فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۶۱ تا ۵٬۳۸۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
رشته کوه بینالود یک سیستم چین خورده ی تراستی است که در شمال شرق ایران واقع شده و جزو کوهستان های خشک و نیمه خشک کشورمحسوب میشود.دامنه های این رشته کوه به دلیل شرایط متفاوت لیتولوژیکی و مقاومت سنگها دربرابرهوازدگی و فرسایش ،ویژگیهای اقلیمی و تغییرات شدید آنتروپوژنیک ازجمله کاربری اراضی،از موقعیت مناسبی جهت وقوع مخاطرات ژئومورفولوژیکی از نوع ناپایداریهای دامنه ای می باشد بطوریکه این ناپایداری ها ازرخدادهای مکرری هستندکه تهدید بلقو ه ای در زندگی، تجهیزات ، امکانات و راه های مواصلاتی و شبکه حمل و نقل در محدوده مورد نظر به شمار می آیند.روش مورداستفاده دراین پژوهش،تحلیلی و سیستمی است و به امکان سنجی خطر وقوع ناپایداریهای دامنه ای می پردازد. در این راستا به منظور شناخت عوامل موثر در بروز ناپایداریهای محدوده مورد مطالعه،11متغیراصلی نظیر،میزان شیب،جهت شیب لایه های زمین شناسی، واحدهای لیتولوژی، فاصله از گسل ، کاربری و پوشش زمین ، خطوط همبارش وسایر عوامل... برمبنای نقشه های پایه توپوگرافی 25000/1و نقشه های زمین شناسی 1:100000 و نقشه پوشش و کاربری زمین 1:50000 منطقه در سطوح مختلف مورد پژوهش قرارگرفت.در ادامه حوضه های هیدرولوژیک درقلمرو مطالعه مشخص شدکه مجموعاً33 حوضه آبریز شامل 23 حوضه در دامنه شمالی و 10 حوضه آبریز در دامنه های جنوبی شناسایی شد.سپس بررسی متغیرها در منطقه بینالود به شکل زمین مرجع انجام گرفت ومدلسازی های جانبی تحلیل فضایی، در نرم افزار GIS تنظیم شدند لذانقشه های عامل تولید شده،با روش ANP ارزیابی و با زیر نرم افزارجانبی expeart choice به شکل معیار های اصلی و زیر معیارها مورد وزن دهی قرار گرفته وسرانجام این نقشه هادر نرم افزار GIS بامنطق فازی و عملگرجمع فازی،با چهار درجه خطر کم ، خطر متوسط ، خطر زیاد ، و خطر بسیارزیاد مورد همپوشانی و پهنه بندی قرارگرفتند.طبق نتایج حاصل ازاین پژوهش شیب موثرترین عامل در بروز ناپایداری های دامنه ای در هردوسوی دامنه های بینالودشناخته شد و با توجه به جنس سازند زمین شناسی بیشترین تکرار فراوانی لغزش ها در دامنه های فیلیتی و سیلتی دامنه ی شمالی بینالود،وریزش ها در مارن های آتشفشانی دامنه های جنوبی رخ میدهدو بهترین راهکار مدیریت محیطی در جلوگیری و کاهش اثرات سوء خطر ناپایداری های دامنه ای رشته کوه بینالود ، تعیین پهنه های آسیب پذیرازخطر،آمایش سرزمین و استخراج قابلیت اراضی وجلوگیری از تغییرکاربری زمین بر مبنای نتایج مستخرجه می باشد .
دگرگونی های پوشش گیاهی زاگرس
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی حوضه آبخیز بیاضیه به منظور تغذیه مصنوعی آب های زیرزمینی با استفاده از روش AHP و تکنیک GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران سرزمینی است خشک با نزولات جوی بسیار کم بهطوریکه میانگین بارش آن کمتر از یک سوم متوسط بارندگی در سـطح دنیاست. امروزه با افزایش جمعیت کشور و به تبع آن افزایش تقاضا برای مواد غذایی بهرهبرداری از منابع آب، بویژه مابع آب زیرزمینی بسیار بیشتر از گذشته شده است بطوری که این میزان مصرف بیشتر از میزان تغذیه منابع آب زیر زمینی میباشد، به سخن دیگر ورودی منبع از خروجی آن کمتر شده است لذا میبایست این کمبود منابع آب زیر زمینی جبران گردد. هدف از این پژوهش پهنهبندی حوضه آبخیز بیاضیه مـیباشد. فرایند تحلیل سلسلهمراتبی یکی از کارآمدترین تکنیکها و جامعترین سیستمهای طراحی شده برای تصمیمگیری با معیارهای چندگانه است. این تکنیک امکان فرموله کردن مسائل پیچیده را به صورت سلسلهمراتب فراهم میسازد و همچنین امکان در نظر گرفتـن معیارهای مـختلف کمی و کـیفی را در مسأله فراهم میآورد. برای اطمینان حصول نتیجه نهایی، لایه پتانسیل منطقه مطالعاتی به سه روشRaster Calculator، Weighed Overlay و Weighted Sum تهیه شده است. نتایج نشان میدهد که در بین سه روش فوقالذکر روش Raster Calculator حداکثر پهنه را به طبقه پتانسیل بالا و در مقابل روش Weighed Overlay حداقل پهنه را به طبقه پتانسیل بالا اختصاص داده است. اما روش Weighted Sum حدفاصل بین دو روش قبلی است و نتایج حاصل از آن از اطمینان بالاتری برخوردار است. در این میان پهنه پتانسیل بالا بیشتر منطبق بر رسوبات آبرفتی درشت دانه و منطبق بر مناطقی میباشدکه دارای بیشترین میزان تراکم آبراهه میباشد و پهنه بدون پتانسیل یکی منطبق بر حداکثر ارتفاعات که دارای کمترین میزان نفوذ و شیب زیاد میباشد و دیگری منطبق بر مناطق کم ارتفاع میباشد که این مناطق دارای رسوبات تبخیری و گـچی بوده و مـیزان درجه حرارت در آن زیاد مـیباشد. نتـایج حاصل از این پژوهش میتواند در مدیریت محیط منابع آب زیرزمینی مثمر ثمر بوده و همچنین در طرحهای بهرهبرداری بهینه از منابع آب منطقه و جلوگیری از بهرهکشی بیش از توان آنها سازنده باشد.
پایش جابجایی ریگ و برخان های غرب لوت (پشوئیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهمترین ویژگی تپه های ماسه ای، پویایی و حرکت جانبی آن ها است که بخشی از آن ها کانون های بحران و تهدیدکننده حریم مراکز مسکونی، شهری، روستایی، اقتصادی، نظامی و شریان های ارتباطی هستند. در منطقه موردمطالعه که در روستای پشوئیه از توابع بخش شهداد، در شرق شهر کرمان و در بیابانی در ضلع غربی گسل نایبند قرارگرفته است، ریگی نسبتاً متحرک و تعدادی برخان منفرد قرار دارد که در حدفاصل آن ها بر اثر سیلاب در دوره های مختلف سله هایی بسته شده و ریگ و برخان ها نسبت به آن ها در حال حرکت و جابجایی اند. در این تحقیق با استفاده از این سله ها و مقایسه آن ها با عکس های هوایی سال های مختلف، میزان حرکت ریگ و برخان ها نسبت به سله ها اندازه گیری و مقایسه شده است. با استفاده از عکس های هوایی ( مقیاس 1:55000، سال 1334، مقیاس 1:20000 سال 1348و مقیاس 1:40000، سال 1374) و تصاویر ماهواره ای گوگل ارث مربوط به سال 2005، میزان جابجایی ریگ و برخان ها، با در نظر گرفتن شاخص سله و نیز با بررسی گلبادهای منطقه در دوره های زمانی مختلف، موردبررسی و مقایسه قرار گرفت. از این پژوهش نتیجه حاصل گردید که ریگ مورد نظر به سمت جنوب و جنوب شرق در حال جابجایی است و بر اساس مطالعات میدانی به عمل آمده میزان حرکت برخان دوم 96 متر و برخان اول 135 متر محاسبه شد. نتایج حاصل از مطالعه ی زمان ایجاد سله و میزان جابجایی برخان ها نسبت به آن، یافته های فوق را تائید کرده است. ضمناً نتایج تحقیق نشان می دهد که سله های ناشی از سیلاب ها در منطقه به غیر از محاسبه میزان حرکت ماسه می توانند زمان ایجاد سیل در منطقه را نیز مشخص نمایند که با توجه به جابجایی سالانه برخان های منطقه، سال بارش و سیلابی شدن منطقه، مربوط به سال 1994 می باشد.
بررسی موقعیت ژئواکونومیکی حوزه ی دریای خزر
حوزههای تخصصی:
دریای خزر به عنوان یکی از بزرگ ترین و غنی ترین دریاچه های جهان و همچنین به لحاظ داشتن منابع عظیم انرژی (نفت و گاز) و هم به علت موقعیت ژئواستراتژیکی از گذشته های دور، در نظام جهانی و منطقه ای دارای اهمیت فراوانی بوده است. این اهمیت بخصوص پس از فروپاشی شوروی در 1991 و پیدایش واحدهای سیاسی به عنوان بازیگران جدید در حوزه ی این دریا دو چندان شده است. زیرا قدرت های جهانی و منطقه ای، این دریا را به دلیل دارا بودن منابع انرژی فراوان و موقعیت جغرافیایی و اهمیتی که از نظر ژئواکونومیکی دارد، آن را در کانون توجهات مهم منطقه ای و جهانی خود قرار دادهاند. توانمندی های تولید انرژیی (نفت و گاز) کشورهای حاشیه ی خزر و چگونگی انتقال آن به بازار مصرف جهانی با توجه به محصور بودن این کشورها و همچنین نبود یک رژیم حقوقی در خصوص چگونگی استفاده از منابع بیولوژیکی و انرژی و غیره دریای خزر و اختلاف دیدگاه های کشورهای این حوزه، موجب ظهور ژئوپولیتیک جدیدی در انتقال نفت و گاز (معبر انرژی) شده که در تجزیه و تحلیل هر یک از راه های انتقال، معایب و مشکلات آنها کاملاً آشکار شده است. در مقابل جایگاه و اهمیت ژئواکونومیکی ایران، به عنوان مهمترین، امن ترین و نزدیک ترین و با صرفهترین مسیر انتقال انرژی آسیای مرکزی و قفقاز کاملاً مشخص می شود. در ادامه این مقاله، مسأله بازگشت ژئوپولیتیک آسیای مرکزی پس از چند دهه و تبعات آن برای ایران، بطور مختصر مورد بررسی قرار می گیرد.
نقش دانش بومی در کاهش آسیب های محیطی نواحی روستایی
حوزههای تخصصی:
جغرافیای اجتماعی تجلی گاه تعامل میان دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند تخصص گرایی و کاربردی نمودن علم از مهمترین راهکارهای توسعه در قرن بیستم به شمار می رود، اما از سوی دیگر، ارتباط منطقی بین علوم با توجه به فرایند رو به گسترش پدیده جهانی شدن، ضرورتی دوباره یافته است.دو دهه پایانی هزاره دوم را می توان شروع نگرشی تازه بر علم دانست. با وجود نوآوری، از نظریه تا عمل، جامعه علمی به این باور رسید که حتی مدرنیسم و مدرنیته نیز پاسخگوی تحولات به سرعت رو به رشد جامعه انسانی نیست. شاید هم بدین نیاز بود که مفاهیم و مکتبهای جدیدی چون پست مدرنیسم، بازساخت، پارادایم و ... پا به عرصه حیات نهادند و بر مضامین و نظریه های پیشین نظیر کارکرد وساختار گرایی، هرمونوتیک و ... با نگاهی نو نگریستند. در این میان، درک و قبول گردیدکه تخصص گرایی، در عین حال که علم را دقیقتر و ژرفتر کرده است، اما رویکرد پیوندی و تعاملی رشته های گوناگون علوم به یکدیگر، در قالب فلسفه علم، به منزله رهیافت جدید است. چنین ارتباط و همکاری تنگاتنگ، که می توان به دیده قرارگیری علوم در جریانهای دیالوگی و دیالکتیکی به آن نگریست، سبب نوزایی و شکل گیری شاخه های علمی در چارچوب مفهومی "بین رشته ای" گردید و مفاهیمی نظیر "توسعه پایدار"، "توسعه همه جانبه"، "محلی- جهانی" و ... کار آمدی خود را نشان داد. دانش جغرافیا به لحاظ گستردگی قلمرو علمی خود و این که تنها دانشی است که روابط متقابل جامعه انسانی و محیط طبیعی در جریان دیالکتیکی و بازتاب مکانی- فضایی آن در سطوح خرد و کلان را محور اصلی کار خود قرار داده است، نقش آفرینی شایسته ای در این نوزایی دارد. در این میان، جغرافیای اجتماعی به عنوان پلی میان دیدگاههای جامعه شناختی و جغرافیاشناختی، یکی از مظاهر چنین تعاملی شناخته می شود.
روند شاخص های حدی دما و بارش در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به تغییرات اقلیمی در سال های اخیر به علت پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و خسارات مالی مربوط به رویدادهای حدی جوی اهمیت زیادی پیدا کرده است. در اکثر مطالعات توجه به تغییر اقلیم فقط درصدد آشکارسازی روندهای پتانسیلی یا نوسانات در متوسط طولانی مدت علائم اقلیمی است؛ اما مطالعه تغییرپذیری و تغییر رفتار رویدادهای حدی جوی نیز مهم می باشد. برای بررسی رویدادهای حدی، شاخص های اقلیمیحدی برای داده های سطح زمین به وسیله گروه کاری آشکارسازی تغییر اقلیم سازمان هواشناسی جهانی و کمیته اقلیم شناسی و برنامه تحقیقاتی تغییرپذیری اقلیم و قابلیت پیش بینی معرفی شده است. در این مقاله روند این شاخص های حدی بر اساس سریهای زمانی روزانه دما و بارش ایستگاه تهران در دوره آماری 2003 ـ 1951 مطالعه شده است .علاوه بر این، توزیع دنباله های حدهای گرم و سرد و کاربرد شاخص ها در موارد مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که شاخص های FD و ID یا شاخص های حدهای سرد روند کاهشی محسوسی دارند. از طرف دیگر روند دمای حداقل و دمای متوسط روزانه کاملا افزایشی است و شیب مثبت دارد. این در حالی است که روند افزایشی دمای حداکثر شیب کمتری دارد. روند افزایشی حدهای گرم مانند T40 (دماهای حداکثر بالاتر از 40 درجه)، شاخص CDDو GDDو روند کاهشی HDD و DTR نیز در همه مدل های بکار گرفته شده در این مقاله بارز میباشد. شاخص های حدی بارش نیز روند کاهشی با شیب بسیار کم را نشان می دهد. توزیع دنباله های سری های زمانی، دمای حداقل و دمای متوسط هماهنگی زیادی با هم دارند و هر دو گرمایش متقارنی را نشان می دهند. از نتایج این تحلیل می توان سناریوهایی برای مطالعه موردی مناطق مختلف در زمان وقوع رویدادهای حدی اقلیمی ارائه و پیشبینی کرد.
نقش قنوات در هویت بخشی به شهرهای ایرانی – اسلامی؛ مورد مطالعه شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت مکانی پیوند نزدیکی با هویت شخصی دارد وآشنایی زیاد موجب ایجاد حس مکان میگردد که خود انطباق محیط یا ساختارهای فرهنگی توانایی های احساسی وذهنی را در بر دارد.همدان شهری با هسته های اولیه زیستی است و «قنوات»اصلی ترین هسته شهر بوده است.نقش قنوات در گذشته در آبرسانی وآبادانی شهر از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.متاسفانه طی توسعه شهری وافزایش ساخت وسازها واز بین رفتن باغات درون شهر ومزارع اطراف،بخشی از هویت شهر به نام«قنات»به دست فراموشی سپرده شد.قنوات در شهر همدان به عنوان یک شاخصه است به گونه ای هویت بخش ومتمایزکننده محلات از سایر محلات جدید شهر است.اصطلاح«حس مکان» دراینجا مصداق می یابد،مدیریت این حس مکان وحفظ این احساس امنیت،تعلق وخاطره انگیزی رسالت ماست.اجزا شکلی «معنی» به عنوان یکی از معیارهای اصلی شهر مطلوب «ساختار» و«هویت» هستند.ساده ترین شکل معنی به مفهوم محدود این واژه کلی،هویت است. در این نوشتاربا استفاده ازروش کتابخانه ای،میدانی و منابع معتبر ابتدا به کنکاش در معنی و مفهوم هویت، اهمیت نگرش به جهان در رابطه با هویت و اهمیت آن در آثار انسانی پرداخته و در ادامه به بررسی قنوات شهر همدان به عنوان یک عنصرهویتی- فرهنگی وعوامل این هویت بخشی می پردازد. هدف اصلی تحقیق حاضر تعیین چارچوب فکری برآمده از قنوات در هویت بخشی به شهر همدان و روش تحقیق ماهیتی توصیفی-تحلیلی است از یافته های این پژوهش می توان به تاثیر قنات ها در هویت بخشی به شهر همدان اشاره نمود. این نوشتار در خاتمه بازگشت به خویشتن و توجه به ویژگیهای بومی و ملی و اهتمام در کالبدی نمودن آنها در معماری و شهر سازی را، راه دستیابی به هویتی پایدار می داند.
تأثیر اعضای خالص انتخاب شده با تصاویر ETM+ و IKONOS در دقت جداسازی طیفی با الگوریتم خطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تصاویر با قدرت تفکیک مکانیِ کم یا متوسط، مانند ETM*، پیکسل ها به اندازه ای هستند که پدیده های مختلفی درون یک پیکسل قرار می گیرند و سبب ایجاد پیکسل های مختلط یا ناخالص می شوند. به منظور استخراج اطلاعات از پیکسل های مختلط، به کارگیری روش هایی که توان استخراج اطلاعات درون پیکسل را داشته باشند، امری لازم و ضروری است. روش تجزیه طیفی خطی از جمله همین روش هاست. نتایج حاصل از تجزیه طیفی، وابستگی های زیادی به اعضای خالص انتخاب شده دارد. تا کنون روش های فراوانی برای انتخاب اعضای خالص از تصویر ارائه شده اند. در تحقیق حاضر دو روش ـ (الف) مبتنی بر شناسایی هندسی اجزا (استفاده از تصویر)، و (ب) تصویر با قدرت تفکیک مکانی بالا (تصاویر IKONOS) ـ برای انتخاب پیکسل های خالص مورد استفاده قرار گرفت و اعضای خالص پوشش گیاهی و اراضی بایر و سطوح نفوذناپذیر از تصویر استخراج گردیدند. ارزیابی صورت گرفته بر روی نتایج حاصل از روش های مختلف انتخاب اعضای خالص، نشان می دهد که روش استفاده از تصویر با قدرت تفکیک مکانی بالا ـ IKONOS ـ برای انتخاب اعضای خالص سطوح نفوذناپذیر با اختلاف 01/0 و اراضی بایر با اختلاف 02/0 نسبت به تصویر مرجع، نتایج بسیار مناسبی را در مقایسه با روش استفاده از تصویر به همراه داشت. نتایج حاصل از انتخاب اعضای خالص پوشش گیاهی در هر دو روش انتخاب اعضای خالص (با اختلاف 03/0 در تصویر IKONOS و 02/0 در تصویر ETM+ نسبت به تصویر مرجع) تقریباً برابر و پذیرفتنی اند.
فراتحلیلی بر مطالعات گردشگری روستایی در ایران: پژوهشی درچارچوب روش شناسی کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش تلاش می شود تا شناخت جامعی از مجموعة راهکارها و راهبردهای برنامه ریزی و مدیریت توسعة گردشگری روستایی در ایران، به دست آورده شود. سپس، با بهره گیری از مشارکت متخصصان، دیدگاه های مختلف در این زمینه شناسایی و دسته بندی شود و گامی فراتر از مجموعة تحلیل های ارائه شده برداشته شود.
روش: در چند دهة گذشته، گردشگری روستایی به عنوان یکی از برجسته ترین بخش های فعالیتی برای متنوع سازی و بازساخت مطلوب اقتصاد روستایی موردتوجه اندیشمندان و برنامه ریزان توسعه قرار گرفت. این موضوع از آغاز دهة 1380 هجری شمسی، به تدریج وارد ادبیات علمی- دانشگاهی کشور به ویژه رشتة جغرافیا شده است؛ اما در سطوح اجرایی توسعة روستایی به عنوان راهبردی برای توسعة اقتصاد نواحی روستایی، هنوز موردتوجه قرار نگرفته است. این پژوهش با بهره گیری از روش شناسی کیو، نخست برپایة نتایج پژوهش های گردشگری روستایی در ایران و تجزیه وتحلیل فضای گفتمانی موجود، شناخت جامعی از مجموعة راهکارها و راهبردهای برنامه ریزی و مدیریت توسعة گردشگری روستایی در ایران به دست داده است.
یافته ها: یافته های پژوهش برپایة تحلیل عاملی کیو بیانگر سه دیدگاه درزمینة برنامه ریزی و مدیریت توسعة گردشگری روستایی در ایران است. دیدگاه نخست، دارای ویژگی های «نهادگرا، جامع نگر، یکپارچه نگر، مشارکت گرا، و جامعه محور» است و تأکید زیادی بر برنامه ریزی توسعة گردشگری روستایی دارد. دیدگاه دوم، «محیط زیست نگر- حفاظت گرا، و یکپارچه نگر» است و بیشتر بر مدیریت توسعة گردشگری روستایی در ابعاد مختلف تأکید دارد و دیدگاه سوم، دارای ویژگی های «مشارکت گرا، حمایتگر- تسهیلگر، و حفاظت گرا» است که بر برنامه ریزی کاربری زمین تأکید دارد و درزمینة مدیریت توسعة گردشگری، حفاظت از اراضی روستایی دربرابر تغییرات غیراصولی را در دستور کار خود قرار می دهد.
محدودیت ها/ راهبردها: جلب مشارکت واقعی متخصصان برای مشارکت در روش شناسی کیو زمان بر و دشوار است.
اصالت و ارزش: پس از گذشت یک دهه از سابقة مطالعات گردشگری روستایی در ایران، این پژوهش به کشف الگوهای تفکر درزمینة گردشگری روستایی کمک می کند و انتظار می رود که شرایط لازم برای نگریستن به همة ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و محیطی (طبیعی، انسان ساخت) توسعة گردشگری روستایی از زاویه های دید گوناگون فراهم گردد تا به این وسیله بستر مناسب برای پرداختن به توسعة گردشگری روستایی یکپارچه درراستای توسعة پایدار روستایی پدید آید.
تعیین جهات بهینه توسط شهر بر اساس پارامترهای محیطی: مورد: شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدایت و تعیین جهت رشد کالبدی شهر یکی از اصولی ترین مسائل مرتبط با مباحث توسعة پایدار با هدف بهینه سازی رشد شهر است. از آنجایی که زمین های پیرامونی شهر به ویژه در شهرهای ایران به عنوان محیط پشتیبان شهر مورد توجه اند و در عین حال، بخش بسیاری از شهرهای ایران در پسکرانة زمین های کشاورزی ایجاد شده اند؛ بنابراین توجه به تعیین جهتی برای رشد کالبدی شهر- که در آن به زمین های کشاورزی کمترین آسیب وارد شده و در ارتباط با سایر پارامترهای طبیعی چون گسل و ساختار زمین شناسی، جهت باد، سطوح آب های زیر زمین و غیره نیز بهترین شرایط را داشته باشد- یکی از مسائل مهم در مفاهیم نظری برنامه ریزی محیطی است. هدف این مقاله، بررسی و تعیین بهترین جهات رشد کالبدی شهر بابلسر بر مبنای مجموعه پارامترهای طبیعی مانند سطوح آب های زیر زمینی، گسل و ساختار زمین شناسی، زمین های کشاورزی، جهت باد و حریم آبراه است. برای تعیین جهت بهینة رشد کالبدی شهر بابلسر، از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP و ELECTRE استفاده شده است. در این روش ها پنج گزینه یعنی محور غربی، شرقی، جنوبی، جنوب شرقی و جنوب غربی بر مبنای شاخص های پنج گانه بررسی شده اند. نتایج محاسبات نشان می دهد دو محور غربی و شرقی بیشترین اولویت را جهت هدایت رشد کالبدی شهر بابلسر دارند.
فرآیند تعیین نظام کاربری اراضی وسیع استحصال شده ناشی از انتقال کاربری های ناسازگار مطالعه موردی؛ پادگان قلعه مرغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم سال های اخیر در حوزه شهرسازی کشور، بحث انتقال کاربری های ناسازگار به خارج از بافت های مسکونی است. این کاربری ها که اغلب شامل انواع کارخانجات ، پادگان ها، کشتارگاه ها و زندان ها می شود، در طی حضورشان در بافت های مسکونی، مشکلات ایمنی، زیست محیطی و اجتماعی متعددی را برای ساکنان ایجاد می کنند. مطالعات اولیه نشان می دهد در حال حاضر در کشور ما حداقل جهت تعیین نظام کاربری این اراضی سازوکاری روشن، واضح و مصوب وجود ندارد و مطالعه های محدودی که در حال اجرا است بر اساس سازوکارهای غیر رسمی، غیر واحد و غیر مصوب پیش می رود. پژوهش حاضر با مدنظر قرار دادن این نقص با هدف تعریف ساز وکاری واضح، واحد و مشخص که با توجه به ویژگیهای مختص هر سایت و منطقه واقع در آن باشد، از طریق شیوه پژوهشی تحلیلی- کاربردی فرآیندی را برای تعیین نظام کاربری این گونه اراضی ارائه می نماید. این فرآیند که در قالب پنج بخش نیاز سنجی، قابلیت سنجی، تعدیل سازی، نظام سازی و منطبق سازی تعریف شده، بر اساس روش گردآوری اطلاعات، ساختارسازی و منطبق سازی، با کمک منابع مطالعاتی محدود موجود پیشنهاد گردید. در نهایت این فرآیند در سایت پادگان قلعه مرغی واقع در منطقه 19 شهر تهران در راستای الزامات طرح جامع (1385) و طرح تفصیلی تهران پیاده شد و نظام کاربری پیشنهادی اراضی سایت پیشنهاد گردید.
رابطه ی حالات بارش با حالات دمای روزانه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای مطالعاتی در اقلیم شناسی، شناخت روابط عناصر اقلیمی است. در این راستا روش های پرشماری به کار گرفته شده است. یکی از این روش ها، به کارگیری دانش احتمال برای ردیابی روابط عناصر اقلیمی می باشد. هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه ی حالات دمایی - بارشی روزانه بر اساس روش احتمال شرطی است. برای دستیابی به این هدف داده های شبکه ای پایگاه داده اسفزاری، ویرایش نخست با تفکیک زمانی روزانه، از 01/01/1340 تا 11/10/1383 که براساس 1436 ایستگاه همدید، اقلیمی و باران سنجی و با روش میانیابی کریگینگ برآورد شده بود، با تفکیک مکانی 15×15 کیلومتر و تعداد 7187 یاخته، مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس توزیع احتمال مربوط به دمای هر یاخته، چندک های دما برآورد و صدک های 25 و 75 توزیع فراوانی دما برآورد گردید. در هر یاخته، روزهایی که دمای روزانه آن کمتر از صدک 25 بود، به عنوان روزی سرد، روزهایی که دمای آن یاخته برابر یا بیشتر از صدک 75 آن یاخته بود، به عنوان روزی گرم و دمای روزانه ی هر یاخته که بین صدک 25 و صدک 75 قرار گیرد، به عنوان روزی با دمای بهینه در نظر گرفته شد. بدین ترتیب مشخصات فصلی دما در این تعریف منعکس شد. براین اساس فصول گرم، سرد و انتقالی برپایه ی مشخصات چندکی تعریف شد. بارش نیز به سه حالت بدون بارش، روزهایی که بارش کمتر از میانگین توزیع مربوط به هر یاخته رخ داده (روزهای کم باران) و روزهایی که برابر یا بیشتر از میانگین توزیع هر یاخته (پربارش) بارش تجربه کرده اند، در نظر گرفته شد. بدین ترتیب فقدان، کمبود و زیادبود بارش نیز تفکیک شد. در گام بعد فراوانی توأم رویدادهای دمایی و رویدادهای بارشی هر روز در یک ماتریس ارائه شد. سپس ماتریس احتمال توأم هریک از رویدادهای بارشی- دمایی نسبت به هریک از حالات بارشی محاسبه گردید. براین اساس احتمال وقوع هریک از طبقات بارشی در هریک از سه فصل گرم، سرد و انتقالی برای هر یاخته ی نقشه ی ایران برآورد گردید. در نهایت احتمال شرطی هریک از رخدادهای دمایی با حالت بارش برای هر یاخته محاسبه و نقشه ها و تحلیل های مربوط به هر حالت ارائه گردید. این ویژگی، حالات بارش را برای هر فصل ارائه می کند. نتایج تحقیق حاضر ضمن بیان واقعیت های اقلیمی، دستاوردهای اقلیم شناسان ایرانی را به لحاظ کمّی - احتمالاتی تأیید و ترسیم نموده است.
بیشینه ی بارش های فصل سرد در 36 درصد از ایران زمین با احتمال 40-30 درصد و روزهای بدون بارش در حدود 43 درصد از ایرانرا در بر می گیرد. در فصل گرم، حدود 97 درصد از مساحت کشور 90-50 درصد روزها و 3 درصد از مساحت، 50-20 درصد از روزها بدون بارش بوده اند. در همین فصل حدود 17 درصد از سطح کشور 60-40 درصد روزها و حدود 56 درصد از سطح کشور 40-30 درصد از روزها را با بارش کم تجربه می کرده اند. فصل های انتقالی (پاییز و به ویژه بهار)، حدود 78 درصد از مساحت ایران، 90-60 درصد از روزها را بدون بارش و 30-10 درصد از این روزها توأم با بارش های سنگین و 30-20 درصد از این روزها با بارش های کم مقدار مشخص می شوند.
توسعه یک سامانه برنامه ریزی گردشگری بر پایه مدیریت زمانی و مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری به عنوان یکی از منابع اقتصادی، به خصوص در کشورهای دارای سابقه فرهنگی و جاذبه های متعدد گردشگری مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا سامانه های توصیه گر گردشگری جهت کمک به گردشگران طراحی شده است. برنامه ریزی گردشگری قبل از اقدام به سفر، به شخص امکان بازدید بهتر و تعداد بیشتری از مکان ها را می دهد. در نتیجه انجام آن امری ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد. در برنامه ریزی گردشگری عوامل متعدد و متنوعی دخیل هستند. مدیریت زمانی و انتخاب جاذبه های گردشگری مطابق با علایق شخص از مهمترین این عوامل می باشد. در مقاله حاضر یک سامانه برنامه ریزی گردشگری مبتنی بر وب جهت کمک به گردشگران برای بازدید از جاذبه های مورد علاقه در حداقل زمان ممکن، طراحی و پیاده سازی گردید. در توسعه این سامانه از تلفیق روش های مبتنی بر سامانه حامی تصمیم گیری مکانی و توابع تحلیل مکانی استفاده شده است. معیارهای در نظر گرفته شده در آن شامل معیارهای مربوط به ژئوتوریسم و عوامل مؤثر زمین شناختی و سایر گونه های گردشگری می باشد. سامانه طراحی شده از طریق اطلاعاتی از قبیل علایق، تعداد روزها و مکان شروع حرکت گردشگر، برای هر روز به صورت جداگانه، برنامه ریزی گردشگری را انجام داده و همراه با ارائه طرح روزانه گردشگر، بهترین مسیر بین مکان های منتخب را تعیین می نماید و مدیریت زمانی و مکانی به صورت همزمان انجام می دهد. این سامانه برای مکان های گردشگری استان تهران، پیاده سازی و قابلیت های آن مورد ارزیابی قرار گرفت.
ارزیابی شاخص های اجتماعی فضاهای سبز شهری از دیدگاه شهروندان نمونه موردی: ایرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مفهوم شهرها بدون وجود فضای سبز مؤثر در اشکال مختلف آن قابل تصور نیست. پیامدهای توسعه ی شهری و پیچیدگی معضلات زیست محیطی ناشی از آن موجودیت محیط سبز و گسترش آن را اجتناب ناپذیر کرده است. فضای سبز که بخشی از سیمای شهر را شکل می دهد، به عنوان یکی از پدیده های واقعی از نخستین مسائلی است که انسان همواره با آن در تماس بوده و خواهد بود.بنابراین پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای-کاربردی ؛ فضای سبز شهری را در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، روانی و امنیتی و با روش توصیفی- تحلیلی و کمّی، با استفاده از اطلاعات و داده های اسنادی- کتابخانه ای و میدانی مورد مطالعه قرار داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که فضاهای سبز ایرانشهر علاوه بر آثار مثبتی مثل تجمعات دوستانه، برقراری ارتباطات اجتماعی شهروندان ایرانشهری، قابلیت های فرهنگی پارک ها، کاهش افسردگی و استرس و نشاط آور بودن آنها، دارای تبعات منفی مثل افزایش جرم و جنایت، فروش مواد مخدر، تجمع معتادین و افراد بزهکار و کاهش ورود زنان و دختران نیز می شوند. این آثار منفی بیشتر در پارک های ناحیه ای و محله ای مشاهده می شود.
نگاهی به ساخت های نمکی در ایران زمین
حوزههای تخصصی: