فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
اصطلاح زیست پذیری اشاره به درجه ی تأمین ملزومات یک جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت های افراد آن جامعه دارد. یک جامعه غیر زیست پذیر به نیازهای افراد آن جامعه بی اعتنا است و به خواسته های آن ها احترام نمی گذارد. زیست پذیری به طور کلی به سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تقسیم می شود. هدف این پژوهش بررسی زیست پذیری شهری در مناطق بیست و دوگانه کلانشهر تهران می باشد. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی با هدف کاربردی می باشد. داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده اند که برای سنجش روایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده شد؛ که پایایی آن با میزان 831/0 به تأیید رسیده است. با توجه به تعداد بالای مناطق برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که برای جمعیت 8154051 نفری تهران 385 پرسشنامه محاسبه و سپس به هر یک از مناطق 22 گانه شهری بر اساس تعداد جمعیت، سهمیه متناسب تشخیص داده شد. جامعه آماری شامل سه گروه شهروندان، مدیران شهرداری و بخش خصوصی ساکن در مناطق 22 گانه کلانشهر تهران بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهایEXCEL, ARCGIS, SPSS استفاده شد. در تحلیل داده ها به منظور استخراج نمره نهایی، میانگین نمره در هر گویه پرسشنامه، در طیف پنج گزینه ای به دست آمد که در سطح بالاتر وزن به دست آمده برای شاخص مذکور ضرب و میانگین نمره به عنوان نمره زیست پذیری در هر منطقه محاسبه شد. در مرحله نهایی با استفاده از آزمون کروسکال والیس به بررسی زیست پذیری و رتبه بندی مناطق 22 گانه پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در میان مناطق 22 گانه، مناطق یک و سه شهر تهران به ترتیب با میانگین رتبه ای 75/353و 65/301 برای بعد زیست محیطی 75/287 و 88/292 برای بعد اجتماعی و 25/338 و 76/294 برای بعد اقتصادی از بیشترین زیست پذیری نسبت به دیگر مناطق برخوردار است. در مقابل منطقه بیست با میانگین رتبه ای 90/29 برای بعد زیست محیطی، 90/34 برای بعد اجتماعی و 35 برای بعد اقتصادی دارای کمترین میزان زیست پذیری در بین مناطق 22 گانه می باشد. به عبارتی می توان چنین تحلیل کرد که در بین مناطق بیست و دوگانه کلانشهر تهران استانداردهای زندگی که نشان از قابلیت زندگی بهتر و با کیفیت تری می باشد در مناطق یک و سه کلانشهر تهران وضعیت مطلوب تری دارند. در مقابل منطقه بیست که استانداردهای زندگی در آن حداقل می باشد؛ قابلیت زندگی غیر قابل قبولی را برای ساکنانش به همراه دارد.
پیش بینی خشکسالی با روش ریزگردانی خروجی الگو های GCM
حوزههای تخصصی:
امروزه، استفاده از خروجی های الگوهای گردش عمومی در مطالعات هواشناسی و اقلیم شناسی، گسترش پیدا کرده و بسیاری از خلاهای محاسباتی را پوشش داده است. با توجه به این که اخیرا قدرت تفکیک الگوهای گردش عمومی و منطقه ای به شکل چشمگیری افزایش یافته است، اما هیچ یک از این الگوها قادر به پیش بینی آب و هوای واقعی در مقیاس ایستگاهی و خرد مقیاس نیست، لذا جهت به کارگیری خروجی این الگوها روش های مختلفی به کار برده می شود. این روش ها که به دو دسته آماری و دینامیکی تقسیم شده و گاهی به صورت تلفیقی از هردو به کار می روند به روش های ریزگردانی معروف اند. نوشتار حاضر می کوشد تا با انتخاب بهترین سناریوی اقلیمی، که هم خوانی مناسبی با داده های دیده بانی شده منطقه (ایستگاه های سینوپتیک استان خراسان) دارد و به کارگیری روش های آماری و دینامیکی، بهترین داده های اقلیمی را که با داده های واقعی هم خوانی داشته باشد، استخراج نماید تا با به دست آوردن ضرایب وزنی بین آنها پس از ریزگردانی، داده های پیش بینی اصلاح شده ای را استخراج نماید. در پایان با کاربرد شاخص استاندارد شده بارش، پهنه بندی مناسبی از وضعیت خشکسالی در آینده ارایه شود.
ارزیابی حریم امن شهری در ارتباط با آسیب پذیری لرزه ای؛ مورد شناسی: شهرهای استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش فیزیکی بیبرنامه شهرها، بدون در نظر گرفتن وضعیت و جهت گسل ها، احتمال قرارگیری شهرها را در پهنه لرزه خیز بالا میبرد؛ به این ترتیب در صورت وقوع زمین لرزه باعث ایجاد خسارات مالی و انسانی بیشتری پدید می آید. در این مورد تعیین حریم امن شهرها و رعایت آن میتواند در کاهش خسارت های ناشی از زمین لرزه مؤثر باشد. ایجاد امکانات امداد رسانی از جمله ایستگاه های آتش نشانی، مراکز پلیس و مراکز بهداشتی و درمانی با گسترش فیزیکی شهر سخت تر، پر هزینه تر و زمان بر است. این مقاله از جمله پژوهش های کاربردی است که با توجه به موقعیت شهرها و گسل ها، در پی تعیین حریم امن شهری در ارتباط با آسیب پذیری لرزه ای است. محدوده مورد مطالعه شهرهای استان یزد میباشد. به این منظور ابتدا وضعیت زمین شناسی و زلزله خیزی و سپس ویژگیهای جمعیتی و شهرنشینی استان مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت با دو روش متفاوت: الف- استفاده از استانداردهای موجود (حریم امن گسل ها با کمینه و بیشینه استاندارد، 1000- 300 متر). ب- استفاده از داده های 100 سال اخیر، موقعیت شهرها و شعاع فاصله از گسل ها در ارتباط با زلزله های احتمالی، حریم امن شهری مشخص شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که، قسمت عمده ای از استان یزد در پهنه خطر نسبی پایین و متوسط قرار میگیرد و پهنه های با خطر بالا، شهرهای جنوب، شرق و شمال شرق استان را در بر میگیرد. لزوم رعایت حریم امن گسل ها در شهرهای ندوشن، هرات، مروست، تفت، بهاباد، دیهوک و عشق آباد بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد. از نظر وضعیت شهرنشینی، 74/21 درصد شهرها و 63/7 درصد جمعیت شهرهای استان در پهنة خطر بالا قرار دارند. با پیش بینیهایی که در مورد جمعیت شهرهای استان انجام شده است، آشکار شده که تمرکز شهری در استان در حال افزایش است و جمعیت آسیب پذیر نیز بیشتر می شود. با توجه به شعاع فاصله از گسل ها در ارتباط با زلزله های احتمالی و با توجه به زلزله های تاریخی، تمامی شهرهای استان در شعاع مناسبی قرار گرفته اند. این موضوع به معنای امن بودن شهرهای استان در برابر خطر زلزله نیستزیرا با روش اوّل (استانداردهای موجود) خلاف این موضوع اثبات شد. در ضمن این پژوهش نشان داد که تنها اکتفا به داده های تاریخی (در این پژوهش دوره 100 ساله بررسی شده) نمیتواند ضامن ایمنی شهرها در برابر زلزله باشد.
مدل سازی برآورد منطقه ای رسوب معلق در حوضه آبریز دره رود اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بار معلق رودخانه شامل مواد معدنی و آلی است که در جریان رود به ویژه جریان های آشفته، پخش شده و بدون تماس با بستر تا مسافت های زیادی جابجا می شود. مواد معدنی مشخصا شامل ذراتی در اندازه ی رس تا دانه های ماسه است. بار معلق برحسب غلظت، دبی (جریان جرم رسوب در هر واحد زمانی) که تحت عنوان"" بار"" از آن یاد می شود و نیز پراکنش اندازه ذرات (نسبت بار به ذراتی با اندازه ای مشخص) تعیین می گردد. ذرات رسی_سیلتی(غالبا به بار شسته معروف هستند) تا حد زیادی براثرفرایند های فرسایشی خارج از مجرای رود خانه شکل می گیرند، به آسانی به حالت معلق در آمده و پس از ترکیب با جریان آب تا مسافت های طولانی به صورت معلق جابه جا می شوند حوضه ی آبریز رودخانه ی دره رود به عنوان یکی از زیر حوضه های رود خانه ی ارس، بخشی از شبکه های زهکشی ارتفاعات شمال باختری ایران را در محدوده استان های آذربایجان شرقی و اردبیل با حجم بالای رسوب به سمت دریای خزر تخلیه می نماید. جریانهای سطحی این حوضه مواد حاصل از تخریب وفرسایش را به اشکال مختلف به سمت سطح اساس حمل می کند که بخشی از آنها شامل نهشته های نرم و بافت ریز به صورت رسوبات معلق می باشد. از طرف دیگر وجود سه سد مخزنی یامچی، سقزچی و سبلان در سطح حوضه لزوم مطالعه وشناخت توان رسوب زایی و فرسایش پذیری این حوضه را با رویکرد بالا بردن عمر مفید سدهای یاد شده، دو چندان می نماید. عدم وجود ایستگاه های هیدرو متری و نمونه برداری غلظت مواد رسوبی در همه زیر حوضه ها و لزوم براورد رسوب در حوضه های فاقد امار از مسائل پیش رو است. بر همین اساس بر آورد میزان همبستگی رسوب و دبی درحوضه دره رود و زیر حوضه های آن و هم چنین برآورد میزان رسوبات بارمعلق برای حوضه های فاقد آمار براساس معادلات منطقه ای حاصله ازنتیجه تحقیق ودست یابی به معادله ی منطقه ای رسوب از اهداف اصلی پژوهش حاضر است برای این منظور داده ها واطلاعات مربوط به دبی ورسوب 31 ایستگاه هیدرومتری واقع درحوضه تجزیه وتحلیل گردیده است. مقدار رسوب بارمعلق برآورد شده برای حوضه 7/8 میلیون تن درسال بوده ومیزان دبی ویژه رسوب 624 تن درسال درکیلومتر مربع است. خروجی مدل معادلات منطقه ای برآورد رسوب برای حوضه دره رود و زیر حوضه های رودخانه های قره سو و اهر چای براساس سطح حوضه، طول آبراهه، شیب متوسط حوضه ودبی ویژه رسوب ارائه شده است. بر اساس روابط حاصله همبستگی مقدار رسوب با شیب حوضه معکوس می باشد.همچنین با توجه به محاسبه های صورت گرفته در خصوص بار معلق عبوری در ایستگاه های هیدرومتری در یک دوره ی سی ساله (که با دبی رود خانه همبستگی معنی داری را نشان می دهد ) ومحاسبه ی متوسط بار معلق در نقاط مذکور ,همبستگی معنی داری بین مورفومتری زیر حوضه های رود خانه دره رود و میزان رسوبات وجود دارد یافته ی اصلی دیگر نیز معادله ی نهائی برآورد رسوب معلق براساس پارامترهای مورفومتری حوضه برای حوضه هایبا مساحت کمتر از 500کیلومتر مربع وبیشتر از 500کیلومتر مربع ارائه شده است. واژه های کلیدی: ایستگاه هیدرومتری، حوضه دره رود، بارمعلق، دبی ویژه رسوب، مورفومتری حوضه، همبستگی نمائی
بررسی تغییرات سطحی و حجمی آب دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهواره ای و ارتفاع سنجی ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۰۷
149 - 163
حوزههای تخصصی:
بحران خشک شدن دریاچه ارومیه با وسعتی حدود نیم میلیون هکتار به عنوان بزرگترین دریاچه داخلی ایران، با توجه به تبعات آن، تبدیل به یک مسئله ملی شده است. بررسی تغییرات سطح و حجم آب دریاچه ها به منظور حفاظت آن ها در سال های اخیر در بین کشورها جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. در این تحقیق از تصاویر ماهواره ای Landsat در دوره 40 ساله مساحت دریاچه ارومیه و تغییرات آن بدست آمد. همچنین بااستفاده از داده های ماهواره های ارتفاع سنجی Envisat و Saral تراز آب دریا چه در مقطع زمانی سال های 2015-2002 استخراج و نهایت تغییرات حجم آب دریاچه بدست آمد. نتایج گرفته شده با نتایج حاصل از داده های زمینی مقایسه شد که جواب ها همخوانی داشتند. نتایج حاکی ازآن است که مساحت دریاچه ارومیه از 5366 کیلومترمربع در سال 1976 به 633 کیلومترمربع درسال 2015 رسیده،یعنی حدودیک هشتم شده است و باافزایش درسال 2016 به 2383 کیلومترمربع رسیده است. تراز آب دریاچه نیزاز سال 2002 تا 2015 حدود 4 مترکاهش و درسال2016 به میزان 5/0 مترافزایش یافته است. ازسال 2002 تا 2015 حجم آب دریاچه ارومیه به میزان 7/9 میلیارد مترمکعب کاهش یافته و درسال 2016، 2/1 میلیاردمترمکعب به آن افزوده شده است. ورودی آب به دریاچه در سال آبی 94-93 نسبت به 75-74 تقریباً یک پنجم شده و در عین حال برداشت آب های زیرزمینی افزایش یافته است. همچنین با بررسی چاه های پیزومتری حوضه دریاچه ارومیه، سطح آب زیرزمینی از سال 81 تا 94 به میزان 6/1 متر کاهش یافته است. با توجه به نتایج حاصله علت اصلی کاهش آب دریاچه، برداشت آب های سطحی و زیرزمینی می باشد، لذا علاوه بر جلوگیری از برداشت بی رویه آب، اصلاح در روش کشاورزی و نوع محصولات آن ضروری است.
آسیب پذیری بافت تاریخی شهر یزد در برابر زلزله
حوزههای تخصصی:
دریافت تاریخی شهر یزد بخش اعظم ساختمانها دارای مقاومت کافی در برابر زلزله نبوده و ضوابط مقررات و معیارهای لازم در طراحی آنها رعایت نشده است. اغلب این ساختمانها قدیمی بوده و برخی از آنها نیز نو ساز می باشند. وقوع زلزله باعث وارد آمدن آسیبهای جدی و جبران ناپذیر به ساختمانها-تاسیسات-تجهیزات -منابع طبیعی- نظم اجتماعی- میراث تاریخی و فرهنگی- فعالیتها- اشتغال و درآمد سازمانها و دستگاههای اجرایی سیستم حمل و نقل و کارکردهای تجاری درمانی-بهداشتی-آموزشی-مذهبی و ... شده و بحران ایجاد خواهد کرد. برای مدیریت بحران اقداماتی قبل...
تبیین ژئوپلیتیک روابط قدرت در منطقه شبه قاره هند پس از وقایع 11 سپتامبر 2001م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقایع 11 سپتامبر 2001م. نقطه عطفی در تحولات ژئوپلیتیک و مناسبات قدرت در منطقه شبه قاره هند به شمار می رود. مقوله ای که به شدت تحت تأثیر موقعیت جغرافیایی و نقش جدید هند به عنوان قدرت نوظهور در عرصة سیاست های جهانی از یک طرف و گزاره های امنیتی و سیاسی جدید ایالات متحده آمریکا پس از حادثه فوق، از طرف دیگر قرار گرفته است.
پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی درصدد برآمده است تا ضمن بررسی و تحلیل علل و زمینه های مناسبات و روابط قدرت در منطقه ژئوپلیتیک شبه قاره هند تحت تأثیر فضای سیاسی- امنیتی غالب بر سیاست های جهانی پس از حادثه 11 سپتامبر 2001م، الگوی روابط ژئوپلیتیک بین منطقه شبه قاره هند با بازیگران مطرح نظام جهانی را ارائه دهد. براساس دستآوردهای این پژوهش، روابط قدرت در شبه قاره هند با نظام جهانی به شدت تحت تأثیر روابط هند با ایالات متحده آمریکا و سایر بازیگران مطرح در نظام ژئوپلیتیک جهانی قرار گرفته و براساس الگوی تعاملی در جریان است.
تبیین ژئوپلیتیکی رقابت قدرت؛ مطالعه موردی: اوراسیای مرکزی در بازی بزرگ جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امپراتوری روسیه و پادشاهی بریتانیا به عنوان دو بازیگر اصلی بازی بزرگ قرن نوزدهم، رقابتی استعماری را در عرصه ژئوپلیتیک آسیای مرکزی رقم زدند. اما تکرار این بازی در دنیای پس از جنگ سرد در مرکز اوراسیا، با انتقاداتی بر اندیشه ژئوپلیتیکی حاکم بر قرن نوزدهم و بیستم همراه شده که ژئوپلیتیک مقاومت را به عنوان یکی از مهم ترین رویکردهای مطرح در سیاست های جغرافیایی آغاز هزاره سوم میلادی مورد توجه قرار داده است. این پژوهش، میزان تاثیرگذاری دو رویکرد ژئوپلیتیکی سلطه و مقاومت بر جریان بازی بزرگ جدید را در اوراسیای مرکزی مورد بررسی قرار داده است. نوشتار حاضر میان ژئوپلیتیک استعماری (سلطه) و ژئوپلیتیک مقاومت خط ممیزی ترسیم نموده تا نزدیک ترین نگرش ژئوپلیتیکی حاکم بر وضعیت خاص این بازی را معین سازد.نتایج تحقیق نیز که با روش توصیفی - تحلیلی و تحقیق همبستگی کیفی میان مولفه های دو رویکرد ژئوپلیتیک سلطه و مقاومت با جریان بازی صورت پذیرفته است، بیانگر آن است که درجه انطباق نگرش ژئوپلیتیک سلطه با شرایط موجود در منطقه اوراسیای مرکزی به مراتب از نگرش ژئوپلیتیکی مبتنی بر مقاومت بالاتر است. در عین حال تشکیل یک جامعه مدنی فعال بر اساس ایجاد اصلاحات اساسی سیاسی - اجتماعی در کشورهای محیط بازی جهت تحقق اصول ژئوپلیتیک مقاومت، امری ضروری به نظر می رسد.
روشی نو برای انتخاب ویژگیهای بهینه و افزایش قدرت تفکیک مکانی در نتایج طبقه بندی تصاویر پلاریمتری راداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از داده های پلاریمتری راداری نقش تعیین کننده ای در شناسایی اهداف زمینی دارد و اطلاعات جامعی در مورد ویژگیهای هندسی و همچنین ماهیت اهداف، با بهره گیری از این نوع داده ها استخراج شدنی است. از جمله مشکلات موجود در زمینه طبقه بندی این نوع داده ها، انتخاب ویژگیهای بهینه است. با توجه به اهمیت این موضوع، در تحقیق حاضر روشی نو براساس نگاشت ویژگیهای استخراج شده به فضای پدیده ارائه شده است. به عنوان یکی از نتایج تحقیق، شاخص بهینگی در فضای پدیده برای انتخاب ویژگیهای بهینه تصاویر پلاریمتری راداری ارائه گردید. از طرف دیگر، یکی از محدودیت های موجود در زمینه استخراج اطلاعات دقیق مکانی، اختلاط مکانیسم های بازپراکنش در سطح پیکسل است. بنابراین، استفاده از طبقه بندیکننده های نرم به منظور تجزیه این نوع اختلاط ها ضروری است. اینکه تضمینی برای منفی نشدن سهم کلاس ها و همچنین واحد شدن مجموع سهم کلاس ها در هر پیکسل وجود ندارد، خود از چالش های طبقه بندیکننده های نرم است، که در این تحقیق با تلفیق طبقه بندیکننده نرم و الگوریتم نظارت نشده استخراج عناصر خالص مرتفع گردید. طبقه بندی کننده های نرم به رغم افزایش اطلاعات ماهیتی در نتایج طبقه بندی، توان جانمایی کلاس ها را در سطح زیرپیکسل ندارند و فقط سهم تعلق کلاس ها را در هر پیکسل تعیین میکنند. بدین منظور الگوریتم های (SRM) Super Resolution Mapping برای افزایش قدرت تفکیک مکانی در سطح نتایج طبقه بندی نرم شکل گرفته و پرورده شده اند. در این تحقیق نیز از روش جابه جایی پیکسلی به منظور تهیه نقشه در سطح زیرپیکسل استفاده شده و فرایندی غیرتصادفی برای جانمایی اولیه زیرپیکسل ها ارائه گردیده است. براساس نتایج تحقیق، روش پیشنهادی برای انتخاب ویژگیهای بهینه در مقایسه با روش مبتنی بر الگوریتم ژنتیک نتایج بهتری را به دست داد. در ادامه با استفاده از ویژگیهای به دست آمده، سه الگوریتم تجزیه اختلاط طیفی خطی (LSU)، شبکه عصبی چندلایه (MLP)) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) برای طبقه بندی نرم منطقه مطالعاتی در سه کلاس مسکونی، پوشش گیاهی و زمین بایر اعمال گردید. با ارزیابی آنها، SVM به عنوان طبقه بندیکننده بهینه شناسایی شد و نتایج آن در فرایند جانمایی کلاس ها در سطح زیرپیکسل به کار رفت. در نهایت با پیاده سازی الگوریتم جابه جایی پیکسلی، تصاویر پلاریمتری راداری در سطح زیرپیکسل طبقه بندی شدند و قدرت تفکیک مکانی نتایج طبقه بندی نرم بهبود یافت.
تخمین نیترات آب زیرزمینی دشت همدان- بهار با استفاده از شبکة عصبی مصنوعی و اثر تفکیک داده ها بر دقت پیش بینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کسب اطلاعات لازم در خصوص نیترات در منابع آب زیرزمینی مستلزم اندازه گیریهای دقیق دوره ای است که با وجود اندازه گیری آن در برخی مناطق، به علت حساسیت های اجتماعی و سلامتی جامعه گزارش نمیشود. بنابراین مدل سازی آن به علت اطلاع از وضعیت کیفی آب هر منطقه ضروری به نظر میرسد. هدف این مطالعه استفاده از روش شبکة عصبی مصنوعی در برآورد نیترات و مقایسة آن با مقادیر اندازه گیری شده و بررسی تأثیرپذیری برآورد نیترات از تعداد و ماهیت اطلاعات ورودی به مدل شبکه عصبی بود. داده ها از آمار و اطلاعات کمی و کیفی 53 حلقه چاه آب زیرزمینی دشت همدان- بهار در دو گروه اطلاعات پرهزینه و کم هزینه، طی سالهای 1382 تا 1387 اخذ شد. در گروه اطلاعات پرهزینه از 13 متغیر مستقل شیمیایی به عنوان ورودی شبکه عصبی مصنوعی و در گروه کم هزینه از 7 و 8 متغیر به تفکیک برای مدل سازی نیترات استفاده شد. مقایسة نتایج آزمون هر سه آرایش، حاکی از توانایی بالای مدل شبکة عصبی در پیش بینی غلظت نیترات است. مقایسة میانگین خطاهای حاصل از هر سه مدل شبکه عصبی با آزمون t و آماره Z نشان داد که تفاوت معنیداری بین نتایج مدل ها وجود ندارد. بنابراین استفاده از اطلاعات گروه دوم در ورودی شبکه عصبی قابل توجیه است. مشخصه های ورودی مدل پیشنهادی شامل خصوصیات ژئومرفولوژی عمق استاتیک، عمق چاه، مختصات جغرافیایی و اطلاعات کیفی دما، pH ، هدایت الکتریکی نمونه های آب اندازه گیری شده است که موفق به پیش بینی غلظت نیترات با اطمینانی بیش از 80 درصد شد که مؤید کارایی مناسب مدل در آبخوان دشت همدان-بهار است
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه ی کارآفرینی روستایی در استان سیستان و بلوچستان (با تمرکز بر توسعه ی مراکز رشد روستایی، توسعه ی فناوری های اطلاعات و ارتباطات و توانمندسازی زنان روستایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی عوامل مؤثر بر توسعه ی کارآفرینی روستایی در استان سیستان و بلوچستان می باشد. بدین منظور در ابتدا پیشینه ی تحقیق همراه با تحقیقات صورت گرفته در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت. سپس بر اساس بررسی نظری، متغیّرهای
"" ایجاد مراکز رشد روستایی""، "" توانمندسازیزنانودخترانروستایی"" و "" توسعه ی فناوری اطلاعات و ارتباطات در روستاهای استان سیستان و بلوچستان""، به عنوان عوامل مؤثر بر توسعه ی کارآفرینی روستایی، در روستاهای استان سیستان و بلوچستان شناسایی شد و بر همین اساس پرسشنامه ای با هماهنگی و استفاده از نظرات خبرگان طراحی گشت و در اختیار نمونه ی 140 نفری از جامعه ی آماری دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه های استان قرار داده شد. داده های جمع آوری شده بعد از کدبندی از طریق آزمون آماری رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Lisler مورد تحلیل قرار گرفت. در هر دو روش به اعتقاد مشارکت کنندگان در تحقیق حاضر، متغیّرهای توانمندسازی زنان و دختران روستایی استان و توسعه ی فناوری های اطلاعات و ارتباطات در روستاهای استان با توسعه ی کارآفرینی روستایی ارتباط معنی داری ندارند اما متغیّر ایجاد مراکز رشد روستایی در روستاهای استان با توسعه ی کارآفرینی روستایی رابطه معنی داری دارد.
بازنمایی مفهوم ملت در فضای مجازی
حوزههای تخصصی:
فرآیند شتابان جهانی شدن بعد از انقلاب صنعتی و پدیده اینترنت و فضای مجازی به عنوان یکی از برآیندهای جهانی شدن در نیمه دوم قرن بیستم، باعث تأثیر در مفاهیم پایه ای جغرافیای سیاسی همچون مفهوم ملت، حکومت، مرز، حاکمیت و ... شد و باعث شکل گیری معادل های مجازی این مفاهیم همچون ملت مجازی، چند هویتی شدن افراد و کم رنگ شدن مفهوم مرز، حاکمیت و ... شد، با توجه به تأثیر این گونه مفاهیم و شکل گیری فضای مجازی بر فضای واقعی زندگی انسانی؛ ضرورت پژوهش و تبیینی نو از مفهوم ملت مجازی برای سازگاری با شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عصر جدید به وجود آمده است. هدف این پژوهش بازنمایی مفهوم ملت در فضای مجازی است که خود تحت تأثیر شدید پدیده جهانی شدن قرار گرفته است. از این رو به دنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم که آیا مفهوم ملت قابلیت بازنمایی در فضای مجازی را داراست؟ در یک مبحث جمع بندی شده این مقاله در سه قالب مفهوم ملت در سیر فرایند جهانی شدن؛ مفهوم ملت در فضای مجازی و ملت مجازی یا جامعه اطلاعاتی مورد بحث قرار می گیرد. استدلال اصلی مقاله حاضر این است که: پدیده اینترنت با سرعت فوق العاده پردازش اطلاعات و ایجاد ارتباط منطقی میان میلیون ها داده اطلاعاتی در گستره وسیع جهانی باعث شده است که عوامل و عناصر سنتی تشکیل دهنده مفاهیم بشری در حوزههای مختلف علم حداقل در علوم انسانی کارکردی متفاوت پیدا کنند و به نظر میرسد که مفهوم ملت در فضای مجازی را قابل بازنمایی کرده است. لازم به ذکر است در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی سعی شده است ضمن تشریح فرآیند تحول مفهوم ملت در روند جهانی شدن، تبیینی نو از مفهوم ملت مجازی در عصر حاضر با تکیه بر منابع اینترنتی و کتابخانهای ارائه داده شود.
بررسی روند شتاب توسعه یافتگی فضاهای سیاسی - اداری کشور مطالعه موردی: استانهای ایران در برنامه های اول تا سوم توسعه (1368-1383)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه نیاز به برنامه ریزی برای دستیابی به توسعه در کشور امری بدیهی است، چرا که توسعه بدون برنامه منجر به توسعه ناموزون بخش های اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی و همچنین تشدید عدم تعادل منطقه ای و در نتیجه آسیب پذیری تضعیف وحدت ملی می شود. در واقع برنامه ریزی ابزاری است که همه فعالان در جامعه و از جمله حکومتها بوسیله آن سعی می کنند روند توسعه را بصورت هدایت شده مدیریت نمایند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به ضرورت های توسعه ای کشور و غلبه بر نابسامانی های بوجود آمده پس از جنگ تحمیلی، اولین برنامه 5 ساله توسعه در سال 1368 به مورد اجرا گذاشته شد و به دنبال آن دو برنامه توسعه دیگر نیز تدوین و اجرا شدند، در حال حاضر نیز برنامه چهارم توسعه در حال اجرا می باشد. علی رغم اجرای سه برنامه توسعه، وجود مناطق محروم و توسعه نیافته در کشور این سوال مطرح می کند که آیا شتاب توسعه که عبارتست از «میزان تغییر درجه توسعه یافتگی استانهای کشور در سال پایانی برنامه توسعه نسبت به سال ابتدای همان برنامه» برای همه استانها در هر یک از برنامه های توسعه از روند مثبتی برخوردار بوده است؟ مقاله حاضر با شیوه توصیفی - تحلیلی و به صورت اسنادی در پی یافتن پاسخ این سوال است. نتایج حاصله نشان می دهد که با اجرای هر یک از سه برنامه توسعه، درجه شتاب توسعه یافتگی همه استانهای کشور به یک میزان نبوده است.
سنجش سطح توسعه روستایی در شهرستان تربت حیدریه 79-1365(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نواحی روستایی شهرستان تربت حیدریه نیاز به مطالعات عمیق و جدی دارد تا بر اساس آن برنامه هایی متناسب با امکانات و توانمندیهای بالقوه و بالفعل نقاط روستایی این شهرستان تنظیم و اجرا گردد اهداف مورد نظر این مقاله شامل سنجش سطح نسبی توسعه یافتگی تعیین شکاف توسعه بین نقاط روستایی بررسی روند تغییرات در سطح برخورداری از امکانات و بطور کلی فرایند توسعه یافتگی در بین مناطق روستایی این شهرستان است به منظور تعیین سطح توسعه یافتگی روستایی 58 شاخص در زمینه های مختلف اقتصادی و اجتماعی در سطح بخش و برای سه مقطع زمانی 1365 و 1375 و 1379 و نیز تعداد 16 شاخص در سطح دهستان برای مقاطع زمانی 1375 و1379 و همچنین تعداد 10 شاخص در سطح روستا برای سال 1379 انتخاب گردیدند و برای رفع اختلاف مقیاس این شاخص ها و محاسبه شاخص ترکیبی از روش تحلیل مولفه های اصلی و به منظور بررسی روند تغییرات این شاخص ها و تحلیل نابرابری های توسعه روستایی از روش ضریب تغییرات C.V. استفاده شده است نتایج به دست آمده از این بررسی نشان می دهد که 74/24 در صد روستاها در گروه روستاهای نسبتا توسعه یافته 32/39 در صد در گروه روستاهای در حال توسعه و 94/35 در صد در گروه روستاهای محروم طبقه بندی شده اند این نتایج در قالب نقشه وضعیت توسعه اجتماعی اقتصادی روستاهای شهرستان تربت حیدریه تنظیم گردیده اند همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که اگر چه شکاف و نابرابری بین مناطق روستایی شهرستان از نظر دسترسی به امکانات مختلف در طول دوره زمانی 1379 و 1365 کاهش یافته است اما نقاط روستایی این شهرستان هنوز برای دستیابی به توسعه متوازن یکپارچه و پایدار را ه طولانی در پیش رو دارد
تحلیل تطبیقی شاخص های اشتغال شهری شهرستان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش اشتغال در پویایی زندگی جوامع شهری بر کسی پوشیده نیست، به طوری که می توان گفت بسیاری از مسایل و مشکلات جوامع شهری ریشه در ساختار بیمارگونه اشتغال آنها دارد. از طرف دیگر اشتغال و نابرابری دو مقوله کاملاً مرتبط و به هم وابسته اند، فرصت های نابرابر اشتغال در مناطق مختلف، زمینه ساز نابرابری در سایر زمینه های توسعه می گردد و نابرابری در سطح توسعه در میان مناطق، عدم تعادل و توازن در ایجاد فرصت های شغلی را رقم می زند، بنابراین، برخی مناطق توسعه یافته تر می شوند و مناطقی از توسعه یافتگی باز می مانند و این امر به هم خوردن تعادل در نظام شهری کشور را در دراز مدت در پی دارد. بنابراین، شناخت وضعیت اشتغال شهری مناطق مختلف کشور برای برنامه ریزی و دخالت آگاهانه در این زمینه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دراین پژوهش، با به کارگیری 16 شاخص کمی و کیفی، اشتغال شهری شهرستان های کشور در سرشماری 1385با استفاده از روش های موریس، TOPSIS و GIS مطالعه، رتبه بندی و طبقه بندی شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شهرستان-های کشور از لحاظ شاخص های اشتغال شهری با سطح توسعه یافتگی فاصله زیادی دارند و تنها 8 شهرستان در سطح نیمه توسعه یافته (میان توسعه) واقع شده است و سایر شهرستان ها از لحاظ توسعه در وضعیت محروم قرار دارند. همچنین میان شهرستان های کشور از نظر توسعه یافتگی در زمینه اشتغال شهری، عدم تعادل و نابرابری چندانی وجود ندارد. در نهایت با توجه به وضعیت توسعه یافتگی پایین بعضی از شهرستان ها نسبت به سایر شهرستان ها در زمینه اشتغال شهری و در جهت حفظ و بهبود تعادل نظام شهری کشور در دراز مدت، یک اولویت بندی از شهرستان های کشور به منظور برنامه ریزی و دخالت آگاهانه در اشتغال شهری آنها ارایه شده است.
نقش سرمایه ی اجتماعی در توسعه ی پایدار محله ای (نمونه : کوی سجادیه مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسست در ساختار فضایی- اجتماعی شهرها در روند برنامه های توسعه ای حاضر، موجب ناکارآمدی طرح های توسعه شده و نگاه کلان و شهر مقیاس را متوجه سلول های بنیادین یا محلات شهری نموده است، تا از این سطح در جهت هدف اصلی برنامه ریزی یا بهبود کیفیت زندگی ساکنان تلاش نماید. در این مقاله، نگاه دارایی- مبنا، که راه حل گراست، به جای نگاه نیاز- مبنا، که تلقی گرا و استحقاق نگر است، مبنای کار قرارگرفته است. هم افزایی سرمایه های اجتماعی و توسعه ی محله ای، مؤلفه های قاعده این تحقیق بوده که در کوی سجادیه و در عرصه ی دو گود شهید احمدی و فخار واقع در منطقه پنج شهرداری مشهد سنجش شده است. روش کار ترکیبی از مطالعات اسنادی و پیمایشی است، که با توجه به نیاز مورد استفاده قرارگرفته است. روش به کار رفته توصیفی- تحلیلی هم بستگی و تکنیک پرسشنامه، ابزار نیل به اهداف پیمایشی تحقیق بوده است. اما نتایج تحقیق نشان می دهد که پس از آزمون فرضیه ی تحقیق بر اساس یافته های کسب شده از پیمایش برای محدوده ی مطالعاتی (کوی سجادیه و عرصه ی دو گود فخارو شهید احمدی) و با توجه به مشاهدات پژوهشگران می توان عنوان کرد (هرچند به علت رد فرضیه تحقیق،نمی توان به صورت قاطع بیان داشت) که می توان با تقویت سرمایه ی اجتماعی به پایداری محله ای دست یافت، اما به سبب معناداری یا نزدیک به معنادار بودن برخی از مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی می توان بیان داشت توجه به مفهوم ذهنی سرمایه ی اجتماعی شرط انکار ناپذیر تحقق مفهوم عینی پایداری است، یعنی دست یابی به پایداری در توسعه ی محله ای، بدون توجه به پتانسیل های نهادی و انسانی و بهره گیری از تمامی ظرفیت های فردی و گروهی امری غیر قابل اجراست
تئوریها و تکنیکهای مدلسازی پیش بینی (تخمین)مکانها و پراکنشهای سایت های پیش از تاریخی در پهندشت های باستانشناختی با کاربرد GIS و رگرسیون لجستیک مطالعه موردی:حوضه رودخانه گاماساب زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر، پیشرفت های قابل ملاحظه ای درزمینه مکان یابی سایت های باستان شناختی و تشریح روابط مکانی آن سایت ها با بسترهای محیطی آنها پا به عرصه وجود گذاشته اند.زمینه مساعد پیشرفت های فوق، ریشه در کاربردهای وسیع تر از رویکردها و ابزارهایی مانند کاربرد سنجش های آماری و GIS دارند.استفاده ، از توانایی اینگونه روشها و ابزارها ، افقهای جدیدتری را در تحقیقات باستان شناختی گشوده اند که قبلا سابقه نداشته است.یکی از افق های جدید، روش های پیش بینی(تخمین)و درک چگونگی مدلهای پراکنش های سایت های باستان شناختی در گسترده های وسیع پهنداشت است که اصطلاحا به نام « مدلهای تخمین سایت های باستان شناختی»خوانده می شوند.مدل های مذکور براساس یکسری تئوریهای بنیادین و تکنیک های عملی مخصوص به خود، طراحی و اجرا می گردند.این تکنیک، به صورت عملیاتی در حوضه روخانه گاماسب درمنطقه زاگرس مرکزی برای مکان یابی سایت های پیش از تاریخ منطقه و تحلیل روابط آنها به کار گرفته شده و نتایج آن در قالب طراحی مدل، تهیه نقشه های تحلیلی GIS و تفسیرآماری داده ها است که در این مقاله، ارائه می گردد.
بررسی ارتباط مورفولوژی گیاهی با خصوصیات مورفومتری نبکاهای گونه « روماریاتورسستانیکا »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی ارتباطات اکوژئومورفولوژیکی به دلیل کاربردهای متعددی از قبیل پیش بینی روند تغییرات توالی، تعدیل و تخریب اراضی، ارزیابی تاثیرات تغییرات اقلیمی، تغییرات در استفاده اراضی و احیای شرایط پایداری سامانه های مناطق خشک دارای اهمیت است. نبکا یکی از اشکال ناهمواری در مناطق خشک است که از فرایندهای بادرفتی و پوشش گیاهی تاثیر می پذیرد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباطات موجود بین خصوصیات مورفولوژی گونه گیاهی روماریا تورسستانیکا با عوامل مورفومتری نبکاها و ارتباطات داخلی موجود بین مؤلفه های مورفومتری نبکاست. بدین منظور، پارامترهای ارتفاع و قطر تاج پوشش گیاه و مؤلفه های قطر قاعده، ارتفاع و شیب دامنه 157 نبکا در امتداد 10 ترانسکت در منطقه خیرآباد سیرجان اندازه گیری شد. تکنیک رابطه سنجی بین پارامترهای گیاهی با مؤلفه های مورفومتری نبکا براساس آنالیز رگرسیون ساده و چندگانه تحلیل شده است. نتایج آنالیز رگرسیون ساده، حاکی از وجود ارتباط معنی دار بین مؤلفه های ارتفاع گیاه و ارتفاع نبکا در سطح احتمال خطای کمتر از یک درصد با ضریب تبیین 58 درصد برای رابطه خطی و 60 درصد برای توابع درجه 2 و 3 است. همچنین بین مؤلفه های قطر تاج پوشش گیاه با ارتفاع نبکا ارتباط معنی داری در سطح احتمال خطای کمتر از یک درصد با ضریب تبیین 54 درصد برای رابطه خطی و 58 درصد برای توابع درجه 2 و درجه 3 وجود دارد. نتایج آنالیز رگرسیون چندگانه مبین توجیه 74 درصدی تغییرات ارتفاع نبکا با دو مؤلفه عمودی و افقی پوشش گیاهی است. پارامترهای تاج پوشش و ارتفاع گیاه نیز 53 درصد تغییرات قطر قاعده نبکا را توجیه می کنند. نتایج آنالیز رگرسیون بررسی ارتباطات بین خصوصیات مورفومتری نبکاهای گونه روماریا تورسستانیکا، حاکی از ارتباط معنی دار بین مؤلفه های ارتفاع نبکا و قطر قاعده نبکا در سطح احتمال خطای کمتر از 1 درصد با ضریب تبیین 49 درصد برای رابطه خطی و درجه 2 و 50 درصد برای رابطه درجه 3 است.
توجه به باد در ساخت کالبد فیزیکی شهر زابل
حوزههای تخصصی:
در شرق ایران، در دشتی کوچک و فروافتاده شهر زابل واقع شده است. توزیع مراکز فشار و ویژگی های توپوگرافی منطقه به گونه ای است که باعث شکل گیری بادهای 120 روزة سیستان شده است. این بادها که از کوههای افغانستان در شرق ایران سرچشمه می گیرد با چرخش بر روی فلات ایران از جهت شمال غرب به جنوب شرق وارد دشت سیستان می شود. این بادها از منطقه کم ارتفاع بین ناهمواری های شرق ایران گذشته، بر سرعت آن افزوده می گردد. افزایش سرعت آنها، اثر اقلیمی آنها را افزایش می دهد که بسته به شرایط دریاچه باعث ایجاد دو نوع اقلیم متفاوت در زابل می شود؛ در سال های پرآبی که دریاچة هامون در مسیر بادهای 120 روزه دارای آب است هوای مطبوع با رطوبت نسبی مناسب را به ارمغان می آورد. در سال هایی که هامون خشک است جریان باد کف بستر دریاچه را کنده ذرات ریز خاک و ماسه را با خود حمل می نماید و محیط را آلوده می کند. در این تحقیق روابط ویژگی های کالبدی شهر زابل با جهت بادهای غالب منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در خیابان هایی که جهت آنها به موازات جهت بادهای غالب است، ساختمانها در حکم باد شکن عمل کرده، اثر کانالیزاسیون خیابان ها باعث افزایش سرعت بادها و تشدید اثرات نامطلوب می شود؛ در خیابان هایی که عمود بر جهت وزش باد غالب است اثر سیرکولاسیون و چرخش هوا، سبب انباشته شدن ماسه های بادی و آلودگی های محیطی می گردد. در این تحقیق پیشنهادهایی جهت کاهش آثار منفی این بادها با استفاده از تغییر در کالبد فیزیکی شهر شده است