فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
55 - 74
حوزههای تخصصی:
تمرکز بر نواحی روستایی به عنوان بخش بزرگی از نظام اجتماعی و جمعیتی که در خود ذخایر ارزشمندی از جمله آداب و رسوم اجتماعی و منابع طبیعی را نهفته دارد، به عنوان زیربنای توسعه کشور ضروری است. مطالعه حاضر به سنجش میزان گرایش ساکنان بخش روستایی گاریزات استان یزد به مهاجرت به شهر و بررسی عوامل مؤثر بر آن می پردازد. روش تحقیق پیمایش بوده و نمونه آماری متشکل از 343 نفر از ساکنان 55-15 ساله این بخش روستایی است که به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. همچنین، عوامل مؤثر بر گرایش روستاییان به مهاجرت شهری در چهار عامل جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و دافعه روستا دسته بندی شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای نا امیدی از روستا، دافعه اقتصادی روستا، چشم و همچشمی، سن، و تحصیلات مادر به ترتیب بیشترین اثرگذاری را بر گرایش به مهاجرت شهری دارند؛ همچنین، عوامل اجتماعی و روانی نسبت به عوامل اقتصادی در گرایش به اتخاذ تصمیم مهاجرت نقشی تعیین کننده تر دارند.
ایرانِ پُرهمسایه و سیاست خارجیِ چندهمسایگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران، کشوری است پرهمسایه؛ با همسایگانی گونه گون و ناهمانند. گونه گونیِ همسایگی دربرگیرنده ی گوناگونیِ ویژگی های جغرافیایی، منزلت های استراتژیک، وابستگی های سیاسی، دغدغه های امنیتی، و خصلت های ژئواکونومیک است؛ و، ناهمانندیِ همسایگی، دربرگیرنده ی خصلت های فرهنگی و تاریخی و تمدنیِ بسیارناهمانند است که همسایگانِ پانزده گانه ی ایران را، به حوزه های بسیارناهمگون، تبدیل کرده است. درپیش گرفتنِ یک سیاست خارجی چندگانه گرا و برگشتن از یک سیاست خارجیِ تک چهره، پیش انگاشته ی نوشتارِ پیشِ رو است. هدفِ بنیادین نوشتار، افزون بر توصیفِ وضعیت سیاست خارجی ایران، تجویزِ تغییر در ماهیت و عملکرد سیاست خارجی ایرانِ پساانقلاب اسلامی است. برای برآوردنِ منظور نوشتار، نگارنده با برساختنِ سه مقوله ی کشورِ میانه گاهی، کشور راهرویی، کشور پیوندی کوشش کرده است تا نشان دهد که کشور چندمنطقه ای/ فرامنطقه ای ایران، نمی تواند از یک منطق و رفتار در سیاست خارجی، بهره گیری نماید؛ به ویژه آن که، سیاست خارجی انقلابیِ ایرانِ پساانقلاب، برچسبِ تک راستایی خورده است. در نوشتار، از یک بسته ی مفهومی برساخته، بهره گیری شد تا نشان داده شود که تجویزِ نگارنده برای ترکِ سیاست خارجی تک چهره و درپیش گرفتنِ سیاست خارجی چندچهره، مستدلّ است. بن مایه ی روش شناختی نوشتار، تجویز است؛ بنابراین، ماهیت پژوهش، هنجاری است. یافته ی تجویزیِ نوشتار، توصیه به ترکِ تکْ راستایی در سیاست خارجی انقلابی و درپیشْ گرفتنِ سیاست خارجیِ پساانقلابیِ چندراستایی است. نقطه ی آغازِ سیاست خارجیِ پساانقلابیِ چندراستا، درافکندنِ سیاست خارجی چندهمسایگی است.
مؤلفه های ژئوپلیتیکی سیاست خارجی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
1 - 25
حوزههای تخصصی:
روابط خارجی روسیه پس از یک دوره بی ثباتی و درگیری با مسائل و دشواری های گوناگون در دهه ۱۹۹۰، از سال ۲۰۰۰ و با روی کار آمدن ولادیمیر پوتین به یک وضعیت به نسبت متعادلی رسید. ارزیابی بسیاری از تحلیلگران از سیاست خارجی روسیه این است که مسکو با استفاده از مزیت های ژئوپلیتیکی خود به دنبال احیای جایگاه یک قدرت بزرگ است. در این مقاله با شاخص بندی سیاست خارجی روسیه، نویسندگان توضیح می دهند چرا بدون توسل به نظریه های کلانتر ژئوپلیتیک و روابط بین الملل، با استفاده از نظریه واقع گرایی نوکلاسیک می توان به تجزیه و تحلیل سیاست خارجی روسیه با توجه به به تأثیر مؤلفه های ژئوپلیتیکی پرداخت. مفروض نویسندگان این است که از آغاز هزاره سوم نوعی تداوم و پیوستگی در سیاست خارجی روسیه وجود داشته که به شناخت مؤلفه ها و متغیرهای دخیل در آن و تاحدی پیش بینی سیاست خارجی روسیه در آینده نزدیک کمک کرده است. بر اساس یافته های پژوهش آنان، نظریه واقع گرایی و به طور ویژه واقع گرایی نوکلاسیک، برای تحلیل سیاست خارجی روسیه مناسب به نظر می رسد. واقع گرایی نوکلاسیک نه تنها از قدرت بیشتری برای وزن دادن به مؤلفه های مؤثر بر سیاست خارجی روسیه، بلکه از قدرت بیشتر برای تبیین انگیزه ها، اهداف، فرآیند تصمیم گیری و رفتارهای آن برخوردار است. در واقع گرایی نوکلاسیک به دولت تنها یک بازیگر منفعل نیست. واقع گراهای نوکلاسیک به جای این فرضیه که دولت ها در جستجوی امنیت هستند، این فرض را در نظر می گیرند که دولت ها به دلیل بی اطمینانی ناشی از آنارشی بین المللی، به دنبال کنترل و شکل دادن به محیط بین المللی هستند. بر این اساس دولت ها بدون در نظر گرفتن بسیاری از روش ها که ممکن است منافع آنها را تعریف کند، در پی افزایش نفوذ و گسترش توان عملیاتی خود هستند.
بررسی جزیره حرارتی در ارتباط با آلودگی هوا در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلودگی هوا یکی از علل ایجاد جزیره حرارتی شهر است که در شهرهای بزرگ از جمله اصفهان به دلیل تراکم بالای جمعیت و به دنبال آن افزایش تعداد روزهای آلوده، رخداد آن در سال های اخیر رو به افزایش بوده است. در این پژوهش به دلیل فقدان داده های دمایی سطح شهر، ابتدا با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 8 و با بهره گیری از روش آلگوریتم پنجره مجزای سوبرینو دمای سطح زمین (LST) محاسبه گردید و در ادامه جزیره حرارتی شهر با استفاده از روابط آماری بدست آمد. نتایج نشان داد اختلاف دمای LST با دمای خاک در عمق 5 سانتیی متری در موقعیت ایستگاه های هواشناسی به طور متوسط 1/4 سلسیوس است و در حداکثر مقدار به 9/5 درجه می رسد. بررسی دمای هوای تخمین زده شده برای شهر اصفهان نشان داد اختلاف دمای جزیره حرارت هوای شهری و دمای پیرامونی شهر در زمان رخداد حداکثر آلود گی بیشتر است. نقشه های جزیره حرارتی و نقشه های توزیع آلودگی بر یکدیگر انطباق داشته و نواحی آلوده تر دارای دماهای بالاتری بوده اند. همچنین روابط همبستگی بین نقشه توزیع آلودگی و نقشه جزیره حرارتی شهر اصفهان در سطح معناداری تأیید شد و در روزهای با آلودگی بیشتر، ضرایب همبستگی مذکور قوی تر هستند.
بررسی افت سطح آب های زیرزمینی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: آبخوان دشت خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره برداری بیش از ظرفیت منابع آب های زیرزمینی منجر به پایین رفتن سطح آن ها ازیک طرف و از طرف دیگر منجر به ایجاد فرونشست زمین در بعضی مناطق ایران شده است. به دلیل دسترسی آسان و سادگی بهره برداری از منابع آب زیرزمینی، میزان برداشت از این منابع افزایش قابل ملاحظه ای یافته و متأسفانه در سال های اخیر حتی در بعضی مناطق، بهره برداری از منابع آب زیرزمینی بیشتر از امکانات تغذیه ای بوده است. معیارهای اصلی برای پهنه بندی شامل بود و نبود شکاف ها، مقدار افت سطح آب، نوع رسوبات و عمق سطح آب می باشد. در اصل چهار پهنه بندی تشخیص و نقشه برداری شد که شامل پهنه های خیلی بالا، بالا، متوسط و کم است. نقشه های تهیه شده از این منطقه نشان می دهد که گسترش پهنه های فرونشست خیلی زیاد و زیاد در منطقه فیرورق وجود دارد. در نقشه های مشاهده شده به ترتیب 10 درصد و 29 درصد پهنه های خیلی بالا و پهنه های بالا وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده طی 12 سال گذشته دشت فیرورق حدود 04/5 متر افت سطح آب داشته اند که به طور متوسط سالیانه افت سطح آب در دشت فیرورق حدود 42 سانتی متر بوده است. این افت سطح آب باعث فرونشست زمین در این دشت شده است.
تأثیر توسعه گردشگری روستایی بر مؤلفه های فرهنگی ساکنان روستایی: مطالعه موردی شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
71 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر توسعه گردشگری روستایی بر ویژگی های گوناگون فرهنگی ساکنان روستایی شهرستان جیرفت بود. برای تحلیل اطلاعات، از آماره تی و مدل تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که اثرگذاری گردشگری روستایی بر شش مؤلفه سبک پوشاک، مصرف مواد غذایی، گسترش مصرف گرایی، ارتباطات خانوادگی، زبان و گویش بومی، و مشارکت و احساس امنیت در روستاهای هدف گردشگری شهرستان جیرفت در سطح اطمینان 95 معنی دار است؛ با این همه، بیشترین اثر فرهنگی گردشگری بر دو مؤلفه گسترش مصرف گرایی و سبک پوشاک روستاییان بود. همچنین، نتایج نشان داد که سه روستای شاخص گردشگری در این شهرستان شامل ساردوئیه، دلفارد و دومار بیش از سایر روستاها در معرض تهدیدهای فرهنگی ناشی از گردشگری روستایی قرار دارند. بنابراین، توسعه گردشگری نه تنها به تداوم فرهنگ محلی در روستاهای شهرستان جیرفت کمک نکرده، بلکه آن را با تهدیداتی نیز مواجه ساخته است.
واکاوی نهادی- حقوقی قدرت سپاری به مدیریت محلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۹
10.22067/pg.v3i9.75955
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، وظایف شوراها در «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» و «قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی و انتخاب شهرداران» بر اساس مولفه های شاخص تمرکززدایی بررسی شده تا سطح تمرکززدایی در رابطه ی حاکمیت ملی و مدیریت محلی تعیین شود. رویکرد تمرکززدایی، چهار سطح برای نوع رابطه ی حاکیمت ملی و مدیریت محلی تعریف می کند: تراکم زدایی، نمایندگی دادن، خصوصی سازی و قدرت سپاری. تراکم زدایی کمترین سطح و قدرت سپاری بالاترین سطح تمرکززدایی است. مولفه های انتخاب شده برای تعیین سطح تمرکززدایی، مشتمل بر «سیاست گزاری محلی»، «مقررات گزاری و برنامه ریزی محلی»، «تفویض اختیارات محلی در اجرا» و «نظارت مستقیم بر امور محلی» است. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی است که با روش توصیفی انجام شده است. به منظور تفسیر کیفی محتوایِ اصول و مواد قانونی از روش تحلیل محتوا براساس فرایندهای طبقه بندی نظام مند و کدگزاری استفاده شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد در قانون اساسی به شاخص تمرکززدایی در دو سطح ملی و محلی تاکید شده و هر چهار مولفه (سیاست گزاری محلی، مقررات گزاری و برنامه ریزی محلی، تفویض اختیارات محلی در اجرا و نظارت مستقیم بر امور محلی) مورد توجه قانون گزار بوده است. بنابراین رویکرد قانون اساسی به تمرکززدایی در سطح «قدرت سپاری» است. در مقابل، در قانون شوراها، وظایف قانونی به دو مولفه ی مقررات گزاری و برنامه ریزی محلی و نظارت مستقیم بر امور محلی محدود شده است. این محدودیت، سطح تمرکززدایی در ساختار موجود رابطه ی حاکمیت ملی و محلی را به «نمایندگی دادن» کاسته است. بنابراین، رویکرد مورد حمایت و مدنظر قانون گزار در زمان تدوین قانون اساسی، توجه به مکان پایگی و مردم پایگی حاکمیت بوده و رابطه ی میان حاکمیت ملی و محلی در قانون اساسی از نوع «قدرت سپاری» و در گِرو تشکیل و توسعه شوراها و مدیریت های محلی تعریف شده است. در زمان تدوین قانون شوراها، با عدول از رویکرد قدرت سپاری به مدیریت محلی، رویه ی اجرایی به سوی نمایندگی دادن و تراکم زدایی سوق پیدا کرده است.
تأثیر کاربری های شهری در ایجاد جزایر حرارتی (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توسعه شهرنشینی، مقادیر زیادی از مساحت مناطق کشاورزی و جنگلی جای خود را به خانه ها، مناطق صنعتی و دیگر زیرساخت ها می دهند. گرم تر شدن محیط زیست شهری یکی از این آثار ناآگاهانه توسعه شهری ناپایدار است که "جزیره حرارتی شهری" نامیده می شود. در این تحقیق جزایر حرارتی شهر مشهد که یکی از مهم ترین مراکز جمعیتی و توریستی ایران به شمار می آید و در طول چند دهه اخیر رشد شهری سریعی داشته، موردمطالعه قرارگرفته است که با استفاده از داده های OLI و TIRS لندست ۸ و استفاده از الگوریتم دو پنجره بر اساس مقدار دمای سطح زمین و مقدار کسر پوشش گیاهی سطح زمین (که بر اساس شاخص پوشش گیاهی سطح زمین و پوشش گیاهی جزءبه جزء سطح زمین محاسبه می شود) نقشه طبقات حرارتی شهر مشهد محاسبه شد. نتایج نشان داد، بین شاخص پوشش گیاهی و دمای سطحی زمین ارتباطی وجود دارد که به ما کمک می کند دمای سطحی را پیش بینی کنیم. با استفاده از شاخص پوشش گیاهی و الگوریتم پنجره مجزا مشخص شد، منطقه 6 بیشترین دما و کمترین فضای سبز و منطقه 12 کمترین دما و بیشترین فضای سبز را داراست.
تاثیر تجربه خاطره انگیز از مقصد گردشگری در عشق به برند مقصد با نقش میانجی هویت یابی مشتری با برند: مطالعه گردشگران اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
127 - 141
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر تجربه خاطره انگیز برند بر عشق به برند در صنعت گردشگری با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری است. پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، گردشگران داخلی اصفهان از اردیبهشت تا مرداد 1396هستند. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای و در مناطق مختلف گردشگری اصفهان انجام شد و از پرسشنامه استاندارد برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روایی محتوا (از نوع صوری) و پایایی پرسشنامه (با آلفای کرونباخ 89%) تایید شد. در نهایت 339 پرسشنامه برای تجزیه و تحلیل جمع آوری شد. به منظور انجام مدلسازی معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS و Amos استفاده شد . در این مطالعه سه بعد (شناختی، ارزیابی و احساسی) برای هویت یابی مشتری با برند در نظر گرفته شد. یافته های پژوهش حاکی از تایید تمام فرضیه های پژوهش بود.ازاین رو نتیجه گرفته شد که تجربه خاطره انگیز از آن بر هویت یابی مشتری بر برند تاثیر مثبت دارد. به همین ترتیب هویت یابی مشتری با برند بر عشق به برند مقصد تاثیر مثبت دارد. این نتایج می تواند برای فعالان صنعت گردشگری مبنایی برای تعیین هویت گردشگران با مقصد گردشگری و جذب آنان باشد.
تحلیل تاثیرات متقابل صنعت بیمه و گردشگری در ایران با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
74 - 87
حوزههای تخصصی:
توسعه صنعت گردشگری درگرو رشد هم زمان خدمات متنوع قابل ارائه است. در این میان خدماتی که موجب اطمینان و آسودگی خاطر گردشگران نسبت به رویدادهای حین سفر می شود، افزایش رضایت آن ها و به تبع آن افزایش تقاضا در این بخش را در پی خواهد داشت. تهدیدهای مادی و معنوی پیش روی گردشگران در حین سفر، ارائه پیشنهاد های بیمه ای متناسب با نیاز آن ها و شرایط مقصد را نیازمند توجه ساخته است. بنابراین طراحی و پیاده سازی خدمات مطلوب بیمه گردشگری متناسب با نیازهای گردشگران در این صنعت مسئلهٔ موردتوجه این پژوهش است. هدف، شناخت مؤلفه های متقابل صنعت بیمه و گردشگری و بررسی شدت ارتباط میان آن ها است تا توان تصمیم گیرندگان را در توسعه خدمات حوزه گردشگری افزایش دهد. به این منظور با شناسایی متغیرهای مؤثر بر توسعه خدمات بیمه گردشگری در بخش عرضه و تقاضا، پیمایشی میان خبرگان صنعت بیمه و گردشگری که دارای حداقل 5 سال سابقه بودند، انجام گردید تا اهمیت هر یک از متغیرها در ارتباط با یکدیگر شناسایی شوند. به دلیل نامحدود بودن جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی 250 نفر انتخاب شدند. با استفاده از روش مدل سازی ساختاری و پس از برازش مدل نهایی، نتایج به دست آمده نشان داد که مهم ترین شاخص های مؤثر در بخش تقاضا تسهیلات حمل ونقل، و ساختار و تشکیلات سازمان های فعال در حوزه گردشگری است. همچنین در بخش عرضه خدمات بیمه ای آموزش های کاربردی به فعالان حوزه گردشگری مهم ترین شاخص شناسایی گردید.
پیامدهای سیاسی- امنیتی خشک شدن دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
95 - 127
حوزههای تخصصی:
پیامدهای ژئوپلیتیکی، تنش های سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از خشک شدن دریاچه ها، کشورها را با مشکلات جدی مواجه می سازد. اطلاع و آگاهی مدیران سیاسی و مسئولین کشور از چالش ها و مسائل زیست محیطی منطقه آذربایجان و آگاهی از پیامدهای حاصل از این بحران زیست محیطی می تواند در این زمینه تأثیر بهسزایی در اتخاذ سیاست های آنها در سطح ملی و محلی داشته باشد و امنیت ملی را پایدار سازد. بدین منظور با استفاده از روش شناسی توصیفی- تحلیلی، برای شناسایی پیامدهای خشک شدن دریاچه علاوه بر مصاحبه با ساکنان ارومیه، مشاهدات عینی نگارندگان و مصاحبه با کشاورزان روستاهای اطراف دریاچه و مصاحبه با مسئولین آذربایجان غربی و شرقی، پرسشنامه ای تدوین و توسط اساتید و متخصصان تکمیل گردید. سپس از نرم افزار SPSS و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیامدهای سیاسی امنیتی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه عبارتند از: درگیری های قومی و طایفه ای، کاهش سطح رفاه ساکنان پیرامون دریاچه، کاهش ورود گردشگر، بی اعتمادی عمومی نسبت به عملکرد حکومت، افزایش بیکاری، چالش در مدیریت فضای منطقه، محروم شدن انسان ها از زیستن در مکان مورد علاقه، حاشیهنشینی، توسعه ناهنجاریهای اجتماعی، آسیب به یکپارچگی و توسعه ملی، کاهش ضریب امنیت ملی، فقر و نابرابری، تعطیلی صنایع تبدیلی، تقویت گروه های معارض و مخالف نظام، تهدید موجودیت ملی، بقای کشور و تضعیف قدرت ملی.
نظریه گریز (تبیین واگرایی در نظامهای سیاسی – اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
173 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، وضع نظریه گریز است. این نظریه، قابلیت تبیین رفتارهای نظام های منطقه ای و هرگونه نظام/سیستم/تشکل/ائتلاف اجتماعی-سیاسی و نیز پیش بینی سرانجام آنها را دارد. در خصوص نظام های منطقه ای به عنوان ائتلاف های جغرافیایی، هدف نظریه گریز تبیین فرایند شکل گیری چالش های واگرایی در این نوع نظام ها است. این نظریه با معرفی مفروضات منطقی، الزامات و مقتضیات گریز یک عضو از ائتلاف های منطقه ای را شناسایی کرده است و با معرفی اصول، مفروضات بنیادی، شاخص ها و عوامل، مقیاس تحلیل و حوزه ها، چارچوبی نظری برای مطالعه، فهم و پیش بینی کنش ها و وضعیت آینده نظام های منطقه ای ارائه داده است. به دیگر سخن، نظریه گریز به این پرسش های بنیادی پاسخ داده است؛ چرا و چگونه در یک نظام منطقه ای، گسست به وجود می آید؟ با مطالعه رفتار نظام های منطقه ای، چگونه می توان به پیش بینی نوع و نحوه رفتار آن ها در آینده دست یافت؟ برخورداری از چه شاخص ها، وضعیت و عرصه هایی می تواند بسترهای گسست و جدایی یک یا چند عضو از یک نظام منطقه ای را محقق سازد؟ چه نمونه های تاریخی را در راستای نظریه گریز می توان به عنوان شاهد ذکر کرد؟ در نظام های منطقه ای موجود، چه پیش بینی هایی را می توان درباره آینده این نظام ها بهدست داد؟ نظریه گریز با مقیاس تحلیلی میان فردی تا جهانی، می تواند نوع و نحوه گسست در تشکل ها، نهادها و سیستم های اجتماعی-سیاسی را تبیین و رفتارهای احتمالی آن در آینده را پیش بینی کند.
ناکامی اشتراکات ژئوپلیتیکی و ژئوکالچری در همگرا ساختن ایران و کشورهای آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
149 - 164
حوزههای تخصصی:
یک باور عمومی شایعی وجود دارد که مولفه های ژئوپلیتیکی، عناصر مشترک فرهنگی، تاریخی و سیاسی می توانند در همگرا کردن کشورهای یک منطقه نقش کلیدی داشته باشند. با وجود چنین اشتراکاتی، ایران و کشورهای آسیای مرکزی در برقراری تعامل های معنادار بر اساس این اشتراکات، و در نتیجه در همگرایی حول محور آنها، ناکام بودهاند. بنابراین مسأله اصلی این مقاله این است که با وجود مؤلفه های ژئوپلیتیکی، ژئوکالچری و ژئواستراتژیکی، چرا ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در ایجاد یک همگرایی و تعامل معنادار منطقه ای ناکام بودهاند. یافته های این مقاله حاکی از آن است که یک عامل مهم در این زمینه، نبود پیوندهای ذهنی است. برای ایجاد همگرایی، این اشتراکات باید به ارزشهای مشترک، به تفکر مشترک و نهایتاً به پیوند ذهنی ترجمه شوند. پیوند ذهنی می تواند همه مؤلفه های مشترک دیگر را به عواملی برای همگرایی منطقه ای ترجمه کند. بدون چنین پیوندی، شکل گیری همگرایی منطقه ای تقریباً ناممکن است. بحث می شود که عوامل مختلفی در سطوح فرامنطقه ای، منطقه ای و داخلی وجود دارند که مانع از شکل گیری این پیوند ذهنی بین ایران و کشورهای این منطقه شده اند.
ارزیابی آسیب پذیری آبخوان دشت اشنویه با استفاده از مدل های دراستیک و سینتکس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
99 - 120
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون فعالیت های کشاورزی، صنعتی و توسعه شهری، باعث آلودگی و کاهش کیفیت منابع آب زیرزمینی در اکثر آبخوان ها شده است. این در حالی است که پاکسازی آب زیرزمینی پس از آلودگی بسیار پر هزینه و فرآیندی طولانی است و اغلب زمانی آلودگی تشخیص داده می شود که رفع آلودگی آبخوان تقریباً غیر ممکن است. یکی از روش های مناسب برای جلوگیری از آلودگی آب زیرزمینی، شناسایی مناطق آسیب پذیر آبخوان است. این پژوهش باهدف بررسی آسیب پذیری ذاتی آبخوان دشت اشنویه با استفاده از مدل های آسیب پذیری دراستیک و سینتکس انجام شد. برای تهیه هر دو مدل از هفت پارامتر هیدرولوژی و هیدروژئولوژی عمق تا سطح ایستابی، تغذیه خالص، محیط آبخوان، محیط خاک، تأثیر منطقه غیراشباع، هدایت هیدرولیکی و توپوگرافی استفاده شد. پس از تهیه لایه های هر یک از پارامترها در محیط جی ای اس، لایه ها باهم تلفیق شدند و نقشه نهایی آسیب-پذیری دشت تهیه گردید. برای حصول اطمینان از نتایج مدل های آسیب پذیری از داده های نیترات که در شهریور 1394 از 25 چاه کشاورزی برداشت شده بود استفاده شد. برای بهینه سازی و کارای بیشتر مدل ها، همبستگی بین هریک از پارامترها با مقادیر نیترات بررسی شد و طبق نتایج همبستگی و نظر کارشناسی وزن هر یک از پارامترهای مدل تغییر کرد و نقشه نهایی تهیه شد. مدل دراستیک اصلاحی همبستگی 3/76 درصد و مدل سینتکس اصلاحی همبستگی 56/67 درصد با مقادیر نیترات دارند. اندیس آسیب-پذیری دراستیک اصلاحی مقادیری بین 68 تا 191 و برای سینتکس اصلاحی 108 تا 224 به دست آمد. نتایج نشان داد که هر دو مدل دراستیک اصلاحی و سینتکس اصلاحی برای تعیین آسیب پذیری دشت اشنویه مناسب هستند و مدل دراستیک اصلاحی نسبت به مدل سینتکس اصلاحی نتایج بهتری را برای تعیین آسیب پذیری ذاتی این دشت نشان می دهد. براساس مدل های آسیب پذیری دراستیک و سینتکس مناطق مرکزی دشت داری بیشترین و مناطق جنوب غربی و حاشیه های دشت داری کمترین میزان پتانسیل آسیب پذیری است.
بررسی اثر خصوصیات خاک شناسی بر پتانسیل بیابان زایی مخروط افکنه ها با کاربرد روش AHP-FUZZY SAW (مطالعه موردی: مخروط افکنه های مشرف به ارتفاعات حلقه دره و جارو، منطقه اشتهارد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
195 - 212
حوزههای تخصصی:
رخداد بیابان زایی با حذف پوشش گیاهی، منجر به ایجاد آثار نامطلوبی از قبیل فرسایش و تخریب اراضی و نیز تشدید سیلاب ها شده و پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی را به دنبال دارد. به منظور بررسی اثر خصوصیات خاک شناسی بر پتانسیل بیابان زایی مخروط افکنه-های مشرف به ارتفاعات حلقه دره و جارو (منطقه اشتهارد، استان البرز)، نخست اقدام به تهیه ی نقشه ی طبقات شیب، کاربری اراضی و زمین شناسی کاربردی با هدف ایجاد واحدهای همگن و تعیین خصوصیات خاک شد، به طوری که از طریق روی هم قرار دادن و تقاطع این نقشه ها با لایه شبکه ای ایجاد شده به وسیله برنامه جانبی ET GeoWizards در نرم افزار ArcGIS 10.3، نقشه ی واحدهای کاری حاصل شد. در این تحقیق سه شاخص حساسیت پذیری نسبت به فرسایش، شوری و نفوذپذیری خاک در نظر گرفته شد که در نهایت هر یک به صورت نقشه ای طبقه بندی شده، ارایه گردیدند. در این تحقیق، نمونه برداری خاک با هدف ایجاد نقشه های شوری (159 نمونه) و نفوذپذیری (174 نمونه) در منطقه تحقیق به انجام رسید. سپس اقدام به محاسبه وزن معیارها و نیز نسبت سازگاری با کاربرد روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) شد. در این تحقیق از روش FUZZY SAW به منظور تعیین پتانسیل و اولویت بندی گزینه ها استفاده شد، به طوری که پس از تعریف اعداد فازی مثلثی مربوط به عبارات زبانی در دو طیف چهار و هفت گانه، اقدام به محاسبه شاخص ارجحیت گزینه ها گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، دامنه تغییرات مقادیر ارجحیت گزینه ها مبتنی بر روش AHP-FUZZY SAW برای عبارت های زبانی چهار و هفت گانه به ترتیب از 254/0 تا 889/0 و 236/0 تا 903/0 متغیر است. نتایج تحقیق مبتنی بر طیف چهارگانه نشان داد که 18/74 درصد (77/4245 هکتار) از منطقه دارای پتانسیل بیابان زایی کم و 82/25 درصد (67/1477 هکتار) دارای پتانسیل بیابان زایی خیلی زیاد است. نتایج تحقیق مبتنی بر طیف هفت گانه نیز نشان داد که 18/74 درصد (77/4245 هکتار) از منطقه دارای پتانسیل بیابان زایی کم، 78/9 درصد (53/559 هکتار) دارای پتانسیل بیابان زایی زیاد و 04/16 درصد (14/918 هکتار) دارای پتانسیل بیابان زایی خیلی زیاد است.
پایش طوفان گردوغبار در نیمه غربی ایران مطالعه موردی: طوفان گردوغبار 16 تا 19 ژوئن 2015(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
107-124
حوزههای تخصصی:
این تحقیق باهدف شناسایی کانون و عوامل همدید موج طوفان گردوغبار 16 تا 19 ژوئن 2015 در غرب ایران انجام گرفت. جهت بررسی شرایط همدیدی علل وقوع این پدیده، از مجموعه داده های پیش بینی میان مدت جوی مرکز اروپائی ( ECMWF ) باقدرت تفکیک 0/125درجه قوسی شامل، ارتفاع ژئوپتانسیل، امگا، فشار تراز دریا، مؤلفه های مداری و نصف النهاری، رطوبت ویژه، رطوبت خاک تا عمق 10 سانتی متری و عمق اپتیکی گردوغبار استفاده گردید. جهت مسیریابی منشأ ذرات گردوغبار مدل حداقل پارامترهای هواشناسی ( Hysplit ) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که ناپایداری های ایجادشده توسط کم فشارهای حرارتی سطح زمین و تحرکات پرفشار عربستان، همراه با استقرار یک بریده کم فشار در سطوح میانی جو در شرق خزر در رخداد این مخاطره مؤثر بوده است. بررسی نقشه های ردیابی حاص ل از Hysplit نشان می دهد که دو مسیر کلی برای انتقال گردوغبار به منطقه موردمطالعه قابل تشخیص است. 1- مسیر شمال غربی- جنوب شرقی در ارتفاع 1500 متری: که با عبور از روی هسته های گردوغبار شکل گرفته در غرب عراق و شرق س وریه عم ل انتق ال به نیمه غربی ایران را انجام می دهند؛ بطوریک ه این جریانات توانسته اند گردوغبار را تا جنوب غرب ایران نیز انتقال دهند.2- مسیر غربی- شرقی در ارتفاع 500 تا 1000 متری: منبع ذرات این مسیر داخل کشور (اطراف هورالعظیم) است که منشأ اصلی گردوغبار روزهای 18 و 19 ژوئن در لرستان بوده است. با توجه به اینکه رطوبت خاک بیابان های عراق و سوریه تا عمق 10 سانتی متری کم تر از 15 درصد بوده است، با عبور جریانات از روی این مناطق، ذرات ریز خاک به راحتی توسط سامانه های همدید به سمت غرب ایران منتقل شده است
ارزیابی میزان آسیب پذیری محدوده شهری کاشان در برابر خطر زلزله با استفاده از مدل IHPW(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
105 - 126
حوزههای تخصصی:
کشور ایران بر روی کمربند زلزله ی آلپاید قرار دارد که حدود 21 درصد از کل زلزله های جهان در این محدوده ی جغرافیایی به وقوع می پیوندد، بنابراین، میزان آسیب پذیری فیزیکی و انسانی ناشی از زلزله در ایران بسیار زیاد است. با توجه به افزایش روز افزون تراکم جمعیت در شهرها، ضروری است که برای کاهش خسارات جانی و مالی در هنگام وقوع زلزله و پس از آن، مطالعات لازم برای شناسایی میزان آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله را انجام داد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی آسیب پذیری محدوده شهری کاشان در برابر خطر زمین لرزه صورت پذیرفته است. در این تحقیق با روش تحلیلی – توصیفی، از فرایند سلسله مراتبی معکوس (IHWP) و نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (Arc GIS 10.3) برای سنجش میزان آسیب پذیری استفاده شده است. شاخص های موثر در آسیب پذیری که در پژوهش حاضر به کار گرفته شده عبارتند از: تراکم جمعیتی، کیفیت ابنیه، تعداد طبقات، فاصله از گسل، کانون زلزله، حداکثر شتاب زمین (PGA)، فاصله سکونتگاه ها از فضای باز، دانه بندی بافت (فضای باز شهری)، فاصله از مراکز درمانی، فاصله از مراکز و تاسیسات خطرزا، عمق سطح ایستابی و کاربری اراضی. نتایج تحقیق نشان می دهد 30 درصد محدوده شهری کاشان شامل نواحی خزاق (ناحیه 8)، راوند (ناحیه 6) و طاهرآباد (ناحیه 7) واقع در در شمال غرب با خطر آسیب پذیری بالا و بسیار بالا مواجه است از طرفی دیگر، در نواحی بازار (ناحیه 10)، دشت افروز (ناحیه 3) و شاهد (ناحیه 2) خطر آسیب پذیری به شدت کاهش پیدا می کند. بنابراین، این مناطق می تواند برای اسکان موقت پس از زمین لرزه و یا توسعه ی آتی شهر مناسب باشد. در نهایت، پیشنهاد می شود برای کاهش تلفات و خسارات ناشی از زلزله به مقاوم سازی ساختمان های موجود و طراحی اصولی و صحیح بناهای در حال ساخت توجه ویژه شود و از گسترش شهر در مناطق آسیب پذیر جلوگیری گردد.
نرخ فرونشست گرد و غبار اتمسفری و ارتباط آن با برخی از پارامترهای اقلیمی در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذرات معلق اتمسفری به عنوان نتیجه اصلی فرسایش بادی، اثرات بسیار مهمی بر محیط پیرامون خود دارند. هدف از این پژوهش، تعیین نرخ فرونشست گرد و غبار در استان خراسان رضوی و ارتباط آن با پارامترهای اقلیمی است. به این منظور تعداد 50 ایستگاه در سطح استان انتخاب و طی 12 ماه (مجموعاً 600 نمونه)، توسط تله های شیشه ای نمونه های گرد و غبار به صورت ماهیانه جمع آوری شد. حداقل مقدار میانگین نرخ فرونشست مربوط به ماه آذر با میزان 97/9 گرم بر متر مربع و حداکثر آن در ماه خرداد با میانگین 96/20 مشاهده شد. دامنه مقدار فرونشست گرد و غبار در طول مدت نمونه برداری 3/0 تا 42/150 گرم بر متر مربع در ماه بود. شهرستان های گناباد و قوچان، به ترتیب، با متوسط 14/313 و 62/74 متر مربع بر گرم در سال بیشترین و کمترین میزان فرونشست گرد و غبار را در سال داشتند. بر اساس نقشه های پراکنش مکانی، بیشترین مقدار فرونشست در ماه های مربوط به فصول بهار و تابستان در غرب و جنوب با اقلیم خشک و فرا خشک بود و در قسمت های شمالی استان به دلیل رطوبت بیشتر و کوهستانی بودن کمتر بود. تحلیل نقشه های سینوپتیک اقلیمی طوفان، حاکی از شیب فشار حاصل از استقرار همزمان کم فشاری در مرز های جنوبی کشور و مرکز پرفشار بر روی دریای خزر و ترکمنستان بوده که سبب وزش بادهای شدید و ایجاد طوفان های گرد و غبار در فصل بهار شده است. با تغییر جهت باد غالب از شرق و شمال شرق در ماه های خشک سال، به غرب و جنوب غرب در ماه های با بارش بیشتر، نرخ فرونشست ذرات معلق در اکثر مناطق به جز مناطق شرقی استان کاهش یافت. همچنین، نتایج نشان داد که بین متوسط فرونشست گرد و غبار در 12 دوره نمونه برداری رابطه مثبت و معنی داری با حداقل و حداکثر دما، سرعت باد و رابطه منفی با رطوبت نسبی در سطح 5% وجود داشته است. بالا بودن سرعت باد و خشک تر بودن خاک و در نتیجه بالا بودن رخداد طوفان، در فصل بهار نسبت به سایر فصول باعث شده مقدار گرد و غبار بیشتری توسط باد و تا فواصل طولانی حمل شده باشد که می تواند به منابع محلی و برون مرزی مربوط باشد.
تبیین قلمروگستری سازمانهای بنیادگرا دردولتهای شکننده (مطالعه موردی: داعش در مصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
26 - 57
حوزههای تخصصی:
بنیادگرایی در قالب منش و کنش یکی از مسائل امنیتی جهان امروز است بهگونه ای که قلمرویابی و قلمروگستری گروه های بنیادگرای تروریستی بخش کلانی از ادبیات امنیتی جهان را به خود معطوف داشته است. طی یک دهه گذشته منطقه شمال آفریقا برخاسته از بحران های داخلی، رقابتهای سیاسی و ایدئولوژیکی منطقه ای و مداخله قدرتهای فرامنطقه ای کانون پیدایش و گسترش اندیشههای افراطگرایانه شده که هزینهها و آثار کلانی در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی در پی داشته است. در این میان، شمال قاره آفریقا و بهطور مشخص کشور مصر به عنوان دولت شکننده برخاسته از عوامل درونی و نقش آفرینی قدرتهای مداخله گر منطقه ای و بین المللی فرصت های مناسبی برای رشد و گسترش سازمان بنیادگرای داعش فراهم ساخته است. پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی-تحلیلی دارد و داده ها و اطلاعات مورد نیاز آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده در قالب نظریه میدان واحد جونز بر این فرضیه استوار است که متأثر از عوامل داخلی (بحران های اجتماعی) و عوامل خارجی (قدرت های مداخله گر) ، زمینه قلمروگستری سازمان های بنیادگرای تروریستی مانند داعش را در مصر فراهم آورده است. نتیجه پژوهش نشان داد که شکنندگی دولت، ساختار جغرافیایی و پیوستگی های ژئوپلیتیکی، به همراه محظورات سیاسی و بین المللی حاکم بر شمال شبه جزیره سینا در مصر زمینه قلمرویابی و قلمروگستری داعش را فراهم کرده است؛ اما عدم همراهی نظام ژئوپلیتیک منطقه ای و جهانی و ناکامی این گروه در فرآیند قلمروداری مانع از پیدایش موجودیت سیاسی- فضایی نوینی شد که ریشه در تروریسم بینادگرا داشت.
منطقه گرایی جدید و الگوی امنیت سازی ترامپ در آسیای جنوب غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
172 - 143
حوزههای تخصصی:
منطقه گرایی جدید در سند امنیت ملی دونالد ترامپ طراحی شده است. محور اصلی منطقه گرایی جدید امنیت سازی براساس الگوهای «منازعه نیابتی» شکل گرفته است. مفهوم «موازنه فراساحلی» محور اصلی سیاست امنیتی دونالد ترامپ در محیط منطقه ای است. در سند امنیت ملی دونالد ترامپ، خاورمیانه عربی و آسیای جنوب غربی در مقایسه با سایر حوزه های منطقه ای همانند نیمکره غربی، آسیای شرقی و اروپا از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. دونالد ترامپ همچنین توانسته است که زمینه برای افزایش همکاری های راهبردی امریکا با روسیه و چین را امکانپذیر سازد. در چنین فرایندی میزان همکاری های اقتصادی و راهبردی ایالات متحده با قدرت های بزرگ براساس الگوهای رقابتی و معادله قدرت هماهنگ می شود. پرسش اصلی مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «منطقه گرایی جدید امریکا براساس چه نشانه هایی شکل گرفته و چه پیامد امنیتی در محیط منطقه ای و سیاست بین الملل بجا می گذارد؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «منطقه-گرایی جدید امریکا در آسیا جنوب غربی و خاورمیانه عربی مبتنی بر موازنه فراساحلی بوده و این امر به گونه ای اجتناب ناپذیر منجر به تداوم منازعات نامتقارن و نیابتی در محیط امنیتی خاورمیانه خواهد شد.» در تنظیم این مقاله از رهیافت ساختار و هویت «باری بوزان» استفاده می شود. دونالد ترامپ تلاش دارد تا منطقه گرایی جدید را براساس مؤلفه های ساختاری سازماندهی کند. در چنین فرایندی زمینه برای افزایش همکاری های اقتصادی و راهبردی بین امریکا، روسیه و چین ایجاد می شود. محور اصلی تعارض امنیتی دونالد ترامپ را موضوعات و بازیگران منطقه ای و فروملی تشکیل می دهد.