فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۲۱ تا ۷٬۲۴۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی این پژوهش، سنجش میزان اهمّیت هریک از عوامل مؤثّر بر انتخاب مقصد پزشکی از دیدگاه گردشگران داخلی و در پی آن، بررسی نقش عوامل مذکور در توسعه گردشگری پزشکی شهر مشهد است. تفکیک معیار ها و عوامل مؤثّر بر توسعه گردشگری پزشکی شهر مشهد و مقایسه دیدگاه های کارشناسان و گردشگران پزشکیِ داخلی در ارتباط با اولویت بندی این عوامل از دیگر اهداف این پژوهش است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. در این پژوهش، پرسش نامه ای مشتمل بر دو بخش تنظیم گردیده است که در آن، جهت اولویت بندی عوامل مؤثّر بر توسعه گردشگریِ پزشکیِ شهر مشهد از دیدگاه گردشگران پزشکی، از آزمون فریدمن و جهت اولویت بندی عوامل مذکور از دید کارشناسان امر، از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. یافته ها و نتایج: بر اساس یافته ها، در اولویت بندی عوامل مؤثّر بر توسعه گردشگری پزشکی شهر مشهد از دیدگاه گردشگران پزشکی و کارشناسان، تفاوت چشمگیری وجود ندارد. در مورد زیرعوامل نیز به غیر از زیرعوامل بخش «تسهیلات و تجهیزات درمانی» (که اولویت ها در بین گروه ها کاملاً متفاوت هستند) و دو بخش «تسهیلات مسافرتی و گردشگری» و «مقرون به صرفه بودن هزینه ها» (که اولویت های دو گروه کمی با هم تفاوت دارند) در مابقی بخش ها اولویت بندی زیرعوامل از دیدگاه هر دو گروه، تقریباً شبیه هستند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد «تسهیلات و تجهیزات درمانی پیشرفته» و «تخصّص و مهارت پزشکان و کارکنان درمانی» مهم ترین عوامل مؤثّر در انتخاب مقصد پزشکی از دیدگاه گردشگران پزشکی و کارشناسان است.
هشت غارا یران، در کانون توجه دیرینه شناسان
حوزههای تخصصی:
تحلیل نقش جامعه روستایی در شرکت های سهامی زراعی جدید با بهره گیری از شاخص های مشارکتی RPPI & FSPI (مطالعه موردی شرکت سهامی زراعی سهل آباد در شهرستان نهبندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پیش از انقلاب، تشکیل شرکتهای سهامی زراعی در کنار سایر نظامهای بهرهبرداری کشاورزی نوین استراتژیای به منظور تغییر ساختارهای ناکارآمد بخش کشاورزی بوده است که به سبب عدم توجه به مشارکت روستائیان و نارضایتی آنان، با وقوع انقلاب به سرعت منحل شدند. پس از گذشت چند دهه و گستردهتر شدن نظام خرده مالکی، عدم استفاده بهینه از منابع آب و خاک و اهداف توسعه بخش کشاورزی در برنامههای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور، لزوم تغییر در نظام بهرهبرداری را ایجاب نموده است. از این رو برخی از کارشناسان منطقهای جهاد کشاورزی معتقدند با ایجاد تغییراتی در ساختار تشکیلاتی شرکتهای سهامی زراعی میتوان بر اثر بخش بودن این نظام در زمینه توسعه کشاورزی و روستایی امیدوار بود. نمود این اعتقاد را میتوان در شکلگیری شرکت سهامی زراعی در دشت سهلآباد به عنوان اولین شرکت سهامی پس از انقلاب به همراه سایر شرکتهای تشکیل یافته در استان خراسان جنوبی یافت. این مقاله با ارائه و بررسی شاخصهای مشارکتی جامعه روستایی در دشت سهلآباد، به دنبال تحلیل نقش و جایگاه آنان در زمینه تشکیل و فعالیت شرکت سهامی زراعی مزبور بوده است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی – تحلیلی میباشد که به منظور نیل به اهداف از روشهای اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه تحقیق مشتمل بر 202 سهامدار بوده که از میان آنها 130 سهامدار با کمک فرمول کوکران و روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و مورد پرسشگری واقع شدهاند. آنالیز دادههای گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که میزان مشارکت جامعه روستایی بر حسب شاخص RPPI که معرف میزان مشارکت افراد ناحیه در تشکیل شرکت سهامی زراعی میباشد، زیاد بوده و هم چنین میزان مشارکت سهامداران شرکت بر حسب شاخص FSPI که معرف مشارکت سهامداران در فعالیتهای شرکت سهامی زراعی در طی یک سال میباشد، در سطح متوسطی قرار داشته است. در نهایت میتوان گفت که بهرهبرداران زراعی دشت سهلآباد نقش اساسی در تشکیل و تداوم فعالیت این شرکت داشتهاند.
ژئومورفولوژی؛ تبیین روش های پژوهش و مطالعه با تاکید برمطالعات ژئومورفولوژی رودخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب روش شناسی را به عنوان فرایندی هنجاری یا تجویزی از چگونگی انجام تحقیق توسط جامعه علمی مطرح می کنند. در عین حال هر روش شناسی که نتواند با واقعیات عملی در صحنه طبیعیت و یا جامعه مرتبط شود به احتمال مطلبی غیر علمی و فاقد ارزش تلقی می شود. این پژوهش با استفاده از منابع اسنادی– کتابخانه ای داخلی و خارجی تهیه شده، انواع برداشت ها از روش شناسی در ژئومورفولوژی و خلط آن با تکنیک ها و یا مراحل انجام تحقیق مورد بحث، بررسی، مقایسه، نقد و تحلیل قرار گرفته است. همچنین تلاش شده ضمن بیان شرایط و عوامل مؤثر در یک تبیین موفق و مناسب با استفاده از نوشته ها و نظرات روش شناسان و صاحبان نظر روش شناسی در قلمرو ژئومورفولوژی به بیان روش های پژوهش و مطالعه در ژئومورفولوژی پرداخته و این روش ها در یک چهارچوب کلی دسته بندی شود. در این تحقیق به دلیل گستردگی دامنه قلمروهای مطالعاتی ژئومورفولوژیک، ادبیات ژئومورفولوژی جریانی (رودخانه ای) مورد تأکید و بررسی قرارگرفته است. یافته های تحقیقنشانگر غلبه نگرش ها و روش های نخبگان ژئومورفولوژی بر سایرین (مدگرایی و نخبه سالاری در پژوهش های ژئومورفولوژیک)، تشتت در بهره گیری از روش های منطق علم و اختلاط اندیشه های فلسفی و بی توجهی به دامنه معرفتی– منطقی و کلامی مفاهیم توسط ژئومورفولوژیست های داخلی و خارجی است.
تحلیلی بر ساختار فضایی و توسعه افقی شهرهای منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد و تغییر ساختار و توسعه پایدار شهری و بهره گیری از منابع طبیعی متکی بر شرایط محیطی، کارکردی، جغرافیایی و جمعیتی شهر و منطقه است. نظر به اهمیت منابع طبیعی و نقش آن ها در توسعه پایدار، استفاده درست و منطقی از این منابع از جهات گوناگونی ضروری است. مدیریت این منابع در رشد و توسعه شهرها به صورت توسعه عمودی شهرها در کشورهای توسعه یافته شکل گرفته است، اما در برخی مناطق ایران به ویژه منطقه سیستان با توجه به موقعیت جغرافیایی آن (وفور زمین) با توسعه افقی شهرها (توسعه کم تراکم) و نابسامانی بازار زمین شهری (عدم کنترل کاربری ها)، همراه بوده که منجر به از بین رفتن زمین های کشاورزی حاشیه شهرها، افزایش هزینه حمل و نقل شهری، افزایش مصرف انرژی، حاشیه نشینی و ... گردیده است. در این مقاله با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی از شهرهای زابل، زهک و ادیمی با توجه به جهات گسترش آنان و تبدیل نقاط روستایی به محلات شهری (خاک سفیدی- ادیمی)، تلاش شده با استفاده از معیارها و شاخص های شهر سالم مبتنی بر بوم محوری و با توجه به توسعه افقی شهرهای منطقه که ناشی از افزایش جمعیت شهری شهرها، مهاجرت روستائیان و ماشینی شدن شهرها است، به تجزیه و تحلیل آنان پرداخته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که، با توجه به ساختار ارگانیک و درون زای شهرهای منطقه سیستان همانند شهر سوخته، دهانه غلامان و غیره وابستگی این شهرها به منابع طبیعی (آب)، با پیشنهاد ترکیب کاربری در شهرهای منطقه و ایجاد پیوستگی بین کاربری ها و همچنین رعایت قوانین و مقررات شهرسازی و برنامه ریزی شهری منطبق با شرایط اقلیمی و زنده نگه داشتن سیستم های بومی و طبیعی منطقه با تأکید بر استفاده صحیح و درست منابع طبیعی راهکار اجرایی در زمینه توسعه بوم محور منطقه باشد.
تحلیل الگوهای تأمین مسکن در نواحی روستایی مورد: شهرستان های تایباد و باخرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مناطق روستایی، مسکن به عنوان اساسی ترین بخش از فضای کالبدی روستا مطرح بوده که توسط روستاییان و گاهاً توسط دولت و بخش عمومی در راستای رفع نیازهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی روستائیان شکل گرفته است. تکنیک ساخت و الگوی تأمین این مساکن، به همان اندازه که متأثر از عوامل طبیعی است از ساختارهای ذهنی و اجتماعی روستاییان نیز تأثیر می پذیرد. هدف تحقیق حاضر شناخت الگوی های تأمین مسکن در سکونتگاه های روستایی شهرستانهای تایباد و باخرز و تحلیل عوامل موثر بر الگوی غالب مسکن بوده است. محدوده مورد مطالعه پژوهش حاضر نواحی روستایی دو شهرستان تایباد و باخرز با شش روستای منتخب است که دارای بیش ترین تنوع از نظر الگوهای تأمین مسکن است. به این منظور تعداد 90 پرسشنامه برای استفاده کنندگان از دو الگوی مسکن حمایتی (بنیاد مسکن انقلاب اسلامی) و مسکن اجتماعی (کمیته امداد امام خمینی) طراحی و توزیع گردیده است. به منظور تحلیل علّی استقبال روستائیان به طور عام از الگوی مسکن آزاد، متولیان امور روستایی مورد پرسشگری قرار گرفته اند. تحلیل یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری فریدمن و کای دو انجام شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده عدم رضایت روستائیان از دو الگوی تأمین مسکن حمایتی و اجتماعی و استقبال عام روستائیان از الگوی تأمین مسکن آزاد (خودساخته) است؛ زیرا این الگو سازگاری و همخوانی بیشتری با ساختارهای معیشتی روستاییان داشته است؛ درحالی که دو الگوی دیگر بیشتر با هدف تأمین سرپناه برای خانوارهای روستایی بوده است.
بایستگی به کارگیری مفهوم عقلانیت در برنامه ریزی فضایی راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقلانیت را می توان یکی از چارچوب های شناخت شناسانه مؤثر بر نظریه برنامه ریزی دانست، اما این انگاشت از سوی فرا- نوگرایان انتقاد و انکار شده است. عقلانیت براساس این انتقادها بار ارزشی منفی یافته است، به صورتی که برنامه ریزی عقلانی با فن سالاری سازش ناپذیر و نوعی خودبرتربینی حرفه ای با سطحی نگاری ابزاری مترادف شده است. این مقاله در رویارویی با بایستگی ناشی از اهمیت چالش میان کنش دیالکتیکی دانش و کنش در برنامه ریزی و همچنین پاسخ به تردیدها و نظرات کلیشه ای رواج یافته در برنامه ریزی عقلانی و تردیدهایی که به انکار آن منجر شده است، درپی ابهام زدایی از مفهوم عقلانیت، ردیابی سیر تکامل آن و شناسایی اثرات گونه های مختلف آن بر آن دسته رویکرد های برنامه ریزی شهری است که از انگاشت عقلانیت و نظریه تصمیم گیری عقلانی استفاده کرده اند. پژوهش پایه این مقاله از نوع پژوهش «توصیفی - بیانگر» بوده و روش تحلیل به کار رفته، روش تحلیل زمان سنجی (کرونولوژیک) داده های ثانویه مرتبط با موضوع پژوهش و از طریق روش های تحلیل کیفی محتوا و بازبینی سیستماتیک این داده هاست. برونداد این مقاله مدلی مفهومی برای گونه شناسی عقلانیت و سیر تکامل زمانی آن، ردیابی اثرات آن بر رویکرد های برنامه ریزی شهری و همچنین شرح بایستگی به کارگیری این مفهومی در برنامه ریزی فضایی راهبردی بوده است.
ارزیابی کمی میزان تمرکز توسعه اراضی شهری با استفاده از تابع Ripley’s K در GIS منطقه مورد مطالعه: محدوده شهرهای اسلام شهر، رباط کریم، نسیم شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآیند توسعه شهرها همواره یکی از مهم ترین موضوعات پیش روی پژوهشگران مسایل شهری بوده است. افزون بر میزان رشد شهرها در زمان های مختلف، شکل و الگوی توسعه نیز مورد توجه بوده است. در پژوهش حاضر از یکی از توابع تحلیلی سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) به نام تابع Ripley’s K استفاده گردید. بر اساس این تابع می توان وضعیت تمرکز (خوشه ای بودن) نقاط نمونه را نسبت به حالت تصادفی بر اساس شمارش تعداد نقاط در فواصل مختلف مورد مقایسه قرار داد. در تحقیق حاضر، بر اساس تابع Ripley’s K میزان تمرکز فرآیند توسعه شهری به صورت کمی برای سه محدوده شهری حومه جنوب غرب تهران شامل اسلام شهر، رباط کریم، نسیم شهر و برای دو دوره سال های 1371 تا 1375 و 1375 تا 1381 محاسبه و نتایج آن ارایه گردیده است. داده های موردنیاز این تحقیق از تصاویر ماهواره ای SPOT استخراج شد. نتایج تحقیق نشان داد که در مجموع تمرکز فرآیند توسعه در دوره زمانی سال های 1375 تا 1381 در محدوده شهرستان اسلام شهر، افزایش و در محدوده شهرستان های رباط کریم و نسیم شهر کاهش یافته است. از مزیت های روش به کار گرفته شده در این تحقیق، امکان به کارگیری آن در مناطق مختلف و برای دوره های زمانی متفاوت و در فواصل (مقیاس های) مختلف است.
پهنه بندی پتانسیل بوم گردی حوزه نفوذ شهری با استفاده از روش تلفیقی تصمیم گیری چند معیارهTOPSIS و GIS
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد مهم و جدید مورد توجه در توسعه پایدار گردشگری، اکوتوریسم(بوم گردی) می باشد که ریشه در نظریه توسعه پایدار داشته و در مقابل دیدگاه گردشگری انبوه که دارای اثرات نامطلوب زیست محیطی بوده شکل گرفته است و فراتر از طبیعت گردی می باشد. از این رو نمی توان سفر به طبیعت یا طبیعت گردی را بدون در نظر گرفتن ویژگیهای توسعه پایدار، اکوتوریسم نامید زیرا اکوتوریسم(بوم گردی) ارتباط عمیقی با حفاظت محیط زیست دارد. بر این اساس مشخص کردن محدوه های دقیق گستره مکانی- فضایی پتانسیل خاص اکوتوریستی یکی از اساسی ترین گامها در برنامه ریزی و مدیریت اکوتوریسم می باشد که با در نظر گرفتن شاخص های اکولوژیکی گردشگری امکانپذیر میباشد. این امر به ویژه در قلمروهای جغرافیایی و حوزه نفوذ شهری کلانشهری مانند تهران که عرضه و تقاضای اکوتوریستی در آن بسیار بالا است بیشتر ضرورت دارد. لذا هدف این مطالعه استفاده از تحلیل تصمیم گیری چند معیاره(MCDM) تاپسیس در محیط GIS برای پهنه بندی و اولویت بندی پتانسیل های اکوتوریستی محدوده استان تهران می باشد. برای رسیدن به این هدف از روش شناسی توصیفی- تحلیلی بر پایه مطالعات اسنادی- کتابخانه ای و تحلیل ترکیبی چندمعیاره داده های فضایی استفاده شده است. نتایج به دست آمده در محدوده مورد مطالعه نشان دهنده 5 پهنه اساسی در رابطه با پتانسیل اکوتوریسم میباشد که پهنه های با امتیازات بالاتر منطبق با مناطق حفاظت شده می باشد و قسمت عمده پهنه های با پتانسیل بالای اکوتوریسم در منطقه شمالی استان تهران در میان چین خوردگیهای البزر قرار دارد.
دست سازه های نمایش سه بعدی نقشه های توپوگرافی
حوزههای تخصصی:
مقایسه الگوریتم های نقشه بردار زاویه طیفی و انطباق سیمای طیفی در بارزسازی واحدهای سنگ شناختی افیولیت بر پایه داده های ASTER؛ مطالعه موردی کمپلکس افیولیتی نیریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر با تکامل فناوری سنجش از دور، این فناوری به مثابه روشی مؤثر برای نقشه برداری واحدهای سنگی مطرح شده، و داده های سنجنده استر نیز به طور گسترده برای جداسازی انواع کانی ها و سنگ های سیلیکاتی مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از این تحقیق مقایسه الگوریتم های نقشه بردار زاویه طیفی و انطباق سیمای طیفی در تفکیک واحدهای سنگی کمپلکس افیولیتی نیریز بر پایه دسته داده های کالیبره شده SWIR و TIR استر است. طیف نمونه های صحرایی که به وسیله دستگاه های تجزیه طیفی (ASD) و طیف سنجی فروسرخ تبدیل فوریه (FTIR) اندازه گیری شده اند، به عنوان عضوهای انتهایی در این الگوریتم ها به کار رفته اند. مقایسه نتایج الگوریتم های نقشه بردار زاویه طیفی و انطباق سیمای طیفی با نقشه های زمین شناسی منطقه و مشاهدات میدانی و با استفاده از ماتریس آشفتگی، نشان داد که به دلیل حذف پیوستار و در نتیجه نرمال شدن سیماهای طیفی، الگوریتم انطباق سیمای طیفی دارای دقت بیشتری برای بارزسازی واحدهای سنگی هارزبورژیت ـ لرزولیت، هارزبورژیت ـ دونیت، گابرو، مرمر، دیاباز و رادیولاریت بدون بارزشدگی رخنمون های اطراف است، در حالی که الگوریتم نقشه بردار زاویه طیفی بخش های عمده ای از رسوبات دریاچه ای، آبرفتی، واریزه های کوهرفتی و زمین های کشاورزی را همراه با این واحدهای سنگی بارز می کند. به علاوه، نتایج نشان داد که به دلیل متمرکز شدن رفتار طیفی نمونه های سنگی منطقه در محدوده SWIR، این داده ها بهتر از داده های TIR توان جداسازی انواع واحدهای سنگ شناختی را دارند.
تاثیر پوشش گیاهی بر پایداری شیبها
حوزههای تخصصی:
مکان یابی سکونتگاه های خدماتی برتر بر اساس فن ارزشیابی مشارکتی در شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت اجتماعی، با وجود جذابیت ، در بخش اعظم توسعه ی روستایی به دلیل نبود روش های عملی مؤثر، هنوز در سطح ایدئولوژیکی، ایده آلیستی و شعاری تبلیغاتی مانده است.این در حالی است که یکی از ضرورت های توسعه ی روستایی، اجرای طرح هایی است که از بالاترین سطح پذیرش اجتماعی برخوردار باشد. ازجمله ی این طرح ها، مکان یابی و تجهیز سکونتگاه های خدماتی برتر در سطوح منظومه ،مجموعه و حوزه هاست. روشن است که به دلیل تعدد و پراکندگی شدید روستاها، تا کنون توجه کافی به الگوسازی مشارکت جامعه ی روستایی در ارتباط با موضوع مطالعه نشده است.در این تحقیق با کاربرد فرایندی عملی مرکب از الگوهای محیطی و اجتماعی،نخست سکونتگاه های مناسب از نظر شرایط محیطی شناسایی شد. سپس در قالب روش ارزشیابی مشارکتی از میان 339 روستای دارای بیش از بیست خانوار جمعیت و پنج نقطه ی شهری درشهرستان مشهد،54 سکونتگاه برتر برگزیده شده اند. سطح مرکزیت آن ها منطبق بر قوانین مصوب به ترتیب شامل دو منظومه ی قوی( مشهد و مشهدقلی)، چهار منظومه ی ضعیف(شاندیز،رضویه،طوس سفلی و طرقبه)،پنج مجموعه ی قوی(دوست آباد،نوده،گرجی سفلی،آبروان و تپه سلام)، هفده مجموعه ی متوسط و ضعیف،دوازده حوزه ی قوی وچهارده حوزه ی ضعیف تعیین شده اند.
ارزیابی توانمندی ها و کاربری های ژئومورفوسایت ها (مطالعه موردی: ژئومورفوسایت های شهرستان طبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم، شاخة جدیدی از گردشگری مسئولانه است که با هدف حفاظت از میراث زمین و همچنین ارتقای سطح زندگی جوامع بومی، حفظ ارزش های فرهنگی و توسعة اقتصادی، بر استفاده از جاذبه های زمین شناختی و ژئومورفولوژیکی تأکید می کند. مجموعة میراث ژئومورفولوژیکی، فرهنگی و گردشگری ژئوتوریسم، در قالب مکان هایی نمایان شده است که به عنوان ژئومورفوسایت از آن ها یاد می شود. شهرستان طبس با وجود فرایند های مختلف زمین شناسی، مجموعة متنوعی از این ژئومورفوسایت ها را در خود جای داده است. به دلیل قرارگیری منطقة طبس بین دو ناحیة بزرگ کویری ایران (دشت لوت و کویر مرکزی)، مناطق کویری و بیابانی طبس تقریباً در حاشیه قرار گرفته است و بسیاری از توانمندی های آن هنوز به صورت علمی بررسی نشده است. در این پژوهش، بنا بود تا ضمن شناسایی مناطق ژئوتوریستی شهرستان، ژئومورفوسایت های منطقه نیز شناسایی شوند؛ براساس مجموعه ای از ارزش های علمی، حفاظتی و گردشگری ارزیابی شوند و سپس با توجه به کاربری های متناسب با گردشگری و توسعة اقتصادی، اولویت بندی شوند. پس از جست وجوهای گوناگون، درنهایت 50 ژئومورفوسایت برای ارزیابی انتخاب شدند و از بین روش های ارزیابی ژئومورفوسایت ها، از روش GAM استفاده شد. در ارزیابی کلی ژئومورفوسایت های شهرستان، ژئومورفوسایت های «رخنمون های درنجال»، «سرزمین سیاه» و «مخروط افکنه های شتری»، به عنوان بهترین ژئومورفوسایت ها برای کاربری های ژئوتوریستی تعیین شدند و می توان آن ها را به عنوان یک کالای اقتصادی به گردشگران ارائه کرد. ضمن اینکه حفاظت میراث زمین در طبس به صورت بالفعل صورت نمی گیرد و از منظر اقتصادی و اجتماعی، جامعة بومی طبس، سهم بسیار اندکی در گردشگری دارد.
جمعه پارک بازار؛ الگویی نوین در راستای به روزشدن بازارهای سنتی (مطالعه موردی :جمعه پارک بازار شهر لنگرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارک بازار پدیده ای جدید در عرصه شهر و برنامه ریزی شهری است که در آن، بازار و فضاهای تجاری در درون مجموعه ای بزرگتر، متشکل از پارک و فضاهای سبز تفریحی واقع شده است. مجموعه پارک بازار لنگرود در حاشیه این شهر، در استان گیلان واقع شده است. در این مجموعه، علاوه بر فعالیت روزانه واحدهای تجاری درون آن، هر هفته در روز جمعه، بازاری ویژه به نام «جمعه پارک بازار» نیز دایر می شود که موضوع اصلی این پژوهش است. روش پژوهش از نوع مطالعات توصیفی تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز آن، از برداشت های میدانی و مصاحبه با فروشندگان و مراجعه کنندگان به جمعه پارک بازار و بازارهای سنتی استخراج شده است. در مجموع با 923 نفر از فروشندگان و خریداران مصاحبه (شفاهی و پرسش نامه) به عمل آمده و روش نمونه گیری هم، تصادفی ساده بوده است. برای پاسخ به سؤال های پژوهش، هم تحلیل کیفی و هم آزمون های آماری به کار گرفته شده است که از آزمون کای دو، برای بررسی استقلال متغیرها و از ضریب همبستگی اسپیرمن، برای به دست آوردن رابطه بین متغیرها استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که جمعه پارک بازار با وجود برخی شباهت ها با بازارهای سنتی، تفاوت های اساسی و آشکاری نیز با این بازارها دارد. همچنین بین دو متغیر، میزان رضایت مندی مردم از بازارهای سنتی و تعداد دفعات مراجعه آنها به جمعه پارک بازار، رابطه معنادار و معکوسی حاکم است و این بدان معناست که با کاهش میزان رضایت مندی مردم از بازارهای سنتی، شمار دفعات مراجعه آنها به جمعه پارک بازار افزایش می یابد. مجموع این عوامل حاکی از آن است که جمعه پارک بازار، به سبب ویژگی های ارزشمند خود می تواند نویدبخش الگویی نوین برای به روزشدن بازارهای سنتی و پیشرفتی مطابق با انتظارهای و نیازهای زمان باشد.
ژئومورفولوژی اقلیمی ایران شواهد ژئومورفولوژیک دگرگونیهای اقلیمی در ایران طی بیست هزار سال گذشته
حوزههای تخصصی:
مساکن شبانی در گیلان(ایران شمالی)
حوزههای تخصصی:
بررسی الگوهای گردش جوی روزهای همراه با بارش برف سنگین در غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره ی سرد سال، ریزش برف سنگین باعث بروز مشکلات و خسارات زیادی می شود. وسعت خسارات ناشی از ریزش برف های بسیار سنگین در بخش های مختلف پیامدهای دارد، از جمله تخریب ساختمان ها و تاسیسات، اختلال در بخش هایی نظیر حمل و نقل و توزیع سوخت و انرژی در فعالیت های بخش صنعتی و کشاورزی. همچنین، وقوع پدیده ی یخبندان در چنین شرایطی باعث تشدید خسارات می شود. در دوره ی سرد سال، لزوم شناخت و آگاهی از مکانیسم تشکیل چنین پدیده ای، که ریشه در الگوهای گردش جوی در مقیاس سینوپتیکی دارد، می تواند نقش موثری در مدیریت خطر و بحران داشته باشد. هدف اصلی این مطالعه شناسایی الگوهای گردش جوی مربوط به روزهای همراه با ریزش برف سنگین در حوضه های غرب ایران است. در این مطالعه، روزهایی را که حداقل 15 سانتیمتر برف طی 24 ساعت داشتند و ریزش برف در سطح فراگیری گزارش شده بود به منزله ی روز با ریزش برف سنگین انتخاب شد. سپس، برای شناسایی و طبقه بندی الگوهای گردشی مربوط به روزهای فوق، داده های روزانه مربوط به تراز 500 هکتوپاسکال و فشار تراز دریا ی روزها مذکور از مرکز داده های NCEPتهیه شد. برای طبقه بندی الگوهای روزهای همراه با برف سنگین از روش تحلیل مولفه های اصلی و خوشه بندی استفاده شد. سرانجام، الگو های گردش اصلی ریزش برف سنگین در منطقه ی مطالعه شناسایی شد. الگوهای به دست آمده می تواند در امر پیش بینی روزهای همراه با برف سنگین کارایی داشته باشد.
تحلیلی آماری بر یخبندان های ایران زمین
حوزههای تخصصی:
حالات دما، نوع تأثیر آن بر محیط را تعیین می کند. یکی از حالات بسیار مهم، قابل توجه و مؤثر دما، که به عنوان یک مخاطره جوی به شمار می آید، پدیده یخبندان است. یخبندان به لحاظ تاثیر بر فعالیت های اقتصادی و حیاتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به منظور تحلیل آماری یخبندان در ایران، داده های شبکه ای دمای کمینه روزانه ایران، از پایگاه داده اسفزاری ویرایش نخست بهره برداری شد. این داده ها دارای تفکیک زمانی روزانه از 01/01/1340 تا 11/10/1383 (15992 روز) است. تفکیک مکانی داده ها 1515 کیلومتر ( 7187 یاخته ) است. بدین ترتیب داده های شبکه ای دمای کمینه ایران آرایه ای به ابعاد 7187 15992 و با آرایش گاه جای چیده شد. کلیه تحلیل ها بر روی این آرایه انجام شده است. به منظور تحلیل یخبندان ها و بر اساس آستانه صفر درجه سلسیوس روزهای یخبندان و مشخصات توصیفی، آماری و ترسیمی آن ها از میان سطر ها و ستون های آرایه تولید شده استخراج گردید. برای به کار گیری روش ها و دستیابی به اهداف این تحقیق از نرم افزارهای سورفر و متلب استفاده شد. تحلیل سری زمانی متوسط دما در روزها و یاخته هایی که در آن ها یخبندان رخ داده است، نشان داد که کل روزهایی که یخبندان در آن ها رخ داد 9224روز از 15992 روز بوده است. رفتار نوسانی قوی و روند افزایشی ضعیف و نیز ظهور یک جهش رو به بالا از نیمه دوم دوره آماری از ویژگی های این سری زمانی است. الگوی نوسانی مشابه میانگین دمای یخبندان ها ولی فقدان روند معنی داری بر سری زمانی پهنه های زیر یخبندان حاکم است. کرانه های دریای عمان و بخش هایی از خلیج فارس در استان هرمزگان طی دوره آماری مورد بررسی فاقد یخبندان بوده اند. نواحی مرتفع دارای یخبندان هایی با دمای پایین و نواحی کم ارتفاع یخبندان های با دماهای بالاتر را تجربه می کرده اند؛ اما بررسی های آماری رابطه قوی تری برای عرض جغرافیایی نشان داده است. میانگین تعداد روزهای یخبندان در ایران بین صفر و 145روز قرار دارد. تعداد روزهای یخبندان در ایران با ارتفاعات رابطه قابل توجهی دارد. به منظور بررسی شدت یخبندان از نمایه چندک ها بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که شدت یخبندان ها از دو متغیر مکانی ( ارتفاع و عرض جغرافیایی) تبعیت بیش تری داشته اند.