فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
113 - 135
حوزههای تخصصی:
اگرچه تصوّف خود از ابتدا منشأ ادبیات انتقادی بوده، اما اشعار منتقدانه جامی در قرن نهم، مسیر ادبیات انتقادی را متوجه خاستگاه آن و جامعه صوفیان کرد. در این تحقیق، آنچه که از بررسی منابع مطالعاتی و هم چنین اشعار جامی به دست آمده این است که نگاه منتقدانه جامی محصول تلاقی واقع گرایی صوفیه نسبت به امر حکومت و علاقه مندی حکومت به تصوّف برای کسب مشروعیت می باشد و هدف ادبیات انتقادی بر خلاف گذشته، درگیر موضوعاتی نظیر انتقادات نهضت شعوبیه و شیعیان به حکومت و یا تفکر کلامی معتزله و اسماعیلیه در برابر کلام اشاعره یا درگیر تعصبات مذهبی و فرقه ای با نگرش های کلامی و یا نقد ناهنجاری های روابط اجتماعی نبود، بلکه این بار هدف، انتقاد از صوفی نمایانی بود که برای کسب قدرت سیاسی، با ابزار تظاهرات صوفیانه قصد ورود به دربار را داشتند.
ادبیّات اعتراض در شعر جمیل صدقی الزّهاوی و ابوالقاسم لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لاهوتی و زهاوی، دو تن از شاعران برجستة تاریخ معاصرِ ایران وعراق، تقریباً در یک دورة زمانی زیسته اند و شرایط حاکم بر سرزمین دو شاعر، بسیار شبیه به هم است. اوضاع سیاسی و اجتماعی مشابهی که بر ایران و عراق در این برهه از تاریخ حکم فرما بود، سبب شده که مضامین سروده های لاهوتی و زهاوی، با وجود عدم ارتباط مستقیم میان دو شاعر، شبیه به هم باشد. هدف این پژوهش، بررسی اشعار لاهوتی و زهاوی در زمینة نقد واعتراض و بیان وجوه تفاوت و تشابه سروده های آن دو در این مجال و در ورای آن، ایجاد پلی میان ادبیّات معاصر ایران و عراق است. این جستار، توصیفی - تحلیلی، بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و بر اساس مشابهت های اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران و عراق در دورة مذکور، ضمن بیان این بسترهای مشابه، اشتراکات فکری دو شاعر را در زمینه هایی چون: انتقاد از دستگاه حاکم، اعتراض به حضور استعمارگران، نقد جهل، غفلت، ترس، زبونی ملّت و... بررسی می کند و نشان می دهد که زیرساخت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یکسان، منجر به مشابهت مضمونی سروده های لاهوتی و زهاوی در بیان نقد و اعتراض شده است.
قدس در شعر یوسف العظم و محمود شاهرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یوسف العظم، شاعر معاصر اردنی (1931- 2007م) و محمود شاهرخی، شاعر معاصر ایرانی (1306- 1388ش)، به فلسطین و قدس اهتمام داشته و در این زمینه، سروده هایی را از خود به یادگار گذاشته اند. هر دو شاعر، به مدح و ثنای قدس اقدام کرده و آن را با القابی گوناگون و از جمله، قبله نخستین، محراب، معبد، مروارید، کوثر و بهشت خطاب کرده اند. آن دو، با سینه ای اندوهگین، اشغال قدس، آوارگی، کشتار و تنهایی مردم را در این فاجعه ترسیم کرده اند. در این تحقیق که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است، سعی می شود که با بررسی سروده های یوسف العظم و محمود شاهرخی، جایگاه قدس و چگونگی بازتاب مسائل مربوط به آن، در شعر این دو شاعر تبیین شود. مهم ترین یافته های پژوهش، بیانگر این است که هر دو شاعر، با یادآوری قداست و جایگاه معنوی قدس نزد ادیان الهی، ضمن دعوت مردم به مبارزه و مقاومت، آنان را به نصرت الهی و پیروزی نهایی امید می دهند. آن دو، با بهره گیری از الفاظ و معانی قرآن کریم، هم به زیبایی و غنای کلام خود می افزایند و هم اهداف و پیام های خود را به خوبی بیان می کنند.
دراسة تطبیقیة لعناصر الرومانس فی ""ویس ورامین""، ""کل ونوروز""، و""جمشید وخورشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد الرومانس نوعاً ادبیاً یظهر أنه مرتبط بالأدب الأوروبی، وقد بین المفکرون الغربیون التعاریف والأنواع والسمات الخاصة به. سوف نتطرق فی هذه المقالة إلى دراسة ثلاثة نصوص من نوع الرومانس فی الأدب الفارسی: ویس ورامین، کل ونوروز، وجمشید وخورشید لکی نکتشف أوجه الشبه والاختلاف بین سمات هذا النوع الأدبی وبین ما طرحه الباحثون الغربیون. ویجدر بنا الانتباه هنا إلى أن أدب الرومانس الغربی یشمل أنواعاً مختلفة تبدأ بالأدب البدوی والرعوی وتنتهی بالأفلام البولیسیة وأدب ما بعد الحداثة؛ وبمقارنتها بمختلف أعمال الأدب الفارسی فسوف نلاحظ تطورات فی تغلب أنواع من الثیمات فی بعض الأعمال، مما یبین الاختلافات والمسیرة الکلیة لأدب الرومانس فی إیران. کما استنتجنا من هذا البحث؛ فإن السمات الملحمیة الاستثنائیة قلیلة فی ویس ورامین؛ فبینما نلاحظ أن ""کل ونوروز""، و""جمشید وخورشید"" تحتویان على حس المغامرة، فإن العشق فی روایة ویس ورامین أکثر بروزاً ویمکننا أن نلاحظ أوجه الشهامة وتقدیس الأبطال والتی تعتبر من سمات العهد الإقطاعی فی روایة ""کل ونوروز""، لکن البحث عن الکنوز وقتل التنّین لم یکن الهدف الرئیس فی أیة من هذه الأعمال.
بررسی تطبیقی نگاره های وصف طبیعت در شعر ابن رومی و منوچهری دامغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
145 - 168
حوزههای تخصصی:
محیط عامل اصلی توصیف طبیعت است. توصیف طبیعت و مظاهر آن همچون باغ و بستان و گل ها و ... در عصر عباسی گسترده تر از عصر جاهلی و اموی می گردد. در عصر عباسی جلوه های تمدن و شهرنشینی به یکباره سر بر می آورد. بنابراین وصف بیش تر با استعاره و تشبیهات رخ می نماید؛ که این خود بیانگر وسعت خیال شاعر عصر عباسی است. شعر پارسی دوره منوچهری دامغانی را باید شعر طبیعت خواند، منوچهری از جمله شاعران طراز اول این دوره است. منوچهری به سبب شیفتگی به ادبیات عرب، به تقلید از شاعران عرب روی آورده، و با وجود نوآوری در شعر طبیعت، بسیاری از تشبیهات و صور خیال که توسط شاعران عصر عباسی از جمله ابن رومی و ابن معتز وارد شعر شد؛ در شعر منوچهری آمده است. شعر توصیفی ابن رومی در این دوره تابلوهایی درخشنده و سرور انگیز از باغ ها و چمنزارهاست. در بیش تر این تصاویر جان بخشیدن به موجودات بی جان و عاقل انگاری نقطه مشترک با اشعار منوچهری است.
تطبیق دیوان شیخ بهایی با اشعار تعلیمی امام رضا علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ بهایی یکی از شاعران عارف و ادیب و حکیم و عاشق اهل بیت علیهم السلام قرن دهم و یازدهم هجری قمری است که اشعارش از دیدگاه ادبیات تعلیمی بسیار ارزنده و در خور اهتمام است.دیوان اشعارش مشحون است از نکات اخلاقی و مفاهیم ارزشمند تربیتی که حال و هوای تعلیمی حاکم بر اشعارش احساسات پاک و عواطف باصفای خوانندگان را برانگیخته است.ارادت و عشق وی به همه ی اهل بیت علیهم السلام ،علی الخصوص وجود مقدّس امام رضا علیه السلام زبانزد خاص و عام است.شیخ بهایی در سرودن اشعارش از آیات و روایات و نیز اشعار شاعران پیشین بهره های فراوانی برده است .یکی از کسانی که این احتمال می رود شیخ بهایی برای ادای مقصود و ضرورت کلام خویش به سروده ها و سخنان ایشان نظر داشته باشد،وجود مقدّس امام رضا علیه السلام است چرا که قرابت مضامین اخلاقی و تربیتی اشعار شیخ بهایی در پاره ای از اوقات،نشان دهندة تأثیرِ مفاهیمِ والایِ اخلاقی و حکمیِ سروده های امام رضا علیه السلام است.این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی دیوان شیخ بهایی و اشعار امام رضا علیه السلام از دیدگاه ادبیات تعلیمی انجام گرفته است تا بتوان از وجوه تشابه و تقارن مفاهیم تعلیمی و حکمی اشعار شیخ بهایی با سروده های امام رضا علیه السلام بیش ازپیش آگاه شد.
شهر و روستا در شعر نیما یوشیج و بدر شاکرالسّیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر، عصر مدرنیته و پیچیدگی های زندگی شهری، شاعران به ویژه آنان که از روستا مهاجرت کرده اند نگاهی متمایز به شهر و سکونت در آن داشته اند. نیما یوشیج و بدر شاکر السّیاب دو شاعر بزرگ نوگرای معاصر ایران و عراق نیز از آن جمله اند. شباهت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورهای دو شاعر مذکور در آن دوره و نیز شرایط مشابه زیستی، سبب ایجاد شباهت های بسیاری در سروده های این دو بوده است. این پژوهش برآن است تا بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی مشترکات موجود در شعر این دو شاعر را در رویارویی با شهر و زندگی مدرن بررسی کند. در شعر این دو شاعر روستاهای ""یوش"" و""جیکور"" در تقابل با شهر قرار دارند. هر دو شاعر با بیان برتری های روستا بر شهر، به نکوهش شهر پرداخته و با پناه بردن به طبیعت، مسائل و دغدغه های سیاسی و اجتماعی خود را با توصیف زادگاهشان بیان کرده اند. همچنین روستا مدینه فاضله آنها محسوب می شود که شاعر آزاده روستایی در نتیجه احساس غربت عاطفی، اجتماعی و سیاسی به آن پناه برده و تسلی خاطر می یابد.
سوگواره سرایی حسینی در «قصاید شریف رضی، ترجیع بند ادیب الممالک فراهانی و حدیقة السعدای محمد فضولی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون تردید واقعه عاشورا حماسه ای بزرگ و بی بدیل در تاریخ بشر است؛ و بدین سبب است که همواره شاعرانی از ملّت ها و اقوام مختلف به تبیین جنبه های گوناگون آن پرداخته و احساسات درونی خود را بیان کرده اند؛ از زمرة این شاعران در ادبیات عربی می توان شریف رضی را نام برد؛ از بین شاعران فارسی زبان نیز می توان به ادیب الممالک فراهانی اشاره کرد که با ترجیع بند غرّای عاشورایی خود به هنرنمایی پرداخته است؛ و از جمله شاعران ترک زبانی که به سرودن اشعار عاشورایی همّت گماشته اند، فضولی بغدادی است که با تحریر کتاب حدیقة السعداء همواره کانون بیشترین توجهات در بین شاعران ترک زبان بوده است. مقاله حاضر می کوشد نکات مشترک نهفته در مراثی حسینی شریف رضی، ادیب الممالک و فضولی را با روشی توصیفی تحلیلی مورد بحث و بررسی قرار دهد. شاعران مورد نظر با توجّه به موقعیت و زندگی شان در فرهنگ ها و دوره های مجزا از هم، هر کدام با انگیزه های متفاوت به بیان مظلومیت آن امام بزرگوار در واقعه عاشورا پرداخته اند؛ بدین سان با وجود انگیزه های متفاوت برای بیان این سوز، وجود تشابهاتی هم در مضامین شان ملموس است؛ مضامین مشترکی چون: پرداختن هر سه شاعر به قضیه کربلا، ذکر شهادت امام حسن(ع) در کنار پرداختن به واقعه عاشورا، تشنگی، گریه، شهادت و آزردگی خاطر پیامبر(ص) به خاطر واقعه کربلا از جمله این موارد است.
بررسی تطبیقی بسامدهای حکمی شعر متنبی و ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متنبی(303-354ه ) و ناصر خسرو(394-481ه ) از جمله شاعرانی هستند که حکمت را در مضامین شعری خود جای داده و مفاهیم آن را به شکل والایی پرورانده اند. این دو شاعر بزرگ که مفاهیم متعالی حکمی را در قصاید خود بیان داشته اند جزء سردمداران این عرصه به حساب می آیند، با وجود شباهت ها، تفاوت هایی در میان آن ها در بیان مضامین حکمی دیده می شود که این پژوهش با بررسی بسامد این مضامین، سعی بر توضیح شباهت ها و تفاوت های موجود در آن دارد. هر دو شاعر در پی تجلی دادن مفاهیم حکمی و فلسفی در شعرشان بوده اند؛ امّا ناصر خسرو با تکیه بر اصول اخلاقی، اعتقادی و عملی از این مفاهیم، بهره برده است. به نظر می رسد که او به حکم رواج اشعار عربی در آن زمان در میان ایرانیان و بنابر شیوه های تعلیمی رایج در عصرخود، با اشعار متنبی آشنا بوده است و - به گونه ای- می توان گفت که به مضمون و حکمت های متنبی نظر داشته است.
بررسی تطبیقی ریشه ها، درون مایه ها و کارکردهای سیاه بازی ایرانی و امریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی ریشه ها، درون مایه ها و کارکردهای سیاه بازی ایرانی و سیاه بازی امریکایی از دیدگاه مکتب امریکایی و روش پیشنهادی اِستیون توتوسی و کلودیا گی یِن در مطالعات تطبیقی می پردازد. بر این مبنا، علاوه بر ریشه ها و درون مایه ها، عناصری نظیر چهره سیاه شده، لطیفه گویی، نقیضه پردازی، تمسخر لهجه و نژاد، رقص، موسیقی و آواز، تمسخر و انتقادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تحلیل و مقایسه شده اند. نگارندگان معتقدند به رغم ریشه آفریقایی شخصیت سیاه و تقلید تمسخرآمیز از او در هر دو گونه نمایش، جایگاه و کارکرد آن در ایران با نوع امریکایی آن کاملاً متفاوت است. همچنین، به رغم داشتن تشابهات فراوان و به کارگیری ابزار و تکنیک های مشابه، سیاه بازی ایرانی رویکردی فرهنگی انتقادی و سیاه بازی امریکایی رویکردی نژادپرستانه و ضداجتماعی داشته و از کارکردهای اجتماعیِ کاملاً متفاوتی برخوردارند که این خود نتیجه خاستگاه متفاوت فرهنگی اجتماعی آنهاست. از این رو، می توان گفت که معانی و کارکردهای متفاوت این دو شخصیت و گونه مشابه، وابسته به بستر فرهنگی شکل دهنده آنهاست و کارکردهای اجتماعی آنها نیز ریشه در همین فرهنگ دارد. این در حالی است که نوع ادبی هنری آنها بسترساز تشابهاتشان است.
بازتاب تکرار در سروده های سعاد الصباح و نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شگرد ادبی تکرار، جهت القای موسیقی کلام و انسجام متن، کارکردی برجسته دارد. این عنصر بلاغی در شعر معاصر، نقشی فراتر از شعر کلاسیک ایفا می کند زیرا در شعر نو، وظیفه انتقال احساسات و عواطف درونی و ایجاد آهنگ دراماتیک، بر عملکردهای تکرار افزوده شده است. جستار حاضر، بر آن است تا انواع تکرار را در دو دفتر شعری «رسائل من الزمن الجمیل» از «سعاد صباح» و «گیاه و سنگ نه، آتش» از «نادر نادرپور» بررسی کند. از جمله دستاوردهای پژوهش، این است که تکرارِ سازه های نحوی در سطوح صامت، مصوت، هجا، واژه، ترکیب های اضافی، جمله های خبری و انشایی، در سروده های این دو شاعر بروز یافته است که کاربستِ هرکدام، به متمرکز شدن دلالت در ذهن خواننده، تداوم یک عمل یا حالت و برجسته سازی مضمون می انجامد.
تحلیلی بر رجزخوانی در شاهنامه فردوسی و شاهنامه کردی الماس خان کندوله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی آمیزه ای از اسطوره، حماسه، تاریخ و فرهنگ است. این اثر همواره در میان اقوام ایرانی و خصوصاً قوم کرد، جایگاهی ویژه داشته است، شناخت بن مایه های فرهنگی آثار حماسی کردها به دلیل ویژگی های نزدیک فرهنگی و زبانی با شاهنامه فردوسی حایز اهمیت است و بدون تردید می تواند چراغی باشد برای پی بردن به باورهایی که در آبشخورهای فرهنگی و جامعه شناختی ریشه دارد. رجز و مفاخره از مهم-ترین مضامین جدایی ناپذیر حماسه است و از آنجا که تأثیر زبان و فرهنگ در بازگردانی-های احتمالی نمود می یابد، تلاش شده است تا در داستان های مشترک شاهنامه منسوب به الماس خان کندوله ای و شاهنامه فردوسی یعنی «رستم و سهراب»، «سیاوش»، «بیژن و منیژه»، «رستم و اسفندیار» و «رستم و شغاد»، نمونه های با محتوای رجز و مفاخره با هدف پی بردن به وجوه اشتراک و افتراق استخراج گردد و آن گاه علاوه بر مشخّص کردن بسامد موضوع، میزان تأثیرپذیری الماس خان کندوله ای در بازگردانی داستان ها از شاهنامه فردوسی از نظر زبانی و فرهنگی واکاوی گردد.
بررسی تطبیقی رثای امام حسین (ع) در شعر شریف رضی و محتشم کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی مراثی و اشعار عاشورایی شاعران عرب زبان و فارسی زبان، در میان پژوهشگران و ادیبان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در این زمینه، عمده ترین ویژگی محتوایی مراثی عاشورایی، بیان مظلومیت امام حسینع، سختی ها و مصیبت های کربلا و گریه محوربودن آن است . شریف رضی، شاعر عرب زبان قرن چهارم هجری (359 406) و محتشم کاشانی، شاعر فارسی زبان قرن دهم هجری (905 996)، هر دو از شاعران شیعی و دارای اشتراکاتی قابل ِتوجه در زمینه مراثی حسینی و اشعار عاشورایی هستند. مقالة حاضر سعی بر آن دارد تا به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی، به بررسی مراثی این دو شاعر در مورد امام حسینع و تطبیق وجوه همانندی و ناهمانندی در مضامین مشترک رثای آنها بپردازد. روش تحقیق در این مقاله، براساس بررسی تشابه و تفاوت درون مایه های مشترک مرثیه های عاشورایی دو شاعر است. در نهایت، نتایج به دست آمده در زمینة شباهت ها و تفاوت های مضامین شعری دو شاعر، به صورت جدول ارائه شده است.
بررسی تطبیقی مفهوم وطن در شعر شاعران مشروطه ایران و نهضت مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
31 - 49
حوزههای تخصصی:
تغییر در اوضاع سیاسی و اجتماعی همواره سبب تحول در نوع نگرش و تفکر ادبی می گردد، قرن نوزدهم برای دو کشور ایران و مصر از ادوار مهم تاریخی و سیاسی بود که در آن جامعه ای صنعتی و رخوت زده با شتاب وارد جریان تجدد و مدرنیته گشت؛ نتیجه این خیزش سیاسی و اجتماعی، شکل گیری مفاهیم و مضامین جدیدی در ادبیات بود که تا آن دوره بی سابقه می نمود. مفهوم وطن دوستی و عشق ورزی به میهن یکی از آن مضامین است که هم زمان در این دو کشور پدیدار شد و وجوه مختلفی به خود گرفت. مقاله حاضر سعی دارد تا با نگاهی تطبیقی به بررسی مفهوم وطن و وجوه آن در شعر دوره مشروطه ایران و نهضت مصر بپردازد و هم به این سؤالات پاسخ دهد: میهن پرستی و وطن دوستی از چه دوره ای در ایران و مصر آغاز شد و چه عواملی در رشد و شکل گیری آن نقش داشت؟ میهن پرستی چه وجوه مشترکی در نگاه شاعران دو کشور دارد؟ آیا این تشابهات به حدی است که بتوان گفت در یک بررسی تطبیقی، در صورت عدم رابطه و برخورد میان شاعران دو ملت، شرایط مشابه، آثار مشابهی نیز به وجود می آورد؟
سفر به ملکوت( مقایسه تطبیقی کمدی الهی با سیر العباد الی المعاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
123 - 144
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های درک حقیقت ، راه کشف و شهود است که عارف از راه دل و سیر در انفس و طیّ مراحل کمال روحی، می کوشد تا حقیقت عالم را کشف کند و بر اسرار آن واقف گردد. «کمدی الهی» دانته و «سیر العباد الی المعاد» سنایی ، نمونه هایی از سیر باطنی و کشف حقیقت از راه دل و سیر در انفس می باشند که در آن ها دانته و سنایی تلاش می کنند تا با طی کردن مراحل سیر و سلوک عرفانی و رهایی از امیال و خواهش های نفسانی، کمال انسان را تا مرتبه الهی و ملکوتی و کشف حقیقت نشان دهند. در این کار تحقیقی سعی شده است ضمن مقایسه تطبیقی دو اثر و نشان دادن وجوه اشتراک و تفاوت آن ها در یک سفر روحانی تا دستیابی به حقیقت، راه های رسیدن به مراتب کمال و تعالی انسان و منازل کمال از دیدگاه سنایی و دانته مورد بررسی قرار گیرد و این نتیجه حاصل گردد که راه عشق و عرفان، نزدیک ترین راه برای رسیدن به سرمنزل مقصود و کشف حقایق عالم هستی است.
کارکردهای تعین بخش «زمان» در رمان رئالیستی براساس رمان همسایه ها از احمد محمود و کوچة مدق از نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنابه تعریف فرمالیستی، عناصر متن باید در خدمت «ادبیت» یعنی بیان غیرمستقیم و غیرهنجاری یا زیباشناختی زبان باشند؛ ازاین رو، زمان نیز باید به این شیوه، کارکرد زیباشناختی بیابد. به منظور تبیین این وجه از کارکرد زمان، در پژوهش حاضر دو رمان رئالیستی، یکی از نویسندة مصری نجیب محفوظ ( کوچة مدق) و دیگری از نویسندة ایرانی احمد محمود ( همسایه ها)، تحلیلِ روایی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد وجوه روایی زمان در نظریة ژنت صرفاً نوعی دستور کاربرد زمان و وجوه روایی آن است و نمی تواند وجه زیباشناختی و دلالت های ثانویة زمان را در راستای کارکرد ادبی آن توضیح دهد. در پژوهش حاضر، این کارکردها در چهار موردِ تعین بخش شناسایی شده است: «حادواقعی سازی» (بیش ازحد واقعی جلوه دادن وقایع داستان)، «تعین بخشی به خوانش» (محدود کردن تفسیرهای ذهنی خواننده به مدلول های خاص)، «لنگرسازی» (ایجاد توهم تطبیق فضای داستان بر فضای واقعی و کنونی جامعه) و «تعین بخشی به کنش» (برانگیختن رفتارهای اجتماعی خاص در مخاطب). همچنین، بالاترین وجه زیباشناختی زمان در جاهایی نمود می یابد که زمان نه براساس نشانه های زمانی مستقیم (ذهنی)، بلکه برمبنای زمان غیرمستقیم (ابژکتیو) و با «تنیدگی زمان و مکان» بیان می شود که باعث آمیزش وجوه مختلف حسی- ادراکی و شکل گیری «عواطف همدلانه» می شود. در این وضعیت ها، چنانچه شتاب منفی در ابتدای روایت قرار گرفته باشد، تابع آن در قالب واکنش های هیجانی انفجاری نمود می یابد و برعکس؛ و این نشان می دهد ارزش معنایی در متن هرگز ازبین نمی رود؛ بلکه همواره از شکلی به شکل دیگر تغییر می یابد.
فیلم هزار و یک شب در آیینة بازآفرینی ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترة مقالة حاضر، بررسیِ تفسیر خاصّ استیو بارون از کتاب هزار و یک شب در شکل بازآفرینی آن در فیلم هزار و یک شب است. مسئلة تحقیق این است که فیلم هزار و یک شب، چقدر به متن هزار و یک شب نزدیک و چقدر از آن فاصله گرفته و آیا امکان افزودن تفاسیر جدید به متن هزار و یک شب را دارد؟ هدف از این مقاله، اثبات این نکته است که بازآفرینی، اخذ است ولی گرته برداری نیست، بلکه یک اثر فرهمند فرهنگی تازه است که دارای شأن و شوکت هنری خاصّ خود است. در این مقاله، فیلم هزار و یک شب، ساخت سال 2000 م، به کارگردانی بارون با متن عربی و فارسی هزار و یک شب انطباق داده شده است. نتیجة انطباق فیلم با متن این بود که بارون، هزار و یک شب را مِلک کِلک خویش ساخته و تغییراتی را در آن ایجاد کرده است و به طبع خویش، جهان بینی خود را بر فیلم هزار و یک شب سوار کرده و از متن فاصله گرفته و به بازنمایی شرق پرداخته است. روش تحقیق این مقاله، با استناد به نظریّة اقتباس ادبی لیندا هاچن می باشد که قائل به اصالت اقتباس است.
بررسی کارکرد متناقض نما در شعر مشفق کاشانی و محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صورت و صورتگری، عرصة اصلی آفرینش گری هنری و لذّاتِ ادبی است. از گذشته تا امروز همواره رابطه ای مفهومی میان شعر فارسی و عربی وجود داشته است. مشفق کاشانی و محمود درویش از شاعران معاصر هستند که به کارکردهای زبان؛ از جمله متناقض نما اهمّیّتی ویژه داده اند. هدف آن ها از آفرینش تصاویر متناقض، تأکید بر اهمّیّت محتوای تصاویر خلق شده است. با توجّه به ذهن خلاّق این شاعران بزرگ، یکی از اهداف اصلی ایجاد این نوع از تصویر، اهمّیّت دادن به بافت معنایی و محتوایی شعر است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، در نظر دارد به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر از طریق متناقض نماها بپردازد، آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد. از رهاورد پژوهش حاضر می توان به این مهم دست یافت که متناقض نمایی یکی از ویژگی های سبکی اشعار این دو شاعر است. ساختمان متناقض نمایی در شعر این دو شاعر، به دو صورت است: الف: پارادوکس هایی که دو پایه تضاد در آن ها به روشنی آشکار است. ب : پارادوکس هایی که در آن ها به جای یکی از پایه های تضاد، از متعلّقات آن آمده است .
بهار و ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله ای که پیش رو دارید، نگارندگان با در نظرداشتِ پژوهش های پیشین دربارة اثرپذیریِ ملک الشّعرای بهار از قرآن، حدیث، امثال، حکم و متون نظم عربی و به روش توصیفی - تحلیلی، نویافته های خود را در این باره با سامانی دیگر نمایانده اند. در این راستا، نتایج جست وجو در سرچشمه های عربیِ برخی از سروده های بهار و انواع بهره برداری های وی از ادب عربی در سه بخش همسانی های شعر بهار با شعر عربی، تمثّل به امثال و حکم عربی و ترجمة منظوم شعر عربی عرضه گشته است. از مهم ترین یافته های جستار حاضر، می توان به این نکته اشاره کرد که اثرپذیری بهار از ادب عربی غالباً با ابتکار و نوآوری و بازسرایی همراه است و به هیچ روی، بوی تقلید از آن استشمام نمی شود و به همین سبب، بازشناسیِ نمونه های فراگیری او بسیار دشوار است.