فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۰۳۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
جمهوری خلق چین به عنوان بزرگ ترین اقتصاد جهان که از سویی برخوردار از فناوری های مؤثر و از سوی دیگر دارای حوزه تمدنی متفاوت از غرب است، از جمله کشورهایی محسوب می شود که همواره در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است. افزون بر این، نیاز رو به افزایش چین به منابع انرژی فسیلی، روابط تاریخی دوستانه ایران و چین به همراه مخالفت چین با سیاست های یکجانبه گرایانه آمریکا از دیگر عواملی هستند که در ظاهر به نظر می رسد می توانند تکوین روابط راهبردی ایران و چین را تسهیل کنند. با این وجود به نظر می رسد روابط دو کشور به واسطه نحوه تفکر رهبران نسل چهارم و پنجم چین همواره دستخوش فراز و نشیب هایی بوده است، به گونه ای که این روابط در حوزه های انرژی و اقتصاد محدود شده است. این پژوهش با مفروض گرفتن این نکته که روابط اقتصادی ایران و چین بویژه در حوزه انرژی طی سالهای پس از جنگ سرد افزایش قابل ملاحظه ای یافته است، می کوشد تا امکانات و تهدیدات و فرصت های ناشی از این رویداد را با تمرکز بر مطالعه منابع و اسناد چینی مربوط به انتخاب های استراتژیک بین المللی چین در قرن 21 در دوره موسوم به خیزش صلح آمیز در سیاست خارجی چین مورد بررسی و سنجش قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که ایران در انتخاب های نوین چین واجد چه میزان ظرفیت استراتژیک است؟ مقاله ضمن بررسی نگاه چین به نظام و امنیت بین المللی پس از جنگ سرد و با بهره گیری از آمار و داده های مستند، این فرضیه را مورد بررسی قرار خواهد داد که: «به نظر می رسد الزامات معرفتی و راهبردی در دکترین خیزش صلح آمیز چین، با وجود بازتولید عناصر هویتی و معرفتی مستقل از غرب، مانع از تحقق سطح عالی روابط بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین در کوتاه مدت و میان مدت خواهد بود».
راهکارهای دستیابی به عدالت فضایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۹
10.22067/pg.v4i9.75411
حوزههای تخصصی:
بواسطه تهدیدات و شرایط پیچیده کنونی، ضرورت تلاش برای دستیابی به عدالت فضایی یکی از اولویت های مطالعاتی جغرافیای سیاسی به عنوان علم کشورداری و اداره بهینه فضا است، لذا این پژوهش با شیوه توصیفی و تحلیلی و تکیه بر مطالعات نظری و یافته های میدانی و با استفاده از نرم افزار سنجش عدالت فضایی در پی تدوین راهکارهای دستیابی به عدالت فضایی در کشور می باشد. یافته ها نشان از این امر دارد که بی عدالتی فضایی حاکم بر ایران ناشی از عملکرد عوامل گسترده ای است که مهمترین آنها به صورت کلی عبارتند از: جغرافیای طبیعی، توزیع طبیعی و ذاتی بنیادهای زیستی(خصوصیات ذاتی مناطق)؛جغرافیای انسانی ایران؛ نظام سیاسی، سیاست گذاری و برنامه ریزی توسعه ملی (خصوصیات اکتسابی)؛محیط ژئوپلیتیکی پیرامونی و جهانی. مهمترین بنیان های بی عدالتی فضایی در ایران متأثر از عملکرد عوامل پیش گفته به ترتیب اهمیت عبارتند از: نابرابری در توزیع منابع، قدرت، ثروت و فرصت، ضعف نظام بودجه ریزی، ضعف مدیریت نظام منطقه ای و محلی، تبدیل نشدن عدالت فضایی به یک مطالبه عمومی و تمرکزگرایی نهادمند به عنوان با اهمیت ترین مولفه ها با تأثیرگذاری خیلی زیاد و بنیادهای طبیعی نامتوازن، ضعف ادبیات در حوزه مطالعاتی عدالت فضایی و ضعف نظام اطلاعات و حسابداری منطقه ای و ملی به عنوان مولفه های با اهمیت پایین تر نسبت به سایر عوامل تشخیص داده شد. در راستای دستیابی به عدالت فضایی راهکارهای ذیل به عنوان دستورکار سیاستگذارانه توصیه می شود: توزیع فضایی بهینه جریان ثروت به عنوان پیش نیاز توسعه( مدیریت جریان پول)؛ در نظر گرفتن ردیف متمرکز با عنوان تعادل بخشی در بودجه استانها به منظور دستیابی به توازن منطقه ای؛ تقویت پتانسیل های محلی مناطق در راستای افزایش بهره وری به منظور نیل به توسعه متوازن؛ پیگیری تفکر سیستمی عدالت فضایی در سطوح محلی، منطقه ای و ملی؛ بازنگری اصول 27 گانه مبتنی بر تمرکز امور در قانون اساسی.
مدل هاگت و تحلیل منازعات منطقه ای (مطالعه موردی: جنگ ایران و عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۷
95-124
حوزههای تخصصی:
علل و عوامل، ریشه ها و تداوم منازعات میان دولت ها و پیامدهای ناشی از آن، از جایگاه مهمی در نظریه های ژئوپلیتیک برخوردار است. از این رو، نظریه پردازان ژئوپلیتیک به شیوه های مختلف سعی کرده اند برای تقلیل و پیشگیری از منازعات میان دولت ها با طرح نظریه ها و مدل های مختلف به تبیین و تحلیل این مهم بپردازند. یکی از نظریه های مطرح در میان نظریات ژئوپلیتیک، «مدلِ های پوتیتکای پیتر هاگت» است که مبنای پژوهش حاضر است. منازعات ابعاد و سطوح مختلفی دارد که یکی از آن، منازعات در سطح منطقه ای است. بر این اساس تحلیل منازعات منطقه ای، به ویژه منازعات میان دولت ها در منطقه حساس و استراتژیک غرب آسیا، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از منازعات مهمی که در این منطقه رخ داد جنگ ایران و عراق است که هشت سال به طول انجامید. بنابر این در پژوهش حاضر سعی می شود با استفاده از مدل ذکر شده به این سوال پاسخ داده شود که تا چه میزان منابع جغرافیاییِ منازعات منطقه ای در میان دو کشور ایران و عراق، با عوامل دوازده گانه مدل ِ های پوتیتکای هاگت قابل تطبیق می باشد؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و یافته های تحقیق ضمن توضیح مؤلفه های مدلِ های پوتیتکای پیتر هاگت در درک مسئله این پژوهش، تاییدگر این فرضیه است که از دوازده عاملی که هاگت به عنوان منابع جغرافیایی تنش زا نام می برد، هفت مورد از آن به وضوح در روابط دو کشور ایران و عراق مشاهده می شود و در بروز جنگ میان آن ها، نقش داشته است.
Geopolitical regions of Southwest Asia based on civilization variable(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
South-West Asia, the most common theories is the world as part of the Middle East. Limits the term is unclear or there is no consensus. South-West Asia, the most common theories is the world as part of the Middle East. Limits the term is unclear or there is no consensus. While South-West Asia, is a geographical term that refers to the part of Asian countries and political units of the Southwest are included.This part of Asia is a large region based on different variables, is comprised of several distinct regions. Study based on cultural and Civilization factors, several regions the region's geopolitical and political units combined and a single political unit that is shared between each of these regions, there is geopolitical hierarchy. In each of the geopolitical regions in South-West Asia, intra-regional competition and competition between regions neighboring a region with no longer there, Therefore this kind of competition is reflected in the behavior of social - cultural and Civilization regions appears.This article is a descriptive - analytic study using a documentation data gathering method, tries to analyze the geopolitical regions South-West Asia and geopolitical relationships prevailing each of these regions is based on cultural and Civilization variables.
تبیین الگوی مدیریت بحران اجتماعی با رویکرد امنیتی مورد مطالعه؛ استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
88 - 117
حوزههای تخصصی:
اصولا بحران یک فشار زایی روانی- اجتماعی است که باعث درهم شکسته شدن انگاره های متعارف زندگی و واکنش های اجتماعی می شود و مدیریت بحران فرآیندی نظام یافته است که بحران های بالقوه درحوزه های مختلف را شناسایی، پیش بینی و سپس درمقابل آنها اقدامات پیشگیرانه تدوین می نماید. از این رو همواره باید مجموعه ای از طرح ها و برنامه های عملی برای مواجهه با بحران های احتمالی تنظیم گردد تا مدیران آمادگی رویارویی با وقایع پیش بینی نشده را کسب کنند. مطالعه حاضر به دنبال ارائه الگوی مدیریت بحران اجتماعی-امنیتی در استان سیستان و بلوچستان می باشد. بدین منظور با روش کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد با تعداد 35 نفر از متولیان مدیریت بحران استان مصاحبه عمیق به عمل آمد. مجموعه داده های جمع آوری شده پس از طی فرایند مقایسه مستمر داده ها و کدگذاری باز، محوری و انتخابی، در قالب 5 مقوله؛ هویت، نفوذ، مشروعیت، مشارکت و توزیع و 3 طبقه؛ امنیتی- سیاسی، مدیریتی و اجتماعی- فرهنگی، سازماندهی شدند و نتایج حاصل از تحلیل داده ها در قالب مدل مدیریت بحران اجتماعی- امنیتی ارائه گردید. اینک در این مقاله ویژگی ها و شاخص های مهم هریک از بحران های مرتبط، با توجه به شرایط محیطی استان سیستان و بلوچستان تبیین گردیده و تحلیل نهایی بیانگر ضرورت اتخاذ راهبردهای مدیریت بحران اجتماعی- امنیتی در استان از طریق؛ تغییر نگرش مرکز نسبت به این استان، برقراری عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثمرات توسعه ملی در منطقه، تحکیم فرآیندهای همگرایی-ملی و انسجام امنیتی و اجتماعی می باشد. این رویکرد می تواند به عنوان یک الگو برای خط مشی گذاری و تصمیم گیری در شرایط مشابه نیز بمنظور مدیریت بحران مورد استفاده قرار گیرد.
مؤلفه های جغرافیا پایه در قوانین اساسی جدید افغانستان و عراق
حوزههای تخصصی:
پس از یازده سپتامبر و فراهم شدن زمینه ی تحقّق افکار استراتژیست های نومحافظه کار، دکترین تغییر رژیم برای حذف حکومت های چالش سازِ هژمونیِ ایالات متّحده، در کانونِ راه ْ بردِ امنیّت ملّی آمریکا قرار گرفت. تصمیم سازانِ نومحافظه کار، با تمرکز بر راه ْبردِ تغییر رژیم های چالش گر(حذف حکومت های ستیزه جو و ورشکسته و سپس ایجاد دولت جانشین)، وارد عرصه ی عملیّاتی سیاست خارجی شدند. گام نخست را در افغانستان و عراق با انجام تهاجم نظامی گسترده پشت سرگذاشتند. روند تدوین قوانین اساسی جدید افغانستان در سالِ ۱۳۸۲/۲۰۰۴ و در عراق به سالِ ۱۳۸۴/۲۰۰۵، رخ داده است. نگارنده تلاش می کند نشان دهد که کدام یک از مؤلفه های جغرافیایی در قوانین اساسی نوپیدای دو کشور، بروز یافته اند. نگارنده ی نوشتارِ پیشِ رو، برپایه ی یک پژوهش توصیفی و با درنظرداشتِ روشی مقایسه ای، کوشش می کند نشان دهد که چگونه مؤلفه های جغرافیایی در نگارش قوانین اساسی جدید، ایفای نقش می کنند. بنیانِ نگارش مقاله، بهره گیری از ایده یِ پیوند فضا و سیاست است و نگارنده کوشیده است قانون اساسی را به منزله ی دست آوردِ پیوند حقوق و سیاست، به جغرافیا پیوند زند.
The strategic importance of the strait of Tiran in the conflict in South West Asia(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One major geopolitical conflict in South-West Asia, the Strait of Tiran in the Red Sea is located in the North East. Strait of Tiran and Tiran Island and the entrance Snafyr Gulf of Aqaba, northern Red Sea is located. This conflict has been involved in several conflicts at the same time are prolonged. Strait of Tiran strategic position from the beginning of the Arab-Israeli conflict has played a major role in this regime and operation of the Strait as major geopolitical Arabic countries to put pressure on the Zionist regime the main reason for starting the crisis in decades past. This article aims to explain the strategic importance of the Strait of Tiran in the conflict in South West Asia. The research method was descriptive-analytical study using methods to collect information from library and internet capability. In this thesis, we answer this question we” Strait of Tiran in South West Asia conflict is in what position?” the results of this study show the importance and status of the Strait for the Zionist regime is surrounded by Arabic countries most of the other countries involved in the conflict. Zionist regime, arguing that freedom of navigation in the past, it has wage war in neighboring violated. Defeated in battle and captured the Arabic countries overlooking the Strait Islander peace agreements signed by the Zionist regime and freedom of navigation for the regime brought and it is possible to achieve national objectives. Entrance to the Red Sea, East Africa and increase the penetration of strategic depth, this regime has freed geographical deadlock.
تحلیل تأثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی بر سیاست امنیت ملی ج.ا.ایران در پرونده هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی تبیین میزان و نوع تأثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی ایران بر نگاه و رویکرد اتخاذی از سوی طرفین پرونده هسته ای ایران است. در همین راستا، تلاش گردیده، با رویکردی تلفیقی، بین «واقعیت های ژئوپلیتیک» کشور و نگاه و درک طرفین پرونده هسته ای، ارتباط برقرار شود. یافته های پژوهش (که فرضیات آن به صورت میدانی مورد ارزیابی قرار گرفته است)، نشان می دهد از منظر میزان تأثیرگذاری، عوامل ژئوکالچری بیشترین تأثیرگذاری را بر نگاه بازیگران مؤثر در پرونده هسته ای داشته اند و عوامل ژئواستراتژیکی، ژئواکونومیکی و هیدروپلیتیکی به ترتیب در رده های بعدی اثرگذاری قرار دارند. در بررسی نوع تأثیرگذاری بر «نگاه و رویکرد خودی» نیز، عوامل ژئوکالچری بالاترین اثرگذاری مثبت و عوامل ژئواکونومیکی نیز، بالاترین میزان اثرگذاری منفی را داشته اند. همچنین، در ارزیابی میزان تأثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی ایران، بر «نگاه و رویکرد طرف مقابل (1+5)»، عوامل ژئوکالچری بالاترین اثرگذاری منفی وضعیت هیدروپلیتیک ایران کمترین اثرگذاری منفی را داشته است.
بررسی تاثیر برجام بر سیاست و راهبردهای منطقه ای ایران: تداوم یا تغییر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
172 - 202
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعاتی که پس از برجام در بین اندیشمندان روابط بین الملل و محافل سیاسی مطرح شد، این بوده که سیاست های امنیتی ایران در پسابرجام در منطقه به چه شکلی ادامه پیدا می کنند. سوال تحقیق بدین صورت ارائه می گردد: برجام چه تأثیری برتداوم و استمرار سیاست ها و راهبردهای منطقه ای ایران دارد؟ فرضیه ای که در پاسخ به سوال مذکور مطرح شده این است که «بازیگران عرصه توافق جامع هسته ای(1+5)ضمن تثبیت و تداوم نظم هسته ای در منطقه ژئواستراتژیکی خاورمیانه با توسل و بهره گیری از ابزارهای همچون مهار و موازنه،اتحاد و ائتلاف های نوظهور منطقه ای، کاهش توان بازدارندگی دفاعی، و تضعیف محور مقاومت بدنبال تغییر در سیاست ها و راهبردهای منطقه ای ایران می باشد.» روش پژوهش بکار گرفته در اینجا با توجه به ماهیت تحقیق، «توصیفی- تحلیلی» است. برای تبین موضوع پژوهش از نظریه واقع گرایی نئوکلاسیک بهره گرفته ایم.
نگرشی امنیت پژوهانه به بحران های پایه ای قرن 21(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان امروز شاهد پیشرفت ها و تغییرات در عرصه های مختلفی بوده است. این تغییرات در عرصه فناوری ها، علم و غیره اگر چه با هدف رفاه و آسایش انسان ها به انجام رسیده است اما در کنار خود، به نوعی زمینه شکل گیری بحران های جدید در حوزه های مختلف را فراهم آورده است. به بیانی دیگر، تحولات ناشی از پیشرفت در حوزه های مختلف جهت رفاه و آسایش انسان ها، زمینه شکل دهی به اشکال جدیدی از بحران ها را فراهم آورده است. تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر یافته های کتابخانه ای تلاش کرده است که مهمترین بحران ها در عصر حاضر را مورد شناسایی قرار بدهد. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان دهنده آن است که با وجود تعدد بحران ها در عصر حاضر شش بحران پایه ای در قرن 21 به صورت غالب، جهان را تحت سیطره خود درآورده و سرچشمه سایر بحران ها خواهد بود. این بحران ها عبارتند از تغییرات اقلیمی، انرژی، غذا، آب، جنگل ها و ناپایداری شهرها. شناخت این بحران های پایه ای در قرن حاضر کمک خواهد کرد که ریشه سایر بحران ها شناسایی شده و به صورت اساسی با بحران های پیش رو جوامع انسانی برخورد شود.
تبیین آثار مقیاس های جغرافیایی بر شکل گیری پدیده ناحیه گرایی در ایران (مطالعه موردی: ناحیه بلوچستان)
حوزههای تخصصی:
ناهمگونی ملی در بعد فرهنگی و سرزمینی شاخصه بسیاری از کشورهاست. تجربیات کشورها در بعد مدیریت ناهمگونی ملی متفاوت می نماید؛ به گونه ای که هر کدام از آنها متناسب با نوع ناهمگونی برای تقویت پیوستگی سرزمینی و همبستگی ملی، سیاست های مختلفی را در پیش می گیرند. با این حال، اکثر کشورها به فراخور پهناوری و شمار جمعیت با مقوله ناحیه گرایی روبرو هستند که مشروعیت حکومت و گاه دولت را به چالش می کشاند. ایران متاثر ازموقعیت جغرافیایی اش در طی تاریخ دیر پای خود، سرای سکونت گروه های زبانی- مذهبی بسیاری بوده است. از این رو، تعامل میان این نواحی از فرهنگ و مدنیت ایرانی، فرهنگی متکثر ساخته است. بلوچستان واقع در جنوب شرق کشور از آن دست نواحی است که به واسطه ناهمگونی های زبانی، مذهبی و نیز سطح بهره مندی، از شاخصه ها و مولفه های وجودی لازم برای ناحیه گرایی برخوردار است. مقاله حاضر که ماهیتی کاربردی دارد و روش گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای و پیمایشی است با رویکردی توصیفی- تحلیلی به تبیین اثرات مقیاس های جغرافیایی در ابعاد جهانی، منطقه ای، ملی، ناحیه ای و محلی بر شکل گیری پدیده ناحیه گرایی در ناحیه بلوچستان ایران پرداخته است. نتیجه پژوهش نشان داد که شکل گیری ناحیه گرایی در بلوچستان متأثر از مقیاس های متعدد جغرافیایی است که هرکدام به شکلی متمایز ظهور این پدیده را در این ناحیه به دنبال داشته اند. از این رو، این مقیاس ها از رهگذر ابزارهای رسانه-ای، حمایت های مالی و ایدئولوژیک برخی کشورهای منطقه، وجود برخی محدودیت ها برای مشارکت کامل سیاسی - اجتماعی، ناکارآمدی نظام توزیع، تعارض منافع هویت های ناحیه ای، بعد مسافت و ناهمگونی مذهبی مواردی هستند که در مقیاس های مختلف زمینه بروز ناحیه گرایی مذهبی را در این بخش از کشور فراهم کرده است.
بررسی و تحلیل ره نامه جنگ پیشگیرانه آمریکا در آسیای جنوب غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ره نامه(دکترین) قواعد بنیادی، چارچوب نظام مند و اصول ریشه ای است که در هر شاخه ای از علوم راهبردی با انباشت دانش، تجربه، مطالعه، تحلیل و آزمایش گردآوری می شود و با به کارگیری توانمندی ها نحوه دستیابی به اهداف را نظام مند می نماید. انتظار می رود که ره نامه اصول، نظریه، خط مشی و چگونگی عمل را بیان نماید. راهبردپردازان دولت آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 طیف جدیدی از تهدیدات امنیت ملی آمریکا را ترسیم نمودند. در این مسیر آمریکا تلاش نمود تا از این حادثه مشکوک برای تحمیل نظام تک قطبی بر نظام بین المللی حداکثر بهره را برده و بدین جهت ره نامه جنگ پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داد. شناخت رویکرد تهاجمی سال های اخیر آمریکا در دهه ابتدایی قرن بیست و یکم در آسیای جنوب غربی در قالب ره نامه جنگ پیشگیرانه، موضوع و سؤال مهمی است که می تواند تهدیدات مهمی در ابعاد دفاعی برای کشور و کاربرد مؤثر و مهمی در راستای برقراری دفاع همه جانبه و امنیت ملی ج.ا.ایران داشته باشد، از این رو این امر نیاز به بررسی و مطالعه دقیق دارد.
تبیین جایگاه توصیه های کاربردی در نظریه های ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
1 - 24
حوزههای تخصصی:
ژئوپلیتیک در اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم با نظریه های متعددی توسعه یافت بگونه ای که، امروزه این نظریه ها بخش مهمی از تاریخچه و ادبیات مربوط به ژئوپلیتیک را تشکیل می دهند. از این روی مطالعه، بررسی، تجزیه و تحلیل و نقد این نظریه ها به جزئی جدایی ناپذیر از مطالعه علم ژئوپلیتیک تبدیل شده است. در همین راستا، پژوهش حاضر که از نوع بنیادی - نظری بوده و به روش توصیفی - تحلیل محتوا با بهره گیری از منابع کتابخانه ای دست اول انجام پذیرفته است، در پی پاسخ به این سئوال است که؛ توصیه های کاربردی در نظریه های ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک از چه جایگاهی برخوردار می باشد؟ برای پاسخ به این سئوال، چهار مورد از مهم ترین و شناخته شده ترین نظریه های ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک – نظریه های "قدرت دریایی"، "کشور به مثابه یک موجود زنده"، "محور جغرافیایی تاریخ" و "ریملند" - مورد مطالعه قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که؛ این نظریه ها ضمن دارا بودن ماهیت بنیادی - نظری، از ماهیت کاربردی نیز برخوردارند چرا که نظریه پردازان این دوره، به وجه کارکردی و سودمندی نظریه های خود نیز توجه داشته و با ارائه توصیه های متعدد، به نظریه های خود ماهیت کاربردی نیز بخشیده اند بگونه ای که ارائه توصیه های کاربردی به مسئولیت و وظیفه ای ذاتی برای این نظریه ها تبدیل شده است. بنابراین؛ توصیه های کاربردی از جایگاه ویژه ای در نظریه های ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک برخوردار بوده و جزو شاخصه های مهم این نظریه ها محسوب می شود.
بررسی جایگاه ژئوپلیتیک آب در توسعه و امنیت پایدار مناطق مرزی براساس رویکرد سیستم های پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
118 - 145
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه نوین، افزایش امنیت صرفاً با افزایش قدرت نظامی تحقق نمی یابد بلکه افزایش امنیت ملی هر کشور در گرو افزایش قدرت ملی در تمامی حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نظامی است. ژئوپلیتیک انرژی و بویژه ژئوپلیتیک آب می تواند از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر امنیت ملی ایران در این خصوص باشد. با توجه به موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی ایران بهعنوان یکی از بزرگترین کشورها به لحاظ طولانی بودن مرزهای آبی و خاکی و تعداد همسایگان و همچنین وجود رودخانه و دریا در بیش از 50 درصد از نوار مرزی، قابلیت های زیادی را برای توسعه همه جانبه و پایدار مناطق مرزی آن بهوجود آورده است که توجه به آن باعث ارتقاء شاخص های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی در این مناطق خواهد شد. در این تحقیق سعی شده است ضمن تقسیم بندی مناطق مرزی بر مبنای ویژگی های جغرافیایی و هیدروپلتیکی، به ظرفیت های توسعه ای مناطق مرزی غرب کشور بویژه در ارتباط با موضوع مهار و بهره برداری از آب های مرزی پرداخته شود. در این راستا با استفاده از منابع اسنادی-کتابخانه ای و گزارش های رودخانه های مرزی و منابع آب مشترک وزارت نیرو و نیز فرا تحلیل نمونه های بین المللی و تجارب شخصی و بهکار گیری علم پویایی سیستم ها، رفتارهای عملکردی ذینفعان در نواحی مرزی غرب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. رویکرد «توسعه پایدار مرز با محوریت آب» بهعنوان مهمترین عامل در ارتقاء شاخص های انسانی و اجتماعی و متعاقب آن ایجاد امنیت در مرزهای غربی کشور، همچنین شرایط تحقق آن حاصل این بررسی میباشد. با منظور نمودن تمامی تعاملات و بازخوردهای درون و برون سیستم حوضه آبریز غرب کشور و در نظر گرفتن فعالیت حلقه های علت و معلولی، استخراج سه الگوی تیپ «جابجا کردن مشکل و به تأخیر انداختن آن»، «موفقیت برای گروه موفق» و «محدودیت رشد» حاصل این بررسی می باشد. با استفاده از این الگوها می توان پایه های فکری و رفتارهای ذینفعان را در مواجهه با ناامنی، به طور سیستمی تبیین و تحلیل نمود و به برنامه ریزی در بخش آب با رویکرد توسعه پایدار پرداخت. نتایج تحقیق نشان می دهد، بر اساس الگوی رفتاری «جابجا کردن مشکل و به تأخیر انداختن آن» اجرای طرحهای فیزیکی انسداد مرزها بدون توجه به تأمین اشتغال، امنیت غذایی، ارتقاء شاخصهای رفاه مردم مرز نشین و جلب مشارکت آنها، در بلند مدت نمیتواند پاسخگوی امنیت باشد. بلکه مشکل امنیت را جابجا و به تأخیر میاندازد. علاوه بر آن طبق الگوی «موفقیت برای گروه موفق»، بدون محرکهای برونزا مانند سرمایهگذاری دولت و بخش خصوصی در توسعه نواحی مرزی نمیتوان حقابههای عرفی و قانونی را برای بهرهبرداری از آبهای مرزی و مشترک ایجاد کرد. همچنین با توجه به الگوی «محدودیت رشد»، فعال کردن دیپلماسی آب برای تفاهم و تأمین حقابه کشور پایین دست یک الزام برای بهرهبرداری پایدار از آبهای مرزی و مشترک می باشد.
سنجش فاصله قومی و همزیستی مسالمت آمیز در فضا های چند قومی؛ نمونه موردی: خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری سیستم های سیاسی در فضا های قومی متنوع حاصل کنش هایی مسالمت آمیز و همزیستی آنها است. همزیستی حاصل پذیرش محدودیت های اعمال شده بوسیله کنشگران متقابل یا عوامل بین گونه ای است. پژوهش حاضر با هدف سنجش وضعیت فاصله قومی و همزیستی مسالمت آمیز در فضاهای چند قومی با تاکید بر اقوام کرمانج،ترک،فارس و ترکمن استان خراسان شمالی در سه وجه عمومیت شدت وتقارن در میان گروه های اجتماعی مختلف انجام شده است. این پژوهش بصورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است.در این روش با جمع آوری داده ها و اطلاعات ( پرسشنامه) توصیف،تحلیل وارزیابی شده است. پرسش های طراحی شده در این بخش بر مبنای مولفه های همزیستی در جدول متغیرهای مورد سنجش مد نظر بوده است. این متغیرها طیفی از فاصله اجتماعی را در فضاهای چند قومی مد نظر قرار می دهند تا با ارزیابی این فواصل اجتماعی، روابط بین آنها را ارزیابی نمایند. پژوهش نشان ازگستردگی نزدیکی سه قومیت ترک ،کرمانج و ترکمن به فارس ها به میزان (96 درصد) و دوری از قوم ترکمن به میزان (79 درصد) است. عمق و(شدت) این فاصله نیز همانند عمومیت نشان از آن دارد که سه قوم ترک ،کرمانج و ترکمن با قوم فارس بیش ترین میزان ارتباط با(84 درصد) در حالیکه با قوم ترکمن کمترین میزان (39 درصد) دارا می باشند. فاصله قوم به قوم نیزنشان از آنست که کرد ها با کمترین تفاوت و فاصله دوجانبه را دارند. این در حالی است که میزان فاصله قومی ترکمن ها با سایر اقوام به مراتب بیشتر از میزان فاصله قومی سایر اقوام با ترکمن ها است. یافته ها نشان از عدم وجود بحران و تضاد قومی در این منطقه و همزیستی مسالمت آمیز است..
جایگاه جغرافیای اقتصادی خراسان جنوبی در نمودِ ایده ی "اقتصاد شرقیِ ایران" (با تأکید بر افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بایستگیِ افغانستان در اقتصاد شرقِ ایران احیاگر مجدد نقش استان های مرزیِ شرق در تجارت خارجی کشور طی یک ونیم دهه ی گذشته بوده است. این جستار به وارسی جایگاه خراسان جنوبی در اقتصاد شرقی ایران با روش تبیینی و کاربست جغرافیای اقتصادی پرداخته است. با درنظرداشتِ رقابت های ژئواکونومیکی و ژئوپولیتیکیِ منطقه ای در آسیا و رویدادهای جهانی چون تحریم های جدید آمریکا هدف کندوکاو مزبور نگرورزی به جایگاه اقتصادی استان ها و کشورهای شرقیِ ایران در پیشرفت اقتصادی و برنامه ریزی های تجارت خارجی منطقه ایِ کشور و بازگوییِ اهمال کاری پژوهشگران حوزه اقتصاد، جغرافیا و سیاست از این پیش آمدگی راهبردی است. ازاین رو، نوآفرینی و ایده اصلی پژوهش گونه ای آینده پژوهی و اثبات نقش فرامحلیِ جغرافیای خراسان جنوبی در چارچوب مفهوم جدید اقتصاد شرقی است. به منظور پاسخ به پرسش این گفتار که توانمندی های محیطی خراسان جنوبی در گسترش روابط اقتصادی ایران-افغانستان کدام اند؟ محیط جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی-امنیتی این استان مطالعه گردید. اگرچه تعاملات بازرگانی کشور با همسایگان شرق متأثر از گفتمان غرب بوده است، برآیندها گویای کارایی نقش فراملی خراسان جنوبی در پیش درآمدیِ اقتصاد منطقه ایِ شرق و با محوریت ایران و افغانستان است. رونق اقتصاد شرق نقش بسزایی در توسعه پایدار این استان خواهد داشت. لذا مطالعات استان شناسی در این دو کشور می بایست بر اهمیت سطوح فرامحلیِ جغرافیای اقتصادیِ استان های مرزی توجه یابند.
افزایش قدرت منطقه ای ترکیه و پیامدهای امنیتی آن بر منافع ملی ایران در شرق مدیترانه در مقطع زمانی 2002 تا 2014 م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر رویدادها، تحولات و رقابت ها در منطقه غرب آسیا روند سریع و پرشتابی به خود گرفته است. در این میان رقابت دو کشور مهم و تأثیرگذار منطقه یعنی ایران و ترکیه از مهمترین رقابت ها محسوب می شود و بی تردید در شکل گیری سرنوشت آینده منطقه به ویژه شرق مدیترانه نقش تعیین کننده ای خواهد داشت. با افزایش قدرت ترکیه در حوزه های مختلف و دخالت بیشتر و عمدتاً مخرب این کشور در مسائل منطقه به ویژه شرق مدیترانه مانند بحران سوریه تحولات جاری نیز از شتاب بیشتری برخوردار شده است. در این میان پیامدهای افزایش قدرت منطقه ای ترکیه بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران از جنبه امنیتی حائز اهمیت فراوانی هست و تقابل و تضاد منافع دو کشور را آشکارا به نمایش می گذارد. این مقاله سعی دارد به این سؤال اساسی پاسخ دهد که افزایش قدرت منطقه ای ترکیه چه پیامدهای امنیتی بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در شرق مدیترانه دارد؟ در این مقاله از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شده و برای گردآوری اطلاعات از روش میدانی (پرسشنامه) و روش کتابخانه ای بهره گرفته شده است. نتایج و دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد افزایش قدرت منطقه ای ترکیه در شرق مدیترانه در مقطع زمانی 2002 تا 2014م پیامدهای امنیتی مهمی مانند تضعیف الگو، کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران، تغییر توازن قوا و تغییر ترتیبات امنیتی به ضرر جمهوری اسلامی ایران را به دنبال دارد.
Interpretive-Structural Modeling of the Affecting Factors on the Spatial Injustice in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
1 - 25
حوزههای تخصصی:
Spatial justice as a new term focuses more on cities, so it is important to address the national scale. Spatial injustice refers to the imbalanced distribution of valuable political, social and economic power, wealth, infrastructures and opportunity resources. From a political geography point of view, spatial injustice can be a threat to the national integrity, national & domestic security and creation of critical areas in the state. The main goal of this paper is Identification and categorization of factors affecting the spatial injustice in Iran. This paper tries to find an answer to the research main question: What are the most important factors affecting spatial injustice in Iran? This study is practical regarding its purpose and in terms of data collection is survey descriptive. Moreover, its data collection is from the questionnaire. First, the dimensions and spatial injustice indicators are distinguished based on the review of the literature, content and comparative analysis of related researches, and interviews with experts. Then using the methodology of modern analytical-interpretive structural modeling (ISM), the relationship between the indicators is determined and analyzed. Finally, the type of variables according to their influence and reception on other variables was identified using MICMAC analysis. Results show that the most important foundations of spatial injustice in Iran based on Interpretive-Structural Modeling Are Inequality in the distribution of power, wealth and opportunities and Theoretical weakness about the spatial justice domain of knowledge
سرمایه اجتماعی و خوداتکایی راهبردی در فرآیند توسعه و نوسازی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوداتکایی راهبردی را می توان به عنوان بخش اجتناب ناپذیر سیاست گذاری راهبردی کشورهایی دانست که در روند توسعه و نوسازی ملی قرار دارند. در سال های بعد از جنگ دوم جهانی کشورهایی توانستند موقعیت راهبردی و ژئوپلیتیکی خود را ارتقاء دهند که به نشانه هایی از خوداتکایی راهبردی دست یافته اند. در این زمینه، مدل توسعه با نشانه هایی از امنیت و سرمایه اجتماعی پیوند می یابد. حوزهسیاست گذاری راهبردی تلاش دارد تا موضوع مربوط به توسعه و نوسازی در کشورهای مختلف را بر اساس نشانه های خوداتکایی و سرمایه اجتماعی تبیین نماید. در این مقاله با رویکردی تبیینی و با استفاده از روش تحلیل داده و محتوا تلاش می شود ضمن تبیین ارتباط توسعه و امنیت، جایگاه خوداتکایی راهبردی و سرمایه اجتماعی در سیاست گذاری راهبردی با تأکید بر ایران مشخص شود. شایان توجه است که «خوداتکایی راهبردی» و «سرمایه اجتماعی» به عنوان متغیرهای مستقل محسوب شده و «توسعه و نوسازی ملی» متغیر وابسته این مطالعه هست. یافته ها بیانگر این است که اگر ضرورت های حکمرانی جهانی با نشانه هایی از حکمرانی خوب در کشورهای پیرامونی با یکدیگر پیوند یابد، زمینه برای تحقق اهدافی همانند خوداتکایی راهبردی به وجود می آید.
بی هویتی مکانی و ناکامی جنبش های سیاسی مطالعه موردی: حرکت های اعتراضی مردم بحرین پس از تخریب میدان لؤلؤ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویتهای مکانی برآیند ادراک، احساس و نوعی تعلق جمعی به مکانی خاص است که متناسب با فرهنگ سیاسی هر جامعهای، کنشهای سیاسی متفاوتی را در پی دارد. جنبشهای سیاسی با حضور و در ادامه، اشغال و مقاومت در مکان های مرکزی، خاصه در شهرهای پایتختی، به آن مکانها هویتی اعتراضی و نمادین می دهند و آنجا را مقرّی برای برآوردن خواستههای خود از طرف دولت مرکزی می دانند؛ یکی از مصادیق این مکانهای اعتراضی و با هویت، میدان لؤلؤ بحرین در جریان حرکتهای اعتراضی این کشور در بهار عربی است؛ که در تاریخ 18 مارس 2011 توسط دولت مرکزی تخریب شد. آنچه در بررسی رویدادنگاری حرکتهای اعترضی مردم بحرین و رفتار دولت در تخریب میدان لؤلؤ مشاهده می شود، این است که حکام آلخلیفه متأثر از تحولات همزمانی که در دیگر کشورها در منطقه خاورمیانه در حال وقوع بوده و با علم به اینکه مکانهای با هویت در پیروزی جنبشهای سیاسی و حرکتهای اعتراضی نقش محوری دارند؛ اقدام به تخریب میدان لؤلؤ کردند و بر اساس مطالب گردآوری شده بهصورتی شد که تخریب میدان نمادین لؤلؤ یکی از دلایل اصلی ناکامی حرکتهای اعتراضی در بحرین بوده است. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و با شیوه رویدادنگاری از خبرگزاریهای معتبر بینالمللی به گردآوری دادهها پرداخته است. روش تجزیه و تحلیل پژوهش از نوع کیفی بوده که براساس استدلال، منطق و تبیین نگارندگان پس از گردآوری اطلاعات صورت گرفته است.