فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۲۱۶ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
19 - 37
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از بلا های طبیعی رایج است که می تواند زیر ساخت های شهری و روستایی و جان و اموال را با خطر مواجه کند. هدف از انجام این پژوهش تهیه و تحلیل نقشه خطر سیل دو روستای خنچه و بارونق در امتداد بخشی از رودخانه سوک چم است. ابتدا نقشه توپوگرافی با استفاده از Google Earth و Global mapper ساخته شد. سپس با استفاده از نقشه توپوگرافی ساخته شده در محیط نرم افزار AutoCAD Civil 3D برای بازه مطالعاتی سطح ایجاد گردید. سپس با استفاده از سطح ساخته شده مقاطع عرضی، پروفیل طولی، کانال رودخانه، سواحل سیل گیر راست و چپ رودخانه سوک چم در محیط نرم افزار AutoCAD Civil 3D ساخته شد. برای شبیه سازی سیلاب در دوره بازگشت های 25، 50، 100، 200 ساله، مقاطع عرضی ساخته شده به نرم افزار HEC RAS انتقال داده شد. برای تبدیل دبی حداکثر روزانه به دبی حداکثر لحظه ای با توجه به مقدار P-value آزمون کولموگروف-اسمیرنوف (9/0) از روش فیل – استینر استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل فراوانی سیلاب نشان داد توزیع لوگ پیرسون نوع 3 مناسب ترین توزیع است. بر اساس نتایج حاصل، سطح سیل گیری برای دوره بازگشت های 25، 50، 100، 200 ساله به ترتیب 77/0، 9/0، 15/1، 47/1 کیلومترمربع به دست آمد. با توجه به نقشه خطر سیل در دوره بازگشت 100 ساله (پهنه پر خطر) به ترتیب حدود 5/41 و 5/4 درصد از دو روستای خنچه و بارونق در معرض خطر سیلاب متوسط تا خیلی زیاد قرار دارند. ایجاد دیواره های ساحلی و سامان دهی رودخانه در طول مسیر عبور رودخانه از این دو روستا امری ضروری است که می تواند خطرات ناشی از سیل را تعدیل نماید. استفاده از نقشه های تهیه شده برای انجام اقدامات کنت رل س یل، سامانه های پیش بینی و هشدار سیل، بیمه سیل و به طورکلی جهت اقدامات سازه ای و غیرس ازه ای مه ار س یل در منطقه پیشنهاد می شود.
تحلیل اثرات مدیریت ریسک خشکسالی با استفاده از شاخص های بهره وری آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
197 - 209
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با وقوع خشکسالی و کاهش آب آبیاری، استفاده کارا از آب و مدیریت آن به امری اجتناب ناپذیر بدل گشته است. بدین منظور در این پژوهش، اثرات ریسکی راهبرد کم آبیاری در دشت قزوین در سال زراعی 95-1394 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ابتدا، درصد تغییرات حجم آب در دوره خشکسالی نسبت به دوره نرمال محاسبه گردید. سپس با استفاده از توابع آب- عملکرد، کم آبیاری در چهار سناریو 19، 32، 44 و 51 درصد متناظر دوره های خشکسالی ضعیف، متوسط، شدید و خیلی شدید بر گیاهان اعمال شد. در ادامه با استفاده از مدل تلفیقی موتاد-هدف با رهیافت برنامه ریزی اثباتی به بررسی اثرات ریسکی ناشی از خشکسالی بر الگوی کشت زراعی و بهره وری مصرف آب در منطقه مورد مطالعه پرداخته شد. نتایج نشان داد که اعمال کم آبیاری موجب افزایش سطح زیر کشت گیاهان کم آب بر مانند گندم، جو و لوبیا می شود. همچین اعمال کم آبیاری، درآمد ناخالص را حداکثر تا 24.3 درصد در دوره خشکسالی خیلی شدید کاهش می دهد. ریسک در آمدی با اعمال سناریو کم آبیاری در طی دوره های خشک سالی کاهش یافته و از 15- درصد در طی دوره خشک سالی ضعیف به 37- درصد در طی دوره خشک سالی خیلی شدید تقلیل یافته است. بازده برنامه ای نیز به صورت غیر خطی همزمان با کاهش ریسک درآمدی، کاهش می یابد. دیگر نتایج تحقیق نشان داد که بهره وری مصرف آب نیز برای محصولات گندم آبی، جو آبی، ذرت دانه ای، گوجه فرنگی، ذرت علوفه ای و لوبیا، کاهش و برای محصولات چغندر و یونجه افزایش می یابد. بر اساس نتایج در صورت عدم اعمال کم آبیاری در شرایط خشکسالی و اصلاح کشت، درآمد ناخالص کشاورزان در خشکسالی خیلی شدید به میزان 58 درصد کاهش می یابد ولی در صورت اعمال کم آبیاری و بهینه سازی الگوی کشت در این شرایط تنها به میزان 24.3 درصد کاهش خواهد یافت.
شاخص های مورفومتری تاقدیس های عسلویه، وراوی و کنگان در زاگرس فارس و ارتباط آنها با فعالیت تکتونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاقدیس ها برجسته ترین لندفرم های سطحی هستند که هندسه و موفولوژی آنها بازتاب ساز و کار تشکیل آنها و کلیدی برای ارزیابی وجود گسلهای عمقی موثر در تشکیل آنهاست که از مهمترین چشمه های لرزه ای هستند. هدف این پژوهش، ارزیابی مورفومتری تاقدیسهای عسلویه، وراوی و کنگان واقع در زاگرس و بررسی ارتباط آن ها با تکتونیک فعال است. داده های مورد نیاز ازمدل رقومی ارتفاع، نقشه های زمین شناسی و تصاویر ماهواره ای و انجام مطالعات میدانی استخراج شد. نتایج به دست آمده در این پژوهش بیانگر عدم تقارن نیمرخ عرضی هر سه تاقدیس می باشد که ناشی از ارتباط تشکیل این تاقدیس ها با گسل های طولی موجود در هسته تاقدیس ها و به موازات محور آنهاست. نتایج حاصل از اندازه گیری شاخص های نسبت جهت، سینوسیته جبهه چین، خط الراس تاقدیس، و بررسی الگوهای زهکشی و لندفرم های تکتونیکی مانند پرتگاههای گسلی، سطوح مثلثی شکل، دره های خطی نیز تایید کننده فعالیت تکتونیکی زیاد هر سه تاقدیس و احتمال وجود مخاطره لرزه ای ناشی از حرکت گسل های عمقی یا قطعاتی از آنها است.
خطرات احتمالی خشکیدگی تالاب شادگان و شناسایی مناطق تحت تاثیر ناشی از گردوغبار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالاب شادگان در منتهی الیه حوضه آبخیز جراحی واقع شده است. این تالاب بعنوان یکی از تالاب های مهم بین المللی ثبت شده در کنوانسیون رامسر بوده که هم اکنون در معرض تغییرات اکولوژیکی بوده و همچنان در لیست قرمز فهرست مونترو رامسر قرار دارد. در این مطالعه براساس بالاترین خط پیشروی آب در طول یک دوره آماری 30 ساله(1988-2017)، با استفاده از تصاویر ماهواره لندست براساس پربارش ترین سال و ماه مرز تالاب تعیین گردید.تغییرات مساحت خشکیده تالاب از طریق داده های ماهواره ای لندست TM و ETM+ و OLI سال های 1998، تا 2017 در محدوده زمانی خردادماه استخراج شد. سه مرحله پیش پردازش، پردازش و پس پردازش بر روی تصاویر در نرم افزار ENVE انجام و از طبقه بندی نظارت شده به روش ماشین بردار پشتیبان ( SVM [1] ) استفاده و تصاویر در سه کلاس آب، پوشش گیاهی و بدون پوشش یا خاک طبقه بندی شد. از طرفی دقت طبقه بندی برای تصاویر با استفاده از دو شاخص، دقت کلی و کاپا محاسبه شد. برای محاسبه مساحت خشکیده تالاب تغییرات طبقه بدون پوشش محاسبه و روند تغییرات آن ترسیم و تحلیل شد. مهمترین شهرهای اطراف تالاب شادگان که در صورت خشکیدگی تالاب ممکن است به علت نزدیکی و همجواری بیشترین تاثیرپذیری را از گردوغبارهای تالابی داشته شناسایی شدند. به منظور مطالعه نقش خشکیدگی تالاب شادگان در گردوغبار مناطق اطراف از تهیه و ترسیم گلغبارهای فصلی و سالانه استفاده شد. برای تهیه گلغبارها از داده های مربوط به سمت و سرعت بادهای همرا با غبار استفاده شده است. سپس با استفاده از نرم افزار WR-PLOT علاوه بر گلغبار کلی بلندمدت سالانه، توزیع فصلی سمت و سرعت رخدادها استخراج و گلغبار مربوط به هر فصل ترسیم و تجزیه و تحلیل شد و مناطقی که درفصول مختلف سال تحت تاثیر خشکیدگی بخش های مختلف تالاب است و از گردوغبارهای تالابی اثرپذیری بیشتری دارند شناسایی شد. نتایح نشان داد مساحت سطح خشکیده تالاب روند افزایشی داشته و با توجه به مساحت 164 هزار هکتاری بخش آب شیرین تالاب در طول سری زمانی 30 ساله 22960 هکتار بر مساحت خشکیده تالاب بعنوان منشاء ریزگرد تالابی افزوده شده است. در صورت افزایش مساحت خشکیده تالاب به علت عدم رعایت حقابه طبیعی و یا رخداد خشکسالی های پی در پی نه تنها شهرهای اطراف تالاب بلکه تا مسافت زیادی سایر شهرهای استان خوزستان و استان های همجوار از گردوغبار تالاب شادگان متاثر خواهند شد.
کارایی مدل ویکور در پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز سد گلال استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
21 - 39
حوزههای تخصصی:
پدیده زمین لغزش یکی از مخاطرات طبیعی است که همواره با خسارات مالی و جانی همراه است. شناخت عوامل ایجاد و گونه های مختلف آن برای ما از اهمیت بالایی برخوردار است. شناسایی و تعیین مناطق حساس و مستعد زمین لغزش می تواند ضمن جلوگیری از بروز خسارت ها، زمینه را برای اجرای طرح های پایدارسازی دامنه ها فراهم آورد. در پژوهش حاضر ارزیابی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز سد گلال استان ایلام با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه ویکور انجام شده است. بر این اساس، از بین عوامل مختلف تعداد 8 پارامتر زمین شناسی، ارتفاع، شیب، بارش، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده و کاربری اراضی به عنوان مهم ترین پارامترهای مؤثر در وقوع زمین لغزش های منطقه، تشخیص داده شدند، سپس ضریب اهمیت هرکدام از عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش، با روش تحلیل سلسله مراتبی سیستم ها به دست آمد که معیارهای زمین شناسی، شیب و بارش بیشترین ضریب اهمیت را کسب کردند. سپس بر پایه الگوریتم بهینه سازی ویکور، درجه سودمندی و پشیمانی انتخاب گزینه های برتر (زیر حوضه ها)، مشخص و در پایان با محاسبه میزان شاخص بهینه ویکور (Q)، زیر حوضه ها برحسب درجه حساسیت پذیری به زمین لغزش در سه کلاس کیفی حساسیت پذیری کم، متوسط و زیاد طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد زیر حوضه های بان سوهان، پلکانه و حاجی بختیار بیشترین حساسیت پذیری و زیرحوضه های چگان، داره میرناصر و چگاه دارای کمترین حساسیت پذیری به وقوع زمین لغزش هستند. از انطباق نقشه های پهنه بندی و زمین لغزش های منطقه می توان به صحت نقشه حاصل پی برد و همچنین مشخص شد که مدل ویکور مورد استفاده در این پژوهش روش کاملاً مناسبی جهت پهنه بندی خطر احتمال وقوع زمین لغزش در حوضه موردمطالعه است.
شبیه سازی تغییرات رودخانه کلیبرچای با استفاده از مدل سزار (CAESAR)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
178-165
حوزههای تخصصی:
تغییرات مجرای رودخانه، فرسایش کناره ای و رسوب گذاری کناره ای، فرآیندهای طبیعی رودخانه های آبرفتی هستند که باعث تخریب زمین های کشاورزی اطراف و خسارت به تأسیسات انسانی اطراف رودخانه می شود. در پژوهش حاضر از مدل CAESAR جهت ارزیابی تغییرات رودخانه کلیبرچای به منظور اندازه گیری میزان تغییرات 3 کیلومتر از مجرای اصلی رودخانه استفاده شده است. CAESAR یک مدل اتومای سلولی از تکامل سیستم رودخانه است. برای مدلسازی، داده های ورودی مانند توپوگرافی( DEM )، دبی روزانه سال 1391 و اندازه رسوبات تهیه و سپس تغییرات مجرا شبیه سازی شد. تغییرات کانال در قبل و بعد از شبیه سازی با ترسیم نیمرخ های هر کدام از مقاطع و بررسی نقاط حساس به فرسایش و رسوبگذاری شناسایی شدند. 6 مقطع از بازه مورد مطالعه انتخاب شدند. با مقایسه ای که بین نیمرخ های عرضی صورت گرفت، تغییرات در هندسه کانال قابل مشاهده بود. تغییرات در عرض کانال و شکل کانال در همه مقاطع دیده شد و تنها عمق متوسط کانال در مقاطع 1 و 2 و 6 و 4 تغییر پیدا کردند. و مقاطع 1 و 2 و 3 که در قسمت اولیه کانال اصلی قرار داشتند، تحت تاثیر فرسایش قرار گرفتند. و بعد از طی کردن مسافتی، حالت رسوبگذاری در مقاطع 4 و 5 و 6 مشاهده شد.
تحلیل و بررسی عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی زعفران کاران روستایی با توجه به راهبردهای مدیریت ریسک محور تولید (مطالعه موردی: دهستان رشتخوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
183 - 207
حوزههای تخصصی:
زعفران به عنوان گران بهاترین محصول کشاورزی و دارویی جهان ازجمله گیاهانی است که با توجه به سازگاری در برابر خشکی، نقش قابل توجهی در وضعیت اقتصادی و اجتماعی مناطق خشک و نیمه خشک ازجمله دهستان رشتخوار دارد. بر این اساس، با توجه به اینکه، بلاهای طبیعی زندگی انسان ها به ویژه روستانشینان را از نظر اقتصادی، اجتماعی تهدید کرده و گاه زندگی آنان را دچار اختلال کرده است. لذا هدف تحقیق حاضر، تحلیل و بررسی عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی زعفران کاران روستایی با توجه به راهبردهای مدیریت ریسک محور تولید دردهستان رشتخوار است. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی انجام گردیده است. در این راستا، عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی در 355 خانوار زعفران کار ساکن در 13 روستای بالای 100 خانوار این دهستان موردبررسی قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات میدانی در این مطالعه، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی ظاهری و محتوایی آن با کسب نظرات متخصصان، کارشناسان و اساتید و پس از چند مرحله اصلاح و بازنگری به دست آمد. پایایی آن، با استفاده از آزمون مقدماتی و از طریق 30 پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت که برابر با 86/0 است. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از ماتریس ذی نفعان در مدل تلفیقی asm، نرم افزار SPSS و برای تحلیل فضایی از نرم افزارهای و Topsis- Fazi استفاده گردید. یافته های تحقیق حاکی از آن است بین عوامل مؤثر بر توانمندی روان شناختی زعفران کاران روستایی و مدیریت ریسک محور تولید رابطه معناداری وجود دارد و همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که در بین عوامل تأثیرگذار بر توانمندی روان شناختی، عامل داشتن توانایی و تصمیم گیری در راهبردهای مدیریت ریسک محور تولید توسط کشاورزان زعفران کار از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ بنابراین، نتایج نشان می دهد که بهتر است برگزاری کلاس های آموزشی جهت توانمندی به منظور به کارگیری بهتر مدیریت ریسک در بین کشاورزان زعفران کار دور از ذهن مسئولین و کارگزاران دولتی نباشد.
بررسی نوزمین ساخت پهنه گسل کاروانسرا بر پایه الگوهای ریخت زمین ساختی و فرکتالی حاکم بر شمال نوبران، شمال باختر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
1 - 23
حوزههای تخصصی:
پهنه گسلی کاروانسرا در شمال نوبران و پهنه زمین شناسی و ساختاری ایران مرکزی قرار گرفته است. این پهنه در جنوب دریای خزر و در کمربند آلپ-هیمالیا قرار دارد. مطالعه نشانه های ریخت زمین ساختی، روش مناسبی در ارزیابی فعالیت های زمین ساخت نسبی و بررسی تأثیرات پهنه گسلی موردمطالعه است. در این پژوهش 5 شاخص ریخت سنجی، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی، تقارن توپوگرافی عرضی، گرادیان – طول رودخانه، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن و منحنی فرازسنجی محاسبه شده است. ارزیابی این شاخص ها و همپوشانی نتایج آن ها با یکدیگر به عنوان شاخص زمین ساخت فعال نسبی در چهار رده شامل مناطق با فعالیت زمین ساخت نسبی، خیلی فعال تا مناطق با فعالیت کم مشخص گردید. توزیع این شاخص نواحی مربوط به فعالیت گسل های مختلف و نرخ های نسبی زمین ساخت پویا را مشخص می سازد. همچنین بعد فرکتالی در 11 مربع در منطقه موردمطالعه برای الگوی گسل ها و شبکه زهکشی منطقه به روش مربع شمار، نمودارهای Log – Log و استفاده از تحلیل های فرکتالی مربوطه محاسبه شده است. بررسی نوزمین ساخت پهنه گسلی کاروانسرا و قرارگیری حوضه ها، با میزان فعالیت زمین ساختی متوسط تا بالا، در پهنه گسل های اصلی و فعال در منطقه به خصوص در مناطقی که تراکم شکستگی ها بیش از دیگر مناطق است و ابعاد فرکتالی محاسبه شده برای پهنه گسلی و شبکه زهکشی، نشان دهنده عملکرد فعال سامانه گسلی در جبهه جنوبی محدوده موردمطالعه است. نقش مؤثر ساختارهای زمین ساختی در ایجاد نرخ های بالایی از میزان فعالیت نسبی زمین ساختی و ریخت شناسی شبکه زهکشی به عنوان عوامل مخاطرات طبیعی جدی در محدوده موردمطالعه محسوب می شوند.
بررسی پتانسیل مناطق مستعد فرسایش با مدل های ICONA، ماشین بردار پشتیبان، چاید و جنگل تصادفی (مطالعه موردی: حوضه گناباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
93 - 112
حوزههای تخصصی:
مدل های تجربی برآورد فرسایش برای یک منطقه خاص تهیه شده اند و واسنجی آن ها برای استفاده در شرایطی غیر از محل تهیه آن ها ضروری است. بررسی دقت مدل های تجربی برای تخمین فرسایش می تواند منجر به برآوردهای بهتر از بار رسوبی و درنتیجه طراحی بهتر عملیات حفاظت خاک و آب گردد. لذا شناسایی مناطق پر خطر فرسایش جهت کنترل و کاهش فرسایش و تولید رسوب ضروری است. هدف از این پژوهش بررسی دقت و قابلیت مدل های[1] ICONA ماشین بردار پشتیبان، چاید و جنگل تصادفی در تخمین فرسایش است. ابتدا لایه های رقومی متغیرهای مؤثر در فرسایش شامل شیب، سازند زمین شناسی، کاربری اراضی، خاک، ارتفاع، جهت شیب، انحنا سطح، تراکم شبکه آبراهه، فاصله از آبراهه، تراکم گسل، فاصله از گسل و شاخص رطوبت توپوگرافی (Twi) تهیه گردید. در این پژوهش به منظور مقایسه مدل های مختلف از شاخص های آماری ضریب همبستگی (R) و قدر مطلق خطا ) MAE) استفاده شده است. بررسی نتایج نشان دادند که از میان مدل های نام برده مدل ماشین بردار پشتیبان، ICONA و جنگل تصادفی با الگوی M7، M9 و M12 بیشترین دقت را با ضریب همبستگی)899/0)، (845/0) و (921/0) و کمترین میانگین قدر مطلق خطا (711/0= MAE)، (721/0= MAE) و (628/0= MAE) دارد. با توجه به مطالعه عوامل مؤثر در مدل فرسایش خاک این نتیجه به دست می آید که پارامترهای شیب، سازند زمین شناسی، کاربری اراضی، خاک، فاصله از آبراهه و شاخص رطوبت توپوگرافی (Twi) حساسیت بیشتری نسبت به فرسایش داشته و عوامل مؤثر بر فرسایش در این مناطق فعالیت بیشتری دارند. بخش اعظم منطقه موردمطالعه، جزو طبقه فرسایشی خیلی زیاد تا زیاد قرار دارد که به طور عمده این کلاس ها در مرکز منطقه قرار گرفته اند. بیشترین مناطق تحت خطر فرسایش بالا تا شدید، در واحد توپوگرافی با شیب زیاد واقع شده اند.
هدفمندی تعیین اماکن احداث سازه های توری-سنگی با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای (موردمطالعه: شهرستان خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
113 - 127
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به اعتبارات زیادی که بندهای اصلاحی در احداث پروژه های آبخیزداری به خود اختصاص می دهند، بررسی اولویت ها در مکان یابی نقاط بحرانی پیش از اجرای سازه ها می بایست به صورت جامع و دقیق صورت گیرد. شناخت درست و دقیق نقاط فرسایش پذیر و عوامل مؤثر در آن اقدامی ضروری است، که می توان با اقدامات به موقع آبخیزداری خواه از سازه ای و غیره سازه ای یا ترکیبی از آن ها، شدت آسیب های ناشی از فرسایش و رسوب زیر حوضه ها را به حداقل رساند؛ ازاین رو دقت در انتخاب اولویت ها و سیاست گذاری های در فعالیت های سازه ای حوضه های آبخیز از تأثیر بسزایی برخوردار است. در این پژوهش که باهدف مدیریت و طرح ریزی بنیادین، سازه های توری-سنگی در سطح شهرستان خرم آباد به منظور کنترل فرسایش و رسوب صورت گرفت از چهار معیار هیدرولوژیک، توپوگرافی، اقتصادی و اجتماعی و سایر شاخص های مرتبط با فرسایش و گسل که در ۱۴ زیر شاخص قرار می گیرند، با بهره گیری از فرآیند تحلیل شبکه ای به منظور وزن دهی این پارامترها و ورود آن به سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. با نگرش در نتایج، شاخص های تأثیرگذار به منظور مکان یابی سازه های توری-سنگی بیشترین وزن را زیر معیارهای فرسایش، پوشش گیاهی و گسل با وزن های ۱۴۵/۰، ۱۴۱/۰ و ۱۲۶/۰ به خود اختصاص دادند، که می توان از این نتایج برای پیشگیری از مخاطره های برآمده از فرسایش و رسوب که در ۵/۴ درصد از منطقه مطالعاتی قابل مشاهده است، استفاده نمود. هدف کلی تحقیق ارائه راهکارهایی مبتنی بر اصول علمی، ساده، کاربردی است. اولویت بندی از این طریق می تواند نقش مؤثری در قسمت هدفمندی اعتبارات آبخیزداری داشته باشد و با احداث سازه های مناسب خسارات را کاهش دهد. با توجه به اهداف پژوهش حاضر و اهمیت احداث سازه های آبخیزداری در کنترل فرسایش و رسوب گذاری، به منظور بهبود عملکرد این گونه پروژه ها، کاهش تخریب حوزه آبخیز و استفاده صحیح از آب های سطحی پیشنهاد می شود.
بررسی ارتباط بین معیارهای بیابان زایی و تغییر کاربری اراضی: ارائه متدولوژی عملیاتی پایش با استفاده از مدل IMDPA(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
69 - 86
حوزههای تخصصی:
ارائه یک مدل ﭘﺎیﺶ بیابانزایی بر اساس تغییرات کاربری زمین/کاربری پوشش و ارتباط آن با معیارهای بیابان زایی ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ارزیﺎﺑی ﺑیﺎﺑﺎنزایی در منطقه مورد مطالعه ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از فناوری ﺳﻨﺠﺶ از دور و ﺗﺼﺎویﺮ ﻣﺎﻫﻮارهای ﺑﺎ ﻗﺪرت ﺗﻔکیک ﻃیﻔی و ﻣکﺎﻧی ﺑﺎﻻ هدف این تحقیق اﺳﺖ. در یک دوره آماری 24 ساله، نقشه شدت بیابان زایی با استفاده از مدل IMDPA بر اساس معیارهای آب، اقلیم، پوشش گیاهی و خاک تهیه گردید. نقشه کاربری اراضی منطقه برای سه دوره 1370، 1382و 1394 شامل شش کاربری کشاورزی، مرتع، اراضی شوره زار، نیزار و رودخانه، تهیه شد. نتایج نقشه شدت بیابان زایی نشان داد که شدت بیابان زایی در ابتدا دوره از سال 1370 تا 1382 افزایش یافته است. به طوری که در سال 1370 حدود 6/9 درصد منطقه در کلاس کم و 4/90 درصد منطقه در کلاس متوسط بیابان زایی قرار گرفته است. از سال 1382 کلاس شدید در قسمت های شمال شرقی و مرکز منطقه مطالعاتی مشاهده شده که 3/8 درصد منطقه را شامل می شود و کلاس های کم و متوسط به ترتیب حدود 7/8 و 4/87 درصد منطقه را در بر گرفته اند. روند بیابان زایی از سال 1382 تا 1394 کاهشی است به طوری که در سال 1394 کلاس کم، متوسط و شدید به ترتیب حدود 8/14، 85 و 1/0 درصد از کل منطقه را شامل می شوند . همچنین ارزش عددی شدت بیابان زایی در هر کاربری نشان داد که بیشترین تاثیر را به ترتیب کاربری مرتع، کشاورزی و مناطق مسکونی داشته و کم ترین تأثیر را کاربری نیزار در بیابان زایی منطقه داشته است. برای بررسی بهتر ارتباط معیارهای بیابان زایی و تغییرکاربری، مدل های مختلف بر داده های حاصل، برازش داده شد و از بهترین مدل برای تعیین ارتباط بین نوع کاربری اراضی و شدت بیابان زایی استفاده شد. از بین کاربری های مختلف با توجه به ضریب همبستگی، بهترین ارتباط بین شدت بیابان زایی و تغییر کاربری را کاربری شوره زار با 96/0R2 = داشت.
بهینه سازی زمان جمع آوری پسماندهای شهر زابل در کاهش مخاطرات محیطی با تکیه بر الگوریتم رقابت استعماری و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
209 - 224
حوزههای تخصصی:
در طول دهه گذشته به دلیل افزایش جمعیت جهانی و سرعت گرفتن شهرنشینی تولید زباله های شهری به صورت چشم گیری افزایش یافته و سلامت شهروندان را به خطر انداخته و کیفیت زندگی شهری را پایین آورده است. ازاین رو یکی از مباحث مهم که در سال های اخیر کاربرد بسیار بالایی در حوزه عملیاتی داشته و برای افزایش کارایی و بهره وری سیستم های حمل ونقل مطرح شده است، بحث مسیریابی ماشین های حمل زباله است. علاوه بر آن، مدیریت ضعیف و جمع آوری و امحا سازی نامناسب ازآنجایی که مسائل و مشکلات زیست محیطی را در اکوسیستم شهری ایجاد می کند، به عنوان یک چالش جهانی محسوب می شود؛ زیرا ارائه این دسته از خدمات شهری به دلیل فقدان داده ها و اطلاعات کافی به طور معناداری مورد غفلت واقع شده است. هدف از این پژوهش ارائه راهکاری بهینه به منظور جمع آوری مناسب زباله های محلات 40 گانه شهر زابل هست تا با کمینه سازی زمان انجام مأموریت، سطح رضایت مندی شهروندان از این گونه خدمات شهری افزایش یاید. روش تحقیق توصیفی، از نوع مطالعات کاربردی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی است. به منظور انجام این پژوهش از الگوریتم فرا ابتکاری رقابت استعماری و نرم افزار Arc GIS استفاده شده است و تمامی برنامه نویسی های مربوطه در محیط نرم افزار MATLAB انجام شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که الگوریتم رقابت استعماری با تعریف 20 تکرار در تکرار 15 و با طی زمانی برابر با 4.11 ثانیه و با ضریب اطمینان 71 % به بهینه ترین حالت ممکن دست یافت و ترتیب مربوط به بهینه ترین تقاطع ها را نشان داد.
تغییرات زمانی-فضایی غلظت هواویزه در استان سیستان و بلوچستان (2018 – 2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان سیستان و بلوچستان به دلیل موقعیت جغرافیایی تحت تأثیر بلایای طبیعی مختلف، ازجمله گردوغبار و غلظت زیاد هواویزه قرار دارد. هدف این پژوهش تحلیل فضایی و زمانی این مخاطره در گستره استان سیستان و بلوچستان می باشد.برای دستیابی به این هدف و واکاوی تغییرات زمانی و فضایی غلظت آیروسل ، از محصول عمق نوری هواویزه ( AOD ) سنجنده مودیس ماهواره آکٌوا و تِرآ ( MODAL2_M_AER_OD ) با دقت مکانی 10×10 کیلومتر طی دوره آماری 2018-2000 در دوره گرم سال (ژوئن، جولای و اوت) استفاده شد . نتایج نشان داد، بیشینه مقدار غلظت هواویزه متعلق به نواحی همچون زابل، زهک، هیرمند، هامون، ایرانشهر، بمپور، حوضه جازموریان، چابهار و کنارک می باشد. به طور متوسط بیشترین تغییرات زمانی غلظت هواویزه مربوط به نواحی جنوبی استان شامل دشتیاری، پُلان و چابهار و کمترین تغییرات آن در نواحی شمالی پیشین، پٌلان، چابهار، کٌنارک و بمپٌور است . روند تغییرات این شاخص بر پایه روش ناپارامتریک من-کندال در دو سطح معنی داری ۹۵ و ۹۹ درصد به صورت پیکسل مبنا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این بخش نشان داد که AOD در ماه های ژوئن، جولای و اوت (تابستان) در مناطق جنوبی استان تا حوالی شهرستان زاهدان مانند دلگان، ایرانشهر، بمپور، بزمان، میرجاوه، نوک آباد، زاهدان، نصرت آباد، زابلی، قصرقند، ایرندگان و دشت سیب و سوران دارای روندی مثبت و افزایشی و مناطق تقریباً شمالی استان همچون کورین، زابل، زهک، سیرکان (بم پشت)، هامون دارای روندی منفی و کاهشی می باشند.
اولویت بندی مخاطرات محیطی جنگل های مانگرو استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
69 - 82
حوزههای تخصصی:
جنگل های مانگرو همواره در معرض صدمات بسیاری ناشی از مخاطرات طبیعی و انسانی مختلف قرار دارند، به همین سبب برنامه ریزی به منظور فراهم آوردن ابزارهای مناسب برای جلوگیری یا کاهش آثار این مخاطرات ضروری به نظر می رسد. بنابراین در این مطالعه تهدیدات طبیعی و انسانی موجود و پیش روی جنگل های مانگرو در محدوده ی استان هرمزگان با هدف شناسایی و معرفی آن به بخش های مدیریتی در جهت کاهش خطرات و پیشگیری عوامل تهدید، انجام گرفت. شناسایی فهرست اولیه تهدیدات با استفاده از مرور منابع داخلی و خارجی و مصاحبه با کارشناسان خبره و حاضر در منطقه انجام و تعداد 34 عامل تهدید شناسایی شد. بر اساس تهدیدات شناسایی شده، پرسشنامه ای تهیه و روایی کیفی و کمی آن تعیین شد. براساس روش نسبی روایی محتوا تعداد 8 معیار (سرشاخه زنی؛ کاهش حق آبه زیست محیطی حوضه؛ نشت مواد نفتی شناورها؛ توسعه بندر و سازه های دریایی؛ فرسایش کرانه؛ تعلیف شترهای سرگردان؛ تغییرات الگوی بارش و تغییر الگوی شوری آب) دارای حداقل مقدار روایی بود. فهرست نهایی تهدیدات به روش دلفی و تعیین وزن هر یک از آن ها با روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شد. نتایج اولویت بندی تهدیدات نشان داد سرشاخه زنی، نشت مواد نفتی شناورها و فرسایش کرانه از مهم ترین تهدیدات جنگل های مانگرو در استان هرمزگان هستند.
بررسی میزان آسیب پذیری تأسیسات شهر ایلام در برابر مخاطرات محیطی (سیل) با رویکرد پدافند غیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
33 - 52
حوزههای تخصصی:
کاهش آسیب پذیری تأسیسات شهری جهت تقلیل میزان خسارات با بهره گیری از رویکردهای جدید مدیریت بحران از قبیل پدافند غیرعامل که می تواند در ایجاد محیطی ایمن در شهرها مؤثر واقع شود از مهم ترین اهدافی است که امروزه برنامه ریزان و مدیران شهری درصدد اجرای آن در شهرها می باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان آسیب پذیری تأسیسات شهری در سطح شهر ایلام با توجه به اصول پدافند غیر عامل و با تأکید بر مخاطرات محیطی انجام گرفته است. روش تحقیق برای تبیین وضع موجود و یافتن پاسخی برای سؤالات تحقیق، روش توصیفی-تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای و نیز میدانی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از تلفیق دو تکنیک AHP_FUZZY و GIS انجام گرفته است. نتایج نشان می دهند که شهر ایلام در برابر مخاطرات سیل براساس اصول پدافند غیرعامل آسیب پذیر می باشد. همچنین تأسیسات شهر ایلام از جمله شبکه توزیع برق و گاز رسانی و بیشتر شبکه های توزیع آب و فاضلاب براساس اصول پدافند غیرعامل در نقاط ایمن شهر قرار گرفته اند ولی بخش مهمی از شبکه لوله های اصلی انتقال آب شرب در مناطق بحرانی سیلاب واقع شده اند که در این پژوهش نقاط ایمن از دیدگاه پدافند غیرعامل شناسایی شده اند تا تدابیر لازم جهت تغییر مسیر آن ها توسط ارگان های ذی ربط صورت پذیرد.
پایش تغییرات خط ساحلی کرانه های جنوب خاوری دریای خزر از 1356 تا 1396(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
161 - 184
حوزههای تخصصی:
خط ساحلی یکی از لندفرم های مناطق ساحلی است که از تغییرات بسیار شتابانی برخوردار است. موقعیت خط ساحلی همواره تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسانی درحال تغییر است. بنابراین، اندازه گیری سریع و دقیق تغییرات آن برای مدیریت ساحلی، پژوهش در زمینه تغییرات تراز دریا، حفاظت از محیط ساحلی و توسعه پایدار ساحلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر، پایش تغییرات خط ساحلی کرانه های جنوب خاوری دریای خزر تحت تاثیر نوسانات تراز دریا طی دوره 1396-1356 خورشیدی است. دراین راستا، از مجموعه تصاویر ماهواره لندست سری سنجنده های MSS, TM, ETM+ & OLI ، Google Earth ، نقشه های توپوگرافی و بازدیدهای میدانی به شیوه تحلیلی- توصیفی استفاده شده است. پس از انجام تصحیحات احتمالی لازم برروی تصاویر، ترکیب و ادغام باندها با همدیگر، مناسب ترین ترکیب باندی برای آشکارسازی خط ساحلی انتخاب گردید. سپس باتوجه به میزان تغییرات کرانه های منطقه، 7 سلول ساحلی در منطقه تعریف شد. سپس، موقعیت خط ساحلی از طریق ردگیری موقعیت خط داغاب از طریق روش تفکیک چشمی و طیفی استخراج شده و به صورت لایه های رقومی در پایگاه داده وارد گردیدند. تمامی این مراحل در نرم افزارهای ERDAS و ArcGIS انجام شده است. تغییرات رخ داده در دو بازه زمانی، از 1375-1356 و 1396-1375 پایش شده اند. یافته ها نشان می دهند طی دوره نخست، فرسایش فرایند غالب منطقه بوده است. کمترین میزان فرسایش حدود 46/2 کیلومترمربع در محدوده LC2 و بیشترین میزان آن حدود 80/168 کیلومترمربع در محدوده LC5 بوده و تنها حدود 0915/0 کیلومترمربع رسوب گذاری در محدوده LC1 رخ داده است. اما طی دوره دوم، فرایند غالب منطقه رسوب گذاری بوده است. کمترین و بیشترین میزان رسوب گذاری به ترتیب حدود 40/1 کیلومترمربع در محدوده LC2 و حدود 55/72 کیلومترمربع در محدوده LC5 بوده است. طی این دوره تنها حدود 68/0 کیلومترمربع فرسایش در محدوده LC1 رخ داده است.
شناسایی واحدهای ژئومورفولوژی مشابه جهت اعمال مدیریت یکسان بر اساس شدت بیابانزائی (مطالعه موردی سیستان و بلوچستان- سراوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
167 - 182
حوزههای تخصصی:
برای اجرای مدیریت صحیح پس از تهیه نقشه بیابان زایی شناخت واحدهای مشابه بسیار ضروری است. چرا که دو واحد ژئومورفولوژیک یا دو واحد کاری که از نظر شدت بیابان زایی یکسان می باشند، الزاماً مدیریت یکسانی نیاز ندارند. در این مطالعه برای شناسایی واحدهای مشابه که مدیریت یکسانی نیاز دارند ابتدا شدت بیابان زائی با توجه به 4 معیار مهم اثر گزار در منطقه (معیارهای اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و فرسایش بادی) بر اساس مدل IMDPA مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس با کمک روش تجزیه خوشه ای واحدهای مشابه شناسایی و طبقه بندی گردید. نتایج حاصل از ارزیابی مدل بیابان زائی نشان داد که 32/59 درصد از کل مساحت واحدهای کاری در کلاس شدید و 68/40 درصد مساحت مناطق مورد مطالعه در کلاس متوسط از نظر شدت بیابان زائی قرار گرفته است. همچنین نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای برای شناسائی واحدهای مشابه نشان داد که کل واحدهای ژئومورفولوژیکی در شش خوشه متفاوت قرار گرفته است. بر اساس نتایج مشاهده شد که الزاماً دو واحد کاری که شدت بیابان زائی یکسانی دارند در یک خوشه قرار ندارند و واحدهای کاری با شدت یکسان در خوشه های متفاوتی قرار می گیرند. لذا می توان گفت که استفاده از روش خوشه بندی به همراه مدل های بیابان زائی جهت شناسایی واحدهای مشابه برای برنامه ریزی و اجرای برنامه های مدیریتی از کارائی مناسبی برخوردار می باشد.
شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش و جابجایی عمودی با استفاده از تصاویر راداری (مطالعه موردی: محدوده شهری و حاشیه شهری لواسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
1 - 18
حوزههای تخصصی:
مخاطرات ژئومورفولوژی به عنوان یکی از مخاطرات محیطی محسوب می شود که می تواند با خسارات زیادی همراه شود. بسیاری از مناطق ازجمله دامنه های جنوبی البرز، مستعد وقوع انواع مخاطرات ژئومورفولوژی هستند؛ بنابراین در این تحقیق به بررسی مخاطرات ناشی از جابجایی عمودی و زمین لغزش در محدوده شهری و حاشیه شهری لواسان، واقع در دامنه های جنوبی البرز پرداخته شده است. این تحقیق در ۳ مرحله انجام شده است. در مرحله اول به منظور ارزیابی جابجایی عمودی منطقه از ۲۷ تصویر راداری سنتینل ۱ و روش سری زمانیSBAS استفاده شده است. در مرحله دوم به منظور پتانسیل سنجی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش از ۸ پارامتر ژئومورفولوژی، زمین شناسی و انسانی و همچنین مدل تلفیقی منطق فازی و ANP استفاده شده است. در مرحله سوم نیز، بر اساس نتایج حاصل از ارزیابی جابجایی عمودی و همچنین پتانسیل سنجی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش، مناطق مخاطره آمیز محدوده مطالعاتی شناسایی شده است. نتایج حاصل از روش سری زمانی SBAS نیز بیانگر این است که محدوده مطالعاتی در طی دوره زمانی ۳ ساله حدود ۴/۱۲ میلی متر بالاآمدگی و همچنین ۲/۱۰۳ میلی متر فرونشست داشته است. نتایج پتانسیل سنجی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش نیز بیانگر این است که مناطق شمالی محدود مطالعاتی پتانسیل خیلی زیادی جهت وقوع زمین لغزش دارد. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی مناطق مخاطره آمیز در محدوده مطالعاتی بیانگر این است که مناطق مستعد لغزش ۱/۳۰ کیلومترمربع، مناطق دارای جابجایی بیش از ۴۵ میلی متر ۲۷/۲۶ کیلومترمربع و همچنین مناطق مستعد لغزش و دارای جابجایی بیش از ۴۵ میلی متر ۹۷/۶ کیلومترمربع از محدوده را دربرگرفته است.
شناسایی و پهنه بندی مناطق مستعد زمین لغزش با استفاده از روش شیءگرا و تحلیل شبکه (ANP) (مطالعه موردی: حوضه آبریز شاهرودچایی شهرستان خلخال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
39 - 59
حوزههای تخصصی:
حرکتهای دامنه ای به ویژه زمین لغزش در زمره پرخطرترین و زیان بارترین مخاطرات محیطی است که در دهه های اخیر شتاب فزاینده ای یافته است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان کارایی تکنیک پردازش شیءگرای تصاویر ماهواره ای سنتینل 2A در شناسایی، آشکارسازی و پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش ها در حوضه آبریز شاهرودچایی شهرستان خلخال صورت گرفت. به همین دلیل ابتدا با استفاده از پردازش شیءگرا زمین لغزش های رخ داده در منطقه شناسایی گردیدند و سپس با استفاده از روش تحلیل شبکه (ANP) منطقه موردمطالعه از نظر خطر وقوع زمین لغزش پهنه بندی گردید. جهت استخراج زمین لغزش ها از لایه ارتفاع، شیب، جهت جریان، شاخص پوشش گیاهی و تصویر سنتینل 2A استفاده گردید؛ با بررسی های میدانی صورت گرفته مشخص گردید که زمین لغزش های موجود (81 زمین لغزش) در منطقه با دقت 94 درصد و ضریب کاپای 91 درصد با روش شیءگرا شناسایی و استخراج گردیده اند؛ و این نشان دهنده ی توانایی بالای پردازش شیءگرا در شناسایی مناطق مستعد زمین لغزش می باشد. در ادامه با استفاده از روش تحلیل شبکه و به کارگیری 11 پارامتر ارتفاع، شیب زمین، جهت شیب، کاربری زمین، زمین شناسی، شاخص طول شیب (LS)، شاخص رطوبت توپوگرافیک (TWI)، شاخص قدرت آبراهه (SPI)، فاصله از گسل، فاصله از جاده و فاصله از آبراهه، پهنه بندی منطقه مورد مطالعه از نظر خطر وقوع زمین لغزش انجام گرفت که با توجه به نتایج بدست آمده 13/39 درصد از اراضی محدوده مورد مطالعه از پتانسیل بسیار بالایی برای وقوع زمین لغزش برخوردار می باشند. همچنین، درصد قابل توجهی از زمین لغزش ها در طبقه با حساسیت زیاد تعداد 50 زمین لغزش (72/61) قرار دارند. لذا می توان گفت دقت مدل بکار رفته در پهنه بندی حساسیت وقوع زمین لغزش قابل قبول است.
ارزیابی خطر فرسایش خاک در کاربری های اراضی با استفاده از معادله اصلاح شده جهانی فرسایش خاک (مطالعه موردی: حوضه آبریز سیکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
41 - 63
حوزههای تخصصی:
نوع و شدت فرسایش خاک در یک منطقه، تابع شرایط اقلیمی، پستی وبلندی زمین، خاک و کاربری اراضی است که در این میان اهمیت کاربری اراضی به دلیل نقش مؤثر انسان بر آن نسبت به دیگر عوامل زیادتر است. در این پژوهش با استفاده از معادله جهانی فرسایش خاک و با بهره گیری از تصاویر ماهواره ای سنتینل 2، میزان فرسایش خاک در کاربری های مختلف حوضه آبریز سیکان برآورد گردید. ابتدا هر یک از لایه های R (عامل فرسایندگی بارندگی)، K (عامل فرسایش پذیری)، LS (عامل توپوگرافی) و P (عامل حفاظت خاک) و تحلیل های مرتبط با آن در نرم افزار Arc GIS تهیه شدند. از تصاویر سنجنده ماهواره Sentinel 2 نیز جهت تهیه عامل پوشش گیاهی (C) و کاربری های اراضی حوضه در محیط ENVI 5.3 استفاده گردید. نتایج نشان داد میزان کل فرسایش در حوضه برابر با 12811004 تن در سال و میانگین فرسایش برابر 62/17 تن در هکتار در سال است. در بین کاربری ها، مراتع متوسط با میانگین فرسایش 98/27 تن در هکتار در سال بیشترین و مناطق کشاورزی آبی و مسکونی به ترتیب با میانگین فرسایش 43/0 و 44/0 تن در هکتار در سال کمترین فرسایش را نشان دادند. در بین عوامل تأثیر گذار در هدر رفت خاک حوضه، عامل LS با همبستگی 9/0= r بیشترین سهم به خود اختصاص داد. بر اساس طبقه بندی هدر رفت خاک، 42 درصد از حوضه با مقادیر بالاتر از 16 تن در هکتار در سال در وضعیت شدیدی از لحاظ هدر رفت خاک قرار دارند که اجرای عملیات های حفاظت خاک و آبخیزداری به منظور جلوگیری از تخریب خاک و تقویت پوشش گیاهی به ویژه در بالادست حوضه بیش از پیش ضرورت و اهمیت می یابد.