فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
۱۲۹-۱۴۸
حوزههای تخصصی:
تغییرات در تابش موج بلند خروجی زمین به عنوان یک شاخص حیاتی سینوپتیکی دگرگونی و مخاطرات آب و هوایی است که برای شناسایی کمربند خشک گرمسیری، چرخش سلول هادلی، نوسانات اقیانوسی-جو، ابرهای ضخیم و همرفتی، پیش بینی زلزله و گردوغبار در نظر گرفته می شود؛ هدف از این مطالعه بررسی تغییرات فصلی تابش موج بلند خروجی ایران می باشد. بدین منظور داده های تابش موج بلند خروجی زمین طی دوره آماری 1396-1354 از پایگاه داده ncep/ncar استخراج و مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد تابش موج بلند خروجی ایران به نسبت افزایش هر سال، به مقدار W/m 2 16/0+ افزایش و همچنین، با افزایش عرض جغرافیایی به مقدار W/m 2 37/0- کاهش می یابد. روند تغییرات فصلی بیانگر این است که 100درصد مساحت کشور در فصل زمستان از روند افزایشی معنی داری و در فصل پاییز عدم معنی داری برخوردار بوده است. فصل تابستان 24/21 درصد و در بهار 35/18 درصد از روند کاهشی عدم معنی داری برخوردار است که در جنوب شرق شامل استانهای سیستان و بلوچستان، کرمان، فارس و هرمزگان است و همچنین 76/78 درصد فصل تابستان و 65/81 درصد فصل بهار از روند افزایشی عدم معنی داری برخوردار می باشد. بررسی شاخص فضایی آماره Gi لکه های داغ تابش موج بلند خروجی ایران در فصل های بهار، پاییز و زمستان در جنوب و جنوب شرق کشور شامل استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان، جنوب فارس، بوشهر و در فصل تابستان در مرکز ایران شامل دشت های لوت، کویر و صحرای پست نمک زار و ماسه زار طبس و همچنین در غرب ایران در استانهای کرمانشاه، خوزستان و ایلام با مرکزیت موسیان مشاهده شده است.مناطق لکه های سرد در همه فصول به صورت کمربندی از شمال شرق به سوی شمال غرب و همچنین در زاگرس شمالی مشاهده شده است که کمینه آن با میانگین W/m 2 220- 213 به مرکزیت خوی، ماکو، چالدران، جلفا و مرند است.
تحلیل خطر فرسایش کناره رود با روش BEHI، مورد مطالعه: رودخانه سجادرود (استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش کناره رود یک فرایند طبیعی و پیچیده است و تخمین فرسایش پذیری کناره رود با مشکلاتی همراه است. در این تحقیق، شاخص خطر فرسایش کناره رود (BEHI) و روش BEHI اصلاح شده، در امتداد بخشی از رودخانه سجادرود در استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. شاخص های مختلف BEHI اصلی شامل نسبت ارتفاع کناره به ارتفاع لبالبی، عمق ریشه، تراکم ریشه، زاویه کناره، حفاظت کناره، ترکیب رسوبات کرانه و لایه بندی آنها در 4 بازه و 36 سایت مورد اندازه گیری قرار گرفتند. 92 درصد سایت های مورد مطالعه در طبقات فرسایشی زیاد و خیلی زیاد قرار گرفتند. روش BEHI اصلاح شده نسبت به BEHI اصلی برآورد بالاتری (اغراق آمیز) داشته است. امتیاز کل دو روش BEHI با ضریب همبستگی 0.21 نشان دهنده ارتباط ضعیف بین نتایج این دو روش است. ضرایب رگرسیونی شاخص های BEHI نشان می دهد که حفاظت کناره و نسبت ارتفاع کناره به ارتفاع لبالبی بیشترین تاثیر را در فرسایش پذیری کناره رود داشته اند. در بازه های مورد مطالعه که رودخانه فروسایی شده است (تیپ A) به علت افزایش ابعاد کانال و ظرفیت انتقال جریان، رسوبات درشت تر به عنوان عامل حفاظتی در پای کناره عمل نموده و فرسایش پذیری کناره در دبی لبالبی کاهش می یابد. اما طی جریانهای سیلابی با دوره بازگشت طولانی تر فرسایش پذیری به علت ارتفاع زیاد کناره، عمق و تراکم کم ریشه و رسوبات منفصل آبرفتی افزایش می یابد.
جغرافیا و پارادایم توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجهز شدن انسان به تکنولوژی پیشرفته و جایگزینی فلسفه جبر محیطی با فلسفه انسان گرا در نیمه دوم سده بیستم سبب شد که او به صورت بی رویه و غیر منطقی از منابع زمین بهره برداری کند به طوری که بعد از دهه 1960 مصرف انسان به تدریج بیشتر از تولید سالانه زمین شد. این مساله سبب تخریب منابع زمین و ظهور آلودگی های گوناگون گردید. پیامد دستکاری های غیر منطقی انسان به اندازه ای شدید شد که بزرگترین مخاطره کره زمین یعنی گرمایش جهانی در دهه 1970 اتفاق افتاد و به زغم خیلی از دانشمندان دوره آنتروپوسن آغاز شد. برای چاره جویی این بحران جهانی در سال 1978 مفهوم توسعه پایدار مطرح و تعریف شد. هدف از این مفهوم این بود که مصرف انسان نباید بیشتراز تولید زمین باشد و زایدات انسانی هم نباید بیشتر از توان جذب زمین شود. تا زمین برای همیشه شکوفا و زاینده باقی بماند تا نسل های آینده هم از منابع زمین بهره مند شوند. رشته های علمی زیادی سعی کردند در حیطه توسعه پایدار کار کنند. اما رشته جغرافیا به دلیل ماهیت جامع نگری آن بر سامانه انسان و محیط و داشتن مکان یابی مناسب برای انسان ضمن حفظ پایداری پراکندگی ها در هدف و چشم انداز خود مناسبترین رشته برای مطالعه توسعه پایدار شناخته شده است. جغرافیا این مهم را از طریق انجام مراحل سه گانه تحلیل فضایی، برنامه ریزی فضایی و مدیریت فضایی انجام می دهد. جغرافیدانان برای انجام این کارها باید به بعضی توانایی هایی مانند توان تلفیق تخصص های متعدد جغرافیا و روش های آماری کلاسیک و زمین آمار و تکنیک های سنجش از دور و مدل های پیچیده و کمی مسلطه شوند.
ارزیابی کمی شاخص تاب آوری لرزه ای شهری (مطالعه موردی: مناطق 1 و 3 شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
229 - 246
حوزههای تخصصی:
تاب آوری یک رویکرد جدید در جهت ایجاد جامعه ای انعطاف پذیر در برابر مخاطرات طبیعی به شمار می رود. تاب آور نمودن شهرها در برابر این مخاطرات، به منظور کاهش آسیب پذیری و مدیریت ریسک سوانح امری لازم و ضروری است. یکی از مهم ترین خطراتی که امروزه برای بسیاری از شهرها وجود دارد، احتمال رخداد زلزله می باشد. ازاین رو با به کار بردن مفهوم تاب آوری در شهرها می توان از اثرات زلزله های مخرب کاست و به بازگشت اوضاع به شرایط قبل از حادثه کمک نمود. در این مقاله به منظور آشنایی بیشتر با موضوع تاب آوری شهری و روش تجزیه وتحلیل آن، مناطق 1 و 3 شهر زنجان به عنوان نمونه موردمطالعه انتخاب و ازنظر تاب آوری در برابر زلزله، مقایسه شده اند. مدل استفاده شده در این مطالعه بر مبنای شاخص های تاب آوری می باشد که وزن این شاخص ها به وسیله روش تحلیل سلسله مراتبی و تقسیم پرسش نامه در میان صاحب نظران و بعدازآن انجام تحلیل های آماری بر داده های مستخرج از این پرسش نامه ها به دست آمده است. درنهایت میزان نهایی تاب آوری شهری در برابر زلزله در این مناطق با استفاده از روابط پیشنهاد شده محاسبه گردید. نتایج حاصله نشان می دهد که میزان نهایی تاب آوری در منطقه 1 برابر با 432/0 و در منطقه 3 برابر با 392/0 می باشد. بدین ترتیب با کمی سازی تاب آوری، این موضوع برای مسئولان و مهندسین فعال در این مناطق، قابل درک خواهد بود و آن ها را به سمت یافتن راهکارهایی به منظور ارتقا میزان تاب آوری شهری در برابر زلزله ترغیب می نماید.
بررسی نسبی زمین ساخت فعال با استفاده از شاخص های ریخت زمین ساختی در حوضه های جنوب شرق منطقه آتشفشانی بزمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
107 - 130
حوزههای تخصصی:
آتشفشان بزمان، در جنوب شرق ایران، شمال غربی شهرستان ایرانشهر و در شمال شهر بزمان واقع گردیده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی زمین ساخت فعال حوضه های آبریز نشأت گرفته از آتشفشان بزمان (با نگرشی بر شهر بزمان) و محیط پیرامون آن و همچنین سطح بندی فعالیت های زمین ساختی نسبی می باشد. در این راستا به مطالعه شاخص های مورفومتریک پرداخته شده است که عبارتند از: نسبت عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، سینوسیتی جبهه کوهستان (Smf)، شیب طولی رودخانه (SL)، پهنای کف دره به ارتفاع آن(Vf) ، انتگرال هیپسومتری (Hi)، شاخص میانگین شیب محوری کانال(MASC) ، شاخص شکل حوضه آبریز (Bs). نتایج حاصل از تحلیل های زمین ریختی، به صورت شاخص نسبی فعالیت های زمین ساختی (Iat) بیان شده است. این شاخص فعالیت های زمین ساختی یک منطقه را در چهار طبقه فعالیت کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد نشان می دهد. براساس مطالعات انجام شده، رده بندی فعالیت زمین ساختی به صورت ذیل است: گستره با فعالیت زمین ساختی نسبی خیلی بالا در بخش های شمال شمال غربی و شمال شمال شرقی گستره مطالعاتی قرار گرفته اند، این حوضه ها در بخش های شمال- شمال شرق و شرقی منطقه واقع شده اند، که این مسئله عمدتاً متأثر از سنگ شناسی (خصوصاً پیرامون آتشفشان)، حرکت ساختار های زمین ساختی فعال موجود در این حوضه ها می باشد. پهنه با فعالیت زمین ساختی نسبی متوسط در بخش های میانی و جنوبی منطقه واقع شده و پهنه با فعالیت زمین ساختی نسبی پایین که حوضه های بخش های مرکزی و غرب و جنوب غرب در این پهنه قرار خواهند گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل شاخص ها گویای فعالیت زمین ساختی در محدوده آتشفشان بزمان و پیرامون آن می باشد. به دلیل واقع شدن شهر بزمان و مراکز جمعیتی در محیط اطراف آتشفشان خصوصاً بخش جنوب شرقی آن، احتمال وقوع خطرات زمین شناسی در آینده اجتناب ناپذیر است.
ارتباط و تأثیر متغیرهای اقلیمی بر وقوع تصادفات جاده ای؛ مطالعه موردی: محور برزند جاده گرمی-اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصادفات جاده ای برآیندی از ترکیب رفتار راننده، وضعیت جاده، وسیله نقلیه و عوامل محیطی است. بنابراین یکی از مؤثرترین مواردی که می تواند به عنوان راهکاری مناسب در کاهش تصادفات، تخلفات و افزایش ایمنی در رانندگی مورد استفاده قرار گیرد، شناسایی دقیق پارامترهای مؤثر بر تصادفات و ارزیابی تأثیر آن ها می باشد. در سال های اخیر توجه به مسئله تعیین تأثیر عناصر آب و هوایی بر روی شدت و تعداد تصادفات جاده ای افزایش یافته است. بررسی ارتباط بین رخداد تصادفات جاده ای و عناصر جوی در جاده برون شهری شهرستان گرمی- اردبیل (محور برزند) است. در این راستا، تأثیر عناصر اقلیمی (میزان بارش، دمای حداقل و تعداد روزهای یخبندان) بر تصادفات جاده ای در رویداد سوانح مخاطره آمیز مورد ارزیابی قرار گرفت. آمار کل تصادفات محور برزند از اداره پلیس راه استان اردبیل طی دوره آماری (1394-1390) و نیز آمار ایستگاه هواشناسی شهرستان گرمی در طی یک دوره 11 ساله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این راستا ارتباط آماری با استفاده از نرم افزار برنامه نویسی R صورت گرفت و تحلیل های آماری انجام شد. نتایج تحلیل عناصر اقلیمی بیان گر این است که اکثر تصادفات در محور برزند، در فصل زمستان اتفاق افتاده است که با آمار تعداد روزهای یخبندان و نیز حداقل دمای مطلق مطابقت دارد. براساس نتایج، بیش ترین همبستگی مثبت و معنی دار در سطح 1 درصد (43/0R2=) میان آمار تلفات جانی و تعداد روزهای یخبندان بوده است. علاوه بر این میان دمای حداقل مطلق و تعداد تلفات جانی و افراد مجروح نیز رابطه معکوس معنی دار وجود دارد. در نتیجه، وضع نامطلوب جاده ای ناشی از عناصر اقلیمی را می توان در تشدید آمار تصادفات مؤثر دانست. بر این اساس، ارائه راهکارهای مناسب در تغییر رفتار منجر به کاهش تصادفات مجروحی را می توان در حوزه تنظیم قوانین و مقررات مدنظر قرار داد.
ارزیابی تغییرات لکه های داغ شهر تهران و اقمار براساس نوع کاربری اراضی و نقش آن در مخاطرات حرارتی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
134-119
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی و فعالیت های بشری بر روی اقلیم شهرها و به وضوح بر روی دمای هوای نزدیک به سطح اثر مهمی دارد. در تهران و اقمار آن عواملی از قبیل منطقه اقلیمی، فصل، زمان روز و رژیم های باد، توپوگرافی،وسعت محیط شهری،تراکم جمعیت،فعالیت ساکنین ساختار پوشش گیاهی و فرم فیزیکی شهری در شکل گیری جزایر حرارتی شهری نقش اساسی دارند. جزیره حرارتی بعنوان یکی از مخاطرات محیطی، گروههای آسیب پذیر را درمعرض خطر قرار می دهد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر نوع کاربری اراضی و پوشش زمین بر جزیره حرارتی تهران و اقمار آن می باشد. به منظور بررسی فضایی یاخته های بدست آمده و استخراج جزیره حرارتی، از تحلیل نقشه های لکه های داغ و تولید نقشه های کاربری اراضی با 7 کلاس و رابطه آن ها باهم برای سال های 2015-2001 استفاده شد. نتایج نشان داد تهران با وجود داشتن بیشترین مساحت مناطق مصنوع، در مقایسه با شهرستان های ری، رباط کریم و اسلامشهر از جزایر حرارتی کوچکتر و تعداد لکه های داغ کمتری برخوردار است. از سوی دیگر پراکندگی و وسعت سطوح سرسبز در مقایسه با ایجاد سطوح جنگلی و درختکاری شده به صورت محدود در یک مکان، نقش مؤثرتری در کاهش جزیره حرارتی دارد .
پهنه بندی نواحی سیل خیز با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و سنجش از دور (RS)، (مطالعه موردی : شهرستان داراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
21 - 46
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی حوادث ناگواری هستند که هر ساله باعث بروز صدمات و خسارات بسیار زیاد و جبران ناپذیر به محیط طبیعی و پدیده های انسان ساخت می شوند. سیلاب ها از جمله مخاطراتی هستند که همیشه احتمال رخ داد آنها به عنوان یک مخاطره طبیعی برای انسانها وجود داشته است. در این میان شناسایی پهنه های سیل خیز از جمله اقدامات اولیه برای مقابله با آنها محسوب می شود. شهرستان داراب نیز از این امر جدا نبوده و این پژوهش با هدف تهیه نقشه پتانسیل سیلخیزی شهرستان انجام شد. با توجه به این نکته که در سیلخیزی هر منطقه معیارهای زیادی دخیل می باشد، لذا در این پژوهش12 معیار شیب، جهت شیب، بارش، ارتفاع رواناب، وضعیت شماره منحنی (CN)، جهت جریان تجمعی، وضعیت گروه های هیدرلوژیکی خاک، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، تراکم شبکه زهکشی، وضعیت ارتفاعی حوضه و فاصله از آبراهه ها، انتخاب و نقشه های مربوط به هریک تهیه گردید. در مرحله بعد نقشه های تهیه شده با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و با استفاده از نرم افزار اکسپرت چویس وزن دهی و توسط مدل منطق فازی فرایند فازی سازی آنها انجام شد. در نهایت همپوشانی لایه ها با استفاده از عملگر فازی جمع جبری (SUM) در نرم افزار Arcmap انجام شد و بدین ترتیب نقشه های مربوط به پهنه بندی خطر رخداد سیل شهرستان داراب با دوره های بازگشت مختلف و در 5 طبقه استخراج شد. نقشه های بدست آمده با دوره های بازگشت مختلف، از الگوی تقریباً یکسان و مشابهی برخوردار میباشند. به طوری که بر اساس نقشه های نهایی خطر وقوع سیل با دوره های بازگشت 25، 15، 5 و 50 ساله، به ترتیب 71/9، 39/9، 4/8 و 93/9 درصد از مساحت شهرستان دارای خطر سیل خیزی خیلی کم و 24/9، 64/10، 90/11 و 65/8 درصد از مساحت آن دارای خطر سیل خیزی خیلی زیاد می باشد.
واکاوی همدیدی و ترمودینامیکی وقوع طوفان های تندری در فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
59 - 81
حوزههای تخصصی:
ایران کشور است که هرساله با طوفان های تندری زیادی روبه رو است. لذا در پژوهش حاضر به توزیع زمانی و مکانی و همچنین واکاوی همدیدی و ترمودینامیکی وقوع طوفان های تندری در بخش وسیعی از فلات ایران پرداخته شد. بدین منظور از داده های مربوط به روزهای همراه با طوفان تندری، 20 ایستگاه همدید در فلات ایران با تأکید بر نیمه شرقی کشور و همچنین داده های ارتفاع ژئوپتانسیل (hgt)، امگا (Omega) و رطوبت ویژه (Shum) در طول دوره آماری 2010 تا 2015 استفاده شد. پس از استخراج روزهای همراه با طوفان تندری، با استفاده از نرم افزار GIS Arc و روش IDW نقشه های توزیع زمانی و مکانی تهیه گردید. سپس با استفاده از نرم افزار GrADS نقشه های همدیدی لازم در ترازهای مختلف جو تهیه و تحلیل گردید. بررسی های ترمودینامیکی نیز با استفاده از نمودارهای Skew-t و شاخص های CAPE و PWAT انجام شد. نتایج حاصل از توزیع زمانی و مکانی نشان داد که در مقیاس ماهانه، از ایستگاه جیرفت در استان کرمان به سمت عرض های بالا در ماه های آوریل و می، بیشترین فراوانی طوفان تندری وجود داشته و به طرف عرض های پایین تر از ماه دسامبر تا فوریه فراوانی طوفان های تندری بیشتر می گردد. در مقیاس فصلی نیز در نیمه شمالی منطقه موردمطالعه بیشترین رخداد طوفان های تندری در فصل بهار دیده می شود؛ درحالی که در نیمه جنوبی بیشترین فراوانی مربوط به فصل زمستان است. درمجموع در همه مناطق موردمطالعه در طول سال کم و بیش پتانسیل رخداد طوفان تندری وجود دارد. نتایج حاصل از واکاوی همدیدی نیز نشان داد که در روزهای همراه با طوفان تندری، اُمگای منفی و صعود و ناپایدار هوا حاکم بوده و از سوی دیگر، نفوذ رطوبت به جو منطقه و قرارگیری در زیر سرد چال ها و جلوی ناوه، شرایط را برای رخداد این پدیده فراهم می کند. بررسی نمودارهای skew-t و شاخص های CAPE و PWAT نیز بیانگر وجود رطوبت بیشتر در روز طوفان نسبت به روز قبل از طوفان و ناپایداری ناشی از صعود همرفتی شدید (حدود دو برابر) در روز رخداد طوفان تندری است.
تاب آوری مجموعه های شهری از طریق مکان یابی و رتبه بندی ایستگاه های آتش نشانی (مورد پژوهی: منطقه 10 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
129-146
حوزههای تخصصی:
تاب آوری میزان مقاومت سیستم ها و توانایی آن ها در تحمل تغییر و ظرفیت برگشت به تعادل پس از سانحه است. ازجمله شاخص های ابعاد اجتماعی و سازمانی و نهادی تاب آوری، سرعت پاسخگویی به موقع است. ایستگاه های آتش نشانی به عنوان یکی از مهم ترین مراکز خدمات رسانی در شرایط بحرانی با افزایش سرعت خدمات رسانی و پاسخگویی نقش مؤثری در افزایش ایمنی و تاب آوری دارند. در این پژوهش که با هدف افزایش سرعت پاسخگویی حین بحران از طریق مکان یابی و رتبه بندی ایستگاه های آتش نشانی در منطقه 10 تهران صورت گرفته است، از دوازده شاخص جهت رتبه بندی یازده ایستگاه پیشنهادی استفاده شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با هدف کاربردی است و از روش تاپسیس فازی جهت اولویت بندی مکان پیشنهادی ایستگاه ها استفاده شده است. نظرات خبرگان آتش نشانی نشان می دهد از میان معیارهای مورداستفاده، معیارهای دسترسی، همجواری و ترافیک بیشترین میزان اهمیت را دارا می باشند و نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد ایستگاه حائز رتبه اول در معیارهای فوق بیشینه مقدار و ایستگاه رتبه آخر دارای کمترین مقدار در معیار عرض معبر بوده است و به دلیل قرارگیری بر روی مرز محدوده موردبررسی و در نتیجه داشتن مقادیر کم در معیارهای با اهمیت از منظر خبرگان، رتبه آخر را کسب نموده است. همچنین نتایج رتبه بندی نشان می دهد ایستگاه 85 آتش نشانی (ایستگاه موجود) در نقطه استقرار مناسبی قرار دارد اما ایستگاه 8 آتش نشانی (ایستگاه موجود) در مکان بهینه استقرار ندارد که این امر بر ایمنی مناطق تحت پوشش و کاهش سرعت پاسخگویی و در نتیجه کاهش تاب آوری اثرگذار است.
بررسی و سنجش تاب آوری شبکه ارتباطی شهر کرج (مطالعه موردی: خیابان های شهید بهشتی و آزادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
151 - 173
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: در سال های اخیر، مطالعه درباره مفاهیم تاب آوری در مقیاس های شهری و منطقه ای توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است، هرچند سطح و تعداد این مطالعات در مقیاس شهری بیش از مطالعات انجام شده دیگر در مقیاس های بالاتر است. ازاین رو، خلأ این دسته از مطالعات در حوزه مطالعات منطقه ای نمایان است. هدف: هدف اصلی از این تحقیق بررسی و سنجش تاب آوری شبکه ارتباط شهر کرج است. در این پژوهش با مطالعات کتابخانه ای معیارها و زیرمعیارهای مهم در افزایش میزان تاب آوری راه ها مشخص و سپس در محورهای انتخابی موردبررسی و ارزیابی قرار گرفته است. شش معیار تدوین شده در این پژوهش، تاب آوری حرکت سواره، تاب آوری عابران پیاده و دوچرخه سواران، تاب آوری در برابر سوانح طبیعی، مدیریت کارآمد حمل ونقل، تاب آوری در برابر شرایط نامساعد آب و هوایی و تاب آوری در برابر جرم است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی است. از سوی دیگر، روش تحقیق، توصیفی تحلیلی با رویکرد ترکیبی (کمی- کیفی) است. یافته ها: محورهای انتخابی این پژوهش، خیابان شهید بهشتی و خیابان آزادی شهر کرج می باشند. بر اساس ارزیابی های انجام شده در این پژوهش به روش تحلیل سلسله مراتبی، سطح تاب آوری این محورها متوسط و کم است. از راهکارهای پیشنهادی برای ارتقای تاب آوری می توان پیاده راه نمودن بخش های پرتردد پیاده خیابان های موردبررسی، اجرای طرح های ترافیکی مانند زوج و فرد نمودن تردد در معابر عبور وسایل نقلیه، کنترل سرعت وسایل نقلیه و تأمین حرکت ایمن برای عابران پیاده از طریق روش های آرام سازی، استفاده از ابزار کنترل سرعت، احداث روگذر یا زیرگذر عابر پیاده در نقاط پرخطر و ... اشاره نمود.
بررسی و تعیین خصوصیات اکولوژیک رویشگاه های برخی درختان کهنسال پهن برگ و سوزنی برگ در جنگل های زاگرس؛ مطالعه موردی: جنگل های استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۹۲-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور شناخت ویژگی های رویشگاهی درختان کهنسال لرگ، زبان گنجشک، داغداغان، چنار، نارون، زیتون، زربین و انجیر در جنگل های استان ایلام انجام شد. درختان کهنسال بر اساس معیار قطر برابر سینه شناسایی و مشخصات جغرافیایی آنها شامل شهرستان، بخش، روستا، مختصات جغرافیایی و شرایط رویشگاهی شامل شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا، عمق خاک، اقلیم و نزدیکی به منبع آب اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که درختان کهنسال شناسایی شده بجز زربین (70-40 درصد) در طبقات شیب ملایم (10-0 و 30-10 درصد ) قرار دارند. درختان کهنسال لرگ، نارون، زبان گنجشک و داغداغان در جهت شمالی، انجیر، چنار و زربین در جهت جنوبی و زیتون در جهت غربی و جنوبی قرار داشتند. درختان کهنسال لرگ، نارون، زبان گنجشک، داغداغان، چنار و زربین در طبقه ارتفاعی 1250-1100 متر و زیتون و انجیر در طبقه ارتفاعی 1400-1250 متر از سطح دریا پراکنش داشتند. درختان کهنسال لرگ، نارون، زبان گنجشک و داغداغان در اقلیم مدیترانه ای فراسرد، درختان زربین و برخی از درختان چنار در اقلیم مدیترانه ای سرد و درختان انجیر، زیتون و برخی درختان چنار در اقلیم نیمه خشک سرد قرار گرفتند. وجود شیب های ملایم، بستر خاک مناسب و دسترسی به منابع آبی از ویژگی های مطلوب جهت پایداری درختان کهنسال مورد مطالعه در این رویشگاه ها بوده است.
مورفولوژی و فرآیندهای مؤثر در تغییرات مسیر جریان رودخانه سفیدرود برای پیش بینی افق 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
81 - 97
حوزههای تخصصی:
سفیدرود به عنوان بزرگ ترین و مهم ترین رودخانه سواحل جنوب دریای خزر نقش مهمی در زندگی، فعالیت ها و سرمایه های انسانی منطقه دارد. عوامل مورفولوژیک رودخانه و محیط های پیرامون آن و پیش بینی شرایط آینده می تواند در برنامه ریزی و آمایش دشت های ساحلی مؤثر و ضروری واقع شود. در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای لندست 5، 7 و 8 سال های، 2002،1987 و 2018، همراه با داده های تغییرات تراز دریای خزر و دبی سفیدرود، بررسی های میدانی و نرم افزارهای Envi 5.3، ArcGIS 10.4.1 و Idrisi TerrSet به عنوان ابزار تحقیق بهره گرفته شد. ابتدا مقادیر احتمال تبدیل کاربری اراضی در سال 2018 بر مبنای مدل تلفیقی زنجیره مارکوف و سلول های خودکار به دست آمد. نتایج نشان داد که مدل تلفیقی، دارای دقت و صحت بالایی جهت پیش بینی الگوی آینده است. سپس با توجه به دقت و صحت خروجی مدل، نقشه پیش بینی کاربری اراضی و مورفولوژی رودخانه برای سال 2030 تهیه شد. با برازش دو نقشه سال 2018 و پیش بینی 2030 تغییرات محتمل در محیط رودخانه به دست آمد و در چهار محدوده مورد تحلیل قرار گرفت. درنهایت با استفاده از داده های تغییرات تراز دریای خزر و دبی سالانه رودخانه سفیدرود، روند تغییرات و پیش بینی مدل، موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین احتمال تغییرات در منطقه مطالعه مربوط به واحدهای رودخانه، اراضی ساحلی، تأسیسات ساخت انسان و دشت است. همچنین تا سال 2030، روند افزایش عرض کانال رودخانه رخ خواهد داد. این امر نشان دهنده افزایش میانگین دبی سالانه رودخانه تا حدود 100 مترمکعب بر ثانیه و افزایش تراز دریای خزر به سطح بالاتر از 27- متر تا سال 2030 است.
واکاوی ارتباط امواج گرمایی با جزایر حرارتی شهر (مطالعه موردی: شهرستان آبادان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
193 - 207
حوزههای تخصصی:
عوامل انسانی و طبیعی متعددی در ایجاد جزایر حرارتی نقش دارند. بر این اساس هدف مقاله حاضر تحلیل وقوع موج گرمایی در شهرستان آبادان و تأثیر آن در جزایر حرارتی است. امواج گرمایی با استفاده از شاخص صدک 95 و اعمال آن بر داده دمای بیشینه روزانه طی بازه زمانی 2017-1985 شناسایی شد. از میان امواج گرمایی حادث شده دو موج با تداوم بیشتر طی فصل گرم و سرد سال انتخاب، تصاویر ماهواره ای آن ها از فراورده MYD11A2 سنجنده مودیس طی شبانه روز دریافت سپس با اجرای تکنیک های پردازش تصاویر، نقشه دمای سطح زمین استخراج و به منظور تعیین محدوده جزایر حرارتی در شهرستان آبادان استفاده گردید. نقشه کاربری اراضی با 4 کلاس کاربری از فراورده MCD12Q1 سنجنده مودیس به روش طبقه بندی نظارت شده استخراج شد. نتایج نشان داد که متوسط وقوع موج گرم در هر یک از ماه های سال بین 3 تا 8 موج است. ماندگارترین امواج گرمایی در بازه زمانی 11/6/2010 تا 16/6/2010 و 19/3/2008 تا 27/3/2008 به ترتیب با تداوم 6 و 8 روزه رخ داده اند. جزایر حرارتی در آبادان دارای نوسانات مکانی و زمانی مشخص و مقدار دمای سطحی در فصل گرم بیشتر است. دمای بالا در زمین های بایر به علت اﻧﻌکﺎس زیﺎد ﺗﺸﻌﺸﻌﺎت ﺣﺮارﺗی ﺳﺎﻃﻊ ﺷﺪه از ﺧﻮرﺷیﺪ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ وﺟﻮد ﻗﺸﺮی از ﻧﻤک در ﺳﻄﺢ زﻣیﻦ و در محدوده صنعتی به علت سوزاندن سوخت های فسیلی و تولید گازهای آلاینده است که باعث اثر گلخانه ای، تشدید گرما و درنهایت تراکم بالا جزایر حرارتی و تشدید اثرات امواج گرمایی می شود.
تبیین مؤلفه های کلیدی افزایش تاب آوری کالبدی شهر تهران در برابر زلزله با رویکرد تحلیل ساختاری (مطالعه موردی: منطقه 10)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
161 - 182
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد تحلیل ساختاری به تبیین مؤلفه های افزایش تاب آوری کالبدی منطقه 10 شهر تهران در برابر زلزله می پردازد. علت انتخاب این محدوده، تراکم جمعیتی بالا و بافت آسیب پذیر این منطقه از شهر تهران است. این پژوهش، تحقیقی میدانی با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و به دنبال پاسخ به این سؤال است که عوامل کلیدی تبیین کننده مؤلفه های افزایش تاب آوری کالبدی منطقه 10 شهر تهران در آینده با توجه به وضع موجود کدام اند؟ برای تدوین چارچوب نظری، ابتدا با استفاده از روش اسنادی، ادبیات موضوع بیان شده و سپس با تکیه بر تکنیک پویش محیطی، داده های تجربی مستخرج گردیده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 20 نفر از خبرگان و متخصصین شهری بوده و روش نمونه گیری، هدفمند است. در گام اول، بر پایه مرور متون نظری و ادبیات موضوع، 41 متغیر به عنوان شاخص های اولیه اندازه گیری تاب آ وری کالبدی استخراج و در گام بعدی نظرات خبرگان در مورد اثرات این متغیرها بر یکدیگر از طریق توزیع 20 پرسشنامه جمع آوری شدند. درنهایت پاسخ ها با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MicMac مورد تحلیل قرار گرفتند. در این تحلیل، میزان تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم متغیرها بر یکدیگر و بر روند آینده تاب آوری کالبدی منطقه 10 تهران در برابر زلزله مشخص شد. نتایج حاکی از آن است که از بین 41 متغیر اولیه تأثیرگذار، 11 عامل در تاب آوری کالبدی منطقه 10 تهران در مقابله با زلزله اثر کلیدی دارند. این متغیرها عبارت اند از: دسترسی به شبکه معابر اصلی، دسترسی به نهادهای امدادرسان، ضوابط فنی و الگوهای ساخت وساز، دسترسی به آتش نشانی، استحکام بناهای عمومی، توزیع خدمات، بازسازی و بهسازی ساختمان های ناپایدار، کاربری زمین، کلاس دانه بندی ، حفاظت از امکانات و زیرساخت های عمومی و نسبت راه به ساختمان در محدوده موردمطالعه. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که روابط عوامل کلیدی، از تأثیرگذاری و تأثیرپذیری زیادی برخوردارند.
هرمنوتیک و مخاطرات آب و هواشناسی؛ با تأکید بر واکاوی تغییرات زمانی- مکانی پر ارتفاع جنب حاره و اثرات آن بر وقوع خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
119 - 141
حوزههای تخصصی:
اقلیم شناسی به طور عام و مخاطرات آب وهوایی به طور خاص، علمی کاربردی است که به واکاوی، شناخت و تحلیل پدیده های جوی تحت عوامل کنترل کننده داخلی و خارجی در بلندمدت می پردازد و دامنه موضوعی آن فوق العاده وسیع است، ازاین رو در این عرصه، مباحث روش شناسی ازجمله ابزارهای علمی و فکری هستند که هیچ دانش پژوه جدی در این رشته نمی تواند خود را از آن ها معاف کند. به همین دلیل در این نوشتار به کمک دو نوع روش شناسی مبتنی بر روش اثباتی (تحلیل آماری- تصویری) و فرا اثباتی (تحلیل و تفسیر هرمنوتیکی) تغییرات پر ارتفاع جنب حاره در دوره گرم سال و اثرگذاری آن بر خشکسالی، به منظور کاربردی نمودن نتایج این مطالعه، مورداستفاده قرار گرفت. یافته های این مطالعه نشان داد موضوعات کاربردی در دانش اقلیم شناسی و ازجمله مخاطرات آب و هوایی با اتکای به روش شناسی اثباتی به صورت مستقل و استفاده صرف از تجزیه وتحلیل آماری و خروجی نرم افزارهای تخصصی، قادر نیست ایده ای نظام مند در عرصه مدیریت و پایداری محیط، سازگاری با خشکسالی و ... ارائه دهد. به همین دلیل در این مطالعه تلاش شد در راستای روش شناسی فرا اثباتی و با بررسی نمونه های موردی از نقشه های سینوپتیک و نمودارهای استخراج شده از انواع تحلیل های هرمنوتیکی پیرامون تغییرات زمانی- مکانی پر ارتفاع جنب حاره و اثرات آن بر خشکسالی، روند سازمان یافته ای در مطالعات اقلیم شناسی برای تحقق به نتایج اصولی تر ایجاد شود. چنانچه هنر یک اقلیم شناس، تبدیل نمودن متن های غیرفعال به فعال جهت استفاده کاربردی نتایج ناشی از پدیده های آب و هوایی در سایر گرایش های علوم جغرافیایی نظیر مطالعات ژئومورفولوژی، جغرافیای شهری، جغرافیای روستایی، جغرافیای سیاسی و... است. این موضوع از سوی دیگر بر احیای ماهیت و وظیفه اصلی علم جغرافیا تأکید می کند.
فراوانی ورود چرخندهای مدیترانه ای به ایران و اثر آن ها بر بارش های فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
159 - 176
حوزههای تخصصی:
نوسان بارش در سطح کشور بحران های زیست- محیطی زیادی را در سال های اخیر ایجاد نموده است. در این پژوهش به منظور بررسی روزهای توأم با بارش فراگیر در ایران، دو گروه پایگاه داده شامل داده های جو بالا و داده های سطح زمین مورد واکاوی قرار گرفت. داده های جو بالا شامل؛ ارتفاع ژئوپتانسیل (متر)، فشار سطح دریا (هکتوپاسکال) که برای دوره ی آماری 1363 تا 1392 (1986 تا 2013) در ابعاد مکانی، 10 تا 60 درجه عرض شمالی و 40- تا 80 درجه طول شرقی از مرکز ملی پیش بینی محیطی آمریکا و پژوهش های جوی (NCEPNCAR) اخذ گردید. این ابعاد به منظور شناسایی سیرچرخندهایی که از دریای مدیترانه به ایران انتقال یافته انتخاب شد. داده های سطح زمین، از داده های میان یابی شده ی بارش روزانه ی 2939 ایستگاه و 19724 روز بر روی یاخته هایی به ابعاد 14×14 کیلومتر به روش کریجینگ در طی دوره ی آماری به دست آمد. به منظور تحلیل بارش های فراگیر منطقه، نمایه پایه ی صدک 25 ام برای بررسی انتخاب شد. بر اساس این صدک هرگاه 5 درصد از ایران دارای بارش باشد به عنوان روز بارش فراگیر برگزیده خواهد شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بر اساس مسیر چرخندهای انتقال یافته به ایران هرگاه این مسیرها با دریای سرخ و سیاه ادغام گردد بر تأثیر آن ها بر رخداد بارش و فراوانی آن ها افزوده می شود. در زمان رخداد بارش در نواحی غرب و شمال غرب ایران بارش های یکنواختی تجربه شد، درحالی که نواحی شرق و شمال شرق ایران تحت تأثیر سیکلون های کم توان قرار گرفت و درنتیجه رخداد بارش در این نواحی بطور چشم گیری سیر نزولی پیدا کرد.
شبیه سازی رواناب ناشی از ذوب برف حوضه گاماسیاب با مدل SRM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تامین منابع آب توسط برف در حوضه های کوهستانی بعلت خاصیت تاخیر در ایجاد رواناب، ضروری است. بنابراین شبیه سازی رواناب ناشی از ذوب برف و تغییرات فصلی پوشش آن در مدیریت منابع آب بسیار اهمیت دارد. در این مطالعه، به منظور برآورد رواناب حاصل از ذوب برف در حوضه گاماسیاب، نخست سطح پوشش برف برای سال های آبی 95 الی 97 با استفاده از تصاویر روزانه ماهواره ترا - مودیس با تفکیک مکانی 1 کیلومتر از طریق سامانه گوگل ارث انجین استخراج شد. سپس در محیط نرم افزار GIS ، مشخصات فیزیوگرافی حوضه به دست آمد. در مرحله بعد، با واردکردن داده های پوشش برف، متغیرهای هواشناختی و شاخص های لازم به مدل SRM ، رواناب ناشی از ذوب برف شبیه سازی شد. در این شبیه سازی سال 95-96 برای واسنجی و سال 96-97 جهت اعتبارسنجی مدل در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که، سهم جریان رودخانه از ذوب برف در ماه های اسفند و فروردین ماه چشمگیر است، ولی با افزایش درجه حرارت هوا در اردیبهشت ماه، سهم باران در جریان پررنگ تر می شود. همچنین نتایج شبیه سازی بیانگر دقت بالای این مدل می باشد، به طوری که ضریب تعیین ( R 2 ) برای سال های آبی 95-96 الی 96-97 به ترتیب معادل 93/0 و 9/0 و درصد خطای حجمی آن نیز به ترتیب ( D V ) 3/0 و 33/3 به دست آمد.
بررسی و پردازش دیداری تاب آوری شهری با تکنیک PROMETHEE- GAIA (موردمطالعه: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
129 - 149
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی به عنوان برترین شکل سکونت گاه انسانی، ارتقای پایداری و تاب آوری آن، یک اولویت است؛ لذا مطالعات تاب آوری شهری و نحوه سنجش آن در شهرها اهمیت می یابد. این در حالی است که با وجود پیشرفت های مهم در سال های اخیر در این زمینه، روش های موجود برای اندازه گیری تاب آوری شهری، تنها به تحلیل آن برای اختلالات خاص، یا از منظر تاب آوری مهندسی بوده است. بر اساس ضرورت موضوع این پژوهش با استفاده از مدل سازی PROMETHEE ابتدا اقدام به شناخت مبانی مدیریت بحران ناشی از زلزله نموده و در مرحله بعد به تحلیل آماری شهر ایلام پرداخته است. لازم به ذکر است پژوهش حاضر دارای رویکرد توسعه ای – کاربردی و روش تحقیق ترکیبی از روش های (توصیفی، تحلیلی، کتابخانه ای و میدانی) است. همچنین جهت تحلیل و ترسیم از نرم افزارهای GRAFER، EQS، EXCEL و ArcGIS، VPLS و AMOS-SPSS دیگر برنامه های موردنیاز استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان داده است بر اساس طرح ریزی GAIA تنها نواحی 12، 3، 8، 5 و 6 بیشترین تاب آوری شهری را نسبت به دیگر نواحی دارا هستند و از نظر شاخص سازی سه معیار تأسیسات و تجهیزات، فضای سبز و حمل ونقل در شهر ایلام باعث به وجود آمدن چنین فضایی گردیده است. همچنین بر اساس الگوی شبکه ای تاب آوری میزان فی مثبت ناحیه 12 شهر ایلام برابر 81/0درصد و میزان فی منفی آن برابر 19/0 است. درنهایت بر اساس رتبه بندی کمی مدل PROMETHEE ناحیه 12 شهر ایلام با میزان 6231/0 درصد تاب آورترین و ناحیه 9 شهر ایلام با میزان 4306/0- درصد آسیب پذیرترین ناحیه شهری است.
تغییرات پیش نگری شده در دما و بارش حوضه کشف رود بر مبنای روش های مقیاس-کاهی دینامیکی و آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
183 - 202
حوزههای تخصصی:
اقلیم تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسان ساز در سطح جهانی و منطقه ای در حال تغییر است. امروزه، مدل های سری CMIP، منابع داده ای چند مدلی را به منظور بهبود پژوهش های علمی در راستای شناخت تغییر اقلیم و خطرپذیری اقلیم آینده در مقیاس منطقه ای یا محلی و توسعه رهیافت هایی برای سازگاری با اقلیم ارایه می دهند. با این وجود، ثابت شده است که این مدل ها قادر به حل جزئیات ویژگی های تغییر اقلیم در مقیاس های مذکور نیستند. به منظور پرکردن این خلا، روش های مقیاس کاهی ( دینامیکی و آماری)، به عنوان راه های چند روشی به منظور بدست آوردن پیش نگری های با قدرت تفکیک مناسب از مدل های جهانی اقلیمی بکار می روند. ارائه اطلاعات مطمئن تر اقلیمی به صورت چند مدل، چند روش و چند مقیاس (M5S) می تواند به تصمیم گیران بخش-های مختلف همچون آب و کشاورزی در پاسخ به تغییرات اقلیم کمک نماید. در این راستا، در این پژوهش با هدف ارایه سناریوهای آتی اقلیمی دما و بارش در حوضه کشف رود (دشت مشهد) از دو روش مقیاس کاهی آماری (SDSM و BCSD) و یک مدل منطقه ای اقلیم (RegCM) استفاده شده است. برونداد مدل اقلیمی CanESM2 برای دوره حاضر (2005-1984) و دوره آینده نزدیک (2050-2021) با سه روش مذکور، مقیاس کاهی شد. نتایج نشان داد میانگین دما در حوضه کشف رود در تمام فصل ها افزایش می یابد (با سه روش). تغییرات بارش دارای نوسانات زیادی است. در دوره آتی، بارش تا 4 و 9 درصد تحت این سناریوی با دو روش SDSM و RegCM کاهش می یابد که از لحاظ آماری معنی دار نیست در حالیکه با استفاده از روش مقیاس کاهی BCSD، بارش به طور معنی داری تا 24 درصد در ایستگاه مشهد افزایش خواهد یافت.