فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
161 - 183
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های برجسته تمامی آثار داستانی با بن مایه های ذهنی، رمزآمیز بودن آن هاست به طوری که این ویژگی در «شاهنامه» و «هفت پیکر»، جلوه و برجستگی خاصی دارد از آنجایی که شهریاران و پهلوانان برای گشودن رمزهای پیچیده و طلسمات، به مدد نیروی اهورایی و خردورزی به مبارزه با نیروهای اهریمنی می پرداختند و گاه برای گشودن گره های فرو بسته و دشوار به کردارهای رمزآمیز روی می آوردند و به میمنت رمزگشایی به شادخواری و بزم می پرداختند. قهرمانان داستان ها جهت گشودن رمزها و اسرار نهفته از ابزارهایی چون اخترشناسی و پیش بینی تقدیر الهی، و مشورت با موبدان و روحانیون و خوابگزاران سخن می گویند، و گاه برای نایل شدن به پیروزی، به طالع بینی و شناختن حالات سعد و نحس اختران سپهری روی می آورند. در این مقاله، به شیوه توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای علت یابی علمی به عمل آمده است و نتیجه تحقیق نشان می دهد اغلب جشن ها ریشه در گشایش رمزها و طلسم ها داشته است.
مقایسه تطبیقی مضامین اخلاقی نقایض جریر و اخطل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
451 - 480
حوزههای تخصصی:
یکی از برترین راه های شناخت برتری شاعری بر همتایانش مقایسه تطبیقی در موضوعات و بررسی سبک شناختی شعر آن ها است. جریر و اخطل که همچون دو هماورد ستیزه جو، تمام دوران شاعری خود را به هجو یکدیگر پرداختند و همواره سعی در بی آبرو نمودن دشمن خود داشتند، می کوشیدند تا با استفاده از ساختارهایی بدیع، حریف را مقهورِ قدرتِ خیالِ شگرف و استدلال های ادبی خود سازند. این پژوهش با هدف بررسی محتوایی مضامین اخلاقی مشترک در نقایض جریر و اخطل انجام شده و با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی بیش از 840 بیت در قالب 20 قصیده پرداخته است. بر اساس آنچه در بررسی تفاوت ها و شباهت های مضمونی و سبکی میان دو شاعر گفته می شود، می توان دریافت که جریر در به تصویر کشیدن مضمون فرومایگی و بخل از اخطل موفّق تر عمل کرده است ولی اخطل در توصیفاتش و بهره برداری از فنون مختلف ادبی در ترسیم ترس و بی عفّتی گوی سبقت را از جریر ربوده است.
بررسی تطبیقی مضامین مشترک در اشعار حسّان العرب و حسّان العجم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
255 - 273
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه در مقوله ادبیات تطبیقی با نگاهی به آثار و منظومه های ادبی و هنری کشورهای مختلف می توان شاهد اشتراکاتی در این آثار بود، نوشتار حاضر با هدف بازخوانی اهم مضامین و درونمایه های مشترک اشعار حسّان بن ثابت و خاقانی ، به شیوه توصیفی- تحلیلی این وجوه را مورد واکاوی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که در زمینه مدحیّات، خاقانی بر خلاف حسّان در ستایش سلاطین از اغراق های شاعرانه بهره گرفته؛ ولی در مدایح نبوی و منقبت خلفای راشدین، هر دو شاعر به بیان احوال و اوصاف واقعی پرداخته و از مبالغه گویی پرهیز کرده اند. حسّان در هجویات خود فقط به هجو اشخاص و قبایل خاص پرداخته؛ لیکن خاقانی علاوه بر هجو اشخاص، به هجو تیپ های شخصیتی پرداخته است. اشعار فخرآمیز خاقانی بیش تر محدود به خود اوست؛ لیکن اشعار فخرآمیز حسّان بیش تر دربرگیرنده مباهات به خاندان و قبیله اش می باشد. خمریّات خاقانی قبل از تحول روحی او و خمریّات حسّان در دوره جاهلی سروده شده است و هر دو در دوره دوم زندگی خود از شراب و وصف مجالس باده نوشی اجتناب ورزیده اند.
بررسی تطبیقی متن «مردی که دیگر نخندید» اثر ویلیام موریس و داستان "گنبدسیاه" از هفت پیکرنظامی براساس نظریه بینامتنیت ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ، ادبیّات و افسانه های مشرق زمین، از دیرباز مورد توجّه مستشرقان و پژوهشگران غربی بوده، یکی از این علاقمندان به شعر و ادب فارسی، ویلیام موریس انگلیسی است که ضمن آشنایی با فرهنگ غنی ایران و ادبیّات فارسی، کتاب مردی که دیگر نخندید را به پیروی از گنبد سیاه، در منظومه هفت پیکر نظامی گنجه ای پدید آورد. وی می کوشید تا شخصیت، فضای داستان، نمادها، رنگ، لباس و سایر عناصر داستان با هفت پیکر سازگاری داشته باشد. منظومه ی هفت پیکر یا هفت گنبد، یکی از آثار غنایی نظامی که تحّول روحی بهرام پادشاه ایران را به صورت نمادین گزارش کرده است. بهرام، هفت شهدخت از هفت کشور خواستگاری کرده، آنان را بانوان هفت کاخ با شکوه گردانید و هر شب میهمان یکی از آنان می شد تا با شنیدن قصّه ای وقت گذرانی و شادخواری کند. سرانجام در پایان هفته که میهمان گنبد سیاه بود دُرسَتی شاهدخت ایرانی قصه ای از فرهنگ ایران زمین نقل کرد که بهرام را متحول نمود. این پژوهش مانند دیگر جُستارهای علوم انسانی به روش تحلیل محتوا و با استفاده از اسناد و منابع معتبرکتابخانه ای، اثرپذیری و منظومه ویلیام موریس را از گنبد سیاه نظامی مورد بررسی قرارداده و به این نتیجه دست یافته است که اثر ویلیام موریس از نظر ساختار و محتوا همچون نهالی با طراوت و در سایه سار درخت تناور هفت پیکر نظامی بالیده، سپس در گلستان شعر و ادب اروپا به بار نشسته است.
بلاغت تطبیقیِ هندی(اَلَنکار) و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
209 - 229
حوزههای تخصصی:
با فراهم آمدن امکان گفتگوی فرهنگی- ادبی میان ایران و هند در دوره صفویان/ تیموریان، مجال آن نیز پیش می آید که بلاغت هندی(اَلَنکار)، با بلاغت اسلامی تطبیق داده شود و محسّنات و مسائل زیبایی شناختی و بلاغیِ هندی همراه با پی آیه ای در «نایکابهید»(علم النسوان یا معشوق شناسی)، در تخاطب با بلاغت اسلامی در دو نمود عربی و فارسی اش، به زبان های فارسی و عربی برگردانده شود. در این باره سه کتاب بیشترین دستاوردها را داشته اند: «تحفه الهند»(1068-1118ق.) از میرزاخان ابن فخرالدّین محمّد و «سِبحَهُ المرجان فی آثار هندِستان»(1177ق.) و «غزلان الهند»( 1178ق.) از میرغلامعلی آزاد حسینی واسطی بلگرامی. به بویه معرّفی این جریان در بلاغت اسلامی و واکاوی ساحت های همانندی و ناهمانندی بلاغت هندی با بلاغت اسلامی، در این جستار که به شیوه توصیفی- تحلیلی فراهم آمده است، پس از به دست دادن شناخت نامه ای از آثار پیشگفته، نکاتِ چندی از بیان، بدیع و نایکابهید(معشوق شناسی) هندی در تطبیق با بلاغت اسلامی و زیبایی شناسی معشوق شعر فارسی دیده و بررسیده شده است. از جمله نتایج آنکه، در کنار محسّنات و صنعت های خاصّ بلاغت اسلامی و محسّنات و صنعت های مشترک میان بلاغت هندی با بلاغت اسلامی، که در نوع خود جذّاب اند و کارایی های گوناگونی در قلمروهای ادبیات خلّاق و پژوهش های ادبی دارند، گروهی از محسّنات و صنعت ها که خاصّ بلاغت هندی اند، عمدتاً محتوایی و معنایی اند؛ برای آن ها از شعر عربی و فارسی می توان شواهد فراوانی به دست داد و برخی از آن ا را نیز می شود در تحلیل زیبایی شناسانه شعر عربی و فارسی به کار برد.
بررسی وجوه مشترک مؤلّفه های اقتدار سیاسی حکومت ها در تاریخ بیهقی و راحه الصدور و آیه السرور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
21 - 43
حوزههای تخصصی:
نویسندگان متون منثور اقناعی در زبان فارسی با تأسی از آراء سیاست گذاران و سیاست نامه نویسان مسلمان به تحکیم بنیان دولت ها پرداخته اند. یکی از مهمترین وظایف این نویسندگان مشروعیت بخشی و القای حقّ حاکمیت رسمی و قانونی به حکومت هاست. روش تحقیق مقاله توصیفی تحلیلی است و نویسندگان در این مقاله در صدد پاسخ به این سؤال هستند که ابعاد مشترک اقتدار سیاسی حکومت ها در دو کتاب تاریخ بیهقی و راحهالصدور کدامند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد لازمه اصلی اقتدار سیاسی، کسب مشروعیت سیاسی و دینی است. در این آثار، حاکمان جامعه می کوشند با کسب مشروعیت سیاسی، مفوّض شدن قدرت از خلیفه به سلطان، تأسیس دستگاه ها و نهادهای کارآمد دولتی، تقویت قدرت نظامی و مالی، القای دارا بودن ویژگی های ماورایی، عدالت ورزی و رسیدگی به امور مسلمانان به تثبیت حاکمیت خود بپردازند. القای مشروعیت دینی حکومت ها نیز با تأکید بر الهی بودن منشأ قدرت پادشاهان، نقش تقدیر در حاکمیت زمامداران، وجوب اطاعت از آنها، دینیاری و سرکوبی دشمنان به انجام می رسد.
الإنسانویه ومظاهرها فی أشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
35 - 59
حوزههای تخصصی:
قد دخل مفهوم الالتزام الاجتماعی والإنسانی بمعناه الجدید إلى الشعر الفارسی المعاصر بشکل عام، من خلال أدب الثوره الدستوریه، ویعتبر هذا المفهوم أحد السمات الممیزه لشعر نیما یوشیج مقارنه بالأدب الفارسی الکلاسیکی. وبتعبیر آخر، یمکن تسمیه نیما بالمعنى الدقیق والجدید للکلمه شاعراً ومفکراً إنسانیاً ومجتمعیاً، لأن شعره ینأى بجدیه وشامله عن الأنا ویدخل إلى عالمی الاجتماعی والإنسانی. فی هذا البحث الذی اعتمد على المنهج الوصفی التحلیلی وتحلیل المحتوى، تم شرح عناصر النزعه الإنسانویه وفاعلیتها فی المجال الاجتماعی فی شعر نیما. وإنکار الاستبداد والتفرّد والإیمان بالأصاله الإنسانیه، والفاعلیه البشریه فی تحدید مصیره الاجتماعی والسیاسی للشخص نفسه وللآخرین، والتصور الإنسانی للطبیعه، والاتجاه نحو الرمزیه الاجتماعیه والإنسانیه تعدّ من أهم عناصر النزعه الإنسانویه فی قصیده نیما یوشیج، وهی تمثّل النتائج التی توصّل إلیه البحث الحالی.
تطبیق فهم از متن، بر اساس نظریه گادامر با نظریه پست مدرنیسم در باب اقتباس لیندا هاچن*(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
81 - 103
حوزههای تخصصی:
اقتباس بحث مورد مناقشه ای است. این که دانسته شود اقتباس نظریه یا مفهوم است یا فرآیند، مهم است. اما چیزی که مورد اهمیت است فرآیند اقتباس است که مد نظر است. متن ادبی اولین رخ نمود خود را در متون مقدس تمدن های کهن و باستانی قبل از میلاد مسیح و بروز داد که تا عصر حاضر اشکالی از اقتباس به خود دیده اند که باید دید دچار چه تغییرات بنیادین بوده است؟ در درجه دوم اهم بحث اثر مقتبس، تحلیل آن می باشد. از این رو محقق بر آن است با رویکرد تطبیقی فرایند اثر اقتباسی و تحلیل آن را دو متغیر بداند. اگر فرایند رسیدن به یک اثر اقتباسی از هر منبعی که گادامر آن را شامل هر متن دیداری و شنیداری می داند را متغیر مستقل بدانیم پس ناگزیر به بیان هرمنوتیک فلسفی قائل به متن هستیم. همچنین اگر خوانش اثر اقتباسی بر اساس نظریه پسامدرنی لیندا هاچن را متغیر وابسته بدانیم. در این مقاله دو متغیر مذکور به این دلیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت، که آیا تحلیل محتوایی به تولید اثر اقتباسی منجر می شود و یا علم هرمنوتیک؟
تصویرگری «لا» در شعر سنایی و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
311 - 330
حوزههای تخصصی:
مضمون آفرینی و تصویرگری شاعران با حروف سابقه طولانی دارد. اغلب شاعران در بکاربردن حروف در تصویرگری ها جهت خلق مضامین، به شیوه ای زیبا و شورانگیز، نهایت تلاش خود را به کار گرفته اند. هر شاعری به نوبه خود در ابداع و خلق شگفتی های جدید، ابداعات بکر و نوع آوری های خاص در این وادی قدم برداشته است. سنایی و خاقانی از جمله شاعرانی هستند که با قریحه شاعری خویش این هنر را به غایت خود رسانده اند؛ به گونه ای که خواننده را به تفکر در خلق تصاویر شگفت غرق می کنند. آن ها با بهره گیری از پدیده ها و استعمال معانی نمادین و اسطوره ای از آنچه در محیط پیرامون خود دیده اند، شگفتی آفریده اند. این دو شاعر با خصوصیات منحصر به فردی که یکی از آن ها مضمون آفرینی و تصویرگری های زیبا با واژه ها و حروف است و با این کار ضمن نوآوری و خلاقیت، بر اهمیت شعر خود افزوده اند.
سیمیائیّه الرموز فی أشعار بدوی جبل الوطنیّه (الرموز الجمالیه والزمکانیه والنفسیه الشخصیه نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
109 - 136
حوزههای تخصصی:
السیمیولوجیا علم یدرس نظام العلامات داخل الحیاه الاجتماعیه والذی تکمن مهمته فی البحث عن الدلالات الخفیّه لکلّ نظام علاماتی سواء کانت لغویّه أو غیر لغویّه. یحاول هذا البحث من خلال المنهج الوصفی– التحلیلی وعلى ضوء التحلیل السیمیائی أن یقوم بدراسه أهم الرموز الجمالیه کالاستعاره والتشبیه والکنایه والإغراق والرموز الزمانیه والمکانیه والنفسیه الشخصیه والقرآنیهفی أشعار بدوی جبل الوطنیّه، لما فیها من أبعاد دلالیه تفید فی دراسه النص الشعری والتعرّف علی أفکاره وآرائه. استطاع بدوی أن یجعل نصّه مؤثّراً باستخدام الرموز السیمیائیّه التی تمنح شعره جمالیّه خاصّه. إنّ توارد الدلالات الرامزه فی نصّ بدوی لیس اعتباطیاً بل هو صادر عن موقفه الفکری من الحیاه والکون، وقد ولّد فی الرموز اللغویه سلسله من الإیحاءات التی تعمّق إحساس المتلقی بالرموز. والملاحظ أنّ هذه الدراسه تکون وجیزه انتقائیه لأنّ کثره الأمثله لا تسمح بدراسه استقصائیه. من أهم نتائج البحث هو أنّ الشاعر من خلال استخدامه لهذه الرموز أراد أن یصوّر مفاهیم کحبّ الوطن والفخر بتراثه الماضوی، وآلام الأمّه العربیّه، والعوده إلى البلد ومآسی عصره إلى جانب بیان عواطفه وتجاربه الروحیّه. ومن خلال خلقه الصّور الأدبیّه قد أضفی حیویّه على شعره وأخرجها من الدلالات الصریحه إلی الرمزیه.
دراسه معرفیه لمفهوم الفرح فی اللغتین العربیه والفارسیه؛ دراسه تقابلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
127 - 154
حوزههای تخصصی:
یتراوح الفرح بین المشاعر الخفیفه إلى الشدیده، والاستمتاع بموضوع ما إلى الشعور بالسعاده فی الحیاه. وبما أن جزءاً من مفهوم الفرح یصبح منظماً بالبیانات اللغویه إضافه إلى الأدب والفن والعرف وغیرها، لذلک نستخدم "الاستعاره المفاهیمیه" کأداه فعاله لتحلیل اللغه، والتی تعد إحدی مظاهر العقل. تشیر الاستعاره المفاهیمیه إلى إدراک مفهوم مجرد على أساس مفهوم أکثر مادیه والتعبیر عنه. فی هذه الدراسه، سندرس البیانات ونسعى لفهم مجالات المصدر لمفهوم الفرح فی کل من اللغتین الفارسیه والعربیه بناءً على النظریه المعرفیه لکوفکسیس، لنعرف طریقه تفکیر الناطقین بهاتین اللغتین حول الفرح، وأوجه الشبه والاختلاف بینهما. تکمن أهمیه الدراسه المعرفیه لهذه البیانات فی تنظیم نطاقها المبعثر والمتنوع بناءً على التعیینات والأنماط المعرفیه. یُظهر فحص بیانات هذه الدراسه أن الطبیعه المشتقه للغه العربیه وفرت مجموعه متنوعه من الکلمات الاستعاریه لتصور الفرح فی هذه اللغه خاصه فیما یتعلق باستعاره "الفرح نور"؛ کما أنّ المظاهر اللغویه لبعض الاستعارات باللغه الفارسیه کاستعاره "الفرح سائل داخل الوعاء" أظهرت مسافه أکبر عن مستواها العامه وکونها ذات إحداثیات ثقافیه ممیزه وأکثر تعقیداً؛ کذلک فیما یتعلق باستعاره "الفرح فوق" ف "المسافه من الأرض" فی اللغه العربیه یمکن أن تکون أکثر وضوحًا من اللغه الفارسیه.
بررسی دلالت معنایی نام های مستعار در آثار طنز محمد خرمشاهی با تکیه بر دیوان خرم و مجله توفیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
33 - 55
حوزههای تخصصی:
محمّد خرّمشاهی از شاعران و نویسندگان معاصر و یکی از مستعارگویان عرصه طنز است که در طول نود سال فعالیت، با بیش از نود نام مستعار در این حوزه قلم فرسائی نموده تا جایی که به یکی از رکوردداران اسم مستعار در فضای مطبوعاتی ایران بدل شده است؛ اما با این همه فعالیت، از دید پژوهشگران هم مغفول مانده است. از آنجایی که وظیفه طنز، ضمن آگاه کردن مسئولان از مشکلات و نارسائی ها باید تا حدّ امکان، درمان را نیز بازگو کرده و رفع موانع و مشکلات، ساعی و کوشا باشد. نگارنده در این مقاله تلاش نموده علاوه بر معرفی و شناساندن این شخصیت، رابطه و محتوای اسامی مستعار را با محتوا و مضامین اشعار و مطالب طنز وی بررسی کند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که به طور نسبی بین اشعار و مطالب طنز خرّمشاهی با اسامی مستعار انتخابی، ارتباطی معنادار وجود دارد.
نقد و بررسی: پیرامتن در برگردان اثر ادبی: مطالعه موردی سفرنامه نیکلا بوویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (ادبیات تطبیقی) سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
175-187
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی رویکرد شهرگریزی در اشعار عبدالمعطی حجازی و پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
85 - 108
حوزههای تخصصی:
عبدالمعطی حجازی و پروین اعتصامی به سبب تشابه فرهنگی، اجتماعی و دینی، دیدگاه های مشترکی نسبت به مسائل اجتماعی در شعرشان دارند؛ هرچند گاه تفاوت ها در نگرش هایشان در نوع تعبیر، انتقادها و اعتراض هایشان به چشم می خورد. این پژوهش با تکیه بر شیوه توصیفی تحلیلی در صدد آن است که رویکرد شهرگریزی را در اشعار این دو شاعر بزرگ عربی و فارسی بررسی و مقایسه نماید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میزان بسامد درون مایه شهرگریزی، به عنوان یک مسأله اجتماعی، در شعر دو شاعر یکسان نیست؛ شهرگریزی در اشعار پروین اعتصامی، ریشه در عواطف و احساساتش دارد و روستا را آرمانشهر خود می داند؛ شهرگریزی او بیشتر از آن که صریحاً تنفر از شهر باشد، در روستادوستی نمود پیدا می کند. او مناظر طبیعی روستا و نیز تصویرهای شعری روستایی را با تکیه بر زبان کنایه، تمثیل و حکایت در شعر خود ترسیم می کند. این درحالی است که شعر عبدالمعطی حجازی، نقد صریح و آشکار از زندگانی شهرنشینی بوده و در اشعار او چنین تمثیل های دور از ذهن مبتنی بر حکایت و تمثیل را نمی بینیم. شهرگریزی در شعر وی نتیجه علاقه او به محیط روستا و آرامش آن و نیز بیزاری اش از ستمی است که در شهر تجربه کرده است.
بررسی تطبیقی-انتقادی تعریف سنت و نوآوری در نقد ادبی ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
231 - 252
حوزههای تخصصی:
مفهوم سنت از مفاهیم پرکاربرد در علوم انسانی است و در هر یک از حوزه های آن معنای اصطلاحی خاصی دارد . در این میان، سنت ادبی و نوآوری، به عنوان مفهوم متقابل آن، از اهمیت ویژه ای در ادبیات به ویژه نقد ادبی برخوردار است. این پژوهش با نگاهی انتقادی تعاریف سنت و نوآوری را در آراء صاحب نظران ایرانی بررسی کرده و نتایج به دست آمده را با مهم ترین نظریات منتقدان غربی و عربی تطبیق داده و وجوه شباهت و تفاوت آن ها را نشان داده است. بر اساس نتایج این پژوهش ، در یک نگاه کلی می توان گفت که این تعاریف دارای اختلافاتی از دو جنبه گستردگی عناصر تشکیل دهنده و الزامی بودن یا نبودن شرط تکرار در شکل گیری سنت اند . بر این اساس ، تمامی ویژگی های صوری و محتوایی که در آثار ادبی وجود دارند و پس از گذشت دوره های زمانی کوتاه یا طولانی تکرار و تدوام می یابند، سنت ادبی را تشکیل می دهند . در باب نوآوری نیز باید گفت رابطه پویای آن با سنت، جوهره اصلی آثار ادبی و ضامن موفقیت نوآوری-های ادبی و سبب نوزایی مداوم سنت است.
تطبیق دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری در باب مسأله مراتب تحقق انسان کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
271 - 292
حوزههای تخصصی:
بین اشعار مولوی و اقبال لاهوری شباهت های وجود دارد که موجب شده این دو شاعر بزرگ به هم نزدیک شوند. سؤال اصلی در این نوشتار این است که انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری دارای چه جایگاهی هستند؟ بررسی اشعار این دو شاعر و مقایسه آن ها در رابطه با انسان و محتوای آن بیانگر این است که مولانا و اقبال لاهوری اعتقاد دارند که در سلسله مراتب وجود، انسان به عنوان آخرین مرتبه هستی پا به عرصه عالم گذاشته و یا به قولی متأخّر زمانی است، ولی علت اصلی و غایی آفرینش محسوب می گردد و خلاصه و اشرف تمام مخلوقات به شمار می رود. از مشترکات دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری می بایست به نوع نگاه آن ها به انسان به عنوان موجودی دو بعدی و دارای مراتب، غایت خلقت بودن انسان کامل و برتری انسان بر سایر موجودات اشاره کرد. نتایج حاکی از آن است که اقبال لاهوری علاوه بر شباهت نگرش به مولانا به فلسفه تربیتی انسان توجه دارد.
بررسی اندیشه های هستی گرایانه در شعر شاملو بر اساس آرای نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
87 - 106
حوزههای تخصصی:
اگزیستانسیالیسم یا هستی گرایی از مفاهیم محوری اندیشه نیچه است که در شعر معاصر به ویژه در شعر شاملو نمود روشنی دارد. مصادیق برجسته آن از جمله تقدم وجود بر ماهیت، تعهد و مسئولیت، فردیت، گزاف بودن زندگی و جهان، مرگ و نیستی، آزادی، دلهره و اضطراب، وانهادگی و تنهایی در شعر شاملو با هنرمندی تمام بازنمایی شده است جستار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی بر اساس گزاره های مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی که به بررسی رابطه ادبیات با دیگر شاخه های علوم انسانی می پردازد. در پی پاسخ به این پرسش است که اندیشه های هستی گرایانه چگونه در ذهن و زبان شاملو پرورانده شده و نگاه او به هستی بر چه اندیشه و فلسفه ای متمرکز بوده است؟ تبیین و ترسیم هستی شناسی در شعر شاملو با توجه به آرای نیچه هدف اصلی این نوشتار است. یافته های پژوهش نشان می دهد شاملو پیوند عمیقی با مباحث و اندیشه های هستی شناسانه داشته، مفاهیم و دغدغه های وجودی به صورت تأمل برانگیز و بسامد بسیار بالایی در سروده هایش سایه انداخته است. این مفاهیم با آرای هستی گرایانه نیچه نقاط تلاقی بسیاری دارد.
مناسبات بینامتنی میان حکایات مثنوی مولوی در دفتر اول با متون عربی (بر اساس نظریه ژارژ ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت به بررسی روابط موجود در بین متون می پردازد. چراکه در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد. ازاین رو، می توان گفت که هیچ متن جدید و بکری وجود ندارد. در بینامتنیت دو متن باهم مقایسه می شوند: یک متن زیر و یک متن زبر. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می کند که در قالب: حضور صریح و اعلام شده، پنهان و ضمنیِ یک متن در متن دیگر، قابل بررسی است. نگارندگان در این نوشتار، ابتدا ریشه حکایات و اندیشه های عرفانی مولوی را در دفتر اول مثنوی در آثار عرفانی، داستانی، تفسیری، دواوین شعر و کتب تاریخی عربی کاویده، سپس این حکایات را بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت به سه دسته تقسیم کرده اند. در این مرحله، متن زیرین مثنوی مشخص شده است. این متن زیرین باید هم تقدم زمانی و تاریخی بر متون دیگر داشته و هم بیشترین شباهت را با روایت مثنوی داشته باشد. در نهایت شباهت ها و تفاوت های دو متن بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که مولوی بسیاری از کتب تاریخی، تفسیری، داستانی و عرفانی عربی پیش از خود را خوانده و آن ها را در لابه لای مثنوی آورده است. هرچند در همه موارد بررسی شده، وی اندیشه های عرفانی و حکایات پیشین را برای نیل به اهداف عرفانی، کلامی و اخلاقی خود با تغییراتی همراه ساخته است. در این میان، ابن الفارض و ثعلبی در بخش نظریات عرفانی و حکایات، بیشتر از دیگران در دفتر اول مثنوی حضور دارند.
تحلیل حکایت "عاشق شدن پادشاه بر کنیزک" از دیدگاه مبانی حکومت داری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
207 - 217
حوزههای تخصصی:
حقیقت نقد، یا همان زنجیره احوال ما آدمیان مهم ترین شاخصه شناخت چگونه زیستن است. تأثیر دقیق و اندیشه ژرف و عمیقِ کسانی همچون مولوی ، در راستای نشاندن اهداف صحیح چه در محوریت فردی و چه در محوریت اجتماعی، پخته کردن دقیق ترین داستان هاست در قالب «مثنوی». یکی از مرکزهای ثقل «مثنوی معنوی» داستان پادشاه و کنیزک است که نقد حقیقت آن باعث بوجود آمدن شاهراه هایی می شود که هرچه بیش تر به عمق آن پی می بریم عجز ما را در برابر آن بیش تر می کند و تاریکی ها را در برابر دیدگانمان افزون تر. شرح های بسیار بر این داستان، نمایانگر قدرت معانی و رستاخیز کلماتی است که در قالب نظم ریخته شده، و هر اندیشمند بر اساس ذوق و قریحه نقاد خود آن را به گونه ای شکل می دهد و چه هنرمندانه گمان ها یار و همراه مولوی می شوند. در این پژوهش نگاه متفاوت ما، مبانی اصیل حکومت داری را هدف قرار داده است و اگر به دیده انصاف بنگریم به بدیع بودن و متفاوت بودن آن پی خواهیم برد.
مطالعه تطبیقی سیمای امام علی(ع) در آیینه فتوّت، با رویکرد به چند اثر ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
481 - 503
حوزههای تخصصی:
فتوّت، یک حرکت اجتماعی و تکانه روحی از فرهنگ و تمدّن ایران باستان است که از آغاز ورود فرهنگ اسلامی به جغرافیای گسترده ایران، در میان توده مردم اثرگذار بوده و به نوعی با فرهنگ اسلامی درآمیخته است. این پژوهش به روش تحلیل محتوایی کیفی و با مراجعه به منابع و اسناد معتبر کتابخانه ای، به مشاهده سیمای امام علی(ع) در «فتوت نامه سلطانی» از ادبیات فارسی و «رساله الفتوه فی الاسلام»، یوسف بن صوشه و کتاب «الصله بین التصوف والتشیع» کامل مصطفی الشیبی ، از ادبیات عرب، پرداخته است. در طول تاریخ بسیاری از جوانمردان و عیّارانِ شیعه و سنّی که مبانی شریعت و طریقت را باور داشتند، امام علی(ع) را پیشوای جوانمردان و نقطه قوتِ این جریان فکری می دانستند. حضور تاریخی و پشتوانه معنوی حضرت علی(ع) شاه مردان به عنوان رهبر اهل فتوّت موجب شد که با شعار لا فتی الّا علی یار و یاور بینوایان باشند و با ستمگران مبارزه کنند.