فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
51-66
حوزههای تخصصی:
شناخت مسائل و مشکلات روستاها و ارائه راهکارهای منطقی برای آن ها از اقدامات اساسی جهت توسعه پایدار روستایی است. امروزه نواحی روستایی جهت دستیابی به توسعه پایدار روستایی با مشکلات و موانع بسیاری روبه رو می باشند. یکی از این مشکلات، مخاطرات طبیعی می باشد. برای کاهش اثرات این رخدادها رویکرد تاب آوری مطرح شده است. هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر تاب آوری اقتصادی سکونتگاه های روستایی دهستان سیلاخور در شهرستان دورود بود. این پژوهش از نوع کاربردی و برای انجام آن از روش توصیفی- تحلیلی با به کارگیری پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری، 1539 خانوار از روستاهای در معرض زلزله دهستان سیلاخور بود که با استفاده از فرمول کوکران با خطای05/0 درصد 308 خانوار به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. روایی پرسش نامه پس از نظرخواهی از متخصصین و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ ارزیابی با مقدار910/0 ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های t تک نمونه ای و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که سکونتگاه های روستایی دهستان در بعد اقتصادی با میانگین نزدیک به سه تا حدی تاب آورند و روستای کلنگانه تاب آور و روستاهای ازنا، عالم آباد، لبان بالا، عزیزآباد و جهان آباد دارای تاب آوری کم و درنهایت بقیه روستاها تا حدی تاب آور می باشند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان می دهد که عامل زمینه های اقتصادی و اشتغال با چهار شاخص (اشتغال، هزینه و درآمد، سرمایه اقتصادی، خسارت) و عامل ظرفیت های درآمدی و تسهیلاتی با سه شاخص (ظرفیت و توانایی جبران خسارت، بهره مندی از منابع بانکی، توانایی بازگشت به شرایط شغلی و درآمدی مناسب) به عنوان عوامل مؤثر بر تاب آوری اقتصادی شناخته شد.
ارزیابی ریسک زیست محیطی سد باطله معدن مس سونگون با استفاده از روش EFMEA(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
173-189
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از احداث سدهای باطله، مدیریت، جمع آوری و نگهداری مواد باطله معادن و پساب های حاصل از فعالیت های معدنی است. از طرفی مواد آلاینده خطرناک در پسماندها و زهاب های اسیدی ذخیره شده در سدهای باطله دارای پتانسیل ایجاد آثار سوء بر محیط زیست هستند. در این پژوهش سعی بر آن شده است که با استفاده از روش تجزیه وتحلیل حالات و اثرات شکست زیست محیطی، ریسک های زیست محیطی سد باطله معدن مس سونگون ارزیابی گردد و با پیشنهاد اقدامات مدیریتی مناسب جهت کاهش اثرات ریسک ها از بروز حوادث ناشی از نشت یا شکست سد باطله جلوگیری به عمل آید. در ابتدا خطرات بالقوه موجود در این سد باطله در سه دسته فیزیکی – شیمیایی، بیولوژیکی و اقتصادی – اجتماعی، از طریق بازدید میدانی و به کمک مصاحبه با کارشناسان خبره پروژه، و همچنین در قالب پرسشنامه هایی که توسط 18 نفر از کارشناسان خبره معدن مس سونگون تکمیل گردید، شناسایی شدند. بر اساس آنالیزهای انجام شده در محیط فیزیکی – شیمیایی، ریسک لرزه خیزی منطقه با 16،7 درصد، در محیط بیولوژیکی، ریسک آلودگی صوتی با 14،6 درصد و در محیط اجتماعی- اقتصادی، ریسک اثر بر چشم انداز با 19،3 درصد بالاترین امتیاز ریسک را کسب کردند سپس نتایج تحقیق حاضر با مطالعات پیشین مورد بحث و مقایسه قرار گرفت که از همسویی خوبی برخوردار بودند؛ ازاین رو می توان نتیجه گرفت که روش EFMEA به خوبی می تواند در ارزیابی ریسک های زیست محیطی سدهای باطله مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، به منظور کاهش یا حذف خطرات و عوامل به وجود آورنده ریسک های محیط زیستی پیشنهاد می گردد دوره های بازرسی و پایش، متناسب با ریسک های شناسایی شده، جزء مهم ترین اهداف برنامه های مدیریتی قرار گیرد.
بررسی عوامل موثر بر خلق ارزش مشترک و تاثیر آن بر وفاداری گردشگران (مورد مطالعه: گردشگران خارجی شهر دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
23 - 47
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری امروزه به عنوان یکی از اصلیترین ارکان اقتصادی و خدماتی جهان تبدیل شده است. به نحوی که بسیاری از کارشناسان توسعه از این صنعت به عنوان محور توسعه پایدار یاد میکنند. به دلیل نقش انکارناپذیرگردشگری در روندرشدتوسعه کشور، مدیران صنعت گردشگری همواره با چالش جذب گردشگر و جلب رضایتمندی و وفاداری او مواجه هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر خلق ارزش مشترک و شناسایی تاثیر آن بر وفاداری گردشگران خارجی شهر دامغان بوده است. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و در زمره تحقیقات توصیفی پیمایشی قرار میگیرد.جامعه آماری پژوهش،شامل کلیه گردشگران خارجی میباشد که در بازه زمانی فرودین تا دیماه 1397 از شهر دامغان بازدید کرده اند.حجم نمونه براساس فرمول کوکران برای جامعه247 نفری تحقیق معادل 150 بدست آمد.روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس میباشد.داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه تلفیق شده از مطالعات مرز و همکاران (2018) و باسر و همکاران( 2018)در قالب مقیاس لیکرت جمع آوری شده است. در این تحقیق به منظور بررسی اعتبار ابزار پژوهش از روش روایی منطقی از نوع ظاهری و پایایی آلفای کرونباخ استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارspssو مدلسازی معادلات ساختاری با رویکر حداقل مربعات جزیی توسط نرم افزار اسمارت پی ال اس صورت گرفت. یافته ها نشان می دهد متغیر منابع در اختیار گردشگران و انگیزه های گردشگران بر خلق مشترک ارزش تأثیر مثبت ومعناداری داشته اند.همچنین خلق مشترک ارزش نیز تاثیر مثبت و معناداری بر وفاداری گردشگران داشته است.
طراحی و تبیین مدل مدیریت توسعه گردشگری ورزشی در آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
99 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی و تبیین مدل مدیریت توسعه گردشگری ورزشی در آذربایجان شرقی می باشد. تحقیق حاضر از نظر روش شناسی، از نوع آمیخته می باشد که در فاز کیفی تحقیق از تحلیل تماتیک و رویکرد سیستماتیک نظریه داده بنیاد و در فاز کمی از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای بود که با در نظر گرفتن اصول علمی طراحی شده و روایی و پایایی آن با دقت تأیید گردید . روش نمونه گیری در بخش کمی به صورت در دسترس بود که تعداد 235 پرسشنامه در بین متخصصین مدیریت ورزشی توزیع و به روش تحلیل عاملی و مدل سازی معادله ساختاری جهت ساخت مدل و آزمون فرضیه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از نگاه صاحب نظران سه گروه، عوامل بازدارنده با میانگین 15/2 بالاترین رتبه و عوامل جلب کننده با میانگین 78/1 کمترین رتبه را در بین عوامل تاثیرگذار بر توسعه بازاریابی گردشگری ورزشی به خود اختصاص داده اند. از نگاه صاحب نظران سه گروه، 6 عامل به عنوان عوامل جلب کننده توسعه بازاریابی گردشگری ورزشی شناسایی شد که مقدار عامل اول یعنی عامل اطلاع رسانی و تبلیغاتی با مقدار 150/60% درصد واریانس می باشد که این عامل اصلی ترین و مهم ترین عامل در بین عوامل جلب کننده توسعه بازاریابی گردشگری ورزشی می باشد. شاخص های اصلی برازش مربوط به مدل های مختلف، همگی نشان داد که مدل ها از برازش مناسبی برخوردار هستند و براساس روابط شناسایی شده میان متغیرها، در نهایت الگوی توسعه گردشگری ورزشی در استان آذربایجان شرقی طراحی گردید.
مطالعه و شناسایی ناحیه خطر آسایش اقلیمی استان خوزستان به کمک الگوی خود همبستگی فضایی و تحلیل های چند متغیره ( مورد مطالعه: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
143-160
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعه تأثیر وضعیت جوی و اقلیمی بر روی زندگی، سلامتی،آسایش و اعمال و رفتار انسان ها در قالب یکی از شاخه های علمی تحت نام (زیست شناسی انسانی) مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. با توجه به تفاوت فراوانی افراد با یکدیگر، احساس هرکسی از یک وضعیت جوی و اقلیمی می تواند متفاوت از دیگری باشد ازاین رو است که نمی توان هیچ اقلیمی را کاملاً نامطلوب دانست و نه یک اقلیم را برای همه افراد کاملاً مطلوب به حساب آورد، لذا می توان گفت که تقریباً کلیه عناصر جوی بر احساس آسایش انسان مؤثر می باشند ولی تأثیر بعضی از آن ها کاملاً مشخص و برجسته وتأثیر بعضی دیگر خفیف و گاهی ناپیداست. بیشترین تأثیر را عناصر دما، بارش، رطوبت و تابش خورشید بر احساس آرامش یا عدم آرامش می توانند داشته باشند. هدف از این مطالعه بررسی و شناسایی ناحیه خطر آسایش اقلیم می باشد. برای این منظور داده های دما، بارش و رطوبت برای استان خوزستان از پایگاه داده ای اسفزاری استخراج گردیده است.دراین رویه ابتدا براساس توزیع احتمالا شرطی حالات های مختلف دما، بارش و رطوبت برای ناحیه با عدم آسایش اقلیمی طرح شده است در این مطالعه به شناسایی نواحی خطرآسایش اقلیمی استان خوزستان به کمک تحلیل های چند متغیره (تحلیل خوشه ای و تحلیل ممیزی) و الگوی خودهمبستگی فضایی (شاخص فضایی هات اسپات و شاخص فضایی موران) با تاکید بر معماری پرداخته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که براساس تحلیل چند متغیره (خوشه ای و تحلیل ممیزی) و تحلیل های فضایی (تحلیل هات اسپات و تحلیل موران) ناحیه خطر آسایش اقلیم بیشتر بخش های غربی استان خوزستان یعنی نواحی مرزی با عراق و همچنین بخش های از جنوب استان را شامل می شود. از طرفی دیگر تحلیل روند گستره نواحی عدم آسایش اقلیم بیانگر این است که به سمت دوره های اخیر روند افزایش قابل توجهی داشته است. همچنین نتایج نشان داد که توزیع مکانی بارش در همه دوره ها در نواحی عدم آسایش اقلیمی از ضریب تغییرات بالای برخوردار بوده است.
پهنه بندی شوری خاک سطحی در اراضی شور بولاق ساوه با استفاده از روش های زمین آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
1 - 14
حوزههای تخصصی:
پدیده شوری، یکی از مخرب ترین فرآیندها به ویژه در خاک های مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. لذا به منظور استفاده و بهره بردارى از این خاک ها، پایش و تهیه نقشه شوری خاک ضرورت دارد. در این تحقیق به منظور پیش بینی و پهنه بندی خاک اقدام به برداشت 100 نمونه از خاک سطحی اراضی شوره منطقه بولاق ساوه به روش شبکه ای شد. سپس در آزمایشگاه، مقادیر هدایت الکتریکی (EC) عصاره اشباع خاک به عنوان معرف شوری اندازه گیری گردید. سپس با انتقال داده ها به محیط نرم افزار ArcGIS 10 اقدام به تهیه نقشه پهنه بندی EC شد. بدین منظور از مدل سمی واریوگرام کریجینگ استفاده شد. از طرفی مقدار نسبت اثر قطعه ای به حد آستانه برابر 84/43 درصد به دست آمد که حاکی از همبستگی مکانی متوسط مقادیر EC خاک در منطقه مطالعاتی است. همچنین دامنه تأثیر واریوگرام حدود 261 متر به دست آمد. برآیند ارزیابی شاخص های مذکور مؤید این مطلب است که زمین آمار توانسته است با دقت و صحت متوسطی اقدام به پهنه بندی EC کند. نتایج تحقیق نشان داد از 5 کلاس شوری خاک، EC خاک منطقه بولاق ساوه در چهار کلاس شامل غیرشور، تا اندازه ای شور، شوری متوسط و شوری زیاد قرار گرفته است که بیشترین مقادیر مربوط به میانه جنوبی منطقه مطالعاتی می باشد. این نتایج نشان می دهد که شوری خاک در محدوه مطالعاتی از تغییرپذیری بالایی برخوردار است
نئوجکسونیسم؛ الگوی سیاست خارجی امریکا در دوران دونالد ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
146 - 179
حوزههای تخصصی:
در شرایط کنونی، تحلیل سیاست خارجی ایالات متحده ی امریکا در قیاس با گذشته، با پیچیدگی ها و عدم قطعیت های بیشتری همراه است. دولت این کشور به رهبری دونالد ترامپ با شعارهای ضدنظام و تغییر وضعیت موجود، قدرت را در دست گرفته است و تلاش می کند تا با برهم زدن رویه های سنتی دولتهای گذشته در امریکا، رویکرد تازه ای را در ارتباط با موضوعات داخلی و خارجی اتخاذ نماید. آنچه در این میان مشخص است اینکه، دولت کنونی امریکا تاکنون فاقد یک الگوی سیاست خارجی مشخص و منسجم بوده است، که همین امر تحلیل رفتارهای خارجی این کشور را با پیچیدگی بیشتری همراه می سازد. اما با این وجود، این گفته بدان معنا نیست که نمی توان منطق رفتاری رهبران جدید امریکا را شناسایی و تحلیل نمود؛ بلکه فهم رفتارهای جدید نیازمند دقت و مطالعه ی بیشتر می باشد. از این رو، مقاله ی حاضر تلاش کرده است تا از طریق بررسی بسترهای داخلی و بین المللی که موجبات پیروزی دونالد ترامپ را در انتخابات ریاست جمهوری 2016 امریکا فراهم آوردند، به این پرسش اصلی پاسخ دهد که سیاست خارجی امریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ بر مبنای چه الگویی قابل ادراک بوده و نوعِ نگرش و رویکرد آن در حوزه سیاست خارجی چگونه خواهد بود؟ پرسش های فرعی مقاله عبارتند از اینکه؛ در میان مدت، سیاست خارجی امریکا در رابطه با جمهوری اسلامی چگونه خواهد بود؟ و ج.ا.ایران چه راهکارهای احتمالی را در مواجهه با آن می تواند در پیش گیرد؟
منطقه گرایی اقتصادی در شرق آسیا: آسه آن + 3 یا آسه آن+6؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
180 - 206
حوزههای تخصصی:
بحران اقتصادی شرق آسیا یکی از وقایع مهمی بود که موجب شد کشورهای آن منطقه به واسطه وابستگی به کشورهای غربی متحمل خسارات فراوان شوند. بعد از بحران سال 1997 شرق آسیا، چین و ژاپن رقابت نزدیکی را در راستای شکل دهی به ساختار منطقه شروع کردند و برای دستیابی به رهبری شرق آسیا، فعالیت های فشرده ای را بهصورت مستمر انجام می دهند. سؤال اصلی مقاله این است که اقدامات چین و ژاپن برای تسلط بر منطقه شرق آسیا در قالب آسه آن+3 و آسه آن+6 چگونه ارزیابی می شود؟ در پاسخ به این سؤال، فرضیه مقاله این است که چین و ژاپن با رژیم سازی و ایجاد موازنه از طریق گسترش عضویت، در صدد توسعه و تثبیت جایگاه خود در منطقه شرق آسیا در قالب آسه آن+3 و آسه آن+6 هستند. در این پژوهش سعی می شود با روش پژوهش پژوهش مقایسه ای و به شیوه کتابخانه ای، واقعیت های موجود بیان شود و چرایی و چگونگی آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
ناسیونالیسم و توجیه رمانتیک مرزهای سیاسی بر اساس هویّت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
39 - 57
حوزههای تخصصی:
مفهوم مرز در علوم سیاسی نماد عینیت یافته مقوله سرزمین به مثابه یکی از چهار عامل تشکیل دهنده دولت است. ادعای تفکیک و مرزبندی سرزمینی مبتنی بر اصل حقوقیِ حق تعیین سرنوشت است که برآیند آن تعیین مرز خودی و غیرخودی از بُعد سیاسی و متمایز ساختن عنصر جمعیت (ملت) است. یک پرسش اساسی در سیاست همواره آن بوده که چه دلیلی برای پذیرش خطوط مرزی وجود دارد و چرا باید خط مرزی الف را به جای ب پذیرفت؟ این پرسش از آن جهت حائز اهمیت ویژه ای است که منازعات بی پایانی در طول تاریخ بشر بر سر مرزها به وقوع پیوسته است و همچنان نیز ادامه دارد. مکاتب سیاسی مختلف پاسخ های متفاوتی به این پرسش داده اند. ناسیونالیست ها با پذیرش دولت سرزمینی بر نقش قومیت و فرهنگ در امر مرزبندی واحدهای ملی تاکید می کنند، در حالی که جهان گرایان به اتکای انسانیت مشترک، کل جامعه بشری را یک واحد سیاسی می دانند که نظمی فراسوی مرزبند های ملی را تاسیس می کند. تاکید بر گوهر انسانی جهان شمول و مشترک از سوی جهان وطن گراها، چالش بزرگی است که در برابر تاکید بر مرزگذاری از سوی ناسیونالیست ها قرار می گیرد. یوهان هردر یکی از نخستین و مهم ترین اندیشمندان ناسیونالیسم است در این پژوهش عمدتا به بررسی دیدگاه وی پرداخته می شود. پرسش پژوهش آن است که ناسیونالیسم آن گونه که هردر به نظریه پردازی در باب آن می پردازد بر اساس کدام توجیه به متمایز کردن مردم در قالب ملت ها می پردازد؟ این توجیه وجهی نظری دارد، یعنی ناسیونالیسم آن را قانع کننده می یابد و نیز پیامدهایی هنجاری دارد، بدین معنا که بر اساس آن، ناسیونالیست ها برخی مرزبندی ها را صحیح و برخی را غیرصحیح دانسته و خواهان تغییر نوع دوم مرزها می شوند. فرضیه مقاله آن است که ناسیونالیسم هردر در چارچوب مکتب رمانتیسیسیم، هویت منحصر به فرد فرهنگی را توجیه کننده وجود ملت به عنوان واحد اساسی سیاسی جامعه بشری و مبنای مرزبندی سیاسی می داند.
بازآرایی تشکیلات قضایی و امنیتی در ایران بر پایه ی الگوهای کارکردی توزیع قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
128-153
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران، پس از گذشت چهار دهه الگوهایی از سیاست و اقتصاد را به کار گرفته که هر کدام اثرگذاری های خاصی را در فضای جغرافیایی ایران برجای گذاشته است. نقطه ی مشترک همه ی الگوهای فضایی در جمهوری اسلامی ایران، کنشگری در چارچوب الگوی کاملاً متمرکز بوده است. تمرکز فزاینده ی امور در واحدهای سیاسی-فضایی متمرکز، سبب ساز کاستی ها و نارسایی هایی بوده که پراکنش فضایی عدالت و توسعه را مختل ساخته است؛ چراکه واحدهای سیاسی-فضایی، مجموعه ی متفاوت و ناهمگنی از عناصر و عوامل طبیعی-انسانی را در خود جای داده اند و فرم ها و فرایندهای توزیع فضایی قدرت در چنین واحدهایی باید اصل تفاوت و ناهمگنی را درنظر گیرند. در همین راستا، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین کاربست الگوی نیمه متمرکز حکومت محلی برای توزیع بهینه ی قدرت درون تشکیلات قضائی و امنیتی در ایران پرداخته است. نتایج، نشان از آن دارد که با دوگانه سازی توزیع فضایی قدرت در ایران به دو بخش امور محلی و امور حاکمیتی، چارچوبی منطقی برای مصداق یابی هر کدام از این دو بخش پدید می آید. در امور قضائی، تشکیلاتی مانند سازمان ثبت اسناد و املاک، سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی-تربیتی کشور، مرکز امور شوراهای حل اختلاف و سازمان پزشکی قانونی به دلیل ماهیت خدماتی-رفاهی از قابلیت فزاینده ای برای واگذاری به حکومت های محلی برخوردار هستند. در امور امنیتی نیز، رده ها و سازمان های موجود در نیروی انتظامی، همچون معاونت صدور گذرنامه، سازمان وظیفه ی عمومی، رده هایی از پلیس پیشگیری و پلیس راهنمایی و رانندگی، به سبب ماهیت پیشگیرانه و خدماتی می تواند به نمایندگان امور محلی تفویض شود.
مدل سازی عوامل موثر بر توسعه گردشگری ورزشی کوهستان با تمرکز بر نوآوری (مورد مطالعه: کوهستان های کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
127 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل سازی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری ورزشی کوهستان با تمرکز بر نوآوری به انجام رسید. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اساتید و متخصصان مدیریت ورزشی دانشگاه های دولتی در تهران، مدیران ورزشی هیات های کوهنوردی و متخصصان گردشگری استان تهران بودند. با توجه به محدودیت های موجود در انتخاب جامعه آماری، کل جامعه به عنوان نمونه انتخاب شدند که 100 پرسشنامه جمع آوری شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد کاسکر بود. روایی پرسشنامه پس از ترجمه به تأیید ده نفر از اساتید متخصص در حوزه مدیریت ورزشی رسید و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ برای متغیر محیط (84/0)، متغیر توسعه (91/0) و برای متغیر نوآوری (93/0) به دست آمد که نشان دهنده ی پایایی بالای پرسشنامه است. تحلیل داده ها در دو سطح مورد بررسی قرار گرفت. از آمار توصیفی برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی و در قسمت آمار استنباطی از آزمون مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار پی ال اس استفاده شد. نتایج مدل تحقیق نشان داد که مسیر توسعه به نوآوری با ضریب اثر استاندارد (58/0) بیشترین اثر را در بین متغیرها داشت. مسیر محیط به توسعه با ضریب اثر استاندارد (53/0) بعد آن قرار گرفت و مسیر محیط به نوآوری با ضریب اثر استاندارد (41/0) کمترین تأثیر را در بین سایر متغیرها داشت. نتایج این مطالعه می تواند بستری برای مدیران ورزشی، گردشگری، تورلیدرها و سایر ارگان های مختلف که با کوهستان ها سر و کار دارند، فراهم کند تا بتوانند با توجه به محیط، توسعه و نوآوری برنامه ریزی مدونی برای اشتغال زایی و درآمدزایی بیشتر در حوزه گردشگری کوهستان انجام دهند.
مقایسه عملکرد روش های جبری و زمین آمار در تعیین تغییرات مکانی کیفیت آب زیرزمینی دشت بروجن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
115 - 130
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت و افزایش استفاده از منابع آب برای استفاده های کشاورزی، صنعتی و شرب از عوامل اصلی کاهش کیفیت و آلودگی آب های زیرزمینی است. به سبب بهره برداری بی رویه منابع آب زیرزمینی در دشت حاصلخیز بروجن طی سالیان اخیر، این منطقه به عنوان دشت ممنوعه بحرانی شناخته شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی کیفیت آب زیرزمینی در آبخوان دشت بروجن با استفاده از روش های تحلیل مکانی جبری و زمین آماری می باشد. بدین منظور از داده های 19 چاه نمونه برداری در دوره ی زمانی 1392-1368، جهت بررسی کیفیت آب زیرزمینی دشت بروجن استفاده شد. تغییرات مکانی پارامترهای کیفیت آب با روش های جبری IDW، RBF و زمین آماری کریجینگ مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از روش ارزیابی متقابل شامل شاخص های میانگین خطا و ریشه دوم مربع میانگین خطا، نتایج روش های درون یابی مورد آزمون قرار گرفتند و روش مناسب جهت پهنه بندی پارامتر های کیفی مختلف انتخاب شد. بر اساس نتایج تخمین مکانی پارامتر های کیفی آب زیرزمینی دشت بروجن، برای پارامتر سختی کل (TH) روش کریجینگ (72/30RMSE= و 09/0ME=)، به عنوان روش مناسب انتخاب شد. هم چنین برای پارامترهای pH و SAR، غلظت یون کلر و غلظت یون سولفات روش RBF با مقادیر ریشه دوم مربع میانگین خطا برابر 05/0، 33/0، 27/0 و 4/0 برای تخمین مکانی مناسب می باشد. در حالی که پارامترهای EC و TDS با روش وزن دهی عکس فاصله و مقادیر RMSE به ترتیب (62/84 و 36/56) بهتر تخمین شده اند. در مجموع، با مقایسه نقشه های تهیه شده برای پارامترهای سختی کل، هدایت الکتریکی، غلظت یون کلر، غلظت یون سولفات و نسبت جذبی سدیم مشاهده می شود که پهنه های مشخص شده برای این پارامترها تقریبأ از یک الگوی خاص پیروی کرده و میزان حداقل و حداکثر تمامی پارامترها در نواحی مشترکی از دشت واقع شده است.
واکاوی و پیش بینی پدیده گرد و غبار در جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
179 - 198
حوزههای تخصصی:
گرد و غبار پدیده ای است که آثار زیست محیطی مخرب زیادی را در بخش های مختلف زندگی انسان ها از جمله: کشاورزی، اقتصاد، بهداشت و غیره دارد. کشور ایران، به ویژه منطقه غرب و جنوب غرب آن، به دلیل قرار گرفتن در منطقه درگیر با پدیده گرد و غبار هر ساله خسارات زیادی را از این پدیده می بینند بنابراین توجه به این مساله و کاهش خسارات های حاصل از آن، در اولویت می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و پیش بینی پدیده گرد و غبار در جنوب غرب ایران می باشد. برای انجام این پژوهش از داده 27 ساله گرد و غبار در 14 ایستگاه سینوپتیک در جنوب غرب ایران در بازه زمانی(2017- 1990) استفاده شد. در این پژوهش، ابتدا داده های گرد و غبار در 14 ایستگاه مورد مطالعه نرمال سازی شد و سپس با استفاده از مدل های شبکه عصبی هیبرید- پانل دیتا، شبکه عصبی تطبیقی ANFIS در نرم افزار MATLAB خطایابی و پیش بینی شدند و در نهایت برای اولویت سنجی ایستگاه های بیش تر، در معرض گرد و غبار از مدل های تصمیم گیری چند متغیره TOPSIS و SAW استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میزان اطمینان حاصل از مدل های خطاسنجی (شبکه عصبی هیبرید-پانل نسبت به شبکه عصبی تطبیقی ANFIS) بیش تر می باشد. براساس مدل های پیش بینی بیش ترین احتمال رخداد، حداکثر گرد و غبار در23 سال آینده پیش بینی شده در منطقه مورد مطالعه در دو ایستگاه سرپل ذهاب و آبادان به ترتیب با درصد (917/128، 709/120) می باشد. براساس مدل SAW بیش تر مقدار احتمال رخداد گرد و غبار، در 23 سال آینده پیش بینی شده در ایستگاه آبادان با 0/99 درصد و براساس مدل TOPSIS ایستگاه اسلام آباد غرب با مقدار درصد 0/97 به خود اختصاص داد. برای کاهش خسارات های حاصل از پدیده گرد و غبار در منطقه مورد مطالعه علاوه بر اقدامات داخل کشور مثل همکاری های بین سازمانی باید با انعقاد تفاهم نامه بین المللی با کشورهای همسایه بر آن فایق آمد.
تبیین نظری هستی شناسی دولت های ناحیه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۴
155 - 176
حوزههای تخصصی:
مبحث قومیت ومطالبات قومی یکی ازموضوعات موردتوجه درحوزه مطالعات علوم انسانی است. دراین میان، جغرافیای سیاسی به عنوان یکی از رشته های پویا دراین حوزه، به دلیل ماهیت فلسفی خود که همانا مطالعه و بررسی بُعد سیاسی فضا است، با نگرشی سیستمی، موضوع پراکندگی فضایی اقلیت ها وپراکنش نواحی قومی را موردمطالعه قرارمی دهد. دراین مقاله تلاش شده است هستی شناسی دولت های ناحیه ای از دو منظر ماهیت وضرورت، مورد بررسی واقع گردد و به این سوال اساسی پاسخ داده شود که چه عواملی ماهیت و ضرورت تشکیل چنین سازه هایی را توجیه پذیرمی سازند؟ در حوزه جغرافیای سیاسی،"هارتشورن" و"گاتمن" با بحث از علت وجودی دولت، برنقش نیروهای واگرا وهمگرا درایجاد و تداوم بقای کشور تاکید نموده اند؛ دراین مقاله ضمن اشاره ونقد این نظریه ها، به بررسی عوامل موثر در هستی شناسی یا به عبارت دیگر ضرورت و چرایی دولت های ناحیه ای که امروزه درقالب الگوهای فدرالی و خودمختار، دربرخی ازکشورها به منصه ظهوررسیده اند، می پردازیم. هستی شناسی دولت های ناحیه ای درچارچوب حکومت های ملی و مستقل، قابلیت تبیین و بررسی را دارند. ماهیت این گونه سازه های فضایی، بدون وجود کشور وحکومت ملی مستقل، امکان طرح نداشته وموضوعیت خود را از دست می دهند. این مقاله، از لحاظ هدف، بنیادی بوده واز لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی می باشد. دراین تحقیق روش گردآوری اطلاعات، باتوجه به نوع وابعاد آن به صورت کتابخانه ای می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد عواملی همچون حق تعیین سرنوشت و خودگردانی ناحیه ای، تقسیم قدرت درابعاد مختلف فضایی، ادراک هویتی وفضایی، شکوفایی توانمندی های ناحیه ای، هویت طلبی ناحیه ای، بحران زدایی منطقه ای و محلی از قلمرو ملی و مدیریت فضا و ایجاد تفاهم میان سازه های ناهمگون و ایجاد تعادل ناحیه ای، ضرورت وماهیت تشکیل دولت های ناحیه ای را توجیه پذیرمی سازند.
ارزیابی ریسک اجرای طرح جنگلداری بر تغییرات تراکم مکانی پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل با رهیافت مدل سازی شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مدل سازی تغییرات مکانی تراکم پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل با توجه به ساختار اکوسیستم جنگل و فعالیت های طرح جنگلداری به عنوان یک مخاطره زیست محیطی می باشد. واحدهای همگن محیط زیستی با استفاده از منابع اکولوژیکی و سیستم اطلاعات جغرافیایی ، تهیه گردید . در این تحقیق به کمک شبکه های عصبی مصن وعی ، تراکم پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل بر اساس متغیرهای اکولوژیکی و انسانی شبیه سازی شد. شبکه پرسپترون چندلایه با یک لایه پنهان و 4 نرون در هر یک از لایه های مخفی و آرایش نهایی 1-4-23، با توجه به بیشترین مقدار ضریب تبیین آزمون شبکه (معادل 8576/0) و کمترین مقدار میانگین مربعات خطا و میانگین خطای مطلق (به ترتیب معادل 866/0 و 736/0)، بهترین عملکرد بهینه سازی توپولوژی را نشان می دهد. بر اساس نتایج آنالیز حساسیت، عوامل اکولوژیکی و انسانی شامل تراکم تاج پوشش توده، تراکم دام در جنگل، شدت فرسایش خاک و شدت کوبیدگی آن به ترتیب بیشترین تاثیر را در تغییرات پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل از خود نشان دادند. نتایج حاصله در این تحقیق در چهارچوب روش تجزیه و تحلیل سیستمی منجر به مدل سازی پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل در ارزیابی مخاطرات محیط زیستی طرح های جنگلداری و طراحی سامانه پشتیبان تصمیم گیری شده است که می تواند راه گشای تصمیم گیری در مورد ساختار طرح و اجرای پروژه های مشابه در مکان های مشابه باشد.
تبیین مفهوم و قلمرو معرفتی جغرافیای سیاسی فضای شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۵
47 - 77
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با نگرشی فلسفی در پی پاسخ به دو پرسش مطرح در حوزه جغرافیای سیاسی فضای شهر است؛ 1- مفهوم جغرافیای سیاسی فضای شهر چیست؟ 2- قلمرو معرفتی جغرافیای سیاسی فضای شهر چگونه تبیین می شود؟. در این پژوهش برای تحلیل اطّلاعات بیان شده، از روش توصیفی‑تحلیلی بهره گرفته شده است. در پاسخ پرسش اوّل می توان گفت، جغرافیای سیاسی فضای شهر شاخه ای سامانمند (سیستماتیک) از جغرافیای سیاسی است که به مطالعه و شناخت کنش بُعد سیاسی انسان با فضای شهر می پردازد، لذا این مطالعه با هدف به سامان شدن فضای شهر [زیست شهری] صورت می گیرد. همچنین در پاسخ به پرسش دوم باید گفت، قلمرو معرفتی جغرافیای سیاسی فضای شهر را موضوعاتی همچون شهروندان، محدوده و قلمرو، حکومت محلّی‑شهری، مرزها، انتخابات، امنیت، سازماندهی و تقسیمات سیاسی، مهاجرت، هویّت، بازیگران، مخاطرات سیاسی، عدالت فضایی، گفتمان، دیپلماسی شهری و جهانی شدن، نیروهای مؤثر و حقوق شهروندی در فضای شهر شکل می دهد. در نهایت این موضوعات منجر شد که حوزه تخصصی و مطالعاتی این رشته با سایر رشته های هم پیوند که شهر را مورد مطالعه قرار می دهند، مشخص شود. بر این بنیاد، نتایج پژوهش نشان از آن دارد که شاخه تخصصی نوظهور جغرافیای سیاسی فضای شهر مبتنی بر دیدگاه فلسفه علم، وجودش به عنوان یک حوزه تخصصی آکادمیک با شیوه و نگرشی نو به منظور ارائه برنامه برای به سامان شدن فضای شهر [زیست شهری] در کنار سایر حوزه های هم پیوند ضرورت دارد.
تحلیل تأثیر تغییر اقلیم بر قدرت ژئوپلیتیکی ایران (متغیر میانجی توسعه پایدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۵
80 - 104
حوزههای تخصصی:
بزرگ ترین تهدید زیست محیطی امروز گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی است. اثرات تغییر اقلیم منجر به کمبود آب و غذا، بیماری، بیکاری و مهاجرت، فقر، تنش ها در خصوص منابع و بی ثباتی جهانی می شود. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل اثرات تغییر اقلیم در کشور و تأثیر آن بر توسعه پایدار و ژئوپلیتیک است. این مقاله از نوع توصیفی‑تحلیلی با روش پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل صاحب نظران و متخصصین شاغل در سازمان های هواشناسی، محیط زیست و پدافند غیر عامل است و پرسشنامه بر اساس شاخص های اثرات تغییر اقلیم، توسعه پایدار و ژئوپلیتیک طراحی و در بین آنها توزیع گردید. تعداد 60 پرسشنامه جمع آوری شد و پس از اندازه گیری پایایی و روایی آن، با استفاده از نرم افزار (pls) و تعیین الگوی مناسب، فرضیّه تحقیق اثبات گردید. بر اساس یافته ها، اثرات تغییر اقلیم با توسعه پایدار رابطه معنادار و معکوس دارد و همچنین کاهش روند توسعه پایدار در توان ژئوپلیتیکی کشور تأثیر منفی و معناداری دارد و درنهایت کاهش توسعه پایدار در تأثیر تغییر اقلیم بر ژئوپلیتیک نقش میانجی دارد. سپس به وسیله «آزمون مقایسه ای فریدمن» به اولویّت بندی پارامترهای تأثیرگذار تغییر اقلیم در ژئوپلیتیک پرداخته شد که به ترتیب عبارت اند از 1- فقر و ناهنجاری های اجتماعی 2- خشک سالی 3 - مهاجرت. در قسمت پیشنهاد ها بر لزوم اجرای روش های مؤثر از جمله آبخیزداری و استفاده از انرژی های پاک جهت کاهش انتشار گازهای گلخانه ای برای سازگاری با اثرات تغییر اقلیم تأکید شده است.
ریز پهنه بندی خطر سیلاب در شهر لامِرد با استفاده از AHP، GIS و منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
101 - 114
حوزههای تخصصی:
وقوع سیلاب به عنوان یکی از مهم ترین مخاطرات محیطی با اثرگذاری بالا در عرصه های شهری محسوب شده که محیط، انسان و دارایی های انسانی را به صورت دائمی مورد تهدید قرار می دهد. در این پژوهش با استفاده از م دل تحلیل سلسله مراتبی، منطق فازی و تلفیق آن با امکانات سیستم اطلاعات جغرافیایی، پدیده سیلاب در شهر لامِرد در جنوب استان فارس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برای ریز پهنه بندی خطر سیلاب از 8 معیار تاثیرگذار در سیل خیزی شهر لامرد شامل معیارهای طبیعی(فاصله از آبراهه، زمین شناسی، شیب) و انسانی(شبکه معابر، پل های شهری، کاربری های مسکونی، کاربری های کشاورزی - جنگلی و قابلیت اراضی) استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، پهنه مستعد خطر سیل به صورت نواری وسیع در امتداد شمال غربی - جنوب شرقی کشیده شده و بخش عمده ای از محدوده شهری لامرد را در برمی گیرد. این پهنه از محدوده زنگنه و نیرایی در شمال غرب حومه و حریم لامرد آغاز و بزرگراه مُهر- لامِرد، مناطق احمدآباد و زیارت را در بر می گیرد. این پهنه خطر سیل در امتداد خیابان مطهری، خیابان جمهوری و بلوار معلم تا انتهای جنوب شرقی شهر لامرد کشیده شده است. بنابراین بخش مهمی از شهر لامرد و حومه آن مستعد خطر سیلاب می باشند و حداقل نزدیک نیمی از محدوده در وضعیت هشدار قرار داشته و شرایط سیل خیزی بسیار مهیا است.
تحلیل و سنجش تاب آوری محیطی روستاهای حوضه آبخیز گرگانرود گلستان در مواجهه با سیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخاطرات محیطی به عنوان پدیده های اجتناب ناپذیر، همواره با خطرات جدّی و بحران همراه بوده و بدینسان یکی از چالش های اساسی بر سر راه توسعه پایدار روستایی است. طی سال های اخیر تغییرات محسوسی در رویکردهای مدیریت بحران به وجود آمده و نگاه غالب به سمت «تاب آوری» تغییر کرده است. مطابق آمارهای جهانی، سیل بیشترین خسارات و تلفات را به سکونتگاه های انسانی وارد نموده که این مسئله در ایران و استان گلستان نیز صادق است. طی دوره آماری 93-1370 تعداد 106 مورد سیل در این استان ثبت شده که باعث تخریب منابع طبیعی و محیط زیست گردیده است. امّا چنانچه در خصوص تاب آوری روستاها برنامه ریزی شده بود، شاید میزان خسارات کاهش می یافت. اگرچه مقوله تاب آوری ابعاد متنوع و مختلفی دارد امّا این پژوهش صرفاً با تأکید بر ابعاد محیطی مسأله، به دنبال تحلیل و سنجش رابطه بین مولفه های محیطی و میزان تاب آوری روستائیان حوضه آبخیز گرگانرود در مواجهه با سیل می باشد. پژوهش از نوع کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل 106 روستا با تعداد 22942 خانوار می باشد که تعداد 31 روستا به روش نمونه گیری خوشه ای تعیین و با فرمول کوکران، 318 خانوار بعنوان حجم نمونه برآورد و به روش تصادفی ساده انتخاب گردید. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که بین مولفه های محیطی روستاهای منتخب و میزان تاب آوری خانوارهای آنها رابطه معناداری وجود دارد. به گونه ای که میانگین تاب آوری محیطی کل منطقه (2/67) پایین تر از حد متوسط بوده اند. همچنین نتایج تحلیل فضایی تاب آوری سکونتگاه های روستایی نیز نشان داد که 71 درصد روستاهای نمونه در پهنه هایی با درجه آسیب پذیری نسبتاً بالایی قرار داشته و تنها 29 درصد روستاها دارای تاب آوری نسبتاً مناسبی می باشند.
ارزیابی تغییر اقلیم دریای خزر از طریق تحلیل روند دمای سطح آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
217 - 232
حوزههای تخصصی:
تغییرات دمای سطح آب دریا و دریاچه ها می تواند اثرات قابل توجهی بر اکوسیستمهای دریایی و زندگی جوامع انسانی حواشی این دریاها داشته باشد. با تحلیل روند دمای سطح آب دریاها می توان میزان اثر پذیری آن دریا از تغییر اقلیم جهانی را بررسی نمود. با توجه به اینکه دریای خزر به عنوان بزرگترین پیکره آبی بسته جهان شناخته شده است این تغییرات دمای سطح آب می تواند صدمات زیادی به اکوسیستم حساس و شکننده این دریا وارد کند. هدف تحقیق حاضر تحلیل روند دمای سطح آب دریای خزر به منظور بررسی اثر پذیری این دریا از تغییر اقلیم جهانی جهت اعمال آن در برنامه ریزهای مدیریتی جهت حفظ تعادل این اکوسیستم آبی ارزشمند می باشد. این تحقیق با استفاده از داده های شبکه ای با تفکیک مکانی 25/0*25/0* درجه قوسی طی یک دوره آماری 29 ساله در قالب روشهای آماری ناپارامتری بر روی 720 یاخته انجام گردید. نتایج تحقیق نشان داد که در مقیاسهای ماهانه، فصلی و سالانه دمای سطح آب دریای خزر دارای روند افزایشی قابل توجهی است که این روند نیازمند توجه برنامه ریزان و مدیران تصمیم گیرنده در کشورهای حاشیه این دریا بمنظور حفظ تعادل اکوسیستم آن می باشد. آهنگ افزایش دمای سطح آب حدود 5/0 سلسیوس به ازای هر دهه برای این دریا می باشد. با توجه به اینکه خزر یک سیستم بسته می باشد هر گونه افزایش محسوس دمای سطح آب می تواند اثرات زیانباری بر زندگی آبزیان، منابع آب، تبخیر از سطح دریا و به تبع آن بر تراز و وضعیت آلودگی دریا داشته باشد.