فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، با استفاده از روش های آماری و نرم افزارهای موجود، روابط بین مولفه های اقلیمی و هیدرولوژیکی حوضه ی آبریز رودخانه ی فریزی بررسی شد. این پژوهش نشان می دهد که در حوضه مزبور، توزیع بارش زمستانه و بهاره، تحت تاثیر ارتفاع و موقعیت جغرافیایی است. همچنین رژیم هیدرولوژیکی رودخانه، تناوبی و متاثر از نوع و تغییرات فصلی برف و باران است که همزمان با شروع ذوب برف و رگبارهای بهاری طغیان می کند. تحلیل نقشه های تراز سطح آب زیرزمینی در محدوده ی مخروطه افکنه، گویای این مطلب است که سالانه، حجم قابل توجهی از آب سیلاب ها در آبخوانه ی پایین دست رودخانه نفوذ نموده آن را تغذیه می کند. با توجه به افت مستمر سطح آب زیرزمین منطقه و کسری مخزن، تغذیه ی مصنوعی و تقویت بیشتر پتانسیل زیرزمینی از سیلاب رودخانه الزامی است.
عوامل ناپایداری دامنهها در مناطق کوهستانی غرب دریاچة ارومیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوارکوهستانی موجوددرغرب دریاچة اورمیّه درمعرض ناپایداریهای دامنهای متعدّدی است . ریزش وواژگونی، بهمن مواد، خاک روانی،گل روانی، لغزشهای چرخشی ولغزشهای مرکّب هریک سهم ویژهای دراین ناپایداریها برعهده دارند. ریزشها و واژگونیها بیشترین مساحت را اشغال میکنند؛ ولی لغزشهای چرخشی ازنظر فراوانی، شدّت وقوع و میزان خسارتهای تحمیلی ازدرجة اهمّیّت بالایی برخوردارهستند. حرکات ازنوع ریزش وواژگونی بیشتر درنواحیای رخ میدهد که یا آهک از زیر انحلال یافته و یا کنگلومرای به ضخامت حدّاقل سه متر که دارای لایهبندی تدریجی است، از سطوح پایین تخریب پیدا نموده باشد. هرچند که در وقوع گلروانی و بهمن مواد نیز نابودی پوشش گیاهی نقش ایفاء میکند؛ ولی حدّاقل درمورد بهمن مواد، این تخریب را به گذشتههای دور میتوان نسبت داد. علیرغم دلایلی که برای حرکات دامنهای یادشده بیان گردید، دروقوع لغزشهای چرخشی وخاک روانیها، نقش انسان درکاهش آستانة لغزشپذیری آشکارتر است. علاوه بر آن که نوع و میزان نفوذپذیری نهشتههای سطحی، شیب زمین و بارشها توجیهگر اصلی پراکندگی وقوع لغزشهای چرخشی وخاک روانیها بشمار میرود، فعّالیّتهای انسانی ازجمله ایجاد کانالهای آبیاری، جادّهها و ساخت و سازها، کشت و زرع بر روی این مواد و عبور لولههای انتقال آب، در مقیاس وسیعی توانسته است تا تحریک پذیری موادّ زمین را در قبال این حرکات به میزان زیادی تقلیل دهد.
شناسایی و محاسبه ظرفیت تحمل پهنه های مستعد توسعه اکوتوریسم در منطقه سبلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی تفرجی یکی از جنبه های مهم در چهارچوب مدیریت کلان و منطقه ای هر کشور محسوب می گردد. از طرف دیگر تعیین ظرفیت تحمل برای منابع تفرجگاهی یک منطقه (در مورد منطقه سبلان به طور خاص تفرجگاه های طبیعی) نه تنها باعث حفظ ارزشهای بالقوه آن می شود بلکه عامل موثری در ارائه یک تجربه تفرجی قابل قبول با حفظ منابع آن محیط نیز هست. در مقاله حاضر ظرفیت تحمل منطقه سبلان بر اساس قابلیت نسبی آن برای تعیین پهنه های تفرجگاهی و اولویت های توسعه گردشگری آن در آینده مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف اصلی از انجام این پژوهش که بر اساس روش میدانی و اطلاعات ماهواره ای و رقومی به منظور شناسائی پتانسیل های متنوع گردشگری سبلان صورت گرفته است، هدایت و کنترل توسعه گردشگری منطقه در مسیر توسعه پایدار است. در همین راستا پس از تهیه اطلاعات و تجزیه و تحلیل بر روی آنها در محیط (GIS)، با استفاده از مدل بولین پهنه های مناسب هر فعالیت اکوتوریستی تعیین گردید و در ادامه با بهره گیری از اطلاعات به دست آمده و مبانی نظری مرتبط با ظرفیت برد، آستانه تحمل هر یک فعالیتهای گردشگری پیشنهادی برای سطح منطقه محاسبه گردید. در نهایت، مطالعه شرایط موجود گردشگری و ارزیابی آن گویای آن است که عدم توجه به آستانه تحمل زیست محیطی منابع تفرجگاهی در سطح منطقه سبلان می تواند پایداری این منابع را حتی در کوتاه مدت در معرض خطر جدی قرار دهد و روند تخریب آن را تشدید نماید.
کالیبراسیون تصاویر ماهواره Meteosat-5 جهت تهیه نقشه های مختلف اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تابع کالیبراسیون رابطه بین عدد رقومی تصویر و مقدار انرژی رسیده به سنسور ماهواره را نشان می دهد. روش های مختلفی برای کالیبراسیون تصاویر باند مریی ماهواره های Meteosat پیشنهاد شده که از جمله مهمترین آنها روش کالیبراسیون خودکار لفور و همکاران و روش Eumetsat می باشند. در این مطالعه از تصاویر ماهواره Meteosat-5 در دوره آماری 2001 تا 2005 برای مقایسه نتایج این دو روش براساس سنجه های آماری RMSE و MBE استفاده می شود.نتایج نشان دادند که اختلاف بین تابندگی های محاسبه شده به وسیله دو روش و در نتیجه سنجه های آماری RMSE و MBE با افزایش عدد رقومی تصویر افزایش پیدا می کنند. در دوره آماری استفاده شده، بیشینه MBE و RMSE به ترتیب 13.7 و 12.6 W.m-2. sr-1 بودند که نشان دهنده عملکرد نسبتا یکسان دو روش است. البته اگر چه روش کالیبراسیون خودکار تغییرات کوتاه مدت سنسور را نیز در نظر می گیرد و در کل برای کالیبراسیون تصاویر مناسب تر است ولی برای محاسبه ضرایب آن به تصاویر با پوشش کامل نیاز است و در اکثر مواقع به دلیل حجم زیاد، این تصاویر در دسترس نمی باشند اما روش Eumetsat هر چند فقط تغییرات بلند مدت سنسور را در نظر می گیرد ولی برای محاسبه ضرایب آن فقط به شماره روز نیاز است و به ویژه هنگامی که تصاویر با پوشش کامل در اختیار نباشند به سادگی قابل استفاده است.
تشخیص گونه های درختی با تصاویر هوایی رقومی به روش شیء ـ پایه در جنگل های شمال ایران (مطالعه موردی: چمستان، نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی گونه های درختی نیازمند تفکیک تیپ های جنگلی است. داده های دورسنجی و به ویژه تصاویر هوایی رقومی با توان تفکیک مکانی و رادیومتری بالا، ابزار مناسبی برای این کار به شمار می آیند. هدف از این تحقیق ارزیابی قابلیت این تصاویر برای تشخیص گونه های درختی به روش طبقه بندی شیء ـ پایه در جنگل های طبیعی آمیخته است. این بررسی در دو قطعه کوچک از جنگل های جلگه ای شمال کشور انجام شد. پس از ارزیابی کیفیت تصاویر و تصحیح هندسی آنها، عملیات پیش پردازش و تولید تصاویر تبدیلی به اجرا درآمد. فرایند قطعه بندی در قالب چندتفکیکی انجام گرفت و به صورت کیفی ارزیابی شد. در ادامه عمل طبقه بندی با استفاده از توابع عضویت چندبعدی و به روش نزدیک ترین همسایه استاندارد و تشکیل شبکه سلسله مراتبی انجام پذیرفت. در نهایت نقشه نوع گونه های درختی به دست آمده به صورت کمی ارزیابی گردید و نمونه های تعلیمی و نقشه واقعیت زمینی به روش میدانی تهیه شدند. ارزیابی صحت نقشه های حاصل در مقایسه با نقشه واقعیت زمینی نشان دهنده صحت کلی بیش از 70 درصد و ضریب کاپای 46/0 و 5/0 در این دو منطقه بود. گونه های درختی اصلی، مقادیر متفاوتی از صحت را در دو منطقه ارائه کردند. داده های ارتفاعی دقیق می تواند در بهبود نتایج طبقه بندی در چنین مطالعاتی بسیار مؤثر و کارآمد باشد.
مطالعه ی اثر خشکسالی بر روی پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر سنجنده ی MODIS مورد: استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین پیامدهای خشکسالی، کاهش مقدار پوشش گیاهی است. با کاهش پوشش گیاهی، شرایط محیطی برای بروز مشکلات مختلف نظیر فرسایش خاک، افزایش میزان رواناب سطحی و خطر بروز سیل و... فراهم می شود. بر این اساس، ارزیابی اثرات خشکسالی بر روی پوشش گیاهی از اهمیّت زیادی برخوردار است. در این رابطه، استفاده از روش های سنجشازدورانعکاسی، جهت ارزیابی اثرات خشکسالی، بهعنوانیکی ازکارآمدترینروش هاشناختهشدهاست.
در این مطالعه، به منظور بررسی اثر خشکسالی بر روی پوشش گیاهی در استان کردستان، از داده های هواشناسی و سنجش از دور استفاده شده است. در ابتدا، شاخص بارندگی استاندارد (SPI)، برای 6 ایستگاه هواشناسی استان، طیّ سال های 2009-2000 محاسبه گردید. در مرحله ی بعد، بر اساس 40 تصویر برگرفته از سنجنده TERRA/MODIS16 روزه، در ماه های آگوست، سپتامبر، اکتبر و نوامبر، شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی (NDVI) محاسبه شد. با در نظر گرفتن این شاخص، پوشش گیاهی منطقه به 6 گروه طبقه بندی شده و مساحت هر کدام از طبقات نیز محاسبه شد. در نهایت دو شاخص SPIو NDVI مورد مقایسه قرار گرفت.
نتایج این مطالعه نشان می دهد که بین میانگین شاخص های SPI و NDVI، همبستگی بالایی(77/0+ ) در سطح معناداری 01/0 وجود دارد و با کاهش تقریباً 20/0- از میزان شاخص ،SPI به طور متوسط 2/1 درصد (معادل350 کیلومترمربع) سطح پوشش گیاهی ضعیف افزایش می یابد.این میزان کاهش برای شاخص NDVI تقریباً معادل 01/0 می باشد. نتایج حاصل از محاسبه شاخص SPI، نشان داد که در سال های 2001 و 2008 خشکسالی متوسط در استان کردستان رخ داده است محاسبه شاخص NDVI در این دو سال نشان داد که میزان پوشش گیاهی ضعیف به طور قابل محسوسی افزایش یافته است (به ترتیب با 6/80% و 6/76% ) درحالی که در سال 2007 به عنوان سال تقریباً نرمال، میزان پوشش گیاهی ضعیف بر مبنای شاخص NDVI ، حدود 7/69% محاسبه گردید. مقایسه بین سال های 2001 با 2007 (تغییر تقریباً 11درصدی پوشش گیاهی ضعیف )، به خوبی نشان دهنده ی اثر خشکسالی بر روی پوشش گیاهی در استان کردستان است
بررسی نقش و تاثیر تغییر اقلیم بر روی اقلیم آسایش شهر یزد با استفاده از مدل اوانز (EVANZ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی و توسعه ی شهرها به همراه افزایش شتابان جمعیت و توسعه ی فعالیت های صنعتی با مصرف بی رویه سوخت های فسیلی، آلودگی ها را بشدت افزایش داده است که عواقب آن در کوتاه مدت بروز بیماری های مختلف و در بلندمدت موجب تشدید برخی نوسانات اقلیمی و تاثیرات زیست محیطی آن، از جمله تغییر دوره های زمانی مطلوب از نظر اقلیم آسایش است. در این پژوهش با استفاده از داده های آب و هوایی 50 ساله (2006-1957) دما و رطوبت نسبی ایستگاه یزد و نیز بهره گیری از مدل اقلیم آسایش اوانز، ماههای مطلوب برای آسایش فیزیولوژی انسان در 5 دوره ی ده ساله تعیین و روند خطی این تغییرات برای ده سال بعد که مقارن با سال 2016 می باشد، پیش بینی گردیده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که روند دمایی در ایستگاه یزد در حال افزایش بوده و اکثر ماهها روند گرمایش دارند، بطوری که انتظار می رود در آینده ی نزدیک، ماههای سرد شرایط مساعدتری جهت آسایش و راحتی فیزیولوژی برای انسان داشته باشند و متقابلاً در ماههای گرم تنش گرما، ازدیاد مشخصی یابد.
اثرات احداث سد بر هیدرودینامیک و تغییرات بستر رودخانه میناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با احداث سد میزان تولید، ذخیره و حمل رسوب در سیستم تغییر نموده که این امر موجب تغییر فرسایش و در نتیجه تغییر مورفولوژی کانال در دوره های کوتاه مدت و بلندمدت می گردد. این امر همچنین موجب تغییر خصائص مورفولوژیکی کف بستر و دیواره و در نتیجه انتقال میزان آب و بالطبع افت و بالاآمدگی بستر و گسترش مناطق سیلگیر در پیرامون رودخانه می گردد، که می توان تمام موارد فوق را برآیند تحولات ریخت شناسی و مورفولوژیکی به حساب آورد.
در این راستا از منابع اسنادی موجود، نمونه گیری از رسوبات کف بستر(30نمونه رسوبی) و آزمایش دانه سنجی و میکروسکوبی آنها، نقشه ها ، نرم افزارهای رایانه ای و به ویژه بررسی های میدانی استفاده شده است و نتایج بررسی به صورت روابط ریاضی ارائه گردید.
نتایج بیانگر این می باشد که با احداث سد میناب و تغیر رژیم آبی رودخانه، منجر به تغییرات زیاد در وضعیت رسوب از نظر نوع و مقدار شده است. این تغییرات، عملکرد فرسایشی رودخانه میناب را تغییر داده و حاصل آن تحول ریخت شناسی رودخانه (نیمرخ طولی و عرضی، الگو و پلان رود) بوده است.
تحلیل سینوپتیکی بارش های شدید لارستان
حوزههای تخصصی:
به منظور مطالعه بارندگی های شدید لارستان، آمار روزانه بارش ایستگاه لار در دوره آماری 2007- 1960 از سازمان هواشناسی کشور تهیه شد. ابتدا توالی های مرطوب 1 تا 6 روزه دردوره آماری مذکور تعیین، سپس شدیدترین بارش های منطقه در دوره سرد (فوریه 1993) و گرم (ژوییه 1995) انتخاب شد. الگوهای سینوپتیکی به وجود آورنده این بارش های شدید و طولانی در سطح زمین و سطوح بالا بر اساس نقشه های ساعت 12 GMT روزانه سطوح زمین، 500 hPaو 700 hPa شناسایی شد.
یافته های تحقیق نشان داد که الگوهای فشار موثر در بارش های شدید فصل سرد، در سطح زمین ورود سیکلون های غربی، کم فشار سودانی و در فصل گرم، نفوذ کم فشار مونسون، عقب نشینی پر فشار جنب حاره، استقرار کم فشار حرارتی و ایجاد ناپایداری شدید است. و در سطوح بالا نفوذ بادهای غربی، ورود فرود عمیق به همراه ریزش هوای مرطوب می باشد
تاثیر تکتونیک فعال و تغییرات اقلیمی در تحول مخروط افکنه مروست؛ ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیم و زمین ساخت نقش مهمی در تحول مخروط افکنه ها دارند. تاثیر این عوامل به همراه تکتونیک فعال گسل مروست بر تغییرشکل، و پیدایش الگوهای نابهنجار به ویژه در سطح مخروط افکنه مروست مشهود است. این پژوهش سعی دارد با استفاده از داده های مستخرج از بررسیهای میدانی، تصاویر ماهواره ای، و تعمیم نتایج حاصل از بررسی های اقلیم دیرینه نواحی مجاور و داخلی ایران به منطقه مورد مطالعه، نقش عوامل مذکور را بر تحول مخروط افکنه مروست تبیین نماید. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر شروع تشکیل مخروط افکنه بزرگ مروست در دوره سرد و خشک اقلیمی اواخر پلیستوسن می باشد. فعالیت گسل مروست همراه با برتری دبی آب حوضه بر دبی رسوب در دوره مرطوب بعدی، سبب کاوش فرادیواره گسل مروست (مخروط قدیمی) و همزمان تشکیل مخروط افکنه ای جدید بر فرودیواره گسل شده است. مهم ترین عامل تغییر دهنده چشم انداز مخروط افکنه مروست پس از غلبه شرایط خشک اقلیمی، نوزمینساخت فعال گسل مروست بوده که توسعه مخروط افکنه جدید در بلافصل گسل مروست از پیامدهای عملکرد آن است. اگرچه حجم عظیم رسوب گذاری دوره های خشک- مرطوب اواخر پلیستوسن در تشکیل مخروط افکنه مروست نقش مهمی داشته است، ولی شواهد مورفوتکتونیک موجود بیانگر تسریع فرایندهای شکلزایی توسط فعالیت های نوزمین ساختی گسل مروست می باشد. ارزیابی کمی میزان تغییرشکل در لندفرم های نوزمین ساختی، بیانگر جابجاشدگی لندفرم های پلیستوسن به میزان 1000 متر، و شبکه های زهکشی هولوسن به میزان 30 متر می باشند، که همگی دلالت بر تکتونیک فعال گسل مروست، و احتمالاً پتانسیل لرزه ای بالای این گسل در آینده است.
تحلیل موانع به کارگیری مدیریت بهینه منابع آب در نظام کشاورزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب آبیاری به¬مثابه منبعی ضروری در تولید و فعالیت های معیشتی خانوار مشارکت دارد.
در سال های اخیر، به¬منظور اطمینان از کافی بودن آب برای کشاورزی، مدیریت پایدار نظام آبیاری و برآورده ساختن سایر نیازها، همواره ایجاد ارتباط میان تقاضای مصرف¬کنندگان و
عرضه¬کنندگان آب ضرورت داشته است. در تحقیق حاضر، به¬منظور دستیابی به اهداف مورد نظر، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده می شود و 350 نفر از مولدان در قالب نمونه¬ای از مولدان شش منطقه انتخاب می شوند. بر اساس تحلیل عاملی، موانع موجود در به¬کارگیری مدیریت بهینة منابع آب کشاورزی، به¬ترتیب اهمیت، به چهار گروه اقتصادی و مالی، برنامه ریزی, آموزش و ترویج، و موانع طبیعی دسته¬بندی می شوند. کل واریانس تبیین¬شده از طریق این چهار عامل در عدم به¬کارگیری مدیریت صحیح منابع آب کشاورزی 56/40 درصد است؛ و بقیة واریانس را نیز عوامل دیگری تبیین می¬کنند که در پژوهش حاضر، در دسترس نبودند.
آب و تنش های اجتماعی - سیاسی مطالعه موردی: گناباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق سعی شده است رابطه متغیر منابع آب با تنش های اجتماعی - سیاسی بررسی و ضمن آینده نگری در مورد تعدیل بحران رو به رشد ناشی از آب، راه حل ارایه شود. این مهم با شناخت بهتر ظرفیت های محیط طبیعی و انسانی منطقه گناباد در شرق ایران برنامه ریزی برای پیشرفت اقتصادی - اجتماعی بر اساس این ظرفیت ها، توسعه پایدار را میسر می سازد. فرضیه مهم این تحقیق این است که: بین تغییرات منابع آب و برخی از درگیری های اجتماعی - سیاسی در سطح شهرستان گناباد رابطه وجود دارد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی با استفاده از روش های آماری همبستگی بوده است. در جمع آوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای، آماری، داده های موجود در ادارات و سازمان های مربوطه و نیز روش های میدانی، استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که کمبود طبیعی و کاهش تدریجی و روش های کاربری منابع آب از یک طرف و رشد جمعیت از طرف دیگر سبب می شود که سهم سرانه سالانه آب هر فرد ساکن در منطقه به شدت کم شود و رقابت بر سر تصاحب منابع آب شدت بیشتری به خود بگیرد. بنابراین احتمال برخورد افراد، گروه ها و مراکز جمعیتی را با یکدیگر افزایش می دهد.
شبیه سازی فرایند بارش – رواناب در زیرحوضه ی جنوبی رودخانه ی قره سو با استفاده از مدل شبکه های عصبی مصنوعی(ANNs)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، عدم کنترل به موقع روانابِ حاصل از بارش های غیر مترقبه، عامل تهدید کننده ای در وقوع سیل محسوب می شود. پیش بینی بارش در مدیریت و هشدار معضل سیل نقش مهمی بر عهده دارد. به منظور جلوگیری از خسارات ناشی از سیل و سعی در کنترل و مهار آن، پیش بینی رواناب امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد زیرا با اطلاع از میزان و شدّت بارندگی، می توان امکان وقوع سیل را پیش بینی و اقدامات لازم را به عمل آورد. حوضه ی آبریز رودخانه ی قره سو به ویژه زیرحوضه ی جنوبی این رودخانه، از حوضه های سیل خیز کشور است لذا در این پژوهش، مقادیر رواناب این زیرحوضه، بر اساس آمار بلند-مدت 4 ایستگاه هیدرومتری نیر، پل الماس، گیلانده و نمین و با استفاده از برخی پارامترهای اقلیمی مؤثر بر میزان رواناب این حوضه (شامل متوسط ماهانه ی دما، رطوبت نسبی، بارندگی، تبخیر) و رواناب سال های قبل و با بهره گیری از مدل شبکه های عصبی مصنوعی(ANNs) مدل سازی گردید. برای انجام محاسبات، از نرم افزار مت لب 7 استفاده شد. ورودی های شبکه، داده های متوسط ماهانه ی متغیرهای بارش، دبی رودخانه، دما، رطوبت نسبی و تبخیر سال های قبل و خروجی شبکه، مقادیر متوسط پیش-بینی شده ی دبی ماهانه ی زیرحوضه ی جنوبی رودخانه ی قره سو می باشد. این آمار، بازه ی زمانی سال های 1972 تا 2010 را در بر می گیرد. حدود 90 درصد داده ها (35 سال یا 420 ماه) برای آموزش و 10 درصد باقی مانده (4 سال یا 48 ماه)، جهت تست شبکه به کار رفته و برای هر ماه، یک شبکه با خطای کمتر از 5 درصد طراحی شد. تحلیل نتایج خروجی شبکه ی عصبی نشان داد که این مدل، توانایی بهتر و دقت بالاتری برای شبیه سازی بارش - رواناب نسبت به روش های آماری معمول دارد. نتایج همچنین نشان داد که با افزایش فاکتورهای ورودی به شبکه، دقت بالاتری در پیش بینی به دست می آید. میزان ضریب همبستگی شبکه، 998/0 و میانگین خطای هر شبکه با داده های واقعی، 6/2 درصد به دست آمد. نتایج شاخص های عملکرد شبکه (ضریب تعیین، مجذور میانگین مربعات خطا، میانگین مطلق خطا و ضریب همبستگی) نیز نشان دادند که مقادیر ارائه شده برای پیش بینی رواناب حوضه ی مورد مطالعه، قابل قبول است.
تعیین گستره ی آسایش دمایی در برنامه ریزی اقلیم گردشگری مورد : استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ویژگیهای اقلیمی هر مکان، نقش ویژهای در برنامهریزی گردشگری آن محل ایفا میکند. هدف پژوهش حاضر، تعیین گستره ی آسایش اقلیمی روزانه و شبانه به منظور برنامهریزی گردشگری استان سیستان و بلوچستان در مقیاس ماهانه است. برای تعیین شرایط دمایی (گرم، آسایش، سرد) در گستره ی استان و در ماه های مختلف سال، شاخص اوانز مبنای روش پژوهش قرار گرفته است. از این رو دادههای اقلیمی کمینه و بیشینه دمای هوا و رطوبت نسبی و همچنین سرعت باد در مقیاس ماهانه شش ایستگاه سینوپتیک و چهار ایستگاه کلیماتولوژیاستان طیّ دوره ی آماری (87 – 65) استخراج شد و همگنی آنها با روش درونیابی مورد آزمون قرار گرفت. سپس جداول شرایط دمایی به تفکیک شب و روز برای ماه های سال تهیه و نقشههای آسایش زیست اقلیمی استان ترسیم شدند.
نتایج نشان داد که در گستره ی استان، شرایط اقلیمی روزانه ماه های خرداد، تیر، مرداد و شهریور گرم و شرایط اقلیمی شبانه ماه های آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند و فروردین سرد است. در فروردین، اردیبهشت، مهر، آبان، آذر، دی و بهمن در طول روز و در اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر در طول شب در قسمت هایی از استان مطابق با الگوی اوانز آسایش دمایی حاکم است.
بررسی وضعیت انرژی باد در استان خوزستان به منظور استفاده از توربین های بادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از توربین های بادی به عنوان مولد انرژی برق در مناطق بادخیز کشورهای مختلف، تبدیل به یک فرآیند کاملاً تجاری و اجتناب ناپدیر شده است. به این منظور، در این پژوهش سعی شده است تا وضعیت انرژی باد جهت استحصال انرژی از طریق نصب توربین های بادی در استان خوزستان بررسی گردد. روش تحقیق بر اساس استفاده از داده های ایستگاه های هواشناسی استان و محاسبه میزان انرژی حاصله از باد با توجه به نصب توربین های بادی تجاری می باشد. داده های سه ساعته سرعت و جهت باد دوره آماری مشترک (2010-2001) برای ایستگاه های منتخب استان که در این پژوهش ایستگاه های بستان، دزفول، بهبهان، آبادان، مسجدسلیمان و اهواز می باشند از اداره کل هواشناسی خوزستان اخذ گردید. داده های منفصل باد با استفاده از تابع توزیع ویبول جایگزین شدند. چگالی توان باد سالانه و دیگر فرا سنج های انرژی باد در ترازهای ارتفاعی 10، 20 و 50 متر به دست آمد و برای برآورد سرعت باد در ارتفاع بالاتر از 10 متر، از مدل قانون توان یک هفتم استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبات نشان می دهد که در استان خوزستان، ایستگاه های دزفول، اهواز و آبادان به ترتیب با توان تولید 824، 232و 225 کیلووات نیرو برای نصب و راه اندازی توربین های مزارع بادی تجاری مناسب هستند. با توجه به نصب توربین های بادی تجاری در ارتفاع 50 متری و سطح روتور 80 متری و هم چنین با در نظر گرفتن ضریب قدرت بیشترین، توان تولید انرژی توربین، انرژی الکتریکی، ایستگاه های دزفول، اهواز و آبادان به ترتیب با توان تولید نیرو به میزان 443، 125 و 121 کیلووات در ثانیه مستعد نصب توربین های بادی تجاری هستند.
پتانسیل سنجی و برآورد مشخصه های نیروی باد برای تولید انرژی در ایستگاه های همدیدی استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، پتانسیل انرژی باد در ایستگاه های همدیدی استان یزد که دارای اطّلاعات باد با دوره های آماری 10 ساله و بیشتر بودند، شامل ایستگاه همدیدی یزد (2006-1976)، طبس (2006-1987)، رباط پشت بادام (2006-1992)، بافق (2006-1993) و مروست (2006-1997) مطالعه شده. داده های باد مورد استفاده در این مطالعه، با فواصل زمانی سه ساعته و در ارتفاع 10 متری از سطح زمین برداشت شده اند که از دفاتر همدیدی اداره کلّ هواشناسی استان یزد استخراج گردیده اند. داده های منفصلِ باد با استفاده ازتابع توزیع پیوسته ویبول جایگزین گردیدند. این کار پس از محاسبه فراسنج های C و K تابع ویبول از طریق برازش حدّاقل مربّعات صورت پذیرفته است. سپس با استفاده از قانون یک هفتم نیرو، اطّلاعات باد در ارتفاع 10 متری به ارتفاع 50 متری (که ارتفاع محور اکثر توربین های بادی است) تبدیل و خصوصیّات سرعت و توان باد در هر دو ارتفاع مذکور محاسبه شده اند. نتایج نشان می دهند که ایستگاه همدیدی مروست با چگالی توان بادی معادل 224/223 و 938/444 وات بر متر مربّع، به ترتیب در ارتفاع 10 و 50 متری، میانگین سرعت بادی معادل 78/7 متر بر ثانیه در ارتفاع 50 متری، موجودیّت بادی معادل 1/4457 ساعت در سال، احتمال وزش باد با سرعت های بین 3 تا 25 متر بر ثانیه ای معادل 94/0 در ساعات موجودیّت باد، محتمل ترین سرعت بادی معادل 25/7 متر بر ثانیه و انحراف معیار سرعت هایی معادل 95/1 متر بر ثانیه، از پتانسیل خوبی در زمینه انرژی بادی برخوردار است و می تواند به عنوان مکانی مناسب برای سرمایه گذاری و مطالعه بیشتر در خصوص استقرار توربین های بادی و بهره برداری از انرژی لایزال باد تعیین گردد. استفاده از انرژی باد در ایستگاه همدیدی یزد به شرط استفاده از توربین هایی با سرعت شروع به کار 32/2 متر بر ثانیه و کمتر، و با ارتفاع محور50 متر به بالا، برای تولید انرژی مقرون به صرفه ارزیابی گردید. همچنین، استفاده از انرژی باد در ایستگاه همدیدی طبس برای مصارف کشاورزی مناسب تشخیص داده شد. افزون بر این، در این مطالعه رابطه ای به دست آمد که محاسبه میزان ساعات موجودیّت باد در یک مکان را به گونه ای ساده تر و کوتاهتر از روش های پیشین امکان پذیر می سازد.
بررسی نقش عوامل مکانی بر توزیع - پراکندگی بیشینه های آب قابل بارش جو ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمام بخار آب موجود در ستونی از جو که قابلیت بارش دارد و از سطح زمین تا نقطه پایانی بخارآب در جو ادامه پیدا می کند، آب قابل بارش کلی گویند. این عنصر تحت تاثیر توپوگرافی و همچنین ارتفاع دچار تغییراتی می گردد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر عوامل محلی و مکانی بر توزیع بیشینه های آب قابل بارش ایران می باشد. برای این منظور داده های فشار، رطوبت ویژه ، مولفه مداری و مولفه نصف النهاری از پایگاه داده NCEP/NCAR وابسته به سازمان اقیانوس شناسی ایالات متحده استخراج و مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفت. روش های مورد استفاده در این مطالعه، ضریب همبستگی و رگرسیون می باشد. سپس به منظور دست یابی بهتری نسبت به آب قابل بارش شیب تغییرات و روند شیب تغییرات بیشینه آب قابل بارش محاسبه گردیده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که در بین عوامل مکانی، ارتفاع بیشترین تأثیر را در توزیع مکانی بیشینه آب قابل بارش داشته است. برخلاف بسیاری از دانشمندان که بر این عقیده بودند که با افزایش عرض جغرافیا، آب قابل بارش کاهش پیدا می کند، این قاعده در محدوده جو ایران کمتر به چشم می خورد. با این وجود بیشتر شیب تغییرات آب قابل بارش در بخش های از ارتفاعات زاگرس، غرب و جنوب غرب رخ داده است. نتایج حاصل از تحلیل چرخه ها نشان داد که بیشینه های آب قابل بارش در ایران دارای چرخه های کوتاه مدت 2 تا 4 ساله می باشند.
ارتباط پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر جمعیت شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقلیم یکی از عوامل مؤثر بر مرگ و میر انسان است. تغییرات فصلی و روزانه مرگ و میر ارتباط مستقیمی با پارامترهای اقلیمی دارند. این ارتباط برای قرن هاست که شناخته شده است. هدف این مقاله،تحلیل تأثیر پارامترهای اقلیمی بر مرگ و میر جمعیت شهر تهران طی دوره آماری 2002-2005 میباشد.
در این تحقیق با استفاده از روش های آماری رگرسیون و همبستگی پیرسون، مدل ANOVA و تأخیر زمانی روزانه(Lag) به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی– عروقی، تنفسی و سکته مغزی و مرگ و میر به صورت کلی پرداخته شده است.
نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که بین پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر ناشی از بیماریهای مورد مطالعه و مرگ و میر به صورت کلی ارتباط معناداری وجود دارد. هم چنین بین مرگ و میر روزانه ناشی از بیماریهای مورد مطالعه در فصول مختلف تفاوت آشکاری مشاهده میشود. ارتباط بین دما با مرگ و میر به صورت مستقیم است، در حالیکه عامل بارش تأثیر معکوسی بر میزان مرگ و میر دارد. از این رو میتوان گفت که دما نسبت به بارش تأثیر بیش تری بر مرگ و میر دارد. ارتباط پارامترهای اقلیمی با مرگ و میر در فصل زمستان نسبت به دیگر فصول سال بیش تر است و مرگ و میر ناشی از بیماری قلبی- عروقی حساسیت بیش تری را نسبت به دیگر بیماریهای مورد مطالعه نشان میدهد.
طراحی خشک کن بستر سیال خورشیدی و تأثیر تابش خورشیدی بر عملکرد خشک شدن
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، طراحی یک خشک کن بستر سیال خورشیدی برای محصولات کشاورزی و بررسی عملکرد آن با توجه به میزان تابش خورشیدی می باشد. در این خشک کن به دلیل انتقال حرارت بالا، مواد با کیفیت مناسب، در مدت زمان کوتاه و با جایگزینی انرژی خورشید به جای سوخت های فسیلی برای گرمایش هوا، خشک می شوند. محصول انتخاب شده، ذرت بوده که اندازه متوسط ذرات، تخلخل بستر، چگالی توده ای و خالص از طریق آزمایش به دست آمده است. بر اساس رطوبت اولیه و ثانویه برای ذرت، به یک جمع کننده خورشیدی با توان حرارتی 66/1 کیلووات و دمنده حلزونی با دبی 146/0 متر مکعب در ثانیه نیاز داریم. هوای گرم با توجه به آب و هوای کرج از طریق 4/5 متر مربع جمع کننده تخت خورشیدی تامین می شود. آزمایش های خشک کردن در ارتفاع بستر 1 سانتی متر، سرعت هوای 5/3 متر بر ثانیه، با دو نوع توزیع کننده هوا (قطر روزنه 2و4 میلی متر) و در زمان های قبل از ظهر، ظهر و بعد از ظهر برای بررسی عملکرد خشک کن انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد سینتیک خشک شدن ذرت تحت تاثیر نوع توزیع کننده هوا و زمان انجام آزمایش ها می باشد.