فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
77 - 100
حوزههای تخصصی:
تپه های ماسه ای منطقه مورد مطالعه در پایین دست حوضه آبخیز روتک و 40 کیلومتری غرب شهرستان سراوان (بلوچستان) و در حاشیه شمالی اراضی زراعی منطقه واقع بوده و جهت مهاجرت و میزان حمل ماسه از نظر زمانی و مکانی از اهداف اصلی این تحقیق است. از داده های سمت و سرعت باد ایستگاه های سراوان، خاش و ایرانشهر (1391-1385) برای بررسی دینامیک تپه ها استفاده گردید. تپه های با مورفولوژی بارخان انتخاب و ژئومتری آنها به روش استریوگرافی و میزان تحرک آنها به روش فرایبرگر و دین (1979) بررسی گردید. نتایج نشان داد که سمت پیشروی بارخانها در این دوره از نظر زمانی متنوع بوده ولی از نظر مکانی برآیند جهت پیشروی آنها از طرف غرب و شمال غرب بطرف شرق و جنوب شرق بوده است. در حالیکه بادهای غالب از نظر فراوانی وقوع عمدتا با جهت شمال شرقی وزیده اند (گلباد)، اما گلماسه ها و جهت پیشروی تپه ها در اغلب موارد با جهت باد غالب همخوانی نداشتند. برآیند حرکت تپه ماسه ها در این دوره براساس درصد فراوانی وقوع ازطرف شمال غرب 9/28 %، از طرف جنوب غرب و شمال غرب و بدون پیشروی 8/17%، از طرف جنوب شرق 7/10%، و از طرف غرب و جنوب 5/3% بوده است. نتایج روش استریوگرافی دینامیک لحظه ای بارخان ها را نیز در این دوره عمدتا منطبق با گلماسه های حاصل از روش فرایبرگر و دین نشان دادند، بطوریکه میزان حمل ماسه ها بین 17 تا 20 m3/yr.m و شدت بادها کم انرژی بود. همچنین حمل ماسه های منطقه زمانی صورت می گیرد، که سرعت آستانه فرسایش بیشتر یا حداقل مساوی 78/6 m/s باشد. این نتیجه گیری از آن جهت حائز اهمیت است که می تواند در طراحی شبکه بادشکن ها مورد استفاده قرار گیرد. بدین معنی که برای تثبیت تپه ها شبکه های بادشکن باید عمود بر جهات وزش بادهای غرب تا شمال غرب تعبیه شوند، و سرعت باد در بین ردیف های بادشکن هم نباید از 78/6 m/s تجاوز نماید.
بررسی رابطه اشکال کارستی و ساختارهای تکتونیکی محدوده تمتمان نازلو چای، شمال غرب ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
43 - 65
حوزههای تخصصی:
نتایج حاصل از بررسی منطقه محدوده تمتمان نازلو چای، شمال غرب ارومیه، نشان می دهد اقلیم منطقه نیمه خشک و سرد بوده و رژیم بارش آن مدیترانه ای است. ژئومورفولوژی آن جوان و توپوگرافی اش رابطه مستقیم با ساختارهای زمین شناسی دارد؛ یعنی اغلب چین ها و شکستگی ها ارتفاعات را می سازند. سنگ شناسی سازند همراه با عملکرد فرآیندهای تکتونیکی که منجر به انحلال و ایجاد درزه و شکاف در سنگ ها شده است، شرایط لازم را جهت تشکیل اشکال نه چندان تکامل یافته کارستی فراهم کرده است مهم ترین اشکال کارستی منطقه عبارتند از کارن، پیناکل ها، کانال ها و دولین انحلالی و حفرات انحلالی، چشمه های کارستی و غارها که در امتداد درزه و شکاف ها و گسل ها گسترش یافته اند و بیانگر ارتباط بین این اشکال و ساختارهای تکتونیکی منطقه هستند. در این تحقیق به منظور پی بردن به ارتباط بین تکتونیک و کارست زایی، اقدام به اندازه گیری شیب و امتداد شکستگی ها (درزه ها و گسل ها) در 7 ناحیه شده است. نتایج به دست آمده از بررسی های صحرایی و مقایسه آن ها با اطلاعات موجود در اسناد سنجش ازدور نشان می دهد جهت غالب درزه ها در منطقه با جهت گسل ها انطباق دارد همچنین مشخص شده است که اشکال کارستی بیشتر در امتداد همین درزه ها به وجود آمده است. از طرف دیگر قسمت اعظم دره ها با ساختارهای زمین شناسی منطقه، یعنی گسل ها و چین ها نیز همخوانی دارد بنابراین تکتونیک نقش مؤثری در ایجاد اشکال کارستی و مخاطرات آن در منطقه داشته است بر اساس نقشه پهنه بندی مخاطرات ریزش سنگ تولید شده، 77/3 درصد از کل منطقه در محدوده خطر بالا قرار دارد.
بررسی کارایی شاخص های منتج از فناوری سنجش ازدور VCI، TCI و VHI در ارزیابی خشکسالی با تصاویر مودیس (مطالعه موردی: مناطق مرکزی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
189 - 224
حوزههای تخصصی:
خشکسالی وضعیتی از کمبود بارندگی و افزایش دما است که در هر منطقه جغرافیایی و در هر اقلیمی، حتی در مناطق مرطوب رخ می دهد که فراوانی و شدت وقوع آن در مناطق خشک و نیمه خشک بیشتر است. خشکسالی بدون اعلام قبلی رخ می دهد و دامنه تأثیر آن بر خلاف وقایع طبیعی دیگر بسیار وسیع می باشد. خسارات ناشی از خشکسالی غیر ملموس ولی بسیار وسیع و پر هزینه است. لذا اساس یک برنامه منظم برای مدیریت بهتر طبق رخدادهای گذشته پایش خشکسالی را ایجاب می کند. شاخص های خشکسالی هواشناسی مستقیماً از روی داده های هواشناسی نظیر بارندگی محاسبه می شوند و در صورت فقدان داده های مذکور، در پایش خشکسالی مفید واقع نخواهند شد. لذا تکنیک سنجش ازدور می تواند ابزاری مفید در پایش خشکسالی به شمار رود. در این تحقیق به بررسی ارتباط بین شاخص خشکسالی هواشناسی (شاخص SPI) و شاخص های سنجش ازدوری VCI، TCI و VHI در استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری، مرکزی و قم پرداخته شده است. در این راستا، با بهره گیری از تصاویر ماهواره مودیس سنجنده ترآ و داده های بارش ایستگاه های باران سنجی و سینوپتیک واقع در منطقه موردمطالعه، آشکارسازی تغییرات رخ داده در بازه زمانی 10 ساله محاسبه گردید. بدین منظور ابتدا با بررسی داده های ایستگاه های موجود و با استفاده از مدل شاخص بارش استاندارد شده (SPI) چهار ماه (فروردین، اردیبهشت، خرداد و تیر) به عنوان نمونه انتخاب شد. در این مطالعه با توجه به دقت زمانی، پوشش طیفی بالا، سهولت دسترسی، عدم نیاز به تصحیح اتمسفری و زمین مرجع نمودن، تصاویر با کد (MOD11A2 و MOD13A2) از محصولات ماهواره مودیس سنجنده ترا مربوط به سال های 2011 تا 2020 به دلیل اطمینان از وجود پدیده ترسالی و خشکسالی استفاده شد و سپس شاخص SPI با شاخص های VCI، TCI و VHI به صورت تلفیقی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج پایش خشکسالی نشان داد که طی این دوره ده ساله در برخی از سال ها خشکسالی شدید وجود داشته که در همان سال نیز بارش به میزان کمتری رخ داده است. برای مثال در سال 2020 این خشکسالی بسیار شدید بوده است و در سال 2011 ترسالی بسیار شدیدی را نشان داد. نتایج حاصل از همبستگی بین شاخص SPI و شاخص های سنجش ازدوری نشان داد که شاخص SPI بالاترین همبستگی را با شاخص VCI در سطح 01/0 دارد که مشخص گردید تصاویر MODIS و شاخص های ساخته شده دارای قابلیت لازم برای پایش خشکسالی می باشد. نتایج این تحقیق می تواند گزینه مناسبی برای تصمیم گیران به منظور بررسی نظارت، بررسی و حل وفصل شرایط خشکسالی مؤثر باشد و ضرورت تعریف نمایه ای را دو چندان کند.
بررسی اثر اقلیم بر فرایند هوازدگی سنگ ها (مطالعه موردی: حوزه آبخیز تالار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
249 - 263
حوزههای تخصصی:
رسالت این مقاله تعیین انواع و شدت هوازدگی و مناطق موفوژنیتک با توجه به اقلیم حاکم در حوزه آبخیز تالار استان مازندران است. به علت موقعیت خاص استان مازندران و واقع شدن بین دریا و سلسله جبال البرز، تنوع اقلیمی از جنوب به شمال در حوزه آبخیز تالار حاکم است. از طرف دیگر در حوزه آبخیز تالار هوازدگی سنگ ها با هیچ روشی مطالعه نشده است؛ درنتیجه شناخت دقیقی از نوع فرایند هوازدگی و مناطق مورفوژنیک در این حوضه وجود ندارد. به منظور پهنه بندی وضعیت هوازدگی و مناطق ژئومورفوژنتیک بر اساس مدل های لویس پلتیر، داده های اقلیمی شامل: میانگین بارش و دمای سالانه ۸ ایستگاه هواشناسی که دارای داده و طول دوره آماری 1345 - 1395 بودند، از سازمان هواشناسی تهیه شد و در پایگاه داده در محیط Arc GIS ثبت گردید. سپس روند دما و بارش حوضه آبخیز تالار مربوط به هر ایستگاه تعیین گردید. در ادامه رژیم های هوازدگی و مورفوژنتیکی در آبخیز تالار از روی نمودارهای مربوط تعیین گردیدند. پس از تعیین ارزش وزنی به آن ها، در پایگاه داده ثبت و نقشه های مربوط در محیط Arc GIS تولید شد. نتایج نشان داد حوزه آبخیز تالار ازنظر مورفوژنتیکی در سه منطقه نیمه خشک، ساوان و معتدل قرار می گیرد. در این میان بیشترین مساحت مربوط به منطقه ساوان (50%) و کمترین به منطقه معتدل (15%) است. ازنظر وضعیت هوازدگی، سه نوع هوازدگی شیمیایی متوسط، مکانیکی کم و خیلی کم در حوزه آبخیز تالار اتفاق می افتد که هوازدگی شیمیایی متوسط دارای بیشترین مساحت (56%) است.
تحلیل وضعیت فرونشست محدوده شهری همدان با استفاده از تصاویر راداری و ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
221 - 236
حوزههای تخصصی:
مخاطره فرونشست در طی سال های اخیر، شهرهای زیادی ازجمله شهرهای مناطق خشک و نیمه خشک ایران را با چالش جدی مواجه کرده است. شهر همدان ازجمله شهرهایی است که در معرض این مخاطره قرار دارد و به همین دلیل در این پژوهش به ارزیابی میزان فرونشست در محدوده این شهر پرداخته شده است. داده های مورد استفاده در این تحقیق شامل تصاویر راداری سنتینل 1، تصاویر ماهواره لندست، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM و اطلاعات مربوط به منابع آب زیرزمینی بوده است. ابزارهای مهم نیز تحقیق شامل ArcGIS ، GMT و ENVI بوده است. این تحقیق به طورکلی در سه مرحله انجام شده است که در مرحله اول، نقشه های کاربری اراضی منطقه مربوط به سال های 1991 و 2020، تهیه و تحلیل شده است. در مرحله دوم وضعیت افت منابع آب زیرزمینی در محدوده مطالعاتی بررسی شده است و در مرحله سوم نیز با استفاده از تصاویر راداری و روش سری زمانی SBAS ، میزان فرونشست منطقه در طی دوره زمانی سه ساله (2017 تا 2020) محاسبه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، محدوده شهری و حاشیه شهری همدان سالانه با حدود 1 متر افت منابع آب و 7/. کیلومترمربع توسعه فیزیکی مواجه شده است. همچنین میزان فرونشست این محدوده در طی دوره زمانی سه ساله، بین 6 تا 98 میلی متر بوده است که مطابق نقشه نهایی تهیه شده، مناطق غربی شهر همدان بین 60 تا 98 میلی متر، مناطق مرکزی بین 30 تا 60 میلی متر و بخش زیادی از مناطق شرقی آن بین 6 تا 30 میلی متر فرونشست داشته است. با توجه به اینکه بیش ترین میزان توسعه فیزیکی شهر همدان در طی سال های اخیر، در مناطق غربی و حاشیه ای این شهر بوده است؛ می توان گفت که توسعه فیزیکی شهر همدان به موازات افت منابع آب زیرزمینی، عامل اصلی این فرونشست بوده است.
مسیریابی حرکت گردوغبار بر اساس غلظت ذرات معلق و مدل هواشناسی در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
185 - 200
حوزههای تخصصی:
گردوغبار یکی از مخاطرات طبیعی است که عمدتاً در مناطق خشک و نیمه خشک جهان ازجمله ایران رخ می دهد. در سال های اخیر، طوفان های گردوغبار به یکی از مهم ترین چالش های آلودگی هوای استان همدان تبدیل شده است و شناسایی کانون های تولیدکننده این پدیده اولین گام در مدیریت و کنترل آن به شمار می رود. ؛ ازاین رو در این مقاله به شناسایی کانون های تولید گردوغبار در استان همدان با استفاده از شاخص عمق اپتیکی اخذشده از تصاویر سنجنده مادیس و همچنین، مدل سازی عددی پیش بینی جریان هوا در بازه زمانی سال 2008 تا پایان سال 2018 پرداخته شده است. مسیر باد در 48 ساعت قبل از طوفان برای منشأ خارجی و 12 ساعت برای منشأ داخلی تعیین شد. داده های هواشناسی مدل نیز از سامانه یکپارچه سازی داده های جهانی دریافت شد. درنهایت با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی و ابزارهای تحلیل مکانی، نمایش حرکت گردوغبارها از منشأ شکل گیری تا داخل محدوده استان همدان ردیابی شد. نتایج نشان داد که منشأ پدیده های گردوغبار ورودی به این استان دارای سه منشأ داخل استان (شهرستان های فامنین، ملایر و رزن)، خارج از استان (استان های کردستان، خوزستان و مرکزی) و خارج از کشور (غرب عراق، سوریه، اردن و شمال عربستان) است که بیانگر لزوم مطالعه پایش مکانی گردوغبارهای این منطقه است. درنهایت، ترکیب روش های سنجش ازدوری و مدل های اسپلیت به همراه اطلاعات زمینی گردوغبار می تواند دالان های تحت تأثیر گردوغبار را به خوبی نشان دهد.
ارزیابی آسیب پذیری محلات شهری در برابر بحران زلزله (نمونه موردی: محلات شهر ورزقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
خطر زلزله همواره جوامع بشری را تحت الشعاع خود قرار می دهد و خسارات جبران ناپذیری به این جوامع وارد می آورد؛ بنابراین، آمادگی مقابله با این بحران از طریق شناسایی نقاط آسیب پذیر و برطرف کردن آنها در جهت کاهش آسیب های ناشی از زلزله مؤثر است. در این راستا، پژوهش حاضر، آسیب پذیری کالبدی محلات شهر ورزقان را در ارتباط با شاخص های 14 گانه تأثیرگذار در آسیب پذیری در مقابل زلزله مورد بررسی قرار داد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است، که با استفاده از لایه های مکانی مربوط به شاخص های مذکور انجام گرفته است. جهت تحلیل و همپوشانی لایه ها از روش MAP ALGEBRA (RASTER CALCULATOR) در محیط نرم افزار GIS بهره گرفته شده است. جهت وزن دهی لایه ها نیز از روش ANP استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که، درصد قابل توجهی از شهر ورزقان در کلاس های آسیب پذیری زیاد و بسیار زیاد واقع شده است. حتی افزون بر 70 درصد محلاتی مانند بولبول چشمه سی در کلاس آسیب پذیری زیاد و بسیار زیاد جای گرفته اند. با توجه به پهنه بندی آسیب پذیری لرزه ای شهر و توزیع کلاس های آسیب پذیر در سطح محلات شهر می توان نتیجه گرفت که کل پهنه شهر ورزقان نسبت به رخداد زمین لرزه آسیب پذیر است. در محلاتی که کلاس های آسیب پذیری کم و خیلی کم، وسعت قابل توجهی از شهر را در برگرفته، کاربری های بایر، فضاهای باز، کشاورزی و فضاهای سبز درصد قابل توجهی از فضای محله را اشغال نموده اند؛ و درنتیجه از آسیب پذیری پایینی در برابر زلزله برخوردار می باشند.
ارتباط بین کووید-19 و تغییرات آلاینده های هوا با استفاده از تصاویر ماهواره ای؛ مطالعه موردی: کلان شهرهای تهران، اصفهان و مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مشاهده اولین مورد تائید شده کووید-19 در شهر قم در 30 بهمن 1398 محدودیت هایی توسط دولت و دستگاه های اجرایی جهت جلوگیری از شیوع ویروس کووید-19 در تمام شهرهای ایران اعمال شد. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی تغیر در تولید و انتشار آلاینده های دی اکسید گوگرد، دی اکسید نیتروژن، مونوکسید کربن و ازن در قبل و بعد از شیوع ویروس کووید-19 در سه کلان شهر تهران، اصفهان و مشهد با استفاده از داده های ماهواره ای سنتینل-5 انجام گرفت. برای این منظور با استفاده از سامانه گوگل ارث انجین مقادیر غلظت این آلاینده ها به صورت میانگین ماهانه در دو بازه 1 اسفند 1397 تا 1 اسفند 1398 برای دوره پیش از شیوع کووید-19 و بازه 1 اسفند 1398 تا 1 اسفند 1399 برای دوران شیوع کووید-19 در نظر گرفته شد. سپس برای ارزیابی معنی دار بودن تغیر در غلظت این آلاینده ها در قبل و بعد شیوع ویروس کووید-19 از آماره T-test (t وابسته) در سطح معنی داری 05/0 >p-value استفاده شد. نتایج آزمون T-test نشان داد که برای آلاینده های دی اکسید گوگرد، دی اکسید نیتروژن، مونوکسید کربن در هر سه شهر هیچ تغیر معناداری در میانگین غلظت داده ها رخ نداده است؛ اما ازن برای هر سه شهر تهران، اصفهان و مشهد دارای روند کاهشی و سطح معنی داری 05/0 >p-value بوده است. بیشترین مقدار تغیر در کاهش غلظت ازن برای کلانشهر تهران در خرداد ماه و آبان تا بهمن، برای اصفهان بین مهرماه تا اواسط دی و برای مشهد در اردیبهشت تا خرداد ماه و آبان تا بهمن مشاهده شد. همچنین، تغییرات مکانی ازن در شهر تهران در قبل و بعد شیوع اپیدمی قابل توجه بوده است. نتایج این مطالعه نشان داد که اعمال محدودیت ها نتیجه ای در کاهش انتشار آلاینده های اولیه از منابع انسانی نداشته است و فقط ممکن است در طی یک بازه کوتاه غلظت آلاینده ها کاهش یابد اما بعد از رفع محدودیت ها مجدد روند افزایشی داشته باشند.
واکاوی مقایسه ای رخدادهای فرین برفی ایران با تأکید بر موقعیت تاوه قطبی و الگوهای پیوند از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۹۶-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
رخداد فرین برفی که ممکن است در هر زمانی از دوره سرد سال رخ دهد، اثرات اقتصادی و اجتماعی مهمی را به همراه دارد. بنابراین، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از این رخدادها، اهمیت شناسایی سازوکارهای همدیدی مرتبط با رخدادهای فرین برفی را آشکار می سازد. به منظور دست یابی به این هدف، با استفاده از داده های روزانه بارش و دمای ایران در دوره آماری 2016-1951 و براساس معیارهای چندگانه، دو دوره سه-روزه رخداد فرین برفی ایران در دوره های 9-7 فوریه 1972 و 4-2 فوریه 1988، شناسایی شد. پس از انتخاب نمونه ها، واکاوی آماری نمایه های پیوندازدور انجام شد و سپس، با استفاده از داده های بازواکاوی NCEP-NCAR، به ترسیم الگوهای ترکیبی از وضعیت سطح زمین و وردسپهر زیرین، میانی و زِبرین به شکل میانگین سه-روزه پرداخته شد. نتایج به دست آمده از واکاوی نمایه های پیوندازدور و مطابقت آن ها با الگوهای همدیدی، نشانگر ضعیف شدن تاوه قطبی وردسپهری و تقسیم شدن آن به شکل چند مرکز در دوره های رخداد فرین برفی مورد بررسی است. در رخداد 9-7 فوریه 1972، گرچه این مراکز به سمت عرض های میانی جابه جا شده اند ولی به طور کامل از منطقه شمالگان دور نشده و تا اندازه ای موقعیت خود را در این منطقه حفظ کرده اند. در رخداد 4-2 فوریه 1988، مراکز تاوه، جابه جایی استواسوی بیشتری به عرض های میانی نشان داده اند که پدیدار شدن فازهای منفی NAM و AO نیز نمایانگر چنین وضعیتی است. به هرحال، در هر دو رخداد، مرکز قوی و اصلی تاوه قطبی وردسپهری، در نیمکره شرقی و بنابراین در موقعیتی نزدیک به ایران قرار داشته است. ضعیف شدن رودباد جنب حاره در نیمکره شرقی و به ویژه در محدوده دریای مدیترانه، سبب انتقال زبانه هایی از تاوایی پتانسیل به سمت عرض های میانی شده است. پیشروی استواسوی این زبانه ها، شکل گیری ناوه های ارتفاعی را در مناطق غربی و شرقی دریای مدیترانه سبب شده که همراه با پشته پرارتفاع میان آن ها، به شکل گیری الگوهای بندال امگا و شارش شکافته شده به ترتیب در رخدادهای فوریه 1972 و 1988 در این محدوده جغرافیایی منجر شده است. مرز جنوبی پیشروی ناوه ها را پربند معرّف لبه تاوه با ارتفاع 552 ژئوپتانسیل دکامتر مشخص کرده که تا نیمه جنوبی ایران امتداد داشته است و در دوره رخداد فرین فوریه 1972 در مقایسه با الگوی مربوط به رخداد فرین فوریه 1988، پیشروی استوا سوی بیشتری به عرض های میانی و درنتیجه، بر فراز ایران داشته است.
تبیین الگوی اثرگذاری ظرفیت تاب آوری شهری بر امنیت غذایی خانوارهای شهری در دوران پاندمی کرونا (مطالعه موردی: شهر ماسال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
311 - 333
حوزههای تخصصی:
ویروس کرونا سال ها پیشرفت در کاهش فقر، بهبود گرسنگی، افزایش مراقبت های بهداشتی و کیفیت آموزش را با خطر جدی روبه رو کرد. شیوع ویروس کرونا طبق گزارش های سازمان های بین المللی بر شمار گرسنگان، فقرا و افراد دارای سوءتغذیه افزوده است و جهان را با موجی از ناامنی غذایی روبه رو کرده است. در همین راستا نقش ظرفیت تاب آوری شهری در سطح خانوار و اجتماع، در کاهش اثرات بحران بر کیفیت زندگی و بازیابی توان اولیه و حفظ آن در طول پاندمی قابل توجه است. ظرفیت تاب آوری مجموعه ای از شرایط است که خانواده ها را قادر می سازد در مواجهه با شوک ها به انعطاف پذیری لازم دست یابند. ظرفیت تاب آوری در این مقاله شامل سه جنبه جذبی، تطبیقی و تغییرپذیری و همچنین طیف وسیعی از ظرفیت های خاص می شود. تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر پیمایش(زمینه یاب) است؛ همچنین با توجه به واکاوی ارتباط بین متغیرهای مستقل(ظرفیت تاب آوری) و وابسته (شاخص های امنیت غذایی) در زمره تحقیقات همبستگی نیز قرار می گیرد. جامعه آماری تحقیق شامل سرپرستان خانوار در شهر ماسال، روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر 384 نفر تعیین گردیده است. هدف آن تبیین نقش ظرفیت تاب آوری شهری در حفظ وضعیت شاخص های امنیت غذایی (موجود بودن غذا، دسترسی به غذا، بهره مندی غذایی و پایداری) در طول پاندمی کرونا در شهر ماسال است. برای این کار از نرم افزارهای SPSS و LISREL 8.80 استفاده شده است. نتایج معادلات ساختاری می دهد ظرفیت های سه گانه در حفظ و بهبود شاخص های امنیت غذایی مؤثر بوده اند. همچنین ظرفیت های زیر تأثیر منفی کرونا را بر امنیت غذایی خانوار کاهش داده است: سرمایه اجتماعی، سرمایه انسانی، کسب اطلاعات، دارایی ها، تنوع معیشتی، شبکه های ایمنی، دسترسی به بازارها و خدمات، توانمندسازی زنان، حکمروایی و قابلیت های روانی، قابلیت های اجتماعی.
تحلیل فضایی عوامل اقتصادی، اجتماعی مؤثر بر سوء مصرف مواد مخدر درسکونتگاههای روستایی، مطالعه موردی: روستای دیزج آباد (شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۲۸-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر با عوامل اقتصادی – اجتماعی در روستای دیزج آباد شهرستان زنجان انجام شده است و به لحاظ نوع، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی(مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) است. پرسشنامه اساسا از سوالات بسته(در مقیاس های اسمی و نسبی) و با پاسخ های در طیف لیکرت پنج مقیاس تشکیل شده است. روایی شاخص های تحقیق توسط کارشناسان مورد بررسی و اصلاح قرار گرفت و مقدار پایایی براساس آلفای کرونباخ 784/0 محاسبه گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی، یومن ویتنی و تی دو گروهی استفاده شده است. در محیط نرم افزار آرک جی آی اس از آزمون های تحلیل نقاط داغ و شاخص محلی انسلین موران و برای تحلیل خوشه ای و وزن دهی از رگرسیون وزن دهی شده جغرافیایی بهره گرفته شده است. نتایج آزمون ها نشان می دهد که افراد با تحصیلات پایین دارای اعتیاد بالاتری نسبت به سایر افراد بوده اند و گویه های شغل با مقدار 730/- و سطح معناداری 465/0، سطح درآمد با مقدار 594/- وسطح معناداری 553/0 هیج رابطه معناداری با اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر با توجه به آماره Z را ندارند.
تحلیلی مکانی بر تاب آوری کالبدی - زیرساختی شهر چمستان در برابر سیلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
37 - 56
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل روابط بین شاخص های مؤثر بر تاب آوری کالبدی - زیرساختی شهر چمستان در برابر سیلاب های شهری انجام شده است. شاخص های سنجش تاب آوری کالبدی - زیرساختی باتوجه به منطقه مطالعاتی، شامل دسترسی، بنا و سازه و دوری از محیط مخاطره آمیز طبیعی بوده که در قالب 12 زیرشاخص موردبررسی قرار گرفتند. پس از استانداردسازی زیرشاخص ها با توابع عضویت فازی، جهت انجام همپوشانی آن ها و تهیه سه شاخص یادشده، از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و نظرهای کارشناسی استفاده شد. دسترسی به مراکز بهداشتی - درمانی (374/0) مهم ترین زیرشاخص دسترسی، کیفیت بنا (647/0) اثرگذارترین متغیر شاخص سازه و بنا و فاصله از رودخانه (643/0) مهم ترین زیرشاخص دوری از محیط مخاطره آمیز طبیعی است. باتوجه به نقشه نهایی پهنه بندی تاب آوری کالبدی - زیرساختی، بیشتر مساحت شهر چمستان، بخش های مرکزی و شمالی شهر، در سطح تاب آور یا نسبتاً تاب آور کالبدی - زیرساختی در برابر سیلاب قرار دارد. بخش شمالی شهر که هسته اصلی چمستان می باشد، در رده های عدم تاب آوری و تاب آوری پایین کالبدی - زیرساختی قرار گرفته است که مجاورت با رودخانه واز و اراضی با شیب بالا، از مهم ترین دلایل پایین بودن سطح تاب آوری یا عدم تاب آوری کالبدی - زیرساختی شهر در مقابل سیلاب است. در این خصوص و به جهت افزایش تاب آوری کالبدی، رعایت حریم رودخانه، عدم تغییر کاربری اراضی، عدم انجام فعالیت های برداشت شن و ماسه از بستر رودخانه، دیواره سازی مهندسی در سواحل رودخانه و ایجاد کانال های فرعی جهت هدایت سرریز جریان آب رودخانه در مواقع سیلابی، می تواند مؤثر باشد.
پهنه بندی خطر سیل با استفاده از مدل عددی CCHE2D در رودخانه حبله رود-بازه پایین دست روستای بن کوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۱
137 - 152
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر با توجه به وضعیت رودخانه حبله رود در بازه پایین دست روستای بن-کوه در استان سمنان و احتمال وقوع سیل و خسارات ناشی از آن و در معرض بودن عناصر متعدد و باارزش واقع در سیلابدشت، با استفاده از مدل عددی CCHE2D ، نقشه خطر سیل با دوره بازگشت 100 ساله به عنوان سیل مبنا تهیه شد. هدف از انجام این پژوهش، تعیین پهنه سیل مبنا و مشخص کردن مناطق در معرض خطر در راستای مدیریت ریسک سیل است. بدین منظور، ابتدا داده های موردنیاز برای اجرای مدل در منطقه موردمطالعه از قبیل نقشه بزرگ مقیاس توپوگرافی تهیه شده و مشخصات جریان (سرعت و عمق) اندازه گیری شد و سپس شبکه محاسباتی تنظیم شد. واسنجی مدل به منظور ارائه بهترین برآورد مدل ابتدا از طریق انتخاب شبکه برتر و سپس با تغییر ضریب زبری انجام شد. صحت سنجی شبیه سازی انجام شده با مقایسه نتایج برآوردی مدل با مقادیر برداشت شده سرعت و عمق جریان در سه مقطع در طول بازه انجام شد. خطای مدل برای پارامتر سرعت جریان، با شاخص های RMSE و MAE به ترتیب برابر084/0 و 41/7 درصد برآورد شد. با توجه به نقشه خطر سیل با دوره بازگشت 100 ساله مشخص شد که عمدتاً مناطقی که دارای کاربری های باغ، زراعت، مرتع و مسکونی هستند زیر پوشش سیل 100 ساله قرار خواهند گرفت و تقریباً 18 درصد منطقه در طبقه خطر متوسط و زیاد قرار خواهد داشت. انتقال یافته های این تحقیق به جوامع محلی به صورت نقشه و نمایش وضعیت قرارگیری کاربری های مختلف در پهنه سیل 100 ساله می تواند در ارتقاء آگاهی و ادراک آن ها از خطر سیل بسیار مؤثر باشد.
ارزیابی کارایی مدل های دو متغیره در تعیین حساسیت پذیری فرونشست آبخوان دشت کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
69 - 98
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین یکی از مهم ترین مشکلات محیط زیستی است که بر کشاورزی و زیرساخت های شهری تأثیر می گذارد. لذا به منظور برنامه ریزی برای کاهش خطرات ناشی از فرونشست، شناسایی مناطق پرخطر و مستعد وقوع این پدیده در دشت های مختلف ایران ضروری است. هدف اصلی این تحقیق، حساسیت پذیری فرونشست زمین در آبخوان کاشان با استفاده از روش های دمپستر- شفر، وزن دهی شواهد، آنتروپی شانون و نسبت فراوانی است. برای انجام این تحقیق از 14 عامل مؤثر بر وقوع فرونشست شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، انحنای سطح، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل، فاصله از جاده، لیتولوژی، کاربری اراضی، انحنای طولی و عرضی، تغییرات سطح ایستابی، فاصله از معدن و تراکم چاه در سطح آبخوان استفاده شد. آنگاه پس از تعیین 108 موقعیت فرونشست و نیز 108 موقعیت عدم فرونشست در سطح آبخوان، این نقاط به صورت تصادفی و به نسبت 30 و 70 درصد به ترتیب به عنوان داده های اعتبارسنجی و داده های آزمون طبقه بندی شدند و برای ارزیابی هرکدام از مدل ها از منحنی تشخیص عملکرد نسبی ( ROC ) استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین روش های مورداستفاده بر اساس منحنی ROC و میزان AUC ، روش نسبت فراوانی (آموزش: 84/0 و اعتبارسنجی: 89/0) بهترین عملکرد را داشته است و به عنوان بهترین روش پیش بینی مناطق دارای حساسیت فرونشست در منطقه مطالعاتی معرفی می شود. روش های آنتروپی شانون، دمپستر- شفر و وزن دهی شواهد نیز به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفتند. نتایج این تحقیق برای کاهش خسارات ناشی از وقوع فرونشست زمین و تعیین مناطق بالقوه فرونشست، قابل استفاده برای مدیران استانی خواهد بود.
مطالعه مقایسه ای روش های نگاشت چندک برای تصحیح اریبی داده های بارش بازتحلیل ERA5(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به ارزیابی توانایی روش های مختلف نگاشت چندک (QM) به عنوان یک تکنیک تصحیح اریبی داده های بارش بازتحلیل ERA5 می پردازد. نوع اقلیم و موقعیت جغرافیایی می توانند عملکرد روش تصحیح اریبی را به دلیل تفاوت در خصوصیات بارش تحت تأثیر قرار دهند. به این منظور داده های بارش بازتحلیل ERA5 برای سال های 2019-1989 به صورت روزانه برای 10 ایستگاه سینوپتیک منتخب در اقلیم هایی با ویژگی های توپوگرافیک گوناگون از سایت مرکز پیش بینی میان مدت جوی اروپا (ECMWF) دریافت شد. تصحیح اریبی این داده ها با استفاده از 5 روش نگاشت چندک بر پایه داده های مشاهداتی در محیط نرم افزار R انجام گرفت. ارزیابی دوبخشی و دیاگرام تیلور برای مقایسه عملکرد روش های مختلف به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که عملکرد روش نگاشت چندک به توابع عملکرد، مجموعه پارامتر ها و شرایط اقلیمی بستگی دارد. به طورکلی روش های ناپارامتریک نگاشت چندک عملکرد مناسب تری نسبت به روش های پارامتریک دارند به گونه ای که بهترین عملکرد مربوط به روش QUANT و RQUANT است، در این بین روش DIST ضعیف ترین عملکرد را دارد.
الگوی پیشنهادی امنیت غذایی پایدار در شرایط خشکسالی در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی به مقدار کافی مواد غذایی و سلامت تغذیه ای از محورهای اساسی توسعه است و زیربنای پرورش نسل آتی کشور محسوب می شود. براساس مطالعات نقش تغذیه در سلامت، افزایش کارآیی و ارتباط آن با توسعه اقتصادی مورد تایید قرار گرفته است. همچنین، دسترسی به غذای کافی و مطلوب از ابتدایی ترین حقوق انسان هاست. اما مطالعات مختلف نشان می دهد جوامع روستایی که خود به عنوان متولیان امنیت غذایی مطرح هستند با مشکلات ناامنی غذایی روبه رو هستند که در شرایط خشکسالی این موضوع به مراتب وضعیت نامناسب تری دارند به این دلیل که خانوارهای روستایی همواره در خط مقدم آسیب پذیری از خشکسالی هستند و در صورت نبود سیستم های کاهش خطر به سرعت تاب آوری خود را از دست می دهند و از بخش کشاورزی خارج می شوند. لذا نیاز است اقداماتی اندیشیده شود تا آنان در شرایط خشکسالی همچنان در بخش کشاورزی فعالیت کنند و ستون فقرات امنیت غذایی در کشور حفظ شود. در راستای این مهم این پژوهش با هدف کلی طراحی الگوی پیشنهادی امنیت غذایی پایدار در شرایط خشکسالی انجام شد. جامعه آماری شامل تعدادی از متخصصین امنیت غذایی و کارشناسان کشاورزی بود. لذا برای انتخاب نمونه های مورد مطالعه، از نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی (ارجاع زنجیره ای) استفاده شد نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت، در آخر تعداد شرکت کنندگان در تحقیق به 31 نفر رسید. روش تحقیق از نوع کیفی به روش نظریه داده بنیاد بود. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق و بحث گروهی جمع آوری و با سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بررسی الزامات امنیت غذایی پایدار در قالب روش داده بنیاد شامل 68 کد اولیه بودند که در نهایت به منظور طراحی مدل بهبود امنیت بهبود امنیت غذایی پایدار در شرایط خشکسالی به 8 الزام (مدیریتی، الزامات تکنولوژیکی، سیاسیتی و حمایتی، زیرساختی، فرهنگی و توانمندسازی، متنوع سازی، حفاظتی، پایدارسازی) تبدیل شدند و در قالب مدل اشتراوس و کوربین جای گذاری شدند.
مشخصه های جغرافیایی-همدیدی واچرخند عربستان در روزهای بارش سنگین برروی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۶۸-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
واچرخند عربستان از جمله مهم ترین ارکان گردش جو منطقه جنوب غرب آسیا و موثر بر بارش ایران است. در این تحقیق ویژگی های جغرافیایی (موقعیت) و همدید آن (شدت، شکل و ارتباط با دیگر سامانه ها) در ارتباط با بارش های سنگین دوره سرد و بارشی ایران (اکتبر تا مارس) بررسی شد. به این منظور از داده های تحلیل مجدد ERA interim تراز 850 هکتوپاسکال (2010-1981) استفاده گردید. ابتدا بارش های سنگین (بیش از 30 میلیمتر) استخراج شد. سپس ویژگی های واچرخند (ذکر شده در بالا) در روزهای بارشی مشخص شد. نتایج نشان داد که موقعیت استقرار مراکز واچرخند عربستان در تراز 850 هکتوپاسکال پراکنده بوده و محدوده طول جغرافیایی50 تا 74 درجه شرقی را دربرگرفته است. بیشترین فراوانی تمرکز مراکز واچرخند در دو محدوده ساحل جنوب شرق شبه جزیره عربستان و دریای عرب مشاهده شد. شکل گسترش (جهت) مراکز واچرخندی بیشتر شرقی-غربی (10 مرکز) بوده است. این الگوی استقرار و گسترش واچرخند، مناسب ترین شرایط برای بارش به ترتیب در جنوب غرب و غرب بوده است. گسترش شرقی-غربی واچرخند و استقرار بر روی دریای عرب و جنوب شرق شبه جزیره عربستان و اندرکنش آن با سامانه های چرخندی بادهای غربی که بیشتر برروی عراق دیده می شوند، باعث افزایش عمق ناوه و ایجاد گرادیان شدید فشاری به سمت شمال و در ادامه ناپایداری های مناسب برروی ایران می شود. محرز گردید که علاوه بر شدت واچرخند، موقعیت قرارگیری و گستره فعالیت آن و وجود سیستم کم فشار در منطقه می تواند به عنوان عوامل تاثیرگذار در میزان بارش دریافتی ایران باشد. مادامی که واچرخند عربستان با زبانه های پرفشارسیبری و تبت تلفیق شده، گستره و شدت بارش ها در ایران افزایش یافته است.
ارزیابی مناطق مستعد خطر سیلاب با نگرش فازی، مطالعه موردی: پایین دست حوضه آبریز نکا، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
145 - 158
حوزههای تخصصی:
سیل از جمله مخاطراتی است که سالانه میلیونها نفر را در جهان تحت تأثیر قرار می دهد. مناطق شمالی ایران هم طی دهه های اخیر با سیلابهای متعددی روبرو بوده اند و خسارات زیادی به نواحی شهری و روستایی این مناطق وارد شده است. این تحقیق با هدف، تهیه نقشه مناطق مستعد سیل با روش فازی و صحت سنجی نقشه های مختلف در پایین دست حوضه رودخانه نکا در شرق مازندران انجام شده است. پس از سیل سال 1397 موقعیت بخشی از مناطقی که دچار سیل شدند به صورت نقطه ای ثبت گردید. داده ها به صورت تصادفی به دو قسمت آموزشی و اعتبارسنجی با نسبت 70 و 30 درصد تقسیم شدند. بر اساس 70 درصد از داده های مشاهده ای، روابط فازی لایه های مختلف اطلاعاتی شامل ارتفاع، شیب، فاصله از رود، بارش، لیتولوژی و کاربری اراضی تعیین شد. پس از فازی سازی لایه ها با استفاده از 9 اپراتور مختلف فازی، همپوشانی لایه ها انجام شد و نقشه خطر سیل بدست آمد. برای صحت سنجی نقشه های حاصله با استفاده از 30 درصد نقاط باقیمانده و همان تعداد نقاط فاقد سیل با روش ROC و شاخص کاپای کوهن اعتبار سنجی صورت گرفت. نتایج نشان داد که روشهای گامای 9/0، 8/0، 7/0 به ترتیب بیشترین دقت را داشته است. براساس نقشه نهایی گامای 9/0، 7/15 درصد از مساحت منطقه در محدوده خطر بسیار زیاد و زیاد قرار دارد و 30 درصد مناطق روستایی و شهری حوضه در این محدوده های خطر قرار گرفته اند.
ارزیابی خشکسالی در حوضه قره سو با استفاده از شاخص های هواشناسی، هیدرولوژیکی و سنجش ازدور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۱
85 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی خشکسالی از جنبه های هواشناسی، هیدرولوژیکی و سنجش ازدور در حوضه قره سو واقع در استان اردبیل با مساحتی حدود 495 کیلومترمربع است؛ بنابراین، به منظور محاسبه خشکسالی هواشناسی (شاخص SPI) از مقادیر بارندگی ماهانه مربوط به 22 ایستگاه باران سنجی در بازه زمانی 30 ساله (2015-1985) و برای محاسبه خشکسالی هیدرولوژیکی (شاخص SDI) از مقادیر دبی ماهانه 14 ایستگاه هیدرومتری از سال 1985 تا 2015(30 سال) استفاده شد. در ادامه شاخص های SPI و SDI، در بازه های زمانی 1، 3، 6، 9 و 12 ماهه، همچنین به صورت فصلی و نیم سال آبی با یکدیگر مقایسه شدند. جهت بررسی خشکسالی پوشش گیاهی و محاسبه شاخص های NDVI, VCI، از تصاویر MOD13 A1 v6 سنجنده MODIS، با توان تفکیک مکانی 500 متر در بازه زمانی 15 ساله (2015-2000) استفاده شد. نتایج سری زمانی خشکسالی هواشناسی در قره سو نشان داد که خشکسالی در سال های (2001-2000، 2006-2005، 2008-2007 و 2014-2013) به صورت فراگیر رخ داده است. به طوری که بیشترین پهنه های درگیر خشکسالی مربوط به نواحی شمال و شمال شرق حوضه(ایستگاه های نمین و ابرکوه) بوده است. همچنین نتایج نشان داد که خشکسالی هواشناسی در سال های اخیر تداوم بیشتری داشته و به صورت محسوس با 1 تا 3 ماه تأخیر، بیشترین همبستگی را با خشکسالی هیدرولوژیکی داشته است. همچنین نقشه های پهنه بندی شاخص های NDVI وVCI نشان داد که در تشخیص دوره های خشکسالی و ترسالی با شاخص SPI همخوانی دارند اما مقادیر همبستگی آن ها متفاوت است. درنهایت مقایسه شاخص های NDVI وVCI با شاخص SPI نشان داد که شاخص VCIبا مقدار 44/0=r بیشترین همبستگی را با شاخص SPI دارد. این در حالی است که مقدار همبستگی بین شاخص های NDVI وSPI برابر با 38/0=r می باشد. نتایج پهنه بندی شاخص VCI نشان داد که در شرایط خشکسالی شدید، تنها در شرق حوضه و در مناطق اطراف سبلان، شرایط مطلوب پوشش گیاهی مشاهده می شود، اما در دیگر مناطق حوضه، خشکسالی متوسط و ضعیف رخ داده است.
پهنه بندی خطر فرسایش و برآورد رسوب در حوضه چم گردلان (استان ایلام) با استفاده از مدل تجدید نظر شده جهانی فرسایش خاک (RUSLE)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
35 - 56
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر، هدف پیش بینی پتانسیل هدر رفت سالیانه خاک و بار رسوب است. برای پیش بینی موارد مذکور، معادله تجدید نظر شده جهانی هدر رفت خاک ( RUSLE ) در چارچوب سیستم اطلاعات جغرافیایی به کار رفته است. مقدار عامل فرسایندگی سالیانه باران با استفاده از داده های بارش ماهانه 22 ساله در 18 ایستگاه در اطراف حوضه محاسبه شد. سپس تغییرات مکانی آن با استفاده از کریجینگ معمولی برآورد شد. شاخص فرسایش پذیری خاک از نقشه خاک، که خود با استفاده از پیمایش صحرایی و داده های سنجش از دور تهیه شد، بدست آمد. عامل توپوگرافی از مدل رقومی ارتفاع با قدرت تفکیک مکانی 30 متر استخراج شد. عامل پوشش گیاهی سالیانه نیز از داده های سنجش از دور برآورد شد. از آنجایی که در حوضه مورد مطالعه عملیات حفاظت خاک ناچیز است، مقدار عامل حفاظت خاک در سرتاسر حوضه 1 در نظر گرفته شد . در این مطالعه، مقادیر متوسط فاکتورهای R ، K ، LS ، C و P به ترتیب برابر با MJ mm ha-1h-1y-1 264 ، Mg ha h ha-1MJ-1mm-1 35/0 ، 00/2، 51/0 و 1 بودند. میانگین بار رسوب سالیانه در حوضه مورد مطالعه t h-1 y-137/16 برآورد شد که نزدیک به مقدار بدست آمده از ایستگاه رسوب سنجی خروجی حوضه (58/16 تن در هکتار در سال) بود. نتایج حاصل از بررسی نقشه فرسایش در این مدل نشان می دهد که بیشترین فرسایش در قسمت غرب و میانه حوضه قرار دارد. چون این منطقه از سازندهای ناپایدار و مستعد فرسایش تشکیل شده است. شیب زیاد منطقه به اضافه بارش باران و تغییر کاربری اراضی در این محدوده بسیاری از عرصه های آن را با بحران فرسایش خاک مواجه کرده است. بر اساس نتایج حاصل، بیشترین وسعت حوضه مربوط به کلاس فرسایشی خیلی کم، کم و متوسط است که عموما در کل حوضه پراکنش دارد و کمترین مساحت حوضه در کلاس فرسایشی زیاد تا خیلی زیاد (20 درصد) قرار می گیرد. با توجه به اینکه 20 درصد حوضه مورد مطالعه در کلاس فرسایش زیاد تا خیلی زیاد قرار دارد، لزوم اقدامات حفاظتی در این مناطق الزامی است. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد، فاکتور LS با ضریب همبستگی 81/0 بیشترین تأثیر را در برآورد فرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE داشته است. این پژوهش، مؤثر بودن RS و GIS را جهت تخمین کمی مقادیر فرسایش خاک، بار رسوب و همچنین مدیریت فرسایش اثبات نمود.