فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی بر آن دارد که ارزشهای جغرافیایی ادبیات تطبیقی معاصر را در ارتباط با رشته های تاریخ و مطالعات منطقه ای مورد بررسی قرار دهد. گلچینهای ادبی رایج در این زمینه، مخصوصا تازه ترین نسخه ی ""گلچین تئوری و نقد نورتن"" (2010) در این راستا مورد بررسی قرار گرفته اند. سؤال تحقیق به این گونه است: چرا ادبیات تطبیقی که در جهت تثبیت موقعیتش با چارچوب های پسا استعماری عمل می کند؛ همواره نگاهی اروپا محور دارد. در حالیکه در روندی تاریخی و در قالب نهادی و تجربی نسبت به آرشیوهای غیر اروپایی دید بازتری داشته است. دستاوردهای منتقدان ادبی و نظریه پردازان عرب و ایرانی از عبدالقاهر جرجانی (و. 1078) تا محمد غنیمی هلال (و. 1968) در عرصه ی مطالعات ادبیات تطبیقی به دقت مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین مشارکتهایی که ممکن است در آینده ای نزدیک از این مناطق در قالب نویسندگان عربی و فارسی که میراث اروپایی را به نقد و چالش بگیرند؛ مورد توجه بوده است. بازتاب تفکرات فرانکو مورتی و دیوید دمروش در ارتباط با ادبیات جهانی گذشته و آینده در دیالوگ برنامه هایی برای ادبیات تطبیقی قرار گرفته است که به وسیله ی گایاتری سپیواک، امیلی اپتر و ستنلی کورنگولد پیشنهاد شده بود. مقاله ی پیشرو در این راستا این دو پیشنهاد را به تفصیل ارائه داده است: اولا، جغرافیای متفاوت رشته ها با منشا مکانی تئوریهای ادبی هماهنگ شود. دوما، توجه بیشتر به انعطافهای فرهنگی، زمانی و سیاسی ادبیاتهای مختلف که در برگیرنده آرشیو این رشته هستند؛ صورت گیرد. چالشهای خاص جهانی شدن ادبیات تطبیقی در ارتباط با موانع اساسی مدرنیته مورد بررسی قرار گرفته است.
کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
169 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و مقایسه کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه تربیت مدرس بود. این پژوهش از نوع علّی – مقایسه ای و به روش همبستگی انجام شده است. جامعه آماری شامل 170 نفر از کارکنان بخش آموزش و پژوهش دانشگاه بود که بر اساس جدول مورگان 118 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه رابطه معناداری وجود دارد. هم چنین تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر کیفیت زندگی کاری پیش بینی معناداری برای تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه می نماید. بر این اساس دانشگاه با سیاست گذاری و برنامه ریزی از طریق بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان، می تواند تعهد سازمانی آنان را افزایش دهد.
بررسی و تطبیق اندیشه های اجتماعی در شعر بدر شاکر السیّاب و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر معاصر، توجّه به مسائل اجتماعی را سرلوحه مضامین خویش قرار داده و شاعرانی را به تاریخ معرفی کرده است که در راستای تصویر مفاهیم اجتماعی و حلّ مشکلات جامعه کوشیده اند. بدر شاکر سیّاب شاعر معاصر عراقی و قیصر امین پور شاعر معاصر ایرانی ازجمله ادیبانی هستند که تعهّد به مسائل اجتماعی، بخش بزرگی از دغدغه های ذهنی آن ها بوده و آثار شعری فراوانی در این موضوع از خود برجای گذاشته اند. انعکاس ظلم و فساد جامعه، دعوت به صلح، آزادی و تشویق به مبارزه و جهاد از برجسته ترین مضامین اجتماعی این دو شاعر است. در این پژوهش سعی کرده ایم با محوریت این چهار مضمون در شعر این دو شاعر، به بررسی و کشف مصادیق همنوایی و تبیین تفاوت های نگاه آن ها -که متعلق به دو محیط جغرافیایی و فرهنگی متفاوت اند- بپردازیم، تا معلوم شود چگونه اندیشه ای اجتماعی در نقطه ای از جهان ظهور یافته و در نقطه ای دیگر همان اندیشه به گونه ای دیگر مجال بروز می یابد.
سیمای امام رضا (ع) در آینه شعر دعبل خزاعی و نظیری نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران فراوانی در گستره ادب عربی و فارسی سعی کرده اند، مناقب و فضائل خاندان عصمت و طهارت را در شعر خود بازتاب دهند و آن ها را به عنوان الگوهای متعالی بشری معرّفی کنند. دعبل بن علی خزاعی، شاعر مدّاح اهل بیت در روزگار عبّاسیان و نظیری نیشابوری، شاعر ایرانی سبک هندی، در بخشی از سروده هایشان، تبیین صفات انسانی و ترسیم جنبه های مختلف شخصیّت امام رضا (ع) را به عنوان تعهّد و رسالت ادبی خود برگزیده اند. پژوهش حاضر، تلاش می کند با رویکردی توصیفی - تحلیلی، هم سویی دو شاعر در این زمینه را مورد خوانش تطبیقی قرار دهد. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که امام (ع) در نگاه دو شاعر، نمونه واقعی انسان کامل در صفات انسانی هستند. تعهّد دعبل نسبت به بزرگداشت و دفاع از اهل بیت در شعرش به مراتب بیش از نظیری است و هر دو، شعر متعهّد خود را ابزاری برای شفاعت خواهی از امام در روز جزا قرار داده اند.
بررسی تطبیقی ادب و بی ادبی در رمان طبقه هفتم غربی و فیلم بوی خوش زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش پیش رو با بررسی اقتباسی و با استناد به گفت وگوهای کلیدی در رمان طبقه هفتم غربی اثر جمشید خانیان و فیلم بوی خوش زن به کارگردانی مارتین برست به مقایسه مضمون ادب و بی ادبی و تیپ شخصیت های این دو اثر می پردازیم. روش تطبیق دو اثر براساس روش تحقیق در مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی و اساس نظری مضمون ادب و بی ادبی، نظریه ادب براون و لوینسون (1987) و نظریه بی ادبی کالْپِپِر (1996) است. طی مقاله علاوه بر بررسی و توضیح شباهت ها و تفاوت های دو اثر چرایی این شباهت ها و تفاوت ها را نیز در نظر خواهیم گرفت. جمشید خانیان با اقتباس از فیلم بوی خوش زن طرحی درمی اندازد که هرچند شباهت مضمونی با فیلم دارد، با بومی سازی آن، اثری می آفریند که منطبق بر نیازها و معیارهای ارزشی مخاطب (نوجوانان) است. بررسی مضمون ادب و بی ادبی براساس استراتژی های ادب و بی ادبی و نحوه شخصیت پردازی در این دو اثر، در کنار بررسی اقتباسی این آثار، تطبیقی بودن این پژوهش را خاطرنشان می سازد.
تحلیل ماهیت موج های مثبت و منفی در شعر مقاومت عربی و فارسی (بر اساس نظریة «ژیلبر دوران» در نقد ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهضت بیداری اسلامی درکشورهای عربی و حملة عراق به ایران، به عنوان رخدادهای بزرگ قرن بیستم، طبع شاعران را تحت الشّعاع قرار داده است؛ آنان همدوش رزمندگان به پاخاستند و در قالب واژگان، مضامینی همچون شهادت و استقامت در راه حق را در برابر مضامینی چون ظلم و استعمار قرار داده و بدین نحو تصاویری را که یا دارای بار عاطفی مثبت است و یا حقیقت و حالتی منفی دارد، خلق کرده اند؛ نگریستن از این زاویه به شعر معاصر پایداری، ریشه درآرای نظریّه پرداز فرانسوی «ژیلبر دوران» دارد که معتقد است؛ تمام واژگان و تعبیرات در دایرة واژگانیِ ذهنِ تصویرگرانِ شعر جنگ، به دو دسته تقسیم شده است: دستة واژگان اهورایی و دستة واژگان اهریمنی؛ نظریّة «ژیلبر دوران» به دلیل آنکه پا را از حیطة انسان- جامعه شناسی فراتر نهاده و به نقد اسطوره شناختی کشیده شده است، می تواندکمک شایانی به نگاه فرامتنی به شعر جنگ، خصوصاً در فهم دقیق تر مفاهیم و تعبیرات در خیال شاعرانه کند؛ لذا این مقاله با تکیه بر نظریة نقدی وی و با روش توصیفی– تحلیلی درصدد آن است تا نشان دهد که جنگ و تحوّلات ناشی از آن چگونه بر ساختار لفظی و محتوایی شعر خواه در ادب فارسی و خواه در ادب عربی تأثیر گذاشته و موجب به وجود آمدن مدارهای منفی و مثبت و قطب های متضادی در نظام شعر می شود.
جلوه های ظلم ستیزی در طنز برخی نویسندگان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۶
61 - 80
حوزههای تخصصی:
در آغاز سده چهارده شمسی(1300به بعد) و پیامدهای انقلاب مشروطه و روند "مدرن کردن یا ساختن" ایران بخشی از بالقوه های شکستن تابوهای سنتی در شکل گوناگون اش بالفعل شد. در همان زمان ها بود که نویسندگان(به طور خاص داستان نویسان) به روایت نوشتاری در شکل مدرن غربی آن یعنی داستان یا قصه اقدام کردند. اگر به ریشه های فرهنگ ایران توجه شود بن مایه های اصلی آن را شادی و نشاط شکل می دهد. بر این اساس در ادبیات متعهد و معناگرای معاصر طنز اخلاقی تبیین کننده فضیلت عدالت اجتماعی و فریاد اعتراضی است بر هرگونه زشتی و پلیدی، که در همه حوزه ها جلوه گری می کند.
بررسی تطبیقی رئالیسم جادویی در دو رمان سرزمین گوجه های سبز و صد سال تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رئالیسم جادویی یکی از شیوه های داستان نویسی مدرن است که در آن، تمامی حوادث غیرواقعی و خیالی در بستر داستان، کاملاً حقیقی و طبیعی جلوه می کنند؛ به گونه ای که خواننده به سادگی می پذیرد. در همین رابطه به نظر می رسد دو رمان سرزمین گوجه های سبز اثر هرتا مولر و صدسال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز با مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی پدید آمده اند. هدف، بازخوانی جایگاه رئالیسم جادویی در این دو رمان است. همچنین چگونگی تلفیق این دو عنصر در دو رمان یادشده، مسئله مقاله است. مولر و مارکز هر دو، رمان هایشان را به شیوه رئالیسم جادویی نوشته اند اما وجوه تمایز و تفاوت این دو رمان، از شباهت های آنها بیشتر است. سؤالی که در این زمینه مطرح می شود این است که رئالیسم جادویی به عنوان یک روش رمان نویسی مدرن تا چه میزان در سرزمین گوجه های سبز و صدسال تنهایی نمود یافته است؟ یافته های مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به دست آمده، این فرضیه را به اثبات می رساند که هرتا مولر در سرزمین گوجه های سبز سعی کرده است رابطه سیاست و جامعه را با رئالیسم جادویی بازخوانی کند حال آنکه مارکز تعامل و تضاد سنت و مدرنیسم را در صدسال تنهایی بازنویسی می کند. سبک رئالیسم جادویی در دو رمان یادشده، مفاهیم و معانی و ساختارهای مشترکی را نشان می دهد که اولویت آنها ملی و محلی نبوده بلکه مخاطب آنها جهانی است.
Christine et Kid, un nouveau roman à l’image de La Jalousie (""کریستین و کید""، یک رُمان نو به مانند ""حسادت"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوشنگ گلشیری، نویسنده ی ایرانی و خالق اثر شازده احتجاب، یکی از آثار شاخص ادبیات مدرن ایران، رمان کریستین و کید را در سال 1350 به رشته ی تحریر درآورد. این رمان که الهام بخش آن جریان رمان نو فرانسه بوده است در ساختار و مضمون تقلیدی از رمان حسادت از الن رب گریه می باشد. داستان رمان گلشیری به درون مایه حسادت گره خورده است، اما تلاش های نویسنده در به کار بستن ویژگی ها و جریان نوشتاری رمان نو، آن را به داستان الن رب گریه نزدیک می کند. در مفاله ی حاضر سعی برآنست تا به بررسی این موضوع پرداخته شود که چه میزان اثر گلشیری توانسته است خود را در جریان رمان نو تثبیت کند و از طرفی سعی خواهیم کرد با دیدگاهی تطبیقی، نقاط تشابه این دو داستان را به تصویر بکشیم. در این راستا، چگونگی پرداخت چهار عامل طرح داستان، شخصیت و زمان و مکان را در داستان گلشیری با توجه به نظریه های رمان نو بررسی می کنیم
بازخوانی سفر قهرمان در داستان هفتخان رستم و معلقه ی عنتره بن شداد عبسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سفر قهرمان و گذشتن از مراحل دشوار برای نیل به مقصودی معین و بخشیدن رهآورد این سفر پرمخاطره به یاران، کهن الگویی است که ژوزف کمبل (1987-1904)، اسطورهشناس آمریکایی را بر آن داشت تا با بررسی شواهدی متعدد از قصه ها و افسانه های مختلف جهان، طرح جامعی را به شیوه رایج ساختارگرایان، برای ارائه نمایه بنیادین کهن الگوی سفر قهرمان، ارائه نماید. مفروض بر اینکه بررسی و انطباق این الگو با داستان های ملل، با تفاوتها و شباهتهایی در سیر ساختاری مواجه خواهد شد. با هدف تبیین همگونی ها و ناهمگونی های ساختار این الگو با سفر قهرمانی در داستان «هفت خوان رستم» از شاهنامه فردوسی و «معلقه عنتره بن شداد» از شاعران عصر جاهلی عرب (نجد،525م.)، به بررسی ویژگیها و صفات کهن الگوهای مربوط با روش توصیفی- تحلیلی به لحاظ نقد کهن الگویی می پردازد. این جستار، با ارائه نشانه های حماسی و بازگویی نشانه های قهرمانی در سروده عنتره و موارد قابل انطباق ساختار آن با سفر قهرمانی (الگوی یگانه کمبل)، طی مطالعه ارتباطات متقابل دو اثر، به این شیوه، این نتیجه را نشان می دهد که ساختار این الگو، در هر دو اثر، خود را در قالبی جدید، با وجود تفاوت ها و شباهت ها تکرار می کند.
مقاله به زبان فرانسه: سعدی و نماد «گل رُز» در کلام شاعرانه مارسلین دبرد والمور (گلهای سعدی) و لکنت دو لیل (گلهای اصفهان) (Saadi et le symbole de la « Rose » dans le langage poétique de Marceline Desbordes-Valmore (Les Roses de Saadi) et de Leconte de Lisle (Les Roses d’Ispahan))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در نظر دارد با تکیه بر نظریه ی « تعبیر کلام » ارسطو به پیوند میان زبان و شعر بپر دازد و خلاقیت شعری مارسلین دبرد والمور (گلهای سعدی از دیوان اشعار) و لکنت دو لیل (گلهای اصفهان از مجموعه اشعار تراژیک) را آشکار سازد. بدین ترتیب « قریحه » و « ظرافت کلام » برای کشف فضای شاعرانه ایران با رویکردی تخیلی دو مضمون اساسی اند که در آن نمادها (سمبلها) برای تسکین روح نا آرام این دو شاعر که تحت تاثیر کلام سعدی و یا دیگر شعرای ایرانی بوده اند٬ زبانی مشترک تلقی می شوند. این مقاله بر آن است تا با پژوهشی در مفاهیمی چون احساس گرائی (گل رز) و معنویت گرائی (وجود) نقش روح بخش شعر ایرانی را در الهامات شاعرانه مارسلین دبرد والمور و لکنت دو لیل جستجو کرده و نشان دهد که ایران می تواند فضای مناسبی باشد برای سرودن اشعار غنائی که امید و کمال معنوی آن یکی از وی ژگیهای ادبیات شرقی محسوب شود.
بررسی تطبیقی مرثیه ای برای ژاله و قاتلش اثر ابوتراب خسروی و درون مایه خائن قهرمان اثر بورخس، از دیدگاه پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاشی برای خوانش تطبیقی داستان مرثیه ای برای ژاله و قاتلش،اثر ابوتراب خسروی، نویسنده معاصر ایرانی و درون مایه خائن قهرمان، اثر خورخه لوئیس بورخس، نویسنده، شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی است. این تحقیق با استفاده از روش تطبیقی و براساس مؤلفه های چارچوب گریز پست مدرنیسم انجام شده است که از مهم ترین جریانات فکری عصر جدید به شمار می رود. در این پژوهش، به دنبال اثبات این فرضیه هستیم که وجوه اشتراک بین داستانِ درون مایه خائن قهرمان و مرثیه ای برای ژاله و قاتلش که در پاره ای موارد ماهیت تقلیدی پیدا می کند، اتفاقی نیست و نشان دهندة تأثیرپذیری ابوتراب خسروی از بورخس در خلق این اثر است. استفاده از رویکرد پست مدرن، همسانی پیرنگ، شیوه روایی یکسان، استفاده از نماد های مشترک و ...، گزاره های مشترک این دو متن هستند. بررسی و تحلیل این اشتراک ها برای اثبات تشابهات این دو متن، از مهم ترین اهداف این مقاله به شمار می رود.
ماهیت چندساحتی زبان در اندیشه ناصرخسرو و سوسور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت زبان و نحوه تکوین و تحقق آن از دیرباز دغدغه فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. صرف نظر از تأملات فلسفی، مطالعات زبانی تا ابتدای قرن بیستم در قلمرو زبان شناسی تطبیقی- تاریخی انجام می گرفت. اما سوسور با نقد این نوع زبان شناسی، حوزه تازه ای را به نام زبان شناسی هم زمانی بنیاد نهاد. به این واسطه وی را پدر زبان شناسی جدید نامیده اند. سوسور به روش فلسفی- معرفت شناختی در آغاز طرح خود هم راستا با فلسفه نقدی کانت، از قلمرو زبان پرسش می کند. در این جهت وی سه ساحت زبانی لانگاژ، لانگ و پارول را از هم متمایز می کند که لانگ ابژه حقیقی و عینی زبان شناسی است. در سنت فکری ما نیز ناصرخسرو تأملاتی درباب زبان و ماهیت آن داشته است. ناصرخسرو میان چهارساحت زبانی نفس ناطقه، نطق و قول و کلام، تمایز قائل شده است. این مقاله می خواهد نشان دهد که لانگاژ، لانگ و پارول سوسور تاحدودی با نفس ناطقه، نطق و قول ناصرخسرو متناظر است.
بررسی تطبیقی خودشیفتگی(نارسیسم) در شعر خاقانی و متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
135 - 154
حوزههای تخصصی:
خاقانی و متنبی دو شاعر نامی ادبیات فارسی و ادبیات عرب اند، که پیشگامان عرصه خودستایی و فخر شناخته می شوند. پژوهش حاضر در پاسخ به این سؤال که خاقانی و متنبی هر یک چگونه به خودستایی در شعر خود پرداخته اند صورت گرفته و نمونه هایی از خودستایی را در شعر هر یک ارائه نموده است. آنچه باعث می شود دو شاعر به خودستایی بپردازند خلأهای درونی است و عقده های روان شناسانه که این دو شاعر زودرنج از آن بی بهره نبوده اند؛ خاقانی به خرد و دانش و شعر خویش مباهات ورزیده و متنبی، شجاعت و دلیری و جنگجویی را در کنار شعر مایه فخر و برتری دانسته است. هر دو در این مسیر بسیار غلو کرده اند اما حلق تصاویر تازه تر و بکرتر از سوی خاقانی صورت گرفته است.
بررسی تطبیقی شخصیت های تهمینه و آرتمیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در چارچوب بررسی تطبیقی شخصیت های ادبی در قلمرو ادبیات تطبیقی انجام شده است. تهمینه یکی از زنان جسور و فرزانه اساطیر ایران است که در شاهنامه و متون نقالی ویژگی های گوناگونی به او نسبت داده اند. آرتمیس نیز ایزدبانوی جنگ و شکار اساطیر یونان است که صفات و ویژگی هایش به تهمینه بسیار شباهت دارد. نگارنده در این پژوهش براساس اصول مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی این دو شخصیت را مقایسه کرده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد این دو در مواردی چون نام، داشتن برادر توأمان، ارتباط با شکار و جنگل، زیبایی، باکرگی، پیشگامی در عشق، جنگاوری و تیراندازی با کمان به یکدیگر شباهت دارند، اما آرتمیس به خاطر ایزدبانو بودن و داشتن ویژگی های بغانه و همچنین تفاوت محیط فرهنگی یونان و ایران که باعث شده آرتمیس را زنی بی قید و بی رحم توصیف کنند که به زندگی خانوادگی پای بند نیست با تهمینه تفاوت دارد. بنابراین براساس نظریات استراوس و یونگ می توان گفت شباهت های این دو شخصیت در اساطیر ایران و یونان، در ساختار مشترک اساطیر دو ملت و ناخودآگاه جمعی مشترک ریشه داشته و در نتیجه ادبیات مشابهی تولید کرده است. البته به خاطر تفاوت های فرهنگی و ادبیات این دو ملت، در شکل ظاهری و برخی جزئیات با هم تفاوت دارند.
مقایسة خاصیت تنوع واژگان در اسلوب میان مقامات عربی و فارسی (مقامات بدیع الزمان همدانی، أحادیث ابن درید و مقامات حمیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاصیّت تنوّع واژگان از ع وامل مهم در مقبولیت یک شعر یا نثر محسوب می شود. تنوّع واژگان از جمله ویژگی های سبکی است که با مقایسه آن در بین تعدادی از متن ها، می توان با ارائه آمار و نمودارها، عنوان کرد که کدام یک از این متن ها در مقایسه با دیگر متون از غنای لغوی بیشتری برخوردار است؟ بحث حاضر به ارائه یک روش نظری برای مقایسه خاصیت تنوّع کلمات در اسلوب پرداخته و این روش را به شکل عملی میان نمونه هایی از نوشته های ابن درید، بدیع الزمان همدانی و قاضی حمید الدین بلخی به مرحله اجرا در می آورد. نتیجة این بررسی، نشان می دهد که اسلوب قاضی حمید الدین بلخی (5/48 %) در مقایسه با ابن درید و بدیع الزمان همدانی از تنوّع واژگان بیشتری برخوردار است و اسلوب ابن درید (48 %) در سطح پایین تری نسبت به آن دو قرار می گیرد و اسلوب بدیع الزمان (2/48 %) در حدّ وسط میان آن دو می باشد.
بررسی تأثیرات شاهنامه بر حمله حیدری باذل مشهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حمله حیدری باذل مشهدی یکی از نخستین و مشهورترین حمله هایی است که در قرن دوازدهم سروده شده است. باذل این اثر را در بحر متقارب و قالب مثنوی به سبک و سیاق شاهنامه نوشته است، تعداد ابیات آن بین 20 تا 30 هزار بیت است و شاعر در آن پس از مناجات و نعت رسول (ص) و ولی (ع)، داستان تاریخ اسلام را از بعثت پیامبر (ص) تا کشته شدن عثمان به نظم می کشد و داستان در همین جا با مرگ او ناتمام می ماند. پس از باذل، چندین نفر کارش را ادامه دادند و تکمله هایی بر اثر او سرودند، شاعری به نام نجف در سال 1135ق. با سرودن ابیاتى ، از میان این تکمله ها منظومة میرابوطالب فندرسکى را به حملة حیدری باذل ملحق ساخت و آن را به شکل مجموعه ای واحد درآورد. این اثر همانند سایر حماسه های پس از شاهنامه بسیار متأثر از سبک و زبان فردوسی است و گاه این تأثیر در برخی داستان ها چنان پیش می رود که به مرحله تقلید می رسد. نویسنده قصد دارد در این مقاله با بررسی تطبیقی و جزء به جزء دو اثر، میزان تأثیرپذیری باذل از فردوسی را در بخش های مختلف حمله حیدری نشان دهد.