فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در آثار زنان نویسنده جهان تلاش های بسیاری برای احقاق حقوق زنان صورت گرفته است. برخی از این آثار گاه به افراط کشیده شده اند و گاه نیز تعادل را رعایت کرده و اقدامات مفیدی را به ثمر رسانده اند. جستار پیش رو با بررسی دیدگاه ها، کنش ها و زبان و ادبیّات قهرمانان زن درپی یافتن جنبه های مشترک و متفاوت در رمان های سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان از سیمین دانشور و مذکّرات طبیبه و مذاکراتی فی سجن النّساء از نوال السّعداوی براساس نقد فمینیستی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی شباهت ها و تفاوت های آثار این دو نویسنده فارسی و عرب زبان است تا از این راه بتوان به شباهت ها و اختلاف های فرهنگی این دو نویسنده دست یافت. کتاب های انتخاب شده از نوال، ابتدا ترجمه و سپس براساس مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی با آثار منتخب سیمین مقایسه و بررسی شده است. روش کار در نوشتار پیش رو تحلیلی - توصیفی است. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که اگرچه هردو نویسنده در بازتاب دیدگاه های فمینیستی اشتراکات و اختلافاتی دارند؛ امّا در بررسی کلّی سیمین در بعضی موارد از دفاع دربرابر حقوق و هویّت زنان کوتاه آمده است، این درحالی است که نوال در این زمینه تندروی بیشتری دارد.
مقایسه مضامین اندرزی مینوی خرد و آفرین نامه ابوشکور بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی و به ویژه اندرزگویی در ادب فارسی پیشینه ای به دیرینگی تاریخ دارد. این ادبیات، نخست شفاهی و نانوشته بود و بعدها در دورة نویسندگی به رشته تحریر درآمد. ادبیات اندرزی به معنای ویژة آن در عصر ساسانی رواج یافت و از دو سرچشمة سنت های شفاهی و منابع نوشتاری به ادبیات فارسی دری وارد شد. مینوی خردیکی از آثار دورة میانه از زبان های ایرانی و متعلق به دوره ساسانی است که در این پژوهش در مقایسه با آفرین نامةابوشکور بلخی، شباهت های مضمونی و فکری آنها بررسی و تحلیل می شود. در این مقاله به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که آیا آفرین نامهابوشکور بلخی از متون اندرزی در دورة میانه زبان های ایرانی تأثیر پذیرفته است یا خیر. این پژوهش برپایة روش تحلیل مقایسه ای به انجام رسید. هدف از این گفتار، یافتن سرچشمه هایی از مضامین تعلیمی است که در آفرین نامهابوشکور بلخی بیان شده است. در این مقایسه چنین دریافت شد که آفرین نامهابوشکور بلخی تأثیرپذیرفته و الهام گرفته از آثار اندرزی در دوره ساسانی است و شباهت های میان آنها انکارناپذیر است.
شباهت مضمون در داستانی از بودا و حکایتی از سعدی
منبع:
حافظ خرداد ۱۳۸۴ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
تحلیل داستان"اعرابی درویش و همسراو"در مثنوی معنوی مولوی بر اساس نظریه مثبت گرای مارتین سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان شناسی مثبت گرا، جنبش جدیدی در روان شناسی است که بر بنا نهادن و گسترش هیجان های مثبت، به منظور ایجاد سپر و مانع در برابر اختلالات روانی و افزایش شادکامی تاکید می کند.این رویکرد بر شناسایی سازه ها و پرورش توانمندی هایی تأکید دارد که ارتقاء سلامت و شادکامی انسان را فراهم می آورد.زیر بنای نظری روان شناسی مثبت گرا متعلق به مارتین است.او معتقد است که شادی شامل زندگی لذتمند،متعهدانه و معنادار است.هیجان های مثبتی که روان شناسی مثبت گرا بر آن تأکید دارد،اغلب توانایی بهتری برای سازگاری و تاب آوری در مواجهه با مشکلات زندگی ایجاد می کند.آراءجلالدین محمد بلخی ،به عنوان یکی از بزرگترین عارفان و شاعران ادب فارسی،حاوی برجسته ترین آموزه های روان شناختی است این شاعر عارف در مثنوی معنوی خویش،به طور عملیاتی، متنوع ترین روش های روان درمانی را ارائه کرده است در پژوهش پیش رو سعی برآن است تا در یکی از داستان های مندرج در این اثر شگرف با عنوان "اعرابی و همسر درویش او"،روش روان درمانی توانمند-مدار که یکی از شیوه های روان درمانی مثبت گراست تحلیل و بررسی شود تا در نهایت مشخص گردد که آراء و اندیشه های مولوی علاوه بر ظرفیت های ادبی و زیبایی شناختی حائز ظرفیت های روان شناختی بسیاری ست.
بررسی تطبیقی لیلی و مجنون نظامی با ترویلس و کرسیده چاسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چفری چاسر(Geoffrey Chaucer) پدر شعر انگلیس است که در سال 1343 میلادی در لندن به دنیا آمد و در سال 1400 وفات یافت. این مقاله ضمن معرفی و شناساندن «جفری چاسر» به محضر ادب دوستان و ادب پژوهان، به مقایسه دو منظومه عاشقانه لیلی و مجنون نظامی و ترویلس و کرسیده(Troilus and Criseyde) پرداخته است. این دو سروده شاعرانه و عاشقانه فارسی و انگلیسی دو فرهنگ را نشان می دهند و می توان با مطالعه این دو منظومه عاشقانه تشابهات و اشتراکاتِ قابل ملاحظه نظامی و چاسر را نشان داد. در هر دو اثر روابط و مناسبات شخصیت ها مشابه است؛ خویشان و اطرافیان تلاش می کنند. دو عاشق به هم برسند و کنشگر بازدارنده در لیلی و مجنون پدر لیلی و در ترویلس و کرسیده پدر کرسیده هستند که باعث جدایی عشاق می گردند. وجه افتراق این دو اثر در این است که لیلی و کرسیده از نظر وفاداری با هم فرق دارند. لیلی به مجنون وفادار است اما کرسیده ترویلس را رها می کند. روش تحلیل تطبیقی دو منظومه بر اساس مکتب تطبیقی امریکایی است که به مقایسه شباهت ها و افتراقات آثار ادبی می پردازد.
طنز در افسانه های عامیانه حیوانات (بررسی تطبیقی طنز در حکایات کلیله ودمنه و افسانه های ازوپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده کلیله ودمنه در ادبیات فارسی و افسانه های ازوپ در یونان باستان، دو نمونه از آثار کهن ادبیات جهان، در حیطه «افسانه های تمثیلی حیوانات» یا «فابل» هستند. در مقاله حاضر، کاربرد «طنز» به عنوان یکی از انواع سخن غیرجد و نیز یکی از ابعاد هنری این دو اثر، مورد توجه قرار گرفته است. از این رو حکایت های تمثیلی این دو کتاب، از حیث شگردهای گوناگون ایجاد طنز نظیر: پیام اخلاقی- انتقادی، طنزکلامی، طنز موقعیت، مضامین خاص، شخصیت پردازی و... بررسی و با یکدیگر مقایسه شد و مشخص شد که طنز به کار رفته در افسانه های ازوپ بیشتر منحصر در به رخ کشیدن تناقض های اخلاقی و اجتماعی موجود در جامعه، با بهره گیری از کنایه و تعریض در طنزکلامی و طنزموقعیت است؛ البته کوتاهی طول افسانه ها و کاربرد صنعت ایجاز و اختصار به رسایی و خنده انگیزی این نوع طنز کمک شایانی کرده است. در کلیله ودمنه نیز تناقض های اخلاقی و اجتماعی با بیان طنزآمیز مورد توجه بوده است و قوت طنز حکایات آن برخاسته از مضامین متفاوت وتابو و شخصیت پردازی ها و طنز موقعیت در کنار طنز کلامی است. با این تفاوت که در کلیله ودمنه با انشای نصرالله منشی، کاربرد شیوه حکایت در حکایت به همراه توصیفات و تشبیهات و آن دسته از آرایش های ادبی که ویژه نگارش نثر فنی است، سبب طولانی شدن حکایت گردیده و از تأثیر طنز در آن کاسته است.
شعر چیست: شرایط انتقال تجلیات فکر انسانی
حوزههای تخصصی:
القصّة القصیرة جدًّا بین الأدبین العربی والفارسی؛ نظرة إلى نماذج من الکاتب المغربی ""عبدالسمیع بنصابر"" والکاتب الإیرانی ""جواد سعیدی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ المتتبّع للحرکة الأدبیة یرى اهتماماً واسعاً حظیت به القصّة القصیرة جدًّا خصوصاً فی الآونة الأخیرة، ذلک بسبب الدور البارز الذی ترکته على الساحة الأدبیة بشکل عام، وعلى المتلقّی بشکل خاصّ. إنّ المقال الذی بین أیدینا یتناول بحثاً فی الأدب المقارن، طرفاه الأدبان العربی والفارسی، أمّا نقطة البحث فهی القصّة القصیرة جدًّا، والهدف من المقال تسلیط الضوء على القصّة القصیرة جدًّا فی الأدبین وعقد مقارنة بینهما من خلال النشأة ورأی نقاد الأدبین حیال هذا الفنّ، ومن ثمّ دراسة مقارنة على بعض القصص القصیرة جدًّا اختیرت من کلا الأدبین وتحلیلها للکشف عن العناصر القصصیة التی تضمنّتها. ومن النتائج التی توصّل إلیها المقال أنّ نقاد الأدبین متّفقون – إلى حدّ ما – فی تعریف القصّة القصیرة جدًّا، واتّسامها بعناصر القصّة القصیرة، وهذا ما سنتوصّل إلیه لاحقاً من خلال تحلیل بعض القصص القصیرة جدًّا التی اخترناها من الأدبین. کما نجد التوافق فی إطلاق مسمّیات عدّة على هذا الفنّ من قبل نقّاد الأدبین. أمّا الاختلاف الجزئی البسیط الذی وجدناه فیتمثّل فی طول القصّة القصیرة جدّا. و بالنسبة للمنهج المتّبع فی تحلیل القصص المختارة، فهو المنهج الوصفی التحلیلی الذی یعتمد على المصادر المکتبیة، من خلال إسقاط عناصر القصّة القصیرة على القصص المختارة لنبیّن إمکانیة توفّر العناصر القصصیة وکیفیة توظیفها بشکل یحقّق الروح القصصیة لها.
معادل یابی واژگان و عبارات در ترجمه عربی دفتر چهارم مثنوی معنوی (مطالعه موردی ترجمه علی عبّاس زلیخه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
125-137
حوزههای تخصصی:
ترجمه متون ادبی به ویژه شعر در انتقال اطّلاعات و تبادل فرهنگ ها بسیار مهم است. با این حال، دشواری هایی نیز دارد. مترجم متون ادبی باید شرایط ویژه ای داشته باشد که نتیجه آن، درک دقیق و عمیق زبان مبدأ و تسلّط کافی به زبان مقصد، برای انتقال بار معنایی متون ادبی است. با توجّه به اینکه اساسی ترین هدف ترجمه از زبانی به زبان دیگر، یافتن معادل برای القای معنی و پیامی از زبان نخست به زبان دوم است، نگارندگان بر آن شدند تا با تطبیق ترجمه عربی مثنوی معنوی با متن فارسی آن به روش توصیفی - تحلیلی، حوزه واژگان و عبارت های ترجمه عربی را نقد و بررسی کنند و میزان موفّقیّت مترجم را در این باره مشخّص سازند. نتیجه بررسی و تحلیل نشان داد که معیارهای صحّت و درستی ترجمه در برخی از موارد در ترجمه عربی اشعار رعایت نشده است و علی عبّاس زلیخه در مواردی در انتقال بار معنایی و روح حاکم بر اشعار مولانا موفّقیّت چندانی نداشته است. مترجم، ضمن پایبندی بیش از حد به ترجمه واژه به واژه زبان مبدأ، معنا و مفهوم مورد نظر شاعر ایرانی را تاحدودی مختل کرده است.
مقایسه شعرای فارسی وتازی - مقاله دوم
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی الهه مادر در اساطیر باستانی ایرانی و ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرستش الهه مادر از عمیق ترین باورها در اندیشه ملل و اقوام مختلف در طول تاریخ بشری است. تمدن های کهنی چون ایرانیان و ترکان نیز از دیرباز آیین مادرخدایی داشته و هنوز هم در فرهنگ این اقوام باورها و رسوم مرتبط با این اسطوره، باقی است؛ بر این اساس و با توجه به پیشینه کهن این اسطوره در میان اقوام ایرانی و اقوام ترک و قرابت پیشینه فرهنگی و تاریخی ایرانیان و ترکان، بررسی تطبیقی اساطیر آن ها، اطلاعات بسیاری از تاریخ و فرهنگ هر دو ملت به دست می دهد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی الهه مادر در اساطیر ایرانی و اساطیر ترک و پرسش اصلی این است که چه رابطه ای بین الهه مادر در اساطیر ایرانی و ترک وجود دارد؟ روش این پژوهش تطبیقی-تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که به رقم تفاوت هایی که در برخی وجوه منتسب به الهه های مادر ایرانی و ترک در اساطیر این دو ملت ذکر گردیده، شباهت های مهم بسیاری بین مفهوم و کارکرد این اسطوره در میان ایرانیان و ترکان وجود دارد.
فردوسی، ولف، نوشین
مقارنة بین أبی العتاهیة و ناصر خسرو فی شعر الزهد
حوزههای تخصصی:
إنّ أفضل شاعر استطاع أن یؤسّس شعر الزّهد فی الأدب العربیّ و أظهر مقدرته فی هذا الباب هو ابوالعتاهیّة الّذی یجب أن نعدّه رأس الشّعراء العرب فی هذا الغرض.
أمّا الّذی أصبح شاعر الزّهد فی الشّعر الفارسیّ و وقف قسماً کبیراً من شعره علی هذا الموضوع، بحیث یشار إلیه بالبنان بسبب نظمه القصائد الطّوال فی الزّهد و الوعظ فهو ناصر خسرو القبادیانیّ البلخیّ.
بحثنا فی هذا المقال یدور حول محورین أساسیین:
أوّلاً: مقدّمة فی تعریف شعر الزّهد و تطوّره فی أدبی العربیّ و الفارسیّ.
ثانیاً: مقارنة تطبیقیّة بین الشّاعرین، أبی العتاهیة و ناصر خسرو، فی أسباب نزعتهما الزّهدیة (النّفسیة، الاجتماعیة، ... )، ثمّ الحدیث عن المضامین و الأسالیب الشّعریّة(المتشابهة أو المتباینة) لدی کلا الشّاعرین.
و أمّا منهجنا فی هذه المقارنة، فبُنی علی أساس المدرسة الفرنسیة الّتی تؤکّد علی قضیة التّأثیر و التّأثر فی ضوء العلاقات الثاریخیة، کما نعدّ بعض أو عدّ المضامین المشترکة من باب التّناص والتّوارد إلی الأذهان أو التّجارب الشّعریة المشترکة.
بررسی تطبیقی مفهوم «تلاش» در «النجمتان» انسی الحاج و «نشانی» سهراب سپهری (براساس معناسازی تنش در نقد فرمالیستی آمریکایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نقد فرمالیستی آمریکایی، شعر دارای وجودی عینی و قائم به ذات است و تنها خود شعر را می توان به نحوی عینی ارزیابی کرد: یعنی در این دیدگاه نه احساسات و نگرش های مؤلّف یا خواننده مورد بررسی قرار می گیرند و نه زمینة تاریخی یا فرهنگی اثر. فرمالیست ها اثر ادبی را به عنوان پدیده ای مستقل مورد تحلیل قرار می دهند تا به ذات و معنای آن دست یابند. به اعتقاد آنان با دریافت تنش ها، ابهامات، گزاره های آیرونی دار درون متن و شناخت پیوند موجود میان آن ها با دیگر اجزاء شعر، می توان به آن صبغه ای منطقی و وحدتی اندام وار بخشید.
جستار حاضر تلاش دارد تا با رویکردی تحلیلی - توصیفی و در پرتو نقد فرمالیستی آمریکایی، به واکاوی دو چکامة «النّجمتان» انسی الحاج و «نشانی» سهراب سپهری بپردازد. نگارندگان در این پژوهش می کوشند تا با تمرکز بر تنش های موجود میان دو اثر، نشان دهند که تنها با تکیه بر خود متن و تحلیل عناصر تنش زای آن است که می توان به معنا آفرینی و انسجام معنایی متن پیرامون مفهوم «تلاش» دست یافت. برآیند نهایی این پژوهش، نمایانگر تجلّی ارزش شعری در برخی معانی برجسته سازی شدة آن نظیر سکوت و خروش، رکود و دگرگونی و تاریکی و نور در هر دو چکامة «النّجمتان» انسی الحاج و «نشانی» سهراب سپهری است که در تضادّی دائمی و حل ناشدنی قرار دارند و آنچه اهمّیّت دارد نیز همین تباین و تنش معنایی در جایگاه عاملی است که به اجزاء شعر، وحدتی اندام وار بخشیده است.
مقایسه ی شعرای پارسی و تازی - مقاله ششم
منبع:
ارمغان ۱۳۰۳ شماره ۷ و ۸
حوزههای تخصصی:
تحلیل بینامتنی شاهنامه و تاریخ نوشته های عمومی از سده پنجم تا میانه سده هشتم هجری برمبنای ترامتنیّت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متن ها همواره با دلایل و انگیزه های خاص و به شیوه های گوناگون با متن های دیگر پیوند می یابند. متن های تاریخ عمومی که در طول تاریخ نوشته شده، نیز چنین هستند. شاهنامه پیش متنی است که حضور گسترده آن در تاریخ نوشته های عمومی حاکی از وجود رابطه بینامتنی بین این دو متن در دو شاخه متفاوت، امّا وابسته است. از این رو مسئله پژوهش این است که پیوند بینامتنی میان شاهنامه و تاریخ نوشته های عمومی از سده پنجم تا میانه سده هشتم هجری چگونه بوده است؟ بدین منظور از نظریّه ترامتنیّت ژرار ژنت که یک نظریّه کامل در یافتن تمام جنبه های یک رابطه بینامتنی است، بهره برده ایم. هدف اصلی در این پژوهش کشف و شناخت انواع روابط ترامتنی با شاهنامه در تاریخ نوشته های عمومی است. روش پژوهش از نظر فضای انجام کار کتابخانه ای و از جهت تحلیل داده-ها کیفی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که تاریخ نگاران با تأثیرپذیری از موقعیّت اجتماعی و نهاد حمایتگر خود، آگاهانه در جهت دست یابی به اهداف و انگیزه های خود از نگارش تاریخ عمومی با شاهنامه رابطه بینامتنی برقرار کرده و در این راستا به ترتیبِ بیشترین تا کمترین از سه گونه ترامتنی بینامتنیّت، سرمتنیّت و فرامتنیّت بهره برده اند.