فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
از میان ویژگی های بارش، تداوم آن به دلیل تاثیراتش بر روی بسیاری از فعالیت های انسانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این پژوهش، با هدف شناخت الگوهای همدید بارش های یک روزه در استان کردستان، طی دوره زمانی 2011-1961 انجام شد. روز بارشی براساس آستانه میانگین بارش 1 میلیمتر و بیش از آن در استان کردستان تعیین گردید. هم چنین فراگیر بودن بارش در استان(رخداد بارش در بیش از 50 درصد از استان) به عنوان شاخصی برای تعیین بارش هایی با منشأ همدید استفاده شد. برای این رویدادها، الگوهای اصلی فشار تراز دریا و ضخامت جو با استفاده از روش تحلیل خوشه ای بدست آمد. برای هر گروه، یک روز به عنوان نماینده انتخاب شد. روز نماینده بالاترین همبستگی را با روزهای همگروه خود داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که بارش های همدید یک روزه در استان کردستان تقریباً در تمام طول سال(به استثنای مرداد ماه) رخ می دهند. فراوانی این رویدادها در اردیبهشت و بهمن ماه به اوج خود می رسند. در نهایت شش الگوی اصلی فشار تراز دریا عامل ایجاد این رویدادها هستند و هم چنین دو الگوی اصلی ضخامت لایه 500-1000 هکتوپاسکال در رخداد آنها موثر بوده اند. الگوی اول ضخامت لایه 500 - 1000 هکتوپاسکال در بارش های همدید یک روزه دوره سرد سال و الگوی دوم نیز در رخداد دوره گرم سال آنها موثر است.
تحلیل درجة مخاطرة مخروط افکنه های بینالود جنوبی بر پایة مقبولیت شاخص های مورفوتکتونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، با این فرض که با فعال بودن تکتونیک، درجة مخاطره افزایش می یابد، آسیب پذیری سکونتگاه های توسعه یافته بر روی مخروط افکنه های فعال باجادای بینالود جنوبی تحلیل شده است. در ابتدا، بر پایة شاخص های مورفوتکتونیکی ضریب مخروط گرایی، شاخص نسبت کف دره به ارتفاع، شاخص عدم تقارن حوضة آبریز و شاخص پیچ وخم جبهة کوهستان، درجة تکتونیک مخروط افکنه های مورد بررسی محاسبه شد. پس از محاسبة تکتونیک، با کمک شاخص مقبولیت و بردار وزن مرکزی، مطلوبیت شاخص مورفوتکتونیکی مشخص شد. این مطلوبیت شاخص وزن و تأثیر بیشتری بر درجة مخاطرة مخروط افکنه ها و در نتیجه، آسیب پذیری سکونتگاه های مستقر روی مخروط افکنه دارد. در پایان، با طبقه بندی مخروط افکنه ها به سه گروه خطر کم، متوسط و زیاد، درجة مخاطره از حیث سکونتگاه های توسعه یافته در مخروط افکنه ها تحلیل شد. نتایج نشان داد که سه مخروط افکنة بوژمهران 1، خرو و درود از لحاظ شاخص مقبولیت، بیشترین مقبولیت را برای سه رتبة اول کسب کردند. همچنین، مشخص شد که شاخص های مورفوتکتونیکی نسبت کف دره به ارتفاع و سینوسیتة کوهستان بیشترین سهم را در درجة مخاطرة مخروط افکنه های خرو و درود دارد. نتایج مؤید این مطلب بود که شهر بوژمهران، خرو و درود که بر روی مخروط افکنه ها توسعه یافته اند، آسیب پذیری زیادی نسبت به تحولات مخروط افکنه ای دارند.
تغییر پذیری سالانه آماره های بارش روزانه زنجان طی دهه های اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر پذیری عناصر اقلیمی علاوه بر بررسی میانگین و تغییرات آن ، به وسیله آماره هایی نظیر انحراف معیار، ضریب تغییرات و ... قابل برآورد است. در ادبیات اقلیم شناسی ایران ، توجه به تغییرپذیری میانگین عناصر اقلیمی، در کانون توجه تحقیقات دهه های اخیر بوده است. درحالی که اندیشمندان اقلیم پژوه جهان، تمایل بیش تری بر مطالعه مشخصات تغییرپذیری و نیز توزیع فراوانی میانگین این عناصر دارند. دراین تحقیق ضمن ارائه یک الگوی بهینه برای مطالعه مشخصات و روند تغییرپذیری، مشخصات نسبی و مطلق تغییرپذیری و نیز مشخصات توزیع فراوانی بارش روزانه شهر زنجان برای دوره آماری 1961-2006 مورد تحلیل قرار گرفت. هرچند بین بارش و مشخصات مزبور رابطه معنی داری وجود دارد اما علی رغم تغییر محدود در میزان بارش، مشخصات توزیع فراوانی بارش کاسته نشده است. این امر بدین معنی است که بارش از سهم تمامی روزها کاسته شده است. ازاین رو در بررسی کلی بارش درطی دوره آماری مورد بررسی، توزیع فراوانی بارش تغییر قابل توجه و معنی داری متحمل نشده است.
توسعه منابع آب ایران (مشکلات راه حل ها)
منبع:
وحید مهر ۱۳۴۴ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
تحلیل وضعیّت پایداری مجرای رودخانه ی قزل اوزن با استفاده از روش های تنش برشی، شاخص مقاومت نسبی بستر و مطالعات صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناپایداری مجرای رودخانه، نقش به سزایی در ایجاد فرسایش، تخریب سواحل و تأسیسات کناره ی رودخانه دارد. این نقش به ویژه هنگامی تشدید می شود که مجرا و بستر رودخانه آبرفتی باشد. رودخانه ی قزل اوزن یکی از مهم ترین رودخانه های ایران است. این رودخانه اثریافته از عوامل مختلفی چون، زمین شناسی منطقه، ویژگی های تشکیلات آبرفتی و شرایط هیدرولیکی جریان، رفتار مورفولوژیکی پویایی دارد. هدف این پژوهش، بررسی وضعیّت پایداری رودخانه با استفاده از روش های تجربی و ریاضی و مقایسه ی نتایج این روش ها با نتایج مطالعات صحرایی و ویژگی های مورفولوژیک هر کدام از بازه های مورد مطالعه در طبیعت است. برای رسیدن به این هدف، در این پژوهش با استفاده از روش های تنش برشی و شاخص مقاومت نسبی بستر، وضعیّت پایداری رودخانه تحلیل و سپس نتایج روش های گفته شده با مطالعات و اندازه گیری های صحرایی مقایسه شدند. نتایج نشان داد که در بازه ی اوّل محدوده ی مورد مطالعه، نتایج روش های تجربی با مطالعات صحرایی هم خوانی دارد؛ ولی در بازه های دوم و سوم نتایج روش های تجربی با مطالعات صحرایی هم خوانی ندارد. این بررسی نشان داد که روش های تنش برشی و شاخص مقاومت نسبی بستر، تنها در مجراهای آبرفتی اهمّیّت داشته و به نتایج آنها می توان استناد کرد. به کارگیری این روش ها در بازهای غیرآبرفتی، نتایج غیرواقعی و دور از انتظار خواهد داشت و با ویژگی های مورفولوژیک رودخانه ی مورد مطالعه هم خوانی نخواهد داشت.
مقایسه ی مدل استنتاج فازی و شبکه ی عصبی مصنوعی در برآورد عمق سنگ کف آبخوان مطالعه ی موردی: خراسان جنوبی- آبخوان بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب زیرزمینی یکی از مهمترین منابع آب در مناطق خشک و نیمه خشک است. با توجه به کاهش سطح آب زیرزمینی بر اثر برداشت غیرمجاز در بیشتر دشت های ایران، دبی چاهها پس از مدت کوتاهی به میزان زیادی کاهش یافته و این مهم لزوم برنامه ریزی منابع اب را مورد توجه قرار می دهد. تعیین ضخامت آبرفت و نوع مصالح تشکیل دهنده ی آبخوان ها یکی از موارد ضروری جهت برنامه ریزی برای توسعه ی شهر و طراحی زیرساخت های آن می باشد. با توجه به اهمیّت عمق برآورد سنگ کف آبخوان ها جهت برآورد حجم و برنامه ریزی منابع آب در این تحقیق کارایی مدل های شبکه ی عصبی مصنوعی و سیستم های استنتاج فازی عصبی در میزان عمق سنگ کف و پهنه بندی آن در بخش های مختلف آبخوان مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق از پارامترهای طول و عرض جغرافیایی، شوری، تراز سطح آب و زمین به عنوان ورودی ها استفاده شد و تلاش شد تا مدل مناسب برای پیش بینی سنگ کف تعیین گردد. نتایج این مطالعه نشان داد که مدل شبکه ی عصبی مصنوعی با ضریب تبیین 835/0 و میانگین مجذور خطای 88/49 متر با ورودی های تراز آب زیرزمینی، طول و عرض جغرافیایی دقت بالاتری نسبت به مدل های نروفازی در برآورد عمق سنگ بستر دارد
بررسی نقش اشکال و فرایندهای ژئومورفولوژی در کیفیت سنگ دانه ها در حوضه ی آبخیز خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لندفرم ها و فرایندهای ژئومورفولوژی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در حجم، پراکندگی و کیفیت مصالح ساختمانی، به ویژه سنگ دانه ها هستند. حوضه ی مورد مطالعه در شمال شهرستان خرّم آباد و بخشی از واحد ساختمانی زاگرس چین خورده به شمار می رود. هدف این پژوهش، بررسی نقش اشکال و فرایند های ژئومورفولوژی در مکان یابی و کیفیت سنگ دانه ها در حوضه ی خرّم آباد است. برای دست یابی به این هدف، نخست لندفرم ها و فرایندهای ژئومورفولوژی بر اساس تصاویر ماهواره ای کویک برد و مطالعات میدانی منطقه شناسایی شد. لندفرم هایی مانند واریزه ها، مخروط افکنه ها ی جدید و قدیم، بستر های رودخانه ای جدید و قدیم مقادیر زیادی موادّ هوازده و خردشده دارند که می توانند به عنوان مصالح ساختمانی استفاده شوند. برای بررسی کیفیت و مقاومت سنگ دانه ها، سه آزمایش مقاومت به سایش، مقاومت فشاری تک محوری و ارزش ضربه ای انجام شد. آزمایش سایش لس آنجلس برای دو نمونه ی 30 کیلویی از بستر قدیم و جدید رودخانه ی خرّم آباد انجام شد. برای بررسی مقاومت فشاری سنگ دانه ها، آزمایش مقاومت فشاری تک محوری به روش (D2938 : ASTM) در واریزه ها، مخروط افکنه های جدید و قدیم انجام شد. برای انجام آزمایش ارزش ضربه ای، 10 نمونه از سنگ دانه ها در لندفرم های واریزه، بستر های رودخانه ای جدید و قدیمی، مخروط افکنه های جدید و قدیمی، برداشت و بر اساس استاندارد BS-812 و با استفاده از الک شماره ی 8، میانگین ارزش ضربه ای در هر لندفرم به دست آمد. نتایج نشان می دهد که واریزه ها، مخروط افکنه های قدیم و جدید و بستر های رودخانه ای جدید و قدیم، مصالح ساختمانی با مقاومت مناسبی دارند. با وجود این، مقاومت سنگ دانه ها در واریزه ها نسبت به دیگر لندفرم ها بالاتر است. همچنین مخروط افکنه های قدیمی با توجّه به تأثیر فرایند هوازدگی، مقاومت کمتری نسبت به مخروط افکنه های جدید دارند.
شناسایی مکان های ژئومورفیکی حوضه آبریز دیره و ارزیابی توانمندی های ژئورتویستی آن ها با روش پریرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم آمیزه ای از جغرافیا و توریسم است که در این مفهوم، ژئوتوریسم در برگیرنده تنوع زیستی، تنوع فرهنگی، زیباسازی، گردشگری جامعه محور، و حتی نهضت غذاهای محلی می باشد و همانندی دشمن آن به شمار می رود. ژئوتوریسم نوعی از گردشگری است که ضامن برقراری و بهبود ویژگی های جغرافیایی از قبیل محیط، فرهنگ، دیدنی ها، مواریث و رفاه ساکنان است، تعریف می شود .با این رویکرد حوضه آبریز دیره در شهرستان گیلان غرب در 215 کیلومتری شهر کرمانشاه به لحاظ وجود منابع طبیعی آن جهت ارزیابی ژئوتوریستی انتخاب و با توجه به اطلاعات حاصل از مطالعات کتابخانه ای و بازدیدهای میدانی با استفاده از روش پریرا، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این منطقه با وجود آن که سالانه انبوهی گردشگر را به خود جذب می کند، هنوز نتوانسته جایگاه اقتصادی خود را در میان صنعت توریستم بیابد. در این پژوهش، سعی م ی شود ضمن شناسایی اشکال ژئومورفولوژیکی در منطقه و بررسی ویژگی های آن، به ارزیابی توانمندی های ژئوتوریستی مرتبط با لندفرم های موجود در منطقه بپردازیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مکان ژئومورفیکی گلین با ارزش ژئومورفولوژی 345/5 و ارزش مدیریتی 5 در حوضه آبریز دیره توان بالایی در زمینه جذب توریست دارد. اشکال ژئومورفولوژیکی منطقه به دلیل توان بالا در زمینه آموزش علوم زمین و ویژگی هایی هم چون زیبایی، سهولت دسترسی، و جذابیت های طبیعی و فرهنگی، توانمندی های بالایی در زمینه ژئوتوریسم دارند.
روش تحلیل عاملی در اولویت بندی معیارهای سنجش تخریب سرزمین در حوضه آبخیز کارون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخریب سرزمین حاصل تأثیر منفی شرایط طبیعی و یا فعالیت های انسانی بر محیط زیست است، هنگامی که تأکید بر اثرات نامطلوب فعالیت های انسانی باشد تا خشکی و کم بارشی واژه تخریب سرزمین بر بیابان زایی ترجیح داده می شود. فرسایش شدید خاک، تغییر کاربری جنگل ها و مراتع، خشک شدن تالاب ها و کم آبی رودخانه ها از جمله نشانه های وقوع پدیده تخریب سرزمین در حوضه آبخیز کارون است. در این تحقیق اطلاعات 27 متغیر طبیعی- اقلیمی و اقتصادی– اجتماعی مرتبط با تخریب سرزمین در حوضه آبخیز کارون به وسیله تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفت. مقادیر ویژه و واریانس متناظر با هر عامل نشان داد که شش عامل نخست در مجموع 270/83 درصد تغییرات را پوشش می دهند. بنابر نتایج در تعریف و وزن دهی معیارهای ارزیابی تخریب سرزمین در حوضه آبخیز کارون، خاک مهم ترین معیار است و پس از آن به ترتیب معیارهای توپوگرافی، پوشش گیاهی، اقلیم، وضعیت اقتصادی– اجتماعی و زمین شناسی در اولویت های بعدی است. معیار آب به دلیل نبود معضل شوری گسترده آب در حوضه ومساحت نسبی کم آبخوان ها نسبت به سایر معیارها نقش کمتری در تخریب سرزمین در این حوضه آبخیز دارد.
نقش عوامل طبیعی در توزیع فضایی استقرارهای دوران مس و سنگ در شهرستان بستان آباد؛ آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سخن از الگوی استقرارهای باستانی و چگونگی چیدمان آن در یک منطقه ناگزیر نقش محیط و بسترهای آن در چشم انداز جغرافیایی پُررنگ می شود. نحوة توزیع جمعیت و سکونتگاه های انسانی در یک ناحیة جغرافیایی تأثیر بسیاری در ساخت های کارکردی و فعالیت های انسانی دارد و، علاوه بر تأثیرپذیری از عوامل اجتماعی و فرهنگی، به منزلة بستر جغرافیایی فعالیت های انسانی، به میزان زیادی از پدیده های طبیعی تبعیت می کند. در این مطالعه نقش عوامل زیست محیطی در شکل دهی و توزیع فضایی استقرارهای انسانی در دوران مس و سنگ در شهرستان بستان آباد بررسی و مطالعه می شود. بدین منظور، 55 محوطه که دربرگیرندة آثار مس و سنگ منطقه است طی سه فصل بررسیِ باستان شناسی، شناسایی شد. این محوطه ها با استفاده از روش های آماری (برای تجزیه و تحلیل داده ها) و با درنظرگرفتن عوامل طبیعی همچون آب های سطحی، میزان بارندگی، ارتفاع، اقلیم، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، و شیب ارزیابی شدند. داده ها نشان می دهد ویژگی های جغرافیایی منطقه به ویژه منابع آبی، ارتفاع، و نوع اقلیم از عوامل مهم شکل گیری الگوهای استقراری منطقه در دورة مورد نظر است و نحوة چینش محوطه ها، بیش از هر عامل محیطی دیگر، از این سه عامل تبعیت می کند. نقش حیاتی آب، به ویژه رودخانه ها، سبب شده تا محوطه ها به شیوة الگوی خطی در امتداد جریان رودخانه ها شکل بگیرند.
مقایسه روش های شبکه عصبی مصنوعی و سیستم فازی در تعیین زمان پیش هشدار سیلاب نمونه موردی زیرحوزه آبخیز رودخانه زرد - استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روندیابی سیل یکی از روش های پیش بینی سیل در رودخانه ها به منظور مدیریت و مهار سیل است. روابط بارش - روناب و ایجاد سیل در یک منطقه، رابطه خطی ریاضیاتی نیست که با آن سیلاب خیزی و وقوع سیلاب را در یک منطقه پیش بینی کرد و باید به این نوع پدیده ها به صورت مدل نگریست. روش های هوش مصنوعی و از جمله آن ها روش شبکه عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج فازی، روش هایی مطلوب در این زمینه هستند. در این پژوهش با استفاده از روش های شبکه عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج فازی اقدام به روندیابی سیلاب در زیرحوزه آبخیز رودخانه زرد شده است. برای اجرای هر دو روش، ابتدا داده های لازم جمع آوری، سپس داده های پرت از سری داده ها حذف و درنهایت نرمال سازی شدند. مدل سازی روندیابی سیل با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی با کمک کدنویسی در نرم افزار متلب روی داده ها اجرا شد. برای اجرای سیستم استنتاج فازی نیز از این داده های آماده شده استفاده شد. در این پژوهش انواع ساختارهای متفاوت شبکه عصبی مصنوعی با تعداد نرون ها، لایه های مخفی، تعداد دوره های آموزش و توابع فعالیت متفاوت بر روی داده ها اجرا شدند تا درنهایت بهترین ساختار برای منطقه مورد مطالعه به دست آید. برای مدل استنتاج فازی نیز انواع ساختارها اجرا شدند تا درنهایت بهترین مدل انتخاب شود. نتایج نشان داد در حالت کلی، سیستم استنتاج فازی داده های منطقه مورد مطالعه را بهتر شبیه سازی می کند و نتایج بهتری نسبت به مدل شبکه عصبی مصنوعی نشان می دهد و مقادیر MSE و r در سیستم استنتاج فازی و مدل شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب برابر با 2196/0 و 0297/0، 7667/0 و 96/0 است که نشان دهنده دقت بالاتر سیستم استنتاج فازی در پیش بینی سیلاب در حوزه آبخیز مورد مطالعه است.
ژرفترین چاه جهان
حوزههای تخصصی:
توضیحاتی بر فصل اتمسفر
حوزههای تخصصی:
نوسانات دریای خزر و تا ثیر آن بر سواحل جنوب شرقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سطح دریای خزر قبل از 1929 و از سال 1850تقریبا"" در ارتفاع 25- و 26- و از سال 1929 تا سال 1977 سطح دریای خزر از حدود 5/25- به 29- متر کاهش یافته و زمینهای بسیاری از سیطره آب خارج شدند و همه فعالیتهای کناره ساحلی مرتبط با آب دریا بویژه بنادر دچار اخلال گردید. اما به طور ناگهانی از سال 1977 تا سال 1995 دوباره سطح آن سیر صعودی داشته و تقریباٌ به 5/26 – رسید در نتیجه قسمتهای اعظمی که از آب خارج شده بود مجددا"" دچار آب گرفتگی شد . افزایش تراز آب نفوذ و سیطره آبهای تقریباً شور در مناطق کشاورزی، پیشروی به سمت تاسیسات صنعتی، شهری و روستایی آسیب های بی شماری را به ویژه در بخشهای کم شیب تحمیل نموده است. بدلیل مرفولوژی ناهمگون مناطق ساحلی تاثیر نوسانات دریای خزر در خطوط ساحلی ایران یکسان نیست. در حالیکه سواحل بخش میانی با شیب تقریبا"" زیاد به خط ساحلی منتهی می شوند سواحل بخش شمال شرقی ایران با شیب بسیار ملایم به خط ساحلی می رسند. سواحل جنوب شرقی دریای خزر به دلیل شرایط ویژه ساحلی و مورفولژیکی یکی از مناطق مهم برای بازسازی تراز دریای خزر محسوب می گردد. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات تراز آب با استفاده از تصاویر ماهواره، نقشه های تاریخی و مشاهده میدانی بر روی سواحل جنوب شرقی دریای خزر در آخرین چرخه دریای خزر بین سالهای 1929 و 1995 می باشد. نتایج بدست آمده نشان می دهد مورفولوژی ساحلی در شمال شرقی ایران تحت تاثیر تغییرات تراز آب به کلی تغییر می کند.
ارزیابی خصوصیات هیدروژئولوژیکی و توسعه پایدار آب زیرزمینی آبخوان دشت مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اورانیوم
حوزههای تخصصی:
تحلیل پایداری شیب با استفاده از مدل فرآیندیSINMAP (مطالعه موردی: پهنه لغزشی هاونان، بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستای هاونان در 15کیلومتری جنوب غرب بیرجند و در دامنه شمالی رشته کوه باقران واقع شده و تاریخ اولین حرکت اصلی لغزش در منطقه در سال 1364 و تاریخ آخرین حرکت اصلی در سال 1385 است. در این مقاله پهنه بندی حساسیت به لغزش و تحلیل پارامترهای فیزیکی- هیدرولوژیکی و تکتونیکی به منظور شناسایی بیشتر وضعیت شکل گیری توده های لغزشی منطقه و تحلیل پایداری دامنه ها به کمک مدل فرآیندی SINMAP انجام شده است. این مدل نشان می دهد بخش اندکی از پهنه لغزشی هاونان در محدوده رطوبتی اشباع قرار می گیرد و کمتر از 30 درصد آن دارای حساسیت متوسط تا بالا به لغزش است؛ لذا بایستی در این محدوده به دنبال علل خارجی تأثیرگذار در پدیداری لغزش بود. محدوده هاونان متأثر از سه سری گسل اصلی با روندهای مختلف می باشد و در اثر تقاطع این سه سری گسل، واحدهای سنگی (اسپیلیت ها، پریدوتیت ها و گابروها) به صورت بلوک های گسلی کشیده درآمده و در اثر ادامه فرآیند برش، این بلوک ها متحمل تغییر شکل، جابجایی و چرخش شده اند. ترکیب سنگ شناسی (قرارگیری اسپیلیت بر روی سرپانتینیت) و وجود دو سری شکستگی به موازات گسل های هاونان و مزار مهم ترین عوامل ناپایداری هستند. علاوه بر این برخاستگی رشته کوه باقران باعث افزایش تدریجی نشیب دامنه و رخداد زمین لرزه ای ادواری نیز موجب تشدید لغزش می گردد.
بررسی تأثیر زمین ساخت فعال برجورشدگی و میانگین اندازه رسوبات رودخانه های مئاندری مطالعه موردی: رودخانه کارون، شمال شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه کارون در جنوب باختری ایران در مسیر خود، به دلیل نقش زمین ساخت فعال آشفتگی هایی در میزان جورشدگی و میانگین اندازه رسوبات ایجاد می کند. در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر زمین ساخت بر میانگین ذرات و نرخ جورشدگی در بازه تاقدیس شوشتر، سه شاخص ژئومورفیک نشانگرهای پویا بودن حرکات زمین ساختی می باشند شامل: شاخص نیمرخ طولی رودخانه، شاخص پیچ و خم جبهه کوهستان و ضریب سینوسیته رودخانه،استفاده شده است.شاخص های مذکور نشان دهنده فعالیت بالای زمین ساختی منطقه می باشند.در ادامه تعداد سی و شش نمونه رسوبدر چهار مئاندر در پیش و پس از خط گسل برداشت شد. سپس هر مئاندر به سه بخش (A آغاز، B مرکز و C پایان مئاندر) تقسیم شد. به طوری که نمونه A با فاصله نیم متری ساحل رودخانه، نمونه B،هفت متر پس از نمونه A و نمونه Cهفت متر پس از نمونه B برداشت شد. نمونه ها در دستگاه شیکردرهفت دسته آنالیز، و در نرم افزارGradistat 4محاسبات میانگین و جورشدگی آن ها به دست آمد. ازنرم افزار ArcGIS 10وFreehandبرای ترسیم نقشه زمین شناسی و موقعیت مئاندرها، محل نمونه گیری ها و خطوط گسلی استفاده شد. نتایج آنالیز و تحلیل آماری و نموداری این بررسی نشان می دهد که مقدار میانگین ذرات و جورشدگی آن ها در پیش از سیستم گسلی به ترتیب: Phi 1.4(ماسه درشت) و Phi 1.4 (جورشدگی بد) و برای نمونه های پس از سیستم گسلی نیز Phi 0.5 (ماسه بسیار درشت) و Phi 0.75 (جورشدگی متوسط) می باشد. در هر چهار مئاندر، خط نیم متری از ساحل رودخانه دارای بالاترین نرخ جورشدگی و اندازه ذرات نسبت به دو خط نمونه گیری هفت و نیم متری و چهارده و نیم متری به ویژه در دو مئاندر پس از خطوط گسلی بیشتر دیده می شود.بنابراین نتیجه گیری نشان می دهد که بین زمین ساخت و میانگین اندازه ذرات و نرخ جورشدگی، در رسوبات مئاندری، رابطه مستقیم وجود دارد.
مدل سازی فرسایش خاک و تولید رسوب با استفاده از روش مورگان- مورگان فینی(M M F) در حوضه آبخیز گزاز چای خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برآورد میزان تلفات خاک جهت ارزیابی خطر فرسایش آبی خاک در حوضه های آبخیز بسیار مهم می باشد. امروزه پتانسیل قابل توجهی برای استفاده از تکنولوژی GIS به عنوان یک ابزار کمکی در اجرای دقیق مدل های فرسایش خاک و ارزیابی خطر فرسایش وجود دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر مدل سازی فرسایش خاک با استفاده از روش مورگان و مورگان فینی (MMF) در محیط ILWIS۳,۳ در حوضه آبخیز گزازچای خلخال و برآورد میزان تلفات خاک برای کل حوضه آبخیز و نیز به تفکیک کاربری های اراضی، واحدهای خاک و زیر حوضه ها و تیپ های پوشش گیاهی و مقایسه آن ها با همدیگر می باشد. تخمین تلفات خاک سالانه با مقایسه نقشه های مربوط به نرخ جدایش ذرات خاک و ظرفیت انتقال با در نظر گرفتن عدد حداقل از میان این دو محاسبه گردیده است. نتایج بیانگر این است که متوسط سالانه فرسایش خاک حوزه برحسب تن در هکتار برابر۸۲/۰ بوده که در این میان کاربری اراضی زراعت دیم با مقدار ۸۲/۰ و نیز واحد خاک ۱-۳-۳ با مقدار ۳۱/۱ تن در هکتار و زیر حوضه G۴-۲ با مقدار ۹۴/۱ تن در هکتار و تیپ پوشش گیاهی AsonI با ۹۷/۰ تن در هکتار دارای بیشترین میزان تلفات خاک نسبت به سایر واحدها می باشند. متوسط ظرفیت انتقال رواناب(G) با مقدار ۰۰۰۰۲/۰نسبت به متوسط جدایش ذرات خاک(F) با مقدار۷۶/۲ تن بر هکتار در اکثر مناطق حوضه دارای کم ترین عدد بوده و عامل محدودکننده فرسایش خاک در منطقه می باشد.
تاثیر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی رسوبات مارنی بر فرسایش و رسوبزایی آنها با استفاده از دستگاه شبیه ساز باران در منطقه لاتشور پاکدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش یکی از پدیده های مخرب و پیوسته ای است که نمی توان از آن جلوگیری کرد و فقط می توان با مطالعه خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک، آنرا تا حدی کنترل نمود. مارن ها یکی از مهمترین واحدهای رسوبی در ایران می باشند که به لحاظ ویژگی های فیزیکی- شیمیایی از رسوب زایی و فرسایش پذیری زیادی برخوردار هستند. این خاصیت مارن ها سبب خسارات زیست محیطی و عمرانی زیادی شده و از این رو مطالعه فرسایش و رسوب زایی واحد های مارنی ضروری می باشد. یکی از نکات مهم در مورد مارن ها ماهیت دانه بندی و عناصر موجود در آنها و تاثیر این دو موضوع در میزان فرسایش می باشد. در پژوهش حاضر به بررسی ویژگی های فیزیکی- شیمیایی واحد های مارنی و تاثیر آن بر اشکال مختلف فرسایشی در منطقه لاتشور پاکدشت پرداخته شده است. بدین منظور علاوه بر نمونه برداری از رسوبات، آزمایش شبیه سازی باران (به کمک دستگاه شبیه ساز باران) در 6 ایستگاه و در 3 تکرار آزمایش بارش در شش واحد رسوبی منطقه بر اساس اشکال مختلف فرسایشی انجام شد و همزمان، از نمونه های خاک مجاور پلات برداشت شده و در آزمایشگاه میزان رواناب و رسوب تولید شده در هر نقطه در آزمایشگاه تفکیک و اندازه گیری شد. همچنین در آزمایشگاه تحت آزمایش دانه بندی و تعیین حدود آتربرگ قرار گرفته و علاوه بر آن پارامتر های اسیدیته، هدایت الکتریکی، میزان عناصر سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، سدیم، گچ، کلر، یونهای نیترات، کربنات، سولفات، کربن آلی و CEC خاکها اندازه گیری گردید. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون، اسپیرمن و مقایسه میانگین ها در نرم افزار آماری SPSS استفاده شده است. بر اساس نتایج تحلیل آماری اشکال مختلف فرسایشی از نظر میزان عناصر و دانه بندی، در میزان یون سدیم، سولفات و میزان درصد سیلت، دارای اختلاف معنی دار می باشند. بصورتیکه میزان میانگین یون سدیم و سولفات از فرسایش سطحی به فرسایش خندقی در مارن های منطقه افزایش یافته و میزان میانگین درصد رس از فرسایش سطحی به فرسایش خندقی کاهش و میزان سیلت افزایش می یابد. نهایتا چهار متغیر یون سدیم،هدایت الکتریکی یا EC ، سولفات و درصد سیلت نمونه ها را می توان عواملی تاثیرگذار در توسعه فرسایش و ایجاد اشکال مختلف فرسایشی در مارن های منطقه دانست.