فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۲۱۶ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
185-203
حوزههای تخصصی:
عدالت فضایی به معنی توزیع عادلانه منابع و فرصت های باارزش در فضای جامعه است. تاب آوری شاخص های مسکونی یکی از مهم ترین عناصر و عوامل دستیابی به توسعه پایدار مبتنی بر عدالت فراگیر است. بی عدالتی در توزیع شاخص های مسکونی یکی از موضوعات محوری در مطالعات اجتماعی و نیز یکی از مهم ترین ابعاد ملموس بی عدالتی فضایی است. هدف این پژوهش نیز تحلیل تاب آوری شاخص های مسکونی در محله های شهر قائم شهر با رویکرد عدالت فضایی است. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس روش از نوع ترکیبی است. گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است. داده های مربوط به شاخص های مسکونی از بلوک های آماری شهر قائم شهر در سال 1395 استخراج شده است. شاخص های مسکونی در سطح محله در محیط نرم افزار Excel ثبت و برای وزن دهی به شاخص های مسکونی از مدل آنتروپی و برای تحلیل تاب آوری شاخص های مسکونی از مدل واسپاس استفاده شده است. سپس نقشه تاب آوری شاخص های مسکونی در سطح محله های شهر قائم شهر در محیط نرم افزار Arc gis ترسیم شده است. نتایج مدل واسپاس نمایان کرده است که محله 7 بیشترین و محله 12 کمترین میزان تاب آوری شاخص های مسکونی را به خود اختصاص داده اند. همچنین نتایج نشان داد که کل شهر قائم شهر نیز به لحاظ شاخص های مسکونی تاب آوری متوسطی دارد. بر اساس نقشه ترسیم شده نیز، بی عدالتی فضایی در تاب آوری شاخص های مسکونی در محله های شهر قائم شهر به وضوح مشخص شده است، به طوری که 10 محله از 20 محله شهر قائم شهر شامل محله های 12، 17، 16، 8، 19، 6، 20، 1، 10 و 11 از بی عدالتی در تاب آوری شاخص های مسکونی رنج می برند.
ارزیابی اثرات خاکچال بر محیط زیست با بکارگیری فاکتورهای ژئوتکنیکی، مطالعه موردی: خاکچال قوچان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
151 - 166
حوزههای تخصصی:
افزایش تولید پسماندها ناشی از رشد جمعیت و دفن غیراصولی در خاکچال ها، یکی از مهمترین مشکلات ایجاد شده در جوامع شهری می باشد. ارزیابی اثرات محیط زیستی از ابزارهایی بوده که جهت پیش بینی و کاهش اثرات مخرب و زیان بار پروژه های عمرانی مورد استقبال قرار گرفته است. از این رو در پژوهش حاضر در نظر است با استفاده از گزارشات و تصاویر موجود، مطالعات میدانی، ماتریس ایرانی و در نظر گیری فاکتورهای تاثیرگذار ژئوتکنیک زیست محیطی، آثار بهره برداری غیر اصولی از خاکچال شهرستان قوچان بر محیط زیست بررسی گردد. با تجزیه و تحلیل ماتریس ایرانی مشخص گردید که تعداد اثرات و پیامد های میانگین جبری منفی به ترتیب برابر با ارزش 3 و 5 است. در این میان اثر و پیامد منفی کم تر از 1/3- در ستون و سطر به ترتیب مربوط به تسطیح و آماده سازی زمین، گسیختگی بستر و پایداری دیواره است. با توجه به بررسی های ژئوتکنیکی، فاکتور پایداری دیواره های خاکچال نیاز به بهسازی دارد. در خاکچال قوچان در صورت خاکبرداری با شیب کمتر از 35 درجه و ارتفاع خاکبرداری حدود 4 متر ترانشه های موجود دچار لغزش نمی گردد. از اینرو اصلاح و بهسازی لازم در جهت پایداری دیواره ضروری بوده و نتایج و راه کارهای مناسب جهت بهبود شرایط ارائه شده است.
بررسی نوزمین ساخت پهنه گسل کاروانسرا بر پایه الگوهای ریخت زمین ساختی و فرکتالی حاکم بر شمال نوبران، شمال باختر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
1 - 23
حوزههای تخصصی:
پهنه گسلی کاروانسرا در شمال نوبران و پهنه زمین شناسی و ساختاری ایران مرکزی قرار گرفته است. این پهنه در جنوب دریای خزر و در کمربند آلپ-هیمالیا قرار دارد. مطالعه نشانه های ریخت زمین ساختی، روش مناسبی در ارزیابی فعالیت های زمین ساخت نسبی و بررسی تأثیرات پهنه گسلی موردمطالعه است. در این پژوهش 5 شاخص ریخت سنجی، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی، تقارن توپوگرافی عرضی، گرادیان – طول رودخانه، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن و منحنی فرازسنجی محاسبه شده است. ارزیابی این شاخص ها و همپوشانی نتایج آن ها با یکدیگر به عنوان شاخص زمین ساخت فعال نسبی در چهار رده شامل مناطق با فعالیت زمین ساخت نسبی، خیلی فعال تا مناطق با فعالیت کم مشخص گردید. توزیع این شاخص نواحی مربوط به فعالیت گسل های مختلف و نرخ های نسبی زمین ساخت پویا را مشخص می سازد. همچنین بعد فرکتالی در 11 مربع در منطقه موردمطالعه برای الگوی گسل ها و شبکه زهکشی منطقه به روش مربع شمار، نمودارهای Log – Log و استفاده از تحلیل های فرکتالی مربوطه محاسبه شده است. بررسی نوزمین ساخت پهنه گسلی کاروانسرا و قرارگیری حوضه ها، با میزان فعالیت زمین ساختی متوسط تا بالا، در پهنه گسل های اصلی و فعال در منطقه به خصوص در مناطقی که تراکم شکستگی ها بیش از دیگر مناطق است و ابعاد فرکتالی محاسبه شده برای پهنه گسلی و شبکه زهکشی، نشان دهنده عملکرد فعال سامانه گسلی در جبهه جنوبی محدوده موردمطالعه است. نقش مؤثر ساختارهای زمین ساختی در ایجاد نرخ های بالایی از میزان فعالیت نسبی زمین ساختی و ریخت شناسی شبکه زهکشی به عنوان عوامل مخاطرات طبیعی جدی در محدوده موردمطالعه محسوب می شوند.
اثر شاخص های مورفومتری در بهبود کارایی مدل های داده کاوی به منظور پهنه بندی حساسیت زمین لغزش حوضه آبخیز چریک آباد ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
47 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ارزیابی کارایی دو مدل داده کاوی شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم ماشین پشتیبان بردار در سه حالت استفاده از شاخص های مورفومتریک شامل شاخص خیسی توپوگرافی، شاخص موقعیت توپوگرافی، شاخص توان آبراهه، شاخص طول شیب، شاخص ناهمواری زمین، شاخص تعادل جرم، شاخص انحنای پروفیل و شاخص انحنای سطح ؛ استفاده از عوامل محیطی و انسانی شامل بارندگی، ارتفاع حوضه، درجه شیب ، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری اراضی، شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی ( NDVI )، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده و فاصله از گسل؛ و ترکیبی از دو حالت فوق، در پهنه بندی حساسیت زمین لغزش های حوضه آبخیز چریک آباد ارومیه است. برای این منظور با استفاده از بازدیدهای میدانی و تصاویر گوگل ارث، تعداد 92 نقطه لغزشی در حوضه شناسایی شدند. نقشه شاخص های مورفومتریک و عوامل محیطی و انسانی در SAGA_GIS6.4 و ArcGIS10.5 تهیه و رقومی شدند. نتایج ارزیابی دو مدل با استفاده از منحنی ROC نشان داد که در حالت استفاده از شاخص های مورفومتریک دو مدل SVM و ANN به ترتیب با سطح زیر منحنی 742/0 و 763/0 دارای عملکرد خوب در پهنه بندی حساسیت زمین لغزش ها بوده اند. در حالت استفاده از عوامل انسانی و محیطی، دو مدل فوق به ترتیب با سطح زیر منحنی 876/0 و 929/0 دارای عملکرد خوب و خیلی خوب؛ و در حالت استفاده از هر دو عوامل انسانی و محیطی به همراه شاخص های مورفومتریک، دو مدل با سطح زیر منحنی 940/0 و 936/0 دارای عملکرد تقریباً یکسان با رتبه عالی در پهنه بندی مناطق حساس بوده اند. بالاترین مقدار مجموع کیفیت (Qs) و نسبت تراکمی ( Dr ) بیشترین همبستگی بین رده های خطر برای مدل SVM در حالت سوم بوده است. نتایج حاصل از شاخص کاپا در حالت برتر نشان داد که به ترتیب عوامل لیتولوژی، LS و ارتفاع حوضه بیشترین تأثیر را بر وقوع زمین لغزش ها داشته اند؛ بنابراین تأثیر عوامل طبیعی نسبت به عوامل انسانی و در حالت کلی شاخص های مورفومتری در مقایسه با عوامل محیطی و انسانی در وقوع لغزش ها بیشتر بوده و حوضه ذاتاً حساس به وقوع لغزش است.
هدفمندی تعیین اماکن احداث سازه های توری-سنگی با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای (موردمطالعه: شهرستان خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
113 - 127
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به اعتبارات زیادی که بندهای اصلاحی در احداث پروژه های آبخیزداری به خود اختصاص می دهند، بررسی اولویت ها در مکان یابی نقاط بحرانی پیش از اجرای سازه ها می بایست به صورت جامع و دقیق صورت گیرد. شناخت درست و دقیق نقاط فرسایش پذیر و عوامل مؤثر در آن اقدامی ضروری است، که می توان با اقدامات به موقع آبخیزداری خواه از سازه ای و غیره سازه ای یا ترکیبی از آن ها، شدت آسیب های ناشی از فرسایش و رسوب زیر حوضه ها را به حداقل رساند؛ ازاین رو دقت در انتخاب اولویت ها و سیاست گذاری های در فعالیت های سازه ای حوضه های آبخیز از تأثیر بسزایی برخوردار است. در این پژوهش که باهدف مدیریت و طرح ریزی بنیادین، سازه های توری-سنگی در سطح شهرستان خرم آباد به منظور کنترل فرسایش و رسوب صورت گرفت از چهار معیار هیدرولوژیک، توپوگرافی، اقتصادی و اجتماعی و سایر شاخص های مرتبط با فرسایش و گسل که در ۱۴ زیر شاخص قرار می گیرند، با بهره گیری از فرآیند تحلیل شبکه ای به منظور وزن دهی این پارامترها و ورود آن به سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. با نگرش در نتایج، شاخص های تأثیرگذار به منظور مکان یابی سازه های توری-سنگی بیشترین وزن را زیر معیارهای فرسایش، پوشش گیاهی و گسل با وزن های ۱۴۵/۰، ۱۴۱/۰ و ۱۲۶/۰ به خود اختصاص دادند، که می توان از این نتایج برای پیشگیری از مخاطره های برآمده از فرسایش و رسوب که در ۵/۴ درصد از منطقه مطالعاتی قابل مشاهده است، استفاده نمود. هدف کلی تحقیق ارائه راهکارهایی مبتنی بر اصول علمی، ساده، کاربردی است. اولویت بندی از این طریق می تواند نقش مؤثری در قسمت هدفمندی اعتبارات آبخیزداری داشته باشد و با احداث سازه های مناسب خسارات را کاهش دهد. با توجه به اهداف پژوهش حاضر و اهمیت احداث سازه های آبخیزداری در کنترل فرسایش و رسوب گذاری، به منظور بهبود عملکرد این گونه پروژه ها، کاهش تخریب حوزه آبخیز و استفاده صحیح از آب های سطحی پیشنهاد می شود.
پایش مکانی- زمانی الگوی خشک سالی با استفاده از محصولات ماهواره ای در کشور ایران در طول دوره 2000 تا 2018(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
83 - 104
حوزههای تخصصی:
با توجه به کاهش بارندگی در دو دهه اخیر، خشک سالی به یک مشکل بزرگ در جهان و مخصوصاً در مناطق خشک و نیمه خشک از قبیل ایران تبدیل شده است، ازاین رو پایش و مدیریت آن حائز اهمیت می باشد. سنجش از دور و سامانه اطلاعات مکانی توانایی بررسی شاخص هایی متنوعی جهت ارزیابی انواع خشک سالی ها را فراهم می کند، بنابراین در مطالعه حاضر، خشک سالی کشور ایران با استفاده از چندین شاخص سنجش از دوری شامل شاخص شرایط بارش (PCI)، شاخص شرایط دما (TCI)، شاخص شرایط پوشش گیاهی (VCI) و شاخص تلفیقی تحت عنوان SDCI در طول دوره آماری 2000 تا 2018 مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت. به منظور ارزیابی صحت نتایج به دست آمده، این نتایج با شاخص SPEI بررسی و مقایسه گردید. نتایج این مطالعه نشان داد سه شاخص PCI، VCI و TCI تطابق خوبی با هم دارند. همچنین نتایج شاخص ترکیبی SDCI نشان می دهد که در سال های 2000، 2008 و 2017 خشک سالی های شدیدی اتفاق افتاده است که با مقایسه نتایج این شاخص با شاخص هواشناسی استاندارد تبخیر و تعرق بارندگی(SPEI)، مطابقت زیادی وجود دارد. لازم به ذکر است که اختلافات جزئی بین این دو شاخص را می توان این گونه توجیه نمود که شاخص SPEI یک شاخص اقلیمی بوده که دو پارامتر دما و بارش را برای ارزیابی خشک سالی در نظر می گیرد، درحالی که شاخص سنجش از دوری SDCI علاوه بر دما و بارش، خشک سالی کشاورزی را نیز در نظر گرفته و با دید وسیع تری وضعیت خشک سالی را ارزیابی می کند. بر مبنای محاسبه های انجام شده شاخص ترکیبی SDCI با توجه به اینکه جنبه های مختلف خشک سالی را در نظر گرفته است یک ارزیابی جامع و مناسب نسبت به سایر شاخص ها از وضعیت خشک سالی کشور ارائه داده است.
کارایی مدل ویکور در پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز سد گلال استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
21 - 39
حوزههای تخصصی:
پدیده زمین لغزش یکی از مخاطرات طبیعی است که همواره با خسارات مالی و جانی همراه است. شناخت عوامل ایجاد و گونه های مختلف آن برای ما از اهمیت بالایی برخوردار است. شناسایی و تعیین مناطق حساس و مستعد زمین لغزش می تواند ضمن جلوگیری از بروز خسارت ها، زمینه را برای اجرای طرح های پایدارسازی دامنه ها فراهم آورد. در پژوهش حاضر ارزیابی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز سد گلال استان ایلام با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه ویکور انجام شده است. بر این اساس، از بین عوامل مختلف تعداد 8 پارامتر زمین شناسی، ارتفاع، شیب، بارش، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده و کاربری اراضی به عنوان مهم ترین پارامترهای مؤثر در وقوع زمین لغزش های منطقه، تشخیص داده شدند، سپس ضریب اهمیت هرکدام از عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش، با روش تحلیل سلسله مراتبی سیستم ها به دست آمد که معیارهای زمین شناسی، شیب و بارش بیشترین ضریب اهمیت را کسب کردند. سپس بر پایه الگوریتم بهینه سازی ویکور، درجه سودمندی و پشیمانی انتخاب گزینه های برتر (زیر حوضه ها)، مشخص و در پایان با محاسبه میزان شاخص بهینه ویکور (Q)، زیر حوضه ها برحسب درجه حساسیت پذیری به زمین لغزش در سه کلاس کیفی حساسیت پذیری کم، متوسط و زیاد طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد زیر حوضه های بان سوهان، پلکانه و حاجی بختیار بیشترین حساسیت پذیری و زیرحوضه های چگان، داره میرناصر و چگاه دارای کمترین حساسیت پذیری به وقوع زمین لغزش هستند. از انطباق نقشه های پهنه بندی و زمین لغزش های منطقه می توان به صحت نقشه حاصل پی برد و همچنین مشخص شد که مدل ویکور مورد استفاده در این پژوهش روش کاملاً مناسبی جهت پهنه بندی خطر احتمال وقوع زمین لغزش در حوضه موردمطالعه است.
ارزیابی خطر فرسایش خاک در کاربری های اراضی با استفاده از معادله اصلاح شده جهانی فرسایش خاک (مطالعه موردی: حوضه آبریز سیکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
41 - 63
حوزههای تخصصی:
نوع و شدت فرسایش خاک در یک منطقه، تابع شرایط اقلیمی، پستی وبلندی زمین، خاک و کاربری اراضی است که در این میان اهمیت کاربری اراضی به دلیل نقش مؤثر انسان بر آن نسبت به دیگر عوامل زیادتر است. در این پژوهش با استفاده از معادله جهانی فرسایش خاک و با بهره گیری از تصاویر ماهواره ای سنتینل 2، میزان فرسایش خاک در کاربری های مختلف حوضه آبریز سیکان برآورد گردید. ابتدا هر یک از لایه های R (عامل فرسایندگی بارندگی)، K (عامل فرسایش پذیری)، LS (عامل توپوگرافی) و P (عامل حفاظت خاک) و تحلیل های مرتبط با آن در نرم افزار Arc GIS تهیه شدند. از تصاویر سنجنده ماهواره Sentinel 2 نیز جهت تهیه عامل پوشش گیاهی (C) و کاربری های اراضی حوضه در محیط ENVI 5.3 استفاده گردید. نتایج نشان داد میزان کل فرسایش در حوضه برابر با 12811004 تن در سال و میانگین فرسایش برابر 62/17 تن در هکتار در سال است. در بین کاربری ها، مراتع متوسط با میانگین فرسایش 98/27 تن در هکتار در سال بیشترین و مناطق کشاورزی آبی و مسکونی به ترتیب با میانگین فرسایش 43/0 و 44/0 تن در هکتار در سال کمترین فرسایش را نشان دادند. در بین عوامل تأثیر گذار در هدر رفت خاک حوضه، عامل LS با همبستگی 9/0= r بیشترین سهم به خود اختصاص داد. بر اساس طبقه بندی هدر رفت خاک، 42 درصد از حوضه با مقادیر بالاتر از 16 تن در هکتار در سال در وضعیت شدیدی از لحاظ هدر رفت خاک قرار دارند که اجرای عملیات های حفاظت خاک و آبخیزداری به منظور جلوگیری از تخریب خاک و تقویت پوشش گیاهی به ویژه در بالادست حوضه بیش از پیش ضرورت و اهمیت می یابد.
بهینه سازی زمان جمع آوری پسماندهای شهر زابل در کاهش مخاطرات محیطی با تکیه بر الگوریتم رقابت استعماری و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
209 - 224
حوزههای تخصصی:
در طول دهه گذشته به دلیل افزایش جمعیت جهانی و سرعت گرفتن شهرنشینی تولید زباله های شهری به صورت چشم گیری افزایش یافته و سلامت شهروندان را به خطر انداخته و کیفیت زندگی شهری را پایین آورده است. ازاین رو یکی از مباحث مهم که در سال های اخیر کاربرد بسیار بالایی در حوزه عملیاتی داشته و برای افزایش کارایی و بهره وری سیستم های حمل ونقل مطرح شده است، بحث مسیریابی ماشین های حمل زباله است. علاوه بر آن، مدیریت ضعیف و جمع آوری و امحا سازی نامناسب ازآنجایی که مسائل و مشکلات زیست محیطی را در اکوسیستم شهری ایجاد می کند، به عنوان یک چالش جهانی محسوب می شود؛ زیرا ارائه این دسته از خدمات شهری به دلیل فقدان داده ها و اطلاعات کافی به طور معناداری مورد غفلت واقع شده است. هدف از این پژوهش ارائه راهکاری بهینه به منظور جمع آوری مناسب زباله های محلات 40 گانه شهر زابل هست تا با کمینه سازی زمان انجام مأموریت، سطح رضایت مندی شهروندان از این گونه خدمات شهری افزایش یاید. روش تحقیق توصیفی، از نوع مطالعات کاربردی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی است. به منظور انجام این پژوهش از الگوریتم فرا ابتکاری رقابت استعماری و نرم افزار Arc GIS استفاده شده است و تمامی برنامه نویسی های مربوطه در محیط نرم افزار MATLAB انجام شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که الگوریتم رقابت استعماری با تعریف 20 تکرار در تکرار 15 و با طی زمانی برابر با 4.11 ثانیه و با ضریب اطمینان 71 % به بهینه ترین حالت ممکن دست یافت و ترتیب مربوط به بهینه ترین تقاطع ها را نشان داد.
سطح بندی منطقه ای آسیب پذیری به خشک سالی در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشک سالی یکی از پدیده های طبیعی است که خسارت های زیادی را به زندگی انسان و اکوسیستم های طبیعی وارد می سازد . به طور کلی خشک سالی عبارت است از کمبود بارش باران نسبت به میزان نرمال یا آنچه انتظار می رود، زمانی که از یک فصل یا یک دوره ی زمانی طولانی تر بوده و برای رفع نیازها ناکافی باشد . خشک سالی موجب وارد آمدن خسارات به بخش کشاورزی می شود. میزان آسیب پذیری بخش کشاورزی در هر منطقه به سه عامل میزان در معرض خشکسالی بودن، میزان حساسیت نسبت به خشکسالی و ظرفیت سازگاری با خشکسالی بستگی دارد . این آسیب ها اثرات منفی زیادی بر زندگی و معیشت کشاورزان می گذارد. لذا شناسایی مناطق آسیب پذیر و سنجش میزان آن با اهمیت تلقی می شود . مفهوم آسیب پذیری برای اولین بار از سوی اوکیف و همکاران ، به کار گرفته شد. از جمله تعاریف آسیب پذیری که به طور گسترده ای به کار رفته، تعریف زیر است: آسیب پذیری به طور معمول نشان دهنده درجه ای از آسیب است که یک سیستم به دلیل مواجه شدن با خطر تجربه می کند. مدل شناخته شده و تائید شده برای ارزیابی آسیب پذیری توسط هیئت ﺑﯿﻦ دوﻟﺘﯽارائه شده است. استان گلستان به عنوان یکی از قطب های مهم کشاورزی وابستگی زیادی به میزان بارش های سالانه دارد. در اثر نوسانات بارندگی و بروز خشک سالی در برخی مناطق استان، ﮐﺎﻫﺶ رﻃﻮﺑﺖ ﺧﺎک و ﻫﻮا و در نتیجه ﮐﺎﻫﺶ ﺗﻮﻟﯿ ﺪ و ﻋﻤﻠﮑ ﺮد ﻣﺤﺼﻮﻻت ﮐﺸﺎورزی اتفاق افتاده که موجب آسیب شدید به معیشت خانوارهای کشاورز شده است. بنابراین هدف تحقیق حاضر مقایسه آسیب پذیری به خشک سالی در بین شهرستان های استان گلستان به تفکیک سه مؤلفه (در معرض قرار گرفتن، حساسیت و سازگاری) است. نخست شاخص های مناسب برای سنجش آسیب پذیری به خشک سالی به تفکیک سه مؤلفه موردنظر شناسایی و داده های مربوط به شاخص ها جمع آوری شد. وزن شاخص ها از طریق مدل آنتروپی شانون استخراج و با روش تاپسیس شاخص ترکیبی به تفکیک سه مؤلفه آسیب پذیری تدوین شد. نتیجه نهایی شاخص ترکیبی با لایه های GIS شهرستان های استان گلستان تلفیق شد، و سطح آسیب پذیری شهرستان های به تفکیک مؤلفه های مورد نظر مشخص شد.نتایج نشان داد که در بعد در معرض قرار گرفتن بندرگز، مراوه تپه، بندرترکمن به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار دارند و در معرض خشک سالی هستند. شهرستان های آزادشهر، گالیکش و بندرترکمن به ترتیب در رتبه های اول تا سوم بیش ترین میزان حساسیت به خشک سالی قرار دارند. شهرستان های گمیشان، گالیکش و مراوه تپه به ترتیب بیش ترین سازگاری را به خشک سالی دارند. در نهایت نتایج محاسبه شاخص آسیب پذیری کل نشان داد که شهرستان های مرواه تپه و بندرترکمن آسیب پذیرترین مناطق نسبت به خشک سالی در استان گلستان محسوب می شوند .
شبیه سازی تغییرات رودخانه کلیبرچای با استفاده از مدل سزار (CAESAR)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
178-165
حوزههای تخصصی:
تغییرات مجرای رودخانه، فرسایش کناره ای و رسوب گذاری کناره ای، فرآیندهای طبیعی رودخانه های آبرفتی هستند که باعث تخریب زمین های کشاورزی اطراف و خسارت به تأسیسات انسانی اطراف رودخانه می شود. در پژوهش حاضر از مدل CAESAR جهت ارزیابی تغییرات رودخانه کلیبرچای به منظور اندازه گیری میزان تغییرات 3 کیلومتر از مجرای اصلی رودخانه استفاده شده است. CAESAR یک مدل اتومای سلولی از تکامل سیستم رودخانه است. برای مدلسازی، داده های ورودی مانند توپوگرافی( DEM )، دبی روزانه سال 1391 و اندازه رسوبات تهیه و سپس تغییرات مجرا شبیه سازی شد. تغییرات کانال در قبل و بعد از شبیه سازی با ترسیم نیمرخ های هر کدام از مقاطع و بررسی نقاط حساس به فرسایش و رسوبگذاری شناسایی شدند. 6 مقطع از بازه مورد مطالعه انتخاب شدند. با مقایسه ای که بین نیمرخ های عرضی صورت گرفت، تغییرات در هندسه کانال قابل مشاهده بود. تغییرات در عرض کانال و شکل کانال در همه مقاطع دیده شد و تنها عمق متوسط کانال در مقاطع 1 و 2 و 6 و 4 تغییر پیدا کردند. و مقاطع 1 و 2 و 3 که در قسمت اولیه کانال اصلی قرار داشتند، تحت تاثیر فرسایش قرار گرفتند. و بعد از طی کردن مسافتی، حالت رسوبگذاری در مقاطع 4 و 5 و 6 مشاهده شد.
تحلیل اولویت بندی عوامل مؤثر بر عدم مشارکت جوامع محلی در طرح های بیابان زدایی (مطالعه موردی: منطقه عین خوش، استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نخستین گام برای افزایش مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی، شناسایی و مرتفع نمودن موانع مؤثر بر عدم مشارکت مردمی در اجرای پروژه هاست. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل اولویت بندی عوامل مؤثر بر عدم مشارکت ساکنان در طرح های بیابان زدایی است. جامعه آماری تحقیق شامل خانوارهای روستای عین خوش شهرستان دهلران ایلام و کارشناسان خبره در امر بیابان زدایی است. یافته های تحقیق نشان داد که اولویت بندی شاخص ها با استفاده از آزمون ناپارامتریک فریدمن برحسب میانگین رتبه از دیدگاه ساکنان منطقه به ترتیب شاخص اقتصادی، طراحی-اجرایی، آموزشی-ترویجی و اجتماعی است. همچنین این اولویت بندی از دیدگاه کارشناسان خبره با استفاده از آزمون FUZZY-AHP به ترتیب اولویت به صورت شاخص طراحی-اجرایی، اقتصادی، آموزشی-ترویجی و اجتماعی است. همچنین نتایج نشان داد که در مجموع از 15 زیرشاخص مؤثر بر عدم مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی، از دیدگاه کارشناسان خبره، زیرشاخص طراحی-اجرایی با عنوان "عدم برنامه ریزی های کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت در امر مشارکت" با میانگین رتبه 68/11 مهم ترین و زیرشاخص اجتماعی با عنوان "مهاجرت و کمبود نیروی جوان در روستا" با میانگین رتبه 59/3 کم اهمیت ترین زیرشاخص است. این در حالی است که از دیدگاه ساکنان منطقه زیرشاخص اقتصادی "نادیده گرفتن درآمد مردم به عنوان انگیزه اقتصادی مستقیم در اجرای طرح های بیابان زدایی" با میانگین رتبه 24/11 مهمترین و زیرشاخص طراحی-اجرایی "عدم تخصیص کامل منابع مالی در زمان اجرای طرح های بیابان زدایی" با میانگین رتبه 63/5 کم اهمیت ترین زیرشاخص است که نشان می دهد شاخص های اقتصادی و طراحی-اجرایی به همراه زیرشاخص های مربوطه مهمترین دلایل عدم مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی در منطقه مورد مطالعه است.
پهنه بندی احتمال خطر سیلاب در اراضی حاشیه رودخانه گاماسیاب در محدوده شهر صحنه تا شهر بیستون-استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
53 - 66
حوزههای تخصصی:
سیلاب متداولترین مخاطره طبیعی در جهان است که هر سال افراد زیادی را تحت تاثیر قرار می د هد. در این پژوهش احتمال خطر سیلاب رودخانه گاماسیاب کرمانشاه با کمک سیستم تصمیم گیری چند معیاره (MCDA) مطالعه شده است. بنابراین در این پژوهش از 4 معیار اصلی شامل عامل ارتفاع، شیب، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی استفاده گردید. پس از آماده سازی معیارها، هر شاخص به شکلارزش گذاری نزولی به 9 کلاس تقسیم بندی شد و سپس با توجه به تاثیر هر شاخص در احتمال وقوع سیلاب، شاخص وزن نرمال شده (NWI) محاسبه گردید و نقشه نهایی پهنه بندی احتمال خطر سیلاب با تلفیق معیارها به روش ترکیبی وزن دهی خطی (WLC) تهیه شد. نتایج پهنه بندی احتمال خطر سیلاب نشان داد که در حدود 61 کیلومتر مربع ( 12 درصد) از دو طرف رودخانه گاماسیاب دارای میزان آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد بوده است. محدوده شهر بیستون و محدوده انتهایی رودخانه گاماسیاب دارای بیشترین احتمال خطر زیاد و خیلی زیاد است. این مسئله به دلیل کاهش شیب و کاهش ارتفاع در پایین دست حوضه می باشد نتایج این پژوهش نشان می دهد که سیستم تصمیم گیری چند معیاره، روشی قدرتمند، سریع و کم هزینه در حوضه های فاقد اطلاعات هیدرومتری جهت تهیه نقشه های احتمال خطر سیلاب به شمار می رود.
تحلیل و بررسی عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی زعفران کاران روستایی با توجه به راهبردهای مدیریت ریسک محور تولید (مطالعه موردی: دهستان رشتخوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
183 - 207
حوزههای تخصصی:
زعفران به عنوان گران بهاترین محصول کشاورزی و دارویی جهان ازجمله گیاهانی است که با توجه به سازگاری در برابر خشکی، نقش قابل توجهی در وضعیت اقتصادی و اجتماعی مناطق خشک و نیمه خشک ازجمله دهستان رشتخوار دارد. بر این اساس، با توجه به اینکه، بلاهای طبیعی زندگی انسان ها به ویژه روستانشینان را از نظر اقتصادی، اجتماعی تهدید کرده و گاه زندگی آنان را دچار اختلال کرده است. لذا هدف تحقیق حاضر، تحلیل و بررسی عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی زعفران کاران روستایی با توجه به راهبردهای مدیریت ریسک محور تولید دردهستان رشتخوار است. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی انجام گردیده است. در این راستا، عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی در 355 خانوار زعفران کار ساکن در 13 روستای بالای 100 خانوار این دهستان موردبررسی قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات میدانی در این مطالعه، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی ظاهری و محتوایی آن با کسب نظرات متخصصان، کارشناسان و اساتید و پس از چند مرحله اصلاح و بازنگری به دست آمد. پایایی آن، با استفاده از آزمون مقدماتی و از طریق 30 پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت که برابر با 86/0 است. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از ماتریس ذی نفعان در مدل تلفیقی asm، نرم افزار SPSS و برای تحلیل فضایی از نرم افزارهای و Topsis- Fazi استفاده گردید. یافته های تحقیق حاکی از آن است بین عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی زعفران کاران روستایی و مدیریت ریسک محور تولید رابطه معناداری وجود دارد و همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که در بین عوامل تأثیرگذار بر توانمندی روان شناختی، عامل داشتن توانایی و تصمیم گیری در راهبردهای مدیریت ریسک محور تولید توسط کشاورزان زعفران کار از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ بنابراین، نتایج نشان می دهد که بهتر است برگزاری کلاس های آموزشی جهت توانمندی به منظور به کارگیری بهتر مدیریت ریسک در بین کشاورزان زعفران کار دور از ذهن مسئولین و کارگزاران دولتی نباشد.
بررسی تأثیر امواج گرمایی بر جزایر حرارتی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
111-128
حوزههای تخصصی:
امواج گرمایی از فرین های آب و هوایی آسیب زا بر انسان و محیط زیست است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر امواج گرمایی بر جزایر حرارتی کلانشهر تبریز طی سال های 2018-2003 بود. بدین منظور داده های حداکثر دمای ایستگاه سینوپتیک تبریز از سازمان هواشناسی اخذ و روزهایی توأم با موج گرمایی با کمک شاخص فومیاکی و در محیط نرم افزار متلب تعیین شدند. جهت بررسی تأثیر امواج گرمایی بر تشدید جزایر حرارتی، امواج گرمایی در ماه های گرم و سرد سال انتخاب و جزایر حرارتی برای آن روزها و یک روز بدون موج گرمایی با کمترین دمای حداکثر قبل از هر موج گرمایی در روز هنگام و شب هنگام به کمک داده های دمای سطح زمین سنجنده مودیس آکوا محاسبه شد. طبق نتایج، طی دوره موردمطالعه حداکثر تداوم امواج گرمایی 4 روزه و لذا کوتاه مدت بوده است. بیشترین فراوانی سالانه و ماهانه امواج گرمایی به ترتیب در سال 2010 و در ماه های آوریل، ژوئن و دسامبر بوده و روند امواج گرمایی در دوره موردمطالعه کاهش جزئی غیرمعنادار داشته است. براساس نتایج، هم در ماه های گرم و هم در ماه های سرد اغلب در هر دو شرایط وجود و عدم موج گرمایی، در روز جزیره سرمایی و در شب جزیره گرمایی در مرکز شهر وجود داشته که با وقوع موج گرما در مقایسه با روزهای عادی بر شدت جزیره سرمایی روزانه و جزیره گرمایی شبانه افزوده شده است که این وضعیت در ماه های گرم محسوس تر از ماه های سرد بود. همچنین طبق یافته ها، تداوم امواج گرمایی نقش چندانی در تشدید جزایر حرارتی نداشته است.
رویکرد علم سنجی به مطالعات تاب آوری بلایا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، مفهوم تاب آوری به یکی از اندیشه های محوری در مدیریت بلایا تبدیل شده است و به طور گسترده ای در حوزه های دانشگاهی و سیاست گذاران مورد توجه قرار گرفته است. مفهوم تاب آوری بلایا طی یک دهه گذشته وارد ادبیات علمی ایران شده است. رشته های مختلف در زمینه های شهری، روستایی و منطقه ای و همچنین در رابطه با مخاطرات مختلف آن را مفهوم پردازی و ارزیابی کرده اند. با وجود طیف گسترده ای از مقالات منتشرشده مرتبط با تاب آوری بلایا تاکنون ساختار کلی چشم انداز فکری آن ناشناخته باقی مانده است. هدف کلی این پژوهش، ارائه ارزیابی از تولیدات علمی و ساختار فکری تاب آوری بلایا در ایران می باشد. در این پژوهش مقالات منتشر شده در حوزه تاب آوری بلایا با استفاده از روش های علم سنجی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های این پژوهش ماهیت چند بعدی و چند رشته ای مطالعات تاب آوری بلایا را نشان می دهد. همچنین نتایج بیانگر آن است که نویسندگان با تعداد مقالات منتشرشده بیشتر، لزوماً تأثیر قابل توجهی در تحقیقات تاب آوری بلایا ندارند بلکه نویسندگان با مقالات منتشر شده کمتر ممکن است تأثیرات بیشتری در تحقیقات تاب آوری داشته باشند که این به شبکه ارتباطات آنها در تولیدات علمی بستگی دارد. همچنین باتوجه به تحلیل زمانی کلیدواژه های مقالات، فرایند تکاملی آن نشان می دهد که بررسی تاب آوری بلایا از موضوعاتی مانند ارزیابی تاب آوری و مفاهیم کلی به سوی تاب آوری اجتماعی، سرمایه اجتماعی و مدیریت بلایا حرکت کرده است. بنابراین طی این یک دهه، موضوعات پژوهشی تاب آوری بلایا به تدریج تغییر کرده است. از شکاف های تحقیقاتی در زمینه تاب آوری بلایا در ایران می توان به موضوعات نادیده گرفتن بٌعد ذهنی تاب آوری، تمرکز بیش از اندازه بر روی روش های کمی گرایانه، فقدان شواهد کافی از میزان تاب آوری گروه های سنی به خصوص سالخوردگان و کودکان در برابر بلایا، نابرابری جنسیتی و همچنین مناطق کمتر توسعه یافته، اشاره کرد. نتایج این پژوهش می تواند به تقویت تحقیقات آینده در زمینه تاب آوری بلایا و جهت گیری آن کمک کند.
مدل سازی ریسک کاهش تنوع و انقراض گونه های گیاهی در پارک ملی سرخه حصار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
157-170
حوزههای تخصصی:
شناسایی کامل مخاطرات و اولویت بندی آن ها در جهت عدم آسیب به طبیعت از اولین گام های مدیریت منابع طبیعی می باشد. لذا معرفی یک سیستم جامع قابل ارزیابی، درک و ارزشیابی، درجهت کنترل مخاطرات ضروری می باشد این پژوهش با هدف مدلسازی و پیش بینی میزان مخاطرات محیطی به دنبال افزایش تخریب در محیط های طبیعی به کمک شبکه عصبی مصنوعی (ANN) انجام گرفت. به این ترتیب تعداد 600 نمونه خاک و پوشش گیاهی در واحدهای همگن اکولوژیک برداشت شد. نمونه های خاک با روش ترانسکت نواری به توجه به عمق خاک و در چهار پروفیل (cm5،10،15،20) تهیه شد. نمونه های گیاهی نیز با روش سطح حداقل و با استفاده از پلات های مربع 2 2 با توجه به نوع، تراکم و پراکنش پوشش گیاهی برداشت شد. نمونه برداری در دو زون امن و سایر استفاده ها مدل سازی با کمک ANN در محیط متلب انجام شد. مدل بهینه پرسپترون چندلایه با دو لایه پنهان، تابع تانژانت سیگموئید و 19 نورون در هر لایه و ضریب تبیین 90/0 انتخاب شد. نتایج آنالیز حساسیت نشان داد، رطوبت وزنی خاک در شدت کاهش تنوع زیستی و ریسک سیل و همچنین افزایش ریسک انقراض گونه های اندمیک منطقه اثرگذار خواهد بود، و پس از آن وزن مخصوص ظاهری و حقیقی و تخلخل خاک و فاصله از جاده نقش کلیدی در تخریب پوشش گیاهی، افزایش سیل و افزایش ریسک انقراض پوشش گیاهی را دارند. لذا پیشنهاد می شود اقدامات مرتبط با احیای خاک و پوشش گیاهی در این پارک به منظور کاهش تخریب های آتی هرچه سریعتر انجام شود.
بررسی میزان آسیب پذیری تأسیسات شهر ایلام در برابر مخاطرات محیطی (سیل) با رویکرد پدافند غیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
33 - 52
حوزههای تخصصی:
کاهش آسیب پذیری تأسیسات شهری جهت تقلیل میزان خسارات با بهره گیری از رویکردهای جدید مدیریت بحران از قبیل پدافند غیرعامل که می تواند در ایجاد محیطی ایمن در شهرها مؤثر واقع شود از مهم ترین اهدافی است که امروزه برنامه ریزان و مدیران شهری درصدد اجرای آن در شهرها می باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان آسیب پذیری تأسیسات شهری در سطح شهر ایلام با توجه به اصول پدافند غیر عامل و با تأکید بر مخاطرات محیطی انجام گرفته است. روش تحقیق برای تبیین وضع موجود و یافتن پاسخی برای سؤالات تحقیق، روش توصیفی-تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای و نیز میدانی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از تلفیق دو تکنیک AHP_FUZZY و GIS انجام گرفته است. نتایج نشان می دهند که شهر ایلام در برابر مخاطرات سیل براساس اصول پدافند غیرعامل آسیب پذیر می باشد. همچنین تأسیسات شهر ایلام از جمله شبکه توزیع برق و گاز رسانی و بیشتر شبکه های توزیع آب و فاضلاب براساس اصول پدافند غیرعامل در نقاط ایمن شهر قرار گرفته اند ولی بخش مهمی از شبکه لوله های اصلی انتقال آب شرب در مناطق بحرانی سیلاب واقع شده اند که در این پژوهش نقاط ایمن از دیدگاه پدافند غیرعامل شناسایی شده اند تا تدابیر لازم جهت تغییر مسیر آن ها توسط ارگان های ذی ربط صورت پذیرد.
بررسی ارتباط بین معیارهای بیابان زایی و تغییر کاربری اراضی: ارائه متدولوژی عملیاتی پایش با استفاده از مدل IMDPA(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
69 - 86
حوزههای تخصصی:
ارائه یک مدل ﭘﺎیﺶ بیابانزایی بر اساس تغییرات کاربری زمین/کاربری پوشش و ارتباط آن با معیارهای بیابان زایی ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ارزیﺎﺑی ﺑیﺎﺑﺎنزایی در منطقه مورد مطالعه ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از فناوری ﺳﻨﺠﺶ از دور و ﺗﺼﺎویﺮ ﻣﺎﻫﻮارهای ﺑﺎ ﻗﺪرت ﺗﻔکیک ﻃیﻔی و ﻣکﺎﻧی ﺑﺎﻻ هدف این تحقیق اﺳﺖ. در یک دوره آماری 24 ساله، نقشه شدت بیابان زایی با استفاده از مدل IMDPA بر اساس معیارهای آب، اقلیم، پوشش گیاهی و خاک تهیه گردید. نقشه کاربری اراضی منطقه برای سه دوره 1370، 1382و 1394 شامل شش کاربری کشاورزی، مرتع، اراضی شوره زار، نیزار و رودخانه، تهیه شد. نتایج نقشه شدت بیابان زایی نشان داد که شدت بیابان زایی در ابتدا دوره از سال 1370 تا 1382 افزایش یافته است. به طوری که در سال 1370 حدود 6/9 درصد منطقه در کلاس کم و 4/90 درصد منطقه در کلاس متوسط بیابان زایی قرار گرفته است. از سال 1382 کلاس شدید در قسمت های شمال شرقی و مرکز منطقه مطالعاتی مشاهده شده که 3/8 درصد منطقه را شامل می شود و کلاس های کم و متوسط به ترتیب حدود 7/8 و 4/87 درصد منطقه را در بر گرفته اند. روند بیابان زایی از سال 1382 تا 1394 کاهشی است به طوری که در سال 1394 کلاس کم، متوسط و شدید به ترتیب حدود 8/14، 85 و 1/0 درصد از کل منطقه را شامل می شوند . همچنین ارزش عددی شدت بیابان زایی در هر کاربری نشان داد که بیشترین تاثیر را به ترتیب کاربری مرتع، کشاورزی و مناطق مسکونی داشته و کم ترین تأثیر را کاربری نیزار در بیابان زایی منطقه داشته است. برای بررسی بهتر ارتباط معیارهای بیابان زایی و تغییرکاربری، مدل های مختلف بر داده های حاصل، برازش داده شد و از بهترین مدل برای تعیین ارتباط بین نوع کاربری اراضی و شدت بیابان زایی استفاده شد. از بین کاربری های مختلف با توجه به ضریب همبستگی، بهترین ارتباط بین شدت بیابان زایی و تغییر کاربری را کاربری شوره زار با 96/0R2 = داشت.
شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش و جابجایی عمودی با استفاده از تصاویر راداری (مطالعه موردی: محدوده شهری و حاشیه شهری لواسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
1 - 18
حوزههای تخصصی:
مخاطرات ژئومورفولوژی به عنوان یکی از مخاطرات محیطی محسوب می شود که می تواند با خسارات زیادی همراه شود. بسیاری از مناطق ازجمله دامنه های جنوبی البرز، مستعد وقوع انواع مخاطرات ژئومورفولوژی هستند؛ بنابراین در این تحقیق به بررسی مخاطرات ناشی از جابجایی عمودی و زمین لغزش در محدوده شهری و حاشیه شهری لواسان، واقع در دامنه های جنوبی البرز پرداخته شده است. این تحقیق در ۳ مرحله انجام شده است. در مرحله اول به منظور ارزیابی جابجایی عمودی منطقه از ۲۷ تصویر راداری سنتینل ۱ و روش سری زمانیSBAS استفاده شده است. در مرحله دوم به منظور پتانسیل سنجی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش از ۸ پارامتر ژئومورفولوژی، زمین شناسی و انسانی و همچنین مدل تلفیقی منطق فازی و ANP استفاده شده است. در مرحله سوم نیز، بر اساس نتایج حاصل از ارزیابی جابجایی عمودی و همچنین پتانسیل سنجی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش، مناطق مخاطره آمیز محدوده مطالعاتی شناسایی شده است. نتایج حاصل از روش سری زمانی SBAS نیز بیانگر این است که محدوده مطالعاتی در طی دوره زمانی ۳ ساله حدود ۴/۱۲ میلی متر بالاآمدگی و همچنین ۲/۱۰۳ میلی متر فرونشست داشته است. نتایج پتانسیل سنجی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش نیز بیانگر این است که مناطق شمالی محدود مطالعاتی پتانسیل خیلی زیادی جهت وقوع زمین لغزش دارد. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی مناطق مخاطره آمیز در محدوده مطالعاتی بیانگر این است که مناطق مستعد لغزش ۱/۳۰ کیلومترمربع، مناطق دارای جابجایی بیش از ۴۵ میلی متر ۲۷/۲۶ کیلومترمربع و همچنین مناطق مستعد لغزش و دارای جابجایی بیش از ۴۵ میلی متر ۹۷/۶ کیلومترمربع از محدوده را دربرگرفته است.