فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
19 - 30
حوزههای تخصصی:
از تشریک مساعی نهادی در مدیریت شهری با عنوان ماحصل فعالیت های درون و میان نهادی سازمان های شهری یاد می شود که مکمل عمل جمعی بوده و در فرآیند مدیریت شهری دارای ویژگی های اعتماد، همکاری، مشارکت، تعامل، تسهیل گری و انسجام است. دراین راستا موجبات شکل گیری نقش کنشگران مدیریت بازآفرینی شهری پایدار در حوزه های سیاست گذاری اجرایی، مدیریت اجرایی، توسعه گری اجرایی و تسهیل گری و تعامل نهادی می شود. پژوهش حاضر به بررسی ظرفیت تشریک مساعی میان نهادی مدیریت بازآفرینی بافت های فرسوده شهرهای ایران به صورت عام و کلانشهر اهواز به صورت خاص می پردازد. جامعه آماری این پژوهش اعضای ستاد بازآفرینی شهری پایدار است. روش پژوهش از نوع توصیفی_تبیینی با رویکرد تحلیل کمی و کیفی است و به همین منظور اطلاعات مورد نیاز بر پایه رجوع به اسناد معتبر علمی، برداشت های میدانی و پرسشنامه از کارشناسان و مصاحبه با مدیران نهادهای عضو ستاد بازآفرینی بافت های فرسوده شهری به عنوان کنشگران مدیریت بازآفرینی شهری کلانشهر اهواز جمع آوری شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره در غالب نرم افزار SPSS و همچنین از نرم افزار تحلیل شبکه های اجتماعی UCI NET برای تجزیه و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفته، استفاده شده است. نتایج بیانگر این است که با توجه به نقش هر کنشگر، باید ارتقای ظرفیت های نهادی، متناسب با ضرورت ها و الزامات تحقق بازآفرینی شهری پایدار به عنوان پیش فرض در نظر گرفته شود و با استفاده از رویکرد نونهادگرایی تلاش اصلی بر استفاده از ظرفیت های تعاملی و تشریک مساعی مبتنی بر ارتباط و همکاری میان کنشگران، در مقابل ایجاد ساختارهای جدید باشد. به منظور تحقق رهیافت مدیریت یکپارچه در بازآفرینی شهری پایدار در سطح کلانشهر اهواز ضروری است هر کدام از کنشگران این حوزه در رهیافتی مشارکتی، وضعیتی متناسب با منابع قدرت و علایق و منافعی که دارند ایفای نقش نمایند. در این راستا تنظیم روابط متقابل میان کنشگران و همکاری میان آنها باید مبتنی بر برنامه بلندمدت و در نظر گرفتن منافع عمومی باشد.
قابلیت سنجی زیست پذیری مناطق شهری ارومیه با مدل RALSPI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد زیست پذیری به سیستم شهری سالم، امن، با دسترسی مناسب و مقرون به صرفه اطلاق می شود که کیفیت بالای زندگی را موجب شده و رویکردی منتج از نظریه توسعه پایدار تلقی می گردد. علی رغم آنکه بررسی زیست پذیری شهری می تواند در شناسایی کمبودها و اقدامات جهت ارتقای زیست محیط زندگی ساکنان مثمر ثمر واقع شود، پرداختن به تئوری زیست پذیری در ایران به صورت محدود موردتوجه قرارگرفته است، بنابراین هدف این پژوهش بررسی قابلیت زیست پذیری مناطق شهری شهر ارومیه است. پس از تدوین 24 شاخص در4 بعد(کالبدی-زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سلامت) با رویکرد کاربردی، این شاخص در مناطق 5 گانه شهری ارومیه با به کارگیری مدل تازه ابداع شده RALSPI موردسنجش قرار گرفت، درنهایت، طبق این مدل مناطق در دامنه بسیار زیست پذیر تا غیرقابل تحمل جای گرفته اند، بطوریکه منطقه 1با امتیاز 0.31 زیست پذیرترین و منطقه 2 با امتیاز 007. به عنوان منطقه غیرقابل تحمل شناخته شد این نتایج تفاوت عمیق قابلیت زیست پذیری میان مناطق شهر ارومیه و درنهایت عدم زیست پذیری شهر ارومیه را نشان می دهد و به این امر مهم معطوف می گردد که در صورت عدم دستیابی به زیست پذیری در کوتاه مدت دستیابی به پایداری شهر ارومیه در بلندمدت با چالش مواجه خواهد شد.
ارزیابی ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر تاب آوری منطقه ای با استفاده از تکنیک TRIZ (مطالعه موردی: استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر بحران یا شوکی اختلال در جامعه و دور شدن از اهداف و کارکردهای تعیین شده و کاهش پایداری را به همراه دارد. به همین دلیل ضروری است که برنامه ریزی، با تمرکز بر تاب آوری مدنظر قرار گیرد. تنها در این صورت است که در مواجهه با یک شوک ناگهانی، اجتماع نه تنها اختلال را جذب کرده و خود را ساماندهی می کند، بلکه قادر است وضعیتش را به شرایط بهتر نیز ارتقاء دهد. هدف از این تحقیق بررسی وضعیت تاب آوری استان همدان در سه بعد جمعیت و جمعیت شناسی، زیرساخت ها و اقتصادی با به کارگیری نظر نخبگان در تعیین ابعاد مختلف در تاب آوری استان همدان و باهدف شناسایی نقاط قوت و ضعف استان همدان از منظر تاب آوری می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربری بوده و روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی است. بخش نخست تحقیق روشی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و استفاده از گزارش های تهیه شده توسط ارگان های مختلف نظیر طرح های جامع، تفصیلی، آمایش استان و آمارنامه ها حاصل شده است. در بخش دوم مطالعه ابتدا فاکتورهای مطرح در تاب آوری در قالب چارچوب PEOPLES تبیین شد. سپس با استفاده از تکنیک دلفی و TRIZ ابعاد و فاکتورهای نهایی ارائه شد و با انجام مطالعات و محاسبات لازم تاب آوری استان همدان در ابعاد و مؤلفه های مختلف مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که در بعد جمعیت شناسی کمترین میزان تاب آوری را نرخ رشد (67/0) و بیشترین میزان تاب آوری را تراکم جمعیت و نسبت جنسی (98/0) داشته اند. همچنین نتایج در ارتباط با بعد زیرساخت ها نشان می دهد که مصرف برق در بخش خانگی فاقد تاب آوری و خدمات آموزشی و خدمات درمانی دارای تاب آوری کامل (برابر با یک) می باشند. درنهایت نتایج به دست آمده در بعد اقتصادی نشان می دهد که بیشترین تاب آوری را جمعیت غیرفعال (97/0) و کمترین تاب آوری را میزان اشتغال در بخش کشاورزی (78/0) دارا می باشند.
ارزیابی توزیع فضایی مؤلفه های توسعه پایدار در بین شهرستان های استان ایلام با استفاده از تکنیک-SAW VIKOR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جریان هرگونه تصمیم گیری اعم از برنامه ریزی، مدیریت، ارزیابی و یا کنترل چنانچه در طلب و جستجوی شرایطی مطلوب هستیم، باید در راستای ایجاد تعادلی منطقی و واقع بینانه بین مناطق به لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات حرکت کنیم. گام اول درجهت چنین حرکتی شناخت وضع موجود و امکانات و محدودیت های آن است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر ارزیابی توزیع فضایی مؤلفه های توسعه پایدار در بین شهرستان های استان ایلام از لحاظ 10 شاخص توسعه پایدار می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر 10 شهرستان استان ایلام است. شاخص های مورد مطالعه از طریق سالنامه آماری که شامل موارد پیش روست جمع آوری گردیده است: تعداد کتابخانه ها عمومی، کانون پروش فکری، تعداد اعضای کتابخانه عمومی، سالن نمایش، گنجایش سالن نمایش، بیمارستان، تعداد تخت بیمارستان، تعداد چاپخانه، تعداد تلفن های ثابت، تعداد وسایل نقلیه درون شهری. برای این منظور از روش های؛ راه حل توافقی و بهینه سازی چندمعیاره (VIKOR) و میانگین وزنی ساده (SAW) استفاده شده است. نتایج بدست آمده از روش های به کار رفته نشان داده که شهرستان ایلام به عنوان مرکز استان بیشترین زیرساخت های توسعه پایدار را در خود جای داده و سیروان، محروم ترین شهرستان از لحاظ شاخص های توسعه پایدار در استان ایلام می باشد. به عبارتی شهرستان ایلام در گروه تقریباً توسعه یافته، شهرستان های سیروان و بدره درگروه فرو توسعه طبقه بندی شدند. در ادامه به منظور بررسی نحوة پراکنش و توزیع فضایی شاخص های توسعه پایدار در سطح شهرستان های استان ایلام و تعیین میزان همبستگی، تناسب رتبه جمعیتی هر شهرستان با رتبه حاصل از شاخص های توسعه پایدار از تکنیک اسپیرمن استفاده شده است. بدین منظور ابتدا به کمک تکنیک Z-score شاخص توسعه هر شهرستان محاسبه گردیده و سپس با استفاده از ضریب اسپیرمن میزان تناسب و همبستگی رتبه شاخص های توسعه پایدار با رتبه جمعیتی شهرستان ها مقایسه شد. نتایج حاصل از مقایسه نشانگر وجود تناسب و همبستگی بسیار پایین و منفی (0.183-) و در نتیجه توزیع نامتناسب و غیرعادلانه شاخص های توسعه پایدار در سطح شهرستان های استان ایلام می باشد.
مکان گزینی پناهگاه شهری با رویکرد پدافند غیرعامل(مطالعه موردی: منطقه 4 تبریز)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷
۲۵-۴۳
حوزههای تخصصی:
توجه و پرداختن به موضوع پدافند غیرعامل شهری جهت کاهش آسیب ها و خسارات، آمادگی در برابر سوانح و بحران ها بسیار مهم می باشد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مکان گزینی پناهگاه های شهری با رویکرد پدافند غیرعامل در منطقه 4 شهر تبریز با روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته است. اطلاعات و داده های اولیه موردنیاز از طریق مطالعات اسنادی - کتابخانه ای و مشاهدات میدانی جمع آوری گردید. به منظور تعیین ضرایب اهمیت شاخص ها از تکنیک تحلیل شبکه استفاده شد و این ضریب معیارها در محیط overlay اعمال شد. در نهایت با استفاده از منطق فازی و همپوشانی لایه های اطلاعاتی، ارجح ترین مکان ها در تناسب با هدف پژوهش شناسایی شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد نقاطی از منطقه 4 تبریز که دارای تراکم جمعیتی بیشتر، نزدیک به ایستگاه های آتش نشانی، نزدیک به مراکز درمانی، دسترسی مناسب به شبکه ارتباطی، دوری از کاربری های اشتعالی و بحران زا، دارای مصالح استاندارد در ساخت و ساز، نزدیک به مراکز نظامی و از شیب مناسب برخوردار هستند، برای احداث پناهگاه ها اراضی نسبتاً مطلوب و مناسب می باشند.
پیش بینی پاسخ آبخوان دشت آذرشهر به تغییرات اقلیم با استفاده از مدل ترکیبی هوش مصنوعی- پویایی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
217 - 234
حوزههای تخصصی:
هم زمان با رشد روزافزون جمعیت و طرح های توسعه و تغییرات اقلیمی در سال های اخیر و تأثیر آن بر وضعیت سیستم آبخوان دشت آذرشهر، ضرورت مطالعه دقیق و کاربردی پیرامون وضعیت این آبخوان، آشکار می شود. بدین منظور، با استفاده از مدل های هوش مصنوعی، اقدام به شبیه سازی و پیش بینی داده های سری زمانی بارش، دبی و سطح آب زیرزمینی محدوده مورد مطالعه شد و پس از تعمیم این داده ها به کل دشت با استفاده از روش درون یابی کریجینگ بیزین (EBK)، بیلان کلی آبخوان دشت به دست آمده و نتایج وارد مدل سیستم پویای آبخوان دشت در محیط نرم افزاری WEAP شد. با ایجاد سناریوی مرجع برای بازه زمانی 1392 تا 1400 و اعمال تنش افزایش جمعیت و میزان آب مصرفی بخش کشاورزی در طی این بازه، پاسخ آبخوان به تنش های وارده بررسی شد. سیستم پویای آبخوان دشت در قبال روند افزایشی 2 درصدی جمعیت و 1 درصدی آب مصرفی بخش کشاورزی، کاهش حجم مخزن به میزان حدود 7 درصد در پایان دوره تنش (سال 1400) را نشان داد. پژوهش حاضر بیانگر قابلیت بالای ترکیب هوش مصنوعی و پویایی سیستم در پیش بینی پاسخ آینده سیستم آبخوان به تغییرات اقلیمی است و می تواند در راستای مدیریت منابع آب و پیش بینی تمهیدات لازم برای آینده به کار رود.
تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه یافتگی محلات شهری از منظر عدالت فضایی (نمونه موردی: مقایسه تطبیقی محله ارم و ابیوردی- شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ایجاد عدالت فضایی در محلات به یکی از بزرگ ترین چالش های مدیران و برنامه ریزان شهری تبدیل شده است. در حالی که پیشرفت نامتوازن محلات در شهر، یکی از موضوعات است که سبب توسعه ناهمگون محلات می شود. پژوهش حاضر با انتخاب دو محله در شهر شیراز با موقعیت مکانی و امکان برخورداری از خدمات شهری در شرایط تقریباً مساوی، مجموعه عواملی که منجر به توسعه نامتوازن آنها شده است را مورد ارزیابی قرار می دهد. در گام نخست، این دو محله از نظر شعاع دسترسی به امکانات شهری مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس با استفاده از روش کیفی شامل انجام مصاحبه با جامعه آماری 179 نفره که متشکل از ساکنین هر محله، مدیران و کارشناسان مرتبط با امور شهری، متخصصین در امور املاک و مردم ساکن در سایر محلات شهر، به استخراج مجموعه عوامل عدم رشد مساوی در این دو محله پرداخته شد. در ادامه با استفاده از آزمون تحلیل عاملی، به وزن دهی داده های تحقیق پرداخته و در نهایت از میان مجموعه عوامل مربوط به حوزه های کالبدی، اجتماعی و اقتصادی، مهم ترین عوامل توسعه و یا عدم آن، در دو محله استخراج گردید. نتایج نشان داد که محله ابیوردی، علیرغم همجواری با محله ارم، از منظر توسعه فضایی از سطح پایین تری برخوردار است. از جمله علل توسعه یافتگی محله ارم نسبت به محله ابیوردی در بعد کالبدی می توان به وجود قطعات بزرگ زمین، وجود فضای سبز مناسب و سیمای بصری زیبای این محله اشاره نمود. در بعد اجتماعی نیز افزایش نسبی امنیت در محله ارم، وجود عناصر هویت بخش در این محله از جمله عوامل توسعه یافتگی تبیین شده اند. در زمینه اقتصادی نیز، تمایل سازندگان به سرمایه گذاری به دلیل استقبال مردم و توجیه پذیر بودن آن، سبب پایدارتر شدن این محله شده است. با این حال چنین به نظر می رسد که توجه توامان به سه شاخص کالبدی، اجتماعی و اقتصادی در سطح محلات، می تواند زمینه رشد متوازن و برقراری عدالت فضایی را در سطح محلات شهری فراهم آورد
ارزیابی میزان تاب آوری اجتماعی شهری موردشناسی؛ شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبرد های بین المللی سازما:ن ملل متحد، برای کاهش بلایا، ایجاد تاب آوری جوامع در برابر سوانح طبیعی و انسانی است. در همین راستا، تحقیق حاضر، به ارزیابی و تحلیل میزان تاب آوری اجتماعی در شهر مرزی زاهدان می پردازد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت؛ اسنادی و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) با توجه به شاخص های فضای ذهنی شامل: سرمایه اجتماعی (اعتماد عمومی، اعتماد نهادی، مشارکت رسمی، مشارکت غیررسمی و آگاهی و تعلق مکانی) می باشد. جامعه آماری، تعداد 587730 نفر ساکن در مناطق 5 گانه شهر زاهدان بر اساس آخرین سرشماری عمومی (1395) می باشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 384 پرسشنامه محاسبه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع گردید. در تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها از آزمون های آماری شامل آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، در مجموع، این نتایج به دست آمده: میانگین کلی شاخص های سرمایه اجتماعی (24/2) و تعلق مکانی (09/2) در تمامی مناطق پایین تر از حد متوسط (3) و دارای وضعیت نامطلوبی بوده و وضعیت هر یک از این شاخص ها، در بین مناطق شهر با یکدیگر یکسان نیست. همچنین، مناطق یک، پنج و دو دارای وضعیت مطلوب تری نسبت به مناطق سه و چهار شهر زاهدان (حاشیه نشینان و مهاجرین عمدتاً در این دو منطقه زندگی می کنند) به لحاظ شاخص های سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی هستند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که فضای ذهنی نامناسب در مناطق شهری زاهدان (مخصوصاً در مناطق 3 و 4) باعث آسیب پذیری و عدم تاب آوری اجتماعی شهر گردیده و به تبع آن، امنیت اجتماعی[1] و توسعه این مناطق را به خطر انداخته است (فضای ذهنی نامناسب تهدیدی برای تاب آوری شهر می باشد). [1]. منظور، ناامنی اجتماعی است. بررسی ناامنی سیاسی موضوع این پژوهش نیست.
برنامه ریزی مدیریت توسعه با استفاده از روش تعدیل مجدد زمین در نوسازی بافت فرسوده (مورد پژوهی: محله ابیوردی- شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون اقدامات انجام شده در نوسازی، نشانه هایی از ناکارآمدی در تحقق خدمات عمومی و کاستی هایی در زمینه مشارکت مردمی را بر جای نهاده است؛ این موضوع ضرورت توجه به رویکردهای نوین برنامه ریزی کاربری زمین، از قبیل برنامه ریزی مدیریت توسعه، که در پی بروز مشکلات ناشی از عدم تحقق الگوهای پیشنهادی در طرح های کاربری زمین به عنوان حلقه رابط بین برنامه ریزی و اجرا مطرح شد، را طلب می کند. بنابراین هدف از این پژوهش، امکان سنجی کاربست تعدیل مجدد زمین (LR) به عنوان یک روش مشارکتی در برنامه ریزی مدیریت توسعه جهت اجرای طرح های کاربری زمین است. لذا استخراج داده ها به روش اسنادی/ میدانی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی می باشد. بطوریکه در فرآیند تحقیق پس از تخمین قیمت زمین بعد از اجرای LR با استفاده از روش درونیابی کریجینگ کروی و تدقیق مرز؛ برنامه ریزی کاربری زمین انجام شد، سپس مساحت اراضی قابل توسعه (مسکونی، تجاری و ...) و غیر قابل توسعه (معابر و فضای سبز) و قیمت تخمین زده شده به عنوان داده ورودی در معادلات LR قرار گرفت. در نتیجه، نرخ قابلیت محدوده میزان 3.39؛ شاخص امکان سنجی 2.44؛ و نرخ توزیعی 1.72 برآورد شد؛ که بیانگر توجیه پذیر بودن محدوده برنامه ریزی شده با استفاده از روش LR است. همچنین جهت تامین مالی طرح کاربری زمین پیشنهادی، مساحت زمین پشتیبان مالی 17112.2 مترمربع، سهم مشارکت زمین پشتیبان مالی 21 % و سهم مشارکت زمین غیر قابل توسعه میزان 28 % تخمین زده شد. درنهایت قطعات زمین تعدیل شده با استفاده از سهم مشارکت و نرخ توزیعی جهت پیاده سازی طرح کاربری زمین با استفاده از معادلات LR محاسبه گردید، که نتایج نشان می دهد، استفاده از نرخ توزیعی به دلیل توجه به ارزش افزوده در تخمین قطعات تعدیل شده روش عادلانه تری نسبت به سهم مشارکت محسوب می شود.
تحلیلی کمی بر نقش مدیریت شهری در ارتقای صنت گردشگری در شهرها (مورد پژوهی: شهر مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری پدیده ایست چند وجهی و موضوع مطالعه بین رشته های مختلفی از قبیل اقتصاد، مدیریت، مردم شناسی، جغرافیا و علوم سیاسی و .... شناخت و درک فرآیند پیچیده اجرائی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گردشگری، نیازمند مدیریتی هدفمند و یکپارچه می باشد، تا ضمن بالا بردن سطح درآمد زایی شهر، فرصت بهره مندی از ابعاد مختلف گردشگری را فراهم سازد. با توجه به پتانسیل های مثبت و موجود گردشگری شهر مرودشت در این مقوله، این شهر مورد پژوهش قرار گرفت. نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و مصاحبه با 75 نفر از مسئولین ادارات و تکمیل پرسشنامه توسط 380 نفر از ساکنین محلی بالای 18 سال بوده است. تجزیه و تحلیل نتایج از طریق نرم افزارspss برمبنای دو فرضیه، اهمیت رابطه مدیریت یکپارچه شهری در حوزه گردشگری با x2=49.419 و درجه آزادی 4، تعامل و همکاری مدیریت شهری و ساکنین محلی با x2=136.43 و درجه آزادی 4، مورد تأیید بوده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد هرچه تقویت و انسجام عمل بین مؤلفه های همکاری و ارتباطی مدیریت شهری و ساکنین محلی از استحکام بیشتری برخوردار باشد؛ به همان اندازه در حوزه مدیریت و گردشگری پایدار رابطه ی بهتری وجود خواهد داشت و از طرفی نقش مدیریت هدفمند بیشتر حائز اهمیت خواهد شد.
بررسی تأثیرات روانی کالبد و منظر شهری بر جرم خیزی نمونه موردی: شهر اسفراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل عملکرد مبلمان شهری در فضاهای شهری ، مطالعه موردی: شهرگرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر نقش و جایگاه مبلمان در فضاهای شهری شهرگرگان از دیدگاه شهروندان این شهر مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. ماهیت تحقیق توصیفی– تحلیلی بوده و با استفاده از روش پیمایشی در مناطق مختلف شهر گرگان اجرا گردید. حجم نمونه آن با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران، تعداد 384 نفر تعیین شد. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری آن توسط اساتید و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 85/0 مورد تأیید قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده، مبلمان شهری بر زیباسازی و هویت بخشی فضاهای شهری، سلامت جسمانی و روانی شهروندان و کیفیت بخشی فضاهای شهری تأثیر دارد. هم چنین بین متغیرهای مبلمان شهری و جذب گردشگر در شهرگرگان و نیز بین متغیرهای مبلمان شهری و توسعه گردشگری شهری رابطه معنادار و مثبت وجود دارد.
تحلیل فرایند تولید فضای غیررسمی در شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری و گسترش فقر و نابرابری شهری معاصر درپی گسترش سازوکارهای نظام سرمایه داری جهانی و بیشتر در شکل سرمایه داری دولتی [1] در ایران، شکل گیری دوگانه ی رسمی و غیررسمی در ابعاد اقتصاد و کالبد شهرها را درپی داشته است. در تفسیر و تشریح فرآیند غیررسمی شدن به ویژه در ابعاد فضایی شهر مباحث پردامنه ای جاری است. در این نوشتار با تمرکز بر روش تحلیلی انتقادی و باتوجه به نظریه تولید فضای هانری لوفور مبتنی بر سه وجه فضایی فضا شامل بازنمایی فضا، عمل فضایی و فضای زیسته، نظام تولید و بازتولید فضا در زیست غیررسمی [2] شهری به عنوان مکمل فضای رسمی بررسی شده است. پرسش بنیادین نوشتار این است که نتیجه کوشش و منازعه بر تولید فضای غیررسمی از سه وجه فضایی بازنمایی فضا (پنداشته)، عمل فضایی (دریافته) و فضای زیسته چگونه خود را در شهر نشان داده است و چگونه درک شده است؛ در کوشش برای پاسخ به این پرسش، شهر سنندج، مرکز استان کردستان و یکی از شهرهای دارای فضای غیررسمی گسترده، مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که سه گروه فن سالار دولتی و علمی و مردم از شرایط زیست غیررسمی درک و برداشتی متفاوت دارند. هرگروه برپایه ی دیدگاه های خود؛ تفکرات خود را شایسته تر و ورای دیگر گروه های می دانستند و این در صورتی است که ساکنان این سکونتگاه ها خود را بهره ور از این مناطق دانسته و دیدگاه خود را برای ساماندهی مطلوب تر می دانند. تفاوت نگرش و اقدامات سه گروه فن سالاران دولتی و علمی با تجربه ی زیسته ی ساکنان نشان از شکاف عمیق میان این گروه ها و لزوم در نظر گرفتن راهکارهایی بدیل با دیدی انتقادی و یکتا از فضا نسبت به دهه های پیشین را ایجاد کرده است. [1] . State – Capitalist مفهوم «سرمایه داریِ دولتی» به ندرت می تواند از آزمون تحلیل اقتصادیِ جدّی به سلامت عبور کند. زمانی که دولت به مالک انحصاریِ همه ی ابزارهای تولید بدل می شود، عملکرد یک اقتصاد سرمایه داری ازطریق نابودیِ سازوکاری که خونِ چنین نظامی را در گردش نگه می دارد، ناممکن می شود (Hilferding,2010). [2] . Informality
کاربرد تحلیل عرصه های تصمیم گیری در بازآفرینی فرهنگ مبنا، با رهیافت گردشگری در محله های تاریخی (مطالعه موردی: محله ظهیرآباد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
511 - 530
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقتصاد ملی و بین المللی کشورها در دو دهه پایانی سده بیستم میلادی و لزوم تعدیل شیوه های مداخله در نواحی شهری براساس نیازهای محلی، سبب شده است ابزارهای سنتی به کار گرفته شده برای تجدید حیات شهرها که به تنهایی توان رویارویی با علل بروز افت شهری ندارند به چالش دچار شوند. حرکت دیدگاه ها از مداخلات بزرگ مقیاس، پروژه محور و دولت محور به سوی بازآفرینی محلی و فرایندمحوری با تکیه بر ظرفیت های درونی و مشارکت محور، از ویژگی های بارز بازآفرینی شهری فرهنگ مبناست. در این میان، گردشگری فرهنگی به عنوان تسهیل کننده این بازآفرینی، در حال تبدیل شدن به رهیافتی کارآمد و پایدار است. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی و کاربردی حاضر، تبیین ارتباط این دو مقوله با استفاده از روش/ فن تحلیل عرصه های تصمیم گیری در توسعه گردشگری فرهنگی محله تاریخی ظهیرآباد منطقه 20 شهرداری تهران است. نتایج نشان می دهد این روش/ فن با قابلیتی که در ارتباط گیری گسترده با طیف وسیعی از عوامل تأثیرگذار بر فرایند بازآفرینی دارد به همراه تقویت اقتصاد و ساختار مدیریت محله ای، در اولویت برای آغاز برنامه ریزی بازآفرینی این محله قرار دارد.
ارزیابی مدیریت استفاده از فرصت های ناشی از زلزله 1382 بم از دیدگاه گردشگران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
بحران های محیطی بر گردشگری تأثیرات مثبت و منفی دارد که تأثیرات مثبت آن شامل فرصت هایی در زمینه گردشگری سیاه، فرهنگی و مذهبی است. هدف پژوهش حاضر شناسایی فرصت های ناشی از زلزله دی ماه 1382 برای توسعه گردشگری و میزان استفاده مؤثر از این فرصت ها به منظور توسعه گردشگری شهر بم است. نوع پژوهش توصیفی- تحلیلی، و شیوه گردآوری داده ها اسنادی و میدانی است. به منظور سنجش روایی و پایایی پرسشنامه، از نظرات کارشناسان و آلفای کرونباخ استفاده، و داده های گردآوری شده در محیط SPSS تحلیل شده است. جامعه نمونه 270 نفر از گردشگران داخلی هستند که در سال 1393 به شهر بم وارد شدند. روش توزیع جامعه نمونه تصادفی ساده است و یافته ها نشان می دهد مردم جهان بم را با ارگ و زلزله می شناسند و زلزله جزئی از هویت شهر شده است. درنتیجه، خرابه های ناشی از زلزله فرصت های مناسبی برای توسعه گردشگری شهر بم ایجاد کرده که البته هنوز بالفعل نشده و به طور مؤثر به کار نرفته است، با این حال مدیران به منظور بازگرداندن بازارها و محصولات گردشگری مقصد به پیش از فاجعه، بر رویکرد بازسازی کامل تأکید دارند. در این رویکرد گردشگرانی که به دلیل تغییر در ویژگی های مقصد افزایش می یابند، نادیده گرفته می شوند؛ مانند افرادی که به دیدن سایت های فاجعه و خرابی های ناشی از زلزله علاقه مند هستند یا افرادی که تمایل دارند روز گرامیداشت قربانیان را ببینند. درمجموع، زلزله بم ویژگی های مقصد گردشگران این شهر را تغییر داده و فرصت های نوینی را در زمینه توسعه گردشگری ایجاد کرده است.
سنجش رضایت گردشگران از کیفیت خدمات تفرجگاه های پیراشهری مطالعه موردی : پارک آبیدر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
69 - 82
حوزههای تخصصی:
سنجش رضایتمندی گردشگران از کیفیت خدمات مقاصد گردشگری، بسیار مهم است؛ زیرا تمایز در این کیفیت سبب توجه بیشتر گردشگران به مقصد و رونق اقتصادی شهرها می شود. در پژوهش حاضر به سنجش عوامل مؤثر بر میزان رضایتمندی گردشگران از تفرجگاه پیراشهری پارکآبیدر سنندج پرداخته شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری مورد مطالعه نیز گردشگرانی بودند که تفرجگاه گردشگری آبیدر را مقصد گردشگری خود انتخاب کردند. حجمنمونه384نفر محاسبهشد و نمونه گیری نیز تصادفی ساده بوده است. داده ها با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شد و نتایج حاصل از آزمون پیرسون نشان داد کیفیت خدمات تفرجگاه آبیدر (دسترسی، جذابیت، تصویر مقصد، تسهیلات) با رضایتمندی گردشگران از نظر آماری معنادار است و همبستگی مثبتی دارد؛ به طوری که همبستگی بین جذابیت، دسترسی، تصویر ذهنی و تسهیلات با میزان رضایت گردشگران به ترتیب 845/0، 831/0، 762/0 و 691/0 است که نشان می دهد این عوامل بیشترین همبستگی را با عامل رضایتمندی گردشگران داشته است، همچنین نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندمتغیره بیانگر رابطه مثبت و معنا داری بین متغیرهای کیفیت خدمات تفرجگاه آبیدر با رضایتمندی گردشگران است.
بررسی نقش پیاده را ه های شهری در توسعه گردشگری پایدار مطالعه موردی؛ خیابان 15 خرداد شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
131 - 142
حوزههای تخصصی:
خیابان مخصوص عابر پیاده یک شکل از برنامه ریزی حمل و نقل است که به طور گسترده ای با فرهنگ شهری مرتبط است. امروزه در ایران، با سلطه تدریجی حرکت سواره بر فضاها و معابر شهری، از ارزش ها و جاذبه های اجتماعی فرهنگی فضاهای شهری رو به نزول رفته است، ازاین رو موضوع گسترش فضاهای پیاده و ساماندهی آن ها به ویژه در شهر های بزرگ، موردتوجه بیشتری قرار گرفته است. از سال 1388 خیابان 15 خرداد در شهر تهران، با ارائه طرح مسدود شدن عبور وسایل نقلیه از چهارراه گلوبندک تا خیابان ناصرخسرو، به پیاده راه تبدیل شد. مقاله حاضر با عنوان بررسی نقش پیاده راه سازی در توسعه گردشگری پایدار در پی ارزیابی این پیاده راه در توسعه اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی منطقه 12 تهران است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و داده های آماری آن به روش پیمایشی جمع آوری شده است. تجزیه وتحلیل داده ها ب ا اس تفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری همچون آزمونt تک نمونه ای، آزمون ANOVA، رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون انجام شده است. یافته های به دست آمده از توزیع پرسشنامه میان گردشگران مؤید تأثیر غیرقابل انکار پیاده راه 15 خرداد در توسعه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی منطقه 12 تهران است. میانگین های هر یک از مؤلفه ها بیانگر اثرگذاری بالاتر از حد متوسط پیاده راه ها در امنیت منطقه، جذب گردشگران و افزایش آگاهی مردم نسبت به جاذبه های گردشگری و بیانگر توسعه اجتماعی- فرهنگی این محور از دید گردشگران است. از دید کارشناسان نیز نقش پیاده سازی در توسعه اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی بالاتر از حد متوسط است همچنین بین پیاده راه سازی و توسعه کالبدی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی در منطقه 12 تهران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در نتیجه پیاده راه 15 خرداد جز تأثیر در افزایش امکانات و خدمات موجود در منطقه توانسته است هم ازنظر اقتصادی (وجود بازار) و هم ازنظر اجتماعی و فرهنگی موجبات گسترش و تسهیل گردشگری شهری و توسعه منطقه 12 تهران را فراهم آورد.
ارزیابی وضعیت مسکن سالم در شهر ها مطالعه موردی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
99 - 111
حوزههای تخصصی:
شهر اردبیل در دو دهه اخیر ( به ویژه شکل گیری استان اردبیل) رشد قابل توجهی را تجربه کرده است. هرچند که تبدیل شدن شهر اردبیل به مرکز استان (بنا بر آمار و ارقام موجود) در گسترش کمیت مسکن شهری نقش بسزایی داشته، اما وضعیت ویژگی های کیفی مسکن این شهر از جمله شاخص های بهداشتی_رفاهی چندان مشخص نیست و نمی توان در ارتباط با وضعیت سلامتی مسکن آن بدون انجام بررسی های علمی اظهارنظر کرد. از این رو در این پژوهش با درک این مهم، وضعیت مسکن شهر اردبیل از نظر شاخص های مسکن سالم شهری بررسی شده است. بر این اساس پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی_تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی، سطح برخورداری مناطق شهری شهر اردبیل از لحاظ برخورداری از شاخص های مسکن سالم را بررسی کرده است. برای آزمون فرضیه های تحقیق نیز از آمار توصیفی، آزمون t، آزمون آماری F و آزمون دانکن و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که شهر اردبیل از لحاظ برخورداری از شاخص های مسکن سالم در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارد اما بین مناطق مختلف شهر اردبیل از لحاظ این شاخص ها اختلاف بارزی وجود دارد. همچنین یافته های تحقیق دلالت بر این دارد که بین ویژگی های اجتماعی_اقتصادی ساکنان و سالم بودن مسکن همبستگی مستقیم و مثبت و بین قدمت واحد مسکونی و سالم بودن مسکن رابطه معکوس و منفی وجود دارد. از موارد کاربردی این پژوهش می توان به معرفی و شناسایی شاخص های مسکن سالم برای استفاده در پژوهش های بعدی و برجسته کردن مشکلات موجود از لحاظ شاخص های مسکن سالم در محدوده مورد مطالعه و ارائه پیشنهادهایی برای رفع این مشکلات اشاره کرد؛ به طوری که مسئولان مدیریت شهری اردبیل با استفاده از نتایج این تحقیق می توانند اقدام های هدف دار و مؤثری به منظور بهبود وضعیت مسکن سالم شهری اردبیل انجام دهند.
ارزیابی قابلیت پیاده مداری فضاهای شهری با رویکرد نوشهرگرایی (نمونه موردی: محله کیانپارس در شهر اهواز)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
61-74
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر رویکردهای نوین شهرسازی و برنامه ریزی شهری در جهان، رهیافت و نگرشهای انسان محوری و پیاده محوری را به جای الگوهای تکنوکراتیک و ماشین محور هدف قرار داده است. یکی از این رویکردها، نوشهرگرایی می باشد که در بسیاری از اصول و جنبه ها، همبستگی و قرابت خاصی با رهیافت های پیاده محور دارد و در بسیاری از معیارها و شاخصها اشتراکات زیادی با هم دارند. پژوهش حاضر که به منظور ارزیابی قابلیت پیاده مداری محله کیانپارس اهواز با رویکرد نوشهرگرایی صورت گرفته، با وام گیری از مبانی نظری مطالعات پیشین، 32 شاخص پیاده مداری مستخرج از رویکرد نوشهرگرایی را با استفاده از روش پیمایشی مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که محله کیانپارس از مجموع 32 شاخص مورد بررسی، تنها در 5 شاخص از نظر قابلیت پیاده مداری مناسب و واجد شرایط تشخیص داده شده است و در بقیه شاخصها فاقد قابلیت مناسب برای پیاده روی می باشد و درمجموع الگوی ماشین محوری بر این محله حکمفرما است. در پایان راهکارهایی برای افزایش قابلیت پیاده مداری این محله و تغییر رویکرد ماشین محوری ان به سمت رهیافت پیاده محوری ارائه شده است.
تحلیل موانع توسعه گردشگری سیاه در ایران نمونه موردی: (منطقه زلزله زده بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
35 - 51
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های نوظهور و نوین در جهت جذب گردشگر و افزایش مناطق دارای پتانسیل گردشگری در جهان، گردشگری سیاه یا تلخ(Dark Tourism) است. گردشگری سیاه یا تلخ در دنیا مفاهیم و معانی متفاوتی دارد؛ ولی بیشتر از مصیبت های غیرعادی همچون زلزله، جنگ، زندان و ... بحث می کند. این گونه از گردشگری در صورت بومی سازی و استفاده بهینه از پتانسیل های موجود در کشورمان می تواند یکی از گزینه های مناسب جهت توسعه گردشگری و جذب گردشگر باشد. لذا هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه گردشگری سیاه در مناطق زلزله زده ایران با تأکید بر منطقه بم و ارائه راهکارهای مناسب جهت بهبود وضع موجود است. نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و کتابخانه ای استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و بهره گیری از آزمون هایی همچون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون T تک نمونه ای و نیز رگرسیون چندگانه است. نتایج آزمون T بیانگر آن است که ابعاد بازاریابی و ابعاد زیرساختی هر دو با میانگین (20/4) و ابعاد اقتصادی- سرمایه گذاری (10/4) بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده اند؛ کمترین میزان میانگین نیز به شرایط طبیعی منطقه (55/3) و ابعاد فرهنگی منطقه گردشگر پذیر (58/3) متعلق بوده است. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد، عواملی همچون بازاریابی- تبلیغات، ابعاد اقتصادی و سرمایه گذاری و ابعاد و زیرساخت های توسعه، با ضریب بتای (568/0) بیشترین نقش را در عدم توسعه گردشگری سیاه در محدوده موردمطالعه داشته اند؛ همین طور نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد ابعاد بازاریابی- تبلیغات (با ضریب همبستگی 731/0) ابعاد و زیرساخت های توسعه (با ضریب همبستگی 50/0) بیشترین میزان همبستگی را با عدم توسعه گردشگری سیاه در منطقه بم داشته اند.