فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
میزان توان و توزیع فضایی سرمایه های ارسالی مهاجران بین الملل در بخش بهداشت و درمان (مطالعه موردی: سکونتگاه های روستایی شهرستان لامرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه از سرمایه های ارسالی مهاجران بین المللی به عنوان یکی از ابعاد مالی و سرمایه گذاری در کشورهای در حال توسعه نام می برند. در بُعد عمومی، سرمایه های ارسالی مهاجران عمدتاً در بخش های کالبدی، فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و بهداشت و درمان سرمایه گذاری می گردند. در شهرستان لامرد به عنوان محدوده پژوهش، اینگونه سرمایه گذاری ها در بخش های مختلف و از جمله در بخش بهداشت و درمان هزینه شده است. اینکه اینگونه سرمایه ها به چه میزان و با چه الگوی توزیعی در سطح بخش های سیاسی و اداری برای دسترسی به تأسیسات بهداشت و درمان هزینه گردیده اند، از مسائل عمده پژوهش به حساب می آید. از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی توزیع فضایی سرمایه های ارسالی مهاجران در بخش بهداشت و درمان شهرستان لامرد پرداخته است. نتایج مطالعات اسنادی و اکتشافی حاکی از 88 اقدام عمرانی شامل ساخت انواع مراکز بهداشتی و درمانی و تأسیسات و تجهیزات پشتیبان این بخش است. برآورد اعتباری این اقدامات بر قیمت پایه سال 1391 بیش از 410 میلیارد ریال بوده است. تحلیل فضایی میزان دریافت سرمایه های ارسالی مهاجران در چهار بخش مرکزی، اشکنان، علامرودشت و چاه ورز نشان می دهد که مدیریت عرصه های جغرافیایی در توزیع سرمایه های ارسالی مهاجران وجود نداشته است. بر اساس استانداردهای پیشنهادی برای خدمات بهداشت و درمان، توزیع فضایی خدمات پایه (خانه های بهداشت و مراکز بهداشت و درمان) از وضعیت مناسب برخوردار و توزیع فضایی خدمات تخصصی (بیمارستان، درمانگاه و مجتمع های خدمات درمانی) شاهد عرصه های دارای توان بالاتر از میزان جمعیت و کاملاً برخوردار (مرکزی و اشکنان) برخوردار (علامرودشت) و محروم (چاه ورز) را نشان می دهد.
جغرافیای سیاسی به مثابه یک علم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یک تقسیم کلی می توان علم را به دو معنای عام و خاص درنظر گرفت. علم در معنای کلی و عام، مشتمل بر مجموع دانستنی ها، صرف نظر از موضوع، محتوا و روش شناسی آن است. در زبان انگلیسی، از این معنای علم با واژه knowledge [1] یاد می شود. علم در مفهوم خاص، به آن دسته از معرفت ها گفته می شود که ویژگی تجربی و آزمون پذیر دارند و با واژة science [2] معرفی می شوند. براساس ضابطة تجربهپذیری، بسیاری از علوم و معارف نظیر فلسفه، ریاضیات، ادبیات، شعر، فقه، منطق و نظایر آن، از قلمرو معرفت علمی خارج میشوند. در نزد فلاسفة پوزیتیویست علم و براساس ضابطه «معناداری»[3]، علم تجربی معرفتی مبتنیبر مشاهده و آزمون است و قابلیت اثبات و ابطال پذیری تجربی دارد. از این رو، هر معرفت قابلآزمون و اثبات، در زمرة معرفت علمی (تجربی) قلمداد می شود. دانش جغرافیا و از آن میان شاخة جغرافیای سیاسی که روابط نظام مند میان انسان (سیاست) و محیط جغرافیایی را بیان و تشریح میکند، از جمله علوم قدیمی است که سابقة آن به اندازه عمر انسان در زمین است. پرسش اساسی که در اینجا مطرح می شود آن است که آیا می توان جغرافیای سیاسی را به مثابة معرفتی تجربی، در ردیف علوم تجربی قلمداد کرد. مطابق فرضیة این مقاله، جغرافیای سیاسی بهدلیل برخورداری از ویژگی های معرفت تجربی، در ردیف علوم تجربی قرار دارد. از این رو، می توان جغرافیای سیاسی را دانشی تجربی بهشمار آورد.
کانون های جغرافیایی مدیریت جریان سرمایه در مقیاس جهانی و ظهور مفهوم نقاط استراتژیک مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان ژئوپلیتیک طی سده گذشته، همواره درصدد بوده اند که به فراخور شرایط طبیعی و انسانی مناطق مختلف و با ارائه استدلال های لازم، اهمیت سیاسی برخی کانون ها و نقاط جغرافیایی را پُررنگ تر کرده و سیاستمداران را برای نفوذ، تسلط و مدیریت این گونه فضاها، ترغیب کنند. بدیهی است اهمیت سیاسی مکان ها و فضاهای مختلف در طول زمان ثابت نبوده و به ویژه، ممکن است تحت تأثیر عوامل انسان ساخت، دچار ارتقا و دگرگونی شود. در این راستا، توسعه فزاینده جهانی شدن و شبکه ای شدن فعالیت های اقتصادی، سبب اهمیت یافتن نهادهای مدیریت جریان های سرمایه و پول در مقیاس جهانی و مکان های استقرار آنها شده است؛ زیرا این نهادها پتانسیل ها و توانایی های فزاینده ای در تأثیرگذاری بر دیگر مکان ها و فضاهای جغرافیایی دارند و با توجه به وابستگی روزافزون حکومت ها به آنها، اهمیت فزاینده ای برای آنها تصور می شود. در نوشتار پیش رو، این پرسش مطرح است که آیا امکان تطبیق تعریف مفهوم مکان و فضای استراتژیک با مکان های کنترل و مدیریت جریان های سرمایه و تولید در مقیاس جهانی وجود دارد؟ در سیر انجام این پژوهش، کوشش شده با رویکردی توصیفی تحلیلی، این نهادها در دو قالب نهادهای مالی اقتصادی جهانی و شرکت های چندملیتی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و سپس شاخص های استراتژیک این مکان ها و نقاط با تعریف مفهوم مکان و فضای استراتژیک تطبیق داده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که امروزه نقاط راهبری و مکان های راهبری و هدایت جریان سرمایه با توجه به گسترش فزاینده فرایند جهانی شدن اقتصاد و عملکردی که در این فرایند برعهده دارند، از اهمیت استراتژیک برخودارند و می توان آنها را به مثابه مصادیق جدیدی از مفهوم مکان و فضای استراتژیک پذیرفت.
نگاهی به خرابه های گندیشاپور
حوزههای تخصصی:
America and Securitization of Iran after the Islamic revolution 1979 till 2013; continuation or change(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
U.S foreign policy toward Iran had been so uncertain and variable since the beginning of this relation, but alongside fluctuations, some kind of consistency is distinguishable. Until the Islamic revolution of 1979by the Iranian people, Iran was playing a major role in the U.S. anti-communist strategy in the Middle East. U.S grand strategy was based on its confrontation with USSR and Iran was the key for controlling the Middle East and process of underpinning Iran’s power as a liberal ally in the region was at the core of U.S considerations in Iran. After the 1979 revolution, Iran’s priority had changed as a regional actor and it no longer identified itself as a member in the Western coalition based on American foreign policy. On the other hand, U.S. also stopped to identify Iran as a friend and started to demonize the new role Iran was playing in the Middle East and the world. By having these trends in mind, a very fundamental, important question strikes the mind: Did U.S has a turning point in its foreign policy toward Iran after the 1979 or the principle of its foreign policy was fixed and only tactical changes occurred? In order to answer this question I’m going to examine the history of U.S foreign policy toward Iran, particularly the post-revolutionary period. This analysis will be conducted according to the Copenhagen school definition of security and concept of securitization. This theoretical frame work brought us a comprehensive understanding of security and also a relative, useful categorization of security strategy in foreign policy. Different methodological approaches could be used in these frameworks but in this research I have used the discourse analysis method to explore the subject of research. Conclusion of the research shows us that American strategy toward Iran covers both permanent and variable factors but the permanent element was the key and variable factors made changes only in tactical level. U.S foreign policy was basically directed toward securitizing Iran but the world system, regional and national events also made it more powerful. It means that after the Islamic revolution of Iran, U.S. has continuously made an attempt in persuading other actors to securitize Iran. Before the Cold War, this securitization was in a low level but after the Cold War it can be classified as a high-securitization.
رابطه دانش محیط زیستی با رفتار محیط زیست گرایانه دانشجویان کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا: نقش میانجی گری نگرش محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار محیط زیست گرایانه یکی از عوامل مهم حفظ محیط زیست است. این رفتار تحت تأثیر عوامل زیادی ازجمله نگرش و دانش محیط زیستی افراد قرار دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه دانش محیط زیستی با رفتار محیط زیست گرایانه دانشجویان کشاورزی و در نظر گرفتن نقش میانجی گری نگرش محیط زیستی انجام شد. این پژوهش از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر 1850 نفر دانشجوی کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 300 نفر از میان آنان به صورت تصادفی ساده گزینش شدند. داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه استانداردشده گردآوری شد. روایی ظاهری و محتوایی پرسشنامه توسط اساتید ترویج و آموزش کشاورزی و پایایی آن از طریق مطالعه راهنما و آماره آلفای کرونباخ تأیید شد (72/0 تا 78/0). نتایج نشان داد که نگرش محیط زیستی تأثیر مثبتی بر رفتار محیط زیستی دانشجویان دارد. نتایج همچنین نشان داد که هر دو نوع دانش محیط زیستی عینی و ذهنی با رفتار محیط زیستی رابطه مثبت و معنی داری دارد. به علاوه، نگرش محیط زیستی رابطه بین دانش محیط زیستی عینی و رفتار محیط زیستی را میانجی گری می کند. پژوهش حاضر با بررسی رابطه دانش عینی و ذهنی و نگرش محیط زیستی با رفتار محیط زیستی به درک بهتر و عمیق تر این رفتار کمک می کند.
تأثیر فرهنگ سیاسی بر مشارکت شهروندان در حکومت محلّی (مطالعه ی موردی: تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت محلّی، سازه ای سیاسی، اداری است که درنتیجه ی فرایند توزیع فضایی قدرت سیاسی به وسیله ی حکومت مرکزی پدید می آید. کشور ایران با موقعیّت ویژه ی جغرافیایی و قرار گرفتن در مسیر تحرّکات بشری، از آغاز شکل گیری تمدّن ها، نوع خاصّی از جامعه و فرهنگ را شکل داده است که دارای اختصاصات فضایی خاصّ خود است. این فرهنگ سیاسی که تصورّات و انگاره های جامعه ایرانی است، سبب کنش های خاصّی در جامعه، به ویژه در عرصه سیاسی شده است. یکی از پیامدهای فرهنگ سیاسی، مشارکت سیاسی شهروندان در حکومت محلّی و تأثیرگذاری بر فرایندها و سازوکارهای این پدیده است. از آنجاکه پس از شکل گیری حکومت محلّی در ایران، شهروندان مشارکت معناداری در این نهاد سطح محلّی نداشته اند، بنابراین نوشتار پیش رو، ریشه های این کاهش مشارکت در سطح محلّی را مورد مطالعه قرار داده است. بر این اساس سؤال این پژوهش عبارت است از ""فرهنگ سیاسی چه تأثیری بر مشارکت شهروندان در حکومت محلّی در تهران دارد؟"" فرضیه ی پژوهش عبارت است: مشارکت در حکومت محلّی تهران، متأثّر از تأثیر فرهنگ سیاسی در سطح ملّی است که در این ارتباط خانواده، باورها، نمادها، ارزش ها، ساختار مسلّط، بنیان های عشیره ای، دگرگونی های تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی نقش آفرین هستند. نتایج پژوهش ادّعای مطرح شده را در ارتباط با مطالعه ی متغیّرهای فرهنگ سیاسی در مشارکت سیاسی در تهران را مورد تأیید قرار داد. پژوهش پیش رو با شیوه ی توصیفی، زمینه یاب و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی، به بررسی رابطه ی فرهنگ سیاسی و مشارکت شهروندان در حکومت محلّی به عنوان سازوکار مشارکت شهروندان در سرنوشت سیاسی اجتماعی را مورد مطالعه قرار داده است.
طراحی تدریس برای فصل سوم، کتاب جغرافیای سال دوم متوسطه
حوزههای تخصصی:
دیدنیهای پاریس
حوزههای تخصصی:
معرفی کشورها؛ سنت کیتزونویس
حوزههای تخصصی:
بنیادهای هویت سیاسی کُردهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت اقوام"" با مباحث مربوط به وحدت و امنیت ملی کشور درهم آمیخته است ؛ زیر ا
هویت های قومی از یکسو می توانند نقش مؤثّری در وحدت ملّی کشورها ایفا کنند و از دیگر سو،
قادرند به طور همزمان باطرح مطالبات و توقّعات فزاینده ی تاریخی، اید هها ی جدایی طلبی را
جایگزین ایده ی وحدت و امنیت ملّی کنند. یکی از هویت های جمعی مورد مطالعه در جغرافیای
سیاسی، ""هویت سیاسی"" است. از نظر برخی، مؤلّفه هایی چون تاریخ مشترک، منافع مشترک
و سرنوشت سیاسی مشترک، از دسته وجوهی هستند که به هویت سیاسی شکل می دهن د.
مطالعه ی هویت سیاسی یا ابعاد سیاسی هویت کُردها، نیازمند بررسی مؤلّفه های هویت سیاسی
در میان کُردها است. پرسش اصلی این است که این قوم از چه نوع هویت سیاسی برخوردارند
و چه عواملی بر هویت سیاسی آنها تأثیرگذار هستند؟ براساس پی ش فرض اولیه ی نوشتار
حاضر، کُردها به دلیل آشنایی با منابع معرفتی جدید و تجرب ه های مکانی مختلف، از هویت
سیاسی سیالی برخوردارند. در این مطالعه با روش اسنادی تلاش شده است تا مشخّص شود
چگونه مؤلّفه هایی مانند تاریخ مشترک، منافع مشترک و سرنوشت سیاسی مشترک، به هویت
سیاسی کُردها شکل می بخشند. مهم ترین عنصر در این باره، بررسی ""ناسیونالیسم قومی ""
و""منازعات سیاسی درون و برون قومی"" بوده است. نتایج نشان می دهند دو عنصر بنیادی این
جنبش ها، یعنی ""درخواست کمک از خارج یها"" و ""مطالبات داخلی""، با آنکه در تضاد با هویت
قومی کُردی قرار دارند؛ ولی از روابط قومی و هویت های قومی متأثّر می شوند. همچنین فعالیت
کُردها و احزاب کُردی پس از انقلاب اسلامی تاکنون نیز، بیانگر این نکته است که چگونه این
فعالیت ها برهویت سیاسی مردم کُرد ایران تأثیر گذاشته است. به دلیل وجود خلاء مطالعاتی
درباره ی هویت سیاسی کُردها در حوزه های مطالعات علوم اجتماعی و مطالعات جغرافیای
سیاسی ایران، این پژوهش برای نخستین بار در ایران انجام می گیرد.
اصلاح مراتع
ریشه یابی دلایل موافقت و مخالفت کشاورزان با مشارکت در طرح های یکپارچه سازی اراضی (مورد مطالعه: روستاهای منتخب شهرستان بوکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکپارچه سازی اراضی، یکی از مهم ترین سیاست های بنیادی در بخش کشاورزی است که بدون توجه به آن، مکانیزه کردن کشاورزی و افزایش کارایی در تولید برای حل این معضل ها دور از انتظار خواهد بود. از آنجاکه طرح های یکپارچه سازی اراضی، یکی از راه های رسیدن به توسعة کشاورزی و پایدار است و نقش مهمی در جهت رسیدن به این مهم ایفا می کند، هدف پژوهش حاضر، یافتن علل و عوامل مؤثری است که بر مشارکت کردن یا امتناع کشاورزان از مشارکت در این طرح ها تأثیر می گذارند تا درنهایت بتوان با کشف این موانع و دلیل یابی مخالفت کشاورزان، راهکارهایی ارائه کرد که تأثیر منفی موانع را کاهش دهد و عوامل مشوق در طرح ها را تقویت سازد. جامعة آماری پژوهش را روستاهای شهرستان بوکان و جمعیت نمونه را سه روستای عبدالله تپسی، ملالر و قلعة رسول سیت تشکیل می دهند. برای کشف و تبیین نیز روش پژوهش کیفی و ابزار مصاحبة گروه محور به کار گرفته شده است. براساس یافته های حاصل از پژوهش، مهم ترین علت مخالفت ها عبارت اند از: بی اهمیت بودن نحوة اجرا، تعلق خاطر شدید به زمین، نبود فرصت های شغلی در منطقه، بالابودن سطح بی اعتمادی، آگاهی نداشتن مردم به دلیل نبود اطلاع رسانی، نحوة اجرا و... . همچنین مهم ترین علت موافقت با طرح ها، آگاهی کشاورزان از مزیت هایی چون کاهش هزینه ها و افزایش درآمد، مدیریت بهتر آب و خاک، افزایش ارزش زمین ها، کنترل بهتر، نظارت همه جانبه بر زمین ها و... هستند.