فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۳٬۳۰۲ مورد.
نقش «نیابت عامه فقها» در نهضت تنباکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل هایی که از نهضت تنباکو صورت گرفته است، بعد اقتصادی آن پررنگ نشان داده شده و ابعاد مذهبی بیشتر به عنوان ابزاری در راستای مسایل و منافع اقتصادی درنظر گرفته شده است. نویسنده، بر این اساس به بررسی تاریخی نهضت پرداخته و نقش عنصر نیابت فقها در مراحل مختلف این نهضت از مقدمات تا فرآیند وقوع و نتایج و پیامدهای آن را تبیین و ثابت کرده است که در تمامی این مراحل، تبعیت از حکم ولایی میرزای شیرازی به عنوان نایب عام امام زمان#، نقش اصلی را دارا بوده است و لذا این نهضت یک حرکت اصالتاً مذهبی است که البته، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی خاصی نیز داشته است.
دولت اسلامی و تولید فکر دینی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده با اشاره به مؤلفههای معرفتشناسانه و هستیشناسانه نظام فکری در گذشته، چنین نتیجه گرفته است که به نظر پیشینیان، دانش دینی تولید و توجیهکننده قدرت بوده است؛ درحالیکه به نظر نویسنده با دست برداشتن از آن مبانی سنتی، میتوان گفت: این قدرت است که هر دانشی، از جمله دانش دینی را سامان میبخشد.
فقه حکومتی؛ نرم افزار توسعه انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی در مراحل سه گانه خود، یعنی ایجاد، استقرار و توسعه، با محوریت فقه حرکت کرده است. در مرحله ایجاد با استفاده از فقه سنتی، در مرحله استقرار با استفاده از فقه پویا و هم اکنون و در مرحله توسعه از کشور و دولت اسلامی به «تمدن اسلامی»، نیازمند فقه حکومتی است. در مقاله حاضر، مراحل پیش گفته تبیین و به ضرورت استمداد از فقه حکومتی برای گذار از مرحله استقرار به مرحله توسعه استدلال شده است. بررسی وضعیت فقه در دوره ایجاد و استقرار انقلاب و ترسیم خط مشی گذار از دوره موجود به دوره توسعه انقلاب و نرم افزار مورد نیاز آن، بخش پایانی مقاله را به خود اختصاص داده است.
کلیت تمدن جدید مخالف اسلام است
حوزههای تخصصی:
دربارهى نسبت ما با غرب و مقولهى «تجدد»، برخى غربى شدن را بدونقید و شرط پذیرفتهاند و برخى با تفکیک میان وجه مادى و تکنولوژیک تجدد با وجه فرهنگى و اخلاقى آن، وجه مادى، ابزارى و ساختارى غرب را مفید، بلکه لازممىدانند. اما دیدگاه ما این است که تمدن جدید غرب کلیتى با روح و جان واحد است وبین اسلام و تجدد، تعارض کلى و ماهوى وجود دارد. نفى انفعال روحى و فکرى درمقابل غرب و تجدد، و ابطال پندار عقبماندگى و نیز در پیش گرفتن راهبرد «اقدام وانتظار»، مهمترین دستآوردهاى نظرى و عملى این دیدگاه است.
معانی هرگز اندر حرف نیاید
حوزههای تخصصی:
حکومت اسلامی و برنامه ریزی فرهنگی در حکمت متعالیه امکان ، ضرورت ، چگونگی
حوزههای تخصصی:
در خصوص امکان، ضرورت و چگونگی برنامه ریزی فرهنگی، دیدگاههای متعددی مطرح شده است. گروهی با پذیرش امکان مدیریت فرهنگ و تاکید بر ضرورت آن، با هدف همسان سازی اجتماعی، به مدیریتی تمام عیار دست می زنند که با سلب آزادی و اختیار بشری نیز همراه است. در نقطه مقابل این رویکرد تمامت خواه، رویکرد لیبرالی، امکان مدیریت کلان فرهنگ را به خاطر گستردگی مؤلفه های موجود در آن و نیز تعدد ورودی ها و به عبارتی؛ وجود محیط باز، نفی می کنند و قائل به نظم خود انگیخته در این حوزه می باشند. مقاله حاضر بر آن است تا ""نگاه معقول اسلامی"" را از منظر حکمت متعالیه در این خصوص مورد بحث و بررسی قرار دهد و به این پرسشها پاسخ دهد که: اولاً، برنامه ریزی فرهنگی با توجه به دو مسئله محیط تربیتی باز و آزادی و اختیار انسان، چگونه امکان پذیر است؟ ثانیاً، با فرض امکان، چه ضرورتی در این خصوص وجود دارد؟ بدین منظور، اشاره خواهد شد که فرهنگ از سه لایه اصلی مظاهر فرهنگی، ارزشها و عقاید تشکیل می شود. رکن اعتقادی به عنوان لایه زیرین است. در این لایه، مؤلفه تعقل به عنوان مؤلفه ای کلیدی می باشد؛ بدین معنا که تاثیر بر آن به تاثیر بر کل حوزه فرهنگ می انجامد. از این رو، برنامه ریزی عقل محور، امکان مدیریت فرهنگ را در فضای باز موجود، توام با حفظ اختیار و آزادی، به سمت فرهنگ مطلوب فراهم خواهد کرد و امکان «مقاومت فرهنگی» در برابر فرهنگهای مهاجم را نیز ایجاد می کند.
برابری و نابرابری سیاسی در اندیشه سیاسی امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداوند تعالی، نوعِ انسان را ـ فارغ از هر نژاد و مذهب ـ گرامی داشت و فرشتگان مامور شدند در مقابل کرامت انسانی به سجده درآیند و از اینجا بود که ماهیت واحد انسانی شکل گرفت. این برابری ماهیت انسان در نظام خلقت، برابری او را در نظام سیاسی رقم زد و در نتیجه «برابری های سیاسی ـ اجتماعی» را برای او به دنبال آورد. این برابری ها عمدتا در پنج مورد خلاصه می شوند که عبارتند از: 1) برابری مردم در نگرش حاکمان؛ 2) برابری مردم در رفتار حاکمان؛ 3) برابری مردم و حاکمان؛ 4) برابری در امکانات و امکان ها و 5) برابری صاحبان ادیان مختلف. دو اصل «شفافیت و تقدم آسیب مندان اجتماعی»، ضمانت اجرا و صحت اجرای این برابری ها هستند. تنها ملاک برتری انسان ها تقواست که به تصریح امام علی (ع) اجر و پاداش آن روز قیامت نزد خداست و هیچ امتیازی در حوزه حقوق سیاسی ـ اجتماعی به دنبال ندارد.پس از این مرحله، در حوزه سیاست و اجتماع، به لحاظ توان، تلاش و استعداد، ما با انسان های متفاوتی روبه رو هستیم و از آنجا که حق برابر برای انسان های برابر است و در اینجا انسان ها متفاوت می شوند، ضرورتا باید نابرابری هایی در عرصه اجتماع شکل گیرد که شرط مشروعیت این نابرابری ها، عادلانه بودن آنهاست. به موجب این شرط، برابری های سیاسی ـ اجتماعی با عبور از قاعده «مردم به میزان عدالت در حق یکسانند»، در قالب نابرابری های عادلانه تداوم می یابد.
آیا جهان به سمت سوسیالیسم حرکت می کند؟
حوزههای تخصصی:
پس از انتشار گفتوگوى «دیالوگ سنت و مدرنیته»(1) با آقاى آقاجرى، آقاى محمدحسین ادیب در شماره سوم نشریه آبان مقالهاى در نقد آن منتشر کرد که در واقع ملاحظاتى انتقادى نسبت به بخشهایى از این مقاله بود و در عین حال حاوى دیدگاهى تازه مىباشد. ایشان معتقد است که دیدگاه اصلاحطلبان در باب دموکراسى و ضرورتهاى اجتماعى، یک دیدگاه موج دومى است و با ورود ایران به دوران فرامدرنیسم، شعارهاى اصلاحطلبان ارتجاعى و ناکارآمد خواهد شد.
ارزیابی راه و رفتارهای روشن فکری دینی (1) و (2)
حوزههای تخصصی:
از عمر جریان روشنفکری دینی در ایران نزدیک به یک قرن میگذرد. این جریان تقریبا در تمامی تحولات عینی و فکری جامعه ما حضور داشته است. این واقعیت اگر دلیلی بر درستی این جریان نباشد دستکم نشانه پویایی و زنده بودن آن است. با این همه، این جریان همواره در معرض نقد رقیبان بوده است. امروز هم این نقد بر حقانیت این جریان یا بر میزان تأثیر آن و یا برنامهریزی و اقدامات آنان نشانه رفته است. آنچه میخوانید بازشناسی این جریان از منظر علیرضا علویتبار است.
بنیادگرایی و مدرنیته اصول گرا
حوزههای تخصصی:
بنیادگرایى و مدرنیتهاى که در جامعه آمریکا نهادینه شده است، هردو، با گرایشى ارزشمدار و تمامیتگرا، بقاى خویش را مرهون وجود «دشمن» مىبینند و، در وجود یکدیگر، دشمن مطلق و مطلوب یکدیگر را مىیابند. اقتدار و نفوذ بنیادگرایى، پدیدهاى گذراست و در آمریکا نیز نظام ارزشى مسلط، با چالشهاى جدى، مواجه است. با این همه، هیچ کدام از این دو تحول، امکان تلاقى دو طرز برخورد یکسره متفاوت با مدرنیته را کاهش نمىدهد.