از زمان شکست ایرانیان در جنگ با روسها و شکل گیری ذهنیت عقبماندگی در ایران تا کنون، پاسخ به مسأله عقب ماندگی، علل پیدایش و نحوة رفع آن مهم ترین دغدغة جامعه و نیروهای فکری و سیاسی آن بوده است. در حالی که مجموع عوامل داخلی و خارجی مانع از نیل به موفقیت میگردید، برداشتهای متعدد و گاه متعارض از نحوة پاسخگویی به مسأله عقبماندگی، کلید اصلی این ناکامیها بود. این برداشت ها که پس از انقلاب مشروطه برای نخستین بار در تدوین قوانین و استقرار نهادهای مدنی و سیاسی به وجود آمدند، چالش هایی عمده را میان سنت و تجدد پدید آوردند.
ازآنجاکه بنیان های فلسفی تجدد، از نظر ماهوی هیچ گونه سازگاری با گفتمان سنت و فلسفه شرقی ندارد، ورود آن همراه با دیگر مظاهر تجدد به سایر جوامع ـ به ویژه در کشورهای اسلامی ـ به تضادهای اساسی منجر شده است. این امر در آغاز با استعمار همراه بود. توسعه نیافتگی جوامع شرقی نیز به تداوم سلطه پذیری و عقب ماندگی شان انجامید و مقاومت هایی از سوی نخبگان و مردمِ این جوامع، به منظور مقابله با این پدیده ها صورت گرفت که در نهایت به ایجاد تحولات اساسی و شکل گیری نیروهای اجتماعی جدید منجر شد. در ایران به ویژه پس از انقلاب مشروطه 1285 ه . ش، درحالی که مقابله جریان روشنفکری برای حل معضلات، از طریق اخذ تمدن جدید بوده، اما بیشترین رویارویی از سوی متفکران دینی صورت گرفت که خود به سه دسته شریعت مداران، عدالت محوران و جریان نوپای نوگرایی دینی تقسیم می شوند. در این مقاله به نحوه شکل گیری جریان اخیر یعنی «نوگرایی دینی» و مواجهه آن با تجدد پس از انقلاب مشروطه که سرآغاز پیدایش تضادهای بنیادین و شکاف های اجتماعی جدید در ایران است، خواهیم پرداخت که تا به امروز نیز از مسائل اساسی جامعه و نیروهای فکری و سیاسی به شمار می روند
انقلاب اسلامی ایران تحولات عمیقی را در ساختارهای اجتماعی، ارزش ها و مناسبات اجتماعی و جهانی به وجود آورد. بخشی از عوامل انقلاب، عوامل عینی اجتماعی بود و عوامل ذهنی و فکری نیز در بروز نارضایتی به دلیل بی توجهی به ارزش های دینی مردم و در نحوه تکوین انقلاب به جهت وجود آموزه های انقلابی و تحول گرا نقش برجسته ای داردبرخلاف اعتقاد موجود مبنی بر اینکه فرهنگ سیاسی ایران، قبل انقلاب هیچ زمینه ای را برای تحول انقلابی به وجود نیاورد، چگونه عناصر جدیدی در مولفه های فرهنگ سیاسی ایران سر بر می آورد که زمینه را برای تحول انقلابی فراهم می سازد؟ این تحقیق با بیان بازتولید وجه دینی فرهنگ سیاسی ایرانیان و تفاسیر جدید از آموزه های دینی و بهره برداری مناسب رهبری دینی از این آموزه ها به دنبال پاسخ به این سوال است.
جنبش های اجتماعی از موضوعات مبتلابه و اثرگذار در ساحت سیاسی ـ اجتماعی جوامع هستند؛ ازاین رو مطالعه آنها همیشه مورد توجه بوده است. جنبش دانشجویی نیز به دلیل حساسیت های خاص خود از جایگاه ویژه ای در این زمینه برخوردار بوده است. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن ارائه مقدمه ای نظری در خصوص جنبش های جدید اجتماعی و به طور خاص جنبش دانشجویی، به مبانی فکری و عملکرد دفتر تحکیم وحدت از آغاز شکل گیری تا روی کار آمدن دولت اصلاحات بپردازد. این موضوع از آنجا اهمیت می یابد که انجمن های اسلامی دانشجویان با محوریت دفتر تحکیم وحدت، دست کم در دو دهه نخست پیروزی انقلاب اسلامی، فراگیرترین تشکل دانشجویی در ایران و منشا تاثیرات مهم سیاسی ـ اجتماعی بود ه اند که به عنوان نمونه می توان از تسخیر سفارت امریکا، انقلاب فرهنگی و تلاش در جهت پیروزی حجت الاسلام و المسلمین خاتمی در دوم خرداد 1376 نام برد. این مقاله می کوشد تا روند تغییر در دفتر تحکیم وحدت را در دوره زمانی یادشده مورد بررسی قرار دهد.