مقوله معرفت شناسی از مباحث بسیار مهم در تبیین پدیده هاست. این مقوله را می توان در سه قالب: الف) هستی شناسی از دو منظر جوهرشناسی (سنت) و پدیدارشناسی ادموند هوسرلی (مدرن)؛ ب) شناخت شناسی از دو منظر شناخت فطری (علم حضوری) و شناخت تجربی (مدرن) و ج) روش شناسی از دو منظر سطح مفهومی یا ذهنی و سطح مصداقی یا انضمامی مورد توجه قرار داد. براین اساس با مدد گرفتن از چارچوب نظری مقوله معرفت شناسی و فلسفی، موضوع نسبت تعاملی بنیادگرایی اسلامی و مدرنیته را در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر دستیابی به این نتیجه است که این دو مفهوم در متن یکدیگر فهم می شوند
پس از مهاجرت طالبوف به داغستان در کودکی، وی منشاء ظهور کارهای روشنگرانه و خیرخواهانه بزرگی شد. افکار و آثار وی اثر چشم گیر بر شکل گیری ترتیب مشروطه خواهی در ایران و حتی شرق داشت.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی بر مبنای نظریه ولایت فقیه، زمینه رشد و تعالی اندیشه سیاسی در میان شیعیان را، که در یک قرن اخیر سرعت یافته بود، کامل کرد. انباشت تجربیات تاریخی علما و اندیشمندان شیعه از هنگام انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی، آراء ابتکاری و بی بدیل امام خمینی(ره) و سرمایه گران قدر سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی، باعث گردید که زمینه های درک درست مفاهیم و نهادهای سیاسی مدرن در گفتمان سیاسی نوین شیعه فراهم شود. به این ترتیب، برای اولین بار شیعیان توانسته اند با استفاده از ابزار اجتهاد، مهم ترین چالش های رو در روی خود ناشی از ادامه روند تنازع و برخورد سنت و مدرنیته را پاسخ دهند و از مرحله تقلید از الگوها و مدل های وارداتی، وارد مرحله تأسیس، یعنی بومی سازی و نظریه پردازی بر اساس منابع اصیل اسلامی شوند. نظریه پردازی در باب ساختار حکومت اسلامی در عصر حاضر و نظریه مردم سالاری دینی از ثمرات این گفتمان نوین است.
در این گفتوگو این پرسش پاسخ داده میشود که آیا آزادی یک مقوله ذاتی دین است یا از عرضیات آن بهشمار میرود. آقای فاضل به دو رویکرد فقهگرایانه و عرفان گرایانه به دین اشاره میکند و پاسخ پرسش فوق را در هر یک از رویکردها بازگو میکند. در نظر ایشان، جمع میان این دو رویکرد محال عقلی نیست.