخاطرات طبیعی هستند. سوانح طبیعی مثل زلزله، خشک سالی، سیل و... به عنوان پدیده های اجتناب ناپذیری به حساب می آیند که همیشه خطری جدی برای توسعه به خصوص توسعه روستایی به شمار می روند. جهت کاهش آسیب های ناشی از سوانح طبیعی باید ظرفیت و توان روستاها را برای مقابله با این حوادث بالا برد. هدف این پژوهش تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر ارتقای تاب آوری محیطی روستاییان در هنگام مواجهه با مخاطرات طبیعی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان فاروج می باشد. در این راستا از روش تحقیق پیمایشی با به کارگیری پرسشنامه استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان و پایایی آن با استفاده از محاسبه آلفاء کرونباخ برای ابعاد مختلف تأمین شد. جامعه آماری، 4591 خانوار از روستاهای مناسب برای اسکان موقت بوده است که بر پایه فرمول کوکران، شمار نمونه ها 252 نمونه به دست آمد، این افراد با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که عوامل بُعد زیرساختی با میانگین 2.92 بیشترین و عوامل بُعد اقتصادی با میانگین 2.58 کمترین تأثیر را در تاب آوری روستاها داشته است. بر اساس آزمون T میانگین واقعی نظر کل پاسخگویان از 3 کوچک تر و در حد متوسط به پایین است. همچنین به منظور ارزیابی میزان اثرگذاری هر یک از شاخص های تحقیق بر میزان تاب آوری در روستاهای موردمطالعه، از آزمون آماری تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که مشخص گردید از بین شاخص های موردمطالعه «میزان رضایت روستائیان از عملکرد شورا و دهیاری»، «نقش نهادها در آموزش مردم در مورد حوادث مختلف» و «استفاده از مصالح جدید و بادوام برای پیشگیری از اثرات مخرب حوادث» بیشترین اثر را در تاب آوری روستاهای موردمطالعه دارند. همچنین برای تعیین بهترین روستا ازنظر تاب آوری برای استقرار پایگاه اسکان موقت در مدیریت بحران از سه تکنیک ارزیابی مجموع نسبت ها، ویکور و تحلیل خاکستری استفاده شد و بر اساس روش میانگین رتبه ها، اولویت بندی روستاهای موردمطالعه انجام شد، که روستاهای مفرنقاه، استاد و پیرعلی با توجه به شاخص های تاب آوری موردبررسی در مناطق روستایی بالاترین رتبه را دارا بودند و روستای ریزه و رشوانلو پایین ترین رتبه را داشته است.
تحلیل اقلیم شناسی تگرگ در محدوده زاگرس شمالی در فصل رشد گیاهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
37 - 52
حوزههای تخصصی:
کشاورزی تنها فعالیتی است که کم ترین آسیب را به طبیعت وارد می سازد؛ اما از شرایط طبیعی، به ویژه آب و هوا به شدت تأثیر می پذیرد. پدیده تگرگ از مهم ترین مخاطره ی طبیعی است که هر ساله با صدمات به محصولات کشاورزی باعث ناپایداری فعالیت های کشت و کار شده است. به همین دلیل بررسی نیازهای اقلیم شناختی گیاهان زراعی، ترویج و به کارگیری کامل دانسته های بشری پیرامون فرآیندهای جوی، منجر به بهبود کمی و کیفی محصولات و در نهایت پایداری کشاورزی می گردد. بنابراین بررسی جامع در توزیع زمانی– مکانی و شرایط همدیدی این پدیده ی مخرب، هدف تحقیق حاضر می باشد. به این منظور از داده های آماری ۲۳ ساله، ۱۰ ایستگاه سینوپتیکی منطقه (۲۰۱۴-۱۹۹۲) در فصل رشد گیاه (ماه های آوریل تا سپتامبر) استفاده و با انتخاب ۴ نمونه از بارش-های شدید تگرگ و نیز داده های مرکز NCEP/NCAR نقشه های همدیدی تراز دریا ۵۰۰، ۸۵۰ و ۱۰۰۰ هکتوپاسکالِ وزش سرد، وزش رطوبتی، اُمگا و جبهه زایی در محیط نرم افزار Grads ترسیم شده است. ساعت ۹ الی ۱۵ (با اوج بارش در ساعت ۱۲) به وقت گرینویچ و ماه های آوریل، می و ژوئن به ترتیب حداکثر فراوانی را داشته اند. در حداکثر بودن فراوانی وقوع در منطقه علاوه بر عوامل محلی چون توپوگرافی آن ها (با ارتفاع زیاد از سطح دریا)، محل ورود سیستم های بارش زا مانند بادهای غربی نقش مؤثری داشته است. قرارگیری فرودهای عمیق ناشی از فعالیت های بادهای غربیِ دارای هوای بسیار سرد عرض های شمالی، رطوبت دریای مدیترانه و سیاه روی منطقه، اختلاف دمای شدید بین سطح زمین (ناشی از فرارفت های هوای گرم و مرطوب در سطح زمین) و ترازهای بالا (همراه با جبهه های سرد) و صعود توده هوای سطح زمین منجر گشته که بیش ترین فراوانی وقوع تگرگ در فصل بهار (اوج بارش در آوریل و می) می باشد.
اندرکنش تأثیر ارتفاعات زاگرس بر بارش تجمعی و سرعت قائم باد سامانه های غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
69 - 88
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت ارتفاعات زاگرس در توزیع و میزان بارش ایران، در مطالعه حاضر با به کارگیری مدل اقلیمی میان مقیاس RegCM4 و انجام شبیه سازی، تأثیر ارتفاعات زاگرس بر بارش همرفتی تجمعی و سرعت قائم باد ترازهای مختلف جو بررسی گردید. داده های موردنیاز این پژوهش از داده های دوباره تحلیل شده مرکز پیش بینی های محیطی/ مرکز ملی پژوهش های جوی (NCEP/NCAR) و باقدرت تفکیک افقی 5/2 درجه برای دوره زمانی 2000 تا 2005، از عرض جغرافیایی 22 تا 38 درجه شمالی و طول جغرافیایی 38 تا 58 درجه شرقی اخذ گردید. شبیه سازی ها بر شبکه ای با تفکیک افقی 10 km و گام زمانی 30 ثانیه صورت گرفته است. در مرحله ی اول مدل با داده های واقعی اجرا، سپس رشته کوه زاگرس و کوه های مرکزی ایران حذف و مدل دوباره اجرا گردید. نتایج نشان داد هسته های بارش تجمعی ماه های دسامبر- ژانویه در شرق ارتفاعات زاگرس تضعیف شده است و ارتفاعات زاگرس باعث افزایش بارش در غرب ایران و کاهش آن در شرق شده است. در مقابل در ماه آوریل، بیشینه بارش در هر دو اجرا، در غرب ایران و منطقه زاگرس تمرکز داشته است و کمینه آن در شرق زاگرس و دشت های مرکزی ایران بوده است. همچنین با حذف ارتفاعات زاگرس، بر بارش همرفتی تجمعی این ماه در سواحل دریای خزر افزوده شده است. ارتفاعات زاگرس در ماه آوریل باعث جابجایی رودباد ترازهای بالای جو از تراز 200 به 400 هکتوپاسکال و سبب افزایش سرعت و وسعت آن ها شده است؛ بنابراین الگوی جریانات سامانه های همرفتی میان مقیاس و بارش همرفتی حاصل از آن ها متأثر از الگوی ارتفاعات بوده است و با تغییر شرایط دمایی از شرایط سرد به شرایط گرم، میزان و نحوه تبعیت از توپوگرافی و شرایط محلی تغییر کرده است؛ به گونه ای که در ماه دسامبر، ارتفاعات باعث کاهش سرعت باد ترازهای پایین جو و در ماه ژانویه و آوریل سبب افزایش آن شده است.
تعیین پهنه سیل گیر با استفاده از GIS و مدل هیدرولیکی HEC-RAS (مطالعه موردی: رودخانه گوهررود در محدوده شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در مدیریت شهری طراحی درست کانال ها، زهکش ها و تخلیه آب های سطحی است. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق بازه ای از رودخانه گوهررود در غرب شهر رشت با جهت جنوب به شمال (حدفاصل لاکانشهر تا نزدیکی محل تقاطع با رودخانه سیاهرود) به طول 15 کیلومتر در شمال ایران در استان گیلان است. عدم رعایت حریم رودخانه به همراه بالا آمدن سطح آب، مسدود شدن کانال های زهکشی و شیب کم رودخانه در مناطق شمالی شهر، باعث شده تا زهکشی رواناب های سطحی یکی از مشکلات مدیریت کلان شهر رشت باشد. بدین منظور داده های تحقیق با استفاده از الحاقیه HECGeoRAS و نقشه های پلان رودخانه، ژئومتری بستر و اراضی حاشیه رودخانه گوهررود جمع آوری و شبیه سازی شد. در ادامه با تجزیه وتحلیل داده های آماری، دبی ایستگاه لاکان با دوره بازگشت های 2 تا 200 ساله برآورد شده است. سپس با به کارگیری اطلاعات ژئومتری بستر و اراضی حاشیه رودخانه در مدل هیدرولیکی HECRAS رفتار هیدرولیکی رودخانه، شبیه سازی شده و پس از انتقال مجدد به محیط GIS، پهنه سیل گیر رودخانه ترسیم شده است. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق و با توجه به نوع کاربری اراضی، نواحی سیل گیر محدوده مطالعاتی به سه ناحیه با خطرپذیری کم، متوسط و زیاد تقسیم شده اند. نقشه های سیلاب تهیه شده دبی با دوره بازگشت 50 ساله حاکی از طغیان رودخانه در یک بازه 500 متری در ناحیه شمالی شهر (سیاه اسطلخ بعد از گذر رودخانه از بلوار شهدای گمنام) است.
بررسی امکان تهیه نقشه خطر زمین لغزش با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی (محدوده ی موردمطالعه: حوزه آبخیز سردارآباد، استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
45 - 64
حوزههای تخصصی:
با توجه به توانایی تکنیک های داده کاوی، کاربرد آن ها در رشته های مختلف مهندسی و علوم زمین گسترش فراوانی داشته است. هدف از پژوهش حاضر پهنه بندی حساسیت زمین لغزش با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی، در حوزه آبخیز سردارآباد در شهرستان خرم آباد، استان لرستان است. جنگل های تصادفی یک نوع مدرن از درخت- پایه هستند که شامل انبوهی از درخت های کلاس بندی و رگرسیونی می باشند. الگوریتم جنگل تصادفی مبتنی بر دسته ای از درخت های تصمیم است و در حال حاضر یکی از بهترین الگوریتم های یادگیری است. برای انجام پژوهش حاضر لایه های اطلاعاتی درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، شکل شیب، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، بارندگی، لیتولوژی و کاربری اراضی به عنوان عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش شناسایی و نقشه های آن در نرم افزار ArcGIS10.2 رقومی و تهیه گردیدند. سپس با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی، ارتباط بین عوامل مؤثر و موقعیت زمین لغزش ها و وزن هر یک از آن ها در نرم افزار آماری R محاسبه و درنهایت جهت تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش منطقه موردمطالعه به محیط GIS منتقل گردید. نتایج ارزیابی دقت روش پهنه بندی با استفاده از منحنی تشخیص عملکرد نسبی و 30 درصد نقاط لغزشی استفاده نشده در فرآیند مدل سازی، بیان گر دقت عالی مدل جنگل تصادفی با سطح زیر منحنی 8/98 درصد است. هم چنین بر اساس الگوریتم جنگل تصادفی، عوامل لیتولوژی، فاصله از جاده و فاصله از رودخانه به ترتیب بیش ترین تأثیر را در وقوع زمین لغزش حوزه آبخیز سردارآباد داشته اند. با توجه به توانایی تکنیک های داده کاوی، کاربرد آن ها در رشته های مختلف مهندسی و علوم زمین گسترش فراوانی داشته است.هدفازپژوهشحاضرپهنه بندیحساسیتزمین لغزشبااستفادهازالگوریتمجنگلتصادفی،درحوزهآبخیزسردارآباددرشهرستان خرم آباد، استانلرستاناست. جنگل هایتصادفییکنوعمدرناز درخت- پایههستندکهشاملانبوهیازدرخت هایکلاس بندیورگرسیونیمی باشند. الگوریتمجنگلتصادفیمبتنیبردسته ایازدرخت هایتصمیماستودر حالحاضریکیازبهترین الگوریتم هاییادگیریاست.برای انجام پژوهش حاضرلایه هایاطلاعاتیدرجهشیب،جهتشیب،ارتفاعازسطحدریا،شکلشیب، فاصلهازگسل،فاصلهازآبراهه،فاصله از جاده، بارندگی، لیتولوژیوکاربریاراضیبه عنوانعواملمؤثربروقوعزمین لغزششناساییونقشه های آن درنرم افزار ArcGIS10.2 رقومی و تهیه گردیدند. سپسبااستفادهازالگوریتمجنگلتصادفی،ارتباط بین عوامل مؤثر و موقعیت زمین لغزش ها و وزنهریکازآن هادرنرم افزارآماری R محاسبهو درنهایت جهت تهیه نقشهحساسیتزمین لغزش منطقهموردمطالعهبه محیط GIS منتقل گردید.نتایجارزیابیدقتروشپهنه بندیبااستفادهازمنحنیتشخیصعملکردنسبیو30درصدنقاطلغزشی استفاده نشدهدرفرآیندمدل سازی،بیان گردقتعالیمدلجنگلتصادفی با سطح زیر منحنی 8/98درصد است.هم چنینبر اساس الگوریتمجنگلتصادفی، عوامللیتولوژی، فاصلهاز جادهوفاصله از رودخانهبه ترتیب بیش ترین تأثیر رادروقوعزمین لغزشحوزه آبخیز سردارآباد داشته اند.
تحلیل همدید گرد وغبار شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
23 - 44
حوزههای تخصصی:
شناسایی الگوهای جوی گرد وغبار و فرین های گرد وغبار در شمال شرقی ایران، هدف مطالعه است. این مهم با استفاده از داده روزانه دید افقی 10 ایستگاه سینوپتیک از بدو تأسیس تا سال2009 وداده های رقومی ارتفاع ژئوپتانسیل متر و مؤلفه های باد از مرکز پیش بینی محیطی و مطالعات جوی آمریکا با روش تحلیل مؤلفه اصلی و خوشه بندی، تعیین گردید. در شمال شرق ایران، به ترتیب گرد وغبار نیمه سرد مرتبط با ناوه آسیای غربی،کم ارتفاع شرق ایران، کم فشارمنطقه تا آسیای مرکزی و مسبب گرد وغبار نیمه گرم، پرفشار جنب حاره، کم فشار پاکستان تا ایران و پرفشار دریای خزر با بیشینه شیب فشار در منطقه می باشند. این شرایط در تابستان با هم ارتفاع 5900 متر بر روی منطقه، تشدید می شود. گرد وغبارهای شدید نیمه سرد را سردچال شمال و شمال غرب دریای خزر با کم فشار قوی در منطقه و در نیمه گرم با شکل گیری مانع و سردچال آسیای غربی، کم فشار پاکستان و پرفشار دریای خزر، فرین های گرد وغبار منطقه حادث می گردد. بنابراین گرد وغبار فرین، مشابه دیگر رخدادهای اقلیمی با الگوی سردچال و مانع نزدیک به ایران مرتبط است. با توجه به موقعیت استقرار الگوهای جوی فوق در طول سال، بیابان آسیای مرکزی و شرق منطقه با جریان شمال و شمال شرقی، منبع گرد وغبار نیمه گرم( بیشینه گرد وغبار) و منبع گرد وغبارهای نیمه سرد مرتبط با موقعیت جبهه های سیکلون و ناپایداری هوا، بیابان های داخلی ایران می باشند.